فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ببینید| رونمایی از موشن گرافیک #مادر_مهربان_جبههها به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز #مادر
📚 تا حالا یک زن قهرمان را از نزدیک دیده ای؟ یا تصور کرده ای؟ اصلا چند تا کتاب خوانده ای که قهرمانِ قصه اش یک زن باشد؟
حالا اگر بشنوی یک زن روستایی توانسته قهرمان بشود، تصوراتت چه قدر زیر و رو می شود؟
اگر می خواهی بدانی یک زن روستایی چه طور توانسته قهرمان شود، سری به کتاب «#خیرالنساء» بزن!
🌸 عیدتون مبارک🌸
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
🔅در روز مادر دستبوس #مادران_شهدا بودیم
📝 فرازی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید
به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
#روز_مادر
#در_جوار_شمع
#به_یاد_حاج_قاسم
#سبحه_الاقصی 🇵🇸
#غزه
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
حضرت آیتالله خامنهای: «جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند؛ بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد.»
پیام تسلیت درپی شهادت زائران مزار شهید سلیمانی در حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان؛ ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
#کرمان #انتقام #حاج_قاسم
💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی
▫️ raheyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
35.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | قلبهای نجات یافته!
🏷گزیدهای از سخنان دکتر بذرافکن؛ معاون فرهنگی اجتماعی سپاه پاسداران در آیین رونمایی کتاب «مادران میدان جمهوری»
🔺️آیین رونمایی از کتاب "مادران میدان جمهوری" جمعه ۱ دی ماه، در حسینیهی عطارهای سبزوار برگزار شد. کتاب، روایتی از یک دعوت انتخاباتی با هدف نمایش الگوی سوم زن انقلاب اسلامی است. با تحقیق و نویسندگی خانم مریم برزویی که توسط انتشارات راهیار به چاپ رسیده است.
#مادران_میدان_جمهوری
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
📷 گزارش تصویری| دیدار با مادران شهدا در #سبزوار به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و عرض تبریک #روز_مادر به نیابت از فرزند شهیدشان
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
📷 عکاس: مریم لاهوتی
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
بهشت روی طاقچه
✍️ زهره فرهادی
دستهای لرزانش را قفل کرده بود روی دستهایم. همینطور که تعارف رد و بدل میشد، گفت: «چقدر برام آشنایید. انگار دلم براتون تنگ بوده.» لبخند عمیقتری تحویلش دادم و گفتم: «ما هم دلمون تنگ شده بود. راستش چند سال پیش اومدیم پیشتون. دیگه نشد بیایم. الانم اومدیم روزتونو تبریک بگیم. روزتون مبارک مادر مهربون.» گلهای نرگس توی دستم را گرفتم سمتش. گرفت و بویید. پردهی نازک اشک، روی مروارید چشمهایش را گرفت.
لبخندش، سد اشکش شد و گفت: «خیلی خوشحالم که دوباره میبینمتون.» دستش را محکم فشردم. گل توی دستش را گذاشت توی لیوان اب. چشم انداختم دور اتاق و گفتم: «گل و بذارم این بالا؟» کمی مکث کرد و گفت: «میخوام بذارم بغل گوشم.» لیوان را از دستم گرفت و گذاشت کنار طاقچه، بغل تختش. انگار این گل و هدیه و ما را از پسرش میدانست.
#در_جوار_شمع
#به_مناسبت_روز_مادر
#دیدار_با_مادران_شهدا
#مادر_شهید_حسن_صادقی
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
🔸 برید عقب، میخوام انتخاب کنم 🔸
خیلی جدی و با جذبه وارد جمع بچهها شد و گفت: " برید عقب میخوام انتخاب کنم "
تل صورتی روی موهایش بود. با اینکه سواد خواندن نداشت، کتابها را ورق میزد و بررسی میکرد.
کتاب "خیرالنسا و گندمک" را دوست داشته بود. خیلی هم تلاش میکرد دوستش را هم قانع کند که همین کتاب را بخرد.
کتاب را اینطوری برای مادرش معرفی کرد تا به خریدش راضی شود: "همین که تنور نانپزی داره را برام بخر."
🍃نمایشگاه شهربانوی زندگی، غرفه حسینیه هنر
🍃روز ششم، پنجشنبه، ۱۴ دی ماه
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 انتشارات راه یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #شنیدنی |همه مثل هم نیستند
روایتی مادرانه از دعوت به انتخابات
🔺کتاب ️«مادران میدان جمهوری»، روایت تلاش جمعی از زنان و مادران سبزواری برای دعوت به انتخابات و نمایشی از الگوی سوم زن در انقلاب اسلامی است. این کتاب به تحقیق و نویسندگی خانم مریم برزویی توسط انتشارات راهیار، به چاپ رسیده است.
⏱️ مدت زمان: `01:00
🎵گوینده: خانم مطهره خرم
🔻سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان)
raheyarpub.ir
🚩 همراه حسینیه هنر سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
⭕️سالهای سیاه رضاخانی به روایت مردم
🔻«خانهتاب»؛ خاطرات مردم اصفهان از دوره کشف حجاب رضاخانی، ممنوعیت روضه و قحطی
🔺«ماکسیم بر بام»؛ قیام مسجد گوهرشاد به روایت بازماندگان و شاهدان عینی
🔻«به خون کشیده شد خیابان»؛ خاطرات مقاومت مردم خراسان در برابر کشفحجاب رضاخانی
🔺«ننگ سالی»؛خاطرات مردم محله علیقلیآقای اصفهان از دوران کشف حجاب، ممنوعیت روضه و قحطی
🔷سیاست کشف حجاب از آن دسته سیاستهای استبدادی تاریخ معاصر ایران بود که ریشه در استعمار داشت.استعمار از ابتدا در تمام شئون زندگی مردم دخالت میکرد و پس از دهها سال مواجه مستقیم با مردم ایران، تصمیم گرفته بود خودش را در سایۀ قدرت و تبلیغات،الگویی برای توسعۀ جهان اسلام معرفی کند و بازوی اجرایی رسیدن به چنین الگویی را هم در ایران مستقر کرده بود: رضاخان. همان رضاخانی که پیش از شاهی به خاطر مهارتش در استفاده از سلاح مسلسلِ ماکسیم به «رضا ماکسیم» شهرت داشت.
قدرت رضاشاه و همفکرانش که تثبیت شد برنامههای فرهنگی استعمار علیه هویت دینی و ملی ایران تبدیل به قانون و لازمالاجرا شد. علما و مردم نیز به اشکال مختلف بهدنبال مبارزه با سیاستهای ضددینی بودند. رضاشاه که قبل از پادشاهی تنها سابقه نظامی داشت، در پاسخ به خواست عمومی جامعه،مردم متحصن در مسجد گوهرشاد را با مسلسل به گلوله بست...
➕امروز 17 دی، سالروز اعلام قانون منع حجاب(کشف حجاب رضاخانی) و شروع هفت سال دفاع مقدس فرهنگی ملت ایران است...
♦️سفارش:
raheyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
📚 نسخه مجازی کتاب «مادران میدان جمهوری» را در «فراکتاب» بخوانید!
🔻برشی از کتاب:
«...بعد از یکی دو بار سلام کردن، بالاخره به چشمشان آمدیم و جوابمان را دادند. اجازه گرفتیم و نشستیم. دوستم خسته از مقدمه چینیهای صبح تا حالا توی جلسههای مختلف، یک راست رفت سر اصل مطلب! با همان صدای گرفتهاش گفت:« نظرتون راجع به انتخابات چیه؟»
خانمی که چند قدم دورتر ازش نشسته بود با عصبانیت گفت: «هرکس رأی بده احمقه!» خانم دیگری که کنارش مشغول تخمه شکستن بود گفت: «برنج کیسهای ۳۰۰تومنه. برای چی رای بدیم؟»
در میانه این موجهای منفی یکیشان گفت: «چرا رأی ندیم حقمونه.» زن جوان کناریاش دنباله حرفش را گرفت و گفت: «ما مستأجریم بچه کوچیک داریم، کلی پول پوشکشه. ولی صاحب خونهم آدم خوبیه اجاره رو زیاد نکرده. همه که بد نیستن.»
انگار به دوجبهه تقسیم شده بودند. یکی این طرفیها میگفتند و یکی آن طرفیها. ما هم نشسته بودیم و گوش میکردیم. دیگر بحث داشت بالا میگرفت..»
◀️ «مادران میدان جمهوری» را در «فراکتاب» بخوانید: https://www.faraketab.ir/book/192822
🚩 همراه حسینیه هنر سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر مخاطبین درباره کتاب «خیرالنسا»
📚 رهبر معظم انقلاب: یاد آن بانویی که در دِه «صدخَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور می زند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است؛ یاد او را زنده نگه داشتن خودش یک جهاد است. این ها را بایستی نگه داشت.
🔻سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان)
raheyarpub.ir
🚩 همراه حسینیه هنر سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر مخاطبین درباره کتاب «خیرالنسا و گندمک»
📚 «خیرالنساء و گندمک»؛ شعری کودکانه با محوریت خیرالنساء صدخروی و فعالیتهای پشتیبانی جنگ در دوران دفاع مقدس است. این اثر با همکاری مدرسه مادران خیرالنساء تهیه و به همت انتشارات راهیار به چاپ رسیده است.
🔻سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان)
raheyarpub.ir
🚩 همراه حسینیه هنر سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
⭕️«خانهدار مبارز»؛ برگزیده بخش «مستندنگاری» سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی
📕کتاب «خانهدار مبارز» با تحقیق زهرا احسن مقدم و نویسندگی مرضیه ذاکری، خاطرات شفاهی سیده اقدس حسینیان از فعالان عرصه مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی است.
شما با خواندن این کتاب سالهای زندگی مخفیانه یک آزادیخواه، تعقیب و گریز، زندان و ... را در دوران نهضت اسلامی از نگاه یک بانوی مسلمان و مبارز تجربه میکنید.
ibna.ir/x6jdK
🌹تبریک و خداقوت به خانمها احسنمقدم و ذاکری، محققان مشهدی تاریخ مردمی انقلاب اسلامی
➕تهیه کتاب:
B2n.ir/b28071
💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی
🔸 raheyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#ببینید | فصل جدید تحولات فرهنگی کشور
صحبتهای دکتر بذرافکن دربارهی کتاب مادران میدان جهموری
🔺️در چهل سالگی، بلوغ حرکت فرهنگی جمهوری اسلامی به آنجایی رسیده است که یک حرکت سیاسی و اجتماعی، همان موقع، توسط گروههای مردمی ثبت و ضبط میشود و این قدرت را به ما میدهد که این مدل را به نقاط دیگر کشور هدیه کنیم. این یک فصل جدید تحولات فرهنگی کشور است.
#مادران_میدان_جمهوری
#شهید_آوینی
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
سرنوشت و آینده ما دست خودمونه 🌱
#کتاب_مادران_میدان_جمهوری
#انتخابات
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
🔍الگونمایی|یکشنبه های الگونمایی ۳
با موضوع: انتخابات باشکوه
(الگونمایی فعالین میدانی در موضوع انتخابات)
🔰موضوع:
مدل مادرانه دعوت به انتخابات چگونه شکل گرفت و چه اثراتی داشت؟
مادران در انتخابات امسال چگونه وارد میدان میشوند؟
🔹سرکار خانم مریم برزویی
محققونویسنده کتاب "مادران میدان جمهوری"
🔹️سرکار خانم زهرا عباسی
مسئول مجموعه مادرانه سبزوار
⏰ یکشنبه ۱ بهمن ماه ساعت ۱۹:۰۰
📌لینک مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/saman2/setadekhatam
#رویداد
#الگونمایی
#عصر_جهاد
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
📝 کارگاه تخصصی چهارمین دوره جشنواره داستان حماسی در سبزوار برگزار میشود
کارگاه تخصصی داستان حماسی در استان خراسان رضوی(سبزوار)
🏷کارگاه تخصصی چگونه داستان حماسی بنویسیم؟
مدرس: استاد محمد خسرویراد
📌حضور برای علاقمندان، آزاد و رایگان است
🗓زمان: شنبه 30 دی ماه، ساعت 15
🏠مکان: سبزوار، بیهق18، بن بست فقاهتی، پلاک 30، حسینیه هنر سبزوار
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
به اوج ماه رسید
✍️ نیلوفر نصیری
پیراهن مخملِ بنفش به تن کرده و چارقدِ سفید، سَرَش. صورتش نورانی و بشاش به نظر میرسد. کنارش نشستهام و با هم خوش و بش میکنیم. این آخرین تصویر من از مادر خنده رو و مهربانِ شهید محمود بیاری است.
ماجرا از آنجا شروع شد که پسربچهای یکی دو ساله، افتاد توی چاه. بندِ دل مادر پاره شد. از چاه که بیرون آوردندش، بیحال و بیجان بود. گردنش آویزان بود و میلرزید. حالش که جا آمد، مادر بغلاش کرد. هر دو آرام شدند.
از بچگی با بچههای فک و فامیل فرق داشت، حتی شوخیهایش. وقتی که آنها با سنگ به جان شیشهها میافتادند، او با چند تا بچهی همسن و سال خودش تعزیه بازی میکرد. هر روز، بزرگ و بزرگتر میشد و جلوی چشم مادر قد میکشید. تازه پشت لبهایش سبز شده بود که با چند تا از دوستانش توی مدرسه اعلامیه پخش میکرد. طبقهی بالای مسجد محل را کرده بود انبار مهمات! اسمش کتابخانه بود اما توی آن کتابهای سیاسیِ ممنوعه و کوکتل مولوتوف هم پیدا میشد.
انقلاب، تازه پا گرفته بود که گروهکهای مختلف مثل خوره افتادند به جان انقلاب و ادعای سهمخواهی میکردند. دل محمود طاقت نیاورد. وقتی توی مدرسه گروهکها برای خودشان یار جمع میکردند، دست به کار شد و او هم شروع کرد به جمع کردن نیرو برای انقلاب. خیلی زود متوجه انحراف بعضی گروهکها از مبانی انقلاب شد. سریع نمایشگاه عکس توی مدرسه راه انداخت و شروع کرد به روشنگری.
با چند تا از رفیقهای پایهکارش اردوهای جهادی راه انداختند. از جیب میگذاشتند و میرفتند روستاهای دورافتاده. هم کار عمرانی میکردند هم کار فرهنگی. صدای دلنشیناش را وقف روضه و دعاخوانی کردهبود. هر کجا میرفت، همه مجذوب صدایش میشدند.
هنوز دبیرستانش تمام نشده بود که بوی جنگ به مشامش خورد. هم طلبگی را دوست داشت و هم جبهه را. با یکی از دوستانش قرعه انداختند. قرعهی جنگ به نام محمود افتاد. رضایت پدر را گرفت و رفت جبهه.
چَموخَمِ جبهه و سیروسلوک بندگی دستاش آمده بود. آخر چند وقتی زیر دست مصطفی چمران آموزش دیدهبود. خیلی نگذشته بود که پایش رفت روی مین و پاشنهی پایش را برد. دل مادرش کباب شد اما باز خدا را به خاطر زنده بودن پسرش شاکر بود. یک روز محمود با خنده به مادرش گفت: حالا که خیلی بیقراری میکنی. پس بهتره بعد شهادت، جنازهام برنگرده...
آن پا دیگر برایش پا نشد. همیشه توی کیفاش وسایل پانسمان داشت. هر بار برای وضو پانسمان پایش را عوض میکرد. از آن به بعد با پوتین خداحافظی کرد و کتونی میپوشید. از مینی که رفته بود زیر پایش بدش میآمد، نه برای مجروحیتش، به خاطر اینکه عرضه نداشته شهیدش کند! بهش میگفت: بی غیرت...
چند وقت بعد منتقل شد به گردان تخریب. از شر و شوری افتاده بود. ساکت و سر به زیر و عابد شده بود. گریههای توی نماز شباش به گوش همه رسیده بود. توی گردان تخریب، مدرسهی اخلاق راه انداخته بود، درس زندگی میداد. آنقدر روی رفتار بچهها دقتِ نظر داشت که جزئی ترین مسائل را هم پیگیری میکرد.
بار آخر مادر گفت: محمود بسه، دیگه نرو... میخوام برات زن بگیرم! گفت: این دفعه بار آخره... برگشتم دیگه نمیرم.
به دوستانش گفته بود: اگه توی خیبر شهید نشم، دیگه نمیرم جبهه.
توی خیبر شهید شد. جنازهاش هم برنگشت. چند سال بعد از جنگ، تفحص شد و پیکرش از روی همان پای مجروح شناسایی شد. یک مشت استخوان تحویل مادرش دادند. مادری که داغ شیرینی عروسی پسرش به دلش ماند.
یاد آن بیتِ حافظ افتادم.
ز قعر چاه برآمد... به اوج ماه رسید...
🔖 کتاب مقامِ محمود، بریده خاطراتی از زندگی شهید محمود بیاری است که به همت حامد اشرفی نسب جمع آوری و به قلم سید سعید آریانژاد به رشتهی تحریر درآمده است. انتشارات راهیار این کتاب را در ۲۱۳ صفحه و در سال ۱۴۰۱ منتشر کرد در حالی که مادر شهید محمود بیاری در آبان ۱۳۹۹ دار فانی را وداع گفت و به پسر شهیدش پیوست.
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
روایت اول: نخودهای آش
روزها یکی پس از دیگری میگذشت. داشتم از کاروان دوستان روشنگر جا میماندم. باید هر طور بود کاری میکردم.
یک روز که از کلاس قرآن بچه ها برمیگشتم فکری به سرم زد. به خانه که رسیدم تلفن را برداشتم و به مربی قرآن دخترهایم زنگ زدم. درخواست کردم یک جلسۀ انتخاباتی با حضور مادرهای بچه ها برگزار کند. با روی باز پیشنهادم را پذیرفت. با دوستانم تماس گرفتم و خواستم برای صحبت توی جلسه بیایند.
برنامه با حضور مادران بچه ها برگزار شد. من هم مسئولیت نگهداری از بچه ها را به عهده داشتم. دخترم دفتر نقاشی و مدادرنگی آورده بود، بچه ها اولش کمی نقاشی کشیدند؛ ولی زود خسته شدند. با هم رفتیم سراغ ساخت قایق اوریگامی و یک پرچم ایران هم بالای قایق چسباندیم. بازی بعدی معلم بازی بود. من شده بودم شاگرد و بچه ها معلم هرکدام تکلیفی به من میدادند.
با صدای صلوات خانمها متوجه شدم جلسه تمام شده است. دوستانم میخواستند بعد از این جلسه به روشنگری محله به محله بروند. من هم بچه هایشان را با خودم به خانه آوردم تا خیالشان راحت باشد. بساط آش ماستی را که به نیت انتخابات پرشور، پخته بودم پهن کردم و بچه ها مهمان سفره ام شدند.
کتاب #مادران_میدان_جمهوری
صفحه ۹۴
#رو_به_قله_در_مسیر
#معرفی_کتاب
#مادران_میدان_جمهوری
#الگوی_سوم_زن
https://ble.ir/madarshohada
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
با این همه مشکلات میخوای بری رأی بدی؟
#پدر_امت
#کتاب_مادران_میدان_جمهوری
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
📣راهاندازی غرفهی حسینیه هنر سبزوار در باسلام
🏷برای مشاهده و خرید محصولات حسینیه از غرفهی باسلام روی لینک زیر کلیک کنید.
http://basalam.com/hoseinieh_honar_sabzevar
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
روایت دوم: کیسه برنج
وسط کوچه نشسته بودیم و سخت مشغول گفتوگو بودیم. مردی که از ابتدای بحث ما دم در خانهاش ایستاده بود و داشت به حرفهای ما گوش میداد، آمد جلو و گفت: "از پولی که میگیرین یه کیسه برنج بهمون بدید تا رأی بدیم."
لبخندی زدم و خیلی حرفش را تحویل نگرفتم. بنده خدا نمی دانست یک روز که از روشنگری میخواستیم به خانه برگردیم یک قران پول توی جیبمان نبود که تاکسی بگیریم. تا دیروقت توی همان محله ای که رفته بودیم برای روشنگری نشستیم تا همسرم کارش تمام شود و با وانت بیاید دنبالمان. تازه یکی از مادرهای همراهمان هم باردار بود و خدا میداند هر بار چقدر عقب وانت اذیت میشد.
دوست داشتم به آن آقا بگویم ما حاضریم کف همین وانت بشینیم و شهر به شهر مردم رو دعوت به مشارکت توی انتخابات کنیم تا مملکتمون رو از مسئولین کیسه برنجی نجات بدیم.
با صدای بلند هم توی بلندگوی وانت بگیم ای آقا و خانومی که رأیت رو به یه کیسه برنج میفروشی پس فردا همون کیسه برنج رو ده برابر باید بخری.
کتاب مادران میدان جمهوری
صفحه ۱۰۸
#رو_به_قله_در_مسیر
#معرفی_کتاب
#مادران_میدان_جمهوری
#الگوی_سوم_زن
https://ble.ir/madarshohada
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
روایت سوم: هیچ کس دست خالی نمی رود
روایتهای روشنگری دوستان را که توی کانال مادران میدان میخواندم، حسابی هوایی میشدم. غصه ام میگرفت که نمیتوانم همراهی شان کنم.
یکی توی خانه اش جلسه میگرفت. یکی محله به محله برای گفت وگو با مردم میرفت. یکی فعالیت های مجازی را سروسامان میداد. دیگری هم جشن برای رأی اولی ها برپا کرده بود؛ اما من به خاطر شرایطم نمیتوانستم هیچ کدام از این کارها را بکنم. البته داوطلب نگهداری از بچه ها و پخت غذا برای مادرانی که فرصت آشپزی نداشتند، شده بودم؛ اما هنوز نوبت به من نرسیده بود.
یک شب که مشغول چرخیدن توی فضای مجازی بودم، پیامی به مسئول مجازی برنامه های انتخابات دادم و شرایطم را برایش توضیح دادم. او هم به من کاری پیشنهاد داد. قرار شد کتاب شبهات انتخابات آقای راجی را بخوانم و از تویش جملاتی برای عکس نوشته انتخاب کنم.
خوشحال شدم و با کمال میل پذیرفتم حالا قدری از عذاب وجدانم کم شده بود.
کتاب مادران میدان جمهوری
صفحه ۹۵
#رو_به_قله_در_مسیر
#معرفی_کتاب
#مادران_میدان_جمهوری
#الگوی_سوم_زن
https://ble.ir/madarshohada
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
شاهد عینی
یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی ایران به تاریخ #ششم_بهمن ماه سال ۱۳۴۱ شمسی بوده که در آن #انقلاب_سفید شاه و اصول ششگانه آن، توسط حکومت وقت، با برگزاری همهپرسی به رای گذاشته شد. این رفراندوم، توسط حوزه علمیه قم و سایر روحانیون و علمایی همچون امام خمینی و آیتالله حکیم به دلیل عدم آگاهی درست رایدهندگان، نبود فضای سالم و آزاد انتخاب و مخالفت با برخی موازین شرعی، تحریم شد.
در نهایت علیرغم تحریم رفراندوم توسط علما و مراجع و ناکامی شاه در سفر به قم در جهت جلب نظر حوزه علمیه و همچنین اعتراضات و اعتصاب بازاریان و مردم در شهرهای بزرگ و مذهبی، رفراندوم فرمایشی شاه در تاریخ ششم بهمن ۱۳۴۱ شمسی، با توسل به تهدید و تطمیع افراد خصوصا شاغلین در سازمانهای دولتی و ادرات انجام شد. با وجود خلوت بودن محل رایگیری، اما دستگاه تبلیغاتی رژیم اعلام داشت که اصول پیشنهادی، با استقبال پرشور و بینظیر مردم روبرو گردیده و اکثریت مردم به انقلاب سفید شاه، آری گفتهاند.
#شاهدان_عینی انتخابات های آن روزها، از شناسنامه هایی می گویند که دسته دسته توسط کدخداها و قلدرهای هر آبادی جمع می شد و به جای خودشان در انتخابات شرکت می کرد.
#رفراندوم_فرمایشی
#مادران_میدان_جمهوری
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh