eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود @hosenih لاله هایش همه پرپر شده آغشته به خون باغبانی که بهارش همه یغما شده بود عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود زین مصیبت چو ز احجار زمین خون جوشید آسمان گریه کنان زین غم عظمی شده بود شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود @hosenih بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به هم زد لشکری را گرچه تنها بود و بی یاور ولی داغ دل ایتام امانش را برید آخر برادر می رسد گودال و خواهر می رود از حال چه می گویم زبانم لال، شاید بشنود مادر جدا افتاده اند اما یکی هستند، می بینی؟ دمی غافل نمی مانند از احوالات یکدیگر @hosenih به جان ذره های کائنات افتاده آشوبی نمی میرد چرا شاعر، نمی خکشد چرا جوهر؟ حسین افتاده و دارد خودش جان می دهد کم کم چه اصراری ست اینگونه بتازد بر تنش لشکر؟ پدر انگشترش را در رکوعش داده بود...آری پسر در سجده هم انگشت می بخشد هم انگشتر یکی دنبال پیراهن، یکی سوی کلاخودش یکی با دست لرزان آمده در جستجوی سر نه عیبی دارد آن دِشنه، نه جانی دارد این تشنه ولی از مادرش زهرا خجالت می کشد خنجر دوان برگشت سمت خیمه ها خواهر سراسیمه که می آیند سوی خیمه هایش قوم غارتگر فراری می دهد ایتام را در غربت صحرا مبادا گُر بگیرد چادری، غارت شود معجر چه با زحمت خودش را می رساند باز تا گودال چه بی صبرانه می آید به بالای سرش خواهر نمی دانم چه شد اما زمین افتاد با صورت نمی دانم چه دید اما نکرد این صحنه را باور که اینسو تیر ماند و نیزه ماند و پیکری صدچاک که در آنسو نماند از خیمه ها جز خاک و خاکستر ستون آسمان ها را تکان داد اه آن محزون که یا جداه در خون نور چشم خویش را بنگر منم زینب، بگو این دم چه سازم بین نامحرم؟ کجا دیدی در این عالم، کسی از من پریشان تر؟ کجا رفت آن محبت ها، کجا شد جای آن بوسه؟ که حتی نقطه ای سالم نمی یابم در این پیکر به خود لرزید عرش آنجا که زینب ناله زد یا رب برای چون تو معبودی چه قربانی از این بهتر؟ کسی که پاسخ هل من معین اش را نداد امروز نمی دانم چه پاسخ می دهد فردا به پیغمبر @hosenih سری اینک شکستند و سری بالای نی بستند زمین غوغا، زمان غوغا، جهان غوغاست سرتاسر زمان از دست رفت و سرخ شد خورشید عاشورا مهیای سفر هستم ولی بی قاسم و اکبر لگد روزی به در خورد و به پیکر می خورد امروز بماند اهل دنیا را جهانی بی در و پیکر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خطا کرده‌ام، سربه‌راهم کنید زمین‌گیرِ نفسم، نگاهم کنید @hosenih پشیمانم از هرچه غیر از حسین نگاهی به این سوزِ آهم کنید شبیهِ غلامِ سیاهت، خوش است کمی لطف و احسان به ما هم کنید برای خودم پادشاهم، اگر نگهبانِ آن بارگاهم کنید به روزی که خلقت، شود بی‌پناه شهِ تشنه‌لب را پناهم کنید @hosenih بشویید من را، به اشکِ روان سپس وارد قتلگاهم کنید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت @hosenih حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتی در دلِ گودال، محکم پا گذاشت گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین- زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا تا به جای آب، خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت @hosenih ای زبانم لال! کو پیراهن و انگشترت کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام ▶️ کشید فاطمه آه و نی از نوا افتاد شراره ای به دل پاک انبیا افتاد @hosenih جلال حضرت صدیقه، گوشواره عرش میان کوچه ی گودال بی هوا افتاد شهی که تکیه ی او تکیه گاه عرش خداست به نیزه تکیه زد اما یکی دو جا افتاد به بارگاه تنش غیر بوسه بار نداشت به این حرم گذر نیزه و عصا افتاد رواق سینه ی او جای چکمه هرگز نیست شکوه عرش خدا زیر دست و پا افتاد چه شد که خنجر کند جماعتی ناپاک به جان آیه ی تطهیر و إنّما افتاد اگر که تولیت زلف اوست با زهرا چه شد که گیسوی او دست شمرها افتاد هنوز مردم صحرا نشین عزادارند سه روز روی زمین پیکرش چرا افتاد @hosenih چه کیمیای عجیبی که بعد دفن تنش حریر هم به تمنای بوریا افتاد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5931594700451482091.m4a
5.46M
🔰 🔰 🌴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 🌴 🏴 روضه محرم 🏴 حجت الاسلام محرم۹۹ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 مادحین گرامی، پیشنهاد می کنیم حتما قبل از مراسم امشب، این فایل ۱۱ دقیقه ای را گوش دهید. التماس دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود @hosenih عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن... دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود @hosenih حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای... صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چه‌کنم این‌قدر احسان و محبت را باز تابه‌کی شکر کنم این‌همه نعمت را باز رزق‌من تربت اصل تو نگردید حسین می‌کشم منت جاروکش هیئت را باز @hosenih من اگر گریه به غم‌های تو آقا نکنم خویش را در دل زهرا به‌خدا جا نکنم پدرم خادم‌تو، مادر‌ من خادمه‌ات ناخلف باشم اگر نوکریت را نکنم دلم از روز ازل تنگ تو بوده‌است حسین به لبم ذکر تو، آهنگ تو بوده‌است حسین در صف سینه‌زنان این‌همه سال از عمرم آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده‌است حسین ای که در آینه‌ی جام بلا رب دیده خمره‌ای از شرر و داغ لبالب دیده دیده‌ای تو تن صد‌پاره‌ی اکبر اما کس ندیده‌است به‌خود آنچه که زینب دیده پای‌نی دیدن حال سر تو پیرم کرد روی‌نی، وضعیت حنجر تو پیرم کرد در مسیری که سرت را همه با سنگ زدند پیری زودرس دختر تو پیرم کرد @hosenih تو شرار دل افروخته را می‌فهمی چون خودت سوخته‌ای، سوخته را می‌فهمی ای که نی پیرهنت را به تنت دوخته است به تنم پیرهن دوخته را می‌فهمی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که جز دم تو دم نساخته جز ماتم تو غصه و ماتم نساخته @hosenih مدیون روضه ام که من رو سیاه را جز گریه ی برای تو آدم نساخته ما را ببر به دیدن شش گوشه عاقبت دل با فراق کرب و بلا کم نساخته ممنون مادرم که به من یاد داد، حسین جز ذکر تو به روی لبم دم نساخته جز لطف آستان شما دست هیچ کس ما را دخیل گوشه ی پرچم نساخته بر قلب پر جراحت زهرا به غیر اشک چیزی اثر نکرده و مرهم نساخته پس خوش به حال و روز کسی که برای خود کاری به روضه ی تو مُقدم نساخته ماها چه خواستیم و به یکباره فاطمه با بازوی شکسته فراهم نساخته @hosenih قدرش بدان که در همه ی سال هم خدا ماهی شبیه ماه محرم نساخته ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انيس هر نفسم آه انتظار تو نيست بميرد اين دل غافل كه بيقرار تو نيست خزان بي تو به خود بسكه عادتم داده نگاه منفعلم در پي بهار تو نيست @hosenih به پاي دار تو تمارها دخيل شدند سر كسي چو من اميدوار دار تو نيست تو مي تواني از اين مس طلا درست كني مگو نمي شود آقا مگو كه كار تو نيست رواست كور شود ديدگان همچو مني چرا كه شاهد الطاف آشكار تو نيست @hosenih روايت است كه يار تو مي شويم به اشك بدا به من كه همين قدر نيز يار تو نيست بدا به حال كسي كه به هيات آمده و گمان كند كه در اين روضه ها كنار تو نيست براي كرب و بلا، اربعين، شب جمعه بدا به حال كسي كه اميدوار تو نيست @hosenih به غير ديده ي سجاد هيچ چشم دگر شبيه ديده ي پر ابر و اشكبار تو نيست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر لحظه در سکوت غمت داد می زند بغضی که از فراق تو فریاد می زند اینکه تو نیستی و به ما طعنه می زنند بر آتش نبودن تو باد می زند @hosenih وقتی که صید دائمی چشم توست، دل کی دست رد به سینه صیاد می زند قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد نبضم دمی که از تو کنم یاد می زند دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت چشم تو حرف از دل ناشاد می زند امشب نگاه ابری تو با زبان اشک دم از عزای حضرت سجاد می زند @hosenih سی سال آزگار به هر جا نشسته است حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد و با یاد جسم غرق به خون داد می زند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگر که دنیا دارم اگر که دین دارم کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم برای خواستنت گرچه غرق تردیدم ولی به اینکه تو می خواهی ام یقین دارم @hosenih قدم گذار به چشمم که رستگار شوم فقط به حرمت خاکی که بر جبین دارم تو در مقابلم آغوش باز داری و من فقط مقابل تو روی شرمگین دارم عزاگرفته ی عالم! چقدر خوشحالم که چشمی اشک فشان و دلی غمین دارم @hosenih شبیه امشب تو روی دوش، شال عزا و بین سینه غم زین العابدین دارم بیا و کام مرا با نگات شیرین کن که در میان دلم شور اربعین دارم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خیمه بلا دیدی و در تب ماندی با گریه و با داغِ لبالب ماندی تنها شد و از تمام دارِ دنیا... تنها تو برای عمّه زینب(س) ماندی! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم @hosenih تشنه کشتند عزیزان مرا ، حق بدهید تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم پیش من وقت وضو طشت نیارید ،که من... یاد طشت زر و رأس پدرم گریه کنم یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است بگذارید به داغ جگرم گریه کنم غم خاکی شدن چادر زینب بس بود به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم خواهرم بسکه کتک خورد زناقه افتاد به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم ما و بازارچه ی برده فروشان ،ای وای تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است به گرفتاری زن های حرم گریه کنم @hosenih وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت بگذارید برای پسرم گریه کنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تا که چشمش به آب می افتد یادِ طفل رباب می افتد کوهِ آتشفشان اندوه است از نگاهش مُذاب می افتد پلک هایش که بسته می گردند پرده های حجاب می افتد @hosenih نیمه شب خوابِ "شام" می بیند نیمه شب ها ز خواب می افتد نمکِ چشم شور شامی ها روی قلبی کباب می افتد روی گلبرگ یاس های حرم اثرات طناب می افتد یاد آن خیزران و تشت طلا یاد بزم شراب می افتد شام را قتلگاه می بیند نیزه ها را، "نگاه" می بیند مثل کرببلا در اینجا هم روبه رویش سپاه می بیند تا تماشا شوند بین گذر همه جا سدِّ راه می بیند کوچه کوچه به گریه می افتد کوچه کوچه گناه می بیند معجری پاره پاره افتاده یا که او اشتباه می بیند؟ @hosenih تنِ دخترسه ساله ای را، آه از کبودی سیاه می بیند بین آن ازدحام جان فرسا عمه را گاه گاه...، می بیند عمه را بین آن همه نامرد... عمه را بی پناه می بیند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ غرقِ تب! افتاد از تاب و توان بعد از پدر شد نگهدار و پناه کاروان بعد از پدر دست بر مویِ پریشان رقیه(س) میکشید بود دستانش امیدِ کودکان بعد از پدر @hosenih اشکِ پنهانی او را دیده بود و گشت و گشت مثل پروانه به دورِ عمّه جان بعد از پدر گر چه دستش بسته بود اما کماکان غیرتی شد سپر در پیش چشم دیگران بعد از پدر خطبه اش جنگِ مجسّم بود و هر ثانیه داد- کاخ دشمن را چنان محکم تکان بعد از پدر «أشهدُ أنّ علی(ع)»...داغِ برادر تازه شد... شد پریشان-حال هنگام اذان بعد از پدر @hosenih خورد با بغض ِ گلو! دلتنگ! با چشمان خیس هر کجا که بر دهان بگذاشت نان بعد از پدر یادِ آن لب های خشک و پیکرِ در بوریا... سال ها در خلوتش شد روضه خوان بعد از پدر! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کنار تو بودنم آرزومه اسم تو اون بغض توی گلومه تموم سالمو برات زائرم با عکسی که همیشه روبرومه خودت میبینی وضع و احوالمو میبینی پرونده‌مو که سیاهه نگاتو برنگردونی که حالم اگه نگات بتابه روبراهه @hosenih میون روضه تونه عاشقیمون یه عشق عاقلونه ی عجیبه دردمو تنها به خودت میگم که غمت برای قلبمون طبیه برای با تو بودنم جون میدم خونم که از جُون تو رنگی تر نیست تا آخر دنیا باهات میمونم یاری راه تو که بی خطر نیست ما ملت امام حسینیم آقا پرچمتون تو اوج آسمونه علیِ اکبرای ما زیادن شهادت افتخار نسلمونه قبله‌نمای عشقه کربلاتون دلای آزاده به تو دخیلن حر نگاهتون میشن اونا که عاقبتم تو راهتون قتیلن @hosenih تربت تو کاممو واکرده پس ذکر لبم چی باشه غیر اسمت؟ یه یاحسین کلید هر قفلیه خیلی به ما رسیده خیر اسمت من التماست میکنم بخوای که سرم بره توی مسیرت آقا یه بیرق سبز و یه یالثارات یعنی که عاقبت به خیره دنیا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ پاسخ به شبهه ایجادشده حول محور معصومین(ع) با بیان: حجت الاسلام مجموع زمان کلیپ: سه دقیقه و سی ثانیه https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور تو پُر از پیر غلام و ذاکر مشغول به مدح تو هزاران شاعر یا سیدناالغریب! امّا ما را... دق میدهد آخر غم ِ «هَل مِن ناصِر»! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مست اند از نسیمِ دمش عطر سیب ها دارند شوق نوحه گری ، عندلیب ها در روز حشر با نفسش زنده می شویم عمر دوباره می دهد او بر حبیب ها @hosenih پیچید ، اگر که کار جهانی چه باک تا پیچیده اند ، نسخهٔ ماتم طبیب ها در روضه ای که سنگ در آن آب می شود سینه دریده اند از این غم شکیب ها آه از تنش که زخم‌ به بوسه امان نداد مات اند در شمارش زخمش حسیب ها با شوق سکه بر تن پاک که تاختند؟ بر پاسخ تضرعِ امن یجیب ها افتاد تا که روی زمین ، قامتِ حیا کَندند پیرهن ز تنش ، نانجیب ها @hosenih «از آب هم مضایقه کردند کوفیان» دق کرده اند از غمِ آقا غریب ها با یاد جسمِ بی کفنش زار عقیله زد هر جا که دید گودی و هر جا که شیب ها ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش برای صحنۂ محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند @hosenih یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر میدادند و حتی هر شب برا صبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند @hosenih من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک عمر تو را نظاره می‌کرد نسیم از عشق تو جامه پاره می‌کرد نسیم @hosenih آن شب که به روی نیزه بودی آرام با زلف تو استخاره می‌کرد نسیم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هـر دلی را کـه ز داغ تـو کبـابش نکنند مثل شمع ازشـررعشق توآبش نکنند نیست پــروانۀ پرسوختـۀ بـزم غمت هرکه رادرغم تو شمع مذابش نکنند @hosenih تاحسینی نشود جان و دل عاشق دوست در ره مهـر و وفـا پا به رکـابش نکنند رنگ و بـو از چمـن عشق تو باید گیـرد هرگلی را که دراین باغ،گلابش نکنند با ولای تو اگـر دل نـرسـد تا به خــدا رهـرو و عاشق این راه خطابش نکنند دل کجا لایق آبادی و شادی به جزاست گربه سیل غم و اشک تو خرابش نکنند آتش ارزانی آن دل کـه به داغ تـو نسوخت هرکه دلسوختۀ توست عذابش نکنند @hosenih ما گـدایـان تو هستیم و تو صاحب کرمی هرکه کوبد درِ این خانه جوابش نکنند وای بـرحـال دل زار « وفـائی» فـردا گرغـلام دراین خانه حسـابش نکنند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e