#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند
گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند
خاک های حرمت محمل اشک زهراست
گر که با دُرِّ نجف شأن برابر گیرند
چشمهایی که برای غم تو میبارند
باده ای است که از ساقی کوثر گیرند
شده پُر منبر محراب زگیسوی شما
ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند
کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع
شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع
@hosenih
دیده ات در همهی عمر چه غمها که ندید
دشمنت پشت در خانهی تو هیزم چید
خانه ات سوخت، دلت سوخت، از این سوزاندن
کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید
اهل خانه همگی برتو پناه آوردند
همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید
وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه
دشمن بی سر و پا نعره زنان میخندید
یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد
یک نفر از غم و از غربت تو جامه درید
هر چه گفتند نبندید خودش می آید
به خداوند که دستان خدا را بستید
نزنیدش، نبریدش، نبریدش، نزنید
پیش چشم درِ همسایه چنینش نبرید
پیرمرد است ببینید که حُرمت دارد
اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید
آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت
غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید
مثل آن کودک گم گشته میان صحرا
هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا
شاعر: #موسی_علیمرادی
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
نیست حتی کسی که بغض کند
عاشقی هم سر مزارت نیست
نه که یک سایبان نه یک زائر
روضهخوان هم که در کنارت نیست
از همینجا ز پشت پنجرهها
رو به سوی بقیع گریانم
زائر غربتت اگر نشدم
روضه از راه دور میخوانم
@hosenih
در دل سجده بین راز و نیاز
غرق در ذات کبریا بودی
مات و مبهوت جلوهاش شدی و
گرم فریاد ربّنا بودی
در سکوت همان شب تاریک
خانهات پر شد از شراره و دود
کودکانت به اضطراب و هراس
وسط داغ کینهی نمرود
بر لباست نشست خاکستر
یادت افتاد روز واقعه را
مادرت پشت در زمین افتاد
فضه فهمید درد فاطمه را
کودکانش چقدر میترسند
خانهای که اسیر شعله شود
دخترانش چقدر میترسند
خیمهای که اسیر شعله شود…
کاش میشد عبا به دوش کنی
پیرمردی و پابرهنه چرا؟
کاش مرکب کمی صبور شود
هی زمین میخوری بدون عصا
@hosenih
روی دستت نشسته ردّ طناب
در دلت بود غصههای مدام
یادت افتاد کاروان غم و
سفر کربلا و کوفه و شام
دستهای کبود ای فریاد
دختر بیپناه ای فریاد
موی آتشگرفته ای فریاد
زینب و یک سپاه ای فریاد...
شاعر: #حسین_کریمی
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
امام صادق ما را حرامیان بردند
و یک ستاره دوباره از آسمان بردند
دری شکست و دوباره مدینه شد تکرار
رئیس مذهب ما را کشان کشان بردند
به زور و ظلم وجفا و به حیله و نیرنگ
ز گنج ناب امامت دُری گران بردند
شبیه چادر زهرا که روی خاک افتاد
عبای خاکی او را فرشتگان بردند
و بی عصا و عبا و بدون عامه
شبیه شیر خدایی که روبهان بردند
به پیش چشم زن و بچه و کنیزانش
تمام اهل و عیالش به سر زنان.. بردند...
شاعر: #عماد_بهرامی
@hosenih
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش
تا قیامت ذکر «یا زهرا» نیفتد از لبش
عاشق هر چارده معصومِ اطهر باشد و
هشتمین معصوم هم باشد رئیس مذهبش
آنکه الگوی معلم های عالم گشته است
صادق آل محمد شد مقام و منصبش
یا که عالِم یا که کاشف یا که استادی شدند
پای درسش _ یک به یک_ شاگردهای مکتبش
عالمان را در مصاف علم، حیران کرده است
مضجع شاه نجف را او نمایان کرده است
@hosenih
همچو بارانی که خود از ابر رحمت می چکد
از دل دریایی اش لطف و عنایت می چکد
از رخ خورشید تابان نور ساتع می شود
بی گمان از دامن معصوم، عصمت می چکد
احترام پیرها در مکتب ما واجب است
آن هم آن پیری که از چشمش قداست می چکد
در کلامش نور و در ذاتش کرامت جاری است
از صدایش واژه ی ناب صداقت می چکد
هیچ کس مانند او صادق نبوده هیچ وقت
لفظ صادق را چنین لایق نبوده هیچ وقت
@hosenih
صادق و صدیقه از یک اصل و از یک ریشه اند
ریشه های هر دوتاشان زخمیِ یک تیشه اند
درب های خانه هاشان با حرارت آشناست
دشمنانِ هر دو استمرار یک اندیشه اند
کارشان هتک حریم اهل بیت عصمت است
دشمن این خاندان، نامرد و ظالم پیشه اند
یا به زنها حمله ور هستند، یا به پیرها
سنگ ها دائم به دنبال شکار شیشه اند
در شکستن عادت این قوم بی شرم و حیاست
رسمشان با ریسمان بردن میان کوچه هاست
@hosenih
فاطمه در کوچه ها دنبال حیدر می دوید
قدخمیده هی زمین می خورد و با سر می دوید
می کشیدند آیه های وحی را در کوچه ها
در پی قرآن ناطق داشت کوثر می دوید
گرچه بالَش را شکستند و پرَش را سوختند
با همان بال و پر خونین، کبوتر می دوید
کربلا هم یک برادر گوشه ی گودال بود
خنجری در دست قاتل بود و خواهر می دوید
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
پیش چشم خواهرِ خود دست و پا می زد حسین
شاعر: #محسن_مرادنوری
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
از رویِ دیوار ، از دور و برِ او ریختند
نیمه شب با ریسمانی بر سر او ریختند
کاش در آن نیمهشب زهرا نمیدیدش چه شد
بر سرِ او در قنوتِ آخرِ او ریختند
خانهاش شد خیمهگاه و چوبهای شعلهور
بِینِ خانه پیشِ چشم دختر او ریختند
فاطمه نالید مادر پهلویت را نشکنند ...
تا که با آتش جماعت بر در او ریختند
چندباری بر زمین خورد و میان راه دید
ناکسانی را که دورِ مادر او ریختند
آنقدر او را کشیدند و به هر سویش زدند
سنگهای کوچه قدری از پَرِ او ریختند
**
شهر آنشب کربلا بود و زمینش قتلگاه
تشنهای را دید قومی بر سرِ او ریختند
قوَتش را جمع کرد و گفت: «آبی» سوختم...
نیزه هاشان را ولی بر حنجر او ریختند
دستهای خواهرش زخمی شد اما زد کنار
تیغهایی را که روی پیکر او ریختند
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع
مثل شمعی شده ام بین شبستان بقیع
برسانید کمی تربت ویران بقیع
که شوم زائر آن زائر پنهان بقیع
صبح صادق خبر از گمشده ام می آید
مست زهرا شده ام بوی حرم می آید
رونقِ اشک سحر بر سر سجاده دعاست
حلقه بر گوش شما بودن من کار خداست
فاطمی بودن ما خیر دعاهای شماست
نوکر خانهء تان سینه زن کرببلاست
آمدم در بزنم، زود جوابم نکنی
نام زهرا به لبم هست عذابم نکنی
@hosenih
جهل با جذبهء نور تو در آمد از چاه
ماه شبهای منی و ز تو دستم کوتاه
با نگاه تو مشخص شده راه از بیراه
منبرت چیست بجز ذکر اباعبدالله
توکهنسال ترین مرجع دینی آقا
بازهم روضه بخوان، خیر ببینی آقا
سنگ این قوم شکست آینهء هفتم را
خوانده ای زیر لب خود غزل چندم را
دشمن آورده دوباره چه کند هیزم را
آمده تازه کند داغ دل مردم را
دست صیاد تو را در قفست می گیرد
چه شده بین نمازت نفست می گیرد
یکصدا ناله شدی و نشنیدند ترا
ناسزاها به تو گفتند و خمیدند ترا
پیش چشم در و همسایه کشیدند ترا
بی عبا، پای برهنه همه دیدند ترا
نیمه شب دست ترا دشمن تو آمد و بست
نیمه شب حرمت تو پیش زن و بچه شکست
@hosenih
رفتی و پیکر تو بر در و دیوار نخورد
گوشهء پیرهنت بر نوک مسمار نخورد
پهلویت چند لگد در وسط کار نخورد
گذرت خورد به کوچه، سر بازار نخورد
پیش چشم حرمت وارد مقتل نشدی
چند روزی سر دروازه معطل نشدی
دود دیدی، همه را تار ندیدی اصلاً
حرمت را که گرفتار ندیدی اصلاً
پای پر آبله از خار ندیدی اصلاً
سنگ اندازی و آزار ندیدی اصلاً
رفتی و باز درخانه رساندند ترا
وسط مجلس مستان نکشاندند ترا
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
بنام نون و قلم دست من قلم دادی
دم تو گرم که براین شکسته دم دادی
زیاد از سر من بود هرچه کم دادی
هرآنچه بود!به تو تا که رو زدم دادی
به یمن منبر تو شیعه ام مسلمانم
اگر رییس تویی جزو زیر دستانم
کبوترم!شده ام باز هم هوایی تو
رسیده ام بخدا من ز آشنایی تو
حسینیم ز روایات کربلایی تو
به سینه سنگ تو دارم منم فدایی تو
کسی نبرده مرا تا خدا تو میبری ام
خوشم که شیعه ای از شیعیان جعفریم
@hosenih
برو به منبر و تصویری از غدیر بساز
برای نشر ولای علی سفیر بساز
هزار مجتهد از مردم فقیر بساز
زراره یا که مفضل ابوبصیر بساز
مقام مرجعیت بین عالمان داری
تو نور جلد به جلد بحارالانواری
ز یارب تو رسیده است فیض یا رب ما
علی علی لب تو رسیده برلب ما
گره به نام تو خورده ست کل مذهب ها
به حکم تو شده گریه عیار مکتب ما
شب است و برسر خاکت نشان نداری تو
غریب مانده ای و روضه خوان نداری تو
خبررسید که درست دوباره خلوت شد
دوباره روزی آقای شهر غربت شد
خدا کند که بمیرم به تو جسارت شد
به پیش چشم همه با تو تند صحبت شد
عصای دست تورا پا زدند و خندیدند
تو زیر گریه زدی آمدند و خندیدند
نبینم از در این خانه شعله دم بزند
غریبه ای وسط خانه ات قدم بزند
نماز نیمه شبت را کسی به هم بزند
تورا زمین بزند حرف زشت هم بزند
تو دست بسته ای و کوچه کوچه تنهایی
بفکر شرم علی پیش روی زهرایی
@hosenih
بزرگ طایفه را بی هوا زمین نزنید
امام مفترض الطاعه را زمین نزنید
کشان کشان جلوی بچه ها زمین نزدید
مقابل همگان هرکجا زمین نزنید
به هر طرف نکشیدش که دردسر دارد
که داغ عمه خودرا براین جگر دارد
چه عمه ای که گرفتار نیزه داران بود
هلال یکشبه اش روی نیزه تابان بود
میان آنهمه نامرد سخت حیران بود
برای دیدن او کوفه راهبندان بود
چه عاشقانه وفاداری اش محک میخورد
و یک تنه عوض صد نفر کتک میخورد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت
علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت
رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند
نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت
کسی که آیه یِ قرآنِ بی معصوم از بَر بود
عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت
مگر نور امامت را ندید از چشم های او
چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟
کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد
عجب زخم عمیقی بر دِلِ روح الامین انداخت
درآن وقتی که شدمسموم زهر کین به زعم من
خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت
برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش
خدا حُزنِ عجیبی درقلوب مومنین انداخت
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان
سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان
@hosenih
مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان
در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان
در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان
میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...
پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان
شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان
@hosenih
جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان
آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
هرآنکه از سوی تو انتخاب خواهد شد
به ذره بودن خود آفتاب خواهد شد
میان طایفه مرجع حساب خواهد شد
فقیر دست تو عالی جناب خواهد شد
گدا کجا و تو با این مقام آقا جان
به منبری که نشستی سلام آقا جان
مقام علم، مقام تورا نشان داده
کلام نور تو بر حوزه ها توان داده
کنیز خانه ات آقا به مرده جان داده
حسین گفتن تو عرش را تکان داده
بساط روضه و گریه بپاست هرهفته
و صحن خانه ی تو کربلاست هرهفته
@hosenih
تو بین سجده ای و شعله ها بلند شده
چه دودی از در بیت الولا بلند شده
صدای نعره ی یک بی حیا بلند شده
کسی برای جسارت ز جا بلند شده
طناب دست علی بسته شد به دستانت
نگاه کن به زن و بچه ی هراسانت
غریب در وسط شهر آشنا شده ای
عمامه از سرت افتاد و بی عبا شده ای
میان عربده ها بی سرو صدا شده ای
شبیه عمه گرفتار اسب ها شده ای
نفس بگیر ندو بین کوچه ها اینقدر
که اذیتت نکند باز درد پا اینقدر
@hosenih
اگرچه زندگی ات آه و سربه سر درد است
اگرچه رد شدنت از سر گذر درد است
اگرچه بغض تو مابین صدنفر درد است
بگو که سهم تو هم از لگد کمردرد است؟
بگو که بر کف پای تو خار افتاده؟
گذار تو طرف نیزه دار افتاده؟
به هرطرف بدنت را که لشگری نکشید
کسی لباس تورا پیش مادری نکشید
کسی ز اهل و عیال تو روسری نکشید
ز گوش و گردن اطفال زیوری نکشید
به جسم بی رمق تو عصا زدند اصلا؟
سر تو را بروی نیزه ها زدند اصلا؟؟
#سیدپوریا_هاشمی
@hosenih
4_5900058370504657553.mp3
11.23M
🔰 #مصیبت_راتبه🔰
🌴صلی الله علیک یا جعفر بن محمد(ع) 🌴روضه
🏴 #امام_صادق_ع_شهادت
با تحقیق و اجرای:حجت الاسلام #محسن_حنیفی
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو
عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو
ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو
تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی
تو امام راستینی،تو امام صادقی
از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد
مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد
پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد
جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد
طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است
شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است
@hosenih
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است
نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند
حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است
یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است
در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت
شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت
اشک را مانند مادر می کنی آب وضو
آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم
بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم
کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم
بارها گفتی که اشک روضه ها مشکلگشاست
دردمندان گریه بر هر درد بی درمان دواست
ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست
اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت
دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت
نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند
پیش پایت اشک های همسرت افتاده است
جای جای این گذر بال و پرت افتاده است
تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟
ریسمانِ بی مروّتها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است
@hosenih
بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند
بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند
تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند
سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها
گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد
دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد
دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود
معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود
شاعر: #بردیا_محمدی
@hosenih
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_نهم
تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم
کنارم نباشی، تسلّا ندارم
اگر زخم خوردم شفای تو بوده
نظر بر دوای اطبّا ندارم
@hosenih
شکسته سبویم فدای سر تو
به لب صحبتی غیر لیلا ندارم
شلوغی دور و برم از فراق است
چو طفلی یتیمم که بابا ندارم
سفیدی قلبم سیاهی گرفته
دلی داشتم من که حالا ندارم
اگرچه یک عمر است چشم انتظارم
نگفتم امیدی به فردا ندارم
به رویم نیاورده ای که بُریدم
بغل کن مرا که دگر نا ندارم
به رسوائی من کسی را نداری
به غیر از تو من هم کسی را ندارم
مریز آبروی مرا پیش زهرا
بجز این به مولا تقاضا ندارم
@hosenih
چرا بسته ای در به رویم مگر من؛
غم کربلای معلی ندارم!
فدای حسین و فدای عزایش
صدا زد دگر میر و سقا ندارم
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
تقدیم به #مدافع_حرم #شهید_حسن_عبدالله_زاده و همه #مدافعان_حرم
هر که « عبدالله » زاده می شود
عاقبت سرمست باده می شود
تا سخن از عشق می آید وسط
بیخود از خود ، بی اراده می شود
در پی معشوق بذل جان کند
در طلب راهی جاده می شود
این هنر از آنِ مردان خداست
با شهادت کار ، ساده می شود
مدعی بسیار اما جام عشق
سهم عبدالله زاده می شود
عاشقی می گفت هر خیری که هست
در میان روضه داده می شود
خواهری گیسو پریشان زائر
پیکری در خون فتاده می شود
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
باز هم در حرمت میل گدایی دارم
شب جمعه به دلم کرببلایی دارم
محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست
که چنان صور به دل آه رسایی دارم
@hosenih
کعبه یک سنگ نشان است برای دگران
من به سوی حرمت قبله نمایی دارم
منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست
بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم
بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد
پرم از شور و در این پرده نوایی دارم
دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین
به هوا خواهی خونت شهدایی دارم
جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان
پای سودای غمت پیش بهایی دارم
پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین
من که در کاسه چشم آب بقایی دارم
@hosenih
گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم
قبله ام روی حسین است خدایی دارم
جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش
چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم
شاعر: #موسی_علیمرادی
@hosenih
#حدیث_نفس
گره خورده زلفم فقط با حسین
همه دین و دنیا و عقبا حسین
نفس بی دم یار، شرمندگی است
ولی مرگ ما آخر زندگی است
چنین درس را از خمینی بگیر
"حسینی بمان و حسینی بمیر"
@hosenih
یک عده روی دست دین پا شدند
خلاصه گرفتار دنیا شدند
مرا فرصتی در بزنگاه نیست
در این کوله بارم بجز آه نیست
به عشق مقدس، به سنگر قسم
به اشک و به آقای بی سر قسم
غم و درد را باهم آورده ام
کم آورده ام بد کم آورده ام
از این غصه افتاده ام از نفس
بیا ای شهادت به دادم برس
میان زمین و هوا مانده ام
از این کاروان، آه جامانده ام
دلم بیقرار شهیدان شده
بگو وقت دیدار یاران شده
دل من پس از حاج قاسم گرفت
سرم دردهای مداوم گرفت
رفیق شهیدم! فقط مو به مو
غم و غصه ام را به آقا بگو
**
بگو ای سر پُر ستاره شده
سلام ای تن پاره پاره شده
سلام ای که او را مُحامی نبود
کنارش بغیر از حرامی نبود
@hosenih
بگو ای پریشانِ عطشان شده
دهانت چرا نیزه باران شده
تو را تیزی سنگ ها می زدند
تو را بچه هایت صدا می زدند
شدی بین اشرار، تنها حسین
صدا می زند فاطمه یا حسین
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
اگر چه بسته شده راه و پیشِ پا، سنگ است
ولی هنوز دلم با حرم هماهنگ است
چه امتحان بدی! چه تقاص سنگینی
دلم شکسته تر از وضعِ شیشه و سنگ است
تو سیدالشهدا(ع)، من همان که یکسال است
نیامدم حرمَت! این برای من ننگ است
وجودم از غم دوری دچار ویرانیست
کلافه ام، بطلب! سخت در دلم جنگ است
تمام دلخوشی ام در فراق تو اشک و
نوای روضه برایم فقط خوش-آهنگ است
چقدر نقشه کشیدم برای آمدنم
نشد بیایم و پایم هنوز هم لنگ است
دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟!-
برای فاصله ای که هزار فرسنگ است
برای گریۂ آهسته کنج شش گوشه
برای نیمه شبِ کربلا دلم تنگ است!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
🌷 #انتخابات
🌷 #بصیرت
خوش گفت آن رفیق که وضع خراب ما
از انتخاب ماست ، نه از انقلاب ما
امنیت است حاصل مردان انقلاب
وضع معیشتی ، ثمرِ انتخاب ما
برجام شد خسارت محضی که هشت سال
مشروط شد معیشت ما ، نان و آب ما
کفتار ها برای وطن خواب دیده اند
دل بسته اند گرگ صفت ها به خواب ما
وقت تحول است ، زمان درنگ نیست
ره روشن است و رهبر ما آفتاب ما
ماملت امام حسینیم(ع)و دیده اند
صد بار ظالمانِ یزیدی جواب ما
آماده ایم واسلحه ی ما بصیرت است
این بار تیرِ #رای بُوَد در خشاب ما
شاعر: #علی_ساعدی
@hosenih
#امام_حسین_ع_مناجات
من تمامِ بودنم را؛ سخت، مدیونِ تواَم!
دین و دنیایم تویی!، ای عشق! ممنونِ تواَم!
گر ببازم سر به پایت، در حقیقت بردهام
امر کن فرمانروا! من عبدِ بیچونِ تواَم!
این جنونِ عاشقی، از عقل هم، بالاتر است
افتخارم چیست، غیر از این که مجنونِ تواَم؟!
جرمِ من عشق است؛ گَر پیگرد دارد عاشقی،
باکی از کِیفر ندارم! تحتِ قانونِ تواَم!
از اضافاتِ گِلِ تو، شیعیان را ساختند،
از رَگ و از پوست و از گوشت و خونِ تواَم!
شاعر: #عادل_حسین_قربان
@hosenih
#هشتگ های #ماه_ذی_القعده
🌷 زائرین محترم حسینیه
📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم #هشتگ مورد نظر خود را لمس نمایید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✅ اول ذی القعده :
#روز_دختر
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_مناجات
#حضرت_معصومه_س_ولادت
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
✅ دهه کرامت(اول تا دهم ذی القعده):
#دهه_کرامت
✅ ششم ذی القعده:
بزرگداشت #حضرت_شاهچراغ_احمد_بن_موسی_ع
✅ یازدهم ذی القعده:
#امام_رضا_ع_مدح
#امام_رضا_ع_ولادت
#امام_رضا_ع_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
✅ بیست و سوم ذی القعده (شهادت امام رضا (ع) به روایتی و روز زیارتی مخصوصه ایشان) :
#زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح
#امام_رضا_ع_مناجات
#امام_رضا_ع_شهادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
✅ بیست و پنجم ذی القعده ( روز زیارتی مخصوصه امام رضا ع) :
#زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح
#امام_رضا_ع_مناجات
#امام_رضا_ع_شهادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
✅ بیست و نهم ذی القعده:
#امام_جواد_ع_مدح
#امام_جواد_ع_مناجات
#امام_جواد_ع_شهادت
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
✅پیشواز محرم:
#دلتنگ_محرم
#پیشواز_محرم
موضوعات پُر بازدید
✅ اشعار اول مجلسی:
#اهل_بیت_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#شب_جمعه
#دودمه
✅دیگر موضوعات:
#روضه_را_تعطیل_نکنیم #حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_محسن_حججی #استکبار_ستیزی #مرگ_بر_آمریکا #مرگ_بر_اسرائیل #زیارت_کربلا #بیداری_اسلامی #اجتماعی_سیاسی #مقام_معظم_رهبری #امام_خمینی_ره #امام_و_رهبری #انقلاب_اسلامی #مقاومت_اسلامی #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #عفاف_و_حجاب #اشک #صلوات #بصیرت #انتخابات #اخلاقی_و_اندرز #شهدا_و_دفاع_مقدس #شهدای_گمنام #راهیان_نور #شعر_اعتراضی #شعر_طنز #ویروس_کرونا #مدافعان_سلامت #کشتار_مسلمانان_هند #محکومیت_اهانت_نشریه_فرانسوی_به_پیامبر_اعظم_ص #محکومیت_حادثه_تروریستی
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#هشتگ های #ماه_ذی_القعده
@hosenih
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
لحظه به لحظه با نفست خو گرفته ام
از عطر ناب پیرهنت بو گرفته ام
بی باده می ز جام طهورایی ات زدم
سرمستم و ترانه ی یاهو گرفته ام
تا با تو روبرو شوم ای آسمان عشق
من از تمام اینه ها رو گرفته ام
تو ماه اسمانی خورشید هشتمی
مهر تو را ز ضامن آهو گرفته ام
حق دارم اینچنین به تو وابسته تر شوم
من ناگرفته را ز تو بانو گرفته ام
شکر خدا که سایه نشین سر توایم
همشیره ی امام رضا نوکر توایم
@hosenih
از ابتدا به غیر تو عادت نداشتیم
جزنوکری کوی تو حاجت نداشتیم
تفسیر خط به خط انا من شروطها
مهرت نبود حب ولایت نداشتیم
صحنت نبود پیش کسی خم نمیشدیم
اصلا بدون تو سر طاعت نداشتیم
در جانماز سبز نفس های عشق کاش
جز دیدن رخ تو عبادت نداشتیم
دریا شدی که چشمه زتو منشعب شود
عشقت نبود فاضل و بهجت نداشتیم
جز آل فاطمه به کسی دل نداده ایم
جارو کشان خانه ی این خانواده ایم
@hosenih
سختی ما بدون تو آسان نمی شود
گندم بدون اذن شما نان نمی شود
زهرا دعا نموده که ما نوکرت شدیم
انسان بدون حب تو انسان نمی شود
هرکس ادب به محضر بانوی قم نکرد
اصلا در این دیار مسلمان نمی شود
از برکت دعای تو بانو برای ما
شاهی شبیه شاه خراسان نمی شود
اینجا قلمرو علی و آل فاطمه ست
هرکشوری که کشور ایران نمی شود
ما ساکنان کشور موسی بن جعفریم
ما عاشقان دختر موسی بن جعفریم
@hosenih
خورده سند قباله ی هستی بنام تو
دارد خود خدای توهم احترام تو
لایق نبود تا که کسی همسرت شود
لایق نبود تا که شود هم کلام تو
ای آینه تو با خودت اینجا برابری
ماکه نمی رسیم به شان مقام تو
از راه دور امده ای پیرهن به دست
وقتی رسید عطر رضا بر مشام تو
شکر خدا که مردم قم با محبت اند
دارد جواب حضرت بانو سلام تو
شکر خدا که سهم تو زخم زبان نشد
جسمت اسیر دیده ی نامحرمان نشد
شاعر: #محمود_یوسفی
@hosenih
#حضرت_معصومه_س_مدح
شکر خدا که ذاکر اسماء داوریم
تسبیح گوی دائمِ الله اکبریم
شکر خدا که روز ازل او اراده کرد
ما ریزه خوار سفره ی آل پیمبریم
دلهای ما که عطر تولا گرفته است
باشد گواه، شیعه ی دیرین حیدریم
سادات و غیرِ زمره ی سادات، بی گمان
فرزند فاطمه، همه از نسل کوثریم
حب الحسن که بانی حب الحسین شد
خود میدهد نشان که ز خلق جهان سریم
@hosenih
نصّ صریح آل محمد کند بیان
ما از اضافه ی گلِ آن آل اطهریم
با افتخار بر همه اعلام میکنیم
فرزند خاکِ کشور موسی بن جعفریم
اینجا بروی بال ملائک نشسته ایم
یعنی بزیر سایه ی زهرای دیگریم
ایران سراسرش حرم اهلبیت شد
وقتی خبر رسید به معصومه یاوریم
گنبد طلای شاه خراسان گواهِ ماست
سلطان ما رضاست و ما خاک این دریم
جز ما، که دارد از همه برتر چنین سِمَت؟
که میزبان دختر زهرای اطهریم
دُختی که گشت یار امام زمان خود
چون زینب است و ما به حریمش چو نوکریم
بالاترین فضیلتِ بانو ، قیامِ اوست
ما رهروانِ نهضتِ این پاک رهبریم
او اقتدا به نهضت زهرا نمود و ما
با اقتدا به او همه یاران مادریم
با حجت خدا، همه فتوای او یکی است
در کارِ دین مقلدِ آن نیک اختریم
تنها نه در حوائجِ دنیا کریمه است
محتاج آن شفیعه ی بانو به محشریم
او زینبِ زمانه ی خود بود بر رضا
ما عبدِ این ارادتِ خواهر برادریم
بارِ غمِ حسینِ زمانه بدوشِ اوست
وز اضطرارِ اوست که ما نیز مضطریم
@hosenih
داغِ برادرانِ خودش را اگر چه دید
در قم عنانِ ناقه ی او را بسر بریم
او خواهرِ امامِ زمانِ خودش، ولی
ما ناله دارِ روضه داغِ دو خواهریم
بانوی قم! غمِ دلِ بانوی کوفه را
با نام تو به گوشه ی گودال میبریم
اصلاً کسی نبود به ناقه نشانَدَش
با این گریز ، گریه کنِ حرفِ آخریم
داغِ هزار و نهصد و پنجاه زخم را
تا انتقامِ یار ، عزادارِ سَروریم
شاعر: #محمود_ژولیده
@hosenih
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#دهه_کرامت
ماه ذی القعده و دلم امشب
میلِ پرواز تا خدا دارد
می روم سمت مقصدی روشن
از مسیری که نور می بارد
ماهِ احساس و شور این ماه است
ماهِ فیض و سرور و مهمانی
گاه حال و هوای قم داریم
گاه شوقِ شبِ خراسانی
یک دهه با کریمه مأنوسیم
یک دهه با رئوف هم کاسه
غرق لطف و کرامتِ عشقیم
دائماً با زيارت خاصه
@hosenih
اول ماه را روایت کن
با احادیث و شعر و منظومه
اهل قم را بشارتی باید..
مژده مژده رسیده معصومه
شب میلاد دختر موسی
آسمان هم دلش هوایی بود
دامن نجمه غرق نور شده
خاک از انوار او طلایی بود
شد مدینه پر از شعف امشب
تو بگو باز کوثر آورده ست
نام او فاطمه ست پس حتما
نجمه زهرای دیگر آورده ست
با وقار و متین و عالمه است
ارث زینب به او رسیده، بَلی..
در روایت نوشته اند او را
راوی غصه ی غدیرِ علی
هر که آورده نامه و حاجت..
..پیش او، بی جواب و رَد نشده
گفته موسی فدای او پدرش
چون جوابش نمی شود نشده
دختر و خواهر امام است این
نورِ چشمی و عمه ی سادات
مدح او بر نیامده از ما
مدح او آمده به هر آیات
آمد و آمد و رسید به قم
از گل اَشکش آب قم شد شور
قم نه ایران گرفت نور از او..
با حضورش درونِ بیت النور
به چه صحن و چه مرقدی دارد
به چه ایوان طلای زیبایی
رو به رویش علی علی گویم
یادِ ایوانْ طلای مولایی
دورِ او پُر زِ عالِم و عابد
دورِ او چون ستاره می بارد
هر که رفته به صحن آئینه
گفته که عطر حیدری دارد
نام او فاطمه ست حق دارم
شعر خود را سوی نجف بکشم
تا بگیرم برات از خانوم
باید اینجا دوباره صف بکشم
ما همیشه رسیده ایم اینجا
تا زِ دختر به مادرش برسیم
قم شده شهر عش آل رسول
تا به زهرای اطهرش برسیم
می رسد کار ما به آنجا که
تا دخیل ضریح او باشیم
یا که در پای پنجره فولاد
یادِ مشهد به گفتگو باشیم
ما گدایان دختر موسی
ما گدایان دست سلطانیم
نه به ذی القعده و صفر، اصلاً
کل سال عاشق رضا جانیم
از کریمه کرامتی داریم
از رئوف عرض حاجتی خواهیم
ما از این خواهر و برادر هم
اربعین یک زیارتی خواهیم
@hosenih
قم به حاجات خود رسیده ولی
می روم مشهدِ امام رضا
تا که امضا کند امام رئوف
جان معصومه، برگِ کرببلا
....
یک دهه از کرامت و احسان
اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم
دست من را رسان به ماهِ حسین
غیر از این حاجتی نمی خواهم
ملتمس بر نگاهِ معصومه
ملتمس بر نگاهِ سلطانم
شاعرم شاعرِ قم و مشهد
بی عبا هم براش میخوانم
شاعر: #مجتبی_دسترنج
@hosenih
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
زهرای ایرانیِ ما زهرا نشان بانو
قربان این بانو و ای قربان آن بانو
از پیش تو تا فاطمه انگار راهی نیست
وقتی که میآیم دَمِ این آستان بانو
@hosenih
باید ببینی چهرهی موسیابنجعفر را
وقتی صدایت میکند معصومهجان بانو
معصومه ای یافاطمه فرقی ندارد که
در این زمین خاتونی و در آسمان بانو
باید نخواهیم از تو کمها را و دنیا را
این کار بهجت هاست در این آستان بانو
جای تعجب نیست اینجا جای مرجع هاست
شمعی و هستی جامع ما در جهان بانو
یا اینکه عارف یا که علامه است یا فاضل
خورده است هرکس که کنارت آب و نان بانو
@hosenih
یک طور دیگر میشود صحن و رواق تو
وقتی سلامت میکند صاحب زمان : بانو
ای عشق مدیون رضا هستیم و معصوعه
قربان این آقا و ای قربان آن بانو
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#حضرت_معصومه_س_مدح
از شهر قم، حوالی صحن مطهرت
دارم سلام و عرض ارادت به محضرت
بانوی آسمانی قم! خوش به حال من
زیرا که هست روی سرم سایه ی سرت
عطر بهشت در همه جا موج می زند
وقتی نسیم می وزد از سمت معجرت
محتاج لطف و مهر کریمانه ی توام
بانو! بریز دانه برای کبوترت
ای بانوی کریمه! کسی برنگشته است
افسرده، دلشکسته و نومید از درت
هرکس که دید صحن تو را گفت این حرم
دارد نشان ز تربت مخفی مادرت
شاعر: #مهدی_شریفی
@hosenih