#امام_باقر_ع_مدح
تو خورشیدی و بیشک دیدنت از دور آسان است
ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟
به اعجاز نگاهت زنده کردی مردهدلها را
برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است
اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی
که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است
خودت سیب دلم را از حصار سنگها بردار
برای او که چید از آسمان انگور، آسان است
تمام بیتهایم درد دل بودند، میبخشی
کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟
شاعر: #حسین_عباس_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍁برایم بگو..
قصهی غیرت و مظلومیات را
و برایم ترسیم کن تابلو زیبای حماسه را
تو از تبار غیرتی ....
#شهدا_و_دفاع_مقدس
نثار ارواح شهدا #صلوات
@hosenih
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
تو از تبار بهاران تو از سلاله رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض ارادت شکوفه عرض درودی
به صدر جامعه* خود به "السلام علیکی"
تمام پنجره ها را به سوی باغ گشودی
از آسمان به زمین سیرکردی و همه دیدند
که آفتابی و داری عجب فراز و فرودی
کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی
اگرچه سامره ات را حصار کرده شب اما
میاید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی
شاعر: #حسن_زرنقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
میخواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه ی یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصهی یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنهی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از نالهی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذرهای خاک کربلا برداشت
آب شرمندهی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیدهی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود، معجر داشت
روضهی من فقط همین جملهست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنهی ... !
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
۴ بیت #گریز
تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمهجانتان باریدی
*
گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟!
*
سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه
*
هر غم که ندیدهای تو، زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم
در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم
بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد
شاید که من هم بین جنس درهمت باشم
هرچند خیلیها نمیآیند سامرا
کاری بکن من جزو زوار کمت باشم
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
آموزگار جامعه! دستم به دامانت
اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم
ای منتهای حلم! ای رکن بلاد ما!
یا حضرت هادی! سلام الله علیک آقا
در پادگانی غصهی تبعید را داری
اندازهی یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند
قدی خم و چشمی تر از آن طعنهها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی بی انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکر خدا چشمی به ناموست نیوفتاده
شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری
شکر خدا غارت نمیشد پیکرت هرگز
عمامه داری، پیرهن داری، عبا داری
نه بی کفن ماندی، نه عریان بین صحرایی
نه کار با کهنه حصیر روستا داری...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
⚫️ امام هادی (علیه السلام) چگونه به شهادت رسیدند؟
استاد #شیخ_حسین_انصاریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
وشمع سوخت و دورش به جای پروانه
شرابخوار و یهودی نشست و بیگانه
وشمع سوخت و رقاصه های بی وجدان
به بادهی متوکل زدند پیمانه
و شمع سوخت و بر گریههاش خندیدند
چقدر غربت دارد تکان این شانه
یکی نبود بگوید به امت سلفی
که کعبه را نبریدش میان بتخانه
یکی نبود بگوید امام جامعه را
اذیتش نکنید اینقدر غریبانه
یکی نبود بگوید به خانه اش ببرید
ولی دگر نبریدش به سوی ویرانه
سلام شمع خرابه نشین سامرا
که با سه سالهی زهرا شدید همخانه
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#اخلاقی_و_اندرز
💠 #امام_هادی_النقی_ع میفرمایند:
«اَلتَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ»
فروتنی در آن است که با مردم چنان باشی که دوست داری با تو چنان باشند.
📗 الكافی، ج۲، ص۱۲۴
🔹فروتنی🔹
جانا! به فروتنی، گر ایمان داری
یا میل به رفتار کریمان داری
با مردم روزگار خود همدل باش
آنگونه که انتظار از آنان داری
شاعر: #محمدجواد_غفورزاده
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
با نگاهت، حسِ باران را روایت میکنی
لابلایِ جامعه، ما را هدایت میکنی
تو به احسان شهرهای، من هم به دستانِ تهی
دستِ خالی آمدم سویت، عنایت میکنی؟
مثلِ کوه آرام، همچون رود، شفاف و زلال
ساده و بیپرده، خوبی را حکايت میکنی
کولهباری از گناه آوردهام همراهِ خود
شک ندارم عاقبت، من را کفایت میکنی
موقعِ ناچاریام، از من حمایت کردهای
من یقین دارم، قیامت هم حمایت میکنی
آه باران! تشنهام؛ لطفی و کن و بر من ببار
آه دریا ! کِی برایِ من سقایت میکنی؟
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
پیمبرزاده هستی شیوهی اعجاز میدانی
بگو با جامعه مقداری از اسرار پنهانی
تو مصباح الهدایی و کلامت نور در نور است
بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی
هدایت میکنی سرسختهایی چون جُنیدی را
به پشت ابر تیره، کِی شود خورشید زندانی؟
کجای این جهان دیدند شیخی پیر از طفلی
به یکباره بیاموزد چنین رسم مسلمانی
علی الظاهر تو کودک بودی اما یک «ولی الله»
که میبردند نامت را علی جویان به حیرانی
تو روح عدلی و حقاً توانستی به حرف حق
ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی
تو و بزم شراب و باز تکرار جسارتها
ملائک با تو میگریند وقتی روضه میخوانی
دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد
نگاهت نور خورشید است دریک صبح بارانی
شبیه بادسرگردان، میان صحن میچرخم
و میگویم به آنهایی که میآیند مهمانی
گدای سامرا بودن شرف دارد به "اربابی"
بیا مسکین در این خانه ک پشت در نمیمانی
بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است
چه خوانی وچه احسانی چه روزی فراوانی
منم خردهگدایی که کریمی چون تو را دارم
تو هم آنی که دستم را گرفتی کمتر از آنی
پریشانم پریشان هوای سامرای تو
زیارت هست پایان دل انگیز پریشانی
شاعر: #منصوره_محمدی_مزینان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#لیلة_الرغائب
کسی که هرشب جمعه، تو را مصاحب نیست
برای وصل جمالت هنوز راغب نیست
چگونه درک کند فیض با تو بودن را
کسی که بر همه اعمال خود مراقب نیست
اگر که غیبت تو طول میکشد از ماست
وجود ناقص ما خالی از معایب نیست
اسیر غم شدهایم و هنوز میگویند
فراق چهرهی تو اعظم مصائب نیست!
امید ملت اسلام! کعبه منتظر است
کسی به غیر تو بنیانکَن اجانب نیست
شب است و ذکر فرج را به روی لب دارم
شبی که بهتر از این لیلة الرغائب نیست
به یمن توست که روزی دهد خدا ما را
نصیب و روزی ما غیر این مواهب نیست
به یک نگاه مرا روبراه کن، وضعم،
برای آمدن تو اگر مناسب نیست
اگر کنار رَوَد پردهی گنه، پیداست
امام ما همه جا ظاهر است و غائب نیست
سخن بس است «وفایی!» به جان حضرت دوست
تمام حرف دل ما جز این مطالب نیست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_جمعه #لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_مناجات
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای دل دیوانه امشب پر بزن
پر به سوی خانه دلبر بزن
در بزن، هی در بزن، هی در بزن
در بنام حضرت حیدر بزن
رازق روزی اشک ما علیست
ذکر استغفار ما یک یا علیست
من کیام آلودهای غرق گناه
رفتهام یک عُمر راهی اشتباه
آه.. از این دل، امان از این نگاه
کوه عصیان مرا کن قدّ کاه
رحمکن بدجور ذلت میکشم
از علی دارم خجالت میکشم
دوستیها کردهام با دشمنم
آنکه بر شیطان وفا کرده منم
بوی معصیت گرفته این تنم
باز اما دم ز مولا میزنم
گرچه از اعمال خود رنجیدهام
با همین چشمم نجف را دیدهام
آنقدر که ظلم کردم بر خودم
ریختم آلودگیها در خودم
خیر، تو بودی، ولیکن شر خودم
نیستم من ناامید، آخر خودم...
گرچه با غفلت تورا آزردهام
نان خورجین علی را خوردهام
ابتدا تا انتها گفتم علی
با ملائک یکصدا گفتم علی
در نماز و در دعا گفتم علی
سالها من به خدا گفتم علی!
یا امین الله یا شمس العرب
یک نجف روزی من کن در رجب
از ازل تاب و تب من کربلاست
ذکرخیر بر لب من کربلاست
مکتب من مذهب من کربلاست
آرزوی امشب من کربلاست
تو دعایم کن گرفتارم حسین
من هوای کربلا دارم حسین
**
ای اسیر غصههای بیشمار
ای بروی صورتت گرد و غبار
تو تکوتنها و دشمن سی هزار
دور تا دور خیامت نیزهزار
داد بیداد از غمت، ای شاه دین
از روی مرکب چه بد خوردی زمین
بعد از آنی که بسویت تیر رفت
بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت
شمر زود آمد به مقتل دیر رفت
ماندهام من از چه با تأخیر رفت
چکمهاش با پیکرت برخورد کرد
استخوان سینهات را خورد کرد
میبُرید و میبرید و میبرید
میکشید و میکشید و میکشید
خنجرش را خواهرت از دور دید
واحسینا گفت و به سویت دوید
ای تن بیسر تو کم پرپر بزن
پیش زینب دستوپا کمتر بزن
خیز از جا خواهرت در غربت است
گوش کن این طبل، طبل غارت است
لحظههای سخت آل عصمت است
مَحرم من خیمه بیامنیت است
خیز و غم از خاطر زنها بِبَر
دخترانت را ازین صحرا ببر
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حلول_ماه_رجب
#لیلة_الرغائب
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت
لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده
قبل مُردن پاک کن من را و بعداً خاک کن
حُسن پایانم تو باش و حُسن پایانم بده
آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست
پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی، خب بیا این بار درمانم بده
باطناً کور است چشمم که نمیبینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟
چشمِ پاکی مثل چشمان شهیدانم بده
زود میلرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضهها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمیدانم فقط
روزیام را از همانجا که نمیدانم بده
خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟
روزیام را تا درِ این خانه مهمانم، بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضهات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشتهی دور از وطن، ای بیکفن...
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمانهای تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصهام را تا ابد در خانهی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است.. عشقم به حسین!
بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم..
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چندوقتی میشود دور از تو ماندم، وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزهها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات
نفس چه فایده، وقتی که در هوای تو نیست
بدا به حال گدایی که مبتلای تو نیست
مرا به غیر خودت دست هیچکس مسپار
کسی شبیه خودت فکر بندههای تو نیست
نه اشک مانده برایم، نه نالههای سحر
چه کردهام که دلم شامل عطای تو نیست
دلم کبوتر هر بام می شود...افسوس..
خودت بگو چه کنم با دلی که پای تو نیست
مرا به «گریه برای حسین » میبخشی
وگرنه بندهی تو لایق سرای تو نیست
**
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
چگونه درک کنم ماتم حسین تو را
به غیر روضه پی کار دیگری نروم
که من شناختهام عالم حسین تو را
تو خواستی که من از روز اول عمرم
به دوش خود بکشم پرچم حسین تو را
به غیر تربت کرب و بلا دوایی نیست..
به عالمی ندهم مرهم حسین تو را
به نوکری خودم افتخار خواهم کرد
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
از زبانم دعا نمیافتد
ذکر "یا رَبَّنا" نمیافتد
بغض با حنجرم گره خوردست
دیگر از آن جدا نمیافتد
چندباری به هِق هِق افتادیم...
اشک ما بیصدا نمیافتد
گریهام را نگیر..، میمیرم
چشمم از اشتها نمیافتد
جز درِ آستانِ شعلهیِ "شمع"
پر پروانهها نمیافتد
غیر بام تو هیچ معراجی
رو به قُربِ خدا نمیافتد
از پَر دامنِ سهسالهی تو
دست شاه و گدا نمیافتد
دردمند غم تو هیچ زمان
پیِ دارالشفا نمیافتد
هیئتت هست..، هیچ گریهکُنی
گوشهی انزوا نمیافتد
سینهای که شود حسینیهات
خشت آن از بها نمیافتد
تا قیامِ قیامت کبری
تبِ این روضهها نمیافتد
خواهش لیلةُالرَّغائِب من...
گوشهچشمَت به ما نمیافتد؟!
آه! در طالعِ گدایانت
یک زیارت چرا نمیافتد؟!
لال هم گر شوم ز لبهایم
کربلا کربلا نمیافتد
نوکرِ کفنودفنْدیده، مگر
یاد یک بوریا نمی افتد!؟
مقتلت تنگ شد..، به حرمت آن
شیعه در تنگنا نمیافتد
نامسلمان! به جان تشنهی ما
هیچکس با عصا نمیافتد
"همه رفتند شمر ول کن نیست"
خنجرش هم ز پا نمیافتد
خواهری روی ناقهی عریان
چشمش از نیزهها نمیافتد
گرچه هی می کِشند..، شُکرِ خدا
معجرِ نخ نما نمیافتد
از تماشای قافله چشمِ
کوفیِ بی حیا نمیافتد
▪️
▪️
بی جهت سدِّ راه میکردند
کوچه کوچه نگاه میکردند
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا
خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا
راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق
باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا
بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم
با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟!
حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین
هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا
توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار
باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها
معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود
پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا
من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم
میزنم فریاد این را در میان روضه ها
در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی
نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا
من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند
لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا
کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور
کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا
در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم
رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا
مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم
دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا
ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع)
یا مّن أرجوهُ لِکلّ خیر یعنی کربلا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت #لیلة_الرغائب
این مژده به بندگان تائب آمد
خیزید که لیلة الرغائب آمد
ای کاش ندا دهند صبح فردا
ای منتظران امام غائب آمد
شاعر: #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
@dobeity_robaey
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که "حمد" آتش نمیگیرد، که "الرحمان" نمیسوزد
خدای قصهی قرآنیِ "عاد" و "ثمود"! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
شاعر: #رضا_یزدانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_توهین_به_مقدسات
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
ای غصهدار شیعه، چرا پس غمت نَبُرد؟
ای زخم، زخم کهنه! چرا مرهمت نَبُرد؟
ای اُشتر دوساله! چرا لال ماندهای؟
وجدان چرا به شکل بنیآدمت نَبُرد؟
آتش زدن به مسجد و قرآن و خانهها
نزدیک "ماجرای در و هیزم"ت نَبُرد؟!
چادر کشیدن از سرِ ناموس شیعیان
آیا به کوچههای بنیهاشمت نَبُرد؟!
رسوایی دلاربگیران و قاتلان
یک لحظه هم به یاد "رِی و گندم"ت نَبُرد؟!
آن نوجوان، میان سگان و درندگان
هرگز به دست و پا زدنِ قاسمت نَبُرد؟!
مردم که پا به پای شهیدان گریستند
این سیل غم چرا بسوی مردمت نَبُرد؟
دشنام بر علی بده و سکّه را بچسب!
خرمافروش باش اگر میثمت نَبُرد!
◽️
ای غربت همیشهی تاریخ ای حسین
گویا دوباره مدّعیان را غمت نَبُرد
ما اهل کوفهایم وگرنه چرا کسی
آبی برای تشنگی مُسلمت نَبُرد
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مدح #قرآن_کریم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محکومیت_توهین_به_مقدسات
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان
سلام بر سخن حق سلام بر "قرآن"
به هفت آیهی "سبع المثانی"ات سوگند
تمام رحمت محضی، قسم به "الرحمان"
معلّقات معلّق شد و به زیر آمد
همین که نور تو آمد در آن زمان به میان
خرد به عمق تو هرگز نمیرسد دستش
هزار معنی نازک شدست در تو نهان
اگر که چهره بدون نقاب بنماید
کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران
نسیم جنت حق میوزد ز آیاتش
بهشت را به تماشا نشین در این بستان
خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند
گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان
کتاب نیست ، شراب است شکل مکتوبش
ز آیه آیه آن مست میشود انسان
به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا
گرفتهاند سر انگشت عجز را به دهان
زبان به کام گرفتند جمله لال شدند
چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان
بشر کجا و توان سخن چو او گفتن
زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان
نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله"
اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان
طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا"
طناب عرش الهیست گشته آویزان
نشسته اند همه انبیا بر این سفره
به لقمهای که بگیری از آن شوی لقمان
فدای نثر روانش شود هزاران نظم
که داده است پریشانی مرا سامان
هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز
بدیع مانده معانی او و نحو بیان
هزار فتنه بیاید هزار فتنه رود
به زیر سایه قرآن نمیشوم نگران
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی
شود علی بشود این کتاب اگر انسان
ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟!
ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان
بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟!
علیست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان"
خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله"
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
"لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن
کسی که شیعه او نیست، غرق میگردد
علیست کشتی نوح و علیست کشتیبان
هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است
مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان
بدون حب علی راه بدتر از چاه است
به کعبه نه که رسد آخرش به ترکستان
علیالصباح قیامت خدات میپرسد
چه شد که بعد نبی، "اتبعتم الشیطان"
به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب"
ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان
علیست باب ورودی علم پیغمبر
گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
علیست سرّ "یدالله فوق ایدیهم"
که اوست آیت عظمای حق به عالمیان
علیست علّت جمع ضمیر "انفسنا"
به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان
علیست هادی امت پس از نبی به صراط
صراط نیست برای مُحبّ او لغزان
علیست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی
در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان"
علیست ساقی کوثر، علیست رحمت محض
و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان"
علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی
کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟!
علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند
به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان"
قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود
دو دست هر که زند دست جز بر این دامان
اگرکه تیغ به رویم کشند میمانم
نمیشوم ز مسیر غدیر رو گردان
به حشر گرکه شفاعت کند گناه مرا
ثواب میخورد آن روز غبطه بر عصیان
بگیر دست مرا بیقرارِ نام توأم
کویر خشک منم من، تویی تویی باران
فقط ترنم نام تو جان دهد ما را
شبیه آب خنک در میان تابستان
**
سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم
عطش چه کرد که "صار السماء مثل دخان"
رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک"
خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان
فدای قاری قرآن که تشنهلب بود و
نداد جرعهی آبی کسی به آن عطشان
آهای شمر تو را ذرهای طهارت نیست
مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن
شاعر: #عاصی_خراسانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مدح #قرآن_کریم
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست - آن پیمان - برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود، از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد، از غم پنهان برایم گفت
سپس «ان الذین آمنوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از تکویر و الرحمان برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
شاعر: #عاطفه_جوشقانیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e