هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
بر شعرِ زلال، شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحهی کمیتی تو حسن
از درگه تو کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهلبیتی تو حسن
تا جامهی عاشقی به تن دارم من
با دلبر مهلقا سخن دارم من
هرکس به کسی بنازد اندر عالم
نازم به دو کون، چون حسن دارم من
گفتیم که بر دَرِ موالی برویم
در ملک ادب حضور والی برویم
ای پایهگذار کاخ احسان و کرم
مارا مگذار دست خالی برویم
در مأذنه نغمهی اذان پیدا شد
آثار بهار بی خزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمهی ماه رمضان پیدا شد
در گلشن حسن جادوان گل حَسن است
گلواژهی قاموس تکامل حَسن است
هرچند علی پدر بُوَد امت را
اما لقب مبارکش بوالحسن است
مولای من از نَفْس من اولایی تو
معصومی و سروری و آقایی تو
من دست عزیز مصر را میبوسم
او پای تو را، عزیز زهرایی تو
ای حجت جاودان تو جان همهای
ای فرشنشین تو عرش را قائمهای
غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان
فرزند رشید و ارشد فاطمهای
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
@dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اگر ربّنا ربّنا کردهام...
سحرها خدا را صدا کردهام...
خودم را بر این سفره جا کردهام...
دراین پانزده شب دعا کردهام...
خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من را بدست حسن
من امشب برآنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
دراین ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
کریمِ کریمان عالم حسن!
دمت گرم! دردت به جانم حسن!
تو سبحان ربّی الاعلای من
تو والتین و یاسین و طاهای من
تو دیروز و امروز و فردای من
تو یاربّ و یاربِّ شبهای من
به کوری آن دو زن فتنهگر
بگو یاحسن، یاحسن تا سحر
درآن شب که عالم قمردار شد
درخت نبوت ثمردار شد
علی نذر کرد و پسردار شد
زمین پیش پایش خبردار شد
چه بهتر ازینکه به هر انجمن..
به زهرا بگویند اُم الحسن!
حسن اسم اعظم، حسن کل دین
حسن حق مطلق، حسن بی قرین
حسن کیست ایاکِ هر نستعین
حسن کیست گردنزن ناکثین
به حِلم حسن دشمن اقرار کرد
معاویه را صلح او خوار کرد
منی که شدم مبتلای حسین
زمین خوردهام پیش پای حسین
شدم وقف دولتسرای حسین
چه بهتر که محض رضای حسین...
بپا خیزم و باز طوفان کنم
دوباره حسنجان حسنجان کنم
حسین است مست وقار حسن
حسین است هرجا کنار حسن
حسین است است دنبال کار حسن
حسین است در اختیار حسن
حسینی که سرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست!
برو طوس صحن رضا را ببین
نجف باش و ایوان طلا را ببین
شلوغی کرببلا را ببین
خودت غربت مجتبی را ببین...
دَمِ گنبد شاه عبدالعظیم...
بگو یا حسن ای غریبِ کریم
بزودی همه چشمهها جاری است...
بقیع حَسَن پُر ز معماری است
و هرنوکری گرم یک کاری است
تمام ضریحش طلاکاری است
براین غصه با عشق حاکم شویم
همه وارد صحن قاسم شویم...
**
به این فکر کردی چرا شد سپید؟!..
مویی که بر آن شانه زهرا کشید
غمی که حسن دید را، کس ندید
حسن درهمان کوچهها شد شهید
اگر صبر او حرف هر منبریست!
بدانید مردم! حسن مادریست...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
خدا به حیدر و زهرا چه گوهری داده
به آسمانِ ولایت چه اختری داده
به خاندانِ رسالت چه دلبری داده
به کامِ شیعه چه قندِ مکرری داده
ندا رسیده بیایید سائلان از راه
که جلوه کرده به عالم کریم آل الله
ملائکه همه مشغولِ طوفِ قامت او
کریمها همه مبهوت از کرامتِ او
زبانزد است میان همه شهامتِ او
جمل نشانهی خوبی است از قیامتِ او
شتر سوارِ جمل را به خاک میمالد
به او امیرِ دوعالم عجیب میبالد
برای رفعِ نیازِ همه شتاب کند
به این پسر به خدا فخر، بوتراب کند
به نام مادرش او را کسی خطاب کند
دعاش را به خدا زود مستجاب کند
به عشق فاطمه مشغولِ ذرهپروری است
عجیب این قدمِ نو رسیده مادری است!
رسیده او که پناهِ فقیرها باشد
امیدِ آخرِ جمعِ اسیرها باشد
و بارشی به دلِ ما کویرها باشد
که شاهراهِ تمامِ مسیرها باشد
به جز درِ کرمش هیچ دَر نباید زد
(به سینهی اَحَدی دستِ رد نخواهد زد)
به سر رسید شب ما و میدمد خورشید
شبیه نور به شامِ سیاه ما تابید
خدا کند که شود حُب او به دل تشدید
کنار اوست که ما میرسیم بر توحید
(دلِ رمیدهی ما را انیس و مونس شد)
هزار شکر که حُبَّش نصیبِ (یونس) شد!
✍ #یونس_وصالی (یونس)
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شعرِ من، واژهی من، لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشقِ حسن خواهم مُرد
حُسنِ مَطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نَمیرد هرگز
زندهی عشقم اگر، رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حَسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهادهست گذشت
من از این لحظه، از این ثانیه، نامم حسن است
سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود
أیُّهاالناس بدانید: امامم حسن است
✍ #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
صدا پیچید، دنیا گوش شد، غرق شنیدن شد
اذان، پیغمبری کرد و مهیای وزیدن شد
طلوعت شمعهای آسمان را استراحت داد
زمین، روشن شد و خورشید مشغول لمیدن شد
کمی تا قد کشیدی شاخهی انگور از دیوار
به شوق دستهای تو پذیرای خمیدن شد
نوازش کردی و در سینهی چوبی نخلستان
دلی خشکیده از جورِ زمین، سبز از تپیدن شد
چقدر آزادگی میریخت از هر بند انگشتش
کنیزی که برایت بی قرار غُنچهچیدن شد
صدای پای تو یک شهر را در کوچهها آورد
در و دیوار هم حتی سراپا محو دیدن شد
چقدر آسودهخاطر بود از دنیا فقیری که
شبی سرد از غذای سفرهات گرم چشیدن شد
خدا میخواست معنای کَرَم را جلوهگر باشی
همین انگیزهی خوبی برای آفریدن شد
به جز رنگ خدا رنگی نمیماند در این عالَم
تو را با رنگِ یکرنگیِ خود، گرم کشیدن شد
برای کوری چشم حسودان قبل بسم الله
خدا ''روحی فداک"ی گفت و مشغول دمیدن شد
✍ #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
نیمهی ماه مبارک فیض کامل میشود
غالباً اینجا سلیمان نیز سائل میشود
با دو تا جمله گدا را شاه کردی ای کریم
شک ندارم سورهاش یکروز نازل میشود
مدتی را مست باید بگذرد از کوچهها
هر کسی یکباره با چشمت مقابل میشود
بد دهان را از خجالت آب کردی بعد از این
میرود دنبال مدحت مثل دعبل میشود
در نمازت باد وقتی میخورد قدری به موت
در مدینه چند هفته قبله مایل میشود
با فقیران مینشینی، شاهِ خاکی خوش مآب
پس به تو جای حسن باید بگویم بوتراب
معجزه یعنی نفسهایت که سلمانساز بود
در کویر خشک هم، لطف تو بارانساز بود
بین کهفت جای سگ خالیست راهم میدهی؟
مکتب تو خوب میدانم که انسانساز بود
خطبه میخواندی هدایت گردد انسانی ولی
وصلهی روی عبایت هم مسلمانساز بود
ذوالفقارت یک دمش صبر است، یک دم هم سکوت
صلح تو تا سالهای سال، جریانساز بود
گرد و خاکی میشود وقتی که پلکی میزنی
چشمهایت از قدیم انگار طوفانساز بود
مرتضایی، جلوههایت جلوههای بوتراب
رنگ سربند تو هم زرد است پس با این حساب
باز هم دستار، مست است و حمایل بیقرار
نیست فرقی بین ابروهای تو با ذوالفقار
جبرئیل اینبار میماند خودش در این سخن
لا فتی الا علی یا لا فتی الا حسن ؟
بازهم غُرّید تیغت، شیرمردی مرحبا
چار تا پای شتر را قطع کردی مرحبا
زیر پاهای تو خاک افتاده در جوش و خروش
میرسد هوهوی تیغت در دل میدان بگوش
چشمهایت میکشاند آسمان را هم به زیر
نفخ صور دیگری شد با رجزهایت امیر
هر زمانی که رجز میخوانی آقا بی گمان
سورهی زلزال نازل میشود از آسمان
در سپاه مرتضی با چشم فرمان میدهی
تو شبیه حیدر کرار جولان میدهی
هرنفس شمشیر تو درگیر شد با چند سر
رنگ سربند تو دارد سرخ میگردد دگر
جان فدای هوهوی سر مست شمشیرت امیر
وزن شعرم را بهم زد بانگ تکبیرت امیر
شعر از اینجا به بعد طوفان است
واژه در واژهاش رجزخوان است
روز روز سپردن جان است
جنگ با یل کجایش آسان است؟
این حسن نه، علیِ دوران است
دومین مرتضای میدان است
خم ابروش، اصل برهان است
کشته در هر طرف فراوان است
تیغ و خوود و زره پریشان است
جَمَل از کردهاش پشیمان است
و زمین هم هنوز حیران است
خون چکد یا صدای باران است؟!
وقت از شیر دم زدن آمد
و اذا زُلزلت حسن آمد
جمل است این خودت که میدانی
مرد کم داشتند زن آمد!
بین میدان سر و صدا شده است
این تویی یا علی دوتا شده است؟
مجتبی رفته مرتضی شده است
با علی جات جابجا شده است
ذوالفقارت زجاش پا شده است
چه سری از بدن جدا شده است
زلفت از چند جا رها شده است
تیغ، گرمِ برو بیا شده است
تَنِ دشمن هجا هجا شده است
حق شمشیر تو ادا شده است
لشکری صاحب عزا شده است
کَمَرِ دشت نیز تا شده است
مرتضای مکرر است این مرد
محشرِ بعد محشر است این مرد
با جمل رفتنش همه دیدند
بچهی شیرِ خیبر است این مرد
آسمانها شدند تیره و تار
شده خورشید بیخیال مدار
یک صدا گفت دشمن تو «فرار»
شیر شوریده آمده به شکار
باز هم یک سؤال در تکرار
این تویی یا که حیدر کرار؟
کار این کارزار هم شد زار
ذوالفقار تو سرخ شد سردار
سیل خون است در یمین و یسار
ساختی کوه از تَنِ کفار
قلم از دست رفت آخر کار
یک رگم نیست بازهم هشیار
شاعرت مست کرده است انگار
واژه سمتم گسیل شد مست است
شعر بحر طویل شد مست است
بیخیالِ قلم و دفتر و شعر و من و وزن و غزل
عشق است تو را، شاه کرم
شیرِ نرِ جنگِ جمل
از لب تو جام عسل ریخت
غزل ریخت
به میدان که رسیدی تو
سر لشکر کفار اجل ریخت
چه خونی کف میدان جمل ریخت
دم تیغ تو مِی ریخته
جان مست، جهان مست، رجز مست، زبان مست، نفس، دل، ضربان مست
و مست است زره خود سپر تیغ حمایل سر دستار
بزن نعره بدانند که هستی پسر حیدر کرار
شتر را به زمین میزند این طرز نگاهت
صد و ده بار
زمین است و زمان است و هیاهو
زده سربند به ابروی خمت رو
و جمل پیش تو زانو زده
شمشیر تو سرمست هنوز از دم هوهو
که هو الحق و هو الحی و هو الفضل و هو سید سادات
جهان مات
به یک ذات رسیدند سه تا ذات
تویی یا که علی یا که پیمبر
نشده یکنفر این را کند اثبات
نگاه تو همان معنی جود است
که در کشف و شهود است
و این بحر طویل آخر کاری شده بیتاب
به دریا زده
دریا، کرم و جود تو بودهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#عفاف_و_حجاب
ای قلمِ راز، بِربِ الحسن
نامه کن آغاز، بِربِ الحسن
قلقله انداز، بِربِ الحسن
ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن
از یمِ طاها بنویس ای قلم
از دُرِ زهرا بنویس ای قلم
فاش کن ایدل که قیامت رسید
صاحب دریای کرامت رسید
حجتِ حق، نورِ زعامت رسید
کوثرِ زهرای امامت رسید
سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن
جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن
آینهی جان علی مجتبی
ماه درخشان علی مجتبی
زینت دامان علی مجتبی
عشق محبان علی مجتبی
سِرّ خدا، سَرور ما آمده
شکر، که تاج سر ما آمده
فطرت ما با نفَسَش آشناست
طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست
تا که حسن بر همه فرمانرواست
راه نجات بشر از مجتباست
حب حسن تا به ابد دین ما
پیروی از او رهِ آئین ما
حای حسن، حافظ دین خدا
سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا
نون حسن، نور همه اولیا
حُسن حسن، برتری از انبیا
یوسف زهراست حسن جان ما
شافع فرداست حسن جان ما
ای همهی علتِ مِنّا شدن
حاکمِ من، سَرور و سلطان من
عبد خدا، اُسوهی هر مرد و زن
ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن
هر که شود مستِ خدا، مستِ توست
دست کریمانهی حق، دست توست
صاحب آفاق تویی یاحسن
باعث اِنفاق تویی یاحسن
رازقِ اَرزاق تویی یاحسن
آخرِ اخلاق تویی یاحسن
کیست فرآوردهی خُلقِ عظیم
غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم
ای همهی علتِ دین داشتن
با تو به توحید یقین داشتن
بی تو کجا دینِ مبین داشتن
بلکه شیاطین به کمین داشتن
ای به همه خَلق ولی، الدخیل
سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل
ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی
وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی
تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی
لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی
فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان
وحیِ خدا را به یقین ترجمان
زانکه تَوَلّای تو از داور است
طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است
پیرویاَت، پیروی از حیدر است
مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است
ما که دَم از یاریِ تو میزنیم
بادهی غمخواریِ تو میزنیم
سیرهی تو اُسوه و الگوی ماست
یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست
هر که در این قافله رهپوی ماست
از قِبَلِ توست ثناگوی ماست
تا که تویی سید و مولا حسن
پرچم یارانِ تو بالا حسن
صلحِ تو پیوسته فراروی ما
جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما
رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما
حملهی صِفّینِ تو الگوی ما
گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی
شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی
یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما
تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما
ما حسنیها و رگ و جانِ ما
نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما
اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم
جنگ شود، صلح شود، با توئیم
رهبر ما، یارِ خراسانی است
کشور ما روضهی رضوانی است
خِطّه ی سلمان و سلیمانی است
حیدری و همت و مَهقانی است
کشتهی میلادِ تو میلادها
پیرورِ مقدادِ تو مقدادها
تا که به فرمانِ شما میرویم
راهِ امام و شهدا میرویم
گر ز بقیع کرب و بلا میرویم
از حرمِ پاکِ رضا میرویم
مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس
راهِ یمن، سوی قطیف است و بس
راه تو امروز، به دین نصرت است
نصرتِ دین، در گِروِ عزت است
عزتِ ما در گِروِ غیرت است
غیرتِ ما در گِروِ عفت است
هست پیامِ علیِ انقلاب
راه امام است ز حفظ حجاب
✍ #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح؛ #شعر_حماسی؛ #جنگ_جمل
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است
حرف نگفتنی همه جورش فراهم است
نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی
رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است
ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز!
دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است
آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند
گیرم زن رسول، عذابش مسلم است
جانها فدای غربت مولایمان حسن
شاعر بمیرد از غم او، باز هم کم است
شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم
ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم
وقتی سخن ز جلوهی آیات محکمهست
جای اطاله نیست سخن بی مقدمهست
برپا شدهست پرچم فتنهگر جمل
شیطان زبان گشوده و گرم مکالمهست
یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف
نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمهست
مولا، محمد حنفی را روانه کرد
اما میان قلب علی شور و همهمهست
کار محمد حنفیه نبود نه!
این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمهست
بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن
کار شتر سوار جمل را تمام کن
نوبت رسیده بود به مولای ما حسن
دستی بلند کرد به شکر خدا حسن
دستار زرد حیدر کرار را که بست
پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن
رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد
گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنسا، حسن
میرفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه
این حیدر است میرسد از راه یا، حسن
او آمدهست فتنهگران را کند هلاک
هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن
با هر سری که پرت شد از تن روی زمین
گفتند عرشیان همگی یکصدا حسن
روی نبی و قدرت بازوی مرتضی
میگفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن
مأمور قبض روح خدا مات مانده بود
بس پُشتهها که ساخته از کشتهها حسن
دستی که با رضای خدا بُرد روی سر
پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن
پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را
با دست تو شکسته شد این کودتا حسن!
جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد
کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد
جنگش امید فتنهگران نا امید کرد
صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد
جریان گرفت روح شهادت به صلح او
او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد
حتی پس از شهادت او دشمن عنود
او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد
هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند
اینگونه خصم کینهی خود را پدید کرد
(یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن
درد و غمی که موی حسن را سفید کرد)
(با صد امید حامی مادر شدم ولی
دست عدو امید مرا نا امید کرد)
آن روز قلب سوختهاش پُر شراره بود
یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود
✍حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
ما را که مُفلِسیم اگر هم خریدهاند
لطفِ کریم بوده که دَرهم خریدهاند
عاشق شدیم اگر همهاش کارِ عشق بود
عشاق را بدون نظر هم خریدهاند
ما جنس بنجولیم، به دردی نمیخوریم
ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریدهاند
حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم
آن را که رد شده زِ گذر هم خریدهاند
پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم
از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریدهاند
هِی بنده میخرند و هِی آزاد میکنند
آزاد کردهاند اگر هم خریدهاند
گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند
از بِین دشمنان چقدر هم خریدهاند
اصلاً به کم نمیرود این دستِ با کرم
ما را ببین به قیمت زَر هم خریدهاند
این عشقِ داغ، سوختنش فرق میکند
در پیش فاطمه حسنش فرق میکند
اشراق میکنی و همه طور میشوند
انگور زادهها همه انگور میشوند
اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم
اسباب عاشقی خودشان جور میشوند
با ابترانِ مکه بگو با همین حسن...
امشب حسودهای علی کور میشوند
دنیا به دست نسل خدیجه است، هرکه هست
جز بچههای فاطمه هاشور میشوند
یکجا محمد است و علی هست و فاطمه
با جلوهای که نور علی نور میشوند
برخیز از مسیر، برو، بند آمده است
گیسو بهم مریز که مسحور میشوند
باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر
یک روز عاقبت همه مجبور میشوند
ما را به عشق پاره گریبان نوشتهاند
بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشتهاند
باید که چشمهای تو پیغمبری کند
تو آمدی که فاطمه هم مادری کند
مدیون توست خانهی سادات بعد از این
زهرا نشسته است علی پروری کند
شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده
در کوچهها نبود کسی دلبری کند
در هر سحر نسیم خدا میوزد که باز
در بِینِ گیسوان تو خنیاگری* کند
کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین
تاکه حسین، جای تو جلوهگری کند
اینقدر هم بهانه به دست دلم مده
هر روز سجدهات کند و کافری کند
این نذر چشم ماست که جارو ببافد و
هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند
ما را شریک خویش نموده عطای تو
نیمی برای ماست و نیمی برای تو
تا که عوض نکرده علی قبلهگاه را
پنهان بکن نقاب بزن قرصِ ماه را
باید جمل سوار ببیند حسن که هست
پیچاندهای به تیغ خودت رزمگاه را
راحت نشسته است علی بین رزم اگر
رفته حسن بهم بزند صد سپاه را
با نیزهای که سینهی لشگر شکافتی
برهَم زدی تَوَهّم آن فتنهگاه را
هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود
دیدند وقت جنگ همه پادشاه را
رم کردهاند پیش تو انبوه راه راه
بردار از جماعتِ حیران، نگاه را
راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل
بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را
دور و بر تو هیمنهای از ملائکه است
فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست
باید برای خاک تو مرقد درست کرد
شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد
با اشکهای عاشق و با خشتهای دل
شهری به نام آل محمد درست کرد
ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت
آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد
با غنچههای یاس ضریح تو را کشید
دورش رواقهای زبرجد درست کرد
باید که زائران تو را باخبر کنند
نقاره خانههای زبانزد درست کرد
در جمع خادمان مؤدب به سمت تو
راهی برای رفتن و آمد درست کرد
صحنی برای حضرت امالبنین ولی
باید که از بهشت سرآمد درست کرد
باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت
پایین پای فاطمه مسند درست کرد
آوای کربلا، حرمین است یا حسن
پنجاه و هشت سال حسین است با حسن
✍ #حسن_لطفی
* آوازخوانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
تابیدن انوار جَلی دیدن داشت
روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت
آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید
لبخند محمد و علی دیدن داشت
✍ #میثم_مومنی_نژاد
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
بر نامِ کریمِ آلِ طاها #صلوات
یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا، صلوات
✍ #مهدی_مقیمی
@dobeity_robaey
☘زائرین گرامی
🌸ضمن عرض تبریک
📣 رباعیات با موضوعِ ولادت امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) را در کانال زیر مشاهده نمایید
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
4_5868715477294912246.mp3
9.85M
🔴 صوت کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی ۱۴۰۲/۱/۱۶
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بَرِکت ریخته در سفرهی بی نان از تو
ای که تعبیر شده معنی احسان از تو
ابرها بر سر کویت همگی کاسه به دست
تا مگر سر برسد رحمت باران از تو
بی نصیب از کرمت هیچ کسی نیست که نیست
نیست در هیچ دلی حاجت پنهان از تو
کمترین مرتبتش حاتم طایی شدن است
هرکه آموخته آئین کریمان از تو
یاکریم است دلم، آمده تا برچیند
دانهی رزق در این گوشهی ایوان از تو
چه شود بر سر من دست نوازش بکشی؟
برسد تا دل آشفته به سامان از تو
دست پر آمدن از کوی تو عادت شده است
دست خالی از ما، لطف فراوان از تو..
✍ #سیده_تکتم_حسینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #نیمه_دوم #ماه_مبارک_رمضان؛ #حضرت_زینب_س_اسارت
نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت
چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت
شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست
چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت
گر چه کالای من غمزده بازار نداشت
کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت
چه خداوند رحیمیست که با قطرهای اشک
از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت
گذر هر نَفَسْآلوده به این دِیر افتاد
شامل عفو خدا گشت و سبکبار گذشت
زودتر باید از این مائده کامی ببریم
نیمی از سفرهی مهمانی غفار گذشت
نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد
چه کنم نیمهای از فُرجهی دیدار گذشت
نیمهای رفت ولی نیم دگر در پیش است
ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت
**
هر شب اینجا دل من مضطربِ بانوییست
محملش از وسطِ کوچه و بازار گذشت
سنگ میآمد و بر روی برادر میخورد
خواهر غمزده با دیدهی خونبار گذشت
پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد
عمر کوتاهِ گُلش در غم و آزار گذشت
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی منتشر شد. ۱۴۰۲/۱/۱۶
🏷 #دیدار_شاعران و اساتید ادبیات فارسی
💻 Farsi.Khamenei.ir
#مناجات_با_خدا
#امام_سجاد_ع_مصائب
گفتم ازین گنهکار، بدتر کسی ندیده
گفتی بیا ازین غم بگذر، کسی ندیده
با پرده پوشی خود، کردی مرا خرابت
بنده نوازیات را، کمتر کسی ندیده
یاذالکرم بنازم خوان کرامتت را
مهمانپذیرتر از، این در کسی ندیده
دلبستگی به دنیا بال مرا شکسته
در وقت کوچ، مرغی بی پر کسی ندیده
خیر و صلاحِ طفلِ بی دست و پای خود را
از ابتدا به غیر از مادر کسی ندیده
چارهگشاتر از آن دست گره گشایش
وقت دعای خیرش آخر کسی ندیده
دستان مرتضی را نامیده حق: یدالله
بالاتر از دو دستِ حیدر کسی ندیده
گوهر، ولایت اوست ما بین ظرف سینه
جز حُب او وگرنه گوهر کسی ندیده
تنها برای حیدر سینه دریده کعبه
کور است مستجارش را هر کسی ندیده
باب نجات امت در گریه بر حسین است
باب نجاتی از او بهتر کسی ندیده
**
زینُ العباد، یک عمر با گریه زیر لب خواند:
چون من تن پدر را، بی سر کسی ندیده
وای از مصیبت شام، دشنام پشت دشنام
آن صحنهها که دیدم دیگر کسی ندیده
جز من که در تقلا، با دست بسته بودم
ناموسِ خویشتن را مضطر کسی ندیده
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
آئینهی موجدار دارم
قلبی به گنه دچار دارم
آلوده شدم خراب کردم
بیچارهام اضطرار دارم
تلقین مرا بخوان همینجا
چون حالت احتضار دارم
محتاجم و بینِ دستِ خالی
معصیَّت بیشمار دارم
شب آمدهام مرا نبینی
ردّم نکنی که کار دارم
من کار به هیچکس ندارم
اما ز تو انتظار دارم
گفتم به همه فقیرم اما
یک ربّ بزرگوار دارم
سرمایهام از دعای زهراست
پس پیش تو اعتبار دارم
من هرچه که دارم و ندارم
از چادر پُر غُبار دارم
میگفت علی: نشد بمیرم
از غُصهی یارِ باردارم
من هر #شب_جمعه با حسینش
در کرببلا قرار دارم
با مادر خود حسین میگفت
شرمنده شدم مزار دارم
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
رسید عطر مناجات و گَردِ غم رفته
به شوق بخشش یارم چنین دلم رفته
یقین که اشک پشیمانیاش زیاد شود
هر آن کسی که به قربان دوست کم رفته
امان از این لبِ از فیض توبه جا مانده
امان از این دلِ در خواب دم به دم رفته:
خدا که هست! چرا رفته در پی خلقش
صمد که هست! چرا در پی صنم رفته
گناه کردهام و قلب من شده تاریک
گناه کردهام و نور صورتم رفته
نظیر ماه مبارک کجا کنم پیدا!
درنگ اگر کنم این وقت مغتنم رفته
زمان پاک شدن شد، تمامی اسباب
برای توبه مهیاست، روی هم رفته!
حسین گفتم و راهم دوباره شد هموار
بس است هر چه دلم بین پیچ و خم رفته
دوباره با منِ هجرانزده چه همدرد است
هر عاشقی که شب جمعهای حرم رفته
✍ #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #نیمه_دوم #ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
بار معصیت به دوشم بار شد
صفحهی قلبم سیاه و تار شد
بس که تیر از سوی شیطان خوردهام
چشمهایم خشک شد، بیمار شد
هر چه بخشیدی مرا با حِلم خود
باز هم فِعل بَدَم تکرار شد
نیمی از ماهت سریعاً طی شد و...
غم میان سینهام انبار شد
دیر جنبیدم به خود از دست نَفْس
کار توبهکردنم دشوار شد
آخرش افتادم از چشمان تو
عاقبت بدجور کارم زار شد
عشق بازیهای زین العابدین
باز هم چارهگشای کار شد
هر کجا رفتم کسی کاری نکرد
با ابوحمزه دلم بیدار شد
زیر بارانِ ابوحمزه فقط
نخل خشکِ دیدهام پُربار شد
تا که گفتم بالحسین و بالحسن
دستگیرم حیدر کرار شد
نام آقازداههایش بُردم و...
لطف مادر بر دلم بسیار شد
**
وقت مغرب یاد کردم از حسن
روزهام با روضهاش افطار شد
با کرامت با همه رفتار کرد
با خیانت با حسن رفتار شد
زهر، کاری کرد رنگش سبز شد
از درون میسوخت و تبدار شد
آنقَدَر خون از دهانش میچکید
جامهاش مانند لالهزار شد
زهر، "کاری" بود اما مجتبی
کُشتهی داغِ در و دیوار شد
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_قدر
بر درگهت آمدم دوباره
با جرم و خطای بی شماره
گویم به دو چشم پُر ستاره
(بر درد دلم تویی مخاطب
ما را به علی ببخش یا رب)
ما را سَر سفره راه دادی
از لطف، به ما پناه دادی
یک عالمه اشک و آه دادی
(مهمان توئیم در دل شب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا به میهمانی
از فیض کریم جا نمانی
با این همه لطف و مهربانی
(این بندهی تو نشد مؤدب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا و بخشش از من
از تو گره و گشایش از من
دلخسته بیا نوازش از من
(این نفْس ولی نشد مُهذّب
ما را به علی ببخش یا رب)
دانی چه شد و چکار کردم
از درگه تو فرار کردم
من لغزش بی شمار کردم
(پیمانهی جرم شد لبالب
ما را به علی ببخش یا رب)
با این همه بی حیایی من
گستاخی و بی وفایی من
اعمال بد و ریایی من
(تو لطف نمودهای مرتب
ما را به علی ببخش یا رب)
لطفت که مرا گرفت تحویل
کردی تو به عفو بسکه تعجیل
عصیان به ثواب گشت تبدیل
(از شرم چرا نکردهام تب
ما را به علی ببخش یا رب)
از درگه تو شرف گرفتم
دامان تو را به کف گرفتم
اذنِ سفرِ نجف گرفتم
(حالا که علی علی است بر لب
ما را به علی ببخش یا رب)
یا رب به تمام حق نَوَردان
ما را به علی شاه مردان
دور سر مرتضی بگردان
(تا اینکه شوم کمی مُقرب
ما را به علی ببخش یا رب)
صد شکر که آبرو نبردی
ما را بغل خودت فشردی
ما را به حسینِ خود سپردی
(تا اینکه شوم حسین مذهب
ما را به علی ببخش یا رب)
**
سوگند به داغِ شاه عطشان
بر آن سرِ روی نی نمایان
بر اشک مخدراتِ گریان
(سوگند به اضطرار زینب
ما را به علی ببخش یا رب)
✍ #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
شب وصل و شب راز و نیاز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
شب قدر است، قدرش را بدانید
خدا را با دل سوزان بخوانید
درِ این خانه دائم سائل آید
خوش آن سائل که با سوز دل آید
خوش آن بنده که با جان و دلی پاک
گریبانِ دلِ خود را زند چاک
به خونابِ دلِ خود چهره شوید
به آه و گریههای خویش گوید
خدایا مـن فقیری بی پناهم
تویی تنها امید و تکیهگاهم
خداوندا اگر چه خوار و پستم
نمک پــروردهی خـوان تـو هستم
سرافکنده اگرخـواهی، منـم من
تو شرمنده اگر خواهی منم من
ز فرط معصیت غرق ملالم
چه سازم گربه حال خود ننالم
هوای نفسِ من کرده اسیرم
از آن ترسم که با این غم بمیرم
تو هستی آشنا و من غریبم
منم بیمار و تو هستی طبیبم
ز نور خود دلم را منجلی کن
پر از شور و توّلای علی کن
هرآن بنده که اشکی گرم دارد
ز تو مثل «وفایی» شرم دارد
✍ #سید_هاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
ای که با گوشهنگاهت درد، درمان میشود
تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان میشود؟
چند روزی مانده تنها از جوانی، آه آه
غافلم من از خودم، دارد زمستان میشود
خوار گشتم، آه از این کوله بار معصیت
یک گلستان آرزو دارد بیابان میشود
وای اگر بی توشه برگردم از این ایام که
مهربانیهای تو هر شب دو چندان میشود
این سحرگردی پشیمانی ندارد آخرش
این کویر تشنه، روزی ابر باران میشود
هر که هستم، هر چه هستم، هست زهرا مادرم
فاطمه در آتشم بیند، پریشان میشود
این نَفَسآلوده را مهمانیات شرمنده کرد
هر نفس که میکشم سبحانَ سبحان میشود
خواب وقتی شد عبادت، چیست اجر دیدهای_
که به یاد کربلا این ماه گریان میشود
هر که در این ماه باشد میهمانِ خوب تو
اربعین در کربلای یار مهمان میشود
هر که در ماه مبارک گشت گریان حسین
دستگیرش رحمت مولای رَیّان میشود
باز "قرآن" یاد آن قاری و چوب خیزران
در بهارش دیدهاش ابر بهاران میشود
**
زینبی که چشم ها از سایهاش هم کور بود
میهمان لا اُبالیهای دوران میشود
✍ #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
#یاد_مرگ
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ میآیی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان: فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد، دیرین است
به رغم کوهِ گناهی که میکِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا، همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم، یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبلهی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل، مرا میکُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که اَبروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نَرسانَد به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانهی او هر که هست، تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است، خوشبین است
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات در #ماه_مبارک_رمضان
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم
برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم!
خدا خدا نکنم، پس بگو چکار کنم؟
ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم
دوباره بندهی بی بند و بار برگشته
گدای بی سر و پا..، شرمسار برگشته
قبول..، بال و پرم درخور پریدن نیست
هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست
اسیر نفس شده..، بندهی رسیدن نیست
دلِ شکستهی من لایق خریدن نیست
اگرچه عمرِ سراسر تباه آوردم
ببین..، به مرحمت تو پناه آوردم
به سویت آمدهام دردِ من گرفتاریست
به گریه آمدهام اشک چشم من جاریست
به توبه آمدهام، توبهای که تکراریست
ببخش، لحن دعاهای من طلبکاریست
در آتشت چو بیندازیام، سزاوارم
میان شعله بگویم که دوستت دارم
همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم
به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم
همیشه آنکه اطاعت نمیکند بودم
برای صاحبِ امرم مطیعِ بد بودم
چگونه از غم هجرت نمردهام آقا
به درد فصل ظهورت نخوردهام آقا
شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه
بدون تو بهنظر خوب زیستیم همه
برای وصل تو تنها گریستیم همه
به انتظار تو باید بایستیم همه
به صبح صادق دنیا سلام باید کرد
برای حضرت قائم، قیام باید کرد
به وقت فتنهی شب، مثل نور باید بود
فقط نه شور که اهل شعور باید بود
میان معرکه مردی غیور باید بود
در این زمانه ز جنس ظهور باید بود
رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است
برای آمدن یار..، انتظار بس است
خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست
دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست
حدود حبّ علی خطِّ مرز کشور ماست
هرآنکه هست علیدوست، پس برادر ماست
مدافعان حرم یک عقیقِ گلگوناند
نگین لشکر عشّاق، فاطمیّوناند
هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست
هنوز مقصد اصلی مُسلمین حیفاست
هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست
هنوز در رگ ما خون حاجقاسم هاست
اگرچه دست علمدار ما جدا شده است
به برکتش چقدر مردِ رزم، پا شده است
به گوش مَکر، خروشی به رنگ شیونِ ماست
به روی پیرهنِ حیله، ردِّ سوزن ماست
به "غیر" رو نزدن..، این شعار میهن ماست
تلاش دشمن ما..، ناامید کردن ماست
علاج هجمهی این فتنه دوری است ای دوست
کلید رفع موانع صبوری است ای دوست
به چند قطره نده اشتیاق دریا را
میان روضه بیارید لشگر ما را
زمان گریه پسر دید کِیف بابا را
خدا زیاد کند نسل سینهزنها را
اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر
چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر
همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد
دعای مادرم آخر که کار خود را کرد...
خودش نشست کناری..، مرا تماشا کرد
مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد
محبت علی و فاطمه خریده مرا
به روضه، نان حلال پدر، کشیده مرا
به جسم مُرده دمیده، که جانمان بدهد
برای بردن نامش زبانمان بدهد
حسین گفته سهساله..، تکانمان بدهد
قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد
مخواه جان رقیه که غرق غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
برای بندگیام راه و چاه میخواهم
به زیر سایهی قرآن پناه میخواهم
به گریهام نظری کن..، نگاه میخواهم
لباس نوکری از دست شاه میخواهم
کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست
به غیر شاه نجف هیچکس امیرم نیست
بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا
به جز مسیر الهی قدم نزد مولا
به غیر قلهی ایمان علم نزد مولا
بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا
میان کوچه به زخم دلش نمک میخورد
چگونه فاطمه از چل نفر کتک میخورد!
✍ #سید_امیرحسین_موسوی
و #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e