eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان ز خون من این خاک سیر خواهد شد که از تمام جهان دستگیر خواهد شد علیِ اکبرم امروز مثل دریایی‌ست که قطره قطره نصیب کویر خواهد شد به جای آب و نوازش، به جای جرعهٔ شیر گلوی اصغر من سهمِ تیر خواهد شد چه بگذرد به دل ساقی حرم وقتی که چشم مشک به باران، نظیر خواهد شد به ساربان بدهم خرج این سفر را چون به نرخ خاتم خونین، اجیر خواهد شد میان خلعت غم خواهرم در این طوفان به دست بادِ مخالف اسیر خواهد شد سپرده‌ام به بیابان و خار، طفلم را سه‌ساله‌ای که به یک روز پیر خواهد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سرِ شب، غربت و دلشوره‌ام بسیار شد غصه‌ی یک عمر، بین سینه‌ام انبار شد خواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهان با صدای ناله‌ای محزون، دلم بیدار شد ناله می‌فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسین از همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شد چشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرش تا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شد آی نوکرها میان سجده، شکر حق کنید باز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شد پیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاست علتش این است در چشمانِ دشمن، خار شد نام شیرینت، رسولِ ترک می‌سازد حسین گفت هرکس یا حسین، از معصیت بیزار شد نذر کردم یک دهه فارغ شوم از غیر تو شاید آخر چشمِ کورم لایق دیدار شد حضرت سلطان سفارش کرده، فَابک لِلحسین ابر چشمانم برای روضه‌ات پربار شد سنگ از روزی که آمد خورد بر پیشانی‌ات استعاره از دل بی رحم و بی افسار شد ** راستی آقا خبر داری سفیرت تشنه است؟ مسلمِ مظلوم، آواره سرِ بازار شد ظهر پشت مسلمت یک شهر بیرون آمدند وقتِ مغرب بین کوفه، بی کس و بی یار شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا شاهده به هر دری زدم تا یه جور بهت خبر بدم: نیای یا اگر تقدیره که کوفه بیای دیگه با رقیه دستکم نیای واسه مسلمت حلالیت بگیر خیلی شرمنده‌ی خواهرت شدم نمیشه! چطور ببخشم خودمُ باعث گریه‌ی مادرت شدم نخلای علی اسیرِ عطشن قطره آبی به شکوفه نرسه با دلی شکسته از خدا می‌خوام پایِ بچه‌هات به کوفه نرسه به غم نبودن و ندیدنت یه روزه هزار تا غم اضافه شد به غریب‌ْکُشی که رسم کوفیاس رسم مهمون کُشی‌ام اضافه شد کاری با زخم لبم نداشته باش باز می‌خوام فقط تو رو صدا کنم غصه‌م اینه سر دروازه میای نتونم توی چشات نگا کنم خُلقشون مثل قدیمه، به سلام یه جواب واسه ثوابم نمیدن دینشون گمون کنم عوض شده دیگه به قربونی آبم نمیدن نمیرم توو بازار آهنگرا چون سروصداش کلافم می‌کنه شمرُ دیدم که داره بی حوصله بند چکمه‌هاشُ محکم می‌کنه سرشون شلوغه خنجر فروشا رونقی گرفته کاروکسبشون شنیدم ده تا حروم‌زاده دارن نعلِ تازه می‌زنن به اسبشون داره پشت سرِ اولاد علی حرفایی رو که نباید... می‌زنه دیگه از سنان نذار بگم برات برق نیزه‌ش چشمامُ بد می‌زنه ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از این سیاهی‌ها به عشاقت نوید است... بخت تمام گریه‌کن‌هایت سپید است هرقدر می‌خوانیم تکراری ندارد این روضه‌ها مانند قرآن مجید است هر گریه‌ام با قبل خیلی فرق دارد هیئت به هیئت عهد ما با تو جدید است مثل جوان‌مُرده به تو باید بگریم فرمایش آقاست، دستور اکید است من با توأم، مال توأم، عبد تو هستم تا کور گردد هرکسی که با یزید است اینجا برایت کشته‌مرده بی‌شمار است پس روضه‌ات یک‌جور گلزار شهید است ما با تو تضمینی سعادتمند هستیم این جامه‌ی مشکی خودش برگ رسید است خون دلم از خنده‌ام پربارتر بود خیر غمت بالاتر از صد‌جور عید است آن‌قدر آقایی که در روز قیامت وقت شفاعت شمر در قلبش امید است یک کربلا می‌خواهم و می‌دانم این را... رد کردن از شخصی شبیه تو بعید است... ** زینب چگونه زخم‌هایت را ببندد؟! ای زخمی گودال خونریزی شدید است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بادها کاش به گوش‌ات برسانند نیا ماه و خورشید و فلک دل نگرانند نیا رد شدم از در یک خانه، تنورش می‌گفت کاش می‌شد که به آقا برسانند نیا یادشان رفته دعای تو برای باران... در پی منع تو از آب روانند نیا چوبْ کم آمده از بسکه شده چوبه‌ی تیر کوفیان در طلب تیر و کمانند نیا دور ماهِ حرم اطفال اگر خندانند ماه دیگر به سر و سینه زنانند نیا همه‌ی ترس من این است بنات علوی بین جمعیت و انظار بمانند نیا می‌رود پیکر من کوچه به کوچه فردا از سر بام همه سنگ پرانند نیا تن آویخته‌ام روی قناره گوید اهل کوفه همه پیمان شکنانند نیا سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز اگر ابالفضل در کوفه پیش من بود ابن زیاد نعش‌اش، مابینِ یک کفن بود درد غریبی‌ام را غربت‌کشیده داند این بی کسی من هم، ارثیه از حسن بود گفتم "حسینِ مظلوم"، در کوچه‌های کوفه وقتی که لشگر من، در حال کم شدن بود خالی شده است کوفه، از سنگ‌های کوچه در دست بچه‌هاشان هم سنگ سرشکن بود نعل از درون کوره، هنگام ساختن هم از شرم پیکر تو مشغول سوختن بود با دست بسته روى، دارالإماره گفتم اى کاش آن سه شعبه، سهم گلوى من بود دیشب کنار خولی خورجین پاره‌ای را دیدم که پهن کرده، مشغول دوختن بود پیمان بین شاه و بنده شکستنی نیست خونی که ریخت در آب، پیغام این دهن بود سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آماده شوید فصل ماتم آمد تا کرببلا قافله‌ی غم آمد با ناله و فریاد بگوئید به هم ای اهل عزا ماه محرم آمد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین دوباره چشمه‌ی خون بین عرش جوشیده تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده هزار شکر عجینیم با غم تو حسین رسیده‌ایم به ماه محرم تو حسین هزار شُکر که درگیر ماتمت شده‌ایم دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شده‌ایم قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم لباس نوکری شاه را به تن کردیم اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم سیاهه‌های عزا را دوباره نصب کنیم میان سینه‌ی ما آهِ تازه..، دم شده است بساط چایی و اسپند هم علم شده است چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم چقدر پادویی روضه‌ی تو را کردیم بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است به روضه آمدن ما دعای فاطمه است در این حسینیه تحت لوای مولائیم به زیر سایه‌ی چادر نماز زهرائیم خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد کسی که گریه‌کُن‌ات شد..، عزیز زهرا شد قسم به کوثر و زمزم، شفاست گریه‌ی تو برای هرچه مریضی، دواست گریه‌ی تو قسم به تذکره‌ی قدسی خدای جهان "حسین"..، راه علاج است..، آی بیماران اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب مرا فقیر نگاهت بدانی‌ام خوب است گدای شاه خراسان بخوانی‌ام خوب است رکوع اشک شدم، گریه‌ی نماز شدم به جان دختر تو کربلا‌نیاز شدم چه می‌شود که به سمتت قدم قدم برسم چه می‌شود که دم اربعین حرم برسم ** چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود... هزار نیزه‌ی خونین درون یک تن بود نفس نفس زدن او به آه بند شده صدای چکمه‌ی یک بددهن بلند شده به خشکی لب آقا لگد نزن ای شمر! به پیش مادر او حرف بد نزن ای شمر سنان کشانده عقب جمع نیزه‌داران را... خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حلقه زدن به خیمه‌ی ماتم شروع شد یا صاحب الزمان! غم عالم شروع شد در مجلس عزای حسینم خوش آمدید این را که گفت فاطمه، این غم شروع شد شکر خدا که با گذر از روزهای سخت ما زنده مانده‌ایم و محرم شروع شد این خیمه‌ی عزاست که آرام پا گرفت این اشکِ نم نم است که کم کم شروع شد در کوچه روی سردرِ هر خانه پرچمی‌ست یعنی صفای روضه‌ی ما هم شروع شد در پای دسته‌ها به لبِ پیرمردها "باز این چه شورش است و چه ماتم " شروع شد ماه محرم آمد و وقت گریستن با مخزنُ البُکاء و مقرَّم شروع شد ای مستمع! بیا به عزا دیر می‌رسی مداح روضه خوانده، بیا، دم شروع شد یک قطره هم ز مهریه‌ی مادرش نخورد اشک فرات و دجله و زمزم شروع شد ** کارِ بریدنِ سرِ حضرت تمام شد دعوا ولی برای دو دِرهم شروع شد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین @dobeity_robaey
🛑واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf ( ) با محوریت منتشر شد. 🔴فهرست روضه‌های کتاب: 🔰جناب مسلم‌بن‌عقیل(ع) 🔰ورود به کربلا 🔰حضرت رقیه(س) 🔰ابناء الزینب(ع) 🔰جناب حر(ع) 🔰حضرت عبدالله بن الحسن(ع) 🔰حضرت قاسم بن الحسن(ع) 🔰حضرت علی اصغر(ع) 🔰حضرت علی اکبر(ع) 🔰حضرت اباالفضل العباس(ع) 🔰 شب عاشورا 🔰 روز عاشورا و روضه امام حسین(ع) 🔰 شام غریبان ✔️ در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل+اِعراب صحیح+سند صحیح+ترجمه صحیح+داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و+اشعار مطابق با روضه استفاده شده است تا به‌راحتی مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. ✅ شایان ذکر است عمده‌ی مطالب کتاب امسال و زاویه‌ی روایت روضه، با مطالب کتب منتشرشده‌ی سال‌های گذشته، است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر عبارت «یا حسین» را ارسال نمایید. 🔵 @addmin_roze 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای که نماز مرا وضو شده‌ای برای قبله‌ی عُشّاق سمت و سو شده‌ای آهای رایحه‌ی دلنشین سیبِ خدا ! هزار مرتبه از پشت بام بو شده‌ای شکست حُرمت دندان من..، فدای سرت تو آن خُمی که مُرادِ منِ سبو شده‌ای به غیر من که در این شهرِ مُرده مهمانم کجاست بی کس و آواره، کو به کو شده‌ای به جرم عشق تو مشغول دست و پا زدنم چنان کبوتر با دِشنه روبه‌روشده‌ای تن لگد‌ شده‌ام جمع و جور شد آخر شبیه پیرهن پاره‌ی رفو شده‌ای برای پیکر تو نقشه می‌کشد کوفه اسیر بازی یک مُشت کینه‌جو شده‌ای بُریدنِ سر تو نُقل محفل شمر است میان مجلس هر پَست باز‌گو شده‌ای خیالِ هر شب خولی گرفتن سر توستد برای مطبخ و خُورجینش آرزو شده‌ای چِقَدر ضربه‌ی بی رحم زجر محکم بود... رقیه را چه کنم..، بی قرار او شده‌ای؟! ** تو هَستی و ته گودال و خون و خاک و عطش سنان بد دهن و نیزه‌ی فرو شده‌ای خدا کند خبر از نعلِ تازه‌ای نشود برای یک تن عریان بندِ مو شده‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پُر شده قلبم از ولای حسین دوست دارم شوم فدای حسین روی دارالإماره حس کردم می‌وزد عطر آشنای حسین شرمسارم از آن همه نامه شرم دارم ز بچه‌های حسین کاش یک لحظه محضرش بودم تا بیفتم به دست و پای حسین بر غریبی خود نمی‌گریم هست اشکم فقط برای حسین جز من و هانی و یکی دو نفر هیچ کس نیست مبتلای حسین مانده‌ام این جماعت نامرد چه گرفتند در ازای حسین؟! همه بی‌تاب کشتنش هستند چه بلایی‌ست کربلای حسین وسط نیزه‌دارها گفتم: بزنیدم مرا به جای حسین می‌شود ذبح، تشنه لب اصغر غم عظماست ماجرای حسین وای اگر پیکر علی اکبر نشود جمع در عبای حسین شد اگر پیکرم رها بر خاک به فدای تن رهای حسین لب خونی و تشنه‌ام گویاست تشنگی می‌شود جزای حسین گونه‌ام را شکافت سنگ اما آهْ از روی حق‌ْنَمای حسین می‌رسد پیش زینبین آخر روی نیزه، سرِ جدای حسین تنش اینجا کفن نخواهد شد لالم از داغ بوریای حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر روز، سر بر زانوی غم گریه کردم بر اشرف اولاد آدم گریه کرم در خانه‌ها منبر به منبر روضه خواندم در کوچه‌ها پرچم به پرچم گریه کردم من سال‌های سال قبل از خنجر شمر بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم کوه گناهی را خدا می‌بخشد از مهر وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم چه عالمی دارم در این روضه، در این اشک در عالمی فوق دو عالم گریه کردم تا نوحه خوان دم داد ای اهل حرم را با مشک پاره پاره آن دم گریه کردم برآن هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم بر عضو عضو پیکرِ از هم جدایش واژه به واژه در محرم گریه کردم قدر نگینی جای سالم در تنش نیست بر غارت انگشت و خاتم گریه کردم مقتل نوشت از تشنه کامی تار میدید با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم هی با لهوف‌اش روضه خواندم، روضه خواندم هی با مقرم گریه کردم، گریه کردم فردا که می‌فهمم بهای اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
انگار سرنوشتِ، ما را جدا نوشتند یا آرزوی من را، بر باد‌ها نوشتند امروز بِینِ این دشت، مرگِ مرا نوشتند آنان که مقتلت را، در کربلا نوشتند ای هستی‌ام بگو که: هستی به خواب، زینب برخیز مرکبت را، از کربلا بگردان بگذار یا بمیرم، یا راه را بگردان هجران بلای ما شد، یارب بلا بگردان خیمه مزن به صحرا  حکمِ قضا بگردان تا جان نداده پیشت از اضطراب، زینب فهمیده‌ام کجایی، از ناله‌های زهرا من های های گِریَم، با وای وایِ زهرا فهمیده‌ام کجایی، از جایِ پایِ زهرا آن‌جاست جایِ گودال، آن‌جاست جای زهرا نگذار تا گذارد، پا بر تُراب، زینب از حال بُرده ما را، هولِ سپاهِ دشمن ترسیده‌اند طفلان، پیش نگاهِ دشمن جمع حرامزاده، حجم سلاحِ دشمن پیداست خیمه‌ی ما، از خیمه‌گاهِ دشمن می‌خواهد از لبانت، تنها جواب، زینب می‌ترسم ای برادر، از چشمِ آن کمان‌گیر از شومیِ حرامی، از شعبه‌های آن تیر از خنجران عریان، از تشنگیِ شمشیر بی اختیار خوردم بر خاک، دستِ من گیر عباس‌جان! نخواهد، اینجا رکاب، زینب ای کاش می‌نوشتی، ما شیرخواره داریم یا دختران کوچک، در این عِماره داریم در محملی عروسی با گاهواره داریم نه پایِ راه رفتن، نه راهِ چاره داریم اینجا نمان نگردد، رویش خضاب، زینب لب‌های ما از امروز، از آفتاب خُشکید هر قدر آب آمد، مثل سراب خُشکید تا دید حجم لشکر، از اضطراب خُشکید برگرد ای برادر، شیرِ رُباب خُشکید دلشوره دارد از او، از قحط آب، زینب این‌سو ست خار تشنه، آنسو ست آبِ جاری این‌سو ست تاولِ پا، آنسو ست زخمِ کاری یک مرد باشد ای کاش، در قحط یار و یاری از حرمله بپرسد، نامرد بچه داری؟ می ترسد از شکارِ طفل رُباب، زینب منکه نرفته بودم، جز مجلس زنانه برگرد تا نبینم، دشنام و تازیانه بگذار تا گلویت، بوسم به این بهانه سر می‌بُرند اینجا، از پشت، ناشیانه خانه خراب زینب، خانه خراب زینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمه‌ی تو... نه! حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبیک سوختن نرسیدم دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن به بوریای تو ای شاه بی کفن نرسیدم دوباره بر سر نی، سیب‌های سرخِ رسیده‌ست دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟ هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه! نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟ تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟ بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کربلا مهمونا از راه اومدن آب و جارو کن مسیر حرمُ می دونی واجبِ که نگهداری حُرمت این حرمِ محترمُ قدماشونُ رویِ چشات بذار اهل بیت عترت و نَبُوَتن دامنِ پاکشونُ رها نکن اینا خانوادهَ‌ی سخاوتن عزت و کرامتِ الهی‌شون هر امیر و شاهُ بنده می‌کنه یه سه‌ساله توی این قافله هست که نگاش مُرده رو زنده می‌کنه حواست باشه که هیچ نامحرمی سایه‌ی مخدراتُ نبینه کربلا کاش که می‌شد کاری کنی تا رُباب، شط فراتُ نبینه خسته‌ی راهِ و دور از وطنه به دلش غصه نذاری بشینه روی چادرِ عقیله نباید سرِ سوزنم غباری بشینه خاطرت باشه که زینب از حسین نباید یه لحظه هم جدا باشه وقتی از ناقه می‌خوان پیاده شن حواست خیلی به بچه‌ها باشه حواست خیلی به بچه‌ها باشه گم نشن ! مسیرُ اشتباه نرن حواست باشه زمانِ بازی‌شون طرفِ گودیِ قتلگاه نرن خدا اون روزُ نیاره بچه‌ها طرفِ گودیِ قتلگاه برن با پاهایی که مثِ گُل نازکه روی خارایِ بیابون راه برن ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عباس آمده‌است و علی اکبر آمده‌است وقتی رباب هست، علی اصغر آمده‌است جمعند خانواده‌ی زهرا کنار هم اینجا برادری‌است که با خواهر آمده‌است یک‌سو رسیده لشکری از کوفه (سی‌هزار) یک‌سو عزیز فاطمه بی‌لشکر آمده‌است صفین دیده‌اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده‌است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت: «ایمان بیاورید که پیغمبر آمده‌است!» حرف از فدک که نه؛ سخن از غصب مهریه‌است! با بچه‌های فاطمه، آب‌آور آمده‌است گیرم فرات بخل کند، چشم ما که هست رودی کشیده‌ایم که از کوثر آمده‌است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت: «اینجا چقدر خار مغیلان درآمده‌است» شاید به شام می‌رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده‌است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرغ باغ ملکوتم که شکسته است پرم ریخته دست زمان، خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگیِ مختصرم چند روزی‌ست که از حال دلم بی‌خبری چند روزی‌ست که از حال سرت بی‌خبرم شانه‌ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه‌ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می‌رسیده‌ست زمانی قد آن تا کمرم کاش می‌شد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتری از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان هم‌سفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم‌زبان هرکسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته‌ای هست ببندم به سرم کاش می‌شد که نخی از گل پیراهن تو با خودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می‌بردم با همین اسلحه‌ی اشک و همین چشم ترم دست‌وپا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهت‌هایی است! کشته‌ی سیلیِ بعد از غم داغ پدرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفتنت مثل رفتن خورشید بعد تو سهم دخترت شامه توی تاریکی خرابه‌ی شهر روی ماهت چیزی که میخوامه حق داری حرف نمی‌زنی با من خسته‌ای تازه از سفر اومدی خیلی تحویل گرفتی دختر تو تا که گفتم بیا با سر اومدی اومدی و خرابه روشن شد تو برا ما همیشه نور بودی طوری که بوش میاد بابای گلم چن شبی مهمون تنور بودی نمیشه خوب ببینمت آخه دشمنا نور چشمامو بردن خدا می‌دونه مردای شامی چی به روز سر تو آوردن همونی که گرفته پیرهن تو دوتا گوشواره‌ی منم برده می‌شه از اخم صورتت فهمید به رگ غیرت تو برخورده نکنه دیدی دستامو بستن! نکنه دیدی ماجراها رو! نگو که دیدی می‌زدن طعنه! نگو که دیدی می‌زدن ما رو! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پروانه‌وار سوزِ تو را می‌خریم ما تا صبح دور شمع غمت می‌پریم ما آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟! بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن... کاسه به دست در دل این معبریم ما تا که میان روضه‌ی تو گریه می‌کنیم انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی پس خوش به حالمان‌ که همه نوکریم ما اوج کمال روح‌، به "گریه" رسیدن است یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما "روح الامین" به گریه‌ی ما رَشک می‌برد در روضه از ملائکه دل می‌بریم ما اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما برپایی مجالسِ ماه محرمت بر عهده‌ی رضاست...، بر این باوریم ما کفّاشِ روضه‌های تو بوده است جدِّ من... فرزندهای خادم پُشت دریم ما دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت... جیره‌بگیرِ سفره‌ی این دختریم ما چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است... تا حشر زیر سایه‌ی این مادریم ما ای بی‌سری که سر به سر غم گذاشتی وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما ** بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد... لطمه‌زنانِ کُندی آن خنجریم ما بعد از تو وای بر حرم بی‌پناه تو... دلواپسِ کم‌آمدن معجریم ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e