eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان از فرط گریه بر زمین افتاده است در جهان یک اتفاق سهمگین افتاده است نیست دیگر صاف و روشن آسمان روزگار چون که بر پیشانی خورشید، چین افتاده است بعد از او زیباییِ دنیا دروغی بیش نیست آه! از انگشتر عالم نگین افتاده است آخرین وحی آمده، باقی نمانده فرصتی... آتشی در سینه‌ی روح الامین افتاده است گریه کرده ماجراهای پس از امروز را تا نگاهش بر امیرالمؤمنین افتاده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را گلستان می‌کند لبخند‌های او بیابان را بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را... میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را نیازی نیست هنگام فتوحاتش به شمشیری فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را به غیر از دوستی با اهل‌ بیت اجری نمی‌خواهد نمک از سفره‌اش برداشتی، مشکن نمکدان را ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را علی، شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت ملول از دیو و دد‌ها آرزو می‌کرد انسان را نَفَس در سینه‌ام تنگ است، از این ماجرا بگذر مجالی تا فدای نَفسِ پیغمبر کنم جان را همین کافی‌ست مقبول تو باشد بیتی از شعرم که لبخند تو زیبا می‌کند اشعار حَسّان را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر درد دل مردم این شهر طبیب است آن‌مرد که در خانه‌ی خود نیز غریب است از او نشنیده‌ست و ندیده‌ست به‌جز صدق دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است ای در پی معنای کرم آمده اینجا هرخواسته‌ای قبل سؤال تو مجیب است تنهاست، که در لشکر طوفان‌زده‌ی او نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت! والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است! یک‌عمر به او طعنه زده جای تشکر! آن را که از این سفره‌ی هم‌واره، نصیب است بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است از زهر، جگرگوشه‌ی زهرا جگرش سوخت این رسم زمانه‌ست؛ فراز است و نشیب است حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است عمری‌ست که از غربت او داغ دل ما بیتی‌ست که در ماه صفر نقش کتیبه‌ست؛ «یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای غریبی که غربت چشمت غزل ناب آشنایی شد حس و حالت به شعر جان بخشید حُسن تو آیتی خدایی شد  چهل و هفت گردش کامل سهم دنیای توست؛ اما دل آن‌قدر حول محورت چرخید که دل آسمان هوایی شد صلح تو جنگ نابرابر بود قلم عهدنامه خنجر بود شاهد این مثال آوردم پسرت را که کربلایی شد ای نگاهت به سبزی قرآن صوت بارانی تو المیزان هرکه از جام تو عسل نوشید چشم‌هایش طباطبایی شد دو برادر نگو! دو نیمۀ سیب هر دو بودید کم‌سپاه و غریب پس چرا آستان تو خاکی‌ست او چرا گنبدش طلایی شد؟ کربلا و مدینه و کوفه با زیارات غیر معروفه همه را گشتم و نفهمیدم این غزل عاقبت کجایی شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از شهر من تا شهر تو راهی دراز است اما تو را می‌بیند آن چشمی که باز است در عکس‌ها دیدم مزارت را و عمری‌ست شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است از هر غریب و آشنا پرسیدم از تو گفتند بیش از هر کسی مهمان‌نواز است مردی که زانو زد جمل با ضرب تیغش می‌لرزد آن وقتی که هنگام نماز است در باد، بیرق‌های خونین محرم در امتداد پرچمت در اهتزاز است تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، مرد! بیش از تمام دردهایت جانگداز است اما نشد_ آنقدر اندوهت کهن بود_ بنویسم از چشمان تو شعری که تازه‌ است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از تو آسمان از دامنش خورشید کم دارد زمین در سینه‌اش دریای طوفان‌زای غم دارد پدر بودی جهان را، بعد تو این پیر وامانده چنان طفل یتیمی تا ابد چشمان نم دارد رسیده پشت در اذن دخول انگار می‌خواند که عزرائیل هم چشمی بر این باب‌الکرم دارد قلم کاغذ نیاوردند آن روز، آه از آن روز بگو بنویسد اینک هر که در دستش قلم دارد پس از خود می‌سپاری دوستان و دشمنانت را به دست مهربان‌مردی که شمشیر دو دم دارد تو می‌خواهی پس از خود آن کسی بر منبرت باشد که با هر خطبه‌اش صد تیغ بُرّان بر ستم دارد کسی که خم نکرده لحظه‌ای سر پیش این دنیا ولی پیش یتیمان و فقیران پشت خم دارد برایت جانشین باید علی باشد، علی باشد که بی نام علی اسلاممان بسیار کم دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغی اگر نبود که گریان نمی‌شدیم لطــفی اگــر نبود مسلمان نمی‌شدیم یا ایّــهــا الــرّســول! بـدون دعـای تو از پیروان عترت و قرآن نمی‌شدیم بی حب خاندان تو در خانه‌ی کرم جایــی نــداشتــیـم و مهمان نمی‌شدیم ما امت توأیم و علی هم کنار توست آیینه‌ات نــبـــود، نــمایـان نمی‌شدیم ما پای غربت نوه‌هایت نشسته‌ایم ور نه شـبــیــه نم‌نم باران نمی‌شدیم هــم ناله‌های امشب مــولای امتیم ما سـوگــوار رحلت بــابــای امتیـم در جان مسلمین چــو آذر گــذاشتند بر جــان شیعــیــان دو برابر گـذاشتند آه از نهـاد اهـل ولایت بــلــنــد شـد بر سینه تا که داغ پــیــمــبــر گذاشتند آقای من! بــزرگ قبیله! ز داغ تو بر روی خاک عرصۀ محـشـر گذاشتند هستی گریست تا نوه‌هایت رسیده و با گریه روی سینه‌ی تو سر گذاشتند تو باغبــان امتی و جـــای اجـر تو یک شــاخه یاس را وسط در گـذاشتند با رفتنت مصیبت زهرا شروع شد داغ پـسر به سینه‌ی مـادر گذاشتند در کوچه‌ها غرور علی را کسی شکست در کوچه بود فاطمه روی زمین نشست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مــاتــم فــراق پــدر گــریه می‌کنم همراه شمس و نجم و قمر گریه می‌کنم شب‌ها و روزها ز غمش مویه می‌کنم تا آخــرین تــوان بصــر گریه می‌کنم خواب شبانه ازسر زهـرا پریده است مانـنـد شـمـع تا به سحـر گـریه می‌کنم داغی عظیم دیده‌ام ای مـردمان شهر با لحن جان‌گدازی اگر گـریه می‌کنم پـیـغـمـبـر طـوایـف اهــل بـکــاء شدم قــدر تـمـام اشـک بـشـر گـریه می‌کنم خشکد اگر که چشمۀ اشکم، دوباره من با دیده‌های سرخ جـگـر گـریه می‌کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهر مدینه صحنۀ صحرای محشر است باور کنیم عمـر جهان رو به آخــر است ملــک خـدای عزوجل خیمه‌ی عزاست کـی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است در بیــت وحــی آمده در می‌زند اجل ایــن لحظه‌ی یتیمی زهرای اطهر است جــاری است اشک دیده‌ی شیر خدا علی انگــار آب غــسل نبی اشک حیدر است عتــرت غریــب گشته و قرآن به زیر پا دست امین وحــی خداونــد بـر سر است بــاور کــنید بر جــگـر شــیر حــق علی داغ نبــی فــقط نــه کـه داغ برادر است رکن علی شکــسته و از بس شده غریب از غصه گشته مثل همایی که بی پراست یــارب بر او تـــو فاطمه‌اش را نگاه‌دار زهــرا بـرای شیر خدا رکن دیگر است مــویی مــباد کــم ز ســر فاطــمـه شــود کو دست و تیغ و بازوی سردار خیبراست «میثم» اگر رسـول خــدا رفت از جهان نفس نبی به خلق امام است و رهبراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشبیه و وصف روی تو کار خیال نیست آیینۀ وجــود خــدا را مـثــال نـیـسـت بر هــرچه هــست، نام محمّد نوشته‌اند آری که اسم‌ورسم خدا را زوال نیست این اعتقاد ماست که لقمه به‌جای خود حتی نفس کــشیدن بی تو حــلال نیست مــا را محــبّت نــبوی روسپید کــرد رویش سیــاه هــرکه غـلام بلال نیست از جمع ما ابوذر و سلمان درست کــن این جمله کارها که برایت محال نیست در خــاک مــا اویس قرن رشد می‌کند وقــتی بــرای دیدن رویت مجال نیست بال‌وپر شکــسته تو را درک می‌کند بی روضۀ تو راه به‌سوی کمال نیست روز دوشــنبــه آمــد و حال تو زار شد زهــرا شـکست پیش تو و بی‌قرار شد روز دوشنبه غصه‌ی مادر شروع شد آری عــزای داغ پــیمــبر شـــروع شد روح‌الامین بــرای تــسلیّ نزول کرد تا گریه‌های ســورۀ کــوثـر شروع شد وقــت وداع دخــتر خــود را نـگاه کرد حرف از شکست بال کبوتر شروع شد ذکــر حــدیث صــورت نــیلی فـــاطمه مرثیه‌های کوچه و یک در شروع شد بر سینه‌اش حسین غریبش که تکیه زد صحبت زشمر و سینه و خنجر شروع شد این پنج‌تن برای کسی گریه می‌کنند گویا که روضه‌ی علی‌اکبر شروع شد این روضه قـلب آل علی را به خون کشید دشمن چـه دیر نیزه زجسمش برون کشید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دم به دم گفتم حسین و دم به دم گفتم حسن بازدم گفتم حسین و باز هم گفتم حسن کل عمرم خرج ذکر این دو‌ آقازاده شد باز کم گفتم حسین و باز کم گفتم حسن توبه کردم با حسین و دستگیرم شد حسن در وفا گفتم‌ حسین و در کرم گفتم حسن این صدای پای عشق است از نجف تا کربلا یک قدم گفتم حسین و یک قدم گفتم حسن در عمود یکصد و هجده قراری داشتم تا رسیدم پای این باب الکرم، گفتم حسن هر کجا در بین روضه تا صدا زد روضه‌خوان بی کفن: گفتم حسین و بی حرم: گفتم حسین هر سخن از دل بر آمد لاجرم بر دل نشست هر کجا دل سوخت من هم لاجرم گفتم حسن طبق نص مصطفی، گریان زینب می‌شوم چون که هم گفتم حسین آنوقت هم گفتم حسن حرف از شیب الخضیب آورده شد گفتم حسین کودک‌ و موی سفید و قد خم، گفتم حسن کوری چشم کسانی که بر او طعنه زدند هر کجا گفتند شاه محترم، گفتم حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه آسمان بارانی چشم ترش بوده کسی که داغ وغربت ارث زهرا مادرش بوده حسن سهم پیمبر شد، حسین اما علی را داشت حسن بیش از حسین آیینه‌ی پیغمبرش بوده خدا ما را کفایت می‌کند «اَلعزةُ لله» چه نقشی بر نگین آبی انگشترش بوده! چه دردی بیش از این که می‌زده از پشت، خنجر را کسی که سال‌ها پایین پای منبرش بوده سپاهی داشته اما سپاه رو سیاهی که فقط در گیر ودار کیسه‌ی سیم و زرش بوده به یاد کوچه‌ای باریک می‌افتد در آن خانه که روزی روزگاری مادرش پشت درش بوده خدا را شکر در شب‌های تلخ خون دل خوردن اگر مادر نبوده در کنارش خواهرش بوده جمال قاسم وشیرین زبانی‌های عبدلله چه رازی بین او با لاله‌های پَرپَرش بوده پس از طشت مسی، طشت طلا هم ماجرایی داشت درآن شب که برادر میهمان دخترش بوده دم آخر برادرهای خود را در چه حالی دید کسی که از شروع ماجرا تا آخرش بوده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e