eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
307 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای جوان ِ غرق ِ در خونم علی خیز و بنگر روی گلگونم علی از چه خاموشی دگر حرفی بزن با من ِ خونین‌جگر حرفی بزن @hosenih مصحف عمرت چو بی‌شیرازه شد داغ پیغمبر برایم تازه شد تا که دیدم غرق ِ خون رخسار تو یاد بابا کردم از دیدار تو ای گل از اشکم گلاب آورده‌ام خیز ای لب‌تشنه آب آورده‌ام تنگ شد از ماتم تو سینه‌ام پیش چشمانم شکست آئینه‌ام @hosenih دیگر از جان و جهان سیرم علی در کنار تو زمین‌گیرم علی آتش داغت کبابم کرده است ماتمت خانه‌خرابم کرده است نور چشمانم چرا خامش شدی بعد بیداری به خوابِ خوش شدی قاتلت بر گریه‌ام خنده کند خنده را داغ تو شرمنده کند گوش کن بابا صدائی می‌رسد بانگ گرم وا اخائی می‌رسد این صدای عمه‌ی تو زینب است جان او از ماتم ِ ما بر لب است زینب آمد تا مرا یاری دهد با دلی بشکسته دلداری دهد @hosenih او بُود آئینه‌دار فاطمه او بُود سنگ صبور ما همه اکبرم سوگند بر چشم ترم او بود هم خواهر و هم مادرم ای «وفائی» سوخت از شعرت دلم کی به روز حشر از تو غافلم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای که صدها غزل از هر نظرت می‌ریزد می‌روی پای تو اشک پدرت می‌ریزد می‌روی و دل بابا به تپش می‌افتد دل شیدایی من پشت سرت می‌ریزد @hosenih رحم کن بر پدر محتضرت می‌میرد آسمان بر سرم از این سفرت می‌ریزد پشت دشمن ز رجزخوانی تو می‌لرزد جگر از نعره‌ی «هل من نفر»ت می‌ریزد تیغ هرکس بخورد بر سپرت می‌شکند خون هرکس که شده حمله‌ورت می‌ریزد به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد خون ز پیشانی قرص قمرت می‌ریزد @hosenih وای از آن دم که تو از اسب می‌افتی به زمین گله‌ای گرگ ز هر سو به سرت می‌ریزد چقدر نیزه به پهلوست خدا می‌داند آنقدر هست که خون از جگرت می‌ریزد صید صد نیزه و تیری، کمی آرام بگیر دست و پا گر بزنی بال و پرت می‌ریزد جسم تو مثل خبر در همه‌جا پخش شده بخش بخش از سر نیزه خبرت می‌ریزد @hosenih خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم پاره‌پاره تن ِ زیر و زبرت می‌ریزد تکه‌تکه به عبا می‌برمت اما حیف به تکانی بدن مختصرت می‌ریزد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای نسخه‌ی برابر اصل پیمبری آیینه‌ی محمد و بازوی حیدری ! ای بهترین محدثِ شب‌های حادثه! لب باز کن که شمس و قمر هست مشتری! @hosenih لیلا، تب تو را به جگر داشت یوسفم داغ است در هوای تو بازار دلبری قربان لحن پرسشی‌ات ای عصای دست! " این راه, بر حق است..." خودت مطمئن‌تری! ای اولین شهید بنی‌هاشم! السّلام ای شهد تازه‌ای که رسیده و نوبری *** چندیست رازهای مگو در زبانم است گاهی بهانه‌ی بغلت ورد جانم است @hosenih لب باز کن... زبان به زبان گوش کن مرا سیراب از معارف آغوش کن مرا باور کن از تو تشنه‌ترم جان من! علی! خاتم بنوش... آه! سلیمانِ من! علی! آرام‌تر برو... که به دنیای بعد تو " اُفّ ٍ لکِ " بگویم از اینجای بعد تو یا ایها العزیزِ دلِ مضطرِ حسین یا ایها المزمّلِ خون‌پیکرِ حسین از بین تیغ هلهله‌ها رهسپار شو ای جان زخم خورده‌ی خاکستر حسین حیَّ علی الغزل!... که نه... اینها رباعی‌اند! این قطعه‌های روشن دور و بر حسین @hosenih هرجا نگاه می‌کنم از تو نشانه‌ایست هستی و نیستی! نفسِ ِ آخرِ حسین! یک لحظه چشم باز کن ای رودِ جاری‌ام ای چشمه‌ی جگر... علیِ اکبرِ حسین لختی بخند و لخته‌ی لب را جواب کن با بوسه‌ای محاسن من را خضاب کن تسبیحِ دانه‌دانه‌ی من! جانِ بر لبم! ای رازِ سر به مهرِ نفس‌های زینبم! " عون و محمد"ش تویی و عشق بی‌حدش اصلا عجیب نیست اگر بشکند قدش @hosenih آیینه‌کاری است سراپای قتلگاه! دستِ عبا به دست بنی‌هاشم است...آه! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکر خدا زره ز تنت در نیامده با چنگ گرگ پیرهنت در نیامده می‌خواستم که باز ببوسم لبت ولی دیدم که تیر از دهنت در نیامده @hosenih یک دشت اکبر و پدری پیر و یک عبا حتی ز عهده‌ی کفنت در نیامده دارم ز روی خاک جگر جمع می‌کنم این چند نیزه از بدنت در نیامده @hosenih با یک فزع محاسن بابا خضاب شد حرفی ز دست و پا زدنت در نیامده برخیز جانم آمده از گریه بر لبم مدیون گیسوی پریشان زینبم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این همهمه به لشگر کفار آمده بر جنگ کوفه احمد مختار آمده انگار این جمالِ جمیل پیمبر است یا حیدر است اینکه به پیکار آمده @hosenih تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه در جبهه پیک خوش‌خبر انگار آمده نامش علی‌است، پس به قتالش همه به پیش غافل از این‌که حیدر کرار آمده دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد چه نعش‌ها که روی هم انبار آمده دیدند که حریف قتالش نمی‌شوند گفتند وقت حیله‌ی پیکار آمده @hosenih در این قتال حیله‌ی کوفی محاصره است بد فتنه‌ای ز دشمن قدار آمده یوسف‌کُشان دوباره چرا چاه می‌کَنَند انگار جنس تازه به بازار آمده دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد از بس در این مقاتله کفتار آمده آمیخته زره به تن پاره‌پاره‌اش چندین سنان و نیزه به یک کار آمده حالا صدای اکبر لیلا رسد بگوش بابا بیا که لحظه‌ی دیدار آمده @hosenih این نعش قطعه‌قطعه که ببینی جوان توست با من پیمبر است به گفتار آمده کام مرا به جام بهشتی کند خنک وقت وصال حضرت دادار آمده صورت نمانده تا که پدر بوسه‌ای زند اینجا صدای خنده‌ی حضار آمده بِین صدای هلهله‌ها ناله‌ای رسید این زینب است لطمه به رخسار آمده @hosenih ((قُم یا اخی)) که در خطر افتاده جان تو عباس با دو دیده‌ی خونبار آمده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از حرم آمد برون جلوه‌ی پیغمبری با رخ زهرایی و با جنم حیدری صحنه‌ی میدان بدل شد به عجب محشری گفت انا بن الحسین ریخت به هم لشگری @hosenih موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش خوانده حسین اِن یکاد نذر قد و قامتش با نگهی می‌کند از پدرش دلبری @hosenih ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده از برش تیغ او دشمن او جا زده گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده داده به لشگر نشان رزم علی اکبری @hosenih یا علی و یا علی بر لب او کرده گل ماه نطر می‌زند عمه بخوان چار قل داده عنان را ز دست لشگر کوفی به کل معرکه‌ای شد به پا وای چه رزم‌آوری @hosenih لشگری از جنگ‌جو از دم تیغش گریخت شد به عجب ابن سعد رشته‌ی کارش گسیخت دم به دم از دشمنش نعره زد و زهره ریخت حیدر کرب و بلا با رجز حیدری @hosenih نیزه و تیغ جفا بر بدن تو زدند تیر به همراه سنگ سوی سرت آمدند تو به زمین خوردی و آه حرم شد بلند خیز که دلگرمی ِ عمه‌ای و خواهری @hosenih در برت آمد حسین با سر زانو علی از تو نمانده تنی کو پسرش کو علی کاش نفهمد که خورد نیزه به پهلو علی زخم به پهلوی توست ارثیه‌ی مادری @hosenih بس که به روی دلم داغ دمادم رسید اشک به چشم همه عالم و آدم رسید بر سر نعشت علی عمه به دادم رسید ماند ، برایم فقط دیده‌ی از خون‌تری @hosenih قسمت تو تیغ و تیر قسمت من غم شده موی سرم شد سپید قامت من خم شده بعد تو ای عمر من عمر پدر کم شده وای چرا غرق خون وای چرا پرپری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از بین موج خون گهرم را بیاورید جان ز جان عزیزترم را بیاورید طوفان غم به جان و دلم موج می‌زند آرام جان شعله‌ورم را بیاورید @hosenih شمعم كه سوخته از پا نشسته‌ام پروانه‌ی شكسته‌پرم را بیاورید چون آفتاب سُرخ پر از شعله‌ام هنوز ای هاشمی‌رُخان، قمرم را بیاورید ما با همیم همسفر از فرش تا به عرش از بین راه همسفرم را بیاورید تا بنگرید جلوه‌ی ایثار و عشق را آئینه‌ی شكسته‌سرم را بیاورید از بس كه تیر و نیزه به برگ و برم زدند افتاده بر زمین، ثمرم را بیاورید @hosenih دیدم كه قطعه‌قطعه شده پاره‌ی دلم از روی خاک‌ها جگرم را بیاورید یعقوبم و ز دیده‌ی من نور رفته است تا خیمه یوسفم، پسرم را بیاورید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌روی و می‌بری همراه خود جان مرا صبر کن بابا ببین حال پریشان مرا در پی‌ات اهل حرم آئینه و قرآن به دست می‌بری با خود دل خیمه‌نشینان مرا @hosenih ای عصای پیری‌ام، داری هلالم می‌کنی بعد تو دشـمن ببینـد حال حیران مرا قبل رفتن اندکی پیش دو چشمم راه رو پر کن از قد رسایت قاب چشمان مرا در جواب تشنگی شد عایدم شرمندگی گر چه دیدی با زبانت کام عطشان مرا از فرس افتاده، سوی تو خودم را می‌کشم آه بابا جان، ببین زانوی لرزان مرا سوره‌های پیکرت پاشیده از هم وای من پخش صحرا کرده‌اند آیات قرآن مرا @hosenih عده‌ای کِل می‌کشند و عده‌ای کف می‌زنند تا شنیده دشمنت آوای افغان مرا تا صدایش می‌کنم یک دشت پاسخ می‌رسد زینبم! بنگر علی‌های فراوان مرا خون او را در تمام دشت جاری کرده‌اند کربلا را با تنش آئینه‌کاری کرده‌اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عطر پیغمبر چنین در کربلا پیچیده است یا نسیم موی اکبر در هوا پیچیده است چرخش شمشیر او سر می‌دواند مرگ را بین دشمن ذوالفقار مرتضی پیچیده است @hosenih بر زمین انگار ثارالله را پاشیده‌اند بس که در هر گوشه‌ای بوی خدا پیچیده است از تنش هر نیزه مقداری تبرک برده است یا که بر هر نیزه قرآنی جدا پیچیده است اسب او از بین دشمن سر درآورد و تنش در قنوت نیزه‌ها چون ربنا پیچیده است @hosenih قد یک صحرا قد او قد کشیده‌ست و پدر قسمتی از پیکرش را در عبا پیچیده است هر که از خیمه رسیده سخت سردرگم شده بس که ابعاد غم این ماجرا پیچیده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آرزو مانده به دل، طعم رضایت بِچِشَم ساغری از می گلگون ِ ولایت بِچِشَم کاش می‌شد که همه‌عمر شوم مَحرم راز آخر کار که شد جام لقایت بِچِشَم @hosenih ای خوش آن‌روز که در بین تَفَقدهایت گرمی و نرمی دستان عطایت بِچِشَم سحری کاش که هنگام زیارت‌خواندن با همین گوشِ ِ سرم لحن صدایت بِچِشَم لهجه‌ی مادری‌اَت بین مناجات خوش است مَحرمت چون بشوم سوز دعایت بِچِشَم صوتِ ترتیل و تلاوت ز تو زیباست و من آرزو می‌کنم آن صوت رسایت بِچِشَم @hosenih لفظ آهنگ حجازت دل ما را بِبَرَد نَفَسی زن که ز آیات خدایت بِچِشَم حَسَنی هستی و تحریر حسینی داری نغمه‌ی حیدری از حال و هوایت بِچِشَم باده‌ی معرفت از بس‌که تعارف کردی خواستم بوسه‌ای از دست عطایت بِچِشَم ای امامی که تو را مدح و ثنا گوست خدا جلوه‌ای کن که مِی مدح و ثنایت بِچِشَم "هر کجا می‌نگرم نور رُخت جلوه‌گر است" قِسمت این است کمی هم ز رثایت بِچِشَم @hosenih چاره‌ای نیست به جز راه میان‌بُر یعنی: لحظه‌ای روضه‌ای از کرب و بلایت بِچِشَم قتلگاه و سُم اسب و تن چاک و بی‌سر بوی سیب است که از آه و نوایت بِچِشَم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چقدَر تیر و سنان در تن اکبر مانده خنده بر روی لب این همه لشکر مانده بین این دشت تمام تن او پخش شده هر طرف قطعه‌ای از پیکر اکبر مانده @hosenih اربا اربا شده آن‌گونه علی‌اکبر من که از او در همه‌جا نفحه‌ی عنبر مانده زانویم از رمق افتاد و زمین افتادم کمرم تا شد از این داغ... شدم درمانده به کنار بدنش خشک شده این بدنم از علی اکبر من یک علی‌اصغر مانده؟! خواستم بوسه زنم بر بدنش، آه...نشد جای بوسه به تن این گل پرپر مانده؟ @hosenih یاد اصوات اذانش جگرم را سوزاند حسرت یک نگهش بر دل مضطر مانده به روی پیکر او پیکر من افتاد و خواهرم در بر من دست به معجر مانده هرچه کردم بدنش بین عبا جمع نشد به روی خاک از این تن دوبرابر مانده کار من نیست علی را ببرم تا به حرم زحمت بردن او دوش برادر مانده @hosenih خبر پر زدنش را برسانید حرم چشم بر راهِ پسر دیده‌ی مادر مانده رکن من رفت... چنین خم شدنم جا دارد به خدا رفت ازین لشگر من فرمانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است دیدنت این‌بار دل را خانه‌ی غم کرده است ای جوان! گفتم عصای دست پیری‌ام شوی داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است @hosenih پای خود را می‌کشی بر خاک اسماعیل من تیغ امّا در تن تو کشف زمزم کرده است عده‌ای شمشیر... بعضی تیر... نیزه... دشنه... سنگ... هر کسی از کینه هر چه شد فراهم کرده است آن‌قَدَر بر پیکرت پیچیده ردّ زخم‌ها راه را گم، چاره در این جمع درهم کرده است @hosenih زخم‌هایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف بغض نامت لشگری را «ابن ملجم» کرده است تاب آوردم که بی‌تاب از عطش رفتی ولی طاقتم را خنده‌ی بی‌جان تو کم کرده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه ظرفیت این عشق را قطعا ندارم @hosenih پیش خدای خود به یاد نوکرت باش تو آبرو داری و اما من ندارم دردسرت هستم ولی از خود مرانم من که کسی را غیر تو اصلا ندارم بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم @hosenih از آن شبی که آمدم کرب و بلایت میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم درس بزرگی را من از عابس گرفتم مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم عریان شدم تا که بدانی با تو هستم حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم @hosenih دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم من را ببخش امروز اگر شیون ندارم تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده آقا بیا و بال و پر دیگرم بده بار دگر غلامیِ ما را قبول کن ارباب من به من صله از مادرم بده @hosenih یک‌بار هم شده تو میانِ همه به من عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر با لطف خود عنایتی از داورم بده با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده @hosenih گریه میان روضه به ما چشم دل دهد اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده خواهم تمام عمر شوم پیش‌مرگ تو بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن از خیمه‌ی حسین کمی باورم بده @hosenih بر عاقبت‌بخیری خود می‌کنم دعا با مرگ سرخ زندگی برترم بده این امتحان سخت که دارم به پیش رو آمادگیِ روز و شب آخرم بده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده @hosenih چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم همه ارکان تنت نیز به یغما خورده @hosenih آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟ دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده @hosenih همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ی ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای @hosenih چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها آویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها آغاز شد هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده @hosenih قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ی داغی تو دلم دارم فقط شوق حرم دارم کارِ من حسرته.. آهِ .. بخون شعرم رو، غم دارم ی غم تو سینه محبوسه واسم رؤیاست و کابوسه بازم دیشب دیدم تو خواب زدم شیش گوشه رو بوسه @hosenih "پایین پا" نشستم باز دلم رفته ز دستم باز یادِ شهزاده افتادم یاد این روضه هستم باز علی راهیِ میدونه ببین لیلا چه مجنونه حسین دست به محاسن برد دلش غمدیده و خوونه @hosenih کی فکرمیکرد که اینجورشه؟! علی از خیمه ها دورشه کنارِ پیکرش آقا عبا بندازه..، مجبورشه... تنش تا ارباً اربٰا شد ز داغش خون به دلها شد "عَلَی الدُّنیٰا عَفٰا" سر داد حسین خسته ز دنیا شد @hosenih عجیب این روضه جانکاه حسين تنها كارش آه روی زانوهاش افتاده هنوز تا خیمه ها راه... میگن زینب رسید اینجا وگرنه جون می داد آقا حسینو از تو میدون بُرد شاید دورشه از این غوغا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیچید در بین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را دارد تمنا می کند از چشم خونینش یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را @hosenih شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را مانده است برگرداند از میدان شهیدش را یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر @hosenih باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است: امروز علی اصغر و فردا علی اکبر بابا زدنیا و می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر! @hosenih این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سینا شدن سینا شدن سینا شدن داری با این بدن اندازه ی صحرا شدن داری آتش فروزان است قدر شعله ای ، امّا این وادی طور است پس موسی شدن داری داری می آیی ، خوش قد و بالایی اسماعیل! انگیزه در قربانی بابا شدن داری @hosenih الیاس نه ، ادریس نه ، بالاتر از آنی خونت گواهی می دهد یحیی شدن داری گفتند پیغمبر نخواهی شد ، چه بد گفتند وقتی شبیهی اینقدر ! طاها شدن داری در مرغ بسمل بودنت شکی ندارم ، تو در بطن بسم الله قصدِ ( با ) شدن داری @hosenih ممسوس در ذات خداوندی ، چه مجنونی! فرزند لیلا ! ریشه در لیلا شدن داری در ما رأیتُ... می شوی پیدا ، زمانی که عزم به خون غلطیدن و زیبا شدن داری دریا زبان زد ، تشنگی را در دهانت سوخت ای چشمه جاری شو برو ، دریا شدن داری @hosenih دشمن علی را دیده در رزم تو ، قطعاً که إربا شدن إربا شدن إربا شدن داری صحرا نشد با پیکرت اندازه ، اما عشق وقتی عبا گسترده باشد ، جا شدن داری هل من معینی می رسد از گوشه ی مقتل ای إرباً إربا ! باز قصدِ پا شدن داری... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل حرم میشود سحر گاهی که شود صحن دیده تر گاهی قطرۀ آب در مرور زمان میکند در حجر اثر گاهی دل من سخت تر ز سنگ که نیست امتحان کن بر این جگر گاهی ای خریدار بر رضای خدا جنس پس مانده را بخر گاهی یعنی آنقدر بی بها هستم نیستم لایق نظر گاهی بین سجاده دیده بر راهم نیمه شب میشود خبر گاهی بنده ای را که دست و پا گیر است همرهت تا خدا ببر گاهی قتلگاهی به پا کنی با ناز گر ازینجا کنی گذر گاهی پسری که کریم زاده بود میکند جلوه ی پدر گاهی تاج اصحاب علی یا علی اکبر یابن ارباب یا علی اکبر @hosenih تو مطهر شدی زهرچه بدی تا بگوئی ز نسل لم یلِدی صدو ده بار هو کشم زجگر که تو با کعبه زاده هم عددی همه دلگرمی ام محبت توست یابن لیلا “علیک معتمدی” گرتو شاگرد مجتبی هستی دست خالی نمی رود احدی ناز تو فاطمی تر از همه است راه دلبردن از علی بلدی نوه ی ارشد دو دریایی موجی از عشق گاه جذر و مدی جای مادر بزرگ تو خالی زود پر زد به وادی ابدی تو ز هر پنج تن نشان داری تو حدیث کسای مستندی جز برای دل ابوفاضل پرده از روی خویش پس نزدی تا خدا پرده از رخ تو کشید چشم عباس مصطفی را دید @hosenih تاکه بابا تو را صدا میکرد محشری در حرم به پا میکرد با نگاهی به قد وبالایت یاد پیغمبر خدا میکرد توکه هستی که پیر میخانه با مناجات تو صفا میکرد ای دل آرام خوش صدای حجاز مأذنه بر تو اقتدا میکرد آتش روی بام خانه ی تو کوچه ها را پر از گدا میکرد هرکسی داشت نذر پیغمبر به در خانه ات ادا میکرد بسکه با غمزه راه میرفتی پدرت پشت سر دعا میکرد دور از چشم شور مردم شهر از رخ تو نقاب وا میکرد بوسه ای از لب تو هر دردِ پدری پیر را دوا میکرد گوشه ای مینشست و با زینب نظری سوی مجتبی می کرد بعد میگفت این پسر غوغاست چقدر شکل مادرم زهراست @hosenih تو ز اجداد خود چه کم داری نسبی پاک و محترم داری وارث آدم و کلیم و مسیح بهر احیای مرده دم داری گشته شش گوشه این حرم یعنی تو جدا گانه یک حرم داری که زیارات کامل و متقن همچونان سایر امم داری تو ز پایین پا ولایت بر کرسی و نون و والقلم داری مابه نام تو سینه زن شده ایم حق شاهی بر عجم داری تو که باب الحوائجی بی شک بسکه آقایی و کرم داری یک قدم تو عقب تر از عباس برسر دوش خود علم داری شانه هایت ز بس مودب بود دومین تکیه گاه زینب بود @hosenih خیز و شمشیر مرتضی بردار بزن ای شیر بردل کفار زره مصطفی بپوش علی در رکاب عقاب پا بگذار نعره ای زن منم علی اکبر نوه ی حق حیدر کرار همچو شیری بزن به قلب سپاه تابریزی به هم یمین و یسار ضجه ی کوفه را درآوردی ای ابر مرد عرصه ی پیکار هر طرف تاب میدهی تیغت کشته سازی ز کشته بسیار تشنگی را بهانه فرمودی رو نمودی به جانب دلدار لب نهادی بر آن لبان خشک گفتی آهسته این سخن با یار کی محاسن سپید در بندم دست خود از محاسنت بردار تا که دلکنده از تو بابا شد بالهای شهادتت وا شد @hosenih ناگه از دشت یک صدا آمد ناله ی ای پدر بیا آمد پدر آمد ولی چه آمدنی چه کسی گفته روی پا آمد پیرمردی کنار نعش جوان با سر زانو از قفا آمد روضه ات گشته شرح موت حسین وسط هلهله نوا آمد آنچنان نعره زد علی ولدی ناله اش بین که تا کجا آمد دست خود را گرفته روی سر زینب از سوی خیمه ها آمد شد حسین زنده با دم زینب پای معجر میان تا آمد با تن ریخته بر زمین چه کند نوبت یاری عبا آمد شب جمعه است بس کن ای شاعر چونکه مادر به کربلا آمد هر شب جمعه کربلا غوغاست فاطمه روضه خوان کرب وبلاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند انگار تیغ به روی محمد کشیده اند تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه! هر گوشه هر طرف که نباید کشیده‌اند بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند @hosenih فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند حتی فرشته های خدا هم قلم به دست بر تکه تکه های تو گنبد کشیده اند @hosenih از پا نشستم از غم و پایین پای من تنها برای توست که مرقد کشیده اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل عکسی که میان قاب لذت می برد چشم تو دارد از این محراب لذت می برد این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و توی گهواره علی از خواب لذت می برد @hosenih هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر عمه را دیدم از این آداب لذت می برد یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم پس قدم بردار که ارباب لذت می برد @hosenih از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای که لب خشکیده ای از آب لذت می برد آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد دیگر از بازی با قلاب لذت می برد ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست از صدای استخوان قصاب لذت می برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اینهمه زخم چرا ریخته روی بدنت؟ جای یک بوسه نماند از کف پا تا دهنت چون رکاب دهنت خرد شده، ساخته اند با سرِ نیزه رکابی به عقیق یمنت تا تو می آیی علی خطبه ای آغاز کنی می پرد سرفه و خونابه میان سخنت @hosenih تو کجا نیستی ای عشق که پیدات کنم؟ همه ی دشت پر است از همه جای بدنت مثل یک آینه ی خردشده ریخته ای کل صحرا متلألئ شده از نور تنت رفته ای در وسط معرکه و خنجر و سنگ سبقت از تیر گرفتند برای زدنت @hosenih زرهت پاره شده پیرهنت پاره تر است قطعات بدنت پاره تر از پیرهنت دلهره دارم علی جان، متلاشی نشوی؟ دردسر می شود این پا به زمین کوفتنت چاره ای نیست قرار است که اکبر نشوی می نشینم که ببینم علی اصغر شدنت @hosenih زنده کرد عمه ی تو خاطره ی مادر من تو کمک کن ببرش مثل عموجان حسنت سر تو بر سرِ نی همسفر باد شده پرچم قافله شد زلف شکن در شکنت غزل من! شده ای مثنوی طولانی شعر تقطیع شده! خون چکد از تن/ تتن / ـَت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت کمرم خم شده بالای سرت با این حال فزعت قاتل جانم چه کنم با بدنت @hosenih اربا اربا شده ای پیش نگاهم چه کنم گل لیلا شده در هم زره تو به تنت جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن دلم آرام بگیرد شنوم گر سخنت بین علمدارو علم را که علم بر دوش است کمکم کرد کنم بین عبایم کفنت حرمت معجر زینب کمرم راست نمود مرده بودم به خدا ورنه کنار بدنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih