#امام_صادق_ع_مدح_و_مناجات
#قبرستان_بقیع
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور میرفتم
کاش مانند یار صادقتان
بیامان در تنور میرفتم
علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشمهایت طبیب و... بیمارش
یک جهان جابربنحیان است
روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لاهوت را مراد تویی
آسمانها مرید مذهب توست
قصه تکرار میشود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیچکس با امام، صادق نیست
::
خواب دیدم که پشت پنجرهها
روبروی بقیع گریانم
پا به پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجرههاست
آی مردم! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجرههاست
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح
گریز به روضهی #تنور_خولی
دلی که با احادیثِ غریبت آشنا باشد
چرا دنبال عِلمِ جِفر و عِلمِ کیمیا باشد
به سِحر و غمزههایش خاک را زر میکند آن چشم
که خوب آگاه از فرق مُطَلّا و طلا باشد...
در آن مکتب که حرفی یا حدیثی از شما آید
نباید سَردَرَش نامی به جز دارالشفا باشد
نفسهای شما پیچیده اینجا حجره در حجره
در و دیوارِ اینجا نیز غرق ربّنا باشد
فقاهت کودکی نوپاست، تا روز ابد باید
به پای منبرت زانو زند تا روی پا باشد
چرایش را نمیفهمند جز شیخ کلینیها
اگر این قال صادقها نباشد، دین چرا باشد؟!...
به دنبال چه میگردد زمانه، ما که دنبالِ
تنور گرم میگردیم، تا قسمت چهها باشد
چرا حرف تنور و آتش آمد باز، قسمت چیست؟
گریز روضه باید باز سمتِ کربلا باشد...
✍ #سیدمحمدجواد_میرصفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خــدایی
ششمین حجت حق، نجل رسول دوسرایی
صادقالوعدی و مصداق صداقت همه جایی
مخزن علم خــدا مشعــل انــوار هـدایی
گوهـر پنج یـم نور و یم شش دُرِ نابی
همدم پنج رسـل، همسخن چارکتابی
"علم" چون سایه به هرعصر به دنبال توآید
"حلـم" پیش گـل لبخنـد تـو آغـوش گشاید
روی نادیــدهات از چشـم همـه دل برباید
که توانـد کـه تـو را غیر خـدا مـدح نماید؟!
مگر از چشمۀ عرفان، دهن خویش بشویم
تـا توانم سخـن از جابـــر حیّان تـو گویم
دانش خلـق بُـوَد قطـرهای از بحر کمالت
حُسن غیب ازلی جلوهگر از مهر جمالت
عرشیان یکسره زانو زده در پیش جلالت
ملک و جن و بشر را عطش جام وصالت
همه گوشند که گیرند تجــلاّ ز کــلامت
همه مشتاق سخن از لب جانبخش هشامت
مؤمن طاق تو بر طاق سپهر است ستاره
بوبصیــر تـو بصیـرت بـه بشـر داده هماره
چشـم هــارون درت لالـه برآرَد ز شراره
دو درخشان دُرِناب تو هشام است و زراره
مکتب دهر دگر مثل تو استاد ندارد
تـا که شاگرد همانند ابوحمزه بیارد
تویی استــاد و اساتیـد جهـان آینـهدارت
بوده شاگرد در ایراد سخـن چـار هـزارت
تا لب خویش گشایی همه بیصبر و قرارت
باغبـانی و نکویـان همه گلهـای بهـارت
جلوهگر در فلک علم، سـه خورشیــد منیـرت
«شیخ طوسیِ» تو و «مجلسی» و «خواجه نصیر»ت
«شیخ انصاری» یک شاخهگل از باغ کمالت
زهی از «شیخ مفید» تو و آن بحــر زلالت
«کافیِ» «شیخ کلینی»ست فروغی ز جلالت
«مرتضی» و «رضی» استاد اصولند و رجالت
«ابن طاوس» تو در مکتب توحیـد درخشد
تـا قیـامت بـه دل و دیـدۀ مــا نـور ببخشد
نهضت کرب و بـلا داد بر از علم کلامت
بلکه اعجـاز حسینبنعلی کرد قیامت
جوشش خون امام شهدا داشت پیامت
تا صف حشر ز خون شهدا باد سلامت
تا ابد مشعل توحید تو خاموش نگردد
انقـلاب تـو و جـد تـو فرامــوش نگردد
::
چه ستمها که ز منصـور ستمکار کشیدی
جگرت سوخت ازآن زخمزبانها که شنیدی
سوختی، دم نزدی، داغ بنی فاطمه دیدی
دل شب، پــای پیــاده ز پـیِ خصم دویدی
ریخت درخانهی تو خصم ستمگر به چه جرمی؟
شعلـۀ آتش و بیـتُاللَهِ اکبـر! به چه جرمی؟
گریهها عقده شد ای یوسف زهرا به گلویت
دشمنـان شــرم نکردنــد نکردنــد ز رویـت
همــه دیدنـد غبــار غـم و انـدوه بـه مویت
قاتلت تیــغ کشیــد از ره بیـداد بـه سویت
عاقبت دست عدو زهر جفا ریخت به کامت
بضعـۀ پـاک نبــی! بـر جگـر پـاره سلامت
دوست دارم که نهم چهره به خاک حرم تو
سوزم و شمعصفت اشـکفشانم ز غم تو
چه شـود ای بـه فدای تـو و لطف و کرم تو
که دم مرگ بُوَد بـر سـر چشمم قدم تو
چه شود ای به دل «میثم» دلسوخته داغت
که بسوزم به سر تربت بیشمع و چراغت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
گوشهای از حرای حجرهی خویش
نیمهشبها، خدا خدا میکرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا میکرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظهای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکستهتر میشد
«فاطمه اشفعی لنا» میخواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضهی تلخ کوچه را میخواند
عاقبت در یکی از آن شبها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سر سجاده دورهاش کردند
ناجوانمردهای بی انصاف!
سن و سالی گذشته از آقا
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را؟!
پابرهنه، بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخوردهترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
ای سواره! نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالیست
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالیست
جگرم تیر میکشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخوردهای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
به گمانم شما دلت میخواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفتهی محبان را
با خودت پای نیزهها ببری
شک ندارم شما دلت میخواست
بیتها را پُر از سپیده کنی
گریههایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ای پیر خِرَد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت
دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنهی دریای زلالت
وجهالَّهی و نیست نه پایان، نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار
ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو
شب منتظر زمزمههای سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو
عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشـم خـدای اَحَـدِ قــادر دادار
تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانهات افزون ز شماره
هر روز... نه! هر لحظه بُوَد بر تو هزاره
علم تو روانبخش کمال است هماره
دو مطلع الانوار تو حُمران و زُراره
یک جابر حیّان تو و آن همه آثار
در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟
با نور تو بر مهر دلآرا چه نیاز است؟
با قطرهی جود تو به دریا چه نیاز است؟
با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟
با درس تو بر علم دو دنیا چه نیاز است؟
ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار
ای کرسی درس تو تجلای قیامت
آویزهی گوش همه تا حشر، کلامت
نوشیده همه کوثر توحید ز جامت
در ملک خدا وحی خداوند، پیامت
بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت
گویی سخن اوست همه تیغ شرربار
جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست
در ملک خدا نور به جز نور شما نیست
جز خط شما، مشی شما، مذهب ما نیست
این است و جز این نیست، درست است و خطا نیست
درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست
آن نهضت پاینده از این درس دهد بار
::
تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت
بیداد عدو نیمهشب تار، تو را کشت
گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت
هر روز از او شد به تن و جان تو آزار
گه بُرد سوی قتلگهت پای پیاده
گه لب به جسارت به حضور تو گشاده
گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده
با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده
او بر روی تخت و تو سر پای ستاده
حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار
ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت
صد قافله دل آمده زوّار بقیعت
مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت
هرچند که ویران شده آثار بقیعت
باشد که شبی در پی دیدار بقیعت
«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مزیّن کن نگاهت را به نام جعفر صادق
که عطر عافیت دارد پیام جعفر صادق
اگر مهتاب میتابد به شام کوچههای شهر
شفای نور میگیرد ز بام جعفر صادق
ببین اعجاز نامش را که مییابد تبار دل
بهاری از حلاوت در سلام جعفر صادق
صلابت را تماشا کن که همچون بید میلرزد
بنای کاخ منصور از کلام جعفر صادق
::
نگاه غصه را پر کن که دست شب به جای نور
شرار زهر میریزد به جام جعفر صادق
دگر ای آسمان شهر! بس کن شهد باران را
که شد تلخ از غم و اندوه، کام جعفر صادق
به پایش آسمان از چشم خود خورشید میبارد
به دل دارد چراغ از احترام جعفر صادق
::
عبور از خط آخر پیش پای توست کاری کن
که دستت را بگیرد فیض عام جعفر صادق
✍ #غلامرضا_شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
آن طایر بهشتی، تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب، میسوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه، ذکرش ترانهی دل
آهش به اوج افلاک، اشکش به رُخ روانه
او با کهولت سن، با قامت خمیده
این با قساوت قلب، در دست تازیانه
آن زادۀ پیمبر، ارثیّهاش ز حیدر
این بود کز سرایش، آتش کشد زبانه
هر چند خانهاش سوخت، از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش، سیلی در آستانه
هفتاد سال عمرش، هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد، از فتنۀ زمانه
آن عزّت رفیعش، آن غربت بقیعش
جز تلّ خاک نَبْوَد، از قبر او نشانه
«میثم!» اگر چه در خاک، مدفون شد آن تن پاک
تا روز حشر باشد، این نور جاودانه
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ما بیوجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم، این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه بپا هست و عاشق است
از قالَ باقر است؛ از اين قالَ صادق است
با گوشهی نگاه تو زائر درست شد
با روضهخوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطرهای زعلم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست، به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چارهای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دري در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله «ای وای مادر»ت
این حال و روز و صحنه برای تو آشناست
در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست
در کوچه دستبسته... علی بود و فاطمه
تنها، غریب، خسته... علی بود و فاطمه
در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه
با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه
آنكه فرشته بود پي همنشينياش
آمد به گوش نالهی فضه خذینیاش
رحمي اگرچه هيچ به تو دشمنت نداشت
يا نيتي اگرچه بجز كشتنت نداشت
اما ز سنگ و نيزه نشاني تنت نداشت
اما طمع به غارت پيراهنت نداشت
يک دشت زخم داشت به روي بدن حسين
جان همه فداي تو اي بيكفن حسين
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
ز هر طرف به کمان تیرِ غم زمانه گرفت
دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت
هنوز خانهی زهرا نرفته بود زِ یاد
که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
سپاه کفر به کاشانهام هجوم آورد
مرا به زمزمه و نالهی شبانه گرفت
سر برهنه و پای پیاده بُرد مرا
پی اذیت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم، تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول!!
که گه به زهر جفا، گه به تازیانه گرفت
::
گرفت تا سِمَت نوکری ز ما «میثم»
مقام سروری و جاودانه گرفت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مردی که جبریل امین در محضرش بود
دریای علمش هدیهی پیغمبرش بود
نام شریفش اسم نهری در بهشت است(١)
خلد برین هم جلوهای از مظهرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت
این چشمهها جاری ز چشم کوثرش بود
وقتی که در میدانِ دین آماده میشد
تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود
هر احتجاجش چشمها را خیره میکرد
تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود
حتّی به همراه هزاران طالب علم
«نُعمان ثابت» پای درس منبرش بود(٢)
هارون مکّیها کجا بودند آنروز
روزی که دست شعله سدّ معبرش بود؟!
فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند
این معجزه از معجزات محشرش بود
یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ...
... دائم میان قاب چشمان ترش بود
شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد
شکرخدا که بین حجره همسرش بود
مویی نشد کم از سر اهل و عیالش
هر چند که بُغضی درون حنجرش بود
در آن شلوغی روضه میخوانْد اشک میریخت
اشکش برای عمّههای مضطرش بود
او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا
این روضهها هم حرفهای آخرش بود:
از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ...
... با تازیانه زجر، بالای سرش بود
یک دست خود را حائل سیلی نمود و
یک دست دیگر هم به روی معجرش بود
آتش، هجوم ناگهانی، درد پهلو
اینها همه ارثیههای مادرش بود
✍ #محمد_فردوسی
١_ در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که پدرم مرا از روی علم و آگاهی جعفر نام نهاد، چون جعفر، نام نهری در بهشت است.
📚بحارالانوار مجلسی، ج ۴۷، ص ۲۶
٢_ نُعمان بن ثابت بن زوطا بن مرزبان مُکنّا (مشهور به ابوحَنیفه) پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
عالم ز آه، تیرهتر از صبح محشر است
خونِ جگر به دیدهی آلِ پیمبر است
شهر مدینه گشته عزاخانهی وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت
امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است
گِریَند بر امام ششم هفت آسمان
در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است
خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او
قبرش کنار تربت زهرای اطهر است
آتش زدند خانهی او را حرامیان
این اجر خوبی پدر و ارث مادر است
جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار
الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است
قامت خمیده، تن شده مانند شمع آب
این شاهد جنایت منصور کافر است
::
با آنکه بسته است به رویش در بقیع
"میثم" هماره چشم امیدش به این در است
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ای رتبهات فراتر از ادراک، از عقول
آیینهی بصیرت چشمت جهان شمول
حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول
یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول
کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت
یا برترین سرودهی عالم بدانمت
علم اصول و علم قرائت از آن توست
تفسیر و فقه، پلهای از نردبان توست
علم نجوم در رصد کهکشان توست
راز علوم کل جهان بر زبان توست
شیخ الائمه هستی و دریای بی کران
ای باقرالعلومترین صادق جهان
مردان سرزمین تو عاشق نبودهاند
در باب عشق با تو موافق نبودهاند
چون آشنا به کُنه حقایق نبودهاند
در پیشگاه درس تو صادق نبودهاند
تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی
تا روز حشر، صادق آل محمدی
حکام جور خلوتتان را به هم زدند
گردونهی زمین و زمان را به هم زدند
سرچشمههای اشک روان را به هم زدند
باکشتن تو نظم جهان را به هم زدند
ای جای پای غربت تو در دل بقیع
هرکس که گشت دور تو، گردید مستطیع
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
#گریز
گر چه در خاک رفت، پیکر تو
دیگر از تن جدا نشد سر تو
دود آتش زخانهات برخاست
پشت در جان نداد همسر تو
ظلم بر عترتت رسید ولی
به اسیری نرفت دختر تو
بدنت آب شد ز زهر، ولی
تازیانه نخورد خواهر تو
قامتت گشت خم ولی نشکست
پشت تو در غم برادر تو
ظلم دیدی ولیک کشته نشد
کودک شیرخواره در بر تو
سوخت قلبت ولی نشد صد چاک
تن فرزند در برابر تو
زهر دادند بر تو لیک نخورد
چوب کین بر لب مطهّر تو
سوخت پا تا سرت ز زهر ولی
پاره پاره نگشت پیکر تو
میسزد در غم تو گریه کند
چشم شیعه به جدّ اطهر تو
بوده یک عمر در عزای حسین
اشک، جاری ز دیدۀ تر تو
نه از این غم سرشک (میثم) ریخت
اشک خونین ز چشم عالم ریخت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تأییدش خدا فرمود: برپا! پس جهان برخاست
شگفتانگیز توحید مفضل شعلهور میشد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او، حکومت فتنه میانداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست
و مفتاح الحقیقه قفلهای بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زُراره، حِمْیَری، جابر، امینی، مجلسی، طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش میتوان افتاد
ولی از سُفرهی مِهرش چگونه میتوان برخاست
::
پسر یکبارِ دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کوچه میافتاد و هی میگفت وا اُمّاه!
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضهخوان برخاست
گمانم روضهی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور، چوب خیزران برخاست؟!
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
::
رقیه گوشهای زانو بغل کرد و به خود میگفت
چرا بابا سرت آمد، ولیکن بوی نان برخاست
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
کتاب بود و به روی جهانیان وا بود
جواب هرچه نمیدانمِ جدلها بود
به روی فرش امامت معلمی میکرد
و تخت سُستِ خلافت اسیر دعوا بود
به نام آل محمد، غریبه وارث شد
کسی ندید مگر آل او همینجا بود؟
دوباره قصۀ خاری به چشم و بغض گلو
هنوز پاسخ نهجالبلاغه حاشا بود..
چقدر نامۀ کوفی از این و آن که بیا
نمک به زخم عمیقی که همچنان وا بود
هنور خاطرۀ کربلا جگرسوز و...
مرام عهد شکستن هنوز برپا بود
به چشم اگرچه که دورش شلوغ بود اما
به جز تنور که میداند او چه تنها بود؟..
عجیب نیست بر آن خانه آتش افکندند
که این مدینهنشین از تبار زهرا بود
بگو به آنکه به زعمش دهان حق را بست
کتاب جعفری شیعه همچنان باز است
✍ #انسیه_سادات_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ششمین سورهی صحیفهی عشق
رزق هفت آسمان به دستانت
منبرت بر فراز نُه فلک است
دانش بیکران به دستانت
حرفهایت بشارت محض است
صادقآباد شد دلِ متروک
شرحِ " عنوان بصری" ات آقا؛
شده فانوس راه اهل سلوک
غرق حیرت تمام مسئلههاست
پلک برهم زدی! همه حل شد
از جهان و شگفتیاش گفتی
مست توحید تو "مفضّل" شد
آتش عشق تو گلستان و...
جورِ این عاشقی کشیدن داشت
حالِ "هارونمکّی" ات عشق است
حال مجنون تو خریدن داشت
رفتنت تا عراق حکمت داشت
رفتهای سرّ حق بیان بشود
قسمت این بوده در زمان شما
قبر جدت "علی" عیان بشود
تا شعائر به دست ما برسد
روضهی خانگی به پا کردی
با دَمِ یا "ذَبیح العطشانت"
خانه را صحن کربلا کردی
ای مراد قبیلهی باران
تو به ما شوق آسمان دادی
راه پرواز تا خدا را با،
جگر سوخته نشان دادی
از غمت ای عزیز پیغمبر
آسمان و زمین عزادارند
علما پابرهنه میآیند
عرفا مثل ابر میبارند
✍ #امیر_طاهری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
با جعفر صادق به روایات رسیدیم
با لطف روایات به آیات رسیدیم
عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم
دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم
با واسطه ما پیش خداوند نشستیم
از راه توسّل به مناجات رسیدیم
از ردّ قدمهای تو تا خانهی زهرا
یکدفعه، دو دفعه، نه! به کَرّات رسیدیم
ما خاکنشینان حرم، عرشنشینیم
از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم
::
از گریهی تو در وسط شعلهی خانه
به سوختن مادر سادات رسیدیم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
کوچههای مدينه تا لبریز
از شمیم محمّدی شده است
به تن شهر باز گشته حيات
غرق در رفت و آمدی شده است
دم به دم با دم مسيحایی
منتشر میکنی حقايق را
به ديار مدينه میبخشد
چشمهای تو صبح صادق را
با شکوه تو تا هزاران سال
سرفراز است رايت شيعه
که به قالَ الامامُ صادقها
زنده مانده هويّت شيعه
لحظه لحظه زُرارهپرور بود
يابنطاها! نبوغ چشمانت
شده صدها مفضّل و جابر
ريزهخوار فروغ چشمانت
در عروج الهیات هر دم
جان تو شوق بندگی دارد
نيمۀ شب قنوت دستانت
درس عشق و پرندگی دارد
يک شب بیقرار و بارانی
که تو بودی انيس سجاده
از غم تو فراتِ خون میشد
زمزم چشم خيس سجاده
آن شبی که در آتش کينه
باغ ياس و شقايقت میسوخت
هيزم و تازيانه آوردند
چقَدَر قلب عاشقت میسوخت
قلب تو مثل اين حسينيهها
شب جمعه هميشه هيأت داشت
داغ هفتاد و دو گل پرپر
در دو چشم ترت اقامت داشت
گريه بر داغ سيدالشهدا
شده بود افضلالعباداتت
وقت روضه دل تو زائر بود
گوشۀ قتلگاه ميقاتت
مجلست روضهخوان نمیخواهد
در حضورت اشارهای کافیست
تا شود حجرۀ تو کربوبلا
گريۀ شيرخوارهای کافیست
آن شبی که سه مرتبه آمد
خاتمالانبيا به ياری تو
از غروب غريب عاشورا
ياد میکرد اشک جاری تو
ديگر از کاروان عاشورا
چشم در خون نشستهای مانده
تکيهگاهی به غير غربت نيست
آه نيزهشکستهای مانده
يک نگاهش به غربت زينب
يک نگاهش به سوى جانان است
لحظههای تلاطم عرش و
لحظههای عروج قرآن است
ضربۀ تيغها رقم میزد
غرق خون، اعظم مصائب را
«أمْ حَسِبتَ...» به روى نی بردند
سر گلگون نجم ثاقب را...
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد.
هزار طائفه آمد، هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت
✍ #جواد_محمدزمانی
↳ @hosseinieh_net
🏴 ابابصیر علت شهادت حضرت زهرا(س) را از امام صادق(علیه السلام) اینگونه نقل کرده که حضرت فرمود:
«وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْ تَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها»
ترجمه: سبب شهادت فاطمه(س) ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت(س) به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد، که به دیدن او بیایند!
📚بحارالانوار مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۰
ای هردو جهان قبضه به مشتت زهرا
از داغ پدر خمیده پشتت زهرا
رازی که نگفتی پسرت صادق گفت
آن ضرب غلاف تیغ کشتت زهرا
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @hosseinieh_net
🌱بهمناسبت فرارسیدن هشتمین سالگرد شهادت مدالآوران غیرت و مردانگی، #شهدای_خانطومان سوریه
بسیجیان علی دم به دم شهید شدند
که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند
بسیجیان علی را شهادت اینگونهست
که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند..
بسیجیان علی سالهای پیش از این
به روضه با غزل محتشم شهید شدند!
بسیجیان علی از قدیم زینبیاند
اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند
گهی کلنگ به دستِ مناطق محروم
گهی به مدرسهها با قلم شهید شدند
به اربعین حسینی بسیجیان علی
به درب خانه در اوّل قدم شهید شدند
بسیجیان علی شیعیان زهرایند
اگر حساب کنی، تازه کم شهید شدند!
بسیجیان علی عاشقان عبّاسند
شدند کربوبلا همقسم، شهید شدند
بسیجیان علی را به تشنگی بشناس
ببین که زیر کدامین عَلم شهید شدند
ولی من و تو چه کردیم؟ ادّعا کردیم!
بسیجیان علی دست کم شهید شدند!
به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است
بسیجیان علی صبحدم شهید شدند
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌱بهمناسبت فرارسیدن هشتمین سالگرد شهادت #شهدای_خانطومان سوریه
در پهنۀ آسمان چه دیدهست شهید؟
لبخند زدهست و پر کشیدهست شهید
گفتیم که مرگ نقطۀ پایان است
دیدیم به پایان نرسیدهست شهید
✍ #صادق_میرصالحیان
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
امشب شميم آمدن گل رسيده است
يعنی گلی به گلشن هستی دميده است
جانبخشتر ز رايحهی گلشن بهشت
برما نسيم مرحمت حق وزيده است
ازآسمان هفتم خود نور كردگار
خطی زنور تا به مدينه كشيده است
مهری به روشنایی آئينهی عفاف
ازنور لايزال خودش آفريده است
درآسمان نوشت كه معصومه نام اوست
نامی كه روشنایی قدر و مقام اوست
موسي كه از رسيدن او باخبر شده
درطور خويش شاهد نور شجر شده
لبخند گرم او به همه میدهد نشان
آثار شادمانی او بيشتر شده
از نجم ثاقبی كه دميده به دامنش
آغوش نجمه جلوگه آن قمر شده
شكرانهی شكفتن آن بانوی عفاف
موسی نشسته گرم نماز سحر شده
خيل فرشتگان به فلک مات ماندهاند
ازآسمان به مقدم او گُل فشاندهاند
ای دل مدينه از همه جا ديدنیتر است
از كعبه، از محيط صفا ديدنیتر است
روكن براين حريم كه از مسجدالحرام
اين قبلگاهِ اهل ولا ديدنیتر است
او سيب سرخ گلشن موسی بن جعفر است
يعنی كه از بهشت وفا ديدنیتر است
از هركه شادمان شده در اين بهارِ عشق
گلخندهی امام رضا ديدنیتر است
روبر حريم قدسی اين دلنواز كن
عيدی دهد امام، تو دستی دراز كن
اين فاطمینسب كه بود فاطمی مرام
آئينهای ز عصمت او را گرفته وام
من عاجزم ز درك مقام كسی كه هست
هم بر امام دخترو هم خواهر امام
او آن كريمهایست كه ازفيض حق بُوَد
خير كثير بر همه عالم علی الدوام
هرروز درحريم بهشتی او ز عرش
خيل ملك رسند حضورش به احترام
زيبد به او كه آينهی ذات كوثرست
او كوثر مقدس موسي بن جعفرست
ای افتخار مكتب قرآن خوش آمدی
ای خواهر امام خراسان خوش آمدی
هرچند درمدينه شكفتی چوگل، ولی
بانوی آفتابی ايران خوش آمدی
گنجينهی عفاف و شرفنامهی حيات
آئينهی نجابت و ايمان خوش آمدی
بال فرشتگانِ خدا فرش راه توست
روشنترين سپيدهی دلها نگاه توست
شهر علوم قم زتو و خود عليمهای
در علم و فضل و دانش و تقوا فهيمهای
گويند عالمانِ جهان برتو عالمه
اجداد تو حكيم جهان، تو حكيمهای
قدرت فزون تراست از آن چه سرودهاند
ساره چو هاجرست براين در نديمهای
حاجت رواست سائل درگاه جود تو
ازبس رئوف هستی و بس كه كريمهای
هركس غريب بردرت آمد غريب نيست
ازچشمهی عنايت تو بی نصيب نيست
بابرقی از نگاه تو رخشنده میشوم
با آفتاب مهرتو تابنده میشوم
احساس سرفرازیام از باتو بودن است
ای سرفراز، بی تو سرافکنده میشوم
ازشعر نارسا و ازاين كوتهیِ طبع
باردگر حضور تو شرمنده میشوم
لطفت هميشه شامل حالِ «وفایی» است
ازاين مرام توست كه دل زنده ميشوم
اين شعر رابه پاي محبّت حساب كن
آئينهی وجود مرا نابِ ناب كن
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
با اشکِ شوقِ جاری از چشمِ ترِ سلطان
دارد خبرها میرسد از محضر سلطان
در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده
با مهربانی چشم ذرهپرور سلطان
آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند
آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان
از سائلان آبرو داری که محتاجاند
امشب دوباره پُر شده دور و بر سلطان
قطعاً از اینجا دست خالی برنمیگردم
با سفرهای که پهن کرده مادر سلطان
از یاد زهرا پُر شده سرتاسر حجره
با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان
نذر قدمهای عزیزش هدیه آوردم
ای خواهران من فدای خواهر سلطان
نامش اگر چه ظاهراً معصومه است اما
"معصومه" نه، بلکه بگو "تاجِ سرِ سلطان"
مهمان امشب انبیا و اولیا هستند
چشم انتظار دیدن أُخت الرضا هستند
نور دل پیغمبر و جان امام آمد
از نسل زهرا، دختری والامقام آمد
اولاد این خانه همه آوازهای دارند
مولودی از نسل کریمانِ به نام آمد
روی زمین آیینهی زهرای مرضیهست
از آسمانها مظهر حُسن تمام آمد
حیّ تعالی زینبی دیگر عطا کرده
پس عمهی خوب امامان همام آمد
گفتند: "دختر رحمت است" و ما همه دیدیم
ابر کرامت، منشأ فیض مدام آمد
شیرینی شهد روایت را چشیدم چون
عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد
گرم طوافش بهجت و گلپایگانیها
پس کعبهی سیّار آیاتِ عظام آمد
هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم
بانوی با مهر و محبت، با مرام آمد
ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست
عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست
چون او ندارد دختری تکتم* به این خوبی
بر زخمهای کهنهاش مرهم به این خوبی
با خندهای که میزند دردی نمیماند
از جان مادر میزداید غم به این خوبی
جز دخترش اسرار را با کس نمیگوید
وقتی خدایش میدهد مَحرم به این خوبی
شاه خراسان بعد از این دیگر چه کم دارد
وقتی که دارد مونس و همدم به این خوبی
"ای جان و جانان رضا! جانم به قربانت"
در این همه دیوان ندیدم دم به این خوبی
با لطف او بودهست اگر که زندگی کردم
در سایهی امنیت پرچم به این خوبی
دور از پلیدیها فقط نه، جمع خوبیهاست
بانو ندیدند اهل این عالم به این خوبی
نجمه به عُمر خود ندیده بهتر از او را
زیباتر و والاتر و زهراتر از او را
شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش
من را خجالت میدهد لطف فراوانش
شعرش شهادت میدهد فردا، ضرر کرده،
آن که ندارد نام او را بین دیوانش
سعدی اگر مهمان صحن آینه میشد
خرج حرم میشد حکایات "گلستانش"
زیره به کرمان میبرم وقتی که میبینم
شاه خراسان میشود شخصاً ثناخوانش
خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده
آسیه و حوا و مریم از کنیزانش
جان من و امثال من ارزش ندارد که
موسی بن جعفر میرود وقتی به قربانش
زائر شدم او را، بهشتم را ضمانت کرد
پابند خود کرده مرا باران احسانش
وقتی ز پا افتادهها را دست میگیرد
دستم به دامانش، به دامانش، به دامانش
تنها نه امثال منِ بی خانمان بلکه
جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش
مانند طعم بوسه بر درهای چوبیناش
زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش
هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم
هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم
✍ #علیرضا_خاکساری
*معروفترین نام مادر حضرت معصومه (س) نجمه خاتون است؛ ولی از ایشان به نامهای سَکَن نُوبیه أرویٰ، سمانه، تَکتَم و خَیزُران نیز یاد شده است.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #دهه_کرامت
دام بگذارید بعدش دانه لازم میشود
جلد میگردد کبوتر، لانهلازم میشود
سوختن در عاشقی، کارِ کبوتربچه نیست
شمع میداند کجا پروانه لازم میشود
وقتِ گریه، خنده..؛ وقتِ خنده، گریه میکنم
در میان عاقلان، دیوانه لازم میشود
سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت
مَرد وقتی بغض دارد، شانهلازم میشود
کاش سقاخانهها را نیز افزایش دهند
در حریمت بیشتر میخانه لازم میشود
آبِ سقاخانهها را "آبِ حَیوان*" خواندهاند
خضر آل الله را شاه خراسان خواندهاند
در حرم، باران پناه آورده تطهیرش کنی
آیهی تطهیر میخواهد تو تفسیرش کنی
اختیار "نورِ" خورشید است دست گنبدت
تا دل تو هرکجا میخواست، تکیثرش کنی
کودکی عَمداً خودش را در حرم گم کرده تا
سالها در صحن تودرتوی خود پیرش کنی
صید وقتی عاشق صیاد گردد..، چاره چیست!؟
کاش آهوی دلم را طُعمهی شیرش کنی
این گدا حاجت بگیرد میرود..، پس ذوالکرم!
خوب میگردد اگر با فقر درگیرش کنی
زائری چشمش به دست خادمان توست تا
با غذای حضرتیِّ خود نمکگیرش کنی
گاه با دستِ برادر، گاه خواهر میرسد
رزق ما از سفرهی موسی بن جعفر میرسد
علّت اشک برادر، بُغض خواهر بوده است
چشمها در حسرت دیدارِ هم، تَر بوده است
فاطمه وقتی صدایش میزده، قطع یقین
او برای این برادر مثل مادر بوده است
هر کسی دلتنگ زهرا میشود، قم میرود
مرهم زوّارِ مادر، دست دختر بوده است
عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواقِ آینه"
خانهی ایندو از اول هم معطر بوده است
هرکسی پرسید میگویم: گدا هستیم ما
کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما
بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا
ذکر تسبیحات ماهیها علی موسی الرضا
بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا
خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا
در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند
طفل لالی داد میزد: یا علی موسی الرضا
روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است
میرسد حتماً به داد ما علی موسی الرضا
گفت بابا: آب میبینی بگو عطشان حسین
نان که میبینی بگو آقا علی موسی الرضا
امتحان کن..، تا قَسَمْ جانِ جوادش میدهی
کربلا را میزند امضا علی موسی الرضا
✍ #بردیا_محمدی
* آب زندگانی (لغ دهخدا)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e