eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
42.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
284 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
باید فقط به محضرتو التماس کرد یا که گدایی از درتان طور خاص کرد ما را به سمت و سوی بهشت خدا کشید نوری که آستان شما انعکاس کرد @hosenih کارت که نیست ضامن آهو شدن فقط لطف شما ضمانت این آس و پاس کرد بسکه تو باگدای خودت خوب تا کنی باید کدام خوبییتان را سپاس کرد مثل کبوتران رها روی گنبدت باید برید از همه دل را خلاص کرد با کعبه هم اگر که شدم آشنا مرا سجده به سمت کوی تو قبله شناس کرد حتی نمیشود به تصور بهشت را با گرد و خاک روی ضریحت قیاس کرد باید ز تو نه! از در و دیوار این حرم راه سعادت دو جهان اقتباس کرد @hosenih جبریل را برای غلامی تو خدا با خادمان درگه تان هم لباس کرد گندم بریز جلد حرم کن دل مرا از پر زدن بدون تو باید هراس کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍀 ۴۰ روز مانده تا عیدالله الاکبر 🍀 عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَأْکُلُ اَلذُّنُوبَ کَمَا تَأْکُلُ اَلنَّارُ اَلْحَطَبَ. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: محبت علی بن ابی طالب گناهان را محو می کند همانگونه که آتش، هیزم را از بین می برد. ( المناقب , جلد 3 , صفحه 198 ) نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را گرفتم از علی و آل او برگ براتم را همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را شاعر: @dobeity_robaey
سلام حضرت جان،مهربان دوران ها سلام مأمن آرامش پریشان ها ضریح نور تو مصداق کعبه ی جان ها شکوه صحن عتیقت بهشت مهمان ها نفس بریده ام و جان تازه می خواهم برای از تو سرودن اجازه می خواهم رسیده ای که بتابی به آسمان همه تو ای صبور ترین یار،هم زبان همه مرام آینه ها را بده نشان همه دوباره جان بده بر جسم نیمه جان همه برای شانه ی من تکیه گاه یعنی تو امید هر دل بی سرپناه یعنی تو @hosenih همیشه زائر دور از تو مثل زندانی ست نصیب عاشق دور از حرم پریشانی ست و هرچه شیعه در عالم دلش خراسانی ست ارادت به شما اصل هر مسلمانی ست لباس خادم این نورخانه سنگین است خیال نوکری ات حسرت سلاطین است شکوه ناب ترین عکس هایمان اینجاست همیشه وقت غم و درد جایمان اینجاست صداقت دل بی ادعایمان اینجاست مدینه و نجف و کربلایمان اینجاست پناه مردم دلخسته از ستم هایی تمام دلخوشی کشور عجم هایی اگرچه شهر پر از صحنه های عصیان است هنوز نام تو اسم شب خراسان است امید روشنمان ذکر یا رضا جان است درون سینه به مهرت،گناه سوزان است همیشه زائر از اینجا به دست پر برگشت گناه کار به اینجا رسید و حر برگشت ضریح، سنگ صبور غم مسافر هاست تمام حوصله ات خرج درد زائر هاست بهشتِ مشهد تو مقصد مهاجر هاست رسیدنِ به عبایت امید شاعر هاست نه دعبلم نه فرزدق،گدا حسابم کن تو آفتابی و چون ذره ها حسابم کن نیامدم که تو را باز درد سر بدهم رسیده ام که در این آستانه سر بدهم کبوترانه به شوق تو بال و پر بدهم برای عرض ارادت دو چشم تر بدهم گرفتم از در این خانه اعتقادم را جواب داده ای هر ذکر یا جوادم را به زخم بی کسی ام التیام می خواهم سلام داده،علیک السلام می خواهم ز جرعه های مرامت،مرام می خواهم میان حصن حصینت دوام می خواهم نفس نفس به هوایت همیشه محتاجم خرابم و به دعایت همیشه محتاجم @hosenih حرم شنیده فقط بغض در صدایم را نگفته ام به کسی جز تو رنج هایم را کسی نداشته جز چشم تو هوایم را فقط تو باخبری بغض کربلایم را خدا کند که دلم تنگ، بیش از این نشود دلم مسافر محروم اربعین نشود اجازه می دهی ام غم نصیب تان باشم؟ منم مخاطب یابن الشبیب تان باشم؟ مرید عشق حسین غریب تان باشم؟ گریز روضه ی شیب الخضیب تان باشم؟ "بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت آن است خداوند مدد فرماید به بیانم مددی بیش ز حد فرماید مدد از حضرت جبریل فراوان برسد واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید پای این شعر خدایا به خراسان برسد @hosenih وقت آن است خداوند به امداد آید بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد دست تقدیر فراهم شود ان شاءا.. تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش زائر صحن وسرایی که ملک دربانش آستانی که سماوات بلاگردانش حرمی را که ملک خادم باب الکرمش حضرت ضامن آهو که شده سلطانش آستانی که رواقش شده بازار بهشت فقرای همه عالم شده بازرگانش السلام ای علم افراشته بر کشور ما هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت جملگی معتکف صحن و سرایت آقا متوسل شده بر پنجره ی فولادت همه با دفتری از عشق فراآمده اند و به تحریر مقامات شما آمده اند که سرایند شما را به صفات دگری وصفتان را به بیان و کلمات دگری واژه ی وصف تو باید که معطر باشد آیه در آینه قرآنِ مصور باشد روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند از مقامات شما درّ و گهر می‌ریزد جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد نوکری حرمت حال دگر می خواهد با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد و به درگاه خداوند مقرب تر شد @hosenih آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چَشمم از شوق حرم ، نَم‌نَمِ باران دارد هر دَم و بازدمم ، ذکرِ رضاجان دارد بازهم شوق زیارت به سرم افتاده باز ، آهنگِ غزل ، سبکِ خراسان دارد @hosenih من مُعطّر شدم از عطرِ گلاب رضوی همچو پروانه دلم ، میلِ گلستان دارد حَرمَت جنتُ الأعلی ست ، بهشتی شده‌ام که خدا روی زمین ، روضه ی رضوان دارد بی‌پناهانِ جهان را تو پناهی آقا زائرت آمده احوالِ پریشان دارد صحنِ آزادی تو صحنِ دلی زندانیست غُل و زنجیر به پا ، توبه زِ عُصیان دارد و مریضی که خودش را به حریم تو رساند به شفاخانه ی چشمانِ تو ایمان دارد بس‌که آقا و رئوفی و مُحبّت داری هرکسی آمده حاجاتِ فراوان دارد @hosenih گر نگاهم بکنی ، دِعبلتان خواهم شد شاعرت آمده لبهای غزلخوان دارد ..... ** شب جُمعست ، بیا روضه بخوان یابن شبیب دل هوای حرمِ شاه شهیدان دارد..... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلِ ویرانه اَم با دست تو تعمیر میخواهد گنه، عفوِ قصور و بخششِ تقصیر میخواهد برای مدح و وصف تو، قلم تطهیر میخواهد کلامِ بی اثر، از حضرتت تاثیر میخواهد تو هستی جلوه ای اعلا، ز نورِ "دعوتُ الحسنی" مرا یک جلوه از رویت، برَد تا "قوسِ اَو اَدنی" رها کن "لَن تَرانی" را، نمایان کن جمالت را برای این دلِ حیران، مهیا کن وصالت را بنوشان بر قلوبِ تشنه، آن جامِ حلالت را نشان دِه باز بر ما، گوشه هایی از کمالت را بدونِ گوشه ی چشمی، نشاید از شما گفتن بدونِ دادنِ اِذنی، نباید از شما گفتن @hosenih نگاه مستِ تو ما را خدایی میکند، یعنی طهورا جامِ تو دل را ولایی میکند، یعنی رضای قلب تو ما را رضایی میکند، یعنی جمالِ وجهِ تو حق را تداعی میکند، یعنی چو فردِ بی سر و پایی، گدایی میکند از تو به یُمنِ تو دو عالم را خدایی میکند از تو ندارم من به کف جود و عطا، اما شما داری ندارم من به دل مهر و وفا، اما شما داری ندارم من به سر شور و نوا، اما شما داری ندارم من به کس لطف و سخا، اما شما داری نداری تو علی موسی الرضا، من دارم ای آقا ز تو مهرِ علیِ مرتضا، من دارم ای آقا ولایت برترین سرمایه ی دین است و دارم من هدایت بهترین لطف است و با آن برقرارم من عطایت بی دریغ است و عطا جز تو ندارم من سرایت مهبطِ وحی است و این گوشه کنارم من که گفته بی پناهم، حضرتِ "کهف الورا" دارم طمع بر کس ندارم، تا که در عالم رضا دارم تو سلطانی، تو میزانی، تو اصلاً عین قرآنی ستونِ دینِ رحمانی، ولیِ امر سبحانی به هر دردی تو درمانی، طبیبِ هر دل و جانی چراغ راهِ گمراهان، امان و امن و ایمانی تو در قولِ رسولُ الله، نورِ چشمِ طاهایی تو دلبند امیرالمومنین، فرزند زهرایی تو ما را پرورش، زیرِ پر و بالِ خودت دادی تو ما را آب و گِل، از طینتِ آلِ خودت دادی بما از کودکی روزی، چو اطفالِ خودت دادی غذای سائلان را هم به منوالِ خودت دادی چنان خود را به جمعِ خادمان همسفره گردانی که گویی تو یکی از نوکران بیت سلطانی تو آقایی، تو مولایی، تو والایی، تو یکتایی تو سلطانِ سریرِ اِرتضا، فخرِ دو دنیایی رضایی، عالمِ آل محمد، سبط زهرایی چه رعنایی، چه زیبایی، چه شیدایی، چه غوغایی تویی شمس الشموسِ سوره ی والشمس و اَلرحمان ولی نعمت به ارضِ طوسِ ایرانی تو ای سلطان @hosenih فقط یک آرزو داریم، اینکه محرمت باشیم جدا از خود مکن ما را، که عمری همدمت باشیم نه تنها زائرت، که مونسِ درد و غمت باشیم و چون "اِبنِ شبیبت" همنوای ماتمت باشیم مبادا ما محرم را نبینیم ای گلِ زهرا که آواره شده جدّ غریبت در دل صحرا حرم، امروز باشد در کنارش صاحبِ لشگر حسین و مسلم و عباس و قاسم با علی اکبر ولی فردای عاشورا ندارد محرمی خواهر امان از درد غربت، از بلای غارتِ معجر ندیده تا کنون ناموسِ پیغمبر اسیری را ندیده دخترِ سلطان، کنیزی را حقیری را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره پای من و آستان حضرت تو سر ارادت و خاک سرای جنت تو وباز سفره لطف تو و عنایت تو کویر دست من و بارش کرامت تو امـــــــــام مشـــــــرقی عالم وجود رضا سحاب رحمت حق آسمان جود رضا دوباره مثل همیشه رساندیم آقا میان این همه دلداده خواندیم آقا خودم نیامده ام تو کشاندیم آفا سلام داده نداده تکاندیم آفا شکستم و به نگاه تو سلسبیل شدم و پشت پنجره فولادتان دخیل شدم میان صحن تو برگ برات می دادند مداد عفو گنه را دوات می دادند به زائران شکسته ثبات می دادند شراب کوثر و آب حیات می دادند من آمدم که مریض مرا شفا بدهی من آمدم که به من اذن کربلا بدهی همینکه میرسم، از چشم های بارانی هزار حاجت ناگفته را تو میخوانی در انتظار تو هستم، خودت که میدانی درست مثل همان پیرمرد سلمانی نشسته ام به تمنای چشم هایت من بیا که سربگذارم به زیر پایت من نوشته‌اند ولی در زمان پر زدنت اسیر قتلگه خاک حجره شد بدنت شرار لاله روان شد ز گوشه دهنت غریب ماندی و خون شد تمام پیرهنت ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی ولی زمان غــــــــروبت جواد را دیدی اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو اسیر پنجه سرنیزه ها نشد سر تو حسین گفتم و قلبت شکست آفا جان به دل غبار محرم نشست آقا جان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم @hosenih لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟ دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن @hosenih ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شاعری دل داده ابراز ارادت میکند درکنار دفتر شعرش عبادت میکند هرکه می آید به شوق حضرت از باب الجواد بیشتر از دیگران بر او عنایت میکند @hosenih یک نشان سبز در دستان خدّام حرم تا بهشت نور زائر را هدایت میکند دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان با مرام خود دل ما را مرمّت میکند در نگاه هر مسافر می توان فهمید که... میرسد روزی که سمت توس هجرت میکند شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال بر سریر زرد گنبد استراحت میکند "حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار "ضامن آهو" شده ما را اجابت میکند تو ولی نعمت ما هستی! و پروردگار با ولای تو به ما اتمام نعمت میکند وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای زائرین را سخت مشتاق زیارت میکند مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال باز هم حال رعیّت را رعایت میکند زیر و رو میکرد دل ها مگر در زیر و بم قاری نقاره ات قرآن قرائت میکند آن مریض لاعلاجی که سراپا درد بود بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت میکند رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال نا امیدانه نگاهی سمت ساعت میکند باخودش میگفت اگرآقا جوابش را نداد ساعت نه با جوادش عرض حاجت میکند گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است پنجره فولاد هم دارد شفاعت میکند دست هایی پینه بسته دست در دست ضریح بعد یکسال آمده تجدید بیعت میکند گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی میرسد از زبان جمع حیوانات صحبت میکند جالب است آقا که درکوی شما «خورشید» هم از سوی پائین پا قصد زیارت میکند خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک دردهای لاعلاجی را طبابت میکند چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض بر رئوفی شه هشتم دلالت میکند من نمیدانم چرا در پیش ایوان طلا هر لبی از مرد سلمانی حکایت میکند @hosenih ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد عاشقی دارد به آئینی سرایت میکند ای رئوف، ای مهربان، این شاعر شوریده سر از حضورت آرزوی درک خدمت میکند! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر قلبها می زند، انگار به نقاره زدند شاه، امروز شفا داشته باشد بهتر هرکه افتاده مسیرش دم سقاخانه عطش کرببلا داشته باشد بهتر می نشیند به دل این حرف، اگر حرف بجاست هرکسی زائر آقاست، دلش کرببلاست @hosenih ریزه خوار از کرم خوان عطا بسیار است پشت چشمی که رئوف است دعا بسیار است روی دیوار رواق تو قلم زد جبرییل گفت که درد بیارید، دوا بسیار است وقت هایی که شلوغ است حرم، خادم تو می زند جار بیایید که جا بسیار است عاشق بی سر و پا دور و بر تو کم نیست جان زهرا برسان تذکره پا بسیار است من هوایی تر از آنم که به گنبد نرسم می رسد جان به لبم گر که به مشهد نرسم اول عشق خودت هستی و آخر، حرمت نرود قطع یقین عمر، هدر، در حرمت چه نیازی به بهشت است مرا چون دارد جلوهء روز و شبش چند برابر، حرمت فیض دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پر، حرمت لعنت الله بر آنکس که به تو ابتر گفت داده عمری چقدر حاجت ابتر، حرمت هرکسی را گرهء کور به کار افتاده گذرش بر حرم تو دوسه بار افتاده تو دعا کردی و افتاد دل ما یادت سحری پر زد و شد زائر گوهرشادت عمر من رفت... تو کی می گذری از کوچه لب من داشت به خاک قدم تو عادت خضر با دیدنت افتاده به خواهش کردن مرحبا بر تو و این دولت مادر زادت چون پیاله دلمان توبه که می کرد شکست نیمه شب دور و بر پنجرهء فولادت چشم ما را به قدمگاه تو مایل کردند همه را ریزه خور سفرهء دعبل کردند می کنی معجزه هر آینه با هر انگشت سر زلفت سحری چرخ زد و ما را کشت آخر و عاقبت ما شده انگار به خیر نسل در نسل گداییم همه پشت به پشت غیر تو هیچ نداریم میان عالم پیش تو هیچ نداریم اگر وا شد مشت روز محشر به امید کرمت می آییم دور آهوی نگاهت همه از ریز و درشت پس بیا تا دم محشر نشده محشر کن پای تا فرق سرم گوش شده لب تر کن @hosenih نمک اشک، کنار تو چشیدن دارد از خودت، روضهء ارباب شنیدن دارد باز افتاده کسی تشنه میان گودال اصلاً این روضه به آخر نرسیدن دارد عکس آن زلف که در دست حرامی افتاد مثل زینب به خدا آه، کشیدن دارد این سئوالی است که باید به جوابش نرسم آخر انگشت تنی پاره، بریدن دارد! به غرورم، به رگ غیرت من برخورده وای از چند طرف نیزه به این سر خورده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوبیده ام کلون دری را زکودکی من دوست داشتم سفری را ز کودکی وقتی که خوب دربدر مشهدش شدم از من گرفت دربه دری را ز کودکی بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد در سایه اش کشاند سری را ز کودکی خیلی قرار بود بیوفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را زکودکی آمد مرا بدست رضا داد تا ابد داده پدر به من پدری را زکودکی.. از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط @hosenih هرنوکری برای رضا کار میکند  ماهیتا برای خدا کار میکند ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد از دست توست هرچه گدا کار میکند آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت حالا جوان شده سرپا کار میکند هرزائری رسید به من هم افاضه شد این خاک پا شبیه طلا کار میکند فهمیدم از پری که به خدام داده است طاووس هم برای شما کار میکند آقا خودت برام بلیط سفر بگیر اینبار از اهالی ری کارگر بگیر @hosenih طوری که انقطاع ز مردم سعادت است وابستگی به قبله هفتم  سعادت است دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی پس پر زدن به نیت گندم سعادت است در ازدحام دور ضریح تو خوشترم قطره شدن میان تلاطم سعادت است صحن عتیق برد مرا صحن آینه از مشهد امدن طرف قم سعادت است یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو بین گدا و شاه تفاهم سعادت است داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی یک دانه برنج ز بشقاب حضرتی @hosenih وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما آمد لباس مشکی خدام هم به ما یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما بعد نماز صبح به هرصحن سر زدیم پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بیتی جدید داد خود محتشم به ما شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو داده همیشه بوی حسین این حرم به ما یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی @hosenih ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو شرح مرمل بدما را نمیدهی؟ از اسب های رفته به روی بدن بگو حالا که وقت گفتنش از حال میروی انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟ از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو از نعره ها و عربده های هزار مرد از ماجرای سوختن چند زن بگو آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود دور عقیله لشگری از نیزه دار بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آفتابت خورد بر گلبرگ..،شبنم داده شد اشک‌ِما این‌گونه از گرمای این غم‌ داده شد گریه‌ی‌ِبر‌تو اصول کافیِ بخشایش است... این همان درسی است که روزی به "آدم" داده شد اعتباری هم اگر داریم،از این اشک‌هاست در کنار آبِ رو ها،آبِرو هم داده شد @hosenih "یا حسینِ" ما یقیناً "یا الهی" گفتن است بین طورِ روضه بر ما اسم اعظم داده شد ای که ذکر تو دلیل التیام زخم هاست هر زمان نام تو را بردیم،مرهم داده شد مستیِ ما دست ساقی نجف افتاده است پای انگور ضریحش مِی به کامم داده شد یک نخ از چادر سیاه فاطمه برداشتند... این چنین بر سردرِ هر خیمه،پرچم داده شد سینه‌ی ما آه را کم داشت..،زهرا ناله زد از همان ساعت به هر سینه‌زَنی دم داده شد عاشقانت فرصت دیوانگی می خواستند... ناگهان دیدند که ماه محرم داده شده @hosenih این تهِ گودال‌رفتن،مزد شاهنشاهی است... رَمل‌ها تاجی است که بر شاهِ عالم داده شد ▪️ ▪️ نعلِ تازه سنگ را هم نرمِ نرمش می کند... این‌چنین شرحی برای جسم درهم داده شد ساربان بی مروت دست بردارش نبود... تک تک انگشت‌هایت پای خاتم داده شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تاج و تخت همه پادشهان آخر سوخت ماند شمع حرم شاه عراقی روشن بر دل سوختگان دیگ غذایت جوشید پخت نذری تو بر روی اجاقی روشن شاعر: @hosenih
بریده از عطش دائم تکاپوها دوباره یافتمت پشت برج و باروها دوباره یافتمت نه دوباره یافتی ام میان دلهره ها غصه ها هیاهوها @hosenih رسیدم و به تو گفتم غریبی خود را بدون واهمه از طعنه های بدگو ها به روی خاک نشاندم غرور پوچم را کنار خش خش بی ادعای جاروها در آسمان حرم پر زدم رها از خویش به دور گنبد و گلدسته چون پرستو ها نفس کشیدم و جانم شد از خدا لبریز زلال و تازه شدم از شمیم شب بو ها نگاه لطف تو ای آشنای غم زدگان مرا کشاند به سویت شبیه آهو ها @hosenih تو را به آن همه شوق وارادت از دور به آن سلام که می آید از فرا سوها قبول کن دل بی ارزش مرا آقا کنار نذری انگشتر و النگو ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را @hosenih چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را "نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم" هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو امید میرسد آخر، دلِ هراسان را بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف قبول کن به حریمِ وصال مهمان را دلم برای امامِ غریب، تنگ شده ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست روا مباد مماشات، اهل ایمان را دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را حرام زاده ندارد ارادتی به امام حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین به نیزه برد سرِ سید شهیدان را @hosenih هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر که وحشیانه ربودند از سر دختر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در قلم بده بنویسم کمی برای حرم کبوترم که دلم رفته در هوای حرم قسم به هشتی ایوان باصفای حرم به تار و پود همان فرش نخ نمای حرم کسی که دشمن تنها پناه بی کس هاست همیشه ملعبه ی دست نامقدس هاست کسی که عقده شهرت نشسته در جانش به کفر می کشد آخر تمام ایمانش چه زود می رسد اما به خط پایانش حرام لقمه به تاراج رفته وجدانش کسی که دشمن آقای ما امام ، رضاست به روی فرش که نه روی خطّ قرمز ماست @hosenih چه زخم ها که نزد رسم چشم پوشی ها چه طعنه ها که شنیدیم پشت گوشی ها جهانیان همه سرمست باده نوشی ها دلیل شادی دشمن ، وطن فروشی ها وطن مزار شریف امام هشتم ماست امام هشتم ما تکیه گاه مردم ماست حرم نگو که امید دل پریشان است شکوه کعبه ی ما مرقد رضاجان است تمام دور فلک در مدار سلطان است حریم پاک خراسان نه قلب ایران است تمام خیر جهان دست توست می دانم مسیر عشق شما را درست می دانم عزیز فاطمه ماه نجیب یعنی تو جواب ناله ی امّن یجیب یعنی تو قرار آخر هر بی شکیب یعنی تو کسی نمانده نفهمد غریب یعنی تو کسی که جز تو دلش را به هر اشاره نداد نشان خادمی ات را به جشنواره نداد خدا به حرمتتان آبرو به ما بخشید تو خواستی که اجابت به هر دعا بخشید شفاعت تو رسید و چه جرم ها بخشید شب ولادتتان بود خلق را بخشید ورای درک قلم سرتر از حروفی تو پناه خسته دلان حضرت رئوفی تو منم که آمده ام در مسیرتان باشم کریم هستی و باید فقیرتان باشم کنار سفره ی خیر کثیرتان باشم شبیه آهوی زخمی اسیرتان باشم تویی تو مرهم غم های من ، بنفسی انت تمام عشق من آقای من بنفسی انت @hosenih به لطف نام شما یک به یک خدا داریم به احترام دعای شما بها داریم برای درد فراوان خود دوا داریم هر آنچه برکت از این روضه از شما داریم رضایت تو رضای خدای ماست رضا ع حریم پاک شما کربلای ماست رضا ع درون گوش فلک یا غریبتان جاری ست صدای زائر دل بی شکیبتان جاری ست میان صحن حرم عطر سیبتان جاری ست هنوز ناله ی یابن الشَّبیبتان جاری ست حسین گفتی و اشک از دو چشم ما بارید که ابر چشم ترم بین روضه ها بارید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای طبیب طبیبان سلام سلام ای غریب غریبان سلام الا ماهتاب شبستان توس الا حضرت نور، شمس‌الشموس @hosenih غریبم من از راه دور آمدم به دنبال یک جرعه نور آمدم شبم، آه یک جرعه ماهم بده پناهی ندارم پناهم بده ببخشا اگر دور و دیر آمدم جوان بودم، امروز پیر آمدم منم زائری خام و بی‌ادعا کبوتر کبوتر کبوتر دعا اگر مست و مسرور و شاد آمدم من از سمت باب‌الجواد آمدم من از عطر نامت بهاری شدم تو را دیدم آیینه‌کاری شدم تو این خاک را رنگ‌وبو داده‌ای به ایران من آبرو داده‌ای @hosenih ببخشای این عاشق ساده را ببخشای این روستازاده را تو را دیدم و روشنایی شدم علی‌بن‌موسی‌الرضایی شدم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گشتم نبود صحن و سرایی قشنگتر گلدسته و ضریح و بنایی قشنگتر بوی بهشت می وزد از این حرم ولی با یک صفا و حال و هوایی قشنگ تر @hosenih گشتم نبود در همه عالم نگرد نیست از این بنای شیخ بهایی قشنگتر سلطان اگر رضاست قسم می‌خورم که نیست از منصب شریف گدایی قشنگتر رو به ضریح از تو تورا خواستم فقط از این دعا نبود دعایی قشنگ تر آه ای رئوف در همه عالم ندیده ایم از صحن انقلاب تو جایی قشنگتر @hosenih فرموده‌اند روز جزا تَر نمی شود چشمی که شد به بزم عزایی قشنگ،تر باشد بنا کنیم همین روزها بقیع یک گنبد و ضریح طلایی قشنگتر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان در آسمان امشب شروع عاشقی ست هشتمین خورشید را وقت طلوع عاشقی ست هر چه ناممکن به اعجاز دمت ممکن شود هر که بی ایمان شده با ذکرتان مومن شود یا رضا می گویم و الطاف بی حدّ می رسد این دل بی تاب من تا صحن مشهد می رسد @hosenih هر کجا نام تو را من برده ام ، باران گرفت این کویر تشنه با ذکر رضا جان ،جان گرفت پرچمی که گنبدت بر دست دارد ای غریب می دهد بر جبهه ی حقّ وعده ی فتح قریب لشکری از عاشقان سر به راهت می رسد آیه نصرُ مِنَ الله از نگاهت می رسد السّلام ای اولین شرط و شروط عاشقان سومین ناد علی در هر قنوت عاشقان السّلام ای هشتمین چشم و چراغ فاطمه (س) حضرتِ مشهدنشین ِ کوچه باغ فاطمه (س) السّلام ای بهترین سرمایه ی اهل یقین مرکز امن و امان ِ مردم ایران زمین السّلام ای دست های مهربانت ذوالکرَم من کبوتر می شوم با شوق دیدار حرم السّلام ای گنبد تو قبله گاه آفتاب می شود هر خواهشی در محضر تو مستجاب السّلام ای برکتی که می کند کم را زیاد من سلامت می دهم هربار از باب الجواد بی قرارت می شوم وقتی سلامت می کنم هر نفس عرض ارادت به مقامت می کنم مستی از پیمانه ی موسی بن جعفر (ع) می رسد بوی گل از خانه ی موسی بن جعفر (ع) می رسد این دهه از چشمتان لطف و کرامت بیشمار می رسد وقتی غلامت از تو دارد انتظار پله ها را یک به یک دارد به بالا می رود زائری که با شما تا آسمان ها می رود خوش به حالم نوکرم ، من نوکر سلطان طوس عمر من طی می شود در کشور سلطان طوس @hosenih هر شبی که در حرم یک زائر محتاج بود فارغ از آفاق حسّ می کرد در معراج بود دست های خالی ما در حرم پُر می شود بنده ی دنیا به لطف چشمتان حُرّ می شود وعده دادی در حرم وقتی که راهم می دهی دست خالی که بیایم ،کربلا هم می دهی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نانی نبود اینهمه احسان اگر نبود آبی نبود رحمت باران اگر نبود لطفی نداشت زندگی ما بدون اشک عشقی نبود دیده ی گریان اگر نبود @hosenih سیبی اگر نبود که آدم نمیگریست عفوی نبود فرصت عصیان اگر نبود! اصلا گناهکار کجا آه میکشید آغوش باز شاه خراسان اگر نبود دنیای ما پر از غم و تاریک و سرد بود شمع و چراغ صحن و شبستان اگر نبود خورشید تا سحر هم اگر در فراز بود نوری نداشت سایه ی سلطان اگر نبود اینگونه پشت پنجره فولاد صف نداشت حاجت گرفتن از درش آسان اگر نبود دامن ز دست ما نکشید از سر کرم سائل چه داشت دست به دامان اگر نبود هر نیمه شب ز هجر حرم داد میزدم دستور دین مرنج و مرنجان اگر نبود @hosenih یابن الشبیب گفت و زمین غرق ناله شد دنیا چه داشت روضه ی عطشان اگر نبود؟ کمتر به قلب مادر او داغ مینشست آن جسم پشت و رو شده عریان اگر نبود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در امام، کار ندارد به نام، می بخشد رئوف، اوست که بر خاص و عام می بخشد به جنگِ بدخواهَش آمدم ولی چه کنم؟ من انتقام بگیرم امام می بخشد! @hosenih حرم ندیده چه می داند؟ این امام رئوف گدا هنوز نگفته سلام، می بخشد مجیز شاه بگو، طعنه بر امام بزن خودت ببین که از این دو کدام می بخشد همین تفاوت کافی ست بین شاه و امام که هست و نیستِ خود را امام می بخشد مدام توبه شکستی؟ بیا! یکی این جاست که عادت است برایش، مدام می بخشد تو زخم می زنی آن هم به که؟! امام رضا! که زخم های تو را التیام می بخشد؟ @hosenih بزن! که زخم تو هرچه عمیق تر باشد به دوستیِ محبان دوام می بخشد ولی اگر که پشیمان شدی حرم باز است بیا! امام علیه السلام می بخشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست خالی مرا پر کرد احسان شما سفره ام خالی نشد از برکت نان شما مرگ تدریجی ست زنده بودن بی مهرتان از ازل جانم فقط شد بسته بر جان شما @hosenih بی نیازم از خلائق تا خدایم داده است رزق روز و ماه و سالم از سر خوان شما حاجتم را بر زبان جاری نکرده داده ای هست آقا استجابت تحت فرمان شما بارها گم کرده ام خود را در این دنیا ولی کرده ام‌پیدا خودم را زیر ایوان شما آسمان هم در حرم انگار جور دیگر است سجده میچسبد بر این خاک خراسان شما عید قربان‌ میشود هر لحظه ای که در حرم زیر لب زوارتان گویند قربان شما پادشاهی جهان را حضرت پروردگار یک تنه داده به دست مستمندان شما در شلوغیهای محشر بار این پرونده ام کاش سنجیده شود تنها به میزان شما دردهای لاعلاج و‌ پنجره فولادتان این گره ها باز میگردد به دستان شما در میان ظلمت و تاریکی دنیا فقط خوش دل ما گشته بر صحن چراغان شما هرکسی از آب سقاخانه ات سیراب شد بیشتر میگردد از هر بار عطشان شما کافر از باب الجواد تو اگر وارد شود وقت برگشتن شود قطعا مسلمان شما @hosenih از همان اول تمام هفت پشتم بوده اند نسل در نسل از مریدان و غلامان شما از ضریح و از زیارت ها مرا دورم مکن یا علی موسی الرضا دستم به دامان شما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کـسی در بـارگـاه ِ نـور ، زائـر می شود در نمـک زار ِ امام عـشـق ، طاهـر می شود کیمیای عشق را می‌بینی آری معرکه است... می زند یک‌دفعه یک بیچاره شاعر می شود این که چیزی نیست ، بالاترازاین ها میرود زائر این سرزمین ، در عرش ظاهر می شود @hosenih از سلاطین جهان هم این حرم دل می برد عاشق این گنبد و گلدسته " نادر " می شود بس که نور عشق را این گوشه وارد می‌کنند پرتوی خورشید از این بقعه صادر می شود معجزه کار عجیبی نیست ، در این بارگاه خادمی هم گاه بر این امر ، قادر می شود گاه می بینی گدا می آید اینجا یک شبه با متاع گوشهٔ ی چشم تو تاجر می شود کربلا و کاظمین و صـحنِ ایـوان ِ نجف ... از پس پرچین این گلدسته ظاهر می شود کوله بر دوش از ، رواق آینه تا انقلاب... گاه "عیسی" گه‌گداری "خضر" عابر می شود می توانی خاک پایت را ، مطلایش کنی... "سنگ سلمانی" به اذن تو جواهر می شود " شیخ حر عاملی " می آید اینجا با ادب... می نشیند گوشه ای ، تا از مفاخر می شود اینچنین "شیخ بها" با طرح های محشرش بهترین معمار در ، عهد معاصر می شود @hosenih جارویِ صحن حسین و جارویِ صحن رضا با سر ِ زلف ِ "حبیب بن مظاهر " می شود خواهش من خواهش آن "مرد نیشابوری" است هر که بالینش نیایی ، سخت خاسر می شود ای همیشه خانه ات آباد ! پس کی نوبت بارگاه "صادق و سجاد و باقر " می شود؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشک شوقم کنار این گنبد موج در موج، بی کران شده است بد قیافه ترین کلاغ جهان! عاشق چشم هایتان شده است @hosenih دو دلم بینِ رفتن و ماندن! کوله بار گناه را چه کنم!؟ با چه رویی در این حرم بپرم؟ پر و بال سیاه را چه کنم!؟ به خودم بارها نهیب زدم: صحبت از دیدنِ بهشت نکن آسمانی به این سپیدی را با حضورت سیاه و زشت نکن از مرام کبوترانت بود بینِ شان پر زدم، نرنجیدند خادمانت چه قدر آقایند! از صدای بدم نرنجیدند خوش صدا نیستم، چه کار کنم !؟ دلخراش و عجول می خوانم قارقارِ مرا نگاه نکن دارم اذن دخول می خوانم @hosenih کاش من روز و شب مجاور این بارگاه مطهرت بودم به حسابِ حسادتم نگذار کاش من هم کبوترت بودم   شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که دستی گره‌گشا داری در رُخَت جلوه‌ی خدا داری خانه‌ای سبز و باصفا داری در حریمت برو‌ بیا داری نه عجب اینهمه گدا داری؛ ارث شاهی ز مرتضی داری شبم و از صباح می‌گویم از عنایات شاه می‌گویم پیش تو از فلاح می‌گویم این منِ گم، ز راه می‌گویم به خودم گاه‌گاه می‌گویم: "خوش بحالت امام رضا داری" * @hosenih ای دل‌آرای کاظم و نجمه! ای تمنّای کاظم و نجمه! ای مسیحای کاظم و نجمه! نخل طوبای کاظم و نجمه! ماهْ‌سیمای کاظم و نجمه! عاشقی همچو مصطفی داری نوری و آبروی خورشیدی با ظهورت به خلق تابیدی تو سزاوار مدح و تمجیدی چه رئوفانه خیر باریدی یأسم امّا تو بحر امّیدی عوض خوف من، رجا داری مَعدِنُ‌الخَیر و مُنتَهای کَرَم! مهربان‌تر ز مادر و پدرم! سایه‌ات مستدام روی سرم جز در خانه‌ی تو، غیر حرم؛ حاجت خویش را کجا ببرم؟! "تو هوای دل مرا داری" * گره بستم به پنجره فولاد و قسم دادمت به‌ جان جواد شدم از بند حاجتم آزاد لطف تو نسخه‌ای مجرّب داد خانه‌ات تا همیشه باد آباد؛ که "برای همه دوا داری" * وصف سیمای توست آیه‌ی نور حرم امن توست وادی طور زائران تو "حَجُّهُم مَبرور" زائران تو "سَعیُهُم مشکور" ضامن زائران اهل قبور! که به قول خودت وفاداری گرچه تاریکم و سیَه‌رویم؛ گرچه کمتر ز بچه آهویم؛ در حریم تو در تکاپویم از ضریح تو عشق می‌بویم مثل دعبل من از تو می‌گویم من شدم شاعرت، عبا داری؟! ای که شرط قبول ایمانی! بی تو دورم من از مسلمانی تو نه تنها عزیز ایرانی؛ نه فقط قبله ی خراسانی؛ به دو عالم امیر و سلطانی تو احاطه به ماسوا داری یاکریمت شدم، اسیرم کن گاه گندم بریز و سیرم کن سرکِشم من، تو سربزیرم کن روسیاهم، تو دلپذیرم کن و مرا شیعه‌‌ی غدیرم کن "ای که اعجاز کیمیا داری" * @hosenih التفاتی به حال زارم کن کربلای مرا فراهم کن و مرا مُحرِمِ مُحَرّم کن چشم من را شبیه زمزم کن قلب من را اسیر ماتم کن ای که بهر حسین عزاداری! روضه خواندی ز پیکری زخمی نه فقط از تن، از سری زخمی از نفَس‌های حنجری زخمی از لباس مُطهّری زخمی... صاحب چشمه‌ی تری زخمی! که به دل داغ بوریا داری * تضمین از سروده‌ی آقای محمدجواد پرچمی. اشاره به روایت: انّ یَومَ الحُسین اَقرَحَ جُفونَنا... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e