eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعر برای گفتن از این غم کمک می‌خواست روضه برای شرح این ماتم کمک می‌خواست آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود مرهم برای زخم، از مرهم کمک می‌خواست از راه رفتن‌های او چیزی نمی‌گویم گاهی برای ایستادن هم کمک می‌خواست... آتش میان خیمه‌ها افتاد و از آن روز شانه میان گیسوی درهم کمک می‌خواست در خاطرش آمد رباب آن روز از باران حتی به قدر بارشی نم نم کمک می‌خواست یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه عمه برای غسل او آن دم کمک می‌خواست . . . یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم از من برای نصب یک پرچم کمک می‌خواست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آذین کنید خانه و پرچم بیاورید کم کم بساط روضه و ماتم بیاورید گریاندن جماعت دلداده سخت نیست کافی‌ست تا که اسم محرم بیاورید از شادی حقیر ملولم، برای من از عرشِ کردگار، کمی غم بیاورید روزی که می‌برید مرا سوی مدفنم پیراهن سیاه مرا هم بیاورید بر ما چشانده طعم غمش را برای ما از آن جناب، سفره‌ی ماتم بیاورید باید شبیه ابر برای تو گریه کرد ای چشم‌ها مباد دمی کم بیاورید! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساکتم امّا مپنداری که راحت نیستم خوب میدانی زیادی اهل صحبت نیستم با زبان اشک با تو دردِدل کردم که من با زبان دیگری وللهِ راحت نیستم شیعه با حُبِّ وِلای تو تَشَخُّص یافته است پس ببین آن‌قدرها هم بی هُویَّت نیستم عُمر خود را می‌فروشم در دکُان روزگار بی‌بها بردار...دنبال تجارت نیستم جانِ جُون‌ات بیشتر با این فقیرت کار کن در گدایی کردن از تو بامهارت نیستم دوستانم بیشتر از من پریشان تواند غبطه گاهی می‌خورم...اهل حسادت نیستم مادرت قطعاً صدایم کرده، هیئت آمدم من نخواهم رفت آنجایی که دعوت نیستم پیش جاکفشیِ روضه جا بگیرم...کافی است جانِ فرزندان تو راضی به‌زحمت نیستم چشم‌هایم را دو سیلاب تلاطم خیز کن وقت اوج گریه دل‌خوش به رطوبت نیستم ** بعد پیراهن به معجرها...، زبانم لال باد من که مرد روضه‌ی دُشوار غارت نیستم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بازهم محشری از گریه به پا کرد حسین دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین من شکستم دل او را، دل من را نشکست این‌همه سال مراعات مرا کرد حسین گریه‌ام نور به قبر همه امواتم شد دِین بر گردن ما بود...، ادا کرد حسین متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم پرچم آورد وسط قبله‌نما کرد حسین نام ما را ته مقتل به زبان آورده خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین من حسینی شده‌ی دست امام حسنم نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین چاردیواری این روضه خود شش‌گوشه ست کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین اربعین کاش بگویم به همه در صحنش... حاجتم کرببلا بود، روا کرد حسین ** خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذاکرین و وعاظ گرامی ▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه می‌باشد. ✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل به‌همراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است. ▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونه‌ای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید: ◾️ @addmin_roze
توفیق یک سلامِ حضوری نداشتم آن هم منی که طاقت دوری نداشتم شیرین نبود زندگیِ من اگر حسین در مجلس عزای تو شوری نداشتم حس غرور من همه‌ی علتش توئی این نوکری نبود، غروری نداشتم من با غمت، که گفته که افسرده می‌شوم؟ این غم نبود هیچ سُروری نداشتم شکر خدا که روضه و هیأت همیشه هست هیات اگر نبود، صبوری نداشتم چای و نباتِ روضه و نان و نمک ز توست روضه نبود سفره‌ی جوری نداشتم ای کاش غیر شارعِ قبله تمام عمر از هیچ راهِ دیگر عبوری نداشتم ** می‌گفت زیر لب زنِ خولی دمِ سحر در خانه کاش اینکه تنوری نداشتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذاکرین و وعاظ گرامی ▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه می‌باشد. ✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل به‌همراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است. ▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونه‌ای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید: ◾️ @addmin_roze
بابا رسید و آورد، گُل‌بوسه‌های خود را عمه بیا درآور، رختِ عزایِ خود را مَنکه نمرده بودم، بر روی نیزه باشی آماده کردم از اشک، ویران‌سرای خود را خوابم اگر نبرده، تقصیرِ عادتم بود بابا بکش به رویم، امشب عبای خود را انگشت‌های لَمسم، انگار حس ندارند بر دامنم تو بنشان، رأسِ جُدای خود را طفلی که داده بودم، دیشب شفای او را انداخت پیشم امروز، قدری غذای خود را ای وای خیزران زد، مثل حصیر گَشتی بدجور بر لبانت، انداخت جای خود خون گریه کرد نیزه، بر حالِ دخترانت داده عمو به نیزه، حال و هوای خود را تقصیر هیچ‌کس نیست، در سینه‌ام نَفَس نیست زجر امتحان نموده، هِی ضربِ پایِ خود را چیزی نخورده بودیم، بر حالِ ما دلش سوخت دیدی تعارفم کرد، تَه‌مانده‌های خود را فهمیدم از سرِ تو، از وضعِ حنجرِ تو رفته سنان و داده، بر شمر جای خود را تا دق کنیم در راه، از دیدنش دوباره آن بی حیا نَشُسته، خونِ ردای خود را بویِ تو را گرفته، دستانِ سرخِ خولی دادی چرا به دستش، مویِ رهای خود را تنها نه نیزه‌ها را، تنها نه تیغ‌ها را پیش فرات می‌شُست، پیری عصای خود را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با اجازه از خداوند تعالای حسین اول ماهی زدم دل را به دریای حسین بادبانِ عشق وا شد، ناخدا آماده است باز کشتی نجاتِ شاه، راه افتاده است در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده شخص حیدر پای کارِ نصب پرچم آمده سینه‌زن‌ها! یا علی..، ماه محرم آمده کشته‌ی اشک است اربابی که شد آقای ما کیف دارد دسته‌جمعی گریه‌کردن‌های ما خالی از احساس بودم..، از غمش پُر می‌شوم مطمئنم عاقبت با لطف او حُر می‌شوم من میان هروله پرواز را حس می‌کنم رخت از تن می‌کَنَم تا یاد عابِس می‌کنم بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش حضرت زهرا خودش دنبال کار نوکر است پیرهن مشکی نوکر دست‌دوز مادر است ناله‌ی ما امتداد ناله‌های فاطمه است بانی اطعام روضه، مجتبای فاطمه است چای مجلس از فُراتِ شاه تامین می‌شود این عَلَم‌ها با پَرِ جبریل تزئین می‌شود بین هیئت کربلایش را زیارت می‌کنیم شب به شب با انبیا در روضه شرکت می‌کنیم دختری‌ شیرین‌زبان اعجاز را آغاز کرد نُطق لالِ مجلسِ ما را رقیّه باز کرد آی نوکر ! رزق اشکت را از آب‌‌آور بگیر کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر کاش خون ما بریزد در دیار کربلا شیرخوار ما فدای شیرخوارِ کربلا ** بین آن خاکی که شاه‌ تشنه‌لب از حال رفت ناگهان از ذوالجناح افتاد..، تا گودال رفت مادر پهلو شکسته طاقت دیدن نداشت این تنِ سَرنیزه‌خورده پشت و رو کردن نداشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من از این روزگار بی وفا بدجور دلگیرم من از کوفه، من از کرب و بلا بدجور دلگیرم من از مردی که بُرد انگشترت را سخت بیزارم من از تیری که آمد بی هوا، بدجور دلگیرم از آنکه نیزه می‌زد پیکرت را جای خود، اما از آن پیری که می‌زد با عصا، بدجور دلگیرم از آن‌که پیش چشم بچه‌ها می‌بُرد با لبخند به‌روی نیزه‌ها رأس تو را، بدجور دلگیرم سرم را می‌شکست ای کاش اما حُرمتم را نه من از این زجر بی‌شرم و حیا بدجور دلگیرم تو، توی تشت بودی و به روی تخت می‌خندید من از مهمانی نامردها بدجور دلگیرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید باباجان همان‌که موی تو را می‌کشید باباجان چقدر محکم زد بگو به عمه که خوابم پَرید باباجان بُرید امانم را همان‌که رأس تو را می‌بُرید باباجان تو بین گودالی به سوی خیمه چرا می‌دوید باباجان چقدر مثل همیم تو رو سفیدی و من‌ مو سفید باباجان ** تمام شد عمه همین‌که وارد بزم حرام شد عمه یزید می‌خندید ببین که با چه‌کسی هم‌کلام شد عمه امان امان‌ از شام چقدر دور و برش ازدحام شد عمه نپرس باباجان میان کوچه چطور احترام شد عمه ولی سر بازار اسیر زخم زبانِ عوام شد عمه ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرش می‌گرید، زمین لبریزِ از غم می‌شود می‌وزد از شش جهت غم، تا محرم می‌شود می‌درخشد نام تو بر سر در هر خانه‌ای سایه‌ی بالاسر هر کوچه پرچم می‌شود غیر نام تو نمی‌آید به گوش این روزها  ذکر هر دلسوخته، آهِ دمادم می‌شود چاره‌ای جز سوختن در روضه‌هایت نیست آه پشت صبر از ماتم شش ماهه‌ات خم می‌شود آه از قلب صبور خواهرت وای از غمش گیسوان دختران وقتی که درهم می‌شود این طرف کنج خرابه لاله‌ای کِز کرده است آن طرف از کاروانت دختری کم می‌شود زخم داغ تو به دل‌ها تازگی دارد هنوز  داغ هر روضه به روی داغ مرهم می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند گلایه‌ی دلِ از غُصه‌ آب را ببرند شدند فطرس کوی تو چند قطره‌ی اشک که از خرابه سلام و جواب را ببرند شنیده‌ام که سرت می‌رود به سوی نجف! به محضر نجف، این دُرِّ ناب را ببرند بگو به ابر، بیاید شبانه گریه کنیم که از کنار تنت آفتاب را ببرند ببین که از وسط ازدحامِ این مردم چگونه آیه‌ی نور و حجاب را ببرند نخواه نیزه و طشت و تنور، این شب‌ها به جای دامن من این ثواب را ببرند شبیه کوثر و زمزم چقدر آب شدم که از کنار سر تو شراب را ببرند بگو که نیزه‌ی عباس را عَلَم بکنند که از میان حرم اضطراب را ببرند من از حیات بدون تو دست خواهم شُست که از محاسن پاکت خضاب را ببرند ✍ حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده‌ی نمک نشناس دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمی‌خورد اما تو خوبی‌ات همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی‌ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟ همیشه گفته‌ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش؟ به دست دختر او رزق کربلای من است ** فدای اشک رقیه که با پدر می‌گفت: چه خوب شد که سرت سهم گریه‌های من است گرسنه مانده‌ام اما غذا نمی‌خواهم چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرآن گرفتم بر سرم، در شامِ احیای خودم شد دامن خاکی من، معراجِ لیلای خودم «بالانشینی» خانه‌ی «ویران‌نشینی» آمده عمه کمک کن پا شوم این دفعه از جای خودم آن روسری پاره و گلدار را گم کرده‌ام تا لخته‌خون پنهان کنم در موی زیبای خودم صدبار پیش دختر شامی زمین افتاده‌ام اما نیفتادم هنوز از چشم بابای خودم سنگی که خورده بر سر تو، بر سر من خورده است شد بالش زیر سر من، سنگ خارای خودم اصلاً نمی‌بینم تنت را با دو چشم دَرهَمَم لابد بغل کردی مرا، خوش قدّ و بالای خودم! دستم النگوی طلایی بود که دست همه است رفتم حراجی‌های شام از بخت تنهای خودم شلاق را کج کرد و زد، گفتم نزن، لج کرد و زد سیلی دو دستی خورده‌ام من مثل زهرای خودم از درد پهلو که می‌افتادم زمین، آن بی حیا مستانه می‌زد با لگدها عمه را جای خودم آتش گرفتم تا زنی چیزی برایم پرت کرد بد گفت بخشیدم به تو، از نان و خرمای خودم! از ناقه که خوردم زمین، ای کاش پایم می‌شکست رفتم میان بزم می، امروز با پای خودم با چوب، محکم بر لبت می‌زد میان تشت زر با مُشت، محکم می‌زدم آنجا به لب‌های خودم از حرف مردم خسته‌ام، من بار خود را بسته‌ام در خواب دیدم می‌پزم، با گریه حلوای خودم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ماه محرم، سلام ماه حسین سلام پرچم مشکیِ خیمه‌گاه حسین هزار شکر نمردیم و فرصتی داریم برای عرض ارادت به پیشگاه حسین تمام عزت عالم میان روضه‌ی اوست چه عزتی‌ست که هستیم در پناه حسین نوشته فاطمه نام تمامی ما را به لطف آمدنِ روضه، در سپاه حسین تمام سال اگر رفته‌ام به بیراهه شدم به برکت این ماه، سر به راه حسین جواز نوکری‌ام برترین مدال من است جواز نوکری‌ام داده یک نگاه حسین شبیه کل رُسُل اذن گریه داده به من چه منتی‌ست بر این عبد روسیاه، حسین شفاست تربت پاک و مقدسِ قبرش رواست ذکر دعا تحت بارگاه حسین دوباره بوی لباسی که غرق در خون است رسانده است دلم را به قتلگاه حسین ** چنان زدند به نیزه به پهلوی حضرت رسید از ته مقتل صدای آهِ حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ره گشایید، کاروان آمد کاروان حسین جان آمد دور مولا چه خوب اصحابی است نزد خورشید، بَه چه مهتابی است کودکان حرم که چون یاسند همه آسوده نزد عباسند نور وجهش به عرش می‌تابد روی دوشش رقیه می‌خوابد شیرزن‌های مذهب آمده‌اند ام کلثوم و زینب آمده‌اند عون و قاسم حجاب محملشان علی اکبر رکاب محملشان چشم یک خیمه بر دهانِ علی‌ست عشق این کاروان، اذانِ علی‌ست شیرخوارِ رباب در خواب است مشک‌های حرم پُر از آب است گفت آقا چه نام این صحراست؟ یک نفر گفت دشت کرب و بلاست هاهُنا... بر لب حسین آمد روضه‌ها بر لب حسین آمد شد سرازیر اشک چشمانش زینب از غم دلش گرفت آتش دلهره در دلش فراوان شد بیشتر از حسین، گریان شد گفت: حس می‌کنم غریبی را بوی خون، بین عطر سیبی را نکند وعده‌ی نبی اینجاست نکند تل زینبی اینجاست سنگ‌ها بر زمین چه بسیارند نخل‌ها را ببین چه بسیارند این غم در گلو چه خواهد شد؟ جان زینب بگو چه خواهد شد؟ دست من نیست می‌روم از حال نرو دیگر میان این گودال چه کنم تا سرت جدا نشود؟ چه کنم پیکرت رها نشود؟ من نمردم به تو لگد بزنند به پدر، حرف‌های بد بزنند تک و تنها اگر بمانم چه؟! بین اعدا اگر بمانم چه؟! نکند که اسیر خواهم شد؟! با که من هم مسیر خواهم شد؟! هر چه باشد قضا و تقدیرم نیست فرقی، که بی تو می‌میرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یه باغچه گُل با ساقه‌ی شکسته خرابه و مخدرات خسته بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم قسم به هر نافله‌ی نشسته نیستی شده کُنج خرابه خونه‌م دخترا میزنن زخم زبونم بذار بگن "بابات تو رو نمیخواد" دوسِت دارم، دوسم داری، می‌دونم چقد صدا زدم "بابا کجایی؟" سخته توو صحرا گم شدن خدایی من که اصن شمرو حلال نکردم زجرو حلال نکن تو هم بابایی... قصّه‌ی غصّه‌هام نداره آخر حق بده تاره چشم دائماً تر اما بابا سوی چشامو کم کرد ضربه‌ی بی هوای سیلی بیشتر سیلی زدن به صورت منی که توو شهرمون بهم میگن ملیکه خیلی برای عمه جون دعا کن توو درد تَک‌تَکِ ماها شریکه برمی‌دارم فاصلمونو تا تو باید ببینی حال خواهراتو آوردنت تا پیش عمه با من بردن من از این خرابه با تو محاسنت رو کی به خون کشونده؟ خاک یتیمی رو سرم نشونده؟ عیبی نداره دستاتو نداری مویی واسه شونه شدن نمونده بریم یه جایی که گِله نباشه بین من و تو فاصله نباشه هرجایی پیشم باشی خوبه اما بریم یه جا که حرمله نباشه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
488.5K
بند 1⃣ طبقو برگردونید برید ازتون من خواهش می‌کنم   قول می‌دم صدای گِریَش نیاد من خودم آرومِش می‌کنم رهاش کنید جایِ این فکری به حالِ تَرَکِ لباش کنید  فکری به جایِ زنجیرِ روو دست‌و‌پاش کنید رهاش کنید (٣) توی اِزدحام زدنش/ مجلس حرام زدنش/ گفت بابا می‌خوام، زدنش زدنش، زدنش  تا چشاشو بست زدنش/ دندوناش شکست زدنش / چند تا مردِ مست، زدنش، زدنش، زدنش رحم کن سَرو بِبَر دختره، بی طاقته آااه یادگاریه دستِ من امانته بند 2⃣ مگه این دختر چندسالشه که موهاش اینجوری شد سفید غیر باباش ازتون چی می‌خواد؟ واسه چی انقدر زجرش می‌دید؟ تو رو خدا یه مسلمون مگه پیدا نمی‌شه بین شما؟ خودتون دختر دارید آخه بی مروتا تو رو خدا (٣) خواب بودی توو خواب، زدنت/ مجلس شراب، زدنت/ تا که گفتی آب، زدنت، زدنت، زدنت   بی سؤال جواب، زدنت/ بی حساب‌کتاب، زدنت/ آخ برا ثواب، زدنت، زدنت، زدنت  دست رو دلم نذار از بابات خبر نگیر آه می‌کُشی منو دست روی کمر نگیر بند 3⃣ من ازین تنهایی دلخورم منی که با درد هم‌بازی‌ام من بابامو می‌خوام هرجوری هست به سر بریده‌شم راضی‌ام  منو زدن بوی نون داره میاد چی شده مهربون شدن؟ کِی غذا خواستم عمه؟ بگو بابامو بدن منو زدن (٣) افتادم زمین، زدنم/ پاهامو ببین، زدنم/ به بابام نگین، زدنم، زدنم، زدنم هی میرن میان می‌زنن/ هرچقد می‌خوان می‌زنن/ خولی و سنان، می‌زنن، می‌زنن، می‌زنن  من بابامو می‌خوام حرف من کجاش بده؟ من بابامو می‌خوام طاقتم سر اومده  ✍ و 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
AUD-20220711-WA0062.m4a
3.06M
بند 1⃣ فکرشو بکن دخترت تنها یه گوشه بشینه پیرْهنی که مال تو بود دست این و اون ببینه با گریه می‌گه، پیرهن بابامو بدید  حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید رقیه‌ای که، سر باباشو، تو دست نامردا می‌دید   رقیه جوری گریه کرد که آخرش نَفَس گرفت با گریه از غریبه‌ها سر باباشو پس گرفت بند 2⃣ فکرشو بکن دردونه‌ت زخمی ببینه سرت رو تو اون حال و روز کی باید آروم کنه دخترت رو؟ حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید سر باباشو، بریده و خونی می‌دید تا گریه می‌کرد، با تازیونه، زجر حرومی می‌رسید شب سیاه و سردی بود توی خرابه نور اومد رقیه رو آتیش زد اون سری که از تنور اومد بند 3⃣ فکرشو بکن دخترِ ارباب تو خرابه خوابید دختر یهودی هم به موهای رقیه خندید با خنده می‌گفت، تویی که بابا نداری شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟ با طعنه می‌گفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری! می‌بینی کار دنیا رو سه سالشه قدش خمید آخه رقیه‌ی حسین کجا و مجلس یزید ✍ و 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از کجا برایِ تو بگم حالا خیلی حرف برایِ گفتنم دارم خودشون دارن باهات حرف میزنن خودِ زخمایی که رو تنم دارم زخمایی که جونم و به لب آوُرد زخمایی که رو پاهام آبله شد جوابِ گریه‌هایِ دخترِ تو خنده شد، کتک شد و هلهله شد لکنتِ زبونم و چیکار کنم خیلی وقتا نفسم رو می‌گیره یکی از دخترایِ شامی میگُف اینجوری بهتره دخترِ بمیره مَسخرم می‌کنه و کِز می‌کنم دعا کن که دخترِ تو جون بده باباشو نشون میده به من میگه تو اگه بابا داری نشون بده بابا، گوشواره‌ی من رو یادته؟ تو خریدی و برام یه خاطرَس یکی از رویِ گوشام کشیدو رفت حالا رویِ گوشایِ این دخترَس منو که دیشب زدن عمه میگُف نزنید که آهِ مظلوم می‌گیره گفتم اینجور نمی‌مونه و یه روز تو میای دلِ من آروم می‌گیره یه بساطی ما داریم، نگو نپرس عمه‌هام یواش یه چیزایی میگن نمیدونم راجبِ کیه ولی هی می‌گن که سرشو بد بریدن من نمی‌دونم کیه اما می‌گم حالا که جدا شده سر از تنش اگه دختری داره اون بیچاره دخترش ندونه سر بریدنش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است همین حروف که در امتداد هر حرفش سلام‌ها به همان کاروان معصوم است همین ستون و همین سقف‌ هم که در ظاهر از اینکه گریه کند، های‌های محروم است و منبری که بر آن قرن‌های طولانی‌است ستاره می‌چکد از روضه‌ای که منظوم است همین تکان دادن‌های پرچم عاشق که در محافل اندوهِ عشق مرسوم است و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش که سر به شانه‌ی دیوار عرش، مغموم است و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است و در برش غم و مهر حسین معلوم است* شود شفیع من و تو به روز رستاخیز همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است** ✍ ~~~~~~~~~~~~~~~~ *من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم ✍ مرشد چلویی (ره) **علامه طباطبایی(ره): فردای قیامت این کتیبه‌ها ما را شفاعت می‌کنند. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من ازبس غصه دارم که، میشه صدتا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه، نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهام و شب‌های خرابه سرد و تاریکه سر تو سرزده اومد، مثه خورشید تابِش کرد تموم آرزوهامو، گذاشتن پیش روم امشب دعا کردم بیای پیشم، خدا هم مستجابش کرد می‌گیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد اگه چشمام نمی‌بینه، دلیلش دستای زجرِ یه دونه سیلی زد اما، باید صدتا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با، سرانگشتِ پُر از زخمم نوشتم اسمتو اما، سنان با پا خرابش کرد گذشت از من ولی کاشکی، یکی بود یادشون می‌داد نباید دختر شاهو، به‌جز «خانم» خطابش کرد دیگه از هرچی اسبه من، بدم میاد آخه اون روز دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد می‌سوزونه منو داغِ، تنور خونه‌ی خولی کجا رفت اون محاسن که، علی اصغر خضابش کرد؟! رباب امروز طفلش رو، توی رؤیا بغل کرد و... خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد ✍ سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نسیم موی تو را تا کمی تکان می‌داد تمام قافله انگار داشت جان می‌داد تمام قافله از دست شمر می‌نالید شبی که ماهِ مرا دست آسمان می‌داد چه خوب شد که رسیدی تو را بغل کردم چقدر نیزه تو را دست این و آن می‌داد خیال می‌کنم از بس گرسنه‌ام، یا نه؟!... به اشتباه سرت بوی قرص نان می‌داد؟ نشد که روضه بخوانم برای تو بابا زمانه کاش به ما هم کمی زمان می‌داد قرار بود شبی روضه‌ی علی باشد قرار بود، اگر حرمله امان می‌داد چقدر سخت به ما می‌گذشت آن شب که دوباره کعب نی‌اش را به ساربان می‌داد ندیده‌ام که چه شد، عمه هم نگفت به من پدر چرا لب تو بوی خیزران می‌داد؟ ورودی درِ ساعات، تازه فهمیدم ز ترس، عمه چرا هی سری تکان می‌داد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e