eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه غم گر گنه کار و نامه سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم شدم خاک پای امام رئوفی که بر شهریاران کند پادشاهم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم اگر چه گنه کار و آلوده هستم ز صهبای «لاتقنطوا» مست مستم سزد پا به بال ملائک گذارم که بر دامن این ضریح است دستم هم از جان بر این آستان رخ نهادم هم از دل بر این پنجره رشته بستم امام غریبان ولی نعمتم شد که عمری سر سفرۀ او نشستم به حبّ تو دادار را می‌ستایم به مهر تو معبود را می‌پرستم به پیمانه‌ای هستی‌ام را بسوزان به رویم میاور که پیمان شکستم به من در ز رأفت گشودی وگرنه تو بالای بالا و من پست پستم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی خوش آن‌ خانه‌بردوش دور از دیاری که هم خانه و هم دیارش تو باشی خوشا آن گدائی که تنهای تنها کناری نشنید، کنارش تو باشی خوشا آن تهی‌دست بی برگ و باری که در این چمن برگ و بارش تو باشی خوشا آن که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم تو آئینه‌ی طلعت کبریائی جگر پاره‌ی خاتم الانبیائی تو قرآن، تو توحید، تو دین، تو ایمان تو زهرای مرضیه، تو مرتضائی تو بدرالولایه، تو شمس الائمه تو مولا علی بن موسی الرضائی تو یاسین، تو طاها، تو کوثر، تو قدری تو کعبه، تو مروه، تو سعی و صفایی تو یار غریبانی و خود غریبی تو تنهائی و با همه آشنائی زهی جاه و رفعت، زهی لطف و رأفت که نه از خدا و نه از ما جدائی چو برخیزم از خاک، در حشر گویم علی بن موسی، کجائی؟ کجائی؟ به جان جوادت پی بازدیدم سه جائی که خود وعده دادی بیائی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم نبی را به خاک حجاز است و ایران دو کس پاره‌ی تن، دو تن بهتر از جان مطاف ملک، فاطمه در مدینه علی بن موسی الرضا در خراسان یکی مدفنش بوسه گاه خلایق یکی خانه‌اش سوخت از نار سوزان رواق یکی سر بر افلاک برده مزار یکی مانده با خاک یکسان یکی در فراق پسر دل پر از خون یکی در عزای پدر دیده گریان یکی روز شد دفن در شهر غربت یکی شب غریبانه‌ تر از غریبان الهی زبان مرا وقت مردن به این بیتِ ترجیع، گویا بگردان گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز که خورشید سر از شرق برآورد از کعبۀ جان، قبلۀ هفتم خبر آورد یعنی شب تنهایی ما را به سر آورد با خود خبر از «نجمه» و قرص قمر آورد «وَالشَّمس» بخوانید سر راهِ مدینه تا از همه کس دل بِبَرد ماهِ مدینه این شمس شموس است که از راه رسیده صد بار به پابوسی او، ماه رسیده این «فتح قریب» است سحرگاه رسیده با پرچمی از «نَصرُ مِنَ الله» رسیده ای نجمه! که مادر شده‌ای، مادر خورشید امروز ببین نور جهان‌گستر خورشید این حجّت هشتم که به عصمت دهمین است سوگند به قرآن که «اولی الاَمر» همین است این روح ولایت که امان است و امین است در سایه‌اش آسوده زمان است و زمین است «در پرده نگویم سخن خویش، عَلَی الله» بی مهر رضا کس نبرد سوی خدا راه ای آمده پابوس بزرگ آیت هستی! در گوشۀ هر صحن و رواقی که نشستی قفل دل خود را به کدام آینه بستی؟ یک لحظه بیندیش که مهمان که هستی؟ مهمان سر سفرۀ لطف و کرمِ دوست جان و سَرِ ما باد فدای حرم دوست ماه آینه پیش حرم از دور بگیرد خورشید از «ایوان طلا» نور بگیرد یک بوسه ز درگاهش اگر حور بگیرد، فیروزه‌ای از شهر نشابور بگیرد فیروزه نه، یک سلسله دُرِّ سخنِ ناب روشن‌تر از آیینه و جان‌بخش‌تر از آب هر گوشۀ این روضه، رفیع‌ُالدَرَجات است این گنبد زرین نَه، که این چتر نجات است این پنجره فولاد نه، این نبض حیات است این قبلۀ دل‌های «یُقیمونَ صَلوة» است گر بر سر شرطی که «رضا» گفت، بمانیم «هر شب شبِ قدر است، اگر قدر بدانیم» سرچشمۀ شور و هَیجان است خراسان آرامِ دل، آرامش جان است خراسان بیدارگرِ روح و روان است خراسان آیینه‌ای از باغِ جنان است خراسان اینجا تویی و خلوت اُنسی و دعایی یادت نرود ای دلِ مسکین که کجایی اعجاز مسیحا کند این روضه نسیمش یادآور گل‌های بهشتی‌ست شمیمش پروانه به زُوّار دهد دست کریمش «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید» حیف است کسی در حرم یار نیاید وقتی به سلام آمده‌ای با دل خسته صدبار اگر توبه شکستی و شکسته بر روی تو باز است هزاران دَرِ بسته ای روبه‌روی حضرت خورشید نشسته هر کس که گره زد به ضریحش دل خود را حل کرد به یک آهِ سحر مشکل خود را.. هرچند بهشتی‌تر از اینجا حرمی نیست بر چهرۀ هیچ آینه‌ای گرد غمی نیست هرچند که در راه طلب پیچ و خمی نیست آهوی تو بودن به خدا کار کمی نیست اینجاست پر از زمزمۀ دوست، بیایید! اینجا حرم ضامن آهوست، بیایید! باز «آمدم ای شاه، پناهم بده» اینجا پروانۀ «یک لحظه نگاهم بده» اینجا تأثیر به شب‌ناله و آهم بده اینجا شرمنده‌ام از آینه، راهم بده اینجا هر چند مرا گوهر اخلاص «حِسان» نیست اشک مَنِ دل‌خسته کم از نامه‌رسان نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام گرم عاشقونه‌ی من روونه شد به سوی مشهد تو باز دل تنگم شبیه کبوتر نشسته روبروی گنبد تو همیشه وقتی که دلم می‌گیره لباس تنهاییامو می‌پوشم میام حرم تا بار غصه‌هامو کبوترا بردارن از رو دوشم خدای مهربونیا! نگام کن باز تو دلم درد نهفته دارم هر موقع که میام زیارت تو یه دنیا حرفای نگفته دارم رضا شدی واسه رضایت ما پیش تو نا امیدی خیلی زشته صحن و سرات معدن آرامشه حرم نگو! یه تیکه از بهشته آبی که از سقاخونه می‌نوشم کام منو پر از عسل می‌کنه وقتی کنار تو نماز می‌خونم خدا خودش منو بغل می‌کنه هر کی یه گوشه خیره به گنبده چشمای گریونش پر از خواهشه بدون اینکه به زبون بیاره ازش خبر داری، می‌دونی چشه بزرگترین حاجت قلبم تویی هرچی به جز تو واسه من حقیره الهی که روا نشه هیچ موقع حاجتی که تو رو ازم می‌گیره حرف دل سائلت و میدونی پس دیگه هرچی بگه حرّافیه هیچی ندادی‌ام ندادی ولی فقط یه کربلا بدی کافیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو آمدی و بر این خاک آبرو دادی بهار بودی و بر باغ رنگ و بو دادی ظهور کردی و آفاق از تو روشن شد به چشـم بی رمق ماه و مهر سو دادی ز فیض نور خود ای آفتاب هستی بخش به آسمان و زمین جلوه‌ای نکو دادی در این کویر تو سرچشمه‌ی تولایی که برتمامی تشنه‌لبان سبو دادی زهجرتی که تو را از مدینه کرد جدا چه حسرتی به دل بی قرار او دادی زجای پای تو سبز است خاک نیشابور به خاک پاک خراسان توآبرو دادی کلام وحی ز لب‌های تو شنیدن داشت که شرح حصن ولا را تو موبه‌مو دادی نماز عید تو شد یک حماسه‌ی دیگر پیام بر همه از لاتَفَرَّقوا دادی به هرکسی که به دارالامان تو رو کرد همیشه فرصت و امکان گفت‌وگو دادی فدای قلب رئوفت شوم که دل‌ها را کبوترانه به این آستانه خو دادی عجیب نیست زتو گر به گوشه‌ی چشمی جواب این همه چشمِ پُر آرزو دادی برای عرض ارادت «وفایی» آمد و گفت: سیاه نامه‌ی ما را تو شست‌وشو دادی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می‌فروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما از چه بنْشستید با ما فرشیانِ تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خدائی خدا، گرم است بازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده‌اید بوده از آغاز بنده‌پروری کار شما آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما بر شما آل محمّد تا صف محشر درود از همه خلق جهان وز حی دادار شما این کرامت بس که شسته دست از دار جهان گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود از چاه‌های نفت سهمِ ما علاءالدین از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود   کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله دار و ندارم کارت‌های فوتبالی بود   عکسِ حرم را بوسه می‌زد کودکی‌هایم عکسی که روی سکه‌های صد ریالی بود عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح تنها دلیلِ گریه‌های دارِ قالی بود   دستِ پدر از قلکِ من بود خالی‌تر آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود گاهی پدر از طُرقبه می‌گفت اما حیف هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود   نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه‌ام آن‌جاست جایی که شوقِ سال‌های نونهالی بود   همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو، گاه می‌رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود! آقا! نوارِ «لاله‌ی خوشبو رضا» بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده‌ی نقاشی صحنِ حرم عکسی... انداختیم و من لباسم خال خالی بود   یَخمَک به دستم بود و می‌رفتم حرم سرمَست لب‌هام غرقِ خنده‌های پرتقالی بود با اولین پرواز امروز آمدم مشهد جای منِ آن روزها بدجور خالی بود مادر! دوباره گم شدم در کوچه‌ی سرشور کو آن مسافرخانه‌ای که این حوالی بود مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط می‌کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سؤال داد       وصل تو را که خواسته‌ام بی گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامی قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می‌خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نخل زردم، جوانه می‌خواهم کفترم، آب و دانه می‌خواهم بر فراز مناره‌های حرم گوشه‌ای باز لانه می‌خواهم روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم، نشانه می‌خواهم کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می‌خواهم در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می‌خواهم خانه جز این حرم نمی‌خواهم پَرِ پرواز هم نمی‌خواهم آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم، ولی حسابم کن برکه‌ی خشکم و گِل آلودم کوثر معرفت! گلابم کن قَسَمت می‌دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه! مستجابم کن ای خداوند عشق! اى احساس! نظری کن به خاطر عباس مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می‌دانی حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه‌ی مسلمانی ولی ای با وفا! پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی لحظه‌ای که جنازه‌ام آمد وایِ من گر که روی‌گردانی وای آقا چه قدر می‌آید به تو لفظ شریف سلطانی گفته‌ام هر کنار، در هر سو ضامنم هست ضامن آهو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد و دل‌های من فروان است بگذریم از شما چه پنهان است پیش تو هر کسی که مهمان است دردهایش نگفته درمان‌ است پسری کور، گنبدت را دید دختری کر، صدات را فهمید با چه نازی در آسمان چرخید کفتری که به روی ایوان‌ است نور تو می‌درد سیاهی را نچشم طعمِ بی پناهی را بر سرش کرده تاج شاهی را هر کسی که گدای سلطان است باز هم آمدم، پناهم ده زائر مشهدم، پناهم ده من اگر چه بدم پناهم ده دلم از کرده‌اش پشیمان است :: در حرم تا که آب نوشیدم لب خشک حسین را دیدم مُردم از شرم تا که فهمیدم گفته مقتل ذبیح العطشان است خویش را باز سینه زن کردم یاد ارباب بی کفن کردم منِ نوکر سیاه تن کردم شاه عالم به خاک عریان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"ابر" می‌خواست زائرت باشد آب شد قطره قطره باران شد "نور" می‌خواست خادمت باشد چلچراغ میان ایوان شد زندگی زیر پای زائرها آروزی قدیمی کوه است و چه خوشبخت بود سنگی که آمد و مرمر شبستان شد حرمت جانْ پناه زائرهاست شب شعر تمام شاعرهاست تا به دعبل دو بیت بخشیدی شاعران رزقشان فراوان شد علم، طفلی‌ست پای مکتب تو که سخن‌ها شنیده از لب تو سخنت واژه واژه حرف به حرف مکتب درس‌های ریّان شد سر تعظیم را فرود آورد مرد مغرورِ صابئی مذهب صبح وقتی رسید کافر بود عصر با دیدنت مسلمان شد ماه در دست، راه افتادی تو به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاک پای تو نامش ایران شد کشورم صحن انقلاب شماست چون اباصلت در رکاب شماست نقشه لبریز آفتاب شماست همه‌ی شهرها خراسان شد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من نه سلطان، نه پادشاه، فقط گفته‌ام دائماً "امام" به تو تو امامی برای ما و چقدر خوب می‌آید این مقام به تو تو نه آن پادشاه جباری که من از جبر نوکرش باشم تو امام منی و از سر مهر می‌کنم دائم احترام به تو در علیک السلام تو آقا چه نهفته مگر که اینگونه هر کسی آمده به دیدارت گفته با گریه "السلام" به تو گوشه‌ی آسمان تو هر شب دست بر سینه "یا رضا" برلب تا که بر گِرد گنبدت باشد رو زده ماهِ ناتمام به تو تا که نام تو را شنیده‌ام و ... عشق پاک تو برگزیده‌ام و ... من که از این و آن بریده‌ام و ... کرده‌ام اقتدا مدام به تو با تو هر چند رو به راهم من بی تو یک شهر بی پناهم من پس بگو از شما چه خواهم من غیر از عشقی علی الدوام به تو من خداحافظی نخواهم کرد با تو تنها سلام باید گفت من جواب سلام می‌شنوم قبل از آنکه دهم سلام به تو :: ای که در غصه‌ها گرفتاری! یا که بد کرده‌ای، خطا کاری هم سوی شاه و هم امام برو رحم دارد ببین کدام به تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین که می‌دهی در بارگاه قدسی‌ات راهم به چشمم می‌نهم چون توتیا خاک حرم را، هم صراط المستقیم عالمی، غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم.. چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رؤیا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده‌ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده‌ام ای شاه! نگاهی می‌کنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل امشب آسمان‌ها دیدنی است رقص نور کهکشان‌ها دیدنی است اختران چون خوشه دسته دسته‌اند در میان آسمان صف بسته‌اند مهر و مه را نور افشان کرده‌اند آسمان‌ها را چراغان کرده‌اند رنگ شب زیباتر از هر روز شد سینه‌ی مه پر ز نور و سوز شد ناگهان لب‌های مه چون گل شکفت با هزاران شوق با خورشید گفت: ای مرا امید! ای آئینه رو! کیست این مهر جهان آرا؟ بگو لعل لب، خورشید رخشان باز کرد از لب پُر نور خود آواز کرد این که می‌آید امید ماسواست نور خورشید همه خورشیدهاست چلچراغ آسمان‌ها او بُوَد روشنی کهکشان‌ها او بُوَد هشتمین مهر جهان‌آراست او مهر تابان همه دل‌هاست او آسمان عشق را او رهنماست جلوۀ نور خدا، شمس الضحاست وارثی از علم احمد او بُوَد عالم آل محمد او بُوَد او امید و آرزوی ما بُوَد او تمام آبروی ما بُوَد انقضاء نور من نزدیک بود گر نمی‌آمد، جهان تاریک بود مقصد من صبحگاهان کوی اوست درشب تاریک، چشمم سوی اوست هست نور او چراغ راه من بارگاهش خانه‌ی دلخواه من می‌کنم هر روز طوف مرقدش می‌ربایم بوسه‌ها از گنبدش زائر صحن و حریم او شدم سائل طبع کریم او شدم روز و شب مشتاق دیدارش منم خاک راه پای زوارش منم باغی از فردوس باشد خانه‌اش او چو شمع و عرشیان پروانه‌اش قدسیان برخاک او زانو زنند صحن او را با مژه جارو زنند عرشیان هر روز با صوتی ملیح یا رضا گویند در پای ضریح جبرئیل این جا کبوتر می‌شود با ارادت خاک این در می‌شود خاک این درگاهِ رحمت کیمیاست آب سقاخانه‌اش آب بقاست زائرش را رتبه‌ای والا دهند آفرین از عالم بالا دهند گر رهائی خواهی از هر قید و بند قفل دل را بر ضریح او ببند هرکه بر او دل دهد دلبر شود ذره گر باشد، مه انور شود این همان خورشید ذره‌پرور است در سپهر عشق مهری انور است جلوه کرده آسمان نور او در حدیث صبح نیشابور او جذب علم او همه ارباب فضل باز شد از او هزاران باب فضل ای «وفایی» هرکه چون من خاک اوست زائر دولت‌سرای پاک اوست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آن که دلت صاف‌تر از جام بلور است از باور ما وصف کمالات تو دور است سوگند به یاسین و به طاها که جمالت تفسیر دعای سحر و سوره‌ی نور است از مقدم تو ای گل گلزار ولایت هرجا نگرم صحبت شادی و سرور است مرغان بهشتی زشعف زمزمه کردند گلزار پُر از نغمه‌ی شیدایی و شور است خورشید جهان‌تابی و در هردل عاشق انوار ولای تو در اشراق و ظهور است تو زاده‌ی موسایی و از قدر و شرافت عیسی دمی و هرنفست نفخه‌ی صور است تو آینه‌ی حُسن خداوندی و در عرش آیات کمالات تو در دست مرور است از رأفت تو نور خدا خیزد و پیداست یک جلوه ز انوار خداوندِ غفور است پر شورتر از باده‌ی عشق تو ندیدم این باده صفابخش‌تر از جام طهور است گر موسم میلاد تو اشکی به رخم ریخت ازشرم دلم بود و مرا شرم حضور است مارا تو مرانی ز در خویش، سلیمان از درگه اکرام تو این حاجت مور است هرکس که به‌دل مهر تو دارد چو «وفایی» این مهر ورا روز جزا برگ عبور است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با زمزمی به وسعت چشمِ تَر آمدم تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال‌وپری دست‌وپا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرمت زائر خداست مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاک‌بوسیِ «بالاسر» آمدم حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من «پایینِ پای» تو شده هفت آسمان من در این حریم قدسی سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه عکس ضریح توست که در قاب چشم‌هاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی‌رسانِ انفس و آفاق خوانده‌اند باران مهربانی بی‌وقفه‌ی تو را شأن نزول سوره‌ی انفاق خوانده‌اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند هفت آسمان و رحمت شمس‌الشموسی‌ات ذرات خاک و لطف انیس‌النفوسی‌ات    ✍️   📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام گر چه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام هر که آرد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام بر کبوترهای صحنت هدیه‌ی ناقابلی‌ست گندم اشکی که در این بارگاه آورده‌ام ناله‌ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه‌ای چون دودِ آه خود، سیاه آورده‌ام ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کرده‌اند قطره‌ای بودم به این دریا پناه آورده‌ام گر چه هستم قطره‌ای ناچیز، یک دریای اشک، هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده‌ام هر فقیری هست دستِ خالی‌اش سرمایه‌اش من فقیرم، دست خالی را گواه آورده‌ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گردِ راه آورده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد بهار دید كه شمشادها جوانه زدند شكوفه‌های جوان را نثار مردم كرد ز سمت مشرق دل‌ها شنید بوی بهشت بهار مست شد و راه باغ را گم كرد پس از طواف حرم یا محول الأحوال بهار با نفس عاشقان تفاهم كرد بهار نیت معراج داشت وقت نماز به خاک مقدم زوار او تیمم كرد در آستان رضا «إنّما یرید الله» كریمه‌ای است كه روح‌الأمین ترنم كرد زلال اشك اگر گل كند به لاله قسم كه با امام رضا می‌شود تكلم كرد سخن به رسم گل‌افشانی بهار بگو اگر شكست دلت در حریم یار بگو: دوباره آمده‌ام تا دوباره در بزنم كبوترانه در این آستانه پر بزنم به ناامیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم، دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی‌شناس كند كه حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم خدای را كمی ای زائران درنگ كنید كه خاك پای شما را به چشم تر بزنم من آشنای همین درگهم، خدا نكند كه رو به غیر بیارم، درِ دگر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم كه گاه‌گداری به باغ سر بزنم صفای تربیت باغبان حرامم باد كه در مجاورت گل، دم از سفر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم مگر به اشك شود ترجمان حرف دلم به یك نگاه تو تطهیر می‌شود دل من به یك كرشمه نمک‌گیر می‌شود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكسته‌بستهٔ تقصیر می‌شود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجره‌ات دخیل نالهٔ شبگیر می‌شود دل من سرشک حاجت هر كس كه می‌چكد بر خاک كنار پنجره تصویر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم كه می‌نگرم هزار مرتبه تكثیر می‌شود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر می‌شود دل من خدا نكرده اگر از تو رو بگردانم اسیر بازی تقدیر می‌شود دل من چگونه قصد زیارت كنم برای وداع مگر ز دیدن تو سیر می‌شود دل من خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند من و جدایی از این آستان خدا نكند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی مهی که نور می‌دهد، بر عرب و عجم توئی رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی به مسجد‌الحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی صفا و مروه می‌کند با حرمت صفا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا منم که بین طوطیان، گرم ترانه‌ی توأم کبوتری شکسته‌پَر، در آشیانه‌ی توأم نیازمند گندمی در آستانه‌ی توأم بال‌زنان دور و برِ نقاره خانه‌ی توأم اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من به غرفه‌های مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفته‌ام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم چه می‌شود قبول تو بخاطر خدا شوم نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی چه می‌شود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره‌ات، سنگ شود طلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشی‌ام ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها که پنجه‌ام گره خورَد به غرفه‌ی تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم به سایه‌ی بهشت هم نیازمند نیستم جهنّم است بهر من، بهشتِ بی‌رضا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده هر نفسی که می‌زنم، سلسلةالذهب شده کبوتر تو از ازل، به‌ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده می‌کنی توئی که جان مرده را، دوباره زنده می‌کنی تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده می‌کنی تو نقش شیر پرده را، شیر درنده می‌کنی تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش بنویسی مرا هم جزو این دل‌داده‌ها با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها هر کسی بی‌ادعاتر بود، بالاتر نشست آبرومندند در درگاه تو، افتاده‌ها آب سقاخانه و عطر ضریح و گَرد صحن مست کردی شاعرانت را تو با این باده‌ها این غزل‌ها، این نفس‌ها، پر شد از عطر حسین بی‌‌ رگِ غیرت نمی‌خوانند شعر، آزاده‌ها با قلم‌ها، با علم‌ها، رو به میدان می‌روند همدل یاران مهدی، در صف آماده‌ها راه قم - مشهد، پس از آن: راه مشهد - کربلا با نگاه تو غزل هستند، حتی جاده‌ها کاش بنویسی رضا جان! اسم ما را هم به لطف با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند، شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبه‌ی غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود، غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشه‌ی من است علم رضا معلم اندیشه‌ی من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشه‌ی صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسه‌ی چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشه‌ی حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعه‌ی جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش بايد رفاقت کرد با خار بيابانش هجران کشيدن به اميد وصل می‌ارزد گر اولش تلخ است، شيرين است پايانش هر کس که عاشق نيست پس اصلاً چرا زنده‌ست يا چه جوابى می‌دهد فردا به وجدانش خاکستر پروانه‌اى را ديدم و گفتم هر کس که عاشق می‌شود اين است تاوانش آن کوچه‌اى که يار ما از آن گذر کرده‌ست عُشاق منت می‌کشند از سنگ طفلانش منکه چهل سال است روى خاک می‌خوابم حيف است نگذارم سرم را روى دامانش اين شمع‌ها که بر تن پروانه می‌گِريند زنده نمی‌مانند تا شام غريبانش اشک جوانى بهترين سرمايه‌ی پيرى‌ست خوب است باشد آدمى فکر زمستانش در وقت مردن روبه قبله می‌شود هرکس من وقت مرگم می‌شوم رو به خيابانش در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد عبدى که سجده می‌کند اول به ايوانش باران که آمد بعد از آن خيرات می‌بارد خير کسى را خواستى اول بگريانش سنگينى زنجير بر گردن نمی‌گيرد از گريه هر که خيس می‌گردد گريبانش من سال‌ها در گيسوى تو سِير مي‌کردم سِيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش وقتى دلم را دست چشمان تو می‌دادم باور نمی‌کردم بيندازى به زندانش يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد پژمرده می‌گردد گلى که نيست گلدانش آنکه لبش را از ضريحت برنمی‌دارد صدها گره وا می‌کند از کار، دندانش گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست من هم يکى از اين کبوترهاى مهمانش شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است هر کس که از قم می‌رود سمت خراسانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل از جهان بریده... به اینجا رسیده‌ام یک عمر بال و پر زدم اما رسیده‌ام این قطعه با تمام زمین فرق می‌کند از فرش تا به عرش معلّی رسیده‌ام با قلب من سکوت حرم حرف می‌زند اینجا به درک به عالم معنا رسیده‌ام از این به بعد صحبت لب‌تشنگی خطاست وقتی به پای‌بوسی دریا رسیده‌ام کی بی شفای این دل درمانده می‌روم وقتی میان صحن مسیحا رسیده‌ام من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم با یک نگاه خود بگو آیا رسیده‌ام؟ توفیق خاکبوسی تو لطف خواهری‌ست اینجا به فضل دختر موسی رسیده‌ام قلبم کبوتر حرم زینب قم است در هر سلام منتظر یک علیکُم است :: مهر تو را زلالی باران نوشته‌اند فردوس را، ز خاک خراسان نوشته‌اند با هر ترنمِ «وَ أنا مِن شُروطِها» حب تو را قبولی ایمان نوشته‌اند ای مهربان! تبسم هر روزهٔ تو را صبح سپید مردم ایران نوشته‌اند در سایهٔ تجلی شمس‌الشموسی‌ات خورشید را چراغ شبستان نوشته‌اند وقت طواف قبلهٔ هفتم رسیده است ما را، ز خیل گوشه‌نشینان نوشته‌اند بسته به چشم‌های تو شد سرنوشت ما یک خندهٔ رضایت تو شد بهشت ما :: هر کس به یک نگاه تو دل داد، یا رضا از بند غصه‌ها شده آزاد یا رضا بار نخست از سوی آزادی آمدم اما دلم به دام تو افتاد یا رضا از مرقد کریمه رسیدم که شد دلم یک یا کریم صحن گُهرشاد یا رضا با هر فراز جامعه شد هم‌صدای من در صحن جامع رضوی، باد یا رضا بال و پر دلم شده آیات مهر تو در بین حجره‌های پریزاد یا رضا در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم از بس کنار پنجره فولاد یا رضا ـ حرف از زیارت و حرم و کربلا زدم گفتم ز عیدی و شب میلاد یا رضا من دست خالی آمده‌ام توشه دست توست اذن طواف کعبۀ شش‌گوشه دست توست :: بند آمده زبان ز شکوه زبانزدت بسته دخیل، عالم هستی به گنبدت باب‌الاجابت همهٔ اهل عالم است حلقه به حلقه، پنجره فولاد مرقدت بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره از بس گره‌گشا شده هر رفت و آمدت «باب الجواد راه ورودی به قلب توست» امشب شفیع ما شده جود محمدت تا هست روضهٔ تو، به جنت چه حاجتی‌ست؟ دارد بهشت، حسرت دیدار مشهدت بیت‌الحرام در نظرم جلوه می‌کند وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت دارد زیارت تو ثواب هزار حج جانم فدای نام تو «یا ثامن الحُجج» :: ای آفتاب جود و سخا أیها الرئوف آیینهٔ امید و رجا أیها الرئوف تو ملجأ توسل هر دلشکسته‌ای امشب بگیر دست مرا أیها الرئوف دیدم به محضر تو رسیده‌ست شاعری حتی گرفت از تو عبا أیها الرئوف خود را به حلقه‌های ضریح تو بسته است درمانده‌ای برای شِفا أیها الرئوف در این حرم ملائکه هم از نگاه تو دارند التماس دعا أیها الرئوف می‌گفت عارفی که خدا را قسم دهیم امشب همه به حق تو یا أیها الرئوف حالا کنار پنجره فولاد آمدیم با اشک و آه و شور و نوا أیها الرئوف اذن عروج، اذن رهایی، به دست توست جا مانده‌ایم از شهدا أیها الرئوف ما را به روز حشر و جزا رو سپید کن این کشتگان عشق خودت را شهید کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توأم نیست هیچ دست‌آویز ✍جناب @dobeity_robaey
خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند من و جدایی از این آستان خدا نكند@dobeity_robaey
گرفته نورِ خود از گنبد و مناره‌ی مشهد که هست قابلِ رؤیت مَه و ستاره‌ی مشهد شده‌ست گرم، دل از عشقِ پر شراره‌ی مشهد که کرده‌ام هوسِ دیدن دوباره‌ی مشهد شده دلم همه را نائب الزیاره‌ی مشهد رئوف آل محمد، همه کس است برایم غبار چوب‌پرش هم مقدس است برایم محبتش به مُحبش مشخص است برایم رواق‌های حریمش که نه، بس است برایم، طواف حاشیه و گوشه و کناره‌ی مشهد "حرم" که عرش خدا نیست دلپذیرتر از آن که نیست جای دگر در صفا شهیرتر از آن به وصف آن قلمِ شاعران فقیرتر از آن که هست دایره‌ی واژگان حقیرتر از آن، که واژه داشته باشد به استعاره‌ی مشهد غزل به وصف حریمش رسد به اوج طراوت حرم نگو که لطافت، حرم نگو که قیامت اگر که زائر عرش است زائرش به روایت درست هست بگوییم در مقامِ شباهت: جنان خلاصه‌ای و کبریا عصاره‌ی مشهد غنی‌تر است هر آنکس در این حریم گداتر کنار پنجره تا می‌شود دو چشمِ گدا، تر رسد صدای رضا یا رضا به گوش رساتر حرم در عالم معنا ز جنت است فراتر که نیست جنتِ حق در قد و قواره‌ی مشهد کمک بگیر ز اولاد با سخاوت زهرا که شامل تو شود رحمت مداوم آن‌ها بگیر "امانِ مِنَ النار" را ز رأفت مولا که هم ضمانت عقباست، هم ضمانت دنیا فدای برگه‌ی تضمینیِ دوکاره‌ی مشهد فدای  گنبد زردِ به خطِ ثُلث مُنَقَّش حرم که گرمیِ شوقش زند کنایه به آتش فدای جزء به جزئش، به آن توازُنِ دلکَش که ریسه، گنبد و ایوان، به لفّ و نشرِ مُشَوَّش شبیه تاج و نگینند و گوشواره‌ی مشهد جمال حضرتِ ما را مه و ستاره ندارد دلی که تنگ شده جز وصال چاره ندارد خودت برو حرمش حاجت اشاره ندارد که کار خیر نیازی به استخاره ندارد برو که فاقدِ معناست استخاره‌ی مشهد گمان نکن که توانِ قیاس با حرمش هست به هر کجای جهان یک شناس با حرمش هست به قاب‌ها چقَدَر عکس خاص با حرمش هست دلت گرفت، مجالِ تماس با حرمش هست که حفظ کرده‌ام از کودکی شماره‌ی مشهد دمِ طلوع و دمِ مغرب و به وقت شفایی رسد ز صحن عتیقش به گوش عرش، صدایی چه شوکتی! چه شکوهی! چه لحظه‌ای! چه صفایی! همیشه کوک نباشد صدای ساز و صدایی شبیهِ نغمۀ موسیقیِ نقاره‌ی مشهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e