eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
439 ویدیو
169 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ انتخابات؛ مسیر تحوّل و کارآمدی ✍️ علی بنایی ریشۀ مجموعه مشکلات و پسرفت‌ها و ناکارآمدی‌ها به موضوع «تحوّل» باز می‌گردد و راه برون‌رفت از مشکلات و چالش‌های فعلی و کشور، ایجاد تحول جدّی و عمیق و همه جانبه در حوزه‌ها و مراکز مهم و حساس و تصمیم‌ساز کشور است. این ضرورت‌ها موجب طرح موضوع تحول در ابتدای امسال گردید والا صرف تکرار شعار تحول هیچ ثمره عملی برای کشور نخواهد داشت و همچون سال‌های قبل امسال هم به پایان خواهد رسید، ولی دستگاه‌های اجرایی کشور در خم کارهای جاری و روزمره باقی خواهند ماند و مراکز فرهنگی و حوزه‌های علمی و دانشگاه‌ها بدون مطالعه و کارشناسی ضروری به مسیر همیشگی خود ادامه خواهند داد. مسائل و مشکلات جاری کشور تک‌بُعدی و تک‌ساحتی نیست، ولی اگر مجموعه چالش‌ها دسته‌بندی و اولویت‌سنجی شوند، قطعاً چالش ناکارآمدی و کاهش سرمایه اجتماعی و عدم مشارکت مردم و فشارهای اقتصادی زندگی روزمرۀمردم و کوچک شدن سفره و سبد غذایی مردم و ... از مهم‌ترین چالش‌های پیش رو است که حل آن جزء با تحول و اصلاح مسیر، میسر نخواهد بود. 🔗 متن کامل در خبرگزاری حوزه @HOWZAVIAN
تنش حفاظتی یا مردم گریزی و جدا بافتگی؟! ✍️ محمدعلی بابایی ملیکی 🌺در سیره بزرگان بحث حفاظت یک چیزِ و در دل مردم بودن یک چیزِ دیگر و این دو نباید با یکدیگر خلط شوند، بطوری که مردم، مسؤلین و بزرگان را جدا از خود پندارند و از نظام و انقلاب بیزاری جویند، نظیر بزرگانی چون سردار شهید قاسم سلیمان و رئیس جمهور محبوب شهید رجایی. 🌺مردم درک و فهم دارند و حفاظت را حق مسلم برای مسؤلین بالا رتبه می‌دانند اما نه با تشریفات و مردم گریزی. 🌺مردم خواهانند که مسؤل مملکتش دردش را بفهمد وبرایش چاره کند نه فقط از پشت شیشه دودی و از پشت دفتر کارش و از روی ذهنیتی که با کف جامعه فرق دارد برایشان تصمیم بگیرد. 🌺اما حرفاها برای مسؤل نظام بود، منتسبین به نظام که خود کاره‌ای نیستند و فقط نان اسم و رسمشان را‌ می‌خورند، که حواسشان باید بیشتر جمع باشد تا مردم را دل زده نسازند،حتی از نظر نظام حصار حداقلی امنیتی بنابر مصالحی برایشان لازم باشد. @HOWZAVIAN
🔴 تاج‌باخته‌ای که مثل برف دی‌ آب شد! (به بهانه ۲۶دی، سالروز فرار شاه از ایران) ✍️ علی‌خسروی 🔻اگر کسی، اندکی تاریخ معاصر را تورق کرده باشد می‌داند، در سال ۵۶ اگر از مردم ایران می‌پرسیدند که هزار اتفاق احتمالی را برای سال آینده، پیش‌بینی کنید، کمتر از نیم‌‌درصد مردم، شاید در میان هزار حادثۀ محتمل، نامی از تغییر نظام [پادشاهی] می‌برد. 🔻از ۱۹دی سال ۵۶ تا کمی بعدتر، یعنی تابستان داغ ۵۷، حوادث چنان پرشتاب و پی‌در‌پی از روی کشور گذشت که در باور هیچ تحلیل‌گری نمی‌گنجید. این سرعت و شتابِ عجیب و غریب، رژیم شاهی را گیج کرد و نتوانست تدبیری بیندیشد؛ و این فرصت را به رهبران انقلاب داد تا به سرعت نظام جدید را روی کار بیاورند. 🔻طرفه آنکه شاه پس از غائلۀ ۱۵ خرداد ۴۲ همۀ صداها را خفه کرده بود. به همین دلیل وقتی خودش ضعیف شد، صدای دیگری هم نبود که شنیده شود؛ جز صدای روحانیت که سازمانی مردمی، گسترده و منسجم داشت. تاریخ گواهی می‌دهد که تاج‌باختۀ مزبور، در هفته‌های پایانی و در جلسات مشورتی با درباریان مکرر گله می‌کرده است که: «پس طرفداران ما کجا هستند و در حمایت از سلطنت چرا به خیابان‌ها نمی‌آیند؟!». 🔻از سوی دیگر، شاه هر اتفاقی را پیش‌بینی می‌کرد جز جلوداری روحانیت را در انقلاب. در گمان او، قدرت بسیج مذهبی‌ها، بیشتر از آنچه در ۱۵ خرداد ۴۲ رخ داد، نیست. شاه، خطر اصلی را در احزاب چپ و کمونیست‌ها می‌دید. آن سال‌ها، اوج دوران جنگ سرد میان بلوک شرق، به سردمداری شوروی، و دنیای غرب به رهبری آمریکا بود. شاه، حیات خود را بیش از همه، از ناحیۀ شوروی در خطر می‌دید و به هیچ وجه گمان نمی‌کرد که به دست نیروهای مذهبی سرنگون شود. او به چشم خود دیده بود که شوروی نیمی از اروپا را به زیر سلطۀ خود درآورده و تا کوبا و کرۀ شمالی رفته است. همسایگی شوروی، سایۀ ترس را تا اتاق خواب او انداخته بود. تصور غلط شاه از ترکیب مخالفانش، او را غافل‌گیر کرد. 🔻شاید اگر شاه می‌توانست آینده را پیش‌بینی کند، هرگز به مراکزی مانند «حسینۀ ارشاد»، اجازۀ هیچ‌گونه فعالیتی نمی‌داد. اما او دستگاه سرکوبش را بیشتر برای مواجهه با نیروهای چپ آماده کرده بود. وقتی انقلاب شد و شعارها را شنید، چنان در بهت و حیرت فرو رفت که تا پایان عمر از آن بیرون نیامد! او چند هفته پیش از فرار، در مکالمه تلفنی با «علی امینی» نخست‌وزیر اسبق خود گفته بود: «داریم مثل برف آب می‌شویم!». @HOWZAVIAN
«ساخت افکار عمومی را به صورت قسطی به ما بسپارید»! ✍️ احمد اولیایی 🔸این روزها احتمالا تبلیغاتی مانند «عینک قسطی»، «ماست و لبنیات قسطی»، «لوازم خانگی قسطی» و ... را در تلویزیون و بالای پل های عابر پیاده دیده اید. 🔹این ها بیش از آنکه جبران کننده و تسهیل کننده خدمات به مردم باشد، افکار عمومی را دچار یأس می کند. برخی با دیدن مکرر تبلیغات خرید قسطی به ویژه در محصولاتی مانند عینک اینگونه می پندارند که آیا کار بجایی رسیده که عینک را باید قسطی بخریم؟! 🔸سیاست چهارم از سیاست ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید: «تبلیغات نباید وحدت ملی را مخدوش ساخته یا موجب تحقیر و ...جامعه شود». ضابطه شماره هشت از همین قانون نیز می گوید «تبلیغات نباید باعث آشفتگی ذهنی و روانی گردد». 🔹هرچند ممکن است این، تشویش افکار عمومی «عامدانه» نباشد و مشمول ماده ۶۹۸ و ۵۱۱ قانون مجازات اسلامی مربوط به تشویش افکار عمومی نشود اما قطعا موجب تشویش ادراک اجتماعی از جمله ناامیدی در بخشی از مردم می شود. 🔸پیشنهاد این است که اولا نظارت، دقیق تر شود به ویژه در این ایام نزدیک به انتخابات، دوما عبارت های جایگزین در این تبلیغات استفاده شود مانند «خرید آسان» یا «خرید متناسب با شغل شما»‌ و سوما تشویش اذهان عمومی غیرعامدانه نیز جرم انگاری شود. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ▪️درخواست یک جوان از آقای اکبرنژاد ▫️ابتدای جلسه مناظره بین آقایان رئوفی و اکبرنژاد و قبل از شروع آن، جوانی که شاید به زعم ما تیپ ظاهرالصلاحی نداشت از جا برخاست و در مقابل آقای اکبرنژاد به نقد گفتار و رفتار ایشان پرداخت که دیدن این فیلم خالی از لطف نیست. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت
. شوکه نشوید!👆 ⚡️یک امر به معروف جانانه از کسی که هرگز برخی علمای قم نیز انتظارش را نداشته‌اند. ✔️در این جلسه حضور داشتم، شوق و عقل و عشق این جوان مرا در مسیر روشنگری و تبلیغ و هویت طلبگی ام حیات دیگر بخشید. 🌻بارک الله... @HOWZAVIAN
🔴 ۲۷ دیماه سالروز شهادت نواب صفوی 🔵 شهید سید مجتبی نواب صفوی: 🟢 ‏آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان‌هایش باشم. 🌷 شهادت ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ 🌷 تیرباران بدست رژیم پهلوی مشخصات کتاب نام کتاب : راهنمای حقایق نویسنده : مجتبی میرلوحی(نواب صفوی) ناشر : امید فردا تعداد صفحات : 104 صفحه شابک : 978-622-6258-70-8 تاریخ انتشار : 1398 دسته بندی : تاریخ ایران, علوم سیاسی, انقلاب اسلامی ایران. 📷 دست‌نوشته‌ی رهبر انقلاب در تجلیل از شهید نواب صفوی، در زیر عکس شهید 🔰 در بیست و هفتم دی‌ماه، سالروز شهادت شهید سیدمجتبی نواب صفوی، پایگاه اطلاع‌رسانی Khamenei.ir، دست‌نوشته‌ای از رهبر انقلاب را که در تجلیل از این شهید بزرگوار نگاشته شده است، منتشر می‌کند:🔰 🌷 «بسمه‌تعالی سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما. @HOWZAVIAN
خداوند هدایت‌گر و حکیم به طرق مختلف حجتش رو بر بندگانش تموم میکنه بهشون تلنگر میزنه حتی بنده ای با این طرز پوشش ولی سرشار از عشق ولایت میشه حجت بر یک استاد حوزه! هرچی سنمون بیشتر میشه تازه معنی عاقبت بخیری رو درک میکنیم اقای اکبر نژاد به کجا چنین شتابان از این می‌ترسم عاقبتتون عبرت بشه برای خیلی از حوزوی‌ها😔 یه بار دیگه با دقت زندگی‌نامه مرحوم آیات منتظری و شریعتمداری و مواضع شون رو بخونید... سخن علمدار انقلاب شهید حاج قاسم سلیمانی یادتون نره؛ هرکی پنجه به روی ولی فقیه و نظام کشید آواره شد. @HOWZAVIAN
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به مناسبت سالروز شهادت پیشگام مبارزه با رژیم صهیونیستی شهید نواب صفوی (ره) 🔹 همواره در خط مقدم حمایت از مظلومین و خروش علیه ستمکاران و مستکبران بوده است. ✔️مطالعه بیشتر @HOWZAVIAN
افسانۀ «جادوگر شهر اُز» ✍️ علی خسروی افسانۀ «جادوگر شهر اُز» بقلم «فرانک باوم» که در ۱۹۳۹ با کارگردانی «ویکتور فلمینگ» سینمائی شد با خلق صحنه‌هائی اَلوان و شخصیت‌هائی مهربان، توانست به اثری ماندگار در حافظه تاریخی قرن بیستم مُبدل شود. «دوروتی» کاراکتری شجاع و سلیم‌النفس که مقهور مهابت خوف‌ناک جادوگر نشد و همین پایمردی به دوروتی کمک کرد تا بفهمد در پشت چهره دژم، افسرده و وحشتناکِ «جادوگر شهر اُز» مردی ناتوان نشسته است که می‌کوشد ضعیف‌النفسی خود را با تشبث به لُغُزخوانی و اخافه‌سالاری پنهان و استتار کند! غرب، خصوص ایالات متحده، امروز از حیث سایکولوژیک نزدیک‌ترین نمونه به شخصیت (Character) «جادوگر شهر اُز» است که هر چند می‌کوشد در فاهمه رقیبان و حریفان، خود را در قامت هیولائی قدرتمند و اراده‌گرا و خوفناک تداعی کند اما دیگر کمتر کسی است که قاهریت و مهابت وی را جدی بگیرد و در عمل نشان داده پشت آن «اراده معطوف به قدرت و شدت» نحافتی نشسته است که به صورتی پاتالوژیک(بیمارگونه) بشدت خائف و خشونت‌گریز و یا حتی خشونت‌ترس است. انهدام پهباد قدرتمند گلوبال‌هاوک، حمله به لانۀ ارتش رجزخوان آمریکا در عین‌الاسد، طوفان‌الاقصی و خیز جسورانۀ یمن در باب‌المندب و پهلوان‌نمائی پسیکولوژیک و رجزخوانی‌های اجوف و مضحک یانکی‌ها پس از این حملات علیه یمن و دویست حمله مقاومت (کتائب=گردان) عراق در صد روز گذشته به مواضع آمریکایی‌ها و در نهایت حملۀ موشکی ایران به متحدان کرد–داعش–صهیونیست ایالات متحده، از هر زمان بیشتر حامل این پیام است که پهلوان مزبور، بُرزوئی پنبه‌ای است و در این بزنگاه، این غول قاهر و اخته تفنگ‌اش خراب و خودش هم به خواب است! @HOWZAVIAN
🔸خوش‌شانسی شیخ پیاده ✍️ مرتضی بذرافشان شیخ ما، همین دیروز، به قصد سفری نیم روزه، به مرکز استان، در مسیر، منتظر بوده؛ در کسری از ثانیه، خودرویی نه بسیار شیک! با سرنشین خانواده، جلوی پایش متوقف و او هم به گمان ماشین کرایه ای، سوارشده و راننده خوش نیت اما، باعزت و احترام، اورا، به مقصد حتی خیابان و اداره مورد نظر میرساند. حاج آقا، برای حساب، دست به جیب!! و آن مرد اما به ذکر صلواتی و فاتحه، برای امواتش در روز شهادت امام هادی علیه السلام، بسنده و خداحافظی کرد و رفت فی امان الله. شیخ همیشه پیاده، ساعتی بعد، کنار خیابان، باز در انتظار و کمتر از نیم دقیقه، قراضه ماشینی آمد و برعکس قبلی، راننده، همان ابتدا گفت: ۵۰ تومن؛ شیخ، سلامی کرد و جلو نشست؛ آقا، بی مقدمه و بدون پاسخ سلام، پرسید: حاج آقا! در این لباس ،اصلا کسی به شما، سلام میدهد؟!. شیخ، بعد از اندکی مکث، مهربانانه، جواب داد: اتفاقا، قبل از سوار شدن بر ماشین شما، در ۱۰ دقیقه که پیاده راه رفتم، حداقل ۱۰ نفر، سلام گفتند ؛ او هم با خونسردی گفت: من که به چیزی اعتقاد ندارم؛البته بخاطر عملکرد شماها؛ اما بعد از کلامی و صحبتی صمیمانه، هنگام پیاده شدن شیخ، همین آقای مثلا بی اعتقاد، اما خوش طینت، نفس راحتی کشیده؛ از مسافر خوش مشربش تشکر کرد و گفت: حاج آقا! ممکن است شماره تماسی از شما داشته باشم، برای سوالات اعتقادی و شرعی ام؟ بعد هم، کرایه نگرفته؛ رفت. بعد از انجام کارها، حاج آقای ما، باز در انتظار تاکسی و چون خیابان خلوت بود و رفت و آمد اندک؛ دقایقی گذشت، از آن سوی خیابان، ماشین خوش رنگی، توجه شیخ مارا، جلب کرد؛ صدایی شنید که حاج آقا! برای شما ایستاده ام؛ تشریف بیاورید. شیخ وقتی سوار شد، آن شخصیت محترم گفت: حاج آقا، کار من، مسافر کشی نیست، دیدم پیاده ای، برگشتم، فقط شما را برسانم. حاج آقای خوش شانس ما، برای بازگشت به مبدا، یعنی شهر خودش، در ایستگاه پایانی، سوار ماشین زرد رنگی شده؛ از قضا مسافری، در مدت یک ساعت، همه مسئولان را به باد انتقاد گرفته و شیخ هم جلو نشسته؛ بی اآنکه پشت سر را ببیند، سراپا گوش و هر از گاهی، فقط سری تکان داده و با بله های معنادار، همراهی اش میکند نه بیشتر. خلاصه، به همین مقدار گفت و گو، با حاج آقا دوست شده و با رد و بدل تلفن و آدرس، موقع پیاده شدن، از سعه صدر شیخ، قدر دانی و کرایه اش را هم حساب و خداحافظی کرد و دستی تکان داد و رفت. حالا که فکر میکنم، عجب سفر پر خیر و برکتی بوده؛ چند نفر ثواب بردند؛ چند نفر راه یافتند و حاج آقای ما هم بدون یک ریال هزینه، رفت و به شهرش برگشت؛ ای بابا، کاش، من هم یک حاج آقا، بودم؛ عده ای هر چه خواهند بگویند... @HOWZAVIAN
🍃نامه شماره دو ✍️ امیر خندان سلام نورا جان می‌دانم که نامه اول را هنوز نخوانده‌ای. قصد نوشتن نامه دیگری نداشتم. اما دیدم اگر دست‌به‌قلم نبرم و وقایع این روزهای اطراف تو را برایت روایت نکنم، هم به تو و هم به تاریخ مدیون هستم. اگر من برایت روایت نکنم که در این چند وقت چه بر سر دخترانِ هم سن و سال تو در غزه و یا کرمان افتاد، برایت روایت خواهند کرد که: دختربچه «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» عامل ترور صد نفر در کرمان بود! @HOWZAVIAN
✍️پیام کوتاه، مقتدرانه و پر معنای شیخ طنّاز به تمام دشمنان اسلام 🔸حضرت استاد ذوالفنون طنّاز، ( دامت نانازاته) در پی حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مواضع دشمنان اسلام، پیام مقتدرانه، کوتاه و حکیمانه زیر را صادر نمودند: ««« به در زدیم تا دیوار بشنود »»» 🔸مریدان که متوجه فرمایش استاد نشده بودند از ایشان توضیح بیشتری خواسته که استاد چنین بفرمودند: حمله دیشب ضربه ای ریز با انگشت کوچکمان ( همانی که بعضا توی سوراخ گوش و دماغ می کنیم) بر درب پوسیده استکبار بود، تا بیدار شوند. دشمنان مراقب باشند و بترسند از روزی که مشت گره کرده مان را به تمام در و پیکرشان بکوبانیم. @HOWZAVIAN
🔹مذمت روزگار ✍️مجید ابطحی حسن بن مسعود می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم، در حالى كه 🔷انگشتم خراشيده بود 🔷و سوارى به من برخورد كرده و شانه‏‌ام را آزرده بود 🔷و به شلوغی و ازدحامی گرفتار شده بودم كه بعضی از لباسهایم پاره شده بود، _گفتم: وه چه ! خدا شرّت را از من بگرداند( ای روز!) _امام عليه السّلام (این سخن مرا شنیدند و) فرمودند: اى حسن، تو هم كه رفت‌و‌آمد دارى را بر گردن ديگرى مى اندازی كه گناهى ندارد؟ _من به سر عقل آمدم و دانستم كه خطا كردم، گفتم: اى سرورم، از خداوند می‌خواهم مرا ببخشد. _فرمود: اى حسن، روزها چه گناهی کرده اند كه چون شما به می‌رسيد آنها را می‌شماريد؟ گفتم اى پسر رسول خدا، من (ازين پس) همواره از خدا آمرزش می طلبم و استغفر اللّه گويم و اين توبه من باشد (كه ديگر تكرار نكنم). _امام فرمودند: به خدا سودتان نبخشد، بلکه خداوند به دلیل اینکه شما بی گناه ها را مذمت و سرزنش می‌کنید، شما را مجازات می‌کند. اى حسن، آيا نمی‌دانى كه پاداش دهنده و كيفركننده و سزا دهنده به اعمال در دنيا و آخرت فقط ؟ _عرض كردم: بله، آقای من! _امام فرمودند: پس هرگز بر خلاف اين (اعتقاد و يقين) مرو(و این رفتار را تکرار نکن!) و براى روزها شأن و اثرى در حكم خداوند قايل مشو. _ گفتم:چشم، سرورم! 📌تحف العقول ص۴۸۳ @HOWZAVIAN
🖌محمد حسین انصاری نژاد علاماتِ ظهورِ کیست از سمتِ یمن پیدا؟ که می‌بینم به هر سو لالۀ خونین کفن پیدا 🔗متن شعر 🖌مریم فردی صدای چیست می آید از آسمان یمن؟ نگاه کن چه هیاهوست در جهان یمن! 🔗متن شعر 🖌مسعود یوسف‌پور یمن، نوید ظهور است و در قبیله ما رسیده است همین وعده از سلف به خلف 🔗متن شعر 🖌مهتا صانعی تکبیرةالاحرام یعنی پای پیمان‌ها برخیزد از چادر نمازم گَردِ میدان‌ها 🔗متن شعر 🖌مریم بسحاق ما که ندیده عاشق روی شما شدیم برگرد تا ارادت‌مان بیشتر شود 🔗متن شعر 🖌محمد تقی عارفیان خط مقاومت هدف است و نشانه است نقشه یکی است، غزه و کرمان بهانه است 🔗متن شعر 🔗ادامه در صفحه شاعران حوزوی @HOWZAVIAN
🔴 پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی ✍️ ادوارد سعید 🔸 روزانه فقط در تلگرام بیش از ۳ میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت ۴ صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز ۲۵ هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ويژگی هایی خاص. 🔹کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن می‌دانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت می‌کنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. 🔸این در صورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک می‌شویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با روبرو هستیم. ✍️تحلیل و تجویز راهبردی: رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهت‌دار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند: 1️⃣ حجم بالای اخبار و تحلیل ها: اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها. 2️⃣ سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است. 3️⃣ سواد مصنوعی: نظرات ما از در شبکه‌های اجتماعی سرچشمه می‌گیرند، نه مطالعۀ کتاب‌ها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است. به همین خاطر است که اخبار درست، غلط، و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزش‌اند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. 🔻چه می توان کرد؟ 1️⃣ . نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید و نه تأیید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت. 2️⃣ در حالت غیر طبیعی قضاوت نکنید. مطالعات نشان داده اند زمانی که افراد از بیشتری برخوردارند، کیفیت قضاوت های حرفه ای شان افزایش می یابد. بنابراین زمانی که شتاب زده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتاب زدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست [غیر عادی]، غیرقابل اتکاست. 3️⃣ به ، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شده‌اند مانند «گفته می‌شود» یا «شنیده‌ها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد. 4️⃣ برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از /گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟ 5️⃣از و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ 6️⃣در دانش منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجش گرانه (انتقادی) بخش را بخوانید تا با بیش از ۷۰ نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید. 7️⃣حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند. @HOWZAVIAN
🔷 جهان آینه‌ها ✍️ حمید احتشام‌کیا، پژوهشگر فلسفه 🔸از جمله خیال‌بافی‌های من در کودکی این بود که مقابل آینه می‌ایستادم و ساعت‌ها در آن خیره می‌شدم و می‌پرسیدم: «آنجایی که در آینه است، چگونه جایی است؟» یادم است که دربِ اتاقمان در آینه‌یِ قدیِ بزرگی که بین دو دربِ کمدِ لباسی قرار داشت، به‌خوبی دیده می‌شد. با خودم می‌گفتم اگر می‌توانستم وارد آینه شوم و از آن درب خارج شوم، دیگر وارد جهان آینه‌ها شده‌ام. 🔸 گاهی در خیالات خودم از آن درب خارج می‌شدم و وارد جهان آینه‌ها می‌شدم و آنقدر در آن فرو می‌رفتم و از خودم دور میشدم که از ترسِ گم‌شدن از خود به خود آمده و از آینه فاصله می‌گرفتم. 🔸 گاهی فکر می‌کردم آنکه در آینه است واقعی است یا من؟ بعد پاسخ می‌دادم لابد او هم همین سؤال را می‌پرسد؛ شاید او هم خودش را واقعی و من را در جهان آینه‌ها می‌پندارد! 🔸ما اکنون در عصر فضای مجازی بسر می‌بریم. در این عصر هستند کسانی که آنقدر در فضای مجازی فرو رفته‌اند که خودشان را گم‌کرده‌اند و آن‌قدر بین خودشان فاصله انداخته‌اند که شاید برای به خودآمدن قدری دیر شده باشد. این فضا را که می‌بینم می‌گویم شاید آرزوی کودکی‌ام در سفر به جهان آینه‌ها برآورده شده است! اما ترسناک‌تر از آن است که بخواهم تجربه‌اش کنم. 🔸شاید هم وقت آن رسیده که به جهان از منظر منِ در آینه بنگریم. تا قبل از کانت فیلسوف شهیر آلمانی فرض بر این بود که آگاهی ما، بازتاب جهان است؛ اما کانت پرسید چه می‌شود اگر جهان، بازتاب آگاهی ما باشد؟ 🔸گاهی تفاوت‌ دو منظره به دلیل تفاوت در منظرهاست. عصر فضای مجازی می‌تواند همان عصر فضای حقیقی باشد که از منظری دیگری در حال روایت‌شدن است. شاید نوبت روایت جهان آینه‌ها رسیده است. شاید قرار است قصه کسی را بشنویم که در آینه به من خیره شده است. به‌راستی از منظر او عالم چه شکلی است؟ @HOWZAVIAN
🌻 برارجان ✍️سعید احمدی این مدت که «زن، زندگی، آزادی» افتاد روی زبان‌ها، از هر کس که شنیدم، سرووضع و ریخت‌وقیافه‌اش دادمی‌زد هیچ‌چیز که نداشته نباشد، دست‌کم بهره و ثمره‌ای از زندگی دارد؛ آزادی را نمی‌دانم. میان این‌همه هیاهو، لابه‌لای این‌همه آدم، زنانی را می‌شناسم که آن‌قدر از زندگی هیچ‌چیز ندارند که داخل آدم به‌حساب نمی‌آیند؛ چه رسد به پرچم و شعار و جنبش و این حرف‌ها. امروز همراه همسرم، سری زدم به خانم برارجان. از بس هی می‌گوید: برارجان! برارجان! خودم این اسم را برایش گذاشتم؛ وگرنه نام دیگری دارد. یکی از زن‌های آواره و دربه‌در افغان با چهارتا بچه. شوهرش معلم قرآن بود. فقط همسر نبودند؛ دوست و جانِ هم بودند. دلشان ‌خوش بود به همان لقمه‌ی نان و یک استکان چای که با دل‌وقلوه دادن به هم می‌خوردند. خدا را هم شکر می‌کردند. راضی بودند به هر چه می‌رسید و نمی‌رسید. روزگارشان بد نبود؛ البته اگر همین‌طور می‌گذشت؛ ولی نگذشت؛ یعنی نگذاشتند که بگذرد؛ از وقتی که سایه‌ی خداخوانده‌ها، پیامبران تباهی، ریش‌های چندوجبی و دستارهای پیچ‌درپیچ با کلاشینکف‌های روسی و ام‌شانزده‌های آمریکایی افتاد روی زندگی آنان. شوهر برارجان با چندتا از مردهای فامیل می‌روند مزارشریف، زیارت. نه می‌رسند و نه برمی‌گردند. خبر سرهای بریده و جنازه‌های سوخته‌ که رسید، آشیانه‌ی برارجان هم آتش گرفت و خاکستر شد. پر می‌زند با سه بچه‌ی قدونیم‌قد و یکی هم توراهی. می‌گریزد و می‌گریزند. همان نیم‌چه زندگی جایش را می‌دهد به آوارگی. مهاجرتِ مرغی که لانه هم ندارد چه رسد به خانه. مثل گربه‌ای که میان محله‌های نامهربانی و سگ‌های هار و بی‌باک، باید دم‌به‌ساعت بچه‌هایش را به دندان بگیرد و تن آن‌ها را و جان مضطرب و پریشان خود را این‌طرف و آن‌طرف بکشد. گز کند زمین را شاید جایی، گوشه‌ای از این دنیای پت‌وپهن، کام تلخشان، کمی، فقط کمی، طعم شیرین زندگی را بچشد؛ ولی نمی‌چشد. خانه‌به‌دوشی مثل بادبادکی است که از دست بچه‌ای بازیگوش رها می‌شود و به اسارت اراده‌ی سخت و خشن طوفان درمی‌آید. می‌رود و نمی‌داند تا کی و تا کجا؟ مانند همین برارجان که گردباد خانه‌به‌دوشی، او را تا قم آورده. با گرمای قلب‌های مهربانِ آدم‌های بی‌ادعا، او و سید حسین و زینب و فاطمه و رقیه‌ساداتِ موخرمایی کوچولو، الآن توی قم و میان کوچه‌دالان‌های قدیمی و پایین‌شهری، آلونکی اجاره‌ای دارند. برارجان برای زندگی می‌جنگد؛ از سرصبح تا دم‌غروب. بچه‌ها پشت در بسته و پرده‌ی انداخته، می‌مانند تا برارجان از سر کار برگردد. از دم‌غروب تا سرصبح هم مادری می‌کند هم پدری؛ ولی زندگی نمی‌کند. آزادی پیش‌کش. امروز گفت: «برارجان! صاحب‌خانه این ویرانه را فروخته، می‌گه زودتری به فکر جا باشید. خریدار می‌خواد این خانه‌ی کلنگی را بکوبد و دوباره بسازد». بازهم ترس، بازهم اضطراب، بازهم آشفتگی، بازهم بادبادک و طوفان. راستی! رقیه‌سادات موخرمایی کوچولو! سهم تو از زندگی میان این همه هیاهو و شعارهای دهان‌پرکن چقدر است؟ آیا تو جایی برای آرام‌وقرار خواهی یافت؟ اگر تو نیز از شهدای حادثه‌ی تروریستی بدجور تلخ و دردآور کرمان بودی، چند قطره اشک برایت روی گونه‌ها می‌غلتید؟ چندتا هشتک برایت می‌نوشتند؟ @HOWZAVIAN
. ✍️ تلنگرِ پس از خوشحالی همه فضلا و طلاب تجربه پژوهشی، تبلیغی و جهادی دارند اما کمتر هستند که پس از آن تجربه دست به قلم شوند و بنویسند این کمتر بودن راوی حوزوی برای حوزه، اسلام و انقلاب است سپاس از استاد احمدی، نویسنده و مبلغ جهادی که از روزانه‌های‌شان رویداد می‌سازند و می‌نویسند. @HOWZAVIAN
🖌 پیوست رسانه‌ای عملیات موشکی افتخارآمیز اخیر ✍️محمدهادی شریعتی امروز ظهر وارد آرایشگاه مردانه شدم؛ آرایشگر مردی‌ست میان‌سال، مومن و انقلابی؛با خوش‌وبش شروع کردم و گفتم: «از بالستیک‌های دیشب خوشت اومد؟» بی‌تامل گفت: «نباید سفارت آمریکا را می‌زدیم، وجهه جهانی خوبی ندارد!» تمام! هر چه تلاش کردم این روایت غلط را با روایت صحیح جایگزین کنم، مثمر واقع نشد. اگر توفیقات فنی را با روایت‌پردازی دقیق و دست اول همراه نکنیم، چنان موشک سرگردانی در میان خودی‌ها منفجر خواهد شد. 🔗کانال حکمت فرهنگ @HOWZAVIAN
🌱 سناریونویسی(۱) ✍️ محمدجواد محمودی برای خلق سناریوی یک داستان کوتاه لازم است در ابتدا طرح آن را از زبان سوم شخص بنویسید، سپس شخصیت‌ها و نمادهای مهم داستان را جدا کرده و آن‌ها را با جزئیات کامل توصیف کنید. یعنی هر آنچه که در ذهن نسبت به این نماد یا شخصیت دارید ترسیم کنید، حتی رنگ موها و مدل خنده‌ها! این اولین قدم برای نوشتن طرح یک داستان پس از ایده‌یابی است. @HOWZAVIAN
📌 یک بام دو‌ هوا ✍ مرتضی بذرافشان این ضرب المثل مال ایرانی هاست، نه ما عراقی ها؛ پس به ما حق بدهید، به ساز خودمان برقصیم؛ هرطور دوست داریم، ادا و اطوار در آوریم و به ریش به ظاهر هم پیمانمان بخندیم؛ واردات گاز و برق ایران و بدهی ۱۲ میلیاردی ما هم، خوشبختانه به بهانه تحریم ها، پا در هوا و در اختیار بانک های خودمان است؛ انشالله این تحریم ها ادامه داشته باشد؛ از خسارات و بدهی جنگ ۸ ساله هم فعلا حرف نزنید؛ چون حالا حالاها، ایران، باید به ما باج بدهد؛ سعیکم مشکور. واقعا اگر ایران نبود ،اقلیم کردستان و کل عراق، بدست داعش، افتاده بود؛ به اقرار خود ما_ قادسیون و اقلیمی ها_ نه خبری از شال و شلوار بارزانی بود و نه کراوات الاحقر السودانی. با همه خدمات خوشبختانه بی منت، نباید، به بهانه حضور موساد، ایران به خاک ما، تجاوز کند؛ حساب حساب، کاکا برادر؛ ما خودمان، کاملا از این اتهامات با پایه و اساس، خبر داریم، ولی حکمرانی به قول قالیباف، آبکی نیست؛ طرف عربستانی و اماراتی را هم باید راضی نگه داریم؛ دیدید من هم اخیرا از عنوان خلیج استفاده کردم؛ به قول روحانی تدبیر لازم است و امید؛ طرف آمریکایی را نباید نادیده بگیریم و برنجانیم و از اخراج آنها، احساساتی حرف بزنیم و بیخود دشمن بتراشیم. همین دیروز، برادران ترک ما، سوء تفاهم نشود، ترکیه منظور است؛ از زمین و آسمان، به خاک ما، حمله کردند، لام تا کام، چیزی نگفتیم و نخواهیم گفت؛ باید حرمتشان حفظ شود؛ چون آنها ایرانی نیستند؛ بده کارشان نیستیم؛ به خاکشان هم تجاوز نکردیم. حالا تا انتخابات بعدی که دوباره من_السودانی_ انتخاب شوم و نیاز به حمایت ایران داشته باشم، فاصله زیاد است؛ از این ستون تا آن ستون فرج است؛ ضمنا پیش خودتان باشد، از مقاومت هم دلخوشی نداریم؛ البته اگر پته ام را، مالکی روی آب نریزد؛ قربون مقتدی صدر... @HOWZAVIAN
💢 عدالت همه‌جانبه نیکوست! بابک شکورزاده 🔹در جریان فتنه سال ۱۴۰۱ و حوادث ناگوار آن در ایران، عده‌ای کشته یا شهید شدند. در این میان برخی از چهره‌ها نسبت به شهادت مظلومانه شهدای آن حوادث موضع‌گیری درستی نداشتند و بعضا نمک به زخم هم پاشیدند. از طرفی همین افراد یا امثال آن‌ها نسبت به محاکمه جنایتکاران، کمپین "نه به اعدام" و چیزهایی شبیه این راه انداختند و رفتاری دوگانه با شئون انسانی از خود نشان دادند. 🔹طبیعتا قوه قضاییه به عنوان مرجعی که باید مجری عدالت باشد وظیفه دارد که به این امور رسیدگی کند و حق را به حق‌دار برساند. 🔹حالا بعد از گذشت یک سال هنوز خبری از سرنوشت برخی از این جانیان از جمله قاتلین شهید آرمان علی‌وردی که بسیار وحشیانه بود معلوم نشده، ولی حکم قصاص مأمور نیروی انتظامی رسانه‌ای می‌شود و از قضا همان جماعتی که حامی جنایتکاران بودند(حداقل بخشی از آن‌ها ) و هشتک "نه به اعدام" می‌زدند از این مسئله استقبال کرده‌اند. 🔹خب اگر واقعا مأمور نیروی انتظامی مستحق اعدام است، عیبی ندارد عدالت را اجرا کنید؛ ولی چرا هنوز تکلیف برخی از این جانیان که اصلا قابل قیاس با این مأمور نیستند را مشخص و رسانه‌ای نمی‌کنید. 🔸ما در مقام قضاوت نیستیم که چرا تکلیف این‌ها هنوز معلوم نشده است؛ ولی چرا باید طوری عمل شود که شائبه‌ی مصلحت‌سنجی کاذب ایجاد گردد که برای خوش‌آمد عده‌ای بی‌انصاف، اینگونه رفتار شود؟! اجرای عدالت بسیار خوب و نیز لازمه حکومت است؛ ولی باید همه‌جانبه باشد و از افراط و تفریط پرهیز کرد. @HOWZAVIAN
🔴 مهم‌ترین مراقبه اهل معرفت در ماه رجب ✍ حجت الاسلام حسین انجدانی، عضو تحریریه‌ی مداد الفضلاء 🔷آنگونه که اهل معرفت گفته‌اند، از مهم‌ترین مراقباتی که در این ماه از ابتدا تا انتهای آن خوب است مورد توجه قرار گیرد، یادآوری حدیث «فرشته داعی» است. چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم که درود خداوند بر خودش و خاندانش باد، چنین نقل شده است که خدای متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای را گماشته است که به او «داعی» گفته می‌شود. زمانی که ماه رجب فرامی‌رسد کار این فرشته این است که در طول ماه رجب هر شب تا صبح ندا می‌دهد: 🌹طوبى للذاكرين؛ خوشا به حال ذاکرین (یادکنندگان خدا و نعمت‌های او)؛ 🌹طوبى للطّائعين؛ خوشا به حال فرمانبران و منقادان؛ 🔷سپس پیام خداوند به بندگان خود را چنین فریاد می‌زند: ۱. أنا جليس من جالسني؛ من همنشین کسی‌ام که همنشین من باشد؛ ۲. و مطيع من أطاعني؛ من فرمانبر کسی‌ام که فرمانبرم باشد؛ ۳. و غافر من استغفرني؛ من بخشنده کسی‌ام که از من طلب بخشش کند؛ ۴. الشّهر شهري، و العبد عبدي، و الرّحمة رحمتي؛ این ماه ماه من است، بنده هم بنده من است، و رحمت هم رحمت من است، ۵. فمن دعاني في هذا الشهر أجبته؛ پس هر کس در این ماه مرا بخواند اجابتش می‌کنم؛ ۶. و من سألني أعطيته؛ و کسی که از من بخواهد، به او عطا خواهم کرد؛ ۷. و من استهداني هديته؛ و کسی که از من طلب هدایت کند، او را هدایت می‌کنم؛ ۸. و جعلت هذا الشّهر حبلًا بيني و بين عبادي، فمن اعتصم به وصل إليّ؛ این ماه را ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار داده‌ام، کسی که به این ریسمان چنگ زند به من می‌رسد. 🔶دوستان عزیز بیایید تصمیم بگیریم، همین الان و در آستانه اولین شب جمعه ماه رجب که به لیلة الرغائب مشهور است «لبیک و سعدیک»‌گویان، به ندای این فرشته پاسخ دهیم. و ارواح پاک اولیاء و پیامبران الهی به ویژه پیامبر خاتم و امیرمؤمنان را به مدد بگیریم و از آنها بخواهیم در این مسیر کمک‌کار ما باشند. هنگام انجام مناسک این شب بافضیلت، حقیر کمین را نیز مشمول ادعیه خیر خود قرار دهید. @HOWZAVIAN