eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
444 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ به یک شبهه؛ 🔴 سندی مبنی بر نحوست ماه صفر در منابع شیعی وجود ندارد 🔅حجت الاسلام علی ابهری، کارشناس مسائل اعتقادی اداره پاسخگویی حرم مطهر رضوی صدقه و دعا مورد سفارش اسلام است و روایات بسیاری در مناسبت های مختلف برآن تاکید کرده اند مثل اول ماه های قمری که اعمالی برای آن در کتبی مثل مفاتیح الجنان بیان شده است. اکنون که اول ماه صفر است پیامی در فضای مجازی بین مردم دست به دست می شود مبنی بر اینکه با شکستن تخم مرغ، صدقه و قربانی و دعای خاصی که ترویج می کنند نحوست و بدی این ماه را از خود دور کنیم. در پاسخ باید گفت در منابع، سندی مبنی بر اینکه این ماه نحس است یافت نشد و از سوی دیگر در باب شکستن تخم مرغ و دود کردن اسپند که نحسی این ماه را از بین می برد نیز مطلبی در منابع اسلامی مربوط به این ماه وجود ندارد. دعای «سبحان الله يافارج الهمّ و يا كاشف الغم فرّج همي و يسرّ أمري وأرحم ضعفي و قلة حيلتي و أرزقنی من حيث لا أحتسب يا رب العالمين» که طی روایتی به پیامبر(ص) منسوب می کنند نیز سندی ندارد و این دروغ بستن به معصوم محسوب می شود که گناه کبیره است. کلمات و واژه های این دعا اگر چه معانی و الفاظ خوبی دارد اما برگرفته از چند دعاست که می توان به قصد رجا و امید ثواب خواند نه روایت و سفارش نبی مکرم اسلام که این کذب و دروغ بستن بر پیامبر(ص) و حرام است. مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان خود سندی بر نحسی ماه صفر ارائه نمی کند بلکه می گوید به این مورد معروف است. علامه مجلسی هم در زادالمعاد خود از نبود روایت و سندی مبنی بر نخوست این ماه سخن می گوید و ادامه می دهد ممکن است به دلیل فوت پیامبر در این ماه و یا اینکه آغاز قتال و جنگ در این ماه پس از گذشتن از ماه های حرام عنوان نحس بودن را به آن نسبت داده اند. بنابراین باید توجه کرد اولا نحسی صفر دلیل و سند روایی ندارد دوما عمل و دعایی در باب رفع نحسی آن وارد نشده است بلکه در اسلام به طور کلی بر خواندن قرآن و دعا و دادن صدقه و انفاق و قربانی تاکید شده و این اعمال نیک را سبب تقرب به خدا و نیز دوری از شیطان و رفع بلا معرفی کرده اند. @HOWZAVIAN
.. 🌎 شمارش معکوس ✍️ نجمه صالحی بعد از وداع با حضرت پدر، ابوالائمه علیه السلام، حرکت به سوی دانشگاه انسانیت را از وادی السلام شروع کردیم. بوی عطر و گلاب‌، تصویر مه آلود دود آتش، صدای روضه های عربی و صدای فریاد «کِراج کِراج» راننده‌ها که مسافرها را به گاراژ می بردند، توجهم را چند لحظه‌ای به خود جلب کرد و حرکتم را کُند. بعد از گذر از وادی‌السلام به جاده اصلی رسیدیم. سربازی طناب به‌دست روی مانع‌های پلاستیک نارنجی رنگ ایستاده بود تا مردم به وسط جاده نیایند. هر وقت طناب را پایین می‌انداخت، مردم حرکت می‌کردند. در هنگام بالا بودن طناب مردم منتظر می‌ایستادند. گویی سرباز چراغ راهنما شده بود و طناب نشان چراغ قرمز! به هنگام انتظار، سرباز شعار «لبیک یا حسین» سر می‌داد و مردم، شعار را تکرار می‌کردند... دلدادگان حسینی از همان ابتدای راه همچو پرندگان، سبکبال خود را وارد حریم یار کرده بودند و برای رسیدن به معشوق‌‌ عمودشماری می‌کردند... عده‌ای از همان ابتدای کار با شمارش معکوس عمودهای نجف تا کربلا را می‌شمردند تا به عمود ۱۴۵۲ برسند.... @HOWZAVIAN
🔸جلسات مخفیانه و ۹ساله‌ برای ۷۰ نفر در زندان رژیم بعث 🔅 بخشی از مجاهدت مرحوم آیت الله حکیم ✍ حسین داودپور، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء ۸۷ سال قبل، سید محمد سعید حکیم طباطبایی در خاندانی اصیل و عالم‌پروربه دنیا آمد. از همان کودکی توسط پدر، مرحوم سیدمحمدعلی حکیم، تحت تعلیم معارف‌دینی قرار گرفت و در محافل علمی نجف اشرف حضور می‌یافت. لذا علاوه بر ایشان، از محضر فرهیختگان و عالمان وارسته‌ای چون آیات عظام: سید محسن حکیم(پدربزرگ‌شان)، آیت الله ابوالقاسم خویی و آیت‌الله حاج شیخ حسین حلی نیز استفاده کرده‌اند. به نحوی که به علت نبوغ ذاتی، به محافل ویژه علمی این بزرگان راه یافته و فرموده‌اند: «استفاده‌هایی که من از جلسات خصوصی مرحوم شیخ‌حسین‌حلی بردم حتی از جلسات درس هم بیش‌تر بود.» پس از وفات مشکوک آیت‌الله‌خویی در سال ۱۳۷۱ شمسی، درخواست‌های قبول مرجعیت از ایشان بسیار شد و ایشان پس از اصرار علما، ازجمله نامه علمای لبنان؛ رساله صادر فرمودند. در عصر جدید حوزه نجف ایشان به همراه: آیت‌الله سیدعلی حسینی سیستانی، آیت الله بشیر‌حسین نجفی، و آیت الله شیخ محمداسحاق فیاض؛ به عنوان مراجع تقلید چهارگانه عراق شناخته شده و در قله فقاهت مکتب نجف قرار گرفتند. از ایشان در این‌باره نقل شده است:«من برای مزاحمت باقی آقایان وارد صحنه نشدم و به‌هیچ‌وجه راضی نیستم تا مزاحم دیگران باشم.» آیت‌الله حکیم معتقد بودند باید شیعیان کرامت خود را حفظ کرده تا مظلوم و قربانی نشوند. در دوره حکومت حزب بعث بر عراق، شجاعت و ایستادگی ایشان در برابر طاغوت زبانزد بود و علاوه بر امتیاز ندادن ایشان به طاغوت وقت، به مبارزه هم می‌پرداختند و با فتاوای حکیمانه، شیعیان را صریحاً از شرکت در جنگ تحمیلی صدام بازمی‌داشتند. سرانجام به دلیل همین مبارزات و عدم شرکت ایشان یا فرزندان‌شان در کنفرانسی تبلیغاتی که صدام ترتیب داده بود؛ با یورش نظامیان حزب بعث، ایشان و تمامی فرزندان و شاگردانی که در بیت حکیم بودند (حدود ۷۰ نفر) بازداشت شده و نزدیک به ۹ سال در زندان به سر می‌برند. در زندان، جلسات مخفیانه تفسیر ایشان آغاز می‌شود و حتی به گفته فرزندشان، بخش اعظم کتاب «الکافی فی الأصول» را در زندان به نگارش درآورده‌اند. سیدریاض حکیم، شاگرد و فرزند آیت الله حکیم، در توصیف آن شرایط سخت از قول پدر می‌گویند: «الحمدالله خداوند دریچه قم را باز کرد تا این امانت و مسئولیت ادامه یابد و منشأ خیر برای جهان تشیع و مکتب اهل بیت باشد.» دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به اوضاع شیعیان جهان به گونه‌ای بود که همواره تاکید بر دوراندیشی و عدم عکس‌العمل‌های انفعالی داشته‌اند؛ لذا تأکید داشتند نباید با برخی رفتارها، موجبات عکس‌العمل‌های انفعالی و نفرت بین مسلمانان را فراهم کرد. از طرفی هم شیعیان باید عزت خود را حفظ کرده و قربانی سیاست‌های مغرضانه نشوند. سیره عملی شخص ایشان نیز به همین‌نحو بوده و در سفر درمانی به لندن، علی‌رغم وضعیت جسمانی دشوار، در قبرستان عمومی مسلمانان حاضر شدند تا شخصاً برای درگذشتگان طلب مغفرت نمایند. سرانجام، عمری مجاهدت علمی و تلاش مخلصانه و پربرکت ایشان با عارضه قلبی به سرآمد و در ۲۵ محرم‌الحرام ۱۴۴۳ هجری قمری، به دیدار مولا امیرالمومنین شتافتند. @HOWZAVIAN
🔶 یک چشم و دو چشم ✍️ علی مهدیان 🌱 انبیا و اولیا نور واحدند یک حقیقتند اما تفاوتهایی هم با هم دارند یکی از اموری که باعث تفاوت اولیای الهی با یکدیگر میشود، مخاطب آنها است. و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم. مدل حرف زدنشان، سبک تبیین کردنشان متناسب با قومی است که مخاطب آنها است. برخی از مفسرین از اهل معرفت معتقدند تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض به دلیل تفاوت امتهای مخاطب آنها بوده. 🌱اشکالی که بسیاری از ما داریم این است که قدرت تنزیل حقایق را نداریم. قرآن از بالاترین حقیقت هستی حکایت دارد اما نازل شده. در تنزیل چیزی کم نمیشود ناقص نمیشود بلکه همانکه هست متناسب میشود با مخاطب که بتواند به او دست بدهد دل بدهد و بعد مرتبه مرتبه بالا بیاید. اقرا وارق بخوان و بالا بیا. آن حقیقت بالاتر را به اندازه رشد کردنت میابی لایمسه الا المطهرون به اندازه طهارتت و برای رشد از این ساحت پایین تر مدد میگیری. لذا در کافی شریف میفرماید قرآن در قامت انسانی در قیامت کنار هر طایفه ای میرود با او رابطه میگیرند ولی احساس میکنند او بالاتر است و برتر. 🌱اشکال طبیعی و عادی ما این است که در هر مرتبه ای از رشد که هستیم احساس میکنیم دیگران باید خودشان بدوند و به ما برسند. مثل آدم بزرگهایی که بلد نیستند با کودکان سخن بگویند. برخیمان خیال میکنیم باید حقیقت را کنار بگذاریم تا همزبان با قوم شویم. خیلی از این طلبه ها و مذهبی ها که کم کم به حرفهای باطل و لاطائلات میافتند اول هدفشان خیر بوده اما به جای تنزیل ، تنقیص کرده اند حق را. برخی دیگر هم منتظریم همه بیایند آنجایی که ما هستیم. بیایند به هیات ما به مسجد ما به جمعیت ما. و این یعنی رها کردن دیگران. توهین کردن به دیگران. این نداشتن سعه صدر است که لازمه توسعه حق است. 🌱امام صادق کسی را برای تبلیغ نزد قومی فرستاد، طرف برگشت گفت آقا اینها کی هستند ما را فرستاده ای نزدشان خیلی دور از وادی اند. آقا فرمود فاصله تو با آنها بیشتر است یا من با تو؟ طرف خجالت کشید و برگشت. 🌱به تعبیر امام خمینی ما باید دو چشم داشته باشیم هم بتوانیم با نگاهی تنزیهی، حق را وارسته و پاک دریابیم و هم بتوانیم با نگاهی تشبیهی آن را تنزیل یافته در چهره کثرات ببینیم و محقق کنیم. هم علی مع الحق را ببینیم هم الحق مع علی را. هم امام جامعه را ببینیم هم امت را. هم خوبان و قله ها را ببینیم هم دامنه را. خدا رحمت کند سردار شهید ما را که این چنین بود حقیقتا. صاحب دو چشم. 🌱نداشتن دو چشم، یکی از عوامل اختلافات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری ما با یکدیگر است. @HOWZAVIAN
🔴 عدالتخواهی و دعوای چندطرفه‌ ✍ علی خردمردی، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء ▪️عدالتخواهی جریان جوانی است که چند سالی می شود با هدف تحقق عدالت و پر رنگ کردن نقائص پا به عرصه گذاشته است. این جریان می خواهد یا خود به خود دارد به قطب سوم سیاسی جمهوری اسلامی تبدیل میشود. ▪️جریانی نوپا که دقیقا به دلیل همین نوپا بودن اشتباهات زیادی هم داشته که می توان گفت این اشتباهات تا حد زیادی طبیعی است. ▪️بنای شمردن و نقد این اشتباهات را در این سیاهه ندارم که شاید بعدها کم و بیش نوشتم. ▪️اما ما جوامع مذهبی نیز باید بپذیریم که اگر چه اشتباهاتی شبیه عدالتخواهان انجام ندادیم یا سیاه نمایی نکردیم، اما از طرفی دغدغه ی مقدسی که آنها دارند در بین طیف مذهبی‌های سنتی کمتر یافت می شود. دغدغه ی احقاق حق و بسط عدالت. این چیز کمی است؟ یکی در عمل می لنگد و دیگری در نظر. ▪️کمیت لنگ در عمل را می توان به دلیل نو پا بودن توجیه کرد که تا حدودی هم درست هست. اما لنگیدن در نظر چرا؟ جریان مذهبی در این سالها از خوراک فکر چه کسانی خود را سیر کرده که عدالت برایش دغدغه ی اول نبود؟! بهتر است بپذیریم علت اینکه در عرصه ی عملِ عدالت گستری عقبیم، عقب ماندگی در عرصه نظر است. ▪️حال ما مانده ایم دعوایی چند طرفه. اگر عدالتخواهان چیزی بگویند ما میتازیم. اگر ما بگوییم آنها می تازند. در این میان اصلاح طلبان هم که بیکار نیستند. باید چه کرد؟ راهکار، حذف عدالتخواهی است؟ همه میگویید نه. با ژستی عاقلانه می گوییم راهکار اصلاح برخی مبانی این جریان و نحوه‌ی صحیح اعتراض و مطالبه گری است و جالب این که می خواهیم این اصلاح دفعتا صورت بگیرد که این باز خودش بسی عجیب است. هر چند خیلی هامان در دل به حذفشان بیشتر راضی هستیم. ▪️علل متفاوتی نیز دارد. برخی به خاطر شدت علاقه به جمهوری اسلامی، میل ندارند که هیچ نقدی این چهره ی مقدس را برایشان خراب کند. عده ای دیگر نیز این جریان را رقیب خود برای اخذ صندلی های مدیریتی و سیاسی می بینند ودسته ی آخر نسبت به این جریان و مبانی و کنش هایشان نقد های جدی در عرصه علم و عمل دارد و از این نقدها نتیجه می گیرد که نسبت این جریان با جمهوری اسلامی مشخص نیست، پس نباید به آنان بها داد. ▪️این نگرانی ها کاملا درست و بجا است اما نتیجه ای که می گیریم چه باید باشد؟ طرد؟ سکوت؟ حمله؟ همراهی؟ ▪️همانطور که در ابتدای سخن نبشتم، به راستی مقدس تر از دغدغه ی بسط عدالت چیست؟ 🔹تجربه ی حِلف الفضول در تاریخ قبل از اسلام به نظر می رسد که در این زمینه راهگشا باشد. ▪️داستان از این قرار است که مردی از قبیله ی بنی زٌبَید وارد مکه شد و کالایی را به عاص بن وائل فروخت. عاص اما در عوض کالا بهایش را نپرداخت. نظام قبیلگی ای هم که در جاهلیت بر عرب حاکم بود اقتضا می کرد که افراد یک تیره، پشت فرد قبیله ی خود بایستند ولو حق با او نباشد. فروشنده وقتی از تلاش خود نا امید شد، هنگامی که سران قریش در کنار کعبه گرد آمده بودند، بالای کوه ابوقبیس رفت و با سرودن اشعاری پر سوز و گداز دادخواهی کرد. ▪️با شنیدن این ندا، بزرگان بنی هاشم، بنی عبدالمطلب، بنی زهره، بنی تمیم و بنی حارث در خانه ی عبدالله بن جٌدعان تیمی گرد آمدند و پیمان بستند که برای یاری و گرفتن حق هر ستمدیده ای همراه شوند و اجازه ندهند در مکه بر احدی ستم شود، چه وابسته به آنها باشد و چه غریبه؛ چه فقیر باشد چه ثروتمند. آنها بعد از این پیمان که به حلف الفضول معروف شد، حق مرد زٌبیدی و بعدها حقوق دیگر مردم را ستاندند.-۱- ▪️حال توجه شما را به یک نکته ی جالب جلب می کنم. پیامبر خدا که در آن ایام حدود بیست سال سن داشتند، از اعضای این پیمان بودند. شاهد در اینجا فقط فعل معصوم نیست بلکه قول معصوم نیز میباشد. رسول خدا پس از بعثت درباره حضورشان در این پیمان فرمودند: در خانه عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر به جای آن شتران سرخ مو به من می دادند، آن چنان خوشحال نمی شدم و اگر در عصر اسلام نیز مرا به چنین پیمانی دعوت کنند می پذیرم.-۲- ▪️اگر در عظمت عدالت طلبی و ستاندن حق مظلومین همین عمل رسول خدا به همراه این جملات مبارکشان را داشتیم برایمان کافی بود. 🔗 ادامه متن در کانال نویسنده @HOWZAVIAN
🗒 خداباوری، رهبر باوری و مردم‌باوری ✍️ محمدهادی سمتی دیشب بخشی از نشست اداری استان خراسان جنوبی را تماشا کردم. بدون تکلف و اداواطوار حرف می‌زند. در لابه‌لای سخن گفتنش خنده‌های ناموزون و طعنه و کنایه‌های رؤسای جمهور قبلی پیدا نمی‌شود. در قامت رئیس دولت حدیث و روایت می‌خواند و البته برداشت آزاد و حرف ناحساب را هم به شکم آیه و روایت نمی‌چسباند. پیدا است که به مردم‌باور دارد و از ادای دین به آن‌ها سخن می‌گوید. او در سخنانش بدون این‌که بخواهد نقش بازی کند و رفتاری نفاق آلود داشته باشد از فرمان درباره مسائل مختلف حرف می‌زند و به‌طور آشکار باور عمیقش را به کلام رهبری در این مورد که "هیچ مشکلی در مملکت نیست که حل‌شدنی نباشد" اعلام می‌کند. رئیس دولت سیزدهم خیلی راحت روی زمین و در چند قدمی مردم می‌نشیند و نیاز نیست که صندلی مخصوص برایش آماده کنند. سفرهای روز جمعه دولت، زنده کننده نشاط و تعطیل کننده خستگی در تعطیل‌ترین روز هفته است. دولت سیزدهم می‌تواند و باید این سه ویژگی را به‌عنوان در نظر داشته باشد و تا خط پایان با همین دست‌فرمان حرکت کند. @HOWZAVIAN
📌 معرفی کتاب "عملیات روانی" نوشته صلاح نصر 📝 در کتاب حاضر، مفاهیم، نظریه‌ها و کاربرد جنگ روانی در جهان معاصر طی 8 بخش تشریح می‌شود. 🔹قسمتی از متن کتاب: به قدمت تاریخ آدمی است . در گذشته رکن اساسی پیروزی در جنگ حذف فیزیکی دشمن بود .اما هم اکنون پا به پای پیشرفت در ساخت فن‌آوری‌های جنگی، از بین بردن روحیه، به تنش کشاندن و ایجاد اضطراب روانی دشمن از یک سو و تاثیر بر ذهن دشمن، تحریف حقیقت و از سوی دیگر، نقش اصلی و اساسی یافته است .تا آن جا که امروز مسجل شده است، برنده نهایی جنگ کسی است که ابتدا دشمن را در جنگ فرهنگی و روانی شکست داده باشد... 🔸، جنگ به معنای سنتی آن نیست .این جنگ وسیله‌ای است که به تحقیق راهبرد ملی کشور، چه در هنگام صلح و چه در هنگام جنگ، کمک می‌کند .در این جنگ، همچنین کلیه امکانات کشور و توانایی‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و سایر نیروهایی که تعامل آنها با یک دیگر موجودیت جامعه و شکل آن را تعیین می‌کند، به کار گرفته می‌شود . 🔹این کتاب از ۸ فصل تشکیل شده که عبارتست از: ۱. مفهوم جنگ روانی و تکامل آن، ۲. سازماندهی و نیروها، ۳. طرح‌ریزی و عملیات، ۴. عرصه‌های ارتباطات، ۵. شایعات آفت جامعه، ۶. تبلیغات و افکار عمومی، ۷. اطلاعات و تحلیل، ۸. کاربرد جنگ روانی. 🔗عصر جدید، عصر رسانه @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ⚫️ بابا شما چیزی نپرس از گوشواره ✍️ چهارپاره‌ی زیبای سیدمحمدجواد شرافت رفتیّ و با غم همسفر ماندم در این راه گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی من بودم و غم، روز روشن، شهر کوفه روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور در بین جمعیت تو را گم کردم اما با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور من بودم و تو، نیمه شب، دروازه ی شام در چشم من دردی و در چشم تو دردی من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی در این زمانه سرگذشت ما یکی بود ای آشنای چشم های خسته ی من زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو خار مغیلان زد به پای خسته ی من ای لاله من نیلوفرم، عمه بنفشه دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی گیرم سراغی @HOWZAVIAN
🔆 سلام دختر خورشید ✍️ نجمه صالحی، نویسنده و پژوهشگر نازدانهٔ پدر! دختر خورشید! بانوی نور! نور چشم آشناترین آشنا! ای که همچو معنی لقبت بالارفتن و رشد را موجبی! ای منبع اجابت دعا! رقیه جان! هنوز طنین صدای دعوت پدرت، در کوچه پس کوچه‌های تاریک تاریخ بشری به گوش می‌رسد. هنوز داستان مظلومیت پدرت صفحات تاریخ را سرخ‌سرخ نگه داشته و داستان رشادت‌های عاشورا حماسی‌ترین شاهنامه جهان را سروده است. هنوز دستان کوچکت بوی نوازش‌های پدرت را می‌دهد. هنوز چشمان معصوم و نگاه خسته‌ات، نور امید را به قلب عمه می‌تاباند؛ از دیدار روی تو، دل عمه آرام می‌گیرد. هنوز دل همراهان به وجودت گرم‌ است و همه، چشم امید به بازگشت وطن دارند اما نه بی تو... چه زود پر کشیدن را آموختی،چه زود رخت سفر پوشیدی! چه زود از قفس دنیا رها شدی، چه زود بی‌تابِ پدر شدی! چه زود از جهانِ جان جدا شدی، چه زود در آغوش پدر آرمیدی! چه زود... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ @HOWZAVIAN
. 🔸نقدی بر تفسیر مسیحی از قرآن 🔻تلاش مسیحیت تبشیری صرفا مصادره به مطلوب اهداف‌شان یکی از نظریه‌پردازان مسیحی آلمانی تفسیر جدیدی از قرآن ارائه داده است، این مفسر مسیحی با استفاده از آیات قرآن به صلیب کشیدن حضرت عیسی علیه السلام را اثبات می کند و آیاتی که هویت اسلامی را تبیین می کند به نوعی باز تفسیر می کند. سید جعفر هاتف الحسینی پژوهشگر میسیولوژی و نویسنده کتاب نقدی بر معادل پویا است. هاتف الحسینی می گوید: مدل معادل پویا یا تفسیر مسیحی از قرآن تلاش مسیحیت تبشیری برای ضربه به جایگاه قرآن در جهان اسلام است. تفاسیر قرآنی از نظریه‌پردازان مسیحی صرفا شبهاتی ایجابی برای مصادره به مطلوب است. متن کامل در خبرگزاری حوزه @HOWZAVIAN
ویژه نامه بمناسبت شهادت حضرت رقیه(س).pdf
938.4K
◼️ ویژه نامه شهادت حضرت رقیه(س) ✳️ الگوهای رفتاری زنان عاشورایی ♨️ ♨️ ♨️ @HOWZAVIAN @tablighnews
📛 قربانی دومین نسل کشی در جهان «مسلمانان» هستند ✍️ میناالسادات حسینی، عضو تحریریه مدادالفضلاء «هلوکاست»، واقعه کشتار شش میلیون از یهودیان در زمان جنگ جهانی دوم به دست دولت آلمان نازی و به رهبری هیتلر است که هرساله به همین بهانه، مراسم یادبودی در سازمان ملل به یاد قربانیان آن برگزار می‌شود؛ در حالی که بر اساس تحقیقات علمی و مستندات تاریخی هلوکاست افسانه‌ای بیش نیست‌. اما هلوکاست واقعی در «سربرنیتسا» شهر مسلمان‌نشین در بوسنی و هرزگوین در سال 1992 تا دسامبر1995 رخ داد. این کشتار بعد از جنگ جهانی دوم بزرگ‌ترین نسل کشی در اروپا به شمار می‌آید که طی آن هشت هزار مسلمان در کمتر از یک هفته به جرم مسلمان‌بودن کشته شدند؛ این در حالی بود که سازمان ملل در قطعنامه 819، سربرنیتسا را منطقه‌ای امن اعلام کرده بود. آنچه تأسف برانگیز است این است که باوجود شواهد بسیار از بازتاب جنایت‌ها که خبرنگاران و رسانه‌ها آن را به تصویر کشیده‌اند آن گونه که انتظار می‌رفت، انعکاس پیدا نکرد و افکار عمومی عرصه بین الملل از این نسل‌کشی هیچ اطلاعی ندارند؛ حتی دانش‌آموزان بوسنیایی از این واقعه بی‌خبر هستند، با این که مدت زیادی از آن نگذشته و مربوط به 25 سال گذشته است. افزون بر آن، انکار جنایت هولناک در «سربرنیتسا» از سوی محافل سیاسی و دانشگاه‌های «صرب» نیز معمول است و بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای سیاسی تلاش کرده اند این جنایت به فراموشی سپرده شود؛ اما درد و رنج خانواده‌های بوسنی هنوز التیام نیافته و تلخی‌های آن روزها فراموش‌ناشدنی است. 11 جولای 1995 سند هلوکاستی است که در قلب اروپای متمدن رخ داد و در حقیقت کارنامه سیاه تمدن غرب محسوب می‌شود، اروپایی که می‌خواهد چهره‌ای موجه و متمدن و خواستار صلح از خود نشان دهد؛ اما کشتار، تجاوز، وحشی‌گری نسبت به مسلمانان بوسنی، گویای تناقض آشکار و تزویر همیشگی آنها است. مشابه چنین جنایتی با کمیت و کیفیت گوناگون در کشورهای جهان سوم همچنان ادامه دارد و وابستگان استعمار و استکبار جهانی بر گسترش خشم و نفرت و نژادپرستی مصمم هستند. در هر حال سزا نیست که نسل‌کشی مسلمانان بوسنی از سوی اروپای به ظاهر متمدن، از چهره تاریخ پنهان شود؛ پنهان شدن این بخش از تاریخ تلخ به معنای سقوط انسانیت، تداوم پیشروی دول غرب و صیهونیزم و ترویج اسلام‌هراسی است. @HOWZAVIAN
✍️ هوای نوشتن در دوران کرونا زندگی کرونایی باعث شد بسیاری از ما برای هفته‌ها خانه‌نشین شویم؛ در کنار دلتنگی‌ها و کم حوصلگی‌های این ایام؛ فرصت خوبی پیش آمده است که برای افزایش مهارت‌های خود تلاش کنیم. یکی از مهارت‌هایی که برای پیشرفت در دنیای جدید به همه ما کمک می‌کند، مهارت نوشتن است. بر خلاف تصور بسیاری از ما، نوشتن نیاز به استعداد خاصی ندارد؛ در وجود همه آدم‌ها در هر سن و سال و سواد، ظرفیت‌های نهفته‌ای وجود دارد که می‌توانند در جایگاه خود به بهترین نویسنده تبدیل شوند و با تمرین نوشتن ضمن اینکه بر انگیزه‌های خود اضافه می‌کنند برای حل مسائل محیطی اقدام کنند و با انتشار دیدگاه‌ها و تجربیات خود، سهمی ماندگار از زندگی آینده به دست آورند. 🙏 نویسندگان حوزوی شما را به نوشتن دعوت می‌کند... @HOWZAVIAN
🔸تأثیر کنشگرانه یا تأثر منفعلانه؟ ✍️ علی کردانی نخبگان فرهنگی و دینی در عصری مدرن و با ساز و کارهای نوین جهانی و فرهنگی مواجه شده‌اند؛ میدان وسیعی که چالش‌های گفتمانی و داربی‌های رسانه‌ای پیروزی یا عقب‌نشینی را مشخص می‌کند. آرایش جهان به گونه‌ای پیش می‌رود که ظاهراً پیروزی از آن کسی نیست که کلامش متین و مطلوب باشد، بلکه هر چه بیشتر رسانه و مخاطب را دریافته باشی اقبال‌ها به سوی تو خواهد آمد. فضای رسانه فضای عجیبی شده؛ عجیب آنکه جبهه حق برای حقانیتش «منفعل و کهنه» عمل می‌کند اما جبهه باطل در باطلش «تهاجمی و مدرن» می‌تازد... 🔗متن کامل را در رسانه‌ی نخبگان بخوانید @HOWZAVIAN
🔥من از عمر سعدم می ترسم! ✍️ روح الله شهریاری 🔸عاشورا را نه یزد و نه ابن زیاد و نه شمر رقم زدند و نه حتی یزیدیان و شمر مسلکان. شاهدی نداریم که نشان دهد حاضران در کربلا یزیدی منش و یزیدی مسلک بوده اند. مسلمانان به ظاهر مومنی بودند که حتی استقبال پرشوری از ابن زیاد به تصور اینکه امامشان حسین بن علی(ع) است داشتند. اما آنها اسیر یک چیز بودند. اسیر همان چیزی که عمرسعد اسیرش بود. بر این باورم که عاشورا را مردانی از جنس عمرسعد رقم زدند. آنان که وقتی حسین بن علی(ع)_ در حالی که عمامه جدش حضرت رسول(ص) برسر نهاده و برناقه ای بلند سوار شده بود_ آمد نصیحتشان کرد، باداد وبلوا نگذاشتند حضرت سخن بگوید و با سنگ پیشانی مبارکش را مجروح کردند. در همین جا بود که حضرت پردها کنار زد و چهره ی عمرسعدی آنها را آشکار کرد. فرمود: "خذلان شما به جهت عطایایی است که به حرام گرفته و خورده اید" آنها از ترس قطع عطایا سفیر حسین را هم به زیر تیغ برده بودند. مایه ی قلب ها حسین بود اما حاکم عقل ها زر و زیور. اگر حسین(ع) یاری می کردند از عطایا، مقرری ها و مقام و منصب ها بی نسیب می شدند. 🔹آنچه مرا بیش از هرچیزی می ترساند و تا آخر عمر باید بترساند شخصیت عمربن سعد است. هم مسلک یزد و شمر و ابن زیاد نیستم اما درون من چه عمرسعدهای زیادی جوانه زده و سربرآورده اند. آنها که خفته و از غم بی حالتی افسرده اند. آنها که منتظر بزنگاه حوادث اند تا زمینم بزنند. @HOWZAVIAN
😔 خاطرات اربعین ✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء با دلی غم‌بار داشتیم از خانه‌پدری خداحافظی می‌کردیم. حس دور شدن از نجف برای‌مان سخت بود و سخت‌تر این‌که نمی‌دانستیم کی دوباره از پس خیابان شارع‌الرسول چشم‌مان به گنبد نورانی اميرالمومنین روشن می‌شود. منتظر بودیم تا سوار ماشینی شویم و ما را به فرودگاه برساند. یک جوان با ماشین پژو زرد جلوی ما ایستاد. ماشین ایرانی بود و حس آشنایی داشت برای‌مان. همسرم جلو نشست و من و پسرم در عقب. روکش صندلی‌ها شبیه قلاب دوزی‌های مادربزرگ‌ها بود، کرم و قهوه‌ای. اگر این مدل روکش صندلی را در چند جای دیگر ندیده‌بودم؛ مطمئن می‌شدم کار زنان خانه است. اما ظاهرا این مدل روکش صندلی در عراق پرطرفدار بوده‌است. احوال پرسی همسرم به زبان عربی، با راننده _که جوانی بیست‌وپنج ساله می‌خورد_ سر صحبت را باز کرد. راننده هم شروع به احوال‌پرسی کرد. چند تا کلمه فارسی هم قاطی کلماتش استفاده می‌کرد و سعی می‌کرد بدون لهجه عراقی حرف بزند تا ما بفهمیم: _من با دوستانم دوبار به ایران آمده‌ام. اصفهان، مشهد، قم را دیده‌ام. ایران زیباست. سی‌وسه‌پل، پل خواجو... اما زیبایی ایران در دیدنی‌هایش خلاصه نمی‌شود... _همسرم پرسید: خب مگر چه چیزی بوده که شما را جذب کرده؟ _ بیشتر از هرچیز، مردم و فرهنگ مردم برایم جذاب بود. احساس غربت نمی‌کردم در ایران. من گوشم را تیز کرده بودم تا متوجه تمام کلماتش شوم. _ ایران سرور کشورهای منطقه است. روی پای خود ایستاده. با وجود این‌همه قلدری، آمریکا را هیچ به حساب نمی‌آورد. ما کشورهای عربی باید یاد بگیریم به بیگانه اتکا نکنیم. وقتی کالای ایرانی می‌خرم با افتخار پول به آن کالا می‌دهم. ایران فخر شیعه است. راننده در قامت جوانان امروزی خودمان بود. او با تمام وجود خباثت آمریکا را درباره کشورش درک کرده‌بود و آرزو داشت که اتحاد بین تمام کشورهای اسلامی شکل بگیرد. به فرودگاه رسیدیم. اجازه ماشينش را به سختی گرفت تا ما را به نزدیک‌ترین درب سالن خروجی فرودگاه ببرد. برای ما آرزوی سفری سلامت کرد و رفت. با شنیدن حرف‌هایش حال عجیبی داشتم. در اوج خوشحالی به فکر وظیفه‌ای بودم که حالا بیشتر روی دوشم احساس می‌کردم. @HOWZAVIAN
🔺وابستگی و استقلال در حوزه ✍️ حمید فخیمی نوروز 📍وابستگی ✅در حوزه باید سعی کنیم کم کم استقلال به دست بیاریم. تا بتوانیم در آینده افراد مستقل را تربیت کنیم. 🔸طلبه ای که منتظر است فقط استاد همه چیز را بگوید یعنی وابستگی در فهم 🔸طلبه ای که به شرح فارسی فقط نگاه می‌کند یعنی وابستگی در فهم 🔸طلبه ای که فقط به صوت اکتفا میکند یعنی وابستگی در فهم 🔸طلبه ای که دوست دارد فقط دیگران بهش انگیزه بدهند یعنی وابستگی در انگیزه 🔸طلبه ای که دوست دارد فقط دیگران برایش برنامه بچینند یعنی وابستگی در برنامه ریزی 🔸طلبه ای که فقط با برنامه حوزه درس میخواند یعنی وابستگی در برنامه 🔸طلبه ای که فقط منتظر استاد اخلاق است یعنی وابستگی در اخلاق 🔸و ... 📍استقلال با پشتوانه وابستگی ✅طلبه برای استقلال در فهم نیاز دارد علاوه بر وابستگی، کارهای استقلالی انجام دهد و رفته رفته از وابستگی کم کند و به استقلال بیافزاید. 🔸مصادیق استقلال 📍پیش مطالعه: از اموری است که طلبه رفته رفته فهمش قوی می‌شود و چون با استاد یا صوت پیش می‌رود و فهمش را با آنها تطبیق می‌دهد، پیش مطالعه اش قوی تر در نتیجه فهمش بیشتر و در نتیجه استقلالش بیشتر می شود و رفته رفته برای مراجعه به کتب نیاز به استاد ندارد و اصل تعلم تا مدتی است که استقلال فکری به دست آید و بعد از آن انسان حقیقتا احساس می کند به استاد قوی تر نیاز دارد تا جایی که دیگر به استاد نیاز نمی‌شود. 📍مطالعه بعد از کلاس و دقت بر روی مطالب 📍جزوه نویسی شخصی و روشمند 📍رجوع به شروح و حواشی عربی برای فهم که دیگر وابستگی به استاد از بین می رود. 📍مباحثه 📍تطبیق و کاربردی کردن علوم آلی 📍تدریس 📍تالیف 📍در تعطیلات خود انسان درس بخواند، استقلال در مطالعه و مباحثه و ... پیدا میکند 📍 طلبه ای که با مشورت برنامه ریزی کند و خود آرام آرام مهارت را کسب کند دیگر وابسته نیست. خلاصه: طلبه باید استاد ببیند و کتاب بییند و مشورت کند و ... ولی باید از وابستگی همیشگی بپرهیزد یعنی در یک جا متوقف نشود و رشد کند تا جایی که استقلال در خیلی امور پیدا کند ولی استقلال معقول و با پشتوانه اساتید و کتب قوی نه اینکه غوره نشده مویز شود. @HOWZAVIAN
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 کانون سبک زندگی شاد راه اندازی شد خانواده‌ای که شاد باشد؛ روابط بین همسران صمیمانه‌تر و سرشارتر خواهد بود، فرزندپروری بهتر انجام خواهد شد، تعامل افراد این خانواده با دیگران در فضای خویشاوندی، همسایگی، شغلی و حرفه‌ای و کسب و کار و ... بهتر و خواهد بود و از همه مهم‌تر انسان شادتر در انجام وظایفش به عنوان بنده خدا بانشاط‌تر و موفق‌تر خواهد بود و رابطه بهتری با پروردگارش خواهد داشت. بر اساس این ضرورت «کانون سبک زندگی شاد» با مجوز رسمی سازمان تبلیغات اسلامی استان قم و مدیریت حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف آغاز به کار کرد. آموزش و ترویج راهکارهای افزایش شادیِ پایدار در خانواده‌های ایرانی با بهره‌گیری از آموزه‌های اصیل اسلامی و با نگاهی به یافته‌های تازه علمی در دنیا از اهداف این کانون به شمار می‌رود. این مجموعه درصدد است با برگزاری دوره‌های آموزشی مجازی و حضوری برای خانواده‌ها، انتشار مقاله و کتاب و کلیپ و هر قالب رسانه‌ای راهکارهای شادبودن را به مخاطبان برساند. حجت الاسلام آتشین صدف از دبیران تحریریه مدادالفضلاء و نویسندگان طنزنویسی حوزوی است که تاکنون طلاب و فضلای بسیاری از مباحث ادبی و نویسندگی این استاد حوزه بهره برده‌اند. 🔗 جهت بهره‌مندی از محتوای سبک زندگی شاد اینجا را کلیک کنید. @HOWZAVIAN
👌نظر و مقام معظم رهبری درباره واكسيناسيون مردم ⭕️ مساله بسيار مهمی است كه بايستی انجام بگيرد. 📚بيانات در ديدار دولت سيزدهم - 6 شهريور1400. 🔗 دفتر فرهنگی۵۷ @HOWZAVIAN
🔴 در سوگ بزرگ‌تر و بزرگ‌تری ✍ سیدیاسر تقوی . 💠 فقدان مجاهدانی که در نهضت امام نقش پیشران‌های فکری و عقیدتی را ایفا می‌کردند، رخنه‌ای جبران ‌ناپذیر است. انقلاب اسلامی، گام دوم خود را با از دست دادن بیش از پیش رهبران نهضت برداشته است. اما سوگ عظیم‌تر، فقدان «بزرگ‌تری» در مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی است. ما پیش از «بزرگ‌ترها»، «بزرگ‌تری» را از دست دادیم . 💠قریب به یک دهه است که عرصه عمومی متمرکز در شبکه‌های اجتماعی در انقطاع کامل از رهبران فکری، دچار التهاب و تشتت و تک‌روی است. فرایند اجتماعی شدن و مسئولیت‌پذیری و اثرگذاری اجتماعی به گونه‌ای است که نه تنها کسی نیازی به «بزرگ‌تر» ندارد، بلکه این کنشگران برتر شبکه (!) هستند که حیات اجتماعی بزرگ‌ترها را تضمین می‌کنند و یا امتداد می‌بخشند . 💠 درست است که ما همه سوگوار این عزیزان هستیم. اما پیش از آنکه به سوگ بنشینم، کدامیک از این بزرگان نقش راهبری در مناسبات اجتماعی و سیاسی ما داشتند؟ ما با سیاست‌ورزی تکلیف‌گرایانه علامه مصباح یزدی چه کردیم؟ عدالت‌خواهی مرحوم حکیمی چه نسبتی با رفتارهای غیرمتعهدانه ما داشت؟ و تا چه اندازه توانستیم سنت تربیتی مرحوم حاج حیدر رحیم‌پور را ادامه دهیم و جبهه انقلاب را تقویت کنیم؟ 💠 بزرگترها مانند هر پدیده دیگری در این زمانه، مصادره و مصرف می‌شوند. میدان‌داری متشتت سلبریتی‌های حزب‌اللهی نیازی به سنت بزرگ‌تری اندیشمندان و مصلحان فرهیخته ندارد. همین امر است که اساتید حوزه و دانشگاه رغبتی برای ایفای نقش به عنوان مصلحان اجتماعی ندارند. چرا که شاید ورود به این عرصه در اختیار آنان باشد، اما قطعا مدیریت چنین میدانی دست آن‌ها نخواهد بود و معلوم نیست معادلات حاکم بر جهان فضای مجازی با آینده و سنت فکری آنان چه می‌کند؟ ‌ 💠 از سوی دیگر، در دوران دولت اسلامی ما به بزرگ‌ترهایی نیازمندیم که علاوه بر جایگاه نظری، بتوانند جامعه را در تشکیل دولت مطلوب یاری دهند. چنین امری نیازمند نزدیک شدن به امر سیاسی و حتی کنش سیاسی مطلوب است. این در حالی است که سنت فرهنگی ما میانه‌ای با «بزرگ‌تر مقتدر و سیاست‌ورز» ندارد. ما عموما از بزرگ‌تر «مظلوم و گوشه‌نشین» [و البته در عین حال معترض] استقبال می‌کنیم. هر چه زهد نسبت به قدرت بیشتر، برای ما محترم‌تر! . 💠 لذا سوال اینجاست؛ در دوران حاکمیت سلبریتی‌های حزب‌اللهی بر مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی و بی‌نیازی آن‌ها از راهبری بزرگ‌ترها و نیز مذموم‌انگاری قدرت و تقدیس‌انگاری گوشه‌نشینی معترضانه، چگونه می‌توان به حضور بزرگان در قدرت امیدوار بودو به دولت اسلامی اندیشید؟ @HOWZAVIAN
. 📌حریم جماران؛ حریم منافع مردم یا خواص؟ 🔹 بیش از یک سال از صدور بیانیۀ گلایه‌آمیز حجت الاسلام سید مهدی امام جمارانی در خصوص حریم جماران می‌گذرد. از آن زمان تا کنون حواشی زیادی در رسانه‌های در این باره مطرح شده که نه تنها ابهامات را بر طرف نکرده بلکه بی پاسخ مانده است. 🔗 متن کامل در خبرگزاری رسا @HOWZAVIAN
⚫️ امام حسن؛ سفره‌دار سخا ✍️ نجمه صالحی سلام بر نور خدا کبریای سخا روح مسیحا راز دار آینه حُسن خدا کریم آل طاها یوسف زهرا پهلوان صفین و جمل سلام بر تو صاحب وجانت محمدی، تویی که سفره دار مدینه‌ای، تویی که ثروتت را همچو خدیجه سلام الله علیها در راه خدا صرف کردی! سلام بر تو که صلحت پرچم شیطان را از جا کَند و دل دنیا از سکوتت غوغا شد! سلام بر تو که حتی پس از شهادتت دشمنان بر جنازه‌ات رحم نکردند ... کاری ندارم که روایت صحیح روز شهادتت کدام روز است هفتم یا بیست و هشتم صفر؟! همین‌ که شیعه دو روز خاص، به فکر غم‌های اولین گل باغ حضرت زهرا سلام الله علیها باشد، خوب است. همین که کویر دل‌ها به دریای کرم مجتبای آل طه وصل شود، خوب است. همین که چشم به جای شمع برای مزار بی ضریحت، پر آب شود، خوب است. سال‌هاست برای غربتت گریستیم ای امام مهربانی‌ها! السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ @HOWZAVIAN
📌 گره‌های عدالتخواهی را چگونه باز کنیم؟ ✍️ علی خردمردی، عضو تحریریه مدادالفضلاء بخش اول یادداشت با عنوان «حِلفُ الفضول عدالتخواهی» ▪️اشکال این است که این جوانان از عدالت و مبانی کلامی آن سر در نمی آورند و لذا عدالتخواهی شان تبدیل به سیاه نمایی و هزاران آفت دیگر شده است. ▪️این اشکال نیز تا حد زیادی وارد است اما با خاموش کردن و مقابله با این صدا آیا عدالت را بسط داده ایم؟ صرفا یک جمعی را که دغدغه ی بسیار مبارکی داشتند را طرد کرده ایم. 🔸اینکه دقیقا نسبت ما با این جریان چه باید باشد سوالی است که وقتی به جوابش می رسیم که نسبت خود را با عدالت طلبی در اسلام روشن کرده باشیم! اینکه چرا عدالت طلبی دغدغه ی یک بسیاری از جوامع مذهبی نیست؟ اساسا عدالت کجای زندگی ما است و برای بی عدالتی حاضریم عمل اثباتی انجام دهیم؟ ▪️پس در ابتدا باید نسبت خود را با عدالت و جمهوری اسلامی و نسبت این دو را با هم روشن نماییم. ▪️اگر روی این نوع عدالت خواهی کار شود، قطعا نگاه همه ی طیف ها را به خود جلب می کند البته به شرطی که کارآمدی خود در عرصه عمل را نشان دهد نه اینکه صرفا چند تا جمله دهن پرکن و جذاب باشد. ▪️ باید بپذیریم که حتی جمهوری اسلامی هم نیاز به حلف الفضول دارد حال با اَشکال دیگر که یکی از مصادیقش صرف مطالبه گری است. ▪️مخلص کلام اینکه ما نباید انتظار داشته باشیم که هر کسی دغدغه‌ی درستی داشت لزوما باید عمل صحیحی هم داشته باشد. اتفاقا در همین تجربه ها و اشتباهات افراد راه صحیح را می توانند پیدا کنند البته به شرطی که به کمک این جریان رفت. از یک جریان تازه تاسیس انتظار بیش از حد بالایی داریم. ▪️از طرف دیگر همانطور که گفته شد نقص نظری جوامع مذهبی و سنتی در باب دغدغه‌ی عدالت نیز باید جبران شود. ▪️این دو اتفاق در جمهوری اسلامی می تواند گره‌های بزرگی را در زمینه عدالت اجتماعی رقم بزند. ▪️چگونه باید اینها رقم بخورد؟ هذا اول الکلام؟! @HOWZAVIAN