eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
476 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️برای سامان‌بخشی اندیشه و عمومی‌سازی تفکر، راهی جز ترویج فرهنگ «نوشتن» نیست. 🖌آنکه می‌نویسد، لاجرم می‌اندیشد. @HOWZAVIAN
. 🔻🔻🔻 وقت وزیر را ای کاش نمی‎گرفتیم! وقتی گوشی برای شنیدن نیست او چه می داند در حوزه چه خبر است؟ اصولا حوزه امروز با قالب‌های اصیل و ذاتی خود فاصله‌ها دارد؟ 🔴 بیان و قلمِ بیان پرسش مهم: ✍️ امروز، روز دانشجوست؛ چند نویسنده یا منبری به دانشجویان تبریک گفتند؟ و باب گفت‌وگو و توجه به این قشرِ تأثیرگذارِ نیازمند را باز کردند؟ @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 خطابِ احترام‌آمیز ✍️ جواد رستمی، روزنامه نگار حوزوی قال الرضا علیه السلام: إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه(بحارالانوار ج۷۵ص۳۳۵) زمانی که از شخص حاضرى نام میبرى (براى احترام) کنیه او را بگو و اگر غائب بود نامش را بگو! همانطور که دوست داریم به نیکی مورد خطاب قرار بگیریم و به درستی از ما نام ببرند ما نیز باید دیگران را با احترام صدا بزنیم. احترام گذاشتن انسان را در نظر دیگران محترم جلوه می دهد و بزرگواری و کرامت نفس او را به نمایش می گذارد و در مقابل دیگران نیز در تعامل با ما به شیوه ای که دوست داریم و برخورد داشتیم رفتار می کنند. از این رو امام رضا(ع) می فرماید وقتی شخصی که پیش روی شماست مورد خطاب قرار می دهید کنیه اش را نام ببرید چرا که این رفتاری محترمانه است. و زمانی که نزد شما نیست نام او را صدا بزنید چرا که این خطاب برتری است تا اشاره به او، یا خدای نکرده استفاده از صفت یا نامی که دوست ندارد یا به نوعی اهانت محسوب می شود. به نیکی یاد کردن از مردم مهرو محبت را افزون می کند و بر گسترش روابط اجتماعی بر پایه احترام تاثیر مثبت می گذارد کینه و دشمنی را دور کرده و خیرخواهی و همیاری و همکاری در مسائل زندگی را به دنبال خواهد داشت. @HOWZAVIAN
💐 حراست از یک جنبش اصیل ایرانی ✍️ محمدباقر خراسانی، دبیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی 🔸قریب چهار ماه پس از کودتای ننگین و ظالمانه آمریکا بر ضد ملت ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ساقط کردن دولت قانونی، در آذرماه از سوی سلطنت پهلوی اعلام شد ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکاه سفر رسمی به ایران خواهند داشت. دانشجویان دانشگاه تهران بویژه دانشجویان دانشکده فنی در واکنش به این سفر و همچنین به از سرگیری روابط ایران با انگلستان در تهران اعتراض کردند. رژیم سفاک پهلوی برای مقابله با این حرکت مقتدرانه و عزتمندانه دانشجویان، سربازان و نیروهای ویژه ارتش را به دانشگاه گسیل داشت و به کلاسهای درس حمله کردند که در جریان این هجوم وحشیانه که در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ اتفاق افتاد، ده‌ها دانشجو بازداشت و زخمی، و سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران به نام های احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا، به شهادت رسیدند. ▪️۱۷ آذر؛ یعنی فردای روز به خاک و خون کشیده شدن دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران، نیکسون وارد ایران شد و دکترای افتخاری رشته حقوق را از طرف رژیم وطن فروش و مزدور پهلوی، در دانشگاه تهران دریافت کرد، و این نشان در حالی به نیکسون داده شد، که دانشگاه تهران در اشغال نیروهای نظامی و ارتش بود. 🔸به واقع رسالت اصلی دانشجو و جنبش دانشجویی بر اساس پیشینه این جنبش و همچنین تأسی به خون های پاک شهیدان ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و دفاع از استقلال سیاسی، فرهنگ و هویت ملی این کشور عظیم و متمدن بوده است. 🔸 در شرایط کنونی مراقب باشیم این رسالت عظیم و ماندگار، با تبلیغات سنگین و سهمگین دشمنان خارجی، و با ترفند های رسانه ای و مجازی، و همچنین خام‌اندیشی و مطامع افراد، جریان‌ها و احزاب سیاسی منفعت طلب و عافیت اندیش داخلی، به دست فراموشی سپرده نشود و یا خدای ناکرده به انحراف کشیده نشود. 🌹با تبریک مجدد خدمت همه دانشجویان عزیز، غیور و زمان شناس ایران اسلامی، گرامی می داریم یاد و خاطره شهیدان والامقام انقلاب و جمهوری اسلامی به ویژه شهدای عزیز دانشجو و ۳ شهید همیشه جاوید ۱۶ آذر ۳۲ که در راه استقلال، آزادی و اعتلای این کشور و در جهت مقابله با زیاده خواهی و تجاوز آمریکای جنایتکار به حریم استقلال و هویت این دیار با تمدن و فرهنگ، از خود گذشتند تا راه حقیقت و جریان استقلال خواهی همواره در نزد آزادی خواهان و حق طلبان ایران اسلامی پرفروغ و جاودان باشد. @HOWZAVIAN
. دانشجویان هم می‌توانند کاری کنند که دنیا «زبان فارسی» را یاد بگیرد مثل کاری که سپاه در خلیج فارس کرده پ.ن: مکالمات فارسی سپاه و ناو آمریکایی حتما به گوش شما رسیده😍 @HOWZAVIAN
. قضاوتی ناجوانمردانه‌‌‌‌... ✍زینب نجیب مدتی پیش مناظره‌ای بین دکتر جمشیدی و دکتر بیژن عبدالکریمی برگزار شد. این دو بزرگوار هر یک از نظرگاه خود به موضوع "امکان اجتماعی الزام به امر حجاب" پرداختند. هرچند در میانه مناظره، بحث شاخه‌شاخه و گاهی به دلیل اختلاف در برخی مبانی، از موضوع فاصله گرفت؛ اما مطالب و موضع‌گیری‌های بسیار جالبی از هر دو طرف بحث مطرح شد و نقاط چالشی خود را به وضوح نشان داد. از برکات این مناسبات علمی_نخبگانی روشن‌شدن زوایای پنهان یک مسئله و بسترسازی برای مباحثات و مناظرات دیگر است. قطعا همین کرسی‌های اندیشه‌ورزی روزی به بار خواهد نشست. علاوه بر نتایج کلی، آن میوه‌ی اصلی مناظره مقابله‌ی جدی با نگاهیست که بین سنت و تجدد معلق است. او نه می‌تواند با افقی نو از سنت، شجاعانه در برابر تجدد بایستد و نه می‌تواند خود را به دامان تجددی در حال افول بسپارد. میوه‌ی دیگر آن تمسک به نگاه هویت تاریخی ماست. تمسک به مطهری، حسن‌زاده، مصباح و آوینی... اما نکته قابل توجه اینجاست که در بین دوستان در هر دو طیف از تفکر، افرادی همیشه آماده‌ی قربانی کردن نوآوری‌های بحث‌اند. آماده‌ی به مسلخ کشاندن یک اندیشه‌ی ناب. این مناظره علمی که بیش از ۲۰۰ دقیقه به طول انجامید؛ ده‌ها نقطه نور برای تاریکی اذهان داشت. اما تا حد زیادی ناجوانمردانه، غیر اصولی و غیرعلمی به قضاوت نشسته شد. طرف صحبت من با مخاطبان و همفکران جناب آقای دکتر عبدالکریمی نیست که البته ایشان نیز در مناسبات دیگری با قضاوت‌هایی بس ناعادلانه نوازش شده‌اند. طرف صحبت حقیر با برخی همفکران و هم‌قطاران جناب دکتر جمشیدی است که نه تنها چشمانشان نقاط روشن بحث را ندیدند، مقدمه‌ی عالمانه‌ی ایشان را نشنیدند و پاسخ‌ها و تحلیل‌های هوشمندانه‌ی ایشان را در میانه‌ی بحث، درک نکردند؛ بلکه تنها به یک عبارت بسنده کرده و آن را همچون تیری زهراگین به سوی جنابش پرتاب کردند. آن هم با پیوستی از کلمات و ادبیاتی ناشایست و به دور از تقوا که نه دل‌سوزانه می‌نمود و نه از روی شناخت درست نسبت به مطلب بود. اما این هجمه فقط قلب و روح جناب آقای جمشیدی را نیازرد؛ بلکه روح بسیاری از شاگردان، همفکران و هم‌قطاران ایشان را به درد آورد. اُف بر شما که برداشتتان از آن همه یادداشت و مناظرات این چنین تقلیل‌گرایانه است. قلمی که در شرایط کنونی در بسیاری از مواضع تنهاوتنها از روی غیرت، جوهری می‌چکاند، با نیش خود خشکاندید. زبانی که به نیت جهاد تبیین باز بود، بستید. شما را چه شده است که با دوست و برادر خود اینچنین می‌کنید. او که یک تنه به روشنگری برخاسته و اطراف خود را همچون شمع روشن می‌کند. اگرچه آب می‌شود اما اذعان دارد؛ ملالی نیست. 🕯 آری، خاصیت شمع، عطای نور و گرماست. او روشن می‌کند هرچند تاریکی نفهمد و قدر نداند. اگر قفل ذهن شما بخش‌هایی از مناظره است همان را برادرانه و عالمانه بپرسید و به انتظار پاسخ شایسته بنشینید. و نه همچون نادانان از پی جهل به تمسخر. این را بدانید، ۱. «ایمان در برابر اسلام» با «ایمان در برابر کفر» تفاوت دارد.۲. «ضروری مذهب» با «ضروری دین»، تفاوت دارد.۳. حکم «انکار حجاب»، با حکم «بی‌حجابی» تفاوت دارد. منابع تخصصی به کنار، فقط همین دانشنامه‌ی عمومی "ویکی شیعه" را ببینید. در پایان باید بگویم؛ دیگر نیازی به دشمنی دشمنان نیست دوستان بسیار روان‌تر از دشمن، سیر تخطئه را هموار نمودند. @HOWZAVIAN
🔻توجه توجه: برخی از طریق ای دی اس ال ها پیام های هک با نام افراد مختلف فیک می فرستند. حتما دقت داشته باشید: تحت هیچ عنوان لینک های به نام سهام عدالت را باز نکنید: پیام این است که ارسال شده👇👇: سود سهام عدالت شروع شده نفری ۱ تا ۷ میلیون به همه اونایی هم که سهام عدالت ندارند میتونن ثبت نام کنند اخرین مهلت تا ۲۰ آذر هستش از مرجع زیر : adls-a mrbonus 👈👈👈 مخدوش واقعیه ثبت نام نداشتم دیروز ثبت نام کردم پنج ملیون برام واریز کردن تا فرصت داره بگیرید.برای دوستانتون هم بفرستید ثواب داره. @HOWZAVIAN
لینک های به نام سهام عدالت را باز نکنید گوساله های سایبری این بار با نام عدالت وارد شده اند و مشغول کارند 😄 @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم سینمایی بهشتی آینده رژیم هست یا نه؟ با آینده رژیم چیکار میکنند؟ میزنند دیگه!... بهشتی رو، باهنر رو، خامنه‌ای رو ... این اثر بعد از دو سال‌ از امروز‌ بر روی پرده‌ی سینماهای سراسر کشور رفت. در خصوص رسانه ها و کانال ها و گروه ها و... که هستند و فعالیت دارند : صرفا جهت اطلاع: استراتژی های و و ضد انقلاب و...این است: با تمام قوای رسانه ای وارد رسانه ای شدند و در 100 روز آینده هر روز شاهد حملات مختلف رسانه ای به افراد و دولت و مجلس و... باشید پس کمربندها را سفت کنید. ظاهرا عزیزان رسانه ها و کانال ها و گروه ها و... توجیه نیستند و اینکه اطلاع داشته باشید: 1- ناوهای جنگی رسانه ای هست و با آنها می زنند و اگر سراغ افراد و تاثییر گذاران در صحنه و میدان نیامدند یعنی خنثی خنثی خنثی هستند و هیچ خطری برای جریان ضد نظام و انقلاب ندارند خب طبیعی است حمله به خنثی ها نمی کنند و نمی شود و برای همین راحت هستند. 2-با قایق های تند رو و کندرو کوچک کوچک (فیک نیوزها) و اکانت ها و.... حمله می کنند و دروغ می بافند و دروغ پراکنی می کنند و خلاصه اینکه منظور جنگی واقعی با جنگ رسانه ای برای آنها هیچ فرقی ندارد. دنیای مجازی برای آنها کاملا واقعی است و می زنند. @serajna @HOWZAVIAN
روز گذشته صفحه «نویسندگان حوزوی» در ایتا مورد حمله هکرها قرار گرفته، با تلاش مدیران ایتا به زودی به خانه برمی گردیم. این بار پرتلاش تر... این بار امن تر ... https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 از تا
🟢 «سخت‌کوشی» و «نوآوری» ✍ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی پژوهشگران برتر و نظریه‌پردازان، «سخت‌کوشی و پرکاری» است. پژوهشگران برتر کسانی‌اند که در کار خود هرگز احساس خستگی و ملالت نمی‌کنند. خود را ذوب در تحقیق و پژوهش می‌کنند. زندگی خود را به گونه‌ای سامان می‌دهند که حتی‌الامکان امور مزاحم با تحصیل و تحقیق را کنار بگذارند. همّ و غم خود را مصروف فهم حقیقت و انتشار آن می‌کنند. فی المثل، ريموند کَتِل (1905- )، روان‌شناس مشهور انگليسي و سازنده تست شخصیت معروف به «تست کتل»، تا ديروقت مشغول پژوهش و تحقيق در محل کار خود بود. او «از سال 1945 تا زمان حيات خود به طور مداوم کار کرد. اغلب اوقات خود را در آزمایشگاه به سرمی‌برد. هيچ‌گاه به مرخصي نرفت! بيش از 400 مقاله و 35 کتاب منتشر کرد.» او چنان غرق در کارهاي آموزشی و پژوهشي خود بود که به شوخي مي‌گفت «به آساني مي‌تواند شب‌ها اتومبيل خود را پيدا کند، زيرا معمولاً آخرين اتومبيل باقي مانده در محوطة پارکينگ بود.» @HOWZAVIAN
حال مقال 🔻میخی بر تابوت امنیت و آغازی نو ✍ مرتضی درخشان با آمدن فرزندی ناخلف در سرزمین افسانه ای قدس، همزمان ارباب حلقه ها و صاحبان قدرت، به من شناسنامه و ترکیب جعلی دادند ترکیبی زشت و مخوف ، نامم را گذاشتند شورای امنیت، زیبا و مثلا حافظ صلح جهانی، با پنج آقا بالاسر دارای حق وتو یکی قلدرتر از دیگری ؛ نه مثل رضا قلدر ایرانی که همین ها تبعیدش کردند آنور آب و در غربت ذلیلانه جان سپرد،آری یک وقت متوجه شدم دیدم کارم شده نگهداری حرامزاده ای چموش وبی قلاده بنام اسراییل با چند پدر خوانده بی اصل و نسب ، آش کشک خالمه چاره چه بود! بگذریم قد که کشید ابتدا از نیل تافرات بعد خود را مالک جهان پنداشت و همه زیر بال و پر او، برده و فرمانبردار. گذشت و نزدیک ۸۰ سالگی، بعد از طوفان اخیر با خطر مرگ حتمی به کما رفته ، کرکسان دیدند باملتهایشان روبرو شده؛ ته خیار تلخ است عقب نشستند حتی روباه پیر گفته اسراییل مال من نیست نظرش برگشته ، قلدر مآب بزرگ هم با جنازه این شرور، هآج و واج کاسه چه کنم دست گرفته، به سناریوهای مخوف می اندیشد، اکنون نگاهها به ایران و یمن دوخته شده مبادااز قافله عقب بمانید. حالا گوترش، دبیر کل که یحتمل نفوذی ایران باشد آمده با اعمال منشور ۹۹ ملل و تقاضای آتش بس فوری، جلوی کشتار زنان و کودکان و خونریزی بیشتر را بگیرد پیشنهادی که کدخدا فوری رد کرده ؛ در میان ۱۵ عضو تنها مانده، برگردان این وتوی تاریخی، اما مهر تایید و میخی ست برتابوت اسراییل و شروع سناریوهای های جدید برای بقاء یهودیت صهیونیست به شکلی پیچیده از مکانی خاص روی فردی خاص فعلا بماند حکایت همچنان باقی ست. مرده شور آمده سراغم ترکبیم ببره به عبارتی کار شورای امنیت تمام ، غیب گو نیستم اما از سوی آنکه از همه جا رانده از آرزوها مانده منتظر جنگهای بی پایان آخرالزمانی باشید به قول یانکی ها دیگی که واسه مانجوشد سر سگ توش بجوشد و چون اسراییل مباد تن همگان مباد نگاهها سوی خراسانی و موشکهای پر از رمزو راز یمانی ست گفته شده آخرالزمان بدست آنها رقم می خورد جنگی که پایانش آغازی بر صلح و نوید بخش پیشرفت، آبادی وعدالت است، شورای امنیت بای بای، صلح واقعی سلام. @HOWZAVIAN
🔹استاد عشق ✍ مجتبی عادل‌پور، مدرس نویسندگی «آیا لزومی داشت آقای معزّالسلطنه به دو بچۀ کوچک در یک مملکت غریب، آن هم در وسط جنگ جهانی اوّل گرسنگی بدهد؟!» جریان این جمله چیست؟ الان توضیح می‌دهم. فرصتی شد تا کتاب «استاد عشق» را بخوانم. کتاب دربارۀ زندگی پرفسور سیّدمحمود حسابی است که به قلم فرزند ایشان ایرج حسابی نوشته شده است. سرگذشت دکتر حسابی را هر چیزی فکر می‌کردم جز آن چیزی که در این کتاب منعکس شده است. داستان کودکی استاد واقعاً عجیب و خلاف انتظار است. نویسنده نقل می‌کند هرگاه پدرش (پرفسور حسابی) هرگاه بیمار می‌شد و تب می‌کرد، جملۀ ابتدایی متن را به صدایی محزون تکرار می‌کرد. آنچه در این کتاب نقل شده است در حقیقت داستان پرماجرایی است که در دل این جمله نهفته است. «معزّالسلطنه» پدر پرفسور حسابی است. او از طرف دولت ایران مسئول قنسول در شامات (سوریه و لبنان کنونی) می‌شود؛ از همین‌رو به همراه خانواده‌اش بیروت سفر می‌کند. معزّالسلطنه پس از مدت کوتاهی برای به دست آوردن پست و مال بیشتر به ایران برمی‌گردد و همسر و دو فرزندش را در دیار غربت تنها می‌گذارد. از اینجا به بعد داستان غم‌انگیز زندگی سیّدمحمود حسابی و برادر و مادرش آغاز می‌شود. معزّالسلطنه در ایران دوباره ازواج می‌کند و همین نیز بعدها مشکلاتی را ایجاد می‌کند که سختی‌های دوری از وطن را برای استاد دو چندان می‌کند. از گفته‌های نویسنده پیداست که مادرِ استاد، زنی فهمیده، قانع و فداکار بوده است. او به دلیل سکته زمین‌گیر می‌شود و با وجود فقر کمرشکن، مهم‌ترین دغدغه‌اش را تحصیل فرزندانش قرار می‌دهد. او در برهه‌ای مجبور می‌شود دو پارۀ تنش را به مدرسۀ کشیش‌های فرانسوی بیروت بفرستد. این مدرسه به دو شرط آنان را قبول می‌کند: آموزه‌های مذهبی مسیحی برای آنان اجباری باشد و شبانه‌روز در مدرسه بمانند! دکتر حسابی این مدرسه را این‌گونه توصیف می‌کند: «... اولین چیزی که ما را زهره‌ ترک کرد، قیافه‌های جدی و عموماً استخوانی، خشن، اخمو با لباس‌های درازشان بود که همه سیاه بود ... .» نکته‌ای دیگر که در زندگی پرفسور حسابی موج می‌زند، ایمان استوار اوست. در هرجای خاطرات او می‌توان یاد خدا را دید. برای نمونه، دربارۀ شب‌های مدرسۀ کشیش‌ها می‌گوید: «هر شب، وقتی که من و برادرم روی تختخواب‌های خودمان می‌خوابیدیم، سرمان را از زیر لحاف به‌هم می‌چسباندیم و دعاهای ”أمّن یجیب“ و ”ناد علي“ می‌خواندیم ... .» پرفسور حسابی در رشته‌های مختلف تحصیل کرد و در نهایت گمشدۀ خود را در فیزیک یافت. او این افتخار را داشت که شاگرد انیشتین باشد. سخت‌کوشی، مهربانی، فداکاری، پشتکار، ایمان و ... از ویژگی‌های دکتر حسابی است؛ امّا آن چیزی که او را به ایران بازگرداند، وطن دوستی بود. او در این‌بارۀ می‌گوید: «با خودم گفتم آیا وظیفۀ من است که در خارج بمانم و دستم را در سفرۀ خارجی‌ها بگذارم؟ ... من باید به کشور خودم برگردم. دستم را به سفرۀ خودمان بگذارم و جوانان کشورم را دریابم.» او بیتی از سعدی را سر لوحۀ کار خود قرار داده بود. این بیت را بعدها بر سردر خانۀ خود در تجریش نصب کرد: به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود/ نیرزد آنکه دلی را از خود بیازاری @HOWZAVIAN
🗒انتشار یادداشت علمی با موضوع 🔸«راهبرد رهبری در مدیریت فتنه»🔸 🏢در نشریه جهاد قلم بسیج دانشجویی دانشگاه معارف اسلامی قم،شماره یازدهم 👇👇 https://eitaa.com/Maaref_studentaffairs/1092 ✍ سید عبدالله هاشمی @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 ا ☑️ دود روشنفکری در چشم هویت ایرانی ▪️فتوایی که روزی حکم به تحریم استعمار داده بود، به اجتهاد تقی‌زاده‌ها، ملغی شد تا با شعار پیشرفت، چوب حراج بر پیکر استقلال فکری و فرهنگی ملت بزند. اکنون، ۴۴ سال از انقلاب اسلامی گذشته است. ▪️گویا دوباره تقی‌زاده‌ها، ملکم خان‌ها و آخوندزاده‌ها از انزوایی که انقلاب اسلامی برای آنها درست کرده بود، برخاستند تا دود سیگار روشنفکریشان را در هوای آزاد ملت ایران، پراکنده کنند. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت
نویسندگان حوزوی
🖥 #کلیپ_مستند ا #روشنفکری ☑️ دود روشنفکری در چشم هویت ایرانی ▪️فتوایی که روزی حکم به تحریم استعمار
. به سوی آینده‌ای متفاوت به سوی پویش نوشتن وقتی یک ایده روی میز تحریریه مطرح می‌شود، تا به ثمر رسیدنش باید تلاش کرد و در ادامه‌اش تصحیح و دقت را هم ادویه‌ی کار قرار داد. این اثر به نویسندگی و با صدای علی عسگری، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی، گزارشگر رسانه‌ی وزین فکرت و دانش‌پژوه علوم اجتماعی است. به آینده قلمی و رسانه‌ای حوزه امیدواریم همچنان... @HOWZAVIAN
. اسوه حسنه ✍️بابک شکورزاده 🔷سیره و زندگی حضرت زهرا علیها‌السلام نکاتی دارد که اهمیت حجاب را بیش از پیش نمایان می‌کند و کسی که ادعای محبت و پیروی از ایشان را دارد طبیعتا باید از این روش الگو بپذیرد. 🔷زمانی که خبر غصب فدک به حضرت فاطمه علیها‌السلام رسید، حضرت راهی مسجد شد و خطبه‌ای معروف را ایراد فرمود که به خطبه فدکیه مشهور است. 🔷شاهد بحث این نکته است که وقتی حضرت قصد کرد که به مسجد برود، این چنین نقل شده که : «لاثَتْ خِمارَها على رأسِها و اشْتَملتْ بِجَلبابها...»؛ یعنی زمانی که حضرت می‌خواست به مسجد برود "خِمار" به روی سرش پیچید و با "جَلباب" تمام بدنش را پوشاند. ("لاث" به معنای پیچیدن است.) «خمار» پوششی شبیه مقنعه امروزی بوده که سر و سینه و گردن را می‌پوشانده و «جلباب» نیز پوششی بوده شبیه چادر که تمام بدن را می‌پوشانده است. دو واژه "خمار" و "جلباب" در قرآن نیز آمده است. 🔷این نوع پوشش که حضرت زهرا علیها‌السلام به آن اهتمام داشته، شباهت زیادی به چادر و مقنعه‌‌ای دارد که امروزه رایج است و بانوان محجبه و مذهبی از آن استفاده می‌کنند. از این نوع پوشش که حضرت خود را به آن ملزم می‌کرد، این نکته فهمیده می‌شود که حفظ پوشش چه اهمیتی دارد و همچنین چادر حجاب برتر است. @howzavian
♦️ فساد سیستمی یعنی ایــن 🔹 وتوی قطعنامه آتش بس UNSC توسط آمریکا تیر خلاصی بود بر مغزهای کوچک زنگ زدۀ برخی از اساتید غربزدۀ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل! 🔸 اگر کسی از کارآمدی لیبرال دموکراسی و سازمان ملل سخن گفت، بپرسید چرا در نظام بین‌الملل جوهر یک خودکار بر خون هزاران کودک می‌چربد؟ ✍️ حسین کاوه @HOWZAVIAN
پویش بزرگ و کشوری مثل ما، مثل ماه مسابقه سراسری از زندگی پیامبران اولوالعزم. چی بهتر از این که هم کتاب بخونی، هم جایزه ببری!👌👌 با همکاری صداوسیما، مرکز رسانه‌ای شیرازه و انتشارات بین‌المللی جمال. 😍😍 از🗓15 آذر 1402 💰با 20 میلیون تومان جایزه نقدی💰 برای کسب اطلاعات بیشتر، این صفحه رو ببینید. ایتا| بله| اینستاگرام| سایت| آپارات
به مناسبت تبلیغ ایام فاطمیه 👇 سلام و رحمت مبلغ بزرگوار حکم تبلیغی شما صادر شد هر جا رفتید بگذارید مردم هم با شما حرف بزنند آنها خودشان برای منبر شما، مسأله و موضوع طرح می کنند. التماس دعا آها ... راستی ...👇 حق التبلیغ شما همان تجربه ای ست که کسب می کنید ما به دلیل این که بودجه نداریم، مجبوریم توجیه عرفانی و اخلاقی کنیم. آها .... راستی ... اخلاق حکم می‌کند یک واقعیتی را هم عارض بشویم: مَبلغ ناچیزی برای تبلیغ به دست ما رسیده اما ترجیح دادیم همکاران مان را مأمور کنیم و درباره تبلیغ پژوهش کنند اسمش را هم گذاشتیم «پژوهش تبلیغ»! شما خیال تان جمع باشد که ما اینجا در قم دغدغه تبلیغی داریم بودجه تبلیغی برای ما پژوهش ما برای شما به نظر می‌رسد این طور منصفانه باشد. در مناطق محروم، ما را از دعای خیرتان محروم نفرمایید آنجا شما به خدا نزدیک‌تر هستید. @HOWZAVIAN
🍃 استقامتی به قامت «سربلندی» ✍️ فاطمه برآبادی 🔸یهو می‌ریختن سر مردم و اگر کسی گیرشان‌ می‌افتاد حسابش با کرام‌الکاتبین بود. تصمیمش را نهایی کرد. شنیده بود مبارزه جدی است. بعد از رضایت همسر، بچه ها را آماده و از قم راهی تهران شد. دیگر قانع به شرکت در تظاهرات و شعار دادن در کوچه و خیابان نبود. سرش درد می‌کرد برای کارهای سخت و پر زحمت. پخش کردن اعلامیه آن زمان، مهم و پرخطر بود. تمام سختی‌هایش را به جان خرید و با روحیه مبارز و خستگی ناپذیرش موفق به پخش اعلامیه به شیوه های شگفتی ساز شد. 🔸کتاب «تنها گریه کن» به قلم اکرم اسلامی، روایت مادری‌ست که می‌دانست اصلی ترین عنصر وجودی اش سازندگیست. اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان‌ بعد از انقلاب، دست از مجاهدت و تلاش بر نداشت. خانه‌اش را پایگاه فعال کرد و مشغول خدمات رسانی به جبهه جنگ شد. از وظایفی که بر عهده داشت، غافل نبود. زیرا دریافته بود خداوند حیات بخشی خویش را در روح زن نهاده است تا در دامان پاک خود، فرزندانی تربیت کند که در آینده جهان را بر آرمان‌های مهدویت ترسیم کنند. 🔸وقتی لحظه به لحظه با این کتاب همراه می‌شوی به وجود چنین بانویی افتخار می‌کنی. دنیا، آمال و آرزوی او نیست تا با از دست رفتن آنها خودش را ببازد؛ بلکه جهان دیگری را در پیش‌روی خویش می‌بیند و به ثواب و ابدیت باور دارد. معلوم است که پاداش چنین مادری عاقبت بخیری ابدی پسرش است... پسری که خودش راهی جبهه می‌کند؛ به وصیت فرزندش عمل می‌کند و پسرش را به خاک می‌سپارد. آخر کتاب غافلگیری دارد که خوشا به سعادت چنین بانوانی... به راستی که «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لكن لا تشعرون» ... 🔸این کتاب را به تمام بانوان کشور که سعادت و شقاوت جامعه بسته به وجود آنهاست و دشمن آنها را هدف گرفته است و تمام توانش را گذاشته تا زنان از اصالت روح خویش هیچ ندانند و اسیر زیبایی های ناپایدار جسمانی شوند و قدرت تفکر را از آنها سلب کرده است، پیشنهاد می‌‌شود. @HOWZAVIAN
🔹 خودت اسیر بودی، ما را اسیر نکن! (۱) ✍️ مجتبی عادل پور، مدرس نویسندگی و مبلغ دینی آزاده‌ای را به مناسبت سالروز بازگشت اسراء به مرکز آموزشی دعوت کرده بودند تا از اسارت بگوید؛ از خاطراتش؛ از روزهای دور از خانه و خانواده و آنچه بر او و همرزمانش گذشته است. هنگام ورود به حسینیه خیلی گرم با اطرافیانش احوال‌پرسی می‌کرد و حس و حال خوبی به آنان انتقال می‌داد. حدوداً ۵۵ ساله به نظر می‌رسید. تمام موهای سر و صورتش سفید شده بود؛ حتّی ابروهایش هم‌رنگ موی سرش شده بود. می‌شد تازیانه‌های اسارت را در چین‌های صورتش دید. مجری، ایشان را بعد از انجام تشریفات ابتدایی روی سن دعوت کرد. در معرّفی ایشان نیز گفت که دکترای دانشگاهی دارد و در کسوت معلّمی سالیانی است در آموزش و پرورش تدریس دارد. با خودم گفتم با این همه تجربه حتماً کارش را خوب بلد است. خصوصاً اینکه پشت میز ننشست و مانند مجریان کارکُشته میکروفن را به دست گرفت. این را نیز اشاره کنم که در کلاس‌های آموزش روایتگری به راویان می‌آموزند پشت میز ننشینند و دائم موقعیّت خود را روی صحنه تغییر دهند. نیم ساعت بیشتر وقت نداشتیم؛ چون برنامه به دلایلی کمی دیر شروع شده بود و سربازان طبق برنامه‌ای که از پیش برای آنان پیش‌بینی شده بود، باید در کلاس دیگری شرکت می‌‌کردند. ریاست محترم عقیدتی از مسئولان خواست تا نیم ساعت به وقت مهمان برنامه اضافه کنند. خیلی نگذشت که نظرم به‌کلّی دربارۀ انتخاب مهمان مراسم عوض شد. با اینکه به دیوار تکیه داده بودم، دعا دعا می‌کردم این جلسه به پایان برسد. در چهره و چشمان سربازان یک «تو را به جان مادرت زودتر تمام کن!» دیده می‌شد. حتماً می‌پرسید: چرا؟ مخاطب از کسی که چند سال در اسارت بوده، انتظار شنیدن چه چیزی دارد؟ آیا غیر از این است که دوست دارد او از خاطرات اسارت بگوید؟ با این حال، ایشان بیشتر مطالبی که می‌گفت تناسبی با مراسم و کار و تخصّص ایشان نداشت. برای اینکه من را متهم به قضاوت اشتباه نکنید، یکی دوتا از کارهای ایشان را بیان می‌کنم. برای نمونه همان ابتدای مراسم از سربازان پرسید که چند نفرشان آیة‌الکرسی را حفظ هستند. بعد چند نفرشان را روی سن آورد تا بخوانند! یا مثلاً در وسط‌های جلسه چند سرباز را بالای جایگاه کشاند تا حمد و سوره بخوانند! 🔗بخش دوم در صفحه فکر شنبه @HOWZAVIAN
پدیده ای به نام فِلانور ✍️ «گروه تحریریه»: هادی حمیدی _ علی اسفندیار یک سؤال مهم؟ مگر می شود شهرها و مردم در عصر هجوم اطلاعات یا عصر پسامدرن تغییر کرده باشند و قالب‌های «زبان» تغییر نکرده باشد؟ اینجا نمی‌شود به آن پاسخ داد؛ اما روزنه‌ای از این تحول و تطور را می‌توان به نظاره نشست. مسأله مهم امروز نسبت‌سنجی بین شهر و ادبیات است و مهم‎تر از هرچیزی قالب‌های جدید ادبی که در غرب به وجود آمده اما نه در حمایت بی چون و چرا از شهر مدرن که گشت و گذار در آثارش و تفکر انتقادی به آورده‎های تکنولوژی است. «فلانور» یا پرسه‎زن حرفه‎ای شهر می‌خواهد اوضاع و احوال شهر از معماری گرفته تا جاهای به ظاهر خالی و بیهوده را در ادراک شخصی خود حلاجی کند، معنا بکاود و تقدیم خواننده کنند؛ در حقیقت ارائه روایتی شخصی شده از جهان مدرن به زبان شیرین هنر. پرسه‌زن یا فلانور مفهومی است که از زبان فرانسه به عاریت گرفته شده‌ و به معنای قدم‌زنی است. شارل بودلر، شاعر و نویسندهٔ فرانسوی مفهومی دیگر از آن مشتق کرد و به معنای فردی است که در شهر قدم می‌زند تا تجربه کسب کند. به علت استفادهٔ بودلر و دیگر اندیشمندان در حوزه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی و ادبی، پرسه‌زن مفهومی مهم در پدیده‌های شهری و مدرنیته شد. پرسه‌زنی تنها به قدم زنی در خیابان‌های شهر محدود نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند شیوه ای از تفکر فلسفی و زندگی باشد! بودلر پرسه‌زنی را یک قدم زنِ با شخصیت در خیابان‌های شهر توصیف می‌کند که نقشی اساسی در درک و ترسیم فضای شهر دارد. مفهوم پرسه‌زن در بحث پدیدهٔ مدرنیته در محافل دانشگاهی مفهوم مهمی است. همچنین این مفهوم دریچه‌ای از تفکر در زمینه‌های معماری و شهرسازی باز کرده‌ است. والتر بنیامین فیلسوف و زیبایی‌شناس مارکسیست آلمانی، این مفهوم را ابزاری برای تحلیل و همچنین شیوه ای از زندگی می‌داند از دیدگاه مارکسیستی او، پرسه‌زنی مولود زندگی مدرن و انقلاب صنعتی است. وی خود به نمونه ای از پرسه‌زن تبدیل شد که خیابان‌های پاریس را مشاهده می‌کرد و به مطالعات اجتماعی و زیبایی شناختی می‌پرداخت[پرسه‌زنی و زندگی روزمرهٔ ایرانی، عباس کاظمی، نشر آشیان، ۱۳۸۸] حال اگر این پدیده با پدیده مشابه دیگر مانند «ون لایف» که از جدیدترین سبک‌های زندگی بشری است ادغام شود جذاب‌تر هم می‌شود. سفر و زندگی در «وَن» امروزه برای برخی تبدیل به سبک زندگی شده و عده‌ای در سراسر دنیا به این روش زندگی می‌کنند؛ سفری توأم با زندگی و زندگی توأم با سفر است؛ به اضافه عنصر کلیدی درک شخصی و تلاش برای شناخت پدیده‌های زیستی و اجتماعی پیرامون خود. پ.ن: در مجالی دیگر درباره این پدیده اجتماعی بیشتر خواهیم نوشت. @HOWZAVIAN