eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
458 ویدیو
172 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 تکلیف نخبگان در ترویج سنت‌های سالم سیاسی ✍️ محمد کرمی‌نیا، دانشجوی دکتری کلام امامیه 🔸 نقش اساسی نخبگان سیاسی در ایجاد سنت‌‌های سالم سیاسی به روشنی واضح است و تأثیرات اصناف مختلف نخبگان در سطح جامعه به گونه‌‌ اجتناب‌‌ناپذیری به هم گره خورده و هر شاخه از آنها چه بسا در بخش‌‌های دیگری از ساحت‌‌های زندگی جمعی نیز تأثیرگذار باشد. 🔸یک نخبه فرهنگی بی‌تردید می‌‌تواند در حوزه مربوط به سیاست تأثیرگذاری داشته باشد، چه بسا با تکیه بر صبغه فرهنگی خویش یا خود مستقیماً وارد سیاست شده یا به هدایت مردم به سوی جریان سیاسی خاصی بپردازد. 🔗 مطالعه یادداشت در سایت فکرت @HOWZAVIAN
🔆پدری با چهار فرزند قد و نیم قد ✍️زهره قاسمی همیشه در فاطمیه اشک و خشم را با هم تجربه میکنم. انگار دردی سر باز میکند بی درمان و بغضی می‌ترکد بی پایان. احساس میکنم غم های حضرت مادر راه نفس تک تک سلول هایم را می‌بندد. فرار از روضه‌های کوچه، در، صورت، طناب، مسجد و... فرصت ناله و شیون را از من می‌گیرد و طوفان غصه ها چنگ بر قلب یخ زده ام می‌کشند. تیر خلاصی هم شام غریبان است. وقتی نیمه شب پدری با چهار فرزند قد و نیم قد، به خانه ی نیم سوخته برمی‌گردد، و تازه اول ماجراست ... @HOWZAVIAN
🔻برخی ریشه‌های مشترکِ «نفرت» در دو سویه‌ی جریانات دینی و سکولار ✍️ حبیب الله بابایی، استاد حوزه و دانشگاه 1.نفرت و فرهنگ تنفر (hating culture) درمیان افراد جامعه در جهان غرب، امری ذاتی و برآمده است از تاریخ فردگرایی و خودمحوری (در نسبت خود و دیگری)، لیکن درایران امروز، نفرت امری عَرَضی و اما واقعی است. نخستین ریشه از این نفرت در ایران را می‌توان در دو گونه از «نفاق و دورویی» در دو سویۀ جناح فکری، اجتماعی و سیاسی در ایران دنبال کرد: الف) نفاق روشنفکری (نفاق شیک و مدرن)، کسانی که همیشه مدعی حق و قانون و صلح و آشتی بوده اند و اساسا خود را نماد کامل از «رجل مدرن» می‌دانند، لیکن در تقلید از مدرنیته صادق نیستند، و هرآنجا که مصالح فردی و حزبی‌شان اقتضا بکند و جایی که التزام به مدرنیته برای آنها هزینه و زحمت بیافریند به صورت فاحش و آشکاری خشونت و بربریّت را تئوریزه می‌کنند؛ و ب) نفاق سنتی، نفاق مذهبی، و گاه نفاق انقلابی در میان کسانی است که همواره خود را ملاک در مذهبی بودن و میزان در انقلابی بودن تلقی می‌کنند ولی نسبت به آنچه که از دین و مذهب می‌گویند و نسبت به آنچه که بزرگان انقلاب و نظام از تقوا در سیاست می‌طلبند و بدان توصیه می‌نمایند، کمترین اعتنا و اعتقاد را ندارند. 2.عامل دومی که نفرت را بر جامعه ایران عارض کرده، «ادبیات جهل» و «سطح فکری نازل»در دو سویه جریان‌های دینی و سکولار است. جریانات مذهبی، برخی از روحانیان و آنهایی که بلند گویی می‌کنند و نام و شهرتشان بزرگ‌تر از واقعیت‌ و شخصیت‌شان، و فرصت‌‌های پرزنت‌شان بیشتر از فرصت‌های مطالعه و تحقیق است، همواره در کلمات خامی که استفاده می‌کنند، جملات نسنجیده‌ای که به کار می‌برند، و تحلیل‌های سطحی‌ای که در تریبون‎های رسمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی از مسائل دینی ارائه می‌کنند ، موجی از نفرت و لجاجت را به بدنه جامعه پمپاژ می‌کنند و متأسفانه نوعا گوش شنوایی هم برای اصلاح نگاه و زبان گزندۀ‌شان ندارند. کمتر می‌توان به خاطر آورد خطابه‌های سیاسی و اجتماعی از این جمعیت را که به آرامش جامعه و به عقلانیت عمومی و اجتماعی کمک کند و تنش یا حاشیه‌ای را بوجود نیاورد. در طرف دیگر، ادبیات متکبرانه و همراه با استهزاء و البته مملوّ از تقلید و نادانی در میان جریان‌های به ظاهر مدرن است که خود را نماد علم و شعور و شرف، و دیگران را نماد جهالت و بی‌شعوری و بی‌شرفی می‌دانند و هرجا هم لازم شد به طور رکیکی فحاشی‌ می‌کنند. این جماعت که نوعا با ادبیات و مفاهیم ترجمه‌ای احساسات خجسته‌ای دارند و واقعیت و جاهلیت مدرن‌شان را پشت کلمات پر طمطراق غربی پنهان می‌کنند، در برخورد با جریان رقیب، بلکه حتی در برخورد با دانشجویان خودشان، و نیز در برخورد با اساتید همکار خود در دانشگاه بسیار خشن، تند و بی‌ادب هستند. 3.نمونه عامل دیگر در این میان، وجود «مَن‌خواهی‌های افراطی و آشکار» در میان جریانات مختلف سیاسی و حتی در بدنۀ فرهنگی جامعه است. کسانی هستند در دانشگاه‌ها و در حوزه‌های علمیه که دیگران را به جُرم دانشگاهی بودن و یا به جُرم حوزوی بودن قبول ندارند، همین‌طور کسانی هستند درمیان مدیران که نه تنها مدیران دلسوز از جریانات مقابل را به بازی نمی‌گیرند، بلکه مدیران لایق و پاک دست از جناح همسو ولی متفاوت از خود را هم به خدمت نمی‌گیرند. «من‌خواهی» در بدنۀ اجتماعی و سیاسی در ایران امروز باعث «شتابزدگی»، «سطحی‌زدگی»، و «عدم تمرکز» در نظام کارشناسی و نظام تصمیم‌گیری و همین‌طور نظام اقدام شده (کارهای صوری، پراکنده و پر طمطراق) است و نوعی از تکلیف بمالایطاق را برای این منحصران بوجود آورده است. این وضعیت بدان سبب بوده که نوعا در ساحت‌های زندگی اجتماعی و اکنون در عرصه‌های مختلف سیاسی، قرار بر این شکل گرفته که برای انبوهی از مسائل جاری، فقط تعداد اندکی از کارشناسان فکر کنند و احیانا همان تعداد هم در مقام مدیریت‌های کلان، اجرا و مدیریت کنند و دوباره احیانا همان تعداد هم به ارزیابی و گزارش‌دهی بپردازند و سپس هزینه‌های آن را متوجه همه بکنند؛ در حالی که اگر همۀ جامعه در تشخیص و اقدام مشارکت داده شوند، مسلما همه آنها نیز در دادن هزینۀ خطاها و اشتباهاتِ ملّی مشارکت خواهند کرد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وسط‌های کویر لوت رودی مثل نیل با مشقت از سر کوه دماوند آوری... 🎬 شعرخوانی شاعر حوزوی در برنامه «تازه‌دم» پخش شده از شبکه دو سیما @HOWZAVIAN @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ پیش به سوی پویش نوشتن 💠 آیین افتتاحیه تحریریه بانو مجتهده امین در قم به همت اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم، انجمن سواد رسانه طلاب و کانون مدادالفضلاء برگزار شد. این مراسم، بخش‌های مختلفی را در برگرفت؛ شامل: ✅حضور مهمانان ویژه، استاد جواد محدثی و خانم دکتر طیبی ✅دوازدهمین دوره محفل یادداشت‌خوانی با حضور نویسندگان حوزوی ✅بررسی چالش‌ها و دغدغه‌های نویسندگان امید است این تحریریه، گام بزرگی در راستای هنر و دانش نویسندگی بردارد و برای نویسندگان حوزوی پلی برای پیشرفت در راه نشر اسلام باشد. @HOWZAVIAN @savad_rasaneh
1️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 💠 لحظه‌های رویداد و روایت در تازه‌ترین محفل یادداشت‌خوانی نویسندگان حوزوی ✍️ مدیر رویداد «راه‌اندازی تحریریه بانو مجتهده امین» از این رو شیرین بود که به شبکه‌شدن نویسندگان حوزوی نزدیک شدیم؛ البته اندکی ... . شبکه‌ای که آرزوی بسیاری از بزرگان و نویسندگان دلسوز حوزه بود؛ اما حرف‌های قلم‌به‌دستان فهمیده نمی‌شد. این بار نویسندگان حوزوی در محافل یادداشت‌خوانی گام‌های آغازین خود را برداشتند؛ سه سال با 12 محفل یادداشت‌خوانی. اما محفل دوازدهم؛ محفل یادداشت‌خوانی طلاب خواهر بود که مزیت‌هایی داشته؛ نخستین آن بر عهده‌گرفتن پوشش خبری و تحلیلی محفل از سوی نویسندگان حاضر در نشست بوده است و این رسم قلمی ادامه خواهد داشت از تولید به مصرف. در دوازدهمین رویداد یادداشت‌خوانی حوزویان، استادان آقای جواد محدثی و خانم دکتر ناهیدطیبی از دنیای ادبیات گفتند و ترغیب و تشویق کردند تا پویش نوشتن رونق گیرد و آغاز به کار تحریریه تولید محتوای مجتهده امین را تبریک گفتند. تحریریه بانو مجتهده امین قرار است فرهنگ، جامعه و سیاست را به دیدار بنشیند و دست به قلم و جوهر ببرد، می‌خواهد آشیانه‌ای باشد؛ برای با هم شدن، برای هم‌نویسی در عصر سرعت و رسانه؛ برای کشف زبان مشترک با افکار عمومی و خارج از حجره و حوزه. محتواهای پیش‌رو محصول این نشست صمیمی و به دور از تشریفات و تبلیغات است. ✍️ تولید محتوای در لحظه، از ابتکارات این نشست خواهرانه بود که آثار چند تن از اعضای تحریریه را تقدیم چشمان خوانندگان وزین کانال نویسندگان حوزوی می‌کنیم. @HOWZAVIAN
2️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔆 محفل حامدان ✍️ نجمه صالحی، مدیر تحریریه بانو مجتهده امین دیدارها هم جنس دارند، جنسی از مخمل، تور، حریر، کتان، چرم و...! کافی‌است دستی روی پارچه‌اش بکشی! مخمل، حال دل را لطیف می‌کند، تور، صافی و زلالی دیدار، حریر، بی‌آلایشی و رو راستی را به یادت می آورد، با کتان و چرم، مقاومت و ایستادگی می‌آموزی! امروز دیدارها برایم جنس دیگری داشت، زلال زلال، روشن روشن، صاف صاف، همه در کنار هم با یک هدف با یک دغدغه برای یکی شدن برای پیمودن راهی طولانی و روشن! راهی طولانی در پیش است، یادش‌ به‌ خیر، دانه‌های شفاف و شیشه‌ای تسبیح مادربزرگ! دانه‌ها را با ظرافت کنار هم به نخ کرد و تا آخر عمر با آن حمد خدا گفت! اینجا همه چون دانه تسبیح گردآمده بودند تا حمد کنند داشته‌هایشان را، آری قدم زدن در این جاده حمد است! حمد نعمت قلم، حمد نعمت فکر، حمد نعمت فهم، حمد نعمت بندگی و رشد! اینجا محفل حامدان بود! @HOWZAVIAN
3️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔 جدال در محفل (بخش اول) ✍️ حاشیه‌نگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: همیشه حضور در جمع‌های رسمی برایم عذاب‌آور است. مادرم همیشه می‌گفت: دختر باید سنگین رنگین باشد و تا سوالی از او نپرسیده‌اند حرفی نزند. اما به من که می‌رسید، می‌گفت: این یکی آرام از جانش بریده. دختر مگر اینقدر شیطان میشود؟! دختر تو چرا نمی‌توانی مثل بقیه ساکت و آرام بنشینی؟! همه اینها تو ذهنم رژه می‌رود. همه حرف‌های مادر را مرور می‌کنم. این جمع مثل همه جمع‌ها نیست، سنگین رنگین نباشی؛ خواهران متشرع جامعه الزهرا، شوتت می‌کنند سر پل جمهوری. به خودم می‌گویم: لااقل رعایت سن و سالت را کن. حرمت قلم را نگهدار! خیر کله‌ات نویسنده‌ای! دخترک جسور تو وجودم شانه بالا می‌اندازد و اشاره می‌کند به موزائیک‌های تو پیاده رو که لی‌لی کنیم. اصلاً بی‌خیال چادرچاقچور و هیبت خانومانه‌ام، با کدام زانو و کمر می‌خواهی وسط پیاده رو بالا و پایین بپرم؟! دخترک جسور توی وجودم لگدی حواله‌ام می‌کند و گره اخم می‌اندازد به ابرویش. به سختی از پله‌های پل عابر می‌کشم بالا. به هن‌هن افتاده‌ام. دخترک جسور وجودم می‌گوید: لااقل وایسا از این بالا ماشینها را تماشا کنیم! می‌گویم: وقت ندارم. دیر میرسم. چشمم می‌افتد به آقای حمیدی که جلوی ساختمان منتظر ایستاده. می‌گویم: بفرما وروجک! ببین همه آمده‌اند! دیر هم شده! دهانش را کج و کوله می‌کند و ادایم را درمی‌آورد. سعی می‌کنم حاج خانمی و با طمأنینه قدم بردارم. وارد ساختمان می‌شوم تا آسانسور برسد، نیم نگاهی به پوستر سواد رسانه، مخصوص بانوان می‌اندازم. همزمان با من دخترک جسور وجودم شانه بالا می‌اندازد. می‌رویم طبقه سوم. نفس عمیقی می‌کشم و سعی می‌کنم حاج خانم وجودم را که همیشه در حال چرت است، بیدار کنم. وارد سالن می‌شوم و فقط آقای اسفندیار را می‌شناسم. سلام می‌کنم و دنبال جای نشستن مناسب می‌گردم. جایی پشت دوربین. دخترک جسورم می‌گوید: این جلو. حاج خانم درونم می‌گوید: نیست که خیلی هم تو می‌گذاری جلو بنشیند؟! چندتایی از خانم‌ها آمده‌اند. کنار صندلی که نشان کرده‌ام، خانمی است که از جایش بلند می‌شود و احوال و اسمم را می‌پرسد. خودم را معرفی می‌کنم. حدس می‌زنم، خانم صالحی باشد که باهم تلفنی صحبت کرده‌ایم. خودش است گرم و مهربان و آرام. خوش به حالش، لابد مادرش را زیاد حرص نداده! می‌گوید: وقتی وارد شدی، با همه فرق داشتی، اصلاً قیافه‌ات خاص بود. دارم حلاجی می‌کنم، خاص بودن یعنی همان حرف مادرم که می‌گفت: «تو چرا مثل بقیه نیستی» یا نه؟! دخترک جسور وجودم می‌گوید: من بی‌تقصیرم! حاج خانم وجودم خمیازه می‌کشد و می‌گوید: من هوای این وروجک را دارم. بعضی خانم‌ها با بچه‌هایشان آمده‌اند. دخترک جسور وجودم شروع می‌کند به قربان صدقه رفتن بچه‌ها. دلش غنج می‌زند جلسه را ول کنیم، برویم بازی با بچه‌ها. حاج خانم وجودم دستش را می‌گیرد به زور می‌نشاندش. 🔗 ادامه 👇👇👇 @HOWZAVIAN
4️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔 جدال در محفل (بخش دوم) ✍️ حاشیه‌نگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: جلسه با قرآن و تلاوت زیبای آقای اسفندیار شروع می‌شود. حواسم به دخترک جسور هست. آرام نشسته است. آقای اسفندیار بعداز تلاوت قرآن، توضیحاتی درباره یادداشت‌نویسی می‌دهد. دخترک جسور وجودم می‌گوید: پذیرایی دارند؟ می‌گویمش: هیس! حواسم می‌رود به مادری که سعی می‌کند دختران نازنینش را ساکت کند تا نظم جلسه به‌هم نخورد. همه ما بچه‌دار هستیم و به نظرم نباید به خودش استرس وارد کند. همه ما می‌دانیم فرزند پروری نباید مانع فعالیت اجتماعی زن مسلمان باشد. باید در کنارش به سایر فعالیت‌ها هم بپردازد، چرا که زنان نیمی از جامعه‌اند و باید در سرنوشت جامعه سهیم باشند. کمی صبر و همراهی، باعث فعال شدن و حتی پرورش نسل جدید پویایی می‌شود. حاج خانم درونم این‌ها را برای دخترک جسور درونم توضیح می‌دهد و ا‌و همچنان شانه بالا می‌اندازد. بالاخره استاد محدثی و آقای حمیدی وارد می‌شوند. میان جمع ما آقای حمیدی و آقای فیلمبردار، اعتقادی به حجاب اجباری ندارند و سرهایشان بدون پوشش است. آقای اسفندیار که انگار با پسرک شیطان درونش به مشکل برخورده، حتی در حضور استاد محدثی هم همچنان به صحبت‌هایش ادامه می‌دهد. گویا حاج آقای درونش از پس پسر بچه درونش برنمیاد. بالاخره پسر بچه خسته می‌شود و نوبت به استاد محدثی می‌رسد که اولاً انتظار دیدنش را نداشتم، دوماً تا به‌‌حال این‌قدر فول‌اچ‌دی ندیده بودمشان. آرام صحبت می‌کنند. نه لپ تاپی نه گوشی! تنها دفترچه‌ای دارند و بروشورهایی برای نمونه. دخترک جسور وجودم می‌گوید: بفرما هی غر می‌زنی چرا متن‌ها رو اول باید با مداد مشکی بنویسی؟ استاد هم همان سیاق سابق را ادامه داده! که یکهو جیغ می‌کشد: آخ جون! پذیرایی! پذیرایی! آقایانی با سینی چای و آبمیوه و جعبه کیک یزدی وارد می‌شوند. حاج خانوم درونم چرتش پاره می‌شود. که یکهو متوجه می‌شوم، یکی از آقایان، همان آقایی است که ملبس به لباس مقدس طلبگی بود و طی یک حرکت هنجارشکنانه، خلع لباس اختیاری کرده و دست به پذیرایی از حضار شد. تا من و حاج خانم درونم، بخواهیم خودمان را جمع کنیم؛ دخترک جسور وجودم با صدای بلند می‌گوید: عه! این آقا کشف حجاب کرده! این جمله‌اش باعث می‌شود، کمی جو رسمی و سنگین جلسه بشکند و آقای اسفندیار بنده را به عنوان طنزپرداز معرفی کند و الحق سنگ تمام هم گذاشت. به دخترک جسور وجودم اشاره می‌کنم، ساکت باش وگرنه تحریمت می‌کنم. دختر جسور درونم همانطور که چایی را هورت می‌کشد، می‌گوید: چیزی که منو نکشه قوی‌ترم می‌کنه. صحبت‌های استاد محدثی تمام می‌شود و آقای ناطقی که دوباره رجوع کرده به لباس روحانیتش، صحبت‌هایی خوبی دارد. البته تذکری حاج خانومانه درباره کار تشکیلاتی هم به ایشان دادم؛ انگار نه انگار که خودم اصلاً اهل کار تشکیلاتی نیستم. بعد از ایشان نوبت به سرکار خانم طیبی رسید که دخترک جسورم را دیگر نمی‌شد کنترل کرد. به هوای کمک به آن خانم بچه‌دار از سالن بیرون می‌زنم. بچه را که خسته شده و آواز می‌خواند، در آغوشم می‌چرخانم. سعی می‌کنم کمی پشت در باشم تا صحبت‌های خانم طیبی را هم بشنوم که بچه لطف می‌کند و اندکی از شیری را که خورده ، مرجوع می‌کند. مجبور میشوم او را تحویل مادرش بدهم و آرام بنشینم. ساعت را نگاه می‌کنم حدود پنج بود. دیگر به کارگاه داستان نمی‌رسیدم. بالاخره جلسه تمام شد و من دخترک جسور درونم را رها می‌کنم. حاج خانوم درونم از خستگی در خواب عمیقی فرو رفته است. تشکیل این جمع و این جلسات می‌تواند نوید بخش حرکتی نو و مفید باشد اگر حاج خانوم درونم به کنترل دخترک جسور وجودم بیشتر کمک کند. @HOWZAVIAN
5️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔خاطره و تجربه ✍️ گزارش کوتاه زهرا کبیری‌پور، نویسنده حوزوی از سخنان استاد محدثی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: 🔆جناب استاد جواد محدثی با ایراد سخنانی به تبیین اهمیت کار تشکیلاتی پرداختند. 🔻در این محفل صمیمانه حضرت استاد با خواندن یادداشت کوتاهی درباره‌ی اخلاق کرونایی صحبت‌های خود را آغاز نمودند. 🔺در ادامه ایشان با بیان خاطرات شیرینی از فعالیت‌های خودشان در حوزه‌ی نویسندگی به اولین‌هایِ کارهای تشکیلاتی در حوزه‌ی قلم اشاره نمودند. 🔻در ادامه استاد جواد محدثی به چند نکته درباره‌ی نوشتن یک یادداشت اثرگذار اشاره نمودند، از جمله: 🔅نوشته‌ها در یک یادداشت اثرگذار باید کوتاه باشد. 🔅یک متن اثرگذار باید دارای متنی قوی، پر از جاذبه و همراه با نوآوری باشد. 🔅مخاطب شناسی به لحاظ زمان، مکان و موقعیت. 🔅 به روز بودن مسائل و مباحث مهم. 🔅مطالعه‌ی ادبیِ قویِ نویسنده برای نوشتن یک یادداشت اثرگذار. 🔺و در ادامه‌ی مباحث حضرت استاد اشاراتی به انواع فراوان همکاری‌های خود در حوزه‌ی نویسندگی با حوزه‌ها و نهادهای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون داشتند. @HOWZAVIAN
7️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🌷قرارگاه روایت ✍️ یادداشتک زهرا سعادت، در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: وسط همه شلوغی‌های این روزها که کینه‌توزان به نام زن، دنیای معصومانه‌مان را نشانه گرفته‌اند، به فضایی معطر به حضور اصحاب قلم در جوار بانوی کرامت(سلام‌الله علیها) دعوت شده بودم، در میان زنانی که با یک دست، فرزندانی پرشور و هیجان را در آغوش کشیده و با دستی دیگر، جهان را به تکاپو وامی‌دارند! چهره‌هایی آشنا از اساتید فرهیخته که غم اعتلای قلم به ویژه اعتلای قلم بانوی ایرانی را داشتند تا دنیای متوهّم، آزادی‌بیان و قلم سرزنده جنس سرشار از احساس و عطوفت را در آینده‌ای نزدیک در قالب کانون زنان اهل قلم به نظاره بنشیند! این دورهمی، تجلی پرواز پروانه‌های خوش‌قلمی بود که به‌زودی از پیله رها شده و زیستنی باطراوت‌تر را تجربه خواهند کرد. @HOWZAVIAN
8️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔اعجاز قلم‌ ✍️ کوتاه‌نوشت مرضیه رمضان قاسم نویسنده حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: بعضی قلم‌ها در عین ساده‌گویی چقدر توانمند هستند، زیرا بدون قیل و قال ظاهری مخاطب را میخکوب می‌کنند، می‌خندانند، می‌گریانند، به شور، هیجان و تکاپو وامی‌دارند. آری قلم می‌تواند صحنه‌‌ را طوری برای مخاطب ترسیم کند که گویی او نیز در آن واقعه حضور داشته و آن حادثه را با گوشت، پوست و استخوانش لمس کرده‌ است. @HOWZAVIAN
9️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔻ذهن‌شویی کرونا ✍️ زهرا سرمیلی، نویسنده حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین نوشت: 🔅در حال ظرف شستن بودم، جملات آشنایی از تلویزیون به گوشم رسید! چقدر این کلمات آشناست! بله این کلمات رو خودم خلق کرده بودم و مجری برنامه آن را می‌خواند و این شد انگیزه مضاعف من برای نوشتن! نقل این خاطره، مطلع کلام خانم دکتر ناهید طیبی بود! در ادامه نکاتی گفته شد مانند: 🔅 چاپ دومین مقاله ادبی ایشان با نام «عصرطلایی‌ظهور» در جمکران، طی دو سال، با تیراژ بالا. 🔅«بهمن گفتمان‌غربی» در دوره کرونا رخ داده است! 🔅قلم اثر خودش را خواهد گذاشت و ما را رشد می‌دهد. 🔅شناخت ظرفیت‌ها و ضرورت‌ها، موجب برکت‌قلم می‌شود. @HOWZAVIAN
0⃣1️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔 شروعی نو ✍️ گزارش کوتاه فاطمه رجبی، نویسنده حوزوی از سخنان خانم دکتر طیبی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: یکشنبه بود و شروعی نو برای اینکه دوباره به خودمان یادآوری کنیم نوشتن امری اجتماعی است نه فردی؛ جمع شده بودیم که زمینه‌ رشدی فراهم شود و تخصصی‌تر قلم بزنیم. خانم دکتر طیبی از همان ابتدای صحبتشان به رسالت نویسندگان و اهمیت قلم اشاره کردند که هرچند نوشتن کمترین رسالت ماست، درنهایت قلم اثر خود را می‌گذارد. قلم، ما را رشد خواهد داد و بزرگ خواهد کرد. اینکه ضرورت‌های جامعه را باید شناخت و اگر متناسب با ضرورت‌ها قلم بزنیم، خداوند به این قلم برکت می‌دهد. در اهمیت قلم و اثر غیرمستقیمش همین بس که هرچند شمار استاد محدثی‌ها در جامعه ما اندک‌اند، چه ما اعضای تحریریه بانومجتهده امین که امروز به جمعمان صورتی رسمی دادیم، چه آنان که جای‌شان در این محفل خالی است، محصول قلم استاد محدثی هستیم. استاد طیبی در ادامه به زمانه‌شناسی اشاره کردند: ما در جامعه با بهمن گفتمان غربی مواجه شده‌ایم. به دلیل کرونا، گوشی دست فرزندمان افتاده و به مهارت‌هایی دست پیدا کرده است که این مهارت‌ها افسارگسیخته‌اند. درحالی‌که منِ مادر تا پیش از این، این نوع مهارت‌ها را نیاموخته بودم. این‌گونه بود که بهمن گفتمان غربی به فرزندانمان آسیب رساند. گفتمان غربی Data یا همان داده به فرزندان ما می‌دهد، اما جوانان آن را به عنوان Information یا اطلاعات تلقی کرده و بر اساس آن قضاوت می‌کنند. در صورتی که Data یعنی داده‌ای که معتبر نیست و Information یعنی داده‌ای که اعتبار برایش ایجاد شده است. پس اگر بناست قلم‌مان تأثیرگذار باشد، چه در مقام مادر، معلم، مبلغ و چه در مقام یک پیامبر، باید عصرمان را بشناسیم و مخاطب‌سنجی کنیم. وظیفه ما این است که این گفتمان را تغییر دهیم و گفتمان اصیل شیعی را در برابر گفتمان غربی قرار دهیم، آن هم با ابزار خودشان و لازمه‌اش این است که با ادبیات نوجوان و جوان امروز آشنا شویم. زیرا جوان امروز مانند ما فکر نمی‌کنند و ما باید فاصله بین هسته و پوسته و ایده پیام را کمتر کرده و جمله‌ها را کوتاه‌تر و کوبنده‌تر کنیم، به سبک مینی‌مال. استاد طیبی با تأکید بر اینکه در آموزه‌های اسلامی خاموشی هست، اضافه کردند روزگاری ما یک روایتی می‌خواندیم و بسیار تأثیرگذار بود. ولی اکنون نمی‌توانیم خام فروشی کنیم؛ زیرا جفا به روایت است، بلکه باید عصاره مطلب را بیرون کشید و برای نسل امروز روایت کرد. این قلم است که تخم امید یا ناامیدی می‌پراکند. چه بهتر که به سخن حکیم فرزانه گوش دهیم و امید در جامعه ایجاد کنیم. @HOWZAVIAN
☑️ نظام آموزشی و دین‌داری دانش‌آموزان ✍ بابک شکورزاده ♦️وضعیت اسف‌بار فرهنگی و عدم تقید به آموزه‌های شرعی مثل حجاب که در حال حاضر شاهد هستیم معلول علت‌های مختلفی است. بی‌تردید محیط ولنگار فضای مجازی و اینترنت نقش بسزایی در این زمینه داشته که در طول سال‌های متمادی اینگونه خودش را نشان داده است. ♦️در بین علت‌های مختلف این پدیده نامیمون، متاسفانه ناکارآمدی سیستم آموزشی در تدوین محتوایی کتب دینی یکی از علت‌های مهم است که نمی‌توان از آن غافل شد. کتاب‌های دینی مدارس معمولا به صورت کلی و فهرست‌وار به مسائلی اشاره کرده‌اند که آن چنانکه شایسته است جنبه اقناعی در باب مسائل اعتقادی ندارد و از طرفی اطلاعات جامعی نیز درباره احکام شرعی که مورد ابتلا و نیاز دانش‌آموزان باشد را ارائه نمی‌کند. معلمان نیز طبیعتا همان مسائل ناچیز کتاب را تدریس می‌کنند و شاید کمتر معلمی باشد که به صورت خودجوش و با توجه به وقتی که دارد بیاید و از خودگذشتگی نشان دهد و مطالب کاربردی‌تری را به دانش‌آموزان ارائه کند تا آن‌ها متدین بار بیایند. با این وصف نتیجه این می‌شود که اکثر دانش‌آموزان آن چنانکه شایسته یک مسلمان است نسبت به مسائل دینی، چه مسائل اعتقادی و چه احکام شرعی، توجیه نمی‌شوند. اگر خانواده این دانش‌آموز ، تقید به مسائل دینی نداشته باشد چیز قابل توجهی از مدرسه عائد او نمی‌شود؛ از طرفی وقتی این نوجوان به طور افسار گسیخته در فضای ولنگار مجازی غوطه ور باشد نتیجه‌اش چیزی می‌شود که در حال حاضر شاهد هستیم و برخی از جوان‌های ظاهرا مسلمان، به کشف حجاب، بی‌غیرتی و... افتخار می‌کنند. ♦️نکته مهم در تکمله بحث این است که بی‌عملی، ریشه در بی‌اعتقادی دارد. تا زمانی که انسان اعتقادش نسبت به اصول دین مثل توحید، قرص و محکم نباشد خیلی نمی‌توان توقع عملگرایی داشته باشیم؛ ولی زمانی که انسان اعتقادات محکمی داسته باشد معمولا به صورت خودکار عملگرا هم می‌شود. وقتی مثلا خانمی حقیقتا به این باور برسد که خداوند حکیم، خالق اوست و صلاح او را بهتر از خود او می‌داند، از طرفی باور داشته باشد که حجاب دستور خداست، این شخص خود به خود مقید به حجاب می‌شود. در سایر احکام شرعی هم همچنین؛ ولی وقتی اعتقادی در کار نباشد، اهل نماز و عبادت نمی‌شود، به راحتی حق‌الناس را پایمال می‌کند و... . ♦️در همین زمینه‌ی حجاب که این روزها بحث داغی دارد، تقریبا تمام کسانی که اصرار بر بی‌حجابی دارند قطعا کمیت اعتقاداتشان لنگ می‌زند؛ حالا یا اصلا اعتقادی به دین و لوازم آن ندارند و یا در خوشبینانه‌ترین حالت، اعتقادات متزلزل و سستی دارند. @HOWZAVIAN
﷽ 🔰کرسی_آزاد_اندیشی 🔸کانون فقه و اصول مدرسه علمیۀ ثامن الأئمه (علیه السلام )برگزار می کند: کرسی آزاد اندشی با محور ضرورت و چگونگی تحصیل علوم عقلی در حوزه های علمیه 🔸 با حضور استاد ارجمند: حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبد الله محمدی ( عضو هیأت علمی مؤسسه فلسفه و حکمت ایران ) 🗓چهارشنبه 23 آذرماه 1401: پس از نماز ظهر و عصر ؛ 📍سالن اجتماعات مدرسه ✅ مدرسه علمیه ثامن الائمة (علیه السلام) 🌐@alsamen | Alsamen.ir @HOWZAVIAN
📌 «خانواده شریف» است که «دانشجوی شریف» می‌سازد؛ نه «دانشگاه شریف»! ✍️ محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
🔸کالبدشکافی اعتراضات اخیر ✍ محسن عبدالله‌زاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء ✍️چند ماهی است به بهانه فوت مهسا امینی تظاهرات و اعتراضاتی در برخی شهرها راه افتاده و با کشته سازی های بعدی این اعتراضات ادامه دار شد. به اعتراف خود معترضین رگ مهسا امینی و دیگر افراد تنها بهانه ای برای این اعتراضات بوده و ته ذهن این افراد، انقلاب کردن بر علیه نظام حاکم بر ایران است. خب هر جریان و گروهی برای خود آرمان و اهدافی دارند. امروز هم این معترضین که مجموعه ای از مخالفین جمهوری اسلامی ایران هستند بایستی برای خود اهداف ،آرمان ها و حتی ارکانی داشته باشند. به صورت رسمی حرفی از این موارد نیست اما با بررسی رفتارهای این افراد می توان برای این جنبش به اصطلاح انقلابی ویژگی هایی فهرست کرد. در این نوشته قصد داریم به این ویژگی ها بپردازیم. ویژگی هایی که غالبا نقطه ضعف این جریان به حساب می آید تا نقطه قوت. 🔸سطح خواسته ها بزرگترین خواسته و انتظاری که از این جنبش می شنویم آزادی است اما این آزادی نه در معنای حقیقی خود بلکه در معانی پست، کم ارزش و بی اهمیتی تفسیر شده است. از آزادی در پوشش و رفتن به ورزشگاه برای زنان گرفته تا اختلاط در سلف های غذاخوری دانشگاه ها. سوژه های زیادی برای اعتراض و انقلاب وجود داشت از مشکلات اقتصادی گرفته تا مسائل سیاسی اما این که این معترضین سطح خواسته و انتظارات خود را اینقدر پست و پائین گرفته اند نشان از ضعف ایدئولوژی و فکر صحیح پشت این جنبش هاست. 🔸هم صدایی با دشمنان ایران یکی از نقاط ضعف این جنبش عدم بصیرت کافی در شناخت دوست و دشمن است. این افراد با فراهم اوردن فضای گل آلود در جامعه زمینه نفوذ و سوء استفاده دشمنان ایران و اسلام را ایجاد کردند. از گروه های سلطنت طلب که سال ها پیش بر ایران حاکم بوده و غارت گری می کردند تا گروه های تجزیه طلب حامی این جریان شده اند. اما این تمام ماجرا نیست. بلکه دشمنان جهانی مانند امریکا، انگلیس، اسرائیل و عربستان هم که به خون ایران و ایرانی تشنه اند حامی این جنبش می شوند و متاسفانه افراد این جریان نمی توانند پنجه های گرگ را از زیر دستکش های مخملی تشخیص دهند و دائما بازی این دشمنان بین المللی را می خورند. که اگر کمی چشمشان باز بود سرنوشت مردمان کشرورهای همسایه مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن و ... را می دیدند و عبرت می گرفتند. 🔸بدنه بی درد و بی مسولیت هر از گاهی می شنویم کارگران فلان کارخانه نسبت به حقوق و مزایای خود اعتراض و اعتصاب کرده اند. وقتی پای حرفشان می نشینی می بینی جمعی از پدران و همسرانی هستند که نان آور خانواده اند. هزینه های خوراک، پوشاک و مسکن کارشان را به اعتراض کشانده اما بدنه این جنبش اغلب نوجوان و جوانانی هستند که مسئولیت های خانواده و اجتماعی ندارند و بیشتر تحت هیجانات جوانی دست به این رفتارها زده اند. لذا طرح و ایده هایی هم که دارند با شکست مواجه می شود. به عنوان مثال اعتصاب مغازه و بازار راه می اندازند ولی نمی دانند هیچوقت کاسبی که اجاره میلیونی می دهد، سرمایه اش را خوابانده تا سود بدست بیاورد، سر رسید چک‌هایش نزدیک است، یک روز هم برایش یک روز است چه برسد به تعطیلی و اعتصاب. یا کامیونداری که با هزار قسط و قرض ماشین خریده تا خرج خانواده در بیاورد هیچ وقت حاضر نیست بازیچه افکار بچه گانه و هیجانی این گروه قرار گیرد. و وقتی عدم همراهی اصناف و اقشار مختلف را می بینند دست به تهدید و تخریب می زنند. 🔸تخریب اموال عمومی و خصوصی یکی از فعالیت های اصلی این گروه، تخریب اموال عمومی است. از تخریب و آتش زدن عابر بانک ها گرفته تا اماکن عمومی و دولتی ، خودروهای امدادی مثل آتش نشانی و آمبولانس، و خودروهای شخصی مردم. این رفتارها نه تنها اوضاع را بهتر نمی کند بلکه هزینه هایی که به بار می آورد از جیب خود مردم گرفته می شود. از بودجه هایی که بایستی صرف ساخت و ساز، تولید و پیشرفت های علمی، صنعتی، درمانی و آموزشی شود کسر می شود تا بتوان تخریب ها را جبران کرد. 🔸هزینه تراشی برای کشور در سطح بین الملی معترضین با رفتار غلط و بی تدبیری که داشته و دارند سبب همراهی دشمنان بین اللی ایران مانند امریکا و انگلیس و کشورهای اروپایی می شوند و از آنجایی که مجامع و سازمان های جهانی تحت نفوذ و اشراف این کشورهاست، سبب اعمال فشار و تحریم علیه کشور می شوند و نتیجه آن وارد آمدن فشار بر وضعیت اقتصادی، معیشتی و درمانی مردم می شود. دشمن دنبال بهانه است تا بر ایران فشار بیاورد و معترضین این بهانه را خیلی راحت به دست او می دهند. و متاسفانه وقتی نتیجه این فشارها، از جمله تورم، گرانی و مشکلات درمانی را برای جامعه حاصل کردند مجدد با پررویی تمام، دولت و حکومت را مقصر این وضعیت می دانند. 🔗 بخش دوم @HOWZAVIAN
📌نقش بازیگران بی‌وطن ✍️ زینب احمدی، نویسنده‌ی افغانستانی دلم می‌سوزد برای کابل زخمی‌ام که در ظلمت و تاریکی غرق در خون، خفته است! دلم برای کابلی که زیر رگبار دود و باروت با مردمانی سرد و بی روح از جنس خاک و گل در تلاطم زندگی غوطه ورند، می‌سوزد! دلم می‌سوزد برای پیرزنی با چادری‌ کهنه در صف نانوایی برای گرفتن لقمه نانی و کودکی خفته در انتظار بابایی! اینک همه نظاره‌گرند که کارگردان چه نقشی را به بازیگرانش خواهد داد! @HOWZAVIAN
📌 قلم هروله می‌‌کند ✍️صدیقه عالیپور قلم را بر لوح سفید می‌گذارم، با قلمی که خداوند به وجودش و گردشش بر سطور سوگند یاد کرده است، چه بگویم و چه بنویسم!؟ اشرف مخلوقات چه می‌خواهد، تا فکرش به بلوغ رسد، روحش با چه مضامینی سیراب می‌شود؟ نیازش به دانستن چه چیزی برطرف می‌گردد و چگونه اقناع و تفهیم برایش مقدر می‌گردد؟ این جملات را باخود نجوا می‌کنم و قلم را به گردش در می‌آورم، درون ساده‌انگارم، باخود می‌گوید: هرچه بنویسم، خوش است و می‌گذرد، ولی اندکی تفکر می‌کنم، که آیا من حق دارم لوح سفید را به سخره بگیرم و خودم هر آنچه خواستم بر قلبش بنگارم؟ پس چه علمی، چه فایده ای، چه راهکاری برای مشکلات و مسائل فراهم کرده‌ام؟! دریاچه علوم انسانی را برای حل مشکلات انسانی سیل‌بند زده یا سدسازی نموده‌ام، تا همگان بهره‌مند شوند، یا نه فقط برای گسترش دریاچه در جلگه‌ای دیگر راهی را باز کردم!؟ شنیده‌ام که می‌گویند هم سوال از علم خیزد و هم جواب! اما این برای تمام سوالات قابل انطباق نیست! سوالی خیزش علمی مؤثر دارد،که واقعا یک مسئله و حل یک مشکل را در برداشته باشد و با راهیابی به درون سوال و آسیب‌شناسی گوشه‌ای از آن به جواب منتهی شود، راهی برای حل جوانب دیگر و دوستان اهل علم باز است. راستی نیاز بشر به علم چیست؟ بشر علم را برای حرکت، پیشرفت و تعالی و رسیدن به سوی افق آینده می‌خواهد و این علم علمی روشنگر است، پس لازم است که اهل آن در کاوش، همت، پشتکار و تلاش مضاعف داشته باشند و به دنبال دستیابی و کشف آن راه که نه بِدَوند! در راستای حفظ ارزش‌های بشری، همدلی، امید به آینده! الغرض اگر قلم می‌زنید، حواستان به نقش بازی کلمات، بر لوح عریض و طویل، محتوا، مخاطب و نیازهایش، جامعه و گردش زمانی باشد تا بتوانید در رویش اندیشه‌ها و تحول افق‌های علمی شما هم رهسپار شوید! @HOWZAVIAN
🔻 به غم چهره‌ی این پدر نگاه کنید! 🍂دو ماهی می‌شود که جوان شهیدش را به خاک سپرده... حال در مراسم تشییع شهیدی دیگر آمده، شهیدی همچون پسرش، و داغ دلی که باز تازه شده... 🌱خوب می‌داند که پدر جوان از دست داده، چه روزهای سختی در پیش دارد! 🌾این پدر، دیگر فهمیده، داغ جوان یعنی چه؛ چروگ‌های صورتش، گواه صادقی بر این رنج هستند... ✍️محمدجوادمحمودی @HOWZAVIAN
مسابقه کتابخوانی"حجاب شناسی،چالش هاو..." ویژه حوزویان با جوایز ویژه در سامانه پیشخوان اطلاعات کامل تر: spoh.ir/?p=6840 دفتر اجتماعی و سیاسی حوزه علمیه نویسا بمانید تا تا @HOWZAVIAN
📚سپیددار به دست کتابخوان‌ها رسید 📌سپیددار به قلم اشرف‌ پهلوانی‌قمی، عضو تحریریه بانو مجتهده امین، راهی بازار نشر شد. 🔅سپیددار مظهر راست‌قامتی و ایستادگی است، خصوصیتی که مدافعان سلامت در دوران کرونا به خوبی آن را به نمایش گذاشتند. 🔅 داستان این کتاب، جرعه‌ای از دریای بی‌کران فداکاری‌ها، رشادت‌ها و حماسه‌های قهرمانان سپیدپوش این سرزمین است. 🔅داستانی خواندنی و پر فراز و نشیب از مادری سخت‌کوش که نه به بهانه مادری، از کار و خدمت و تحصیل فاصله گرفته و نه به بهانه آن‌ها، نعمت و فضیلت مادربودن را از دست داده است. 🔅داستانی عاشقانه، واقعی و تکاندهنده از یکی از بی‌شمار بانوان قهرمان این سرزمین. 🔅اشرف پهلوانی قمی؛ نویسنده اثر که تحصیلات حوزوی و تحصیلات دانشگاهی در رشته مامایی را در کنار هم دارد، نوشتن خاطرات را دارویی برای التیام دردهایی می‌داند که طی ایام خدمت خود به بیماران در شرایط کرونایی بر وی وارد شده است. 🔅 کتاب سپیددار اثری خواندنی و ماندنی برای نسل آینده و خاطره نوشت یکی از مدافعین سلامت است. 🔅خواندن این کتاب تلنگری برای توجه به فداکاری‌های کادر درمانی در بیمارستان‌ها است، فداکاری‌هایی که با همه‌گیری بیماری قرن شدت و حدت پیدا کرد و این سپیدپوشان در عرصه خدمت، گاه از جان گذشتند. @HOWZAVIAN