eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📰دکه‌ی تیترخوانی سه‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ @HOWZAVIAN
🏴 ۲۳ اسفند، سالگرد ارتحال، رهبر نهضت اسلامیِ ملی شدن صنعت نفت، آیت الله مجاهد، سید ابوالقاسم کاشانی رضوان الله تعالی علیه، تسلیت باد 🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 💠 آیت الله کاشانی(ره): راه ما همان راه شیخ بزرگ، فضل الله نوریِ شهید است/ن، نبرد ملت ✍️ دیدگاه امام خمینی(ره) درباره مبارزات آیت الله کاشانی(ره)🔰 در نگاه امام راحل، مجاهدت خستگی ناپذیر آیت الله کاشانی(ره) اولا" در تداوم حرکت میرزای شیرازی(ره) و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) به ظهور و بروز درآمد، ثانیا محور اصلی این مجاهدت وقفه ناپذیر، اسلام و قوانین مترقی و زندگی ساز آن بود، ثالثا" از ابتدای این حرکت، مخالفت سرسختانه ایادی داخلی استعمار و شیفتگان غرب و انگلیس و آمریکا به شکل حرکت های مرموز ملی! و در عین حال غربی! آغاز شد و جبهه ملی و سایر احزاب ملی گرا این عناد و مخالفت علیه اسلام و رهبری آیت الله کاشانی و اهداف والای او را ساماندهی کردند. در رویکرد تاریخی امام راحل و آیت الله کاشانی، قیام و مجاهدت پرشور مرجع شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری جایگاه ویژه ای دارد. شیخ از رهبران نهضت مشروطه ایران به شمار می رفت لکن پس از مشاهده نفوذ غرب گرایان وابسته به استعمار انگلیس در نهضت مشروطه و مصادره آن به نفع انگلیس با مشروطه ای که تغییر ماهیت داده و از اسلامی به غربی و انگلیسی تبدل یافته بود مخالفت می ورزد و با شیفتگان غرب مواجه می شود. این جریان اگرچه در مشروطه نام و عنوان خاص و سامان یافته ای نداشت ولی در دوره های بعد تحت عنوان جبهه ملی و حزب ملت ایران و نهضت آزادی و گروه های ملی ـ مذهبی به فعالیت علیه حاکمیت اسلام پرداختند. ادامه مطلب👇 https://hawzah.net/fa/Article/View/94806/ ✍️ مروری بر نقش آیت الله کاشانی در واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱👇 https://defapress.ir/fa/news/300287/ 🔰👇👇 ⏪ لینک کوتاه: https://dnws.ir/300287 @HOWZAVIAN
🔰👇👇
چه جریانی موفقیت دولت رئیسی را نمی‌خواهد؟ ✍️ علی صالحی، دکتری دانشگاه علوم اسلامی رضوی در طول انقلاب اسلامی دولت‌های زیادی با جهت‌گیرهای سیاسی متفاوت سرکار آمدند و رفتند و سیاست تغییرناپذیر رهبر انقلاب همواره حمایت از دولت‌ها بوده و دیدگاه ایشان هم این است که حمایت از دولت عین حمایت از نظام جمهوری اسلامی است. اما آن چیزی که دولت ایران قوی را از سایر دولت‌های دیگر متمایز می‌کند، جهت‌گیری‌های انقلابی آن است. فارغ از اینکه این دولت وارث مشکلات عدیده ای از دولت های پیشین بوده و باید در جهت حل مشکلات مردم روز و شب نشناسد؛ اما باید جانب انصاف را رعایت کرد و به دولت تازه نفس فرصت داده و در عین انتقاد سازنده و دلسوزانه از هرگونه تخریب‌های مغرضانه یا سنگ‌اندازی و هیاهوی بی خود پرهیز کرد. اوج بی‌انصافی آن‌جایی است که فرصت‌طلبان جناح‌گرا معمولا نمی‌خواهند بدانند کشور در اوج تحریم‌های اقتصادی بوده و دشمن با اغتشاشات خیابانی تا ارزی و جدیدا هم ماجرای سریالی مسمومیت دانش‌آموزان تنها به دنبال زمین زدن دولت و نظام جمهوری اسلامی است. بزرگ‌نمایی مشکلات موجود و پیچاندن نسخه‌های ناامیدی و ناکارآمدی مفهومی جز ماهیگیری از آب گل آلود نیست. دستاوردهای دولت انقلابی مانند عضویت دائم در سازمان شانگهای، افزایش چند برابری یارانه، وصول طلب 530 میلیون دلاری از انگلیس، اجرایی شدن طرح رتبه‌بندی معلمان، پروژه افتتاح بیمارستان هزار تخت خوابی حضرت مهدی(عج) ، بهره‌برداری از فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی و فعال سازی کارخانه‌های راکد و تعطیل و اخیرا شکست بن بست روابط ایران و عربستان بدون اجرای برجام و FATF و ده ها دستاورد دیگر در عرصه های مختلف فرهنگی، دفاعی و سیاسی باید برای مردم تببین شود. البته هیچ کسی منکر نقاط ضعف دولت جدید نیست و شاید بزرگ‌ترین اشتباه دولت مماشات با جریان غرب گرا و به کارگیری برخی از آن‌ها در ساختار اداری کشور است. اما در عین حال می‌طلبد کنشگران انقلابی با تبیین دستاوردها و همچنین ارائه راهکارها از دولت آیت الله دکتر ابراهیم رئیسی حمایت کرده و زمینه را برای شکل گیری و تقویت جریان دولت اسلامی به عنوان گفتمان برتر و گسترده در جامعه فراهم سازند. چه اینکه نتیجه این حرکت مبارک، تحقق فرايند پنج گانه اهداف انقلاب اسلامي در پنج مرحله یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و دنیای اسلامی است. @HOWZAVIAN @HOWZAVIAN_khorasan
tekno krat-1.mp3
6.31M
📻مدریت تکنوکرات‌ها 💠بخش اول 🔹برخی از جامعه شناسان و سیاست مداران نگاه خوبی نسبت به تکنوکراسی ندارند. به طور مثال «آلوین اِم واین برگر» می‌گوید: «تکنوکرات‌ها می‌توانند سؤال و حتی سؤالاتی مهم را در حوزه سیاست گذاری مطرح کنند ولی پاسخ به اون سؤالات بر عهدۀ آن‌ها نیست. بنابراین اعطای حق سیاستگذاری عمومی به تکنوکرات‌ها مسئله ساز خواهد شد.» 🔹در حقیت تکنو کراسی ارتباط بسیار نزدیکی با علم زدگی دارد. در این نگاه مدیریت بر اشیاء، مقدم بر مدیریت بر انسان‌هاست و فرد تکنوکرات تصور می‌کند بهتر از بقیه، نیاز‌ها را می‌فهمد. این خود خواهی و خود پرستی در فرد تکنوکرات نه تنها مخرب است بلکه باعث ظهور ناکامی‌هایی در این نظریه شده و میزان نفوذ آن را به شدت کاهش داده و از اعتبار آن کم کرده است. •┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈• : eitaa.com/radiofekrat @HOWZAVIAN
. ✔️ اونا می‌گن «زنده باد مخالف من»؛ امّا شما «زنده یاد» بشنو! ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
. 🔅 می‌ترسیدم عاقبت به خیر نشوم؛ همین بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بی‌حوصلگی‌ها و نق‌زدن‌هایم بود نگرانم می‌کرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین. 👇یادداشتی از مرحوم را در پیام بعدی بخوانید👇👇
✔️ می‌ترسیدم عاقب به خیر نشوم؛ همین ✍️ مرحوم مسعود دیانی، مجری برنامه سوره، دین‌پژوه و شاعر چهارشنبه یکم تیر ۱۴۰۱ رفتم خانه‌ی کتاب. بعد از یازده‌روز. با عصا و سر و صورت بی‌مو. آفتاب وحشی و ترافیک وجودم را به آشوب کشیدند. از آقای میرزایی -راننده‌ی خانه- خواستم برایم آب بخرد. قرص ضد تهوع خوردم. افاقه نکرد. مارگزیده به خانه رسیدم. بچه‌ها از هیبت جدیدم تعریف کردند که خوب شده. می‌دانستم و می‌دانستیم برای خوش‌آمد من دروغ می‌گویند. راست این بود که نگهبان های دو ساختمان، دیگر مرا نمی‌شناختند. مانع ورودم شدند. معرفی هم کردم نشناختند. فقط راهم دادند. بی‌تشریفات سابق. آقای اراضی آمد. که بخش شعر معاونت را دست بگیرد. قبل از بیمار شدنم به تفصیل حرف زده بودیم. خواستم مروری کنم. صدایم بریده و بی‌جوهر بود. به وصیت‌های پیرمردها شبیه شد انگار. تا یک ماندم. درد مثل جنینی در رحم مادر به لگد زدن افتاده بود. خواستم برگردم خانه. در پارکینگ از آقای ناصرزاده فهمیدم آقا رضا امیرخانی به دیدارم آمده. دوست داشتم برگردم به دفتر. توان برگشتن نداشتم. در همان پارکینگ چند کلمه‌ای حرف زدیم. امیدم داد و خندیدیم. حیف شد. تمام مدت چشم‌هایم سیاهی می‌رفتند و سرگیجه داشتم. سوزن پرگار سرگیجه‌ام بند کوله‌ی آقا رضا بود. پوسیده بود و پاره. آقا رضا نارفیقی نکرده بود. روی شانه‌اش نگهش داشته بود و به خاطر پوسیدگی اعتمادش را از او نگرفته بود. شکنجه‌ی برگشت بدتر از رفت بود. هر تکان خوردنی در شهر برایم حکم کابوس داشت. در خانه ناهار خوردم و خوابیدم. از درد وحشتناک بیدار شدم. اثر مسکن‌ها که می‌رفت درد وحشتناک، مبهم و گمی در تمام بدنم شروع می‌شدند. نزدیک غروب به زحمت نماز ظهر و عصر خواندم. عصا برای ایستادنم افاقه نمی‌کرد. دست دیگرم را به کالسکه‌ی آیه می‌گرفتم. بی‌دلیل گریه‌ام گرفته بود. نماز که تمام شد روی فرش ولو شدم. حالم کمی بهتر بود. پدرم آمد روی صندلی بالای سرم نشست. دو روز بود به ایران برگشته بودند. از بس من جان نداشتم چندان حرف نزده بودیم. دیوان حافظ آورد. حمد خواند. صلوات فرستاد. و گفت نیتش این است که جناب حافظ در این شرایط با من حرف بزند. به مقتضای حالم. بسم‌الله. مادرم فالم را نپسندید. به نظرش تلخ آمده بود. چندبار خواست صدای پدرم را ببرد. که ادامه ندهد. نگذاشتم. گفتم پدر بخواند: «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم» دوستش داشتم. مادرم نه. خودم دوست‌تر داشتم یک غزل قبل‌تر بیاید اصلا. به وقتش می‌آمد. بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بی‌حوصلگی‌ها و نق‌زدن‌هایم بود نگرانم می‌کرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین. @HOWZAVIAN
. ✔️نشستی با نویسنده کتاب «داستان فاطمه سلام الله علیها» ➖ داستانی پژوهشی و مستند به منابع معتبر ✅با حضور نویسنده اثر: حجه الاسلام علیرضا نظری خرم به همراه ویراستار :دکتر زهره اهوارکی ⏳زمان :سه شنبه 23 اسفند ۱۴۰۱ ساعت 15 💠لینک شرکت در نشست: https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/the-author-of-the-book 🔰انجمن علمی دانشجویی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا(س) @HOWZAVIAN
. 🔴 اگر چهارشنبه سوری «دینی» بود! ✍️ حسن مددخانی اگر چهارشنبه سوری یکی از سنت‌های دینی بود، بی‌تردید این‌گونه با هجمه رسانه‌ای چهره‌ها و دین ستیزها مواجه بودیم: این چه دینی است که مردم را به آتش می‌کشد؟! شما‌ مذهبی‌ها نمی‌خواهید به این آتش بازی‌ها خاتمه بدهید؟! تا کی قصد دارید به این آدم سوزی‌ها ادامه دهید؟ چقدر زود از دنیای مردم یک جهنم ساخته‌اید!! @HOWZAVIAN
. ⚫️ عقل‌های خاکستری ✍️ علی کردانی چهارشنبه‌ای آمد تا شنبه را از ما بگیرد. به گزارش «همشهری» چهارشنبه‌سوری سال ۱۴۰۰ با ۲ هزار و ۸۱۷ نفر مصدوم تلخ‌ترین در ده سال گذشته بود. ترقه‌هایی که قبل از جان، عقل‌مان را می‌گیرد. بمانیم یا برویم، دست خودمان است. هر انسانی از آتش🔥 فراری و هراسان است و عده‌ای به سمت آتش 🔥 می‌دوند و با او حرف می‌زنند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» اما رنگ چهارشنبه‌سوری نه زرد است و نه سرخ؛ آخرین رنگی که از این روز به یادگار می‌ماند، چهره‌هایی سیاهِ سیاه است. همان‌گونه که ۱۴۰۰ سیاه‌سوخته‌ترین سالی بود که عده‌ای قربانی کردند و برخی قربانی شدند. نمی‌دانم چه تیتری برای این عکس‌ها مناسب است؛ اما می‌دانم: «عقل‌های خاکستری، صورت‌ها را سیاه کرد.» @HOWZAVIAN
🔥 سور آتشین! ✍️ دکتر سید حسین شرف‌الدین 🔷 چهارشنبه‌سوری از جمله آئین‌های کهن ایرانیان است که ریشه در فرهنگ، اساطیر، و باورهای مردم این سرزمین دارد. از دید برخی پژوهشگران، جشن‌های چهارشنبه‌سوری تا قرن هفتم هجری با آداب فراوان در جای‌جای ایران برگزار می‌شده و بعدها تا قرن دهم به دلایلی تعطیل شده است. 🔶 بعد از گذشت این زمان، دوباره احیا شده و شکلی اسلامی‌تر و مذهبی‌تر به خود گرفته است. سفره‌ای که برای ارواح درگذشتگان پهن می‌شد و بنا بود با دعای فروهرها (ارواح پاک) تبرک شود، با همان آداب به سفره حضرت خضر تغییر یافت و آجیل شور و شیرین آن، نام «مشکل‌گشا» به خود گرفت. 🔷 آتش‌افروختن بر بام‌ها برای راهنمایی مردگان، به روشن کردن شمع و چراغ در مکان‌های مقدس و امام‌زاده‌ها و مساجد و سوزاندن کُندر و اسپند و دود‌کردن عود در مکان‌های مذهبی تغییر فرم داد. سرانجام این جشن نیز مثل اغلب آداب و آئین‌های ایرانی با مذهب شیعه پیوندی نزدیک یافت. 🔶 در مورد وجه توصیف چهارشنبه آخر سال به «سوری» نیز باید گفت که از دید برخی پژوهشگران، واژه سوری از واژه پهلوی ‌سوریک (suric) به معنای «سرخ» گرفته شده است.‌به همین دلیل در برخی مناطق ایران به چهارشنبه‌سوری، «چهارشنبه سرخی» می‌گفتند. 🔷 واژه «سور» گاه به عنوان جزئی ترکیبی از یک کلمه به کار می‌رود مثل سورنا یا سرنا که به معنای ساز جشن است. «سور» گاهی هم به معنای مهمانی است و به همین دلیل سور‌دادن به معنی مهمانی‌دادن است. 🔶 در گویش خضری که یکی از اصیل‌ترین گویش‌های ایرانی است، سور (sowr) یا سُهر (sohr) به معنای، سرخ، جشن و مهمانی به کار رفته است. در زبان اوستایی نیز سور به معنای جشن و مهمانی است. از دید برخی، سور از واژة سوئیره (suirya) اوستایی و به معنی چاشت است و به همین دلیل در پهلوی و پارسی، از کاربرد آن «مهمانی بزرگ» اراده می‌شده است. 🔷 همچنین در فرهنگ پهلوی، واژه «سور» به معنی «سرخ»، «مهمانی و جشن مذهبی» و «شادابی» هر سه به کار می‌رفته است؛ اگرچه کاربرد آن در معنای بزم و شادی غلبه بیشتری داشته و در عرف ایرانیان معاصر نیز معمولا از چهارشنبه‌سوری همین معنا اراده می‌شود: چهارشنبه‌ شادی. @HOWZAVIAN
. مثل زنجیر به هم متصلیم ضرب المثل: به خاطر بیمار روانی محله ناآرام بود. به خاطر آن نا آرامی مسئول مملکتی که خانه در محله داشت تصمیم های غلط گرفت. به خاطر تصمیم غلط مشکلات مردم بیشتر و مملکتی نابود شد. و همه بخاطر این بود: زمانی که بیمار روانی در شکم مادرش بود با یک ترقه شوک و ترسیده و روانی شده بود! @HOWZAVIAN
🔶 رواداری فرهنگی ✍️علی‌رضا مکتب‌دار آداب و سنن هر قوم، عامل درک و تفاهم متقابل و درنتیجه برساختن جامعه‌ای امن و آرام جهت پیش‌برد اهداف و آرمان‌های بلند آن جامعه است. صرف‌نظر از ایدئولوژی‌های آسمانی و یا زمینی حاکم بر جوامع، آداب و رسوم عرفی‌ای که عموما برخاسته از جنبه ناسوتی انسان‌ها و با هدف پاسخ‌گویی به جنبه‌های بشری و خاکی آنان، شکل یافته است، حتی‌الامکان باید مورد احترام قرار گیرد جز آنجا که به سنجه خرد راست نیاید و یا با منزلت انسان ناسازگار افتد. انسان هم از جنبه ملکوتی و هم از جنبه ناسوتی خود نیازمند فرح و شادمانی است و فروگذاردن هر یک به سود دیگری نه سزاوار است و نه شدنی. انسان برآمیخته‌ای است از معنا و ماده، روح و تن و نفس و بدن. تن، مرکبِ شهسوار نفس است و فرسودگی و خمودی آن، سوارش را نیز خسته ساخته و از سیر و حرکت بازمی‌دارد. پس تا آن‌جا که می‌توانیم و عقل و شرع روا می‌دارد، با این رسوم و آداب همراهی کنیم. @HOWZAVIAN
. ⛔️ آدما رو تحقیر نکنیم ✍️ محمدجواد محمودی آدما رو تحقیر نکنید! تحقیرها تو دل ته نشین می‌شن؛ کم کم مثل سنگ می‌شن، سنگ‌ها تبدیل به عقده می‌شن، اون وقت مجبوره برای جبران عقده‌ها، حس غرور بگیره، تا تجربه‌ی تلخ تحقیر رو فراموش کنه، تا بتونه بقیه رو تحقیر کنه... آدما رو تحقیر نکنیم @HOWZAVIAN
💠 «داستان‌های کوتاه» به زبان قرآن ✍ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم از میان قالب‌های مختلف ادبی در ادبیات منثور می‌توان گفت قالب «داستان کوتاه» از جمله بهترین قالب‌ها برای انتقال مفاهیم ارزشی و اعتقادی و دینی است. شاید به همین دلیل بوده است که در قرآن کریم نیز در بسیاری از موارد برای انتقال معارف الهی از قالب «داستان کوتاه» استفاده شده است. در قرآن کریم یکصد قصه عبرت‌آموز و تأثیرگذار مربوط به پیامبران و اولیای الهی و ملت‌ها ذکر شده است. «۱۸۰۰ آیه» از آیات قرآن مربوط به «آیات القصص» است. «۱۴۰۰ آیه» آن از آیات مکی است. یعنی آیاتی که محور اصلی آنها تبیین باورها و ارزش‌های اسلامی و تشریح جهان‌بینی و انسان‌شناسی الهی بوده است. @HOWZAVIAN
▪️مرحوم ▫️در قم ☑️ ۲۵ اسفند بعد از نماز ظهر و عصر، دانشگاه ادیان و مذاب @HOWZAVIAN
🛑 چرا به آیین های باستانی ما تبریک می‌گویند؟ ✍️ سلمان ایرانمنش 💢 شرکت دیزنی با انتشار ویدیویی از «میکی ماوس»، شخصیت کارتونی خلق شده در این شرکت رسانه‌ای، نوروز را به عنوان جشن ملی ایرانیان تبریک گفت و آیین‌های مربوط به چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر را در این ویدیو توضیح داد. 🔻یکی از سیاست‌های هالیوود وشرکت های فیلم سازی آن این است که خود را حامی صلح جهانی و طرفدار نژادهای مختلف نشان بدهد. 🔻به همین دلیل ما شاهد که تنوع در قهرمان های هالیوودی هستیم. سفید، سیاه، عرب، آفریقایی و زن و مرد و ... ♦️مفهوم این کار تولید گفتمان عدم تبعیض نژادی و جنسیتی است. 👈اما واقعیت این نیستف در واقع هالیوود برای نظام سرمایه داری کار می‌کند و ابزاریست برای رساندن اربابانش به خواسته ‌هایشان. 💢با این مقدمه به سراغ این ویدئو می رویم داستان این است که زمانی شخصی به احترام می‌گذارد و میبینید آداب ورسوم شما برای او مهم و قابل احترام است ناخودآگاه گاردی که در مقابل ایدئولوزی او دارید کم رنگ می‌شود و پایین می آید و آمادگی بیشتری برای دریافت وپذیرش مضمون و پیام او دارید. 🔘آنها میخواهند که مردم از زاویه دید آنان جهان را ببینند و در رسیدن به این هدف هیچ گونه کوتاهی نمی‌کنند‌ @HOWZAVIAN @toolid_mohtava
🌹 شهردار شهید ✍ ناصر کاوه 💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است. 🔹وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت! 🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟ 🌷توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌷اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم. می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما توی چه بدبختی گیر کرده‌ایم. خودت کوچه‌ات آسفالت است، معلوم است که نمی‌دانی محله‌ی ما باران آمده، آب همه‌جا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آن‌ها، گفت: این هم مدرک من که به همه‌مان ثابت کند کوچه‌ی ما هم دست کمی از کوچه‌ی شما ندارد. 🌷وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم *اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم*. او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🌷هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه ‌های مردم گردنمه . گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون. گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره  ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون..... ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند... 💥اوایل انقلاب بود.....در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است... 💥آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار می کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. @HOWZAVIAN
DIDEBAN_ANDISHE_46.MOBIL.pdf
17.34M
💠 رایحه‌ی ریحانه ✳️ دیده‌بان 46؛ نسخه موبایلی ✴️ با موضوع «رایحه‌ی ریحانه؛ جریا‌ن‌شناسی تطور مسائل مربوط به زنان» @HOWZAVIAN @didebane_andisheh
. ✍ از دردِ پا تا دنیای مسعود بیماری دیشب، خواب از من ربود تا صبح درد کشیدم درد پا، چیز سختی نبود واژه‌ها در ذهنم ردیف می‌شدند از شعر، یادداشت و جستار... نتوانستم بنویسم یاد دردهای مرحوم مسعود دیانی افتادم یاد لحظه‌های مرگ‌آگاهی او دیانی درد داشت و می‌نوشت در میانه‌ی بود و نبود... من اما با درد مختصری از نوشتن باز ماندم فهمیدم هنوز نوشتن در جان من نرفته است فهمیدم هنوز در زندگی در درک دردِ ظاهر و باطن حرفه‌ای نشدم. @HOWZAVIAN