eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
554 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
✨﷽✨ 🔰 #راهنمای_کانال 🔰 📍اعضا و نویسندگان گروه مه‌شکن: 🌷 شکیبا شیردشت ‌زاده(فاطمه شکیبا)، کارشناس
سلام و درود به همه عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند. برای استفاده بهتر از محتوای کانال، پیام سنجاق شده رو مطالعه بفرمایید🌿 راستی، برای دهه مبارک فجر، محتوای ویژه تدارک دیدیم... منتظر شگفتانه ما باشید...
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 299 *** با این که تمام شب را بیدار بودم و فقط دو ساعت بعد از نماز صبح خوابیدم، اصلا خواب به چشمم نمی‌آید. امروز تاسوعاست و اصلا مگر خواب در چنین روزی معنا دارد؟ از وقتی خورشید درآمد تا الان، کوچه به کوچه و خانه به خانه، دیرالزور را زیر پا گذاشته‌ایم. دیرالزور شهری ست که یک سویش بیابان است و یک سویش رود فرات. ما از سوی بیابان به دیرالزور وارد شده‌ایم و داریم قدم قدم به فرات نزدیک می‌شویم. دفعه قبلی که داشتم حاشیه فرات را زیر پا می‌گذاشتم، کمیل همراهم بود و خودش گفت که هرشب کنار فرات سینه می‌زنند؛ برای همین است که عطش شدیدی برای رسیدن به فرات دارم. عطش است؛ اما نه به آب؛ به شهادت. حتماً آن عطش که در کربلا بود هم از این جنس بوده... وگرنه کدام عاقلی بین شهادت و آب، آب را انتخاب می‌کند؟! بوی آب می‌آید؛ بوی فرات. این‌جا که هستیم، قسمت سرسبز و باصفای دیرالزور است. جایی طرف شمال دیرالزور که یک انشعاب کوچک از فرات از آن می‌گذرد و اطرافش پر است از باغ و زمین‌های کشاورزی کوچک. چهره‌اش مثل سلماست، زیبا اما زخمی و اشک‌آلود؛ مثل خرمشهر و آبادان، مثل تمام شهرهای زیبای جنگ‌زده. - اون پرچم رو بده به من! پرچم سرخِ «یا ابالفضل العباس» را که لوله شده، به دست حامد می‌دهم، دست حامد را می‌گیرم و خودم را می‌کشانم بالا؛ روی پشت‌بام مسجد. مسجد جامع انس‌بن‌مالک؛ مسجدی که از بالای بامش، می‌توان همان انشعاب کوچک از رودخانه فرات را دید و نسیمی که از آب خنک فرات برمی‌خیزد را حس کرد. می‌گویم: - حامد، این‌جا توی تیررسیم! 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 300 حامد سرخوشانه می‌خندد؛ انگار نه انگار که وسط جنگیم: - نترس بابا، این گلوله‌ها بدون اذن خدا هیچ کاری ازشون برنمیاد! این را جمله را با تمام اطمینانش به زبان می‌آورد و راست روی بام مسجد می‌ایستد. نفس عمیقی می‌کشد و پرچم داعش را از روی بام مسجد برمی‌دارد. حتی به پرچم داعش نگاه هم نمی‌کند؛ انگار که لاشه متعفن یک موش باشد. منظره دیرالزور از بام مسجد زیباست و بدون سیاهیِ پرچم داعش، زیباتر؛ هرچند این سیاهی را به سادگی نمی‌توان از چهره شهر پاک کرد. خانه‌های ویرانه هم انگار پرچم داعشند و فریاد می‌زنند که یک زمان، هیولایی به نام داعش در شهر حکم‌رانی می‌کرد. حامد به من می‌گوید: - پرچم رو خودت آوردی تا این‌جا، خودت نصبش کن! پرچم سرخ را باز می‌کنم. بوی گلابش میان بوی باروتِ جنگ می‌پیچد و با بوی فرات درهم می‌آمیزد. پرچم را می‌بوسم و آن را بالای مسجد نصب می‌کنم. آرام با باد تکان می‌خورد و مانند دست نوازش، بر سر شهر نیمه‌ویران کشیده می‌شود. - ببین عباس، این فراته ها! داره می‌ره کربلا... همین یک جمله کافی ست برای هوایی شدن. نمی‌دانم چرا؛ اما حس می‌کنم حامد تنها کسی ست که این راز را می‌فهمد. برای همین است که می‌گویم: - کمیل و بقیه شهدا هرشب کنار فرات سینه می‌زنن... برمی‌گردد به سمتم: - رفیق شهیدت رو می‌گی؟ - آره... و حامد انگار که بدیهی‌ترین حقیقت دنیا را شنیده است، بدون تعجب و ناباوری، آه می‌کشد: - خوش به حالشون. حتماً خیلی لذت داره. انگار قبل از من هم این را شنیده است و چیز جدیدی نیست برایش. شاید حتی دارد صف شهدا را کنار فرات می‌بیند. - خیلی بیشتر از خیلی... 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ان‌شاءالله که خیره🙄
سلام بله، واقعا سخته که موقع عصبانیت در برابر میل شدید به تلافی کردن و زخم زبان زدن و واکنش‌های خشن مقاومت کرد، ولی اگه دربرابر این میل آنی مقاومت کنی، بعداً احساس بهتری خواهی داشت... و البته، نه کلام ویرانگری به زبان آوردی و نه رفتار ویرانگری کردی که نشه جبرانش کرد...
🏴 « إنا لله و إنا إلیه راجعون» إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ◼️ روح بلند مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی به ملکوت اعلی پیوست. رحلت ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، مقام معظم رهبری ، علمای اعلام و حوزه های علمیه ، بیت شریف ایشان و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانگ‌ «الله‌اکبر‌» و‌ «خمینی‌امام‌ماست» فرودگاه‌ را‌ به‌ لرزه‌ درآورد!! +رهبر محبوب خلق... https://eitaa.com/istadegi
💗 بى‌اختیار اشک مى‌ریختم ⏳ خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه 📝رهبرانقلاب: توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت. 🔻بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانی‌ها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 💗وقتى که بعد از سال‌هاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج مى‌شد. 🔺احساس مى‌شد که همه‌ى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ 🌟 http://eitaa.com/istadegi
🥀بسم رب الشهداء🥀 🌓 🧐 ❗️ماجرای قبض، و آب مجانی که امام خمینی(ره)وعده دادند چه بود؟🤔 🛑وقتی به تاریخ انقلاب مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم امام خمینی سه بار به موضوع آب و برق مجانی اشاره کردند؛ بار اول در پیام ۱۴ ماده‌ای نهم اسفند ۵۷ قبل از ترک تهران به قم می‌گویند: «من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر، فعلا برای طبقات کم بضاعتی که در رژیم شاه دچار محرومیت شدند، سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد.» این هم لازم به ذکر است که قبل از امام، سخنگوی دولت موقت، یعنی عباس امیرانتظام در هشتم اسفند ۵۷، وعده‌ی آب و برق مجانی را البته برای قشر کم درآمد، مطرح کرده بود و امام بار دوم در بد ورود به قم یعنی ۱۰ اسفند۵۷ در فیضیه جواب امیرانتظام را می‌دهند که در امور مادی نباید توقف کرد و گفتند ما علاوه بر این که زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. ایشان می‌گویند دلخوش نباشید که مسکن می‌سازیم، آب و برق را برای طبقه‌ی مستمند مجانی می‌کنیم، دلخوش نباشید به این مقدار. ما معنویات شمارا عظمت می‌دهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. دفعه‌ی سوم هم، ۱۱ اسفند۵۷ در کتابخانه‌ی مدرسه‌ی فیضیه به خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات می‌گویند: هرچه زودتر باید مشکل مسکن برای فقرا حل شود، آب و برق برای فقرا و بی‌بضاعت‌ها باید مجانی شود. پس ببینید، دشمن دو موضوع را از ما مخفی می‌کند و با دروغ و تحریف، تاریخ انقلاب را آن طور که دلشان می‌خواهد در ذهن مردم ما جای می‌دهند. بله، اصل مطلب را پدران ما شنیده‌اند. یعنی دشمن با زیرکی، دست روی چیزی می‌گذارد که اصل آن را پدر و مادرهای ما، آن زمان شنیده‌اند؛ ولی چون اکثر مردم، جزئیات آن را فراموش کرده‌اند، دشمن می‌آید با حذف یک قید و سانسور کردن فضای سخنرانی امام آن را تحریف می‌کند. همان‌طور که دیدید اولا امام آب و برق مجانی را برای فقرا و بی‌بضاعت‌ها مطرح کردند، نه برای همه‌ی اقشار. ثانیا در یک سخنرانی دارند جواب سخنگوی دولت را می‌دهند و اصل پیام این است که معنویات برای شما مهم‌تر است و آب و برق مجانی را به عنوان یک مثال ذکر می‌کنند. چرا که سخنگوی دولت آن را مطرح کرده بود و اصل وعده را دولت بازرگان داده است، نه امام خمینی(ره). پس باید یقه‌ی دولت غرب‌گرای وقت گرفته شود؛ یعنی انقدر یک دروغ را تکرار می‌کنند که صد در صد، قضیه را برعکس جلوه می‌دهند. 📖بریده‌ای از کتاب دکل(مستند داستانی گام دوم انقلاب) ۶۹ 🇮🇷 🔥 http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌در برنامه دیشب جهان آرا اتفاق افتاد: 📩 مشاوران خاتمی و روحانی که مدعی گفت و گوی تمدن‌ها بودند، پس از تهدید شکایت از منتقدین خود در صدا و سیما از گفت و گو فرار کردند...