eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
522 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیرهای راهپیمایی موتوری و خودرویی ۲۲ بهمن اعلام شد 🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی استان اصفهان با صدور اطلاعیه‌ای جزئیات و مسیرهای راهپیمایی موتوری و خودرویی ۲۲ بهمن‌ماه را اعلام کرد. 🔹راهپیمایی خودرویی شهر اصفهان از پل‌های دفاع مقدس، خیابان هزار جریب، میدان آزادی به سمت گلستان شهدا از ساعت ۹:۳۰ صبح برگزار خواهد شد؛ همچنین راهپیمایی موتوری همزمان از میدان احمد آباد، خیابان بزرگمهر، پل بزرگمهر، خیابان سجاد به سمت گلستان شهدا برگزار می‌شود. پ.ن: آخجون راهپیمایی😃😍🇮🇷 🇮🇷 http://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
مسیرهای راهپیمایی موتوری و خودرویی ۲۲ بهمن اعلام شد 🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد دهه فجر ان
⭕️ گلبانگ تکبیر، ساعت ۲۱ امشب 🔸 به شکرانه ۴۳ سال عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران، گلبانگ تکبیر «الله اکبر» در ساعت ۲۱ امشب بیست و یکم بهمن‌ ماه در سراسر کشور طنین انداز می شود. پ.ن: از بچگی عاشق الله اکبر گفتن شب 22 بهمن بودم🇮🇷✌️ http://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
🥀بسم الرب الشهداء🥀 🌓 #شبهات_انقلاب 🧐 ⁉️وقتی ما داخل کشورمان فقیر و محروم زیاد داریم، چرا باید برای
🥀بسم الرب الشهداء🥀 🌓 🧐 🛑از عرصه‌هایی که جوان ایرانی، واقعا دنیا را مبهوت کرد، پیشرفت در "ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست فناوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کل جهان" است. "شصت برابر شدن صادرات غیر نفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفتِ" ایران و جوان ایرانی برای هیچ‌کس در دنیا قابل انکار نیست. همه‌ی این پیشرفت‌های عظیم، "محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد." طبق آنارهای رسمی، "استعداد علم و تحقیق در ملت ما از متوسط جهان بالاتر است" و به برکت تلاش جوانان مومن و خردمند، "دستاوردهای دانش و فناوری ما در این مدت" یعنی در دو دهه‌ی اخیر، "مارا به رتبه‌ی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد" و ما را "در برخی از رشته‌های حساس و نوپدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد." و جالب این است که "همه و همه در حالی اتفاق افتاده که کشور ما دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است و ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب، خدارا سپاس گفت." 📖بریده‌ای از کتاب دکل (مستند داستانی گام دوم انقلاب) 🔺قسمت‌هایی که در گیومه قرار گرفته بریده‌ای از بیانیه گام دوم انقلاب است. ۶۹ 🇮🇷 🔥 http://eitaa.com/istadegi
- ببین پسرجون، من الان یک هفته‌ست اینجام. بهت توصیه می‌کنم نری داخل. دقیق نگاهش می‌کنم، از موهای گندمی‌اش می‌توان حدس زد بالای پنجاه سال عمر دارد. - شما که کارت منو دیدین، مشکل چیه الان؟ تمام حواسم به دو تخت است که در پیچ راهرو گم می‌شوند. می‌خواهم کمی تندتر راه بروم که دکتر بازویم را می‌گیرد. - به حرف من گوش بده جوون! تیپ و قیافه‌ت باعث تشنج بین خانواده مقتولین می‌شه. اولین رمان به قلم✍🏻 رمان امنیتی سیاسی (جنجال‌های دهه هفتاد با محوریت قتل‌های زنجیره‌ای) جمعه، بیست و دوم بهمن‌ماه، ساعت 22:22 شب در کانال ✨ با انتشار این بنر، دوستان خود را برای مطالعه رمان دعوت کنید... https://eitaa.com/istadegi
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 317 مش باقر تمام طول راه داشت صحبت می‌کند و من نمی‌شنوم؛ از یک سو ذهنم درگیر حاج احمد است و از سویی، صدای باد در گوشم پیچیده. فکر کنم از احکام غسل میت می‌گوید؛ خب حامد که میت نیست؛ شهید است. زمین تا آسمان فرق است بین این دوتا. بالاخره موتور را نگه می‌دارد و من از افکار پریشانم بیرون می‌آیم. پیاده می‌شویم و قبل از ورود به معراج، مش باقر دوباره روبه‌رویم می‌ایستد: - گرفتی بابا جان؟ پس یادت باشه مثل غسل‌های دیگه‌س. فقط باید بدنش پاک بشه قبل از غسل، یعنی باید خونشو... کم می‌آورد و دوباره می‌زند زیر گریه. انگار دوباره یادش آمده درباره خون چه کسی صحبت می‌کند. باز هم از خودم می‌پرسم مگر خونِ شهید می‌تواند نجس باشد؟ لبم را می‌گزم که جلوی مش باقر اشکم نریزد. تا یکی دو ساعت بعد که رفیق‌ها و همرزم‌های حامد بیایند، مش باقر زیاد گریه خواهد دید و نباید روحیه‌اش را ببازد. جلوی در سالن غسالخانه، مش باقر دوباره دستم را می‌گیرد: - بابا جان می‌خوای بیام کمکت؟ - نه. کسی نیاد تو. می‌خوام تنها باشم. و صدای گریه‌اش را از پشت سرم می‌شنوم. در سالن را که می‌بندم، صدای ناله‌های مش باقر در گوشم کمرنگ می‌شود و دور تا دورم را سکوت ترسناک غسالخانه احاطه می‌کند. حتی صدای چکیدن آب روی زمین سنگی غسالخانه هم، چسبیده است به آن سکوت مرگ‌آور. همه جا بوی مرگ می‌دهد، بجز پیکر حامدی که روی سکوی سنگی خاکستری غسالخانه خوابیده؛ انقدر آرام که گویا در رختخواب گرم خانه‌شان، رویایی شیرین می‌بیند. انقدر آرام که یک لحظه نور امیدی در دلم می‌تابد و جلو می‌روم تا بیدارش کنم. سرمای عجیبی دارد این اتاق؛ سرمایی فراتر از سرمای اوایل پاییز. سرمایی از جنس مرگ. همه چیز سنگی و سرد و بی‌روح است؛ انقدر سرد که در برابرش کم بیاوری و تو هم تبدیل بشوی به یک مُرده متحرک؛ به بخشی از سنگ‌های سرد و خاکستری. و تنها چیزی که تاب مقاومت دربرابر این سرما را دارد، گرمای خون شهید است... 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 318 کمیل دست می‌اندازد دور بازوهایم و من را دنبال خودش می‌کشد: - بیا. بیشتر از این منتظرش نذار. قدم برمی‌دارم به سمت سکوی سنگی و هرچه به حامد نزدیک‌تر می‌شوم، گرم‌تر می‌شوم. زخمِ روی سینه‌اش بیشتر به چشم می‌آید حالا؛ یک سوراخ سرخ و خونی که دور تا دورش دلمه بسته. نفس کم می‌آورم. شاید اگر ترکش‌هایی که در پایگاه چهارم سهمم شد، کمی بالاتر خورده بودند، الان جای من و حامد عوض می‌شد. دستانم را تکیه می‌دهم به سکو. لرز می‌کنم. حامد رنگ‌پریده‌تر اما خندان‌تر از همیشه است. کمیل شانه‌ام را فشار می‌دهد: - باید اول خون زخمش رو پاک کنی. زود باش. شلنگ آب را برمی‌دارم و اهرم شیر را می‌چرخانم. آب کم‌فشار و سرد که از شلنگ جاری می‌شود، بغض من هم می‌ترکد. کمیل دستم را می‌گیرد و می‌برد به سمت زخم سینه حامد. آب که خون خشکیده را پاک می‌کند، خون تازه از زخم می‌جوشد؛ خون تازه و گرم. انقدر گرم که به منِ مُرده ثابت می‌کند حامد از همیشه زنده‌تر است. خون میان آب می‌رقصد و روی سکوی غسالخانه جاری می‌شود. نفسم یک در میان می‌آید و می‌رود و صدای هق‌هق گریه‌ام در سالن می‌پیچد. می‌پیچد و برمی‌گردد به خودم. با تمام توان، به اندازه تمام اشک‌هایی که در خودم ریختم گریه می‌کنم؛ با صدای بلند. هرچه بر زخمش آب می‌ریزم، خونش بند نمی‌آید. از ناتوانی خودم شرمنده و عصبانی‌ام. شیر آب را می‌بندم و دستانم را به لبه سکو تکان می‌دهم. سردی آب و سنگ نفوذ می‌کنند به قلبم. سرم را پایین می‌اندازم و باز هم بلند زار می‌زنم. شاید اصلا بد نباشد بروم بیرون و به مش باقر بگویم نمی‌توانم؛ بگویم بیاید کمکم. کمیل بازویم را می‌گیرد و تکان می‌دهد: - آروم باش. کمکت می‌کنم. 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
۱۵ دقیقه دیگر تا ...🇮🇷💪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24K
جشن پیروزی🇮🇷🥀
از تمام تحریم‌های شما از تمام قدرت نظامی شما از تمام امپراتوری رسانه‌ای شما از تمام نیرنگ‌های شما از تمام سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی شما... و از هرآنچه هست و نیست...
مه‌شکن🇵🇸
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
میان شادی‌های امشب‌....💔🥀😔 ما برای آن که ایران خانه خوبان شود، خون دل‌ها خورده‌ایم...🥀🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حماسه حضور مردم غیور اصفهان در میدان امام حسین(ع)با بانگ الله اکبر در شب پیروزی انقلاب....🇮🇷 https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 انتشار نخستین بار/ ندای الله اکبر شهید حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن سال۱۳۹۴ 💔😢🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خدمت همراهان همیشگی کانال امروز پاسخگویی نداریم.
برپاخیز.mp3
3.71M
🥀🇮🇷 تو را یلِ قبیله زاده‌اند به دوشَت این عَلَم نهاده‌اند... 🇮🇷💪 http://eitaa.com/istadegi
راهپیمایی خودرویی مردم اصفهان http://eitaa.com/istadegi