eitaa logo
جاویدنشان
65 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽یک قوم تو را شهید میخوانند...🕊❤️ +بمناسبت تولد شناسنامه‌ای حاج احمد متوسلیان✨🌱 ۱۵/فروردین/۱۳۳۲ ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
🍀 🍀 🍀 🍀 ... روزی‌ که یکی از گروهان‌ها را برای بازدید بردیم و داشتیم برمی‌گشتیم، گفت: بایستید ببینم چه کردید؟ اوضاع چطوری بود؟ گفتیم: خیلی‌خوب بود. ما هم به کار خودمان نمره۲۰ می‌دادیم. به یکی از بچه‌های بسیجی دستور خیز سه ثانیه داد. این بنده خدا هم از هیبت و تیپ ترسیده بود. قبراق و سرحال و منظم بود، چهره مصممی داشت. بسیجی ترسید و نتوانست حرکت را انجام دهد. یکی دو تیر کنارش زد و گفت: بخواب برادر. او خیلی ترسیده بود. بچه‌های گروهان هم داشتند نگاه می‌کردند و با خود می‌گفتند نکند الان نوبت ما بشود که این حرکت را انجام دهیم. نزدیک ظهر هم بود. ما همیشه بچه‌ها را بعد از شناسایی به کمپ می‌آوردیم تا نماز بخوانیم و سپس به برمی‌گرداندیم. آمد پشت همان بسیجی ایستاد. بسیجی که شروع به نماز خواندن کرد به او اقتدا کرد. این حرکت‌ها خیلی ظریف است. البته بعد از این‌ که بسیجی نتوانست حرکت را انجام دهد، صورتش را بوسید و گفت: تمام کارهایی که من می‌کنم به‌خاطر این است که وقتی شما به میدان می‌روید بی‌خود از دشمن نخورید. اگر خونی از بینی شما بیاید من ناراحت می‌شوم. خانواده شما چند سال برایتان زحمت کشیده‌اند. از دست من ناراحت نشوید. خیلی عجیب بود. گاهی در شرایطی قرار می‌گرفت که به‌ هیچ‌ عنوان نمی‌توانستید کاری کنید که بخاطر یک کلمه حرفی که زده عقب‌نشینی کند. این آدم یک‌ دفعه چنین برخوردی را با یک بسیجی می‌کند، علت برخوردش را می‌گوید. او را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد و بعد پشت سرش می‌ایستد و به او اقتدا می‌کند. به‌همین دلیل بچه‌ها مرید او بودند. آقایانی هستند که هنوز بعد از سال‌ها مرید او هستند و دوست دارند او را ببینند و می‌گویند به عمرمان چنین فرمانده‌ای را ندیدیم و دلیلش بخاطر همین حرکاتش است. حاجی به تمام گردانها ابلاغ کرده بود که بروند منطقه را ببینند و از منطقه تا کمپ به بچه‌ها آموزش دهند. آن وقت یک مرتبه در یکجا مچ گیری می‌کرد تا نتیجه‌ی آموزش را ببیند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
🍀 🍀 🍀 🍀 _در طول جنگ هم بعضی از مواقع عدم آموزش کافی باعث ضربه خوردن به نیروها و لشکرها می‌شد. ما در طول جنگ و تمام دوران‌ها آموزش داشتیم اما بالاخره بچه بسیجی است دیگر. در هر مانوری بچه بسیجی شرکت می‌کرد، اما چون مانور بود قضیه را جدی نمی‌گرفت، اما وقتی دشمن مقابلش بود قضیه فرق می‌کرد. آموزش همیشه وجود داشت. از افراد متخصص استفاده می‌کردیم. همین که با اسیر شد استاد آموزش بود و تخصص داشت. آموزش می‌داد. این‌ها آدم‌هایی بودند که تخصصشان این بود. ما ضعف آموزش آن‌چنانی نداشتیم، اما خب بچه بسیجی‌ها هم بازیگوش بودند. البته ضعف‌هایی هم داشتیم. مثلاً با چند تن از دوستان بحث بود که بین فلان عملیات با چند عملیات بعدش چقدر تفاوت بود. خیلی تفاوت وجود داشت. را در نظر بگیرید، شناسایی و آموزش آن خیلی راحت‌تر بود. ما در آن‌جا می‌رفتیم پشت دشمن را شناسایی می‌کردیم و افراد آن‌ها را تک‌تک می‌شمردیم. اما همین دشمن در کاری می‌کند که همه نیروها گرفتار می‌شوند. در جاده‌ی بعضی جاها ۱/۵ تا ۱ متر بالاتر از سطح زمین است. دشمن کنار آن هم خاک‌ریز می‌زند تا ما تردد ماشین‌هایش را نبینیم. اما خود این باعث شد که بچه‌ها به این بچسبند و دمار را دربیاورند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
۱۸ فروردین ۱۴۰۰
🔻سيد حسن نصرالله : شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند. او مرجعی بزرگ و رهبری شجاع و انقلابیِ بی‌باکی بود که باقدرت در قلب حوادث عراق، منطقه و جهان اسلام حضور داشت و دستاورهای بزرگی،‌ به‌ویژه برای دفاع از اسلام در آن دوران، به ثمر رساند و قدرت و تأثیرات و ثمرات بی‌پایان آن دفاع همچنان ادامه دارد. از جمله دستاوردهای او این بود که قدرت اسلام برای پیشبرد زندگی بشر را اثبات نمود و نیز جوانان مسلمان را بیدار کرد که باید عهده‌دار مسائل و دغدغه‌های امت شوند و تا سرحد شهادت برای امت مجاهدت کنند. 🌹 🆔 @javid_neshan
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
🍀 🍀 🍀 🍀 ...در عملیات‌های بعدی مثل دشمن خاک کانالی را که می‌کند را هم در آن‌جا نمی‌ریزد تا مانع نشود و ما به آن بچسبیم. این‌ها هم تجربه است. دشمن هم تجربه کسب می‌کرد. آموزش‌ها در حد بضاعت خودمان بود. مثلاً در آن زمان فرماندهان گردان ما و با هم رفیق بودند ( و ) این دو گردان تنها یک ماشین داشتند و هر دو از آن استفاده می‌کردند هر گردان هم ۴۰۰_۵۰۰ نفر نیرو داشت. فانوسخه نداشتیم به بچه‌ها بدهیم مجبور بودیم چفیه ببندیم. پوتین به‌اندازه کافی نداشتیم. یک مسئول تدارکات داشتیم به نام که به او می‌گفتیم هر طور شده برو پوتین جور کن. به نظرم با این امکانات و در آن شرایط آموزش‌هایی که داده می‌شد خیلی هم خوب بود. در صبحگاه‌های آن‌قدر گردان‌ها می‌دویدند که با هم رقابت می‌کردند. در آموزش‌ها پافشاری داشت. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
🥀 هنرمند از آسمانیان می گیرد و بر زمینیان می بخشد . پس سینه اش باید قابلیت نزول ملائکه ای را داشته باشد که واسطۀ الهام هستند ... سینه تنگ کور دلان کجا و آسمان بی کران کجا ... 🌹شهید سید مرتضی آوینی🌹 🆔 @javid_neshan
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
🌼 پيامبر اکرم (ص) : آگاه باشيد که مهدی (عج) بر همهء ادیان پیروز میشود . (بحارالانوار – ج۳۷ – ص۲۱۳) 🆔 @javid_neshan
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
🔆 شهید علی صیاد شیرازی🔆: پروردگارا رفتن در دست توست،من نمی دانم چه موقع خواهم رفت.ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانت قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم 🌹 ۲۱فروردین سالروز شهادت صیاد دلها🌹 😷 🆔 @javid_neshan
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
📸 عکس کمتر دیده شده از حاج احمد متوسلیان در کنار شهید صیاد شیرازی 🔹 تابستان 1360، اتاق فرماندهی سپاه مریوان 🌹 🌹 😷 🆔 @javid_neshan
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
🍀 🍀 🍀 🍀 _اثرگذاری به‌عنوان یک فرمانده چگونه بود؟ او در جاهایی که نیاز بود واقعاً تأثیرگذار بود. ما به دست ما به رفتیم. در دست دشمن بود. به ما ماموریت دادند که امامزاده را بگیریم. آنجا جای کلیدی بود اگر نمی‌گرفتیم لشکرهای دیگر مشکل پیدا می‌کردند. لشکرهایی مثل (ع) و . گردان ما به همراه برای گرفتن امامزاده رفتند. دشمن ما را فریب داد. رخنه نیروهای ما را پذیرفت ما هم رفتیم و رفتیم و امامزاده را گرفتیم بعد تازه متوجه شدیم دشمن درحال دور زدن ماست. آن روز واقعاً روز وحشتناکی بود. هلی‌کوپترها و تانک‌هایشان داشتند پشت ما را می‌بستند. به من گفت دستور عقب‌نشینی بدهید و بچه‌ها را به عقب ببرید. اما خود باقی ماند طوری که همه فکر کردند او اسیر شده‌است. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
🍀 🍀 🍀 🍀 ... ما از منطقه فرار می‌کردیم تانک‌ها هم از همه طرف شلیک می‌کردند بچه‌ها همه روی زمین می‌خوابیدند بعد از چند ثانیه یک سری بلند نمی‌شدند که یا شهید شده بودند و یا مجروح. همه درحال دویدن بودند. بعد از مدتی به‌جایی رسیدیم که دیدیم در جاده‌ای که به منتهی می‌شود درحال جلو آمدن است. نزد او رفتم و وضعیت را توضیح دادم. گفت: بچه‌ها همین جایی‌که من ایستاده‌ام خاک‌ریزی می‌زنیم و جلویشان را می‌گیریم. حاجی با قاطعیت گفت کسی حق ندارد یک قدم عقب‌تر برود. در شرایطی قرار داشتیم که آن‌قدر مسیر را طی کرده بودیم و تانک‌ها دنبالمان کرده بودند که توان نفس‌کشیدن نداشتیم. هلی‌کوپترها دنبالمان بودند. تشنگی و وزن اسلحه‌ها و تجهیزات نیروها را از پای درآورده بود. از سوی دیگر تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شده بودند. اما بچه‌ها به‌جهت علاقه‌ای که به داشتند یک قدم عقب‌تر نرفتند و همان‌جا ایستادند. حالا از یک طرف به فاصله‌ی چند متر عراقی‌ها با تجهیزات و امکانات و تانک و هلیکوپتر های شان داشتند جلو می‌آمدند، از طرف دیگر هم فرماندهی بنام ایستاده و می‌گوید باید بایستید این‌جا را محکم نگه دارید. حاجی به بچه‌ها گفت هر عارضه‌ای که می‌بینید پشت آن موضع بگیرید و مقابل عراقی‌ها بایستید. رزمنده‌ها هم به حرف او گوش دادند. اگر نبود اگر قاطعیت و محکم بودنش نبود معلوم نبود تا کجا عقب می‌رفتیم و عراقی‌ها جلو می‌آمدند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
🗓 أیام تنطوی صفحه من الزّمان ویبدأ رمضان ، کل عام و أنت بخیر. 💫 روزها ، صفحه ای از زمان را ورق ميزند و ماه رمضان آغاز می شود . هر سال برای شما بخير و برکت . 🌙رمضان مبارک💐 😷 🆔 @javid_neshan
۲۵ فروردین ۱۴۰۰