eitaa logo
جاویدنشان
65 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘ ⚘ ⚘ ... در این جلسه فرمانده به مساله عدم آمادگی نیروهای مسلح اشاره کرد و گفت: از این حیث نیروهای ما کمترین آمادگی رزمی ندارند در صورتی که خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی خودش کرده و در حاشیه‌ی مرز دارد سنگرهای بتنی می‌سازد؛ بعدهم به تفصیل به وضعیت بد نیروهای از این لحاظ و نیز حملات مکرر به پاسگاه‌های مرزی ما اشاره کرد. نهایتاً از سوال کردیم: اگر به احتمال یک درصد به حمله کند، شما چه تدبیری برای دفاع دارید؟ گفت: هرگز جرات چنین کاری را ندارد. این‌بار برادر گفت: آقای رئیس جمهور! اگر به احتمال یک درهزار، به حمله کند و فرضاً بخواهد در غرب بیاید جلو، شما برای مقابله با چنین مساله‌ای چه تدبیری دارید؟ مجدداً گفت: هیچ وقت چنین غلطی نمی‌کند. برای اینکه هم در سطح بین‌المللی و سیاست جهانی محکوم می‌شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می‌افتد و خودش را به خطر نمی‌اندازد. این مغزبی‌شعور در آن جلسه برای ما از سیاست بین‌المللی صحبت می‌کرد. با آنکه خودش بهتر از همه می‌‌دانست که سیاست بین‌المللی همیشه تابعی از منافع متغیر شرق و غرب است، با این حال برای ما از وحشت از محکومیت بین‌المللی در صورت حمله به صحبت می‌کرد. به هر جهت جلسه را به اینجا ختم کردند که مقرر شد بازدیدی از مناطق مرزی به عمل بیاید. رفتند به اصطلاح منطقه را بازدید هوایی کردند و در راه بازگشت، هلی‌کوپتر به علت نقص فنی در منطقه تحت کنترل سقوط کرد و افتاد و متاسفانه این مغزبی‌شعور هیچ آسیبی هم ندید. هم به او هیچ تعرضی نکرد و بعد هم رفتند لاشه‌ی آن هلی‌کوپتر را با تراکتور آوردند. ادامه دارد... ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
⚘ ⚘ ⚘ ...خلاصه آمدند راهم بگیرند و تانک‌هایشان تا داخل شهر هم آمدند. در این هنگام بود که وضعیت عجیبی در منطقه پیش آمد که بد نیست شما هم از آن مطلع شوید. ببینید! در هیچ قانون نظامی، شما به این مسئله که بیایند و توپخانه را در خط مقدم بچینند بر نمی‌خورید؛ اما این آقایان که به نظر من جز خیانت، کار دیگری نمی‌توانستند بکنند، در منطقه ، یک گردان توپخانه سنگین مارا که قبضه‌های آن از نوع ۱۵۵ میلی‌متری بود، کشیده بودند جلو و در خط مستقر کرده بودند! فرمانده این گردان توپخانه زرهی که افسر با غیرتی بود به همه در زده بود: آقا! این توپخانه در خطر است و می‌آیند عراقی‌ها این توپخانه را می‌گیرند! اما کسی به حرف‌هایش توجهی نکرد. موقعی که حمله‌ی دشمن آغاز می‌شود، ابتدا با یگان پیاده حمله می‌کند. خدمه توپ‌های ما که در خط بودند، حدود ۴۰۰ نفر از قوای گردان پیاده را اسیر می‌گیرند. جالب این است که نفر توپخانه ما پیاده‌های دشمن را اسیر می‌گیرد. به این ترتیب است که در مرحله اول حمله به توپخانه ما شکست می‌خورند. بلافاصله همان شب حمله می‌کند و این بار با یک گردان تانک حرکت می‌کند و کل توپ‌ها را به غنیمت می‌گیرد. ادامه دارد... ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
جاویدنشان
#شهید_حسن_زمانے🥀
💠 💠 روز میلاد امام حسن[علیه السلام] به سال ۱۳۳۴ شمسی به دنیا آمد. پدرش مؤذن روستایی از توابع قزوین بود. در یك خانواده محروم ، اما پاكدامن و با تقوی زاده شد. خانواده‌اش او را دوستدار اهل بیت[علیهم‌اسلام] به بار آورد . با سختی و مشكلات رشد كرد و دوره ابتدایی را با موفقیت سپری كرد و از هوش خوبی برخوردار بود. اما بدلیل مشکلات مادی و معیشتی ، نتوانست به تحصیل ادامه دهد بناچار به تهران مراجعت نمود تا بتواند هم كاری بدست آورد و هم به تحصیل ادامه دهد. در تهران ، در منزل خواهرش زندگی می‌کرد. در بازار کار می‌كرد و شبانه به تحصیل مشغول بود. ازآنجا كه وی روحی سالم و وجدانی بیدار داشت ، با وجودآلودگی جو اجتماعی در زمان رژیم ستمشاهی ، هرگز به مظاهر فساد روی خوش نشان نمیداد . با شروع و اوج گیری ، وارد عرصه انقلاب و سیاست می شود و از زمانی كه با شخصیت (ره) آشنا می‌شود، برای مبارزه با رژیم شاه، لحظه ای از پا نمی‌نشیند. در سخنرانی‌های علمای مشهور و انقلابی حاضر می شود و در بازار ، مخفیانه اعلامیه های امام را چاپ و تكثیر می كند كه در این ارتباط ، دو بار نیز از سوی عوامل ساواك دستگیر می‌شود. اما از آنجا كه هیچ مدركی از وی به دست نمی آید، آزادش می كنند . در بیشتر راهپیمایی ها شركت فعال داشت. این فعالیتهای انقلابی در روزهای پیروزی انقلاب به اوج می رسد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید. پس از شروع تحركات در ، همراه و ، عازم می گردد و در چند عملیات علیه گروهك ها شركت می كند . حسن با شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه های جنوب می شود. در بیشتر عملیاتها حضوری فعال می یابد. در طول حضور ایثارگرانه اش در دفاع مقدس ، یازده بار مجروح می شود و هر بار پیش از مداوا و بهبود باز یافتن سلامتی كامل ،خود را به جبهه ها می‌رساند. او بیشتر اوقات خود را، یا در جبهه ها یا در بیمارستان به سر می برد و خیلی كم به مرخصی می رفت . در دی ماه ۱۳۶۱ با دختری مومن و پاكدامن از آشنایان خود ازدواج می كند اما ازدواج هم مانع رفتن او به جبهه نمی شود. در طول تلاش و فعالیت خود در جبهه های حق علیه باطل ،از خود توانمندی‌های نظامی زیادی بروز می دهد و مدیریت و مدارای خاصی از خود به نمایش می گذارد و در این زمینه، رشد و ترقی می كند. آخرین مسئولیت وی بود در بود. ، دل در گرو محبت دوست نهاد و به آرزوی دیرینه اش رسید و در ۸ اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات حماسی ، در (( )) به درجة رفیع شهادت نائل آمد یکی از همرزمانش از آن لحظه تعریف می کند: لحظاتی بعد پل را به سمت جلو انتقال دادیم . وقتی بر گشتیم در گوشه ای آرام خوابیده بود! با تعجب به سراغ او رفتیم. کسی که از کوه‌های سر به فلک کشیده غرب تا دشت های سوزان جنوب لحظه ای آرامش نداشت و به دنبال ادای تکلیف بود حالا آرام خوابیده بود! پاتک شدید تر شده بود . آنها تا چند قدمی ما رسیده بودند. آرزو داشت گمنام بماند. خدا هم آرزویش را در برآورده کرد. شهید حسن زمانی از ۸ اسفند ۶۲ شیدای مجنون شد ودر آنجا ماند .۷ماه بعد محمد رضا تنها پسر او به دنیا آمد. منبع:سایتِ‌نویدِشاهد ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
⚘ ⚘ ⚘ ...الان تمام این توپ ها در خط، علیه خودمان به کار می‌روند و مهمات این توپ‌ها برای ، از طریق ، و تامین می‌شود. ای وای بر ما، که مملکت را دادیم دست چه بی‌عقل‌هایی؛ تا کاری کنند که توپخانه‌ی مملکت مارا به این‌ راحتی به تاراج ببرند و غنیمت بگیرند... در ماجرای اشغال ، باز همین بی‌عقلی‌ها باعث شدند نیروهای مستقر در آنجا تمام وسایل و تجهیزات خودشان را بگذارند و فرار کنند. قسمت اعظم تانک‌ها، توپ‌ها و تجهیزات سبک ما در به این شکل، خیلی راحت دست می‌افتد. ما به همه‌جا متوسل شدیم که آقا! حالا که از محور خاطر جمع است، ما باید از همین منطقه ضربه بزنیم و دشمن را بکشانیم به این طرف و نگذاریم در هر کار می‌خواهد بکند. این یک امر طبیعی است که در مقابل نیروهای زرهی ، ما قوای زرهی نداریم و در مقابل زرهی او در سطح صفر هستیم. با آنکه و عوامل او مثلا معتقد به جنگ کلاسیک بودند، با این حال موضوعی به این وضوح و روشنی را نمی‌فهمیدند و هی شعار می‌دادند، جنگ تانک با تانک، جنگ کلاسیک و فلان!... اصلا این موضوع در مخیله‌ی هم نمی‌گنجید. حتی من خودم رفتم و مفصل به قضیه را توضیح دادم و گفتم: آقا! در مرز باید به این شکل به ضربه زد. ایشان گفت: مساله‌ی ما جنوب است و دیگر بحث نکنید! ماهم صحبتی نکردیم و برگشتیم. *پایان* ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
🌴 🌴 🌴 🌴 _خاطره از در فتح دارید؟ قبل‌ از این‌که آغاز شود جلسه‌ای را با در داشتیم. فرماندهان و هم حضور داشتند. آن‌ها در مورد نداشتن امکانات و مهمات بحث می‌کردند. عصبانی شد و از جای خودش بلند شد و گفت: یعنی چه؟ چه می‌خواهید بگویید؟ یعنی بنشینیم و دشمن بیاید و هر کاری می‌خواهد انجام دهد؟ همه ساکت شدند. گفتند: یادتان رفت امام در ف چه گفت؟ انجام شد. مسیر به سمت نبود. مسیر جایی بود که جاده مواصلاتی به را وصل می‌کرد. قطعا هم آن جاده برای دشمن خیلی اهمیت داشت و لذا دشمن هم عمده قوایش را در آن‌جا متمرکز کرده بود. ما در مرحله اول کنار جاده آسفالته آمدیم. قرار نبود در آن تاریخ عملیات شود. به جلسه رفته بودند و ظاهراً بی‌سیم‌های را شنود کرده بودند. داشت تحرکاتی انجام می‌داد و قصد داشت خودش را به بچسباند. اگر به می‌چسبید، کار خیلی سخت و دشوار می‌شد. ما باید تا جاده آسفالته ۱۰کیلومتر پیاده‌روی می‌کردیم. قطعا اگر در آن شرایط می‌خواستیم بجنگیم موفق نمی‌شدیم و با تلفات سنگینی مواجه می‌شدیم. من ساعت سه بعدازظهر متوجه شدم عملیات است. رفتم از حاجی سرنیزه بگیرم. مسئولیت تخریب را به‌ عهده داشتم. گفت: در این موقعیت از من سرنیزه می‌خواهی؟ او را از خود دشمن بگیر. من همین‌طور که ایستاده بودم گفتم: حاجی بالاخره من باید از میدان مین عبور کنم تا بتوانم از دشمن سرنیزه بگیرم!!! خندید. ادامه دارد... ✿❯──「🌴」──❮✿ 🆔️ @javid_neshan ✿❯──「🌴」──❮✿
🍀 🍀 🍀 🍀 _در طول جنگ هم بعضی از مواقع عدم آموزش کافی باعث ضربه خوردن به نیروها و لشکرها می‌شد. ما در طول جنگ و تمام دوران‌ها آموزش داشتیم اما بالاخره بچه بسیجی است دیگر. در هر مانوری بچه بسیجی شرکت می‌کرد، اما چون مانور بود قضیه را جدی نمی‌گرفت، اما وقتی دشمن مقابلش بود قضیه فرق می‌کرد. آموزش همیشه وجود داشت. از افراد متخصص استفاده می‌کردیم. همین که با اسیر شد استاد آموزش بود و تخصص داشت. آموزش می‌داد. این‌ها آدم‌هایی بودند که تخصصشان این بود. ما ضعف آموزش آن‌چنانی نداشتیم، اما خب بچه بسیجی‌ها هم بازیگوش بودند. البته ضعف‌هایی هم داشتیم. مثلاً با چند تن از دوستان بحث بود که بین فلان عملیات با چند عملیات بعدش چقدر تفاوت بود. خیلی تفاوت وجود داشت. را در نظر بگیرید، شناسایی و آموزش آن خیلی راحت‌تر بود. ما در آن‌جا می‌رفتیم پشت دشمن را شناسایی می‌کردیم و افراد آن‌ها را تک‌تک می‌شمردیم. اما همین دشمن در کاری می‌کند که همه نیروها گرفتار می‌شوند. در جاده‌ی بعضی جاها ۱/۵ تا ۱ متر بالاتر از سطح زمین است. دشمن کنار آن هم خاک‌ریز می‌زند تا ما تردد ماشین‌هایش را نبینیم. اما خود این باعث شد که بچه‌ها به این بچسبند و دمار را دربیاورند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯