eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 نخستين اقدامات سران و ، هرچند كه مقدمات توطئه خود يعنى درگير كردن نيروهاى مســلح ايران در جبهه را موفق مى يافتند اما به شدت از شكسته شدن جو كاذب تبليغاتــى خود درباره نيروهــاى ايرانى به هراس افتاده و از خطر ريشه يابى تفكر جهادى و انديشه اسلام ناب محمــدى(ص) در قالب تفكر (ره) در ميان نسل جوان و در وحشت و هراس به سر مى بردند، خاصه آنكه و نيروهايش از همان بــدو ورود با جديت بى نظيرى اقدامات خود را به ويژه در تمامى حوزه ها آغاز كردند. اهم اين اقدامات را چنين مى توان بر شمرد: ۱. برگزارى جلســات متعدد نظامى با ســران عالى رتبه نظامى مانند برادر . هدف از اين جلســات يافتن «راهكارهاى» مناسب براى اقدام نظامى عليه بود. ۲. تشــكيل تيم هاى متعدد اطلاعات و شناســايى براى نفوذ در عمق مناطق اشــغالى و جمــع آورى اطلاعات تاكتيكــى از وضعيت نظامى دشمن و نيز تهيه «برآورد اطلاعاتى» از نيروهاى نظامى و شناســايى نقاط ضعف و آســيب پذيرى آن. لازم بــه ذكــر اســت كه تيم هاى شناســايى ايرانى در عمق هايى از مناطق اشــغالى نفــوذ و رخنــه كردنــد كــه سورى ها هيچگاه جرأت آن را نيافتند و لذا موجب تحسين و شــگفتى آنها شد. جالب آنكه خود در بســيارى از اين شناســايى ها حضورى فعال داشــت و در اين مسير، كارهاى خارق العــاده اى را به ثبت رســانده بودند كه در دل تاريخ مكتوم مانده است. ۳. ترســيم وضعيت «ترتيب نيروى» در جوار مرزهاى بر اســاس گزارش هاى تيم هاى اطلاعاتى. ۴. طراحى «اســتراتژى نبرد» با با جزييات دقيق اســتراتژيكى، عملياتى و تاكتيكى توسط بر اســاس اطلاعات جمع آورى شده تيم هاى اطلاعات و شناسايى و نيز متناسب با ترتيب نيروى دشمن. ۵. فراهم ســاختن مقدمات آموزش انقلابيون مسلمان و شيعه در و نيز راه اندازى كمپ هاى آموزشى در منطقه و . 🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 به راستى چه كسى فكر مى كرد كه نهال نورس و كوچك كه آن روز در آن جلســه در شهر به دســت پر اخلاص وپرتوان كاشــته شد، امروزه به سرو تناور و تنومند به رهبرى خلف صالح و تبديل شــود. امروز تأويل همان «شجره طيبه»اى است كه قرآن درباره اش فرموده است «واصلها ثابت و فرعها فى الســماء». همان جنود حقى كه پشت ارتــش چهارم جهان را در جنگ ۳۳ روزه به خاك ماليد و هيمنــه دجال صفت آن را در هــم كوبيد تا ديگر بار مصداق اين آيه شريفه باشد كه «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن االله». شجره اى كه درست به فاصله۲ سال پس از آن جلسه پربركت، عرصه را آن همه بر فرزندان غاصــب و آل يهودا تنگ كــرد كه براى شناخت اين دشمن جديد و پيچيده از نظر آن ها، مجبور شــدند اولين «كنفرانس شيعه شناسى» را در سال ۱۹۸۴ در دانشگاه و با حضور۴۰چ تن از برجسته ترين شيعه شناســان و اسلام شناسان و غرب برگزار كنند. ســلام و درود خدا بر و ۳ يار در بندش، "بنى مسجون" (س). سلام بر او كه هماره (ص) را فرمانده است. آرى براى ما هميشــه فرمانده است. فرمانده (ص) و فرمانده و علمدار رشيد « ». ســلام بر او و سلام بر رزمندگان . سلام خدا بر او آن هنگام كه به دنيا آمد، و آنگاه كه از اين دنيا مى رود و آن هنگام كه در روز رستاخيز بر مى خيزد. ما چشم به راه ديدن روى «شمشير خمينى(ره)» در سپاه مهدى موعود(عج) و در روز موعوديم. منابع: 1.همپاى صاعقه. گلعلى بابايى و حسين بهزاد 2.در انتهاى افق. حسين بهزاد 3.چهل و شش يادداشت. رضا گلپور 4.پاره هاى پولاد. حميد داوودآبادى 5.پس از بحران. اكبر هاشمى رفسنجانى، خاطرات سال ۱۳ 🆔️ @javid_neshan
🔲◾ ◾🔲 🖤 🖤 ... ايــن كتاب حــاوي اطلاعاتي اســت از افــرادي كه آخرين بار را ديدند. مثل كســي كه و دوستانش را آخرين بار در منزل " " در ديده بود. اين مسئله براي خود مــن خيلي جالب بود. چون تــا قبل از آن، همه فكر مي كردند ، مســتقيم از به رفته و اســير شــده اند؛ درحالي كه خاطره اين فرد مسير را عوض كرد. آنها از رفته بودند ، آن جا جاده بسته بوده، به همين دليل برمي گردند و از شمال ، از مســير وارد اين كشور شدند. بعدا كه با حاج " " صحبت كردم، او هم از اين موضوع اطلاع نداشت و اولين بار بود كه مي شنيد و برايش جالب بود. همه فكر مي كردند آنها از كه وارد شدند، اسير شدند. با همه دوســتانه صحبــت مي كــردم و بحث صرفاً پي گيــري مطبوعاتي نبود كــه بگويم خب با فلاني مصاحبه كردم و جريان تمام شد. يك علاقه شخصي بود. بعضي ها مطالبي مي گفتند كه شرط مي كردند از قول ما منتشــر نكن و من خودم بدون نام، در قالب مقاله بيان مي كردم. _چرا با نشر مقالات و مطالب در اين زمينه مخالفت مي شد؟ بيشــترين بحث آنها اين بود كه نظام، ديپلمات ها را زنده مي خواهد. ادامه دارد... ╭═🖤━⊰*⊱━🖤═╮    🆔️ @javid_neshan ╰═🖤━⊰*⊱━🖤═╯
🔲◾ ◾🔲 🖤 🖤 ... وقتي مي خواستند به بروند، از راه افتاده و از مرز " " وارد مي شوند كه مرز " " مي گويند و مي روند . در آن جا منزل بودند كه مي خواستند بروند به سمت كه شخصي به نام " " مي گويد من آخرين بار آن جا ديدمشــان و راه افتادند به ســمت . در ميان راه مي فهمند وقتي مي خواستند به بروند، از راه افتاده و از مرز " " وارد مي شوند كه مرز " " مي گويند و مي روند . جاده بســته است و از بالا مي روند و به وارد مي شــوند و مي خواســتند از طرف " " وارد " " و ســپس جاده شــوند و از طرف پايين وارد " " و شــمال شوند. يكي از مي گويد من كه رفتم ديدم پســت ايست و بازرسي گذاشتند و قبلا دژباني نبوده و يك دفعه ماشــين ها را نگه داشــته و جاده را بسته اند و همه را مي گردند كه چه كســي مي رود و چه كســي مي آيد. ادامه دارد... ╭═🖤━⊰*⊱━🖤═╮    🆔️ @javid_neshan ╰═🖤━⊰*⊱━🖤═╯
🔲◾ ◾🔲 🖤 🖤 _يعني متوجه شــدند يك تيم از نيروهاي ايراني در مسير است؟ نه. از اين كارها زياد مي كردند و يك دفعه پست بازرسي مي گذاشــتند. آنها مي دانستند تنها راه ورود به از بالاســت چون جنوب بسته است و به گفته همين از مسلمان ها ۴۰۰-۵۰۰ نفر كشته بودند. در اوضاع احوال آن موقع اين مســائل عادي بوده. شناســنامه هاي به صورت كارت اســت كه به آن كارت هويت مي گويند. اسم و مذهب را هم در آن نوشــته مي شــود. هر كس را كه شــيعه بوده، مي كشتند و با "اهل سنت" و "دروزي" مشــكلي نداشــتند. به هر ترتيبي بوده اين فرد از بازرسي رد مي شود و مي آيد سفارت ايران در . از طريق مخابرات بي ســيم مي زند به كه بــه بچه ها بگوييد كســي به نيايد چون جاده بسته است، ايست و بازرسي زدند. اما مي گويند بچه هاي ايرانــي راه افتاده اند. او مي گويد به يك طريقي به خبر دهيد. مي گويند به آنها دسترسي نداريم و اين شخص مي گويد: واي تمام شــد! و ۲۴ ساعت بعد مطلع مي شوند را گرفتند. كارهاي پليس ديپماتيــك در را ژاندارمري آنجا انجام مي دهد. دو ماشــين دنبال راه افتاده بودند كه بعد وقتي در پســت بازرسى " " ماشين آنها را مي گيرند، اسلحه ميكشند كه به ژاندارم ها مي گويند برگرديد و آنها مي روند. بعد ماشــين ها را مي برند در در كنار ساختمان شاخه مي گذارند كه بگوينــد آنها در با درگير شــده و كشــته شــدند و كمي خون هم ريخته شده در آن مي گذارنــد و به طريقي قضيــه را منحرف مي كنند. ولي فردا يا پس فرداي دســتگيري آنها نخست وزير قول مي دهد كه من پي گيري مي كنم و آنها را آزاد مي كنند ولي هيچ خبري نمي شود. ادامه دارد... ╭═🖤━⊰*⊱━🖤═╮    🆔️ @javid_neshan ╰═🖤━⊰*⊱━🖤═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _آخرین باری که را دیدید کی بود؟ ما جلسه‌ای در داشتیم که فکر کنم آخرین دیدارمان بود. سرهنگ معاون وزیر دفاع به چند افسر بلندپایه سوری با ما به آمدند. ما به‌همراه آن‌ها از به‌ طرف راه افتادیم در راه نزدیک اذان ظهر به روستایی رسیدیم. آن‌ها با یک ماشین و ما هم با ماشین دیگری بودیم. در ماشین ، ، ، و من بودیم. در آن روستا نماز خواندیم. نظامیان سوری هم با ما آمده بودند خیلی عصبانی از ماشین‌ها پیاده شدند و دست به کمر قدم زدند تا ما نماز را خواندیم. جلو ایستاد و ما هم به او اقتدا کردیم. در طول مسیر ماشین ما بنزین تمام کرد و به پمپ‌بنزین رفتیم. هم سراغ ماشین این‌ها را می‌گرفت. تا آن‌ها آمدند چند دقیقه طول کشید. یک‌دفعه دیدیم یک گروهبان که همراه آن‌ها بود به شیشه‌ی ماشین می‌زند. چند تا ساندویچ گرفته بود. حاجی از این حرکت خیلی شاکی شد و گفت: ما برای شناسایی این‌جا آمدیم آن‌وقت شما ساندویچ می‌خرید؟! در آن جلسه این‌ها روی نقشه مسیری نشان دادند و گفتند این‌جا مسیری است که نزدیک‌ترین راه به است. اگر بمباران کردند و خواستید فرار کنید از این راه فرار کنید. دومرتبه شاکی شد. آن‌ها مدام سوتی می‌دادند. می‌گفت: ما آمدیم بجنگیم شما راه فرار نشان می‌دهید؟! همین کارها را کردید که پررو شده‌اند... ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯