جاویدنشان
💠 #یاران_حاجاحمد 💠
#شهید_حسینعلے_قجهاے 🥀
روز چهاردهم شهريورماه سال ۱۳۳۷ #حسينعلي در زرين شهر اصفهان چشم به جهان گشود. در سن ۷سالگي به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم تحصيل نمود. از کودکي علاقه زيادي به ورزش کشتي داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان براي چند سال متوالي معرفي گشت و به مسابقات انتخابي تيم ملي راه يافت. سال ۱۳۵۳ وارد فعاليتهاي سياسي شد. سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگير شد. چند مرتبه نيز به منظور فعاليتهاي سياسي به شيراز و قم سفر کرد. سرانجام انقلاب اسلامي پيروز شد. فرماندهي سپاه زرين شهر و تشكيل گروه ضربت براي مبارزه با مواد مخدر و توزيع كنندگان آن، يكي از فعاليت هاي #حسين پس از انقلاب بود. در پي صدور فرمان #امام_خميني مبني بر تشكيل سپاه پاسداران، #حسين به اين نهاد انقلابي پيوست و در تشكيل و سازماندهي سپاه زرين شهر نقش تعیین کننده داشت وخود نیز فرماندهی آن را به عهده گرفت. وقتی دشمنان ایران استان های کردستان، سیستان و بلوچستان، مازندران و خوزستان را به آشوب کشاندند او به #کردستان رفت تا با #ضدانقلاب به مبارزه بپردازد.
در بازگشت به زادگاهش فرماندهی عمليات سپاه پاسداران زرين شهر را به او سپردند. وی به همراه #حاجاحمد برای آزادسازی شهر #مریوان اقدام کرد. پس از آزادسازی #مریوان براي مدتي نيز فرمانده توپخانه سپاه #مريوان و #دزلي را پذيرفت. هنوز مدتي نگذشته بود که به عنوان فرمانده عمليات #سپاه_مريوان و #دزلي معرفي گرديد. حسينعلي ماهها با #ضدانقلاب جنگيد و در #عمليات_محمد_رسول_الله (ص) با سمت فرمانده عمليات حاضر شد.
#حسين در #کردستان فرماندهي محور #دزلي بود، هميشه #کوملهها را زير نظر داشت، آنان از #حسين ضربههاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند.
پس از تشکیل #تیپ_محمدرسولالله به فرماندهی #حاجاحمدمتوسلیان برای شرکت در عمليات #فتحالمبين با سمت #فرمانده_گردان_سلمانفارسي به جبهه جنوب رفت. #عمليات_بيتالمقدس و جاده اهواز – خرمشهر در تاريخ ۱۵/ ۲/ ۱۳۶۲ جایگاه عروج این سردار ملی وافتخار آفرین ایران بزرگ است. اودر سن ۲۵ سالگي شربت شهادت را نوشيد و بر اثر اصابت گلوله به سرش به ديدار معبودش شتافت.
منبع: سایتِراسخون
╭═━⊰*💠*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*💠*⊱━═╯
✿❯─────「🌹」─────❮✿
چه قابلِ ستایشند
ذهنهایی؛
که محاسبه می کنند
و دست هایی؛
که می آفرینند!
خداوند
“مهندسان” را آفرید؛
تا جهان؛
هر روز زیباتر شود!
"روز مهندس برشما مبارک حاج احمد آقا"
✿❯─────「🌹」─────❮✿
#روز_مهندس
#مهندس_احمد_متوسلیان
╭═━⊰*💠*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🌴 #حاجاحمد_خودش_به_تنهایی_یک_لشکر_بود 🌴
🌴 #قسمت_15 🌴
...وقتی رسیدیم، بچههایی که درگیر بودند باور نمیکردند آن موقع شب #حاجاحمد برایشان مهمات فرستاده باشد.
مهمات را برداشتند و درگیر شدند و چند روستای بعدیاش را هم پاکسازی کردند و ضربهی سنگینی به #ضدانقلاب زدند و آنها تلفات زیادی دادند.
وقتی با آن بچهها صحبت میشد میدیدیم خیلی از آنها تازه به #مریوان اعزام شدهاند؛ یکی دوماه بود که آنجا بودند. میگفتند با این حرکتهایی که #حاجاحمد میکرد برایمان مهم نبود که #حاجاحمد چه دستوری میدهد. ولی هر دستوری میداد ولو به قیمت جانمان هم تمام میشد دستورش را اجرا میکردیم.
رزمندهها میدانستند که فرماندهشان تحت هیچ شرایطی آنها را تنها نمیگذارد.
من بارها در جمع بچههایی که با #حاجاحمد بودند، گفتهام که ما هیچ وقت نمیتوانیم #حاجاحمد را آن طور که بوده معرفی کنیم.
#حاجاحمد یکی بود. هرطور که بخواهیم #حاجاحمد را معرفی کنیم، حقش را ضایع کرده ایم. این برداشت من بود، من شک نداشتم که او آینده را میدید.
ادامه دارد...
✿❯──「🌴」──❮✿
🆔️ @javid_neshan
✿❯──「🌴」──❮✿
💠 #خاکریز_خاطره 💠
#شهید_حسینعلے_قجهاے 🥀
حسين در کردستان فرماندهي محور دزلي بود، هميشه کوملهها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربههاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند.
يک روز سر راه حسين کمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه کمين کوملهها شد، سريع روي زمين دراز کشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت کمين کشيد و فردي را که در کمينش بود به اسارت درميآورد.
و به او گفت : حالا من با تو چکار کنم؟
کومله در جواب گفت : نميدانم، من اسير شما هستم.
حسين گفت: اگر من اسير بودم،با من چه ميکردي؟
کومله گفت: تو را تحويل دوستانم ميدادم و بيست هزار تومان جايزه ميگرفتم.
حسين گفت: اما من تو را آزاد ميکنم.
سپس اسلحه او را گرفته و آزادش کرد. آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از کوملهها را پيش حسين آورد و تسليم کرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند.
╭═━⊰*💠*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🌴 #حاجاحمد_خودش_به_تنهایی_یک_لشکر_بود 🌴
🌴 #قسمت_16 🌴
_اصلا تربیت نیروی #حاجاحمد برای آیندهی سپاه هم موثر شد.
اگر مسئولیت ۱۰ لشکر را به من میدادند و میگفتند فلان عملیات را انجام بده، عدم حضور #حاجاحمد برای من یعنی اینکه تعداد لشکرها صفر است.
حضور #حاجاحمد پیروزی به دنبال داشت. اگر #حاجاحمد فرمانده لشکر میشد خودش به تنهایی لشکر بود. خودش تنها به اندازهی یک لشکر کار میکرد. همه اینها بخاطر تقوا، ایمان و اقتدارش بود.
من در طول عمرم ندیدم اگر کسی برسر کسی داد بزند، آن فرد بجای اینکه کینه بگیرد، شیفتهی آن شخص بشود، عاشقش بشود. اما درمورد #حاجاحمد اینگونه بود.
بعضی از افراد میخواهند #حاجاحمد را خشن جلوه دهند. خب بحث کار جدا بود. در حوزهی کاری کسی جرات نمیکرد کار را جدی نگیرد. اگر یک فرمانده این ویژگیها را نداشته باشد نباید او را پذیرفت.
اتفاقا این ویژگی نشان میدهد که ایشان چقدر به کار اشراف دارد و مسلط است. چقدر قشنگ میتواند نیروهایش را مدیریت و هدایت کند و عملیات انجام دهد.
ادامه دارد...
✿❯──「🌴」──❮✿
🆔️ @javid_neshan
✿❯──「🌴」──❮✿
💠 #خاکریز_خاطره 💠
#شهید_حسینعلے_قجهاے 🥀
در ايامي كه حسين فرماندهي سپاه زرين شهر را بر عهده داشت، برنامه خاصي براي خود تنظيم كرده بود. بعد از ساعت ۱۲ شب كه مي ايستاد به نماز شب ما مي رفتيم براي گشت در شهر وقتي بر مي گشتيم مي ديديم هنوز در حال نماز است. معمولا قبل از شروع نماز يكي دو ساعت ورزش مي كرد، آن هم ورزش هاي سنگين. هفته اي يكي دوبار فاصله پادگان غدير اصفهان تا زرين شهر را از ميان كوهها پياده طي مي كرد. طي اين مسير ۲۴ ساعت طول مي كشيد. گاهي هم به كوه مي رفت و در آنجا به مناجات مي پرداخت.
╭═━⊰*💠*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🔹حاج احمد متوسلیان:"من از خدای خودم خواسته ام نه در جنگ ایران و عراق شهید شوم نه به دست منافقین بلکه با خدای خود عهد کردم شهادتم به دست شقی ترین اشقیای روی زمین یعنی صهیونیست ها باشد.این را هم می دانم که خدا این تقاضای مرا قبول می کند و من به دست آنها شهید می شوم."
🌺 روزت مبارک مردِ بی ادعا،شیعه نابِ فاتح خیبر 🌺
#جاوید_نشان
#روز_مرد
🆔 @javid_neshan
🌴 #حاجاحمد_خودش_به_تنهایی_یک_لشکر_بود 🌴
🌴 #قسمت_17 🌴
... من در عملیات #دزلي نبودم اما دوستان که بودند میگویند: #حاجاحمد نیروها را بر میدارد و به نقطهی مرزی میبرد.
تدبیر را ببینید!
نزدیک ترین افراد به #حاجاحمد مثل #رضا_دستواره، هیچکدام نمیدانند #حاجاحمد آنها را کجا میبرد. در زمان جنگ اگر فراندهان توجیه نمیشدند و نمیدانستند کجا دارند میروند اصلا عملیات نمیآمدند و قبول نمیکردند، اما آن موقع کاری نداشتند که #حاجاحمد آنها را کجا میبرد.
آنها به #حاجاحمد اطمینان داشتند و شیفتهی او بودند. میگفتند #حاجاحمد هرجا برود ما با او میرویم.
وقتی #حاجاحمد به سمت مرز میرود همه فکرمیکنند به عملیات برون مرزی و داخل خاک عراق میروند. بعد حاجی میآید و دور میزند و بالای سر #دزلي میرسد.
_گرفتن توپخانه دشمن در عملیات #فتحالمبين کار کمی نبود؟
#حاجاحمد در اولین جلسهای که با یکسری از فرماندهان #سپاه و #ارتش
داشت این موضوع توپخانه را مطرح کرد، تازه آن هم با این امکانات کم و محدود. متاسفانه تعدادی از حضار جلسه به این طرح #حاجاحمد خندیدند.
_شما در جلسه حضور داشتید؟
بله. تنها کسی که بلافاصله دست #حاجاحمد را گرفت و از طرح او حمایت کرد #شهید_حسن_باقری بود. #شهید_باقری این طرح را جا انداخت. بعد جلساتی با ردههای بالاتر بود مثل خود آقا محسن که من در آن جلسات نبودم.
ادامه دارد...
✿❯──「🌴」──❮✿
🆔️ @javid_neshan
✿❯──「🌴」──❮✿
🚩حضرت زينب کبری (س) :
شیعیان و پیروان ما و همچنین دوستداران اولیای ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند و نیز آن هایی که با قلب و زبان ، تسلیم ما هستند، بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد🏴
🆔 @javid_neshan
💌 #خاطره
🔰حاج احمد متوسلیان در حرم حضرت زینب (س)
شب آخری که حرم حضرت زینب (س) بودیم ، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود . مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد با جمله های کوتاه و ساده می خواند .
این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند . شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد .
بعد از روضه یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد . نزدیک اذان صبح آمد و سراغ یک پایدار با لباس سبز سپاه را گرفت . ما که ندیده بودیمش . اصرار کردم که قضیه چیست؟
گفت : یاد شهید #محمد_توسلی کرده بودم . خیلی دلم گرفت . به حضرت زینب (س) متوسل شدم . پاسداری را دیدم که آمد و گفت: «فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد».
فردا حاج احمد عازم لبنان شد و دیگر بازگشتی نداشت.
📚 کتاب یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان
🖊 انویسنده : زهرا رجبی متین
#جاوید_نشان
#حاج_احمد_متوسلیان
🆔 @javid_neshan
🌴 #حاجاحمد_خودش_به_تنهایی_یک_لشکر_بود 🌴
🌴 #قسمت_18 🌴
_من شنیدم آقای #محسن_رضایی هم با این طرح مخالف بوده؟
مخالف نبوده باورش نمیشد، ۲۴کیلومتر نفوذ در عمق مواضع دشمن شوخی نیست. در جاهایی باید از فاصلهی ۲۰-۳۰ متری تانک دشمن عبور میکردیم. در شناساییها خیلی چیزها دستگیرمان شد. من خودم از کسانی بودم که در شناساییها بودم. شهیدان #چراغی، #قجهای، #وزوایی، #عباس_کریمی و... حضور داشتند.
#شهید_عباس_کریمی بهعنوان مسئول اطلاعات و عملیات تیپ نیرویی برای شناسایی نداشت. نیروهایی که با او همکاری میکردند همه فرمانده گروهانها و فرمانده گردانها بودند.
ما برای شناسایی آن ۲۴کیلومتر چند شب رفتیم و برگشتیم تا به تپههای علیگرهزد رسیدیم. شبهای اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم مسیری را تا جایی میرفتیم که برای برگشت به روز نخوریم.
اما شب آخر نزدیک توپخانه دشمن ماندیم نیمساعت از اذان صبح گذشته بود که به توپخانهی دشمن رسیدیم. اگر میخواستیم برگردیم بهروز میخوردیم. آن روز را آنجا ماندیم، شبش برگشتیم و به عقب آمدیم. در این شناساییها با خیلی چیزها برخورد کردیم رودخانههای فصلی که آب نداشت و ممکن بود بر اثر اصابت کف پای بچهها با آن شنها دشمن را متوجه کند.
ادامه دارد...
✿❯──「🌴」──❮✿
🆔️ @javid_neshan
✿❯──「🌴」──❮✿