eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 📚وقتی که کوه گم شد * * □كافی شاپ كنار خيابان حميده به چلوكبابی ياس خيره است، از داخل چلوكبابی و بچه ها با خنده و شوخی بيرون می آيند، هر يك از بچه ها مشغول خلال كردن دندان های خود هستند. : برای سلامتی بانی اين عمليات چرب و چيلی صلوات بفرست. همه بچه ها در حالی كه سوار ماشين می شوند صلوات می فرستند. : پيش به سويه كشيدن گوش . ماشين حركت می كند و در عمق خيابان گم می شود، حميده با نگاهی پرحسرت به دور شدن ماشين می نگرد. صدای خبرنگار به اين تصوير شنيده می شود. صدای رسول: روستای نفوذ ناپذیرترین پایگاه ضدانقلاب بود. _تصوير روستای دزلی را كه در وسط حلقه كوه هايی قرار دارد می بينيم، كوه ها همانند كاسه ای نفوذ ناپذير روستای دزلی را محافظت می كنند. صدای رسول بر تصوير روستای دزلی شنيده می شود. صدای رسول: همه جا پر كرده بود كه فتح هنر نيست، اگه مرده، بياد رو فتح كنه. دزلی شاهراه مرز استان عراق راه داشت هم به ، هم به . مرکز جلسات سرانِ گروه های ضدانقلاب بود، ها تمام اسلحه و مهمات هارو می آوردن و از اونجا بين همه گروه ها پخش می كردن. دوربين، مسير ورودی به و كوه های اطراف آن را نشان می دهد. صدای رسول: اونقدر نفوذناپذير بود كه حتی با دو لشكر پياده و زرهی هم نمی تونستی فتحش كنی، چون به محض حركت در جاده، فقط كافی بود سنگ ها و كوه های مشرف به جاده رو منفجر می كرد، اون وقت همه نيروها و تانك هات زير خروارها سنگ دفن می شد و در شروع عمليات، صددرصد شكست می خوردی. فتح برای همه يه رويا بود. اما برای تحقق اين رويا بی نظيرترين نقشه رو ريخت. □محوطه تمامی نيروها با تجهيزات كامل در محوطه آماده حركت می باشند. در چهره تمامی نيروها ابهام و سؤال موج می زند. به می گويد: ، تو چی، تو هم برق نداری؟ : نه والله، منم نمی دونم كجا می خوايم بريم. از راه می رسد و از سؤال می كند: كجا می خوايم بريم؟ : فكر كنم سركوه آقا شجاع، چون شنيدم آقا شجاع هم تازگی ها شده. همه بچه ها می خندند. : اين جوری كه بوش می آد، باز رفته توی كانال غافلگيری. : اين كه معلومه، اما كجا رو می خواد غافلگير كنه، اين معلوم نيست. : مساويست با غافلگيری، تو همه چی، تو رفاقت، تو شجاعت، تو عمليات، تو درگيری. انگار ناف رو با غافلگيری بريدن. ، معاون ، به سمت نيروها می آيد و در حالی كه نيروها را به سمت در پادگان حركت می دهد، می گويد: حركت می كنيم، برادر حركت كن، يا علی. در حالی كه در ستون حركت می كند از كنار می گذرد. : می شه بفرماييد كجا تشريف می بريم؟ در حالی كه با حركت دست نيروها را هدايت می كند به می گويد: منم عين تو، فقط می دونه كجا داريم می ريم. : از ظاهر اوضاع معلومه كه يه دعوای اساسی منتظرمونه. نيروها از پادگان خارج می شوند. در حين خروج كامل نيروها، نيز خود را به ستون می رساند و با چهره ای مصمم و جدی به دنبال ستون حركت می كند. □تپه ای در مجاورت شهر از ديد دوربين يك ديده بان، ستون بچه ها را كه از شهر خارج می شوند می بينيم، در حالی كه خود را به سر ستون می رساند به چيزی می گويد و به سمت انتهای ستون می رود. ديده بان دوربين خود را پايين می آورد و با نگاهی متفكرانه مسير روبه روی ستون بچه ها را نگاه می كند. سپس به سرعت بر روی نقشه به دنبال پيدا كردن مكان ستون بچه ها می گردد. بر روی نقشه، شهر واضح ديده می شود، ديده بان بامداد محل حركت ستون بچه ها را علامت می زند، سپس با خطكش و مداد امتداد حركت ستون را می كشد. انتهای خط به سمت مرز ايران و عراق منتهی می شود. ديده بان متفكرانه به خط نگاه می كند، سپس بی سيم را برمی دارد و شروع به صحبت می كند. ديده بان: عقاب ۲، قرقی... عقاب ۲، قرقی! ادامه دارد... 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 به دنبال تثبيت وضعيت امنيت داخلى شهر ، بلافاصلــه به اتفاق شــهداى بزرگوار (مسؤول واحد اطلاعات سپاه مريوان)، (مسؤول واحد عمليات)، و (مسؤولان محورهاى عملياتى سپاه)، ، ، و ديگر رزمندگان ، دست به كار گسترش سازمان رزم قــواى انقلاب در منطقه شــمال اورامانات و آغاز يك رشــته عمليات پاكســازى مواضــع تجزيه طلبان گرديد. در همين مقطع بود كه به امر حساس و خطير تسليح و تجهيز نيروهاى بومى وفادار به انقلاب همت گماشــت. تأسيس در ، جزو درخشــان ترين سرفصل هاى كارنامه فعاليت انقلابى در محسوب مى شود؛ امرى كه موجب گشت تا رابطه عاطفى و علقه ايمانى گرمى ميان او و مدافعان مســلمان كرد انقلاب برقرار شود. انس و الفت با مردم مسلمان و رنج كشيده کُرد، تنهــا به نيروهــاى انقلابى و رزمنــده اين خطه محدود نمى شــد. دامنه رأفــت انقلابى و مكتبى چنان گسترده بود كه توفيق تسخير قلوب اهالى مناطق تحت سلطه را نيز براى او به ارمغان آورد. در كنار مجاهدت شــبانه روزى جهت گســترش دايره پاكســازى و سركوبى ، توجه خاصى به مردم مناطــق محروم مبذول مى داشــت؛ با غم هاى آنان همدرد و شريك شادى هايشان بود. مردم كه از ابتداى ، به واسطه آشوب ها و تســلط در منطقه با كابوس مهيب جنگ، ناامنى و هراس دايمى نســبت بــه آتيه نامعلوم خود و نواميس شــان دســت به گريبان بودند، بــا ورود قواى انقلاب به و مشــاهده رفتار اسلامى - انسانى آنان با اهالى شــهر، بــه زودى به ماهيت پوچ تبليغات ســوء عليه رزمندگان واقف شدند. از سوى ديگر، مردم منطقه ، از شهرى و روستايى و كوچك و بزرگ، در كار شگفت فرمانده سيه چرده و پرمشــغله سپاه شهر؛ كه براى آنان هم فرماندار بود، هم شــهردار و بخشــدار، هم به فكر تهيه ســوخت و خــوار و بار كمياب مورد نياز مردم بود و هم در صدد تهيــه كتاب و دفتر و گچ و تخته ســياه و تأمين معلم براى مدارس كودكان شان؛ سخت حيران مانده بودند. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 به دنبــال آغاز جنگ، شهســوار اردوى ليبراليــزم منحط كه اينــك به القاب و عناوين ســابق خود لقب «سپهســالار ايران!» را هم افــزوده بود، با ژســتى حاضر به رزم وارد ميدان شــد و ضمن طرح شعارهايى همچون: مديريت تخصصى جنــگ و ضرورت اتخاذ سياســت جنگ كلاســيك، شمشــير چوبى خود را از غلاف خيانت بيرون كشيد و به اتفاق عوامل دســت نشــانده خــود در نيروهــاى مســلح، شــاهكارهايى از خود به منصه ظهور رســانيد كــه شــايد در تاريــخ فرماندهــى جنگهــاى معاصــر دنيا بى ســابقه باشــند. با آغــاز تهاجم ارتش بعث عراق، و يارانش بــا روحيه اى نيرومندتــر از گذشــته، بلافاصلــه ســرگرم طراحــى عملياتى تلافى جويانه و ضربتــى براى تنبيه دشمن متجاوز شدند. و رزم آوران ، با فراغت خاطر نسبى اى كه پس از فتح از وضعيت جبهه هاى به دســت آورده بودند، اكنون در جبهــه و امتــداد يكصد و بيســت كيلومتر از نوارى مرزى، خود را آماده برنامه ريزى تعرضى عمقى، به قلب مواضع عراق، در شــمال آن كشور مى كردند. طرح مزبور، نه يك بلند پروازى ايده آليســتى و نشأت گرفته از عدم واقع بينى نســبت به شــرايط جبهه ها در آن آغازيــن ماه هاى جنگ، بلكه بــا عنايت به تجارب رزمى فراوان و هوشــمندى نظامى ، دقيقا تبلور احســاس تكليف اين سردار رشــيد، در عمل به قدر مقدور خويش بود؛ ضمن آن كه نبايد از ياد برد حوزه اســتحفاظى ، صرفاً محدود به حدود ۱۲۰ كيلومتر از مناطق مرزى غرب كشور بود؛ نه جبهه هاى مناطق عملياتى جنــوب. ديگر اين كه طرح هايى نظير آنچه مدنظر داشت، صرفا منحصر به او نمى شد. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 سردار رشيد اســلام نيز كه در آن برهــه فرماندهى را بر عهده داشــت، طرح مشــابهى جهت كار در جبهه «» را در دســتور كار خود قرار داده بود. سپهســالار ليبراليزم كه از فرط تفرعن و خودبزرگ بينى امر بر او چندان مشــتبه شده بود كه مى پنداشت يك تنه واجد نبوغ مغزهاى نظامى بزرگ دنيــا از قبيل كلاوز ويتز، بناپارت و... و امثالهم اســت، جسارت غيرقابل اغماض فرمانده را؛ كه پرده از بى سوادى نظامى و فقر دانش جنگى وى برداشــته بود با مجازات ســختى تلافى كرد. در سمت فرماندهى نيروهاى مسلح، طى دستور كتبى شداد و غلاظى فرمان داد كه از اعزام نيرو به جبهه هاى ، به خصوص مناطقى همچون اكيداً جلوگيرى شود. در پى صدور اين فرمان خائنانه، مجبور شــد براى مقابله با مشكل كمبود نيرو و حفظ عناصر موجود در جبهه ، به شيوه هايى متفاوت - از ســختگيرى در اعطــاى مرخصى اســتحقاقى به نيروها گرفته تا برخوردهاى اقناعى برادرانه - متوسل شــود. به هر جهت معضل ممانعت از اعزام نيرو به ، تنها مشــكل نبود. اوايل دى ماه ســال ۵۹ خبر رسيد كه به دســتور رييس جمهور و فرمانده كل قوا، ســپاه مورد تحريم تسليحاتى ايشان قــرار گرفته اســت. در آن برهه آكنــده از تنهايى ها و تلخكامى ها، تنها ســنگ صبور و ديگر سرداران ســپاه غرب، فرمانده دريادل ســپاه منطقه ۷ كرمانشاه، معلم كبيــر جهاد و ايثار بود. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 مكاتبــات در ايــن مقطع، به عنــوان زبده ترين فرمانده جبهه هاى با فرمانــده مافوق خود، سرشــار از جملاتى آتشين در اعتراض به خيانت ها و كارشــكنى هاى متعمدانه ليبراليزم منحط و گل سرسبد اين پهلوان پنبه ها بى آبرو است. در پى حلول ســال نو شمسى - ۱۳۶۰ - و پخش پيام نوروزى (ره) كه اين ســال را سال اجرا و حاكميت قانون لقب داده بود، به سرعت سلسله عمليات آزادســازى ارتفاعات استراتژيك نوار مرزى ؛ از شــمال به جنــوب را آغاز كرد. اهم دســتاوردهاى در اين رشته نبردها، به قرار ذيل مى باشد: ۱.آزادسازى قله سوق الجيشى تَتِه در چهارم فروردين۱۳۶۰ ۲.باز پس گيرى پاســگاه مرزى - - در نوزدهم فروردين ۱۳۶۰. ۳.تصرف دكل مرزى ، مشرف بر خاك عراق در ششم ارديبهشت ۱۳۶۰. ۴.تســخير ارتفاع ۲۸۹۰ متــرى و دفع حملات ارتش عراق براى اشــغال اين مرتفع ترين قله مرزى در بيست و يكم ارديبهشت ۱۳۶۰. ۵.تصــرف منطقــه مرزى و تســخير قله بلند ، مشــرف بر شــهرهاى ، ، ، و عراق و زير ديــد و تير قرار گرفتن پادگان ها و مراكز امنيتى رژيم متجاوز در اين مناطق و انهدام كليه پاسگاه هاى مرزى دشمن؛ در ششم خرداد ۱۳۶۰. ۶.در هــم كوبيدن تهاجم گســترده ۲ تيپ تازه نفس ســپاه يكم ارتش عراق در هشــتم خرداد ۱۳۶۰. نيروهــاى اين دو تيــپ عراقى كه پــس از تجاوز به ارتفاعات مرزى «» در شمال غربى جبهه و نفوذ به عمق هشت كيلومترى خاك ايران در صدد باز پس گيرى ارتفاعات آزاد شده؛ خصوصاً قله برآمده بودند، در برابر تدابير دفاعى هوشمندانه و رشادت هاى رزمندگان ، زمين گير شده و كارى از پيش نبردند. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 همزمان با آغاز سلســله نبردهاى بهارى ۱۳۶۰ ، خبر رســيد كه نماينده در شــوراى عالى دفاع و امام جمعه تهــران؛ ، قرار اســت به قصد بازديد از مناطــق عملياتى غرب، ديدارى هم از جبهه داشــته باشــند. در اواخر فروردين ســال ۶۰ ،ايشــان وارد شدند. بــا ارادتى زايدالوصف از نماينده امام اســتقبال كرد و طى جلسه اى مفصل در محل ساختمان روابط عمومى اهم دســتاوردهاى رزمندگان تحت امر خــود در نبردهاى اخير و وضعيت اســتقرار و آرايش واحدهاى تابعه ســپاه يكم نيــروى زمينى در ۱۲۰ كيلومتر حوزه استحفاظى در نوار مرزى - از جنوب دهانه تا شــمال - را به اســتحضار رســاند. به دنبال پيروزى هاى غريبانه در نبردهاى مرزى، و كارگــزاران مُزَوّرِ او در 《》، بر آن شــدند تا ضمن زمينه ســازى بــراى بازديد فرمانده كل قوا از جبهه ، با ســوء اســتفاده تبليغاتى گســترده از اين واقعه، سرپوشى بر خيانت ها و كارشــكنى هاى او در امر نبردهاى غرب و همچنين توجيهى براى شكســت هاى مفتضحانه جبهه جنوب دست و پا كنند. در همين رابطه، خود به آمــد و كارگزار فرهنگى دفتــرش را براى زمينه سازى بازديد تبليغاتى اش، به فرستاد. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 *سفر به جنوب براى تشكيل (ص): تشــكيل يك تيپ رزمى مســتقل، از آرزوهاى ديرينه بود. در شــكل گيرى تيپ ۲۷ سردار و فرمانده كل وقت ســپاه سردار ، نقش مؤثرى ايفا كردند. در پى مراجعت از منطقه غرب، بلافاصله و دست به كار گزينش و گردآورى نيروهاى واجد شرايط، جهت انتقال به منطقه عملياتى جنوب و نيز انتخاب نيروهاى جايگزين عناصر مزبور شــدن در و شــدند. براى كار انتخــاب نيروهاى جايگزين، حتــى از گزينش افرادى كه بايد با خود به جنوب مى برد نيز دشــوارتر بود. اين مســأله ريشــه در دو عامل عمده داشــت: اول اين كه به هيچ وجه حاضر نبــود با انتقال تمامى كادرهاى كيفى به ، وضعيت ثبات يافته جبهه را در فرداى (ص)، در معرض خطر قرار دهد و هم از اين روى، براى انتخاب نيروهاى جايگزين عناصر اعزامى در ، حساسيت فراوانى به خرج مى داد. عامل دوم را شايد بتوان محظوريت اخلاقى در قبال نيروهاى باقى مانده در دانســت؛ چرا كه آنان به محض شــنيدن خبــر عزيمت قريب الوقوع و ديگر همرزمانشان به ، سر از پاى نشناخته به فشار مى آوردند تا آنان را نيز با خود به ببرد. 🆔️ @javid_neshan
⬛◽ ◽⬛ 🌷 🌷 كه جــز اداى تكليف، به هيچ چيز ديگرى نمى انديشيد، با عزمى جزم بر اين معضل عاطفى فائق آمد و تصميم گرفت بســان پدرى آينده نگر و دلسوز، مصالح امنيتى جبهه را فداى احساســات رقيق قلبى خويش نسبت به نيروهايش نكند. با اين حال در يك صبحدم سرد آخرين روزهاى دى ماه سال ۱۳۶۰، پس از وداعى گرم و پرشــور با باقى مانده نيروهاى ، به همــراه رزم آورانى كه خود براى اين ســفر مقــدس برگزيده بود، قــدم در راهى صعــب و پرفراز و فرود گذاشــت. به محض حركت مينى بوس ها از مقابل ســاختمان سپاه، باران اشك بود كه از چشــمان بازماندگان جارى شد. همه بى اختيار، مويه كنان اشــك مى ريختند. اشــك گفتم؟ نه! خونابه جگر بود كه از آســمان غم گرفته ديدگان ، و مردمــان باصفا و قدرشــناس در بدرقه دليرترين مرد خطه ، گونه ها را شست و شــو مى داد. شــهر با فرســتادن عزيزتريــن مردانش بــه ، اوج ايثار خويش را به نمايش گذاشته بود و اين گونه بود كه مردم اين شهر مصداق صادق كريمه قرآنى «وَ یُوثِرونَ علی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خصاصه» گشــتند. آرى، در راه آزادســازى خاك خون رنــگ از نثار پاره هاى جگر خويش نيــز دريغ نورزيد و ابراهيم وار اسماعيل هاى رشيد خود را روانه مذبح عشق كرد. 🆔️ @javid_neshan
جاویدنشان
#شهید_علیرضا_ناهیدے 🥀
🥀 روز اول اسفند سال ۱۳۳۹ در شرق تهران، در خانواده‌ای دیندار و مؤمن، چشم به جهان گشود. از کودکی هوش قوی و استعدادی برتر داشت. او، خرداد ۱۳۵۹ در رشته ریاضی فیزیک فارغ‌التحصیل می‌شود. در کلاس ریاضی، ‌برخی مسائل را با شیوه‌ای بدیع و غیر مرسوم حل می‌کند، به طوری‌که در دبیرستان به مغز متفکر مدرسه معروف می‌شود. سال آخر دبیرستان بود که انقلاب شروع می‌شود. او به‌خاطر تربیت دینی و نیز وسعت مطالعات مذهبی، خیلی زود وارد مبارزات انقلابی و فعالیت‌های سیاسی می‌گردد؛ و در اعتصاب‌های مدرسه و نیز عملیات‌های ایذایی علیه رژیم، نقش هدایت‌کننده و جلودار را ایفا می‌کند. فعالیت‌های مذهبی خود را در سال ۱۳۵۷، در مسجد اباعبدالله الحسین(ع)، در فلکه دوم تهران پارس شروع می‌کند. او به‌طور جدی پیام‌ها و اعلامیه‌های (ره) را به مردم می‌رساند و نیز شعارهای ضد رژیم را بر در و دیوار محل می‌نویسد. در روزهای سخت انقلاب، به کمک‌رسانی مردم مسلمان می‌شتابد. او در زمستان ۱۳۵۷ به کمک شعبه نفت محل رفته و به مردم نفت می‌رساند و برای مردان و زنان پیر، وسایل و آذوقه تهیه می‌کند. با بیان شیوا و جذابش، جوانان را مجذوب و برای وارد شدن در صحنه‌های انقلاب ترغیب و تشویق می‌نماید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسجد محل، پایگاه بسیج را راه‌ می‌اندازد و برای نوجوانان و جوانان محل، کلاس نظامی و عقیدتی برگزار می‌کند. به‌عنوان بسیجی فعال، به دوره آموزش پادگان امام حسین(ع) اعزام می‌شود و با اشتیاق فنون نظامی را فرا می‌گیرد. او پس از شروع تحرکات در ، در روز ۲۷ شهریور ۱۳۵۹، به عضویت در می‌آید و از سوی پایگاه، داوطلبانه به اعزام می‌شود و در محور “” به فرماندهی به مقابله با می‌پردازد. پس از شروع جنگ تحمیلی، از سوی پایگاه بسیج مسجد اباعبدالله الحسین(ع) به جبهه اعزام می‌گردد و تا لحظه شهادت با جبهه و جهاد پیوندی عمیق و جدا نشدنی می‌یابد؛ به‌طوری‌که شش ماه به شش ماه هم به مرخصی نمی‌رود. از گرفتن پست و عنوان در پشت جبهه گریزان بود. یک بار به او فرماندهی قرارگاه امام حسین(ع) را در تهران پیشنهاد می‌کنند، که نمی‌پذیرد. او در بیشتر عملیات‌ها حضوری فعال می‌یابد و چند بار نیز در چند عملیات زخمی می‌شود. یک بار که بر اثر بمباران، شیمیایی شده بود، به تهران منتقل می‌شود، پس از بهبود یافتن، با دختری مؤمن و پارسا نامزد می‌شود ولی به خاطر شهادتش، ازدواجی صورت نمی‌گیرد. از شهریورماه ۱۳۵۹، حدود شش ماه در فعالیت می‌نماید؛ و از بهمن‌ماه ۱۳۶۰، به عنوان لشکر۲۷ محمدرسول الله ، منشا خدمات ارزنده و ماندگار می‌شود و حدود یکسال در این مسئولیت فعالیت می‌کند. او مدتی نیز به‌عنوان قرارگاه مرکزی کربلا، در حین داشتن ، منصوب شده و به ساماندهی توپخانه قرارگاه می‌پردازد. در مجموع ۲۹ ماه در جبهه‌های مختلف حضوری عاشقانه و پر تلاش می‌یابد و در این مدت کارها و خدمات نقش‌آفرینی را از خود ارائه می‌دهد. او در روز ۲۷ بهمن‌ماه ۱۳۶۱، در جبهه “” بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ مجروح شد و سرانجام روز اول اسفندماه همان سال، پس از تحمل رنج فراوان در بیمارستان به خیل ره‌یافتگان پیوست. منبع: موسسه‌فرهنگی‌هنری‌میقات ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
جاویدنشان
💠 💠 🥀 روز چهاردهم شهريورماه سال ۱۳۳۷ در زرين شهر اصفهان چشم به جهان گشود. در سن ۷سالگي به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم تحصيل نمود. از کودکي علاقه زيادي به ورزش کشتي داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان براي چند سال متوالي معرفي گشت و به مسابقات انتخابي تيم ملي راه يافت. سال ۱۳۵۳ وارد فعاليت‌هاي سياسي شد. سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگير شد. چند مرتبه نيز به منظور فعاليت‌هاي سياسي به شيراز و قم سفر کرد. سرانجام انقلاب اسلامي پيروز شد. فرماندهي سپاه زرين شهر و تشكيل گروه ضربت براي مبارزه با مواد مخدر و توزيع كنندگان آن، يكي از فعاليت هاي پس از انقلاب بود. در پي صدور فرمان مبني بر تشكيل سپاه پاسداران، به اين نهاد انقلابي پيوست و در تشكيل و سازماندهي سپاه زرين شهر نقش تعیین کننده داشت وخود نیز فرماندهی آن را به عهده گرفت. وقتی دشمنان ایران استان های کردستان، سیستان و بلوچستان، مازندران و خوزستان را به آشوب کشاندند او به رفت تا با به مبارزه بپردازد. در بازگشت به زادگاهش فرماندهی عمليات سپاه پاسداران زرين شهر را به او سپردند. وی به همراه برای آزادسازی شهر اقدام کرد. پس از آزادسازی براي مدتي نيز فرمانده توپخانه سپاه و را پذيرفت. هنوز مدتي نگذشته بود که به عنوان فرمانده عمليات و معرفي گرديد. حسينعلي ماهها با جنگيد و در (ص) با سمت فرمانده عمليات حاضر شد. در فرمانده‌ي محور بود، هميشه را زير نظر داشت، آنان از ضربه‌هاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. پس از تشکیل به فرماندهی برای شرکت در عمليات با سمت به جبهه جنوب رفت. و جاده اهواز – خرمشهر در تاريخ ۱۵/ ۲/ ۱۳۶۲ جایگاه عروج این سردار ملی وافتخار آفرین ایران بزرگ است. اودر سن ۲۵ سالگي شربت شهادت را نوشيد و بر اثر اصابت گلوله به سرش به ديدار معبودش شتافت. منبع: سایتِ‌راسخون ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯