eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
66.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
167 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی ارتباط با ادمین @MARTYR1 https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۸ مهر ۱۳۳۵ - سالروز تولد شهید مجید رمضان- رئیس ستاد لشگر 27 💠 خاطره ای ازهمسر شهید: برای او پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزند جایگاه ویژه ای داشتند اما وی ورای همه اینها را می دید و علاقه به آنها مانع رفتنش به جبهه نمی شد. در طول سه سال زندگی مشترکمان، تنها یک سفر کوتاه به مشهد داشتیم؛ مسافرتی خانوادگی با مجید، ماه عسلی هم که در کار نبود، اما شنیدن صدایش برایم از هزاران ماه عسل، شیرین تر بود. همیشه به او می گفتم: میدانی چقدر دوستت دارم ولی مانع رفتنت نمی شوم.💕 آنقدر مجید به خانه نمی آمد که فرزندش مصطفی او را عمو خطاب می کرد‼️ و تا می خواستم برایش جا بیندازم که او بابا ست، باز هم مجید برمی گشت به منطقه 🎤 برگرفته از گفت و گوی تلویزیونی: فرشته سلطان مرادی، همسر شهید مجید رمضان
موسم ِ گل، با رخ یاران خوش است ... ✍️"هم اکنون که این چند سطر را می‌نویسم انتظار شب حمله را می‌کشم. انتظار شب نور، شب رحمت، شب گشایش، شب عصمت، شب نماز، شب بیداری، انتظار شب غلبه‌ نور بر ظلمت و سرنگونی کفر تا به ابد. به یاری حق و با امدادهای غیبی با دعاهای شما امت حزب الله و همیشه در صحنه، با رهنمودهای امام امت انتظار غیبت می‌یابد و چه سعادتی بیش از این که ما در این میدان کارزار، میدان آزمایش، نبرد، جهاد، دفاع، سهم اندکی داشته باشیم.." یاد و خاطره معاون دلاور و مظلوم گردان مسلم بن عقیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) از شهدای مسجد علی ابن ابیطالب (ع) محله نیرو هوایی تهران شهادت: ۱۲ آبان ۱۳۶۲ پنجوین عملیات والفجر ۴
🍁 🔥 ᯽ ᷦ ⸙ ≛≛ غروب روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۶۲، شرق ، پایین ارتفاعات خلوزه ۲، ؛ فرمانده و اکبر زجاجی؛ قائم‌مقام لشکر در حال انجام آخرین هماهنگی‌ها. از چپ: سردار و سردار
🍁 🔥 ▒ ⇹ ⧉ پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پَنجوِین پادگان گرمک سرداران و ؛ فرماندهان تیپ‌های ۱ و ۲ در حال سرکشی از نیروهای عمل‌کننده. ✾ ᪥
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📢 ● سخنرانی ؛ فرمانده در حال سخنرانی برای و توجیه این گردان جهت فرستادن به دشت قزلچه برای شکار تانک‌های دشمن بعثی در عملیات - خیلی جالبه، بعد سخنرانی می‌ریزن سر ، بغلش میکنن و غرق بوسه...!!!❤😊☘😘😘😘
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی ؛ فرمانده در حال سخنرانی برای و توجیه این گردان جهت فرستادن به دشت قزلچه برای شکار تانک‌های دشمن بعثی در عملیات - خیلی جالبه، بعد سخنرانی می‌ریزن سر ، بغلش میکنن و غرق بوسه...!!!
🌷۲۹ آبانماه ۱۳۶۲ -- سالروز شهادت پاسدار سرافراز سپاه اسلام شهید «مجید زادبود»؛ جانشین واحد اطلاعات عملیات لشگر محمد رسول الله(ص) 🌱 در سال ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود و سرانجام در ۲۹ آبان سال ۶۲ به شهادت رسید این جوان به ظاهر آرام، در سکوتی حیرت‌انگیز، به جبهه دشمن چشم می‌دوخت، صبر می‌کرد و دقیق می‌شد تا نقاط ضعف و قوت دشمن را در تحرکات مختلف کشف کند او را نمی‌دیدم؛ مگر در خط مقدم؛ حتی در دل دشمن فرماندهانی مثل حاج همت، رضا دستواره، چراغی و عباس کریمی، براساس اطلاعات مجید تصمیم می‌گرفتند نظر او پذیرفته می‌شد؛ چون اطلاعات او دقیق بود او با استفاده از قطب‌نما، دوربین و نقشه، زمین مورد نظر را بررسی می‌کرد و نتیجه‌اش را به فرماندهان گزارش می‌داد اگر می‌گفت در فلان راهکار باید یک گردان عمل کند، همان می‌شد اگر می‌گفت شرایط زمانی برای عملیات مناسب نیست،روی حرفش حرف نبود   ✍بخشی از شهید دوباره در مقابل آزمایشی سنگین قرار گرفته ام آزمایشی که خیلی ها لیاقت آنرا داشتند و در آن سرفراز به لقای معشوق خود شتافتند و خیلی ها هم شاید لیاقت آنرا پیدا نکنند از خداوند می خواهم که سستی و تزلزل را از ما بگیرد تا در این راه و در این آزمایش بتوانم سرفراز بیرون بیایم به امید اینکه پروردگار عالم ما را پاک و منزه از این دنیا ببرد والسلام مجید ۶۲/۸/۱۹» مزار شهید در گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۲۶، ردیف ۵، شماره ۳۴
🌷۲۹ آبانماه ۱۳۶۲ -- سالروز شهادت پاسدار سرافراز سپاه اسلام شهید «مجید زادبود»؛ جانشین واحد اطلاعات عملیات لشگر محمد رسول الله(ص) 🌱 در سال ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود و سرانجام در ۲۹ آبان سال ۶۲ به شهادت رسید این جوان به ظاهر آرام، در سکوتی حیرت‌انگیز، به جبهه دشمن چشم می‌دوخت، صبر می‌کرد و دقیق می‌شد تا نقاط ضعف و قوت دشمن را در تحرکات مختلف کشف کند او را نمی‌دیدم؛ مگر در خط مقدم؛ حتی در دل دشمن فرماندهانی مثل حاج همت، رضا دستواره، چراغی و عباس کریمی، براساس اطلاعات مجید تصمیم می‌گرفتند نظر او پذیرفته می‌شد؛ چون اطلاعات او دقیق بود او با استفاده از قطب‌نما، دوربین و نقشه، زمین مورد نظر را بررسی می‌کرد و نتیجه‌اش را به فرماندهان گزارش می‌داد اگر می‌گفت در فلان راهکار باید یک گردان عمل کند، همان می‌شد اگر می‌گفت شرایط زمانی برای عملیات مناسب نیست،روی حرفش حرف نبود   ✍بخشی از شهید دوباره در مقابل آزمایشی سنگین قرار گرفته ام آزمایشی که خیلی ها لیاقت آنرا داشتند و در آن سرفراز به لقای معشوق خود شتافتند و خیلی ها هم شاید لیاقت آنرا پیدا نکنند از خداوند می خواهم که سستی و تزلزل را از ما بگیرد تا در این راه و در این آزمایش بتوانم سرفراز بیرون بیایم به امید اینکه پروردگار عالم ما را پاک و منزه از این دنیا ببرد والسلام مجید ۶۲/۸/۱۹» مزار شهید در گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۲۶، ردیف ۵، شماره ۳۴
🕊🕊 ۱۲ آذرماه ۱۳۶۰ فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) (ع) کرمان 🌷شهادت: عملیات طریق القدس (فتح بستان) - پل سابله مدّت‌ها از عملیات سومار گذشته بود. یک‌روز نزد من آمد و گفت: «چند روز مرخّصی می‌خوام. باید برم کرمان.» گفتم: «تو مدّت زیادی اون‌جا موندی؛ حتماً خسته شد‌ی. من هم حرفی ندارم؛ می‌تونی بری.» گفت: «موضوع خستگی نیست. کارهای دیگه‌ای دارم.» مرخّصی گرفت و رفت. چند روز بعد برگشت. با خوش‌حالی گفتم: « چه زود برگشتی؟! کارهات تموم شد؟» گفت: « حاج آقا! من دفعه‌ی قبل از طرف سپاه اعزام شده بودم و احساس می‌کردم بر حسب وظیفه اومدم این‌جا؛ این برام عذاب‌آور بود. لذا به کرمان رفتم و با سپاه تسویه حساب کردم و حالا آزادِ آزاد هستم و به میل و اختیار خودم اومدم.» سکوت کرد و سپس ادامه داد: «می‌خوام حضورم در جبهه برای خدا باشه، نه به خاطر انجام وظیفه.» نقل از کتاب📚 حماسه سابله
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇 💠 سال ۶۲ ما از پادگان به اردوگاه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!!
شهیدان این عکس معروف و به یاد ماندنی... 📷 این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدیمش. و بی نامی از شهدایش. احمد دهقان، نویسنده کتاب سفر به گرای ۲۷۰درجه در توضیح این عکس – به عنوان شاهد عینی این تصویر- می گوید: عکس مربوط است به ۲۱ دی ماه سال ۶۵، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه است؛ وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی (شهید سمت چپ در عکس) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده)، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می خورد به سر حصیبی و رد می کند و می خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند… عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته است
🌷شهید جواد صراف درمرداد ۱۳۴۰ در محله تهران * درخانواده‌اي مذهبي بدنیا آمد.باآغاز نهضت،همراه انقلاب بود و پس از پيروزي، در کمیته فعالیت داشت و در سال ۵۹ به عضویت سپاه درآمد. با شروع جنگ، به جبهه‌های غرب رفت و در منطقهٔ گیلانغربـسر‌پل ذهاب به نبرد با دشمن پرداخت. پس از مدتی‌ روانه جنوب شد و به خیل سلحشوران لشکر۲۷پیوست. در عملیات‌های متعدد این لشکر مانند: مسلم بن عقیل، رمضان، والفجر مقدماتی،والفجر۱،کربلای۱وکربلای۵ بعنوان نیروی عادی یا در مسئولیت‌های مختلفی نظیر فرمانده گردان شرکت فعال داشت كساني كه پيگير خاطرات سال‌هاي دفاع مقدس هستند، حتما نام گردان شهادت لشكر۲۷ را شنيده‌اند.جواد يكي از فرماندهان اين گردان خط شكن بود كه در عمليات كربلاي۵ در منطقه بشهادت رسید ا▫️💠▫️💠▫️ * محله قديمي تهران، دارالمؤمنين، منطقه فعاليت جمعيت فدائيان اسلام و مبارازات شهيد آيت الله سعيدي...وخواستگاه صدها شهيد دفاع مقدس:شهيدان ابراهيم هادي، جعفرجنگروی جانشین لشکر۱۰، مرتضی زارع، مرتضی حمزه دولابی فرماندهان گردان حضرت قاسم لشکر۱۰، حميد توتوني دولابي ...و علي اصغر وصالی فرمانده گروه دستمال سرخ ها
۱ بهمن ۱۳۳۸ -- سالروز تولد محمدرضا دستواره جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله‌(ص) (لشگر پایتخت) ا🚩🌱🌷🌱🌷🌱🚩 👇👇 💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم! 🌷شهیددستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به احمد متوسلیان می‌گوید: 🌴سیدمحمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال ۳۸ در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" بدنیا آمدم.تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم.روز چهارم آبان ۵۷ درحال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند 🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع،نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با آشنا شدم 🌸 همانطور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه میشد.حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود،چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم 🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او بمن آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود... 📸تصویر: (سمت راست) (سمت چپ)
📸یکی از عکس های پر خاطره و چشم نواز ... به ترتیب ایستاده از سمت راست :شهید احمد بابایی،شهیدغلامرضا کرمی، ،شهیدسید ولی جناب،شهید علی اکبر حاجی پور
آن زمان‌ها عشق ميدان دار بود عشق در دلهايمان سردار بود رنگ خون، بالاترينِ رنگ بود عشق آنجا ناخدای جنگ بود 💠 چهار سردار در یک قاب 🇮🇷 یاد و خاطره دلاوران شهید لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) ۱.به یاد شهید محمود ثابت نیا فرمانده گردان کمیل ۲.به یاد شهید علیرضا نوری قائم مقام لشکر ۳.به یاد شهید علی اکبر حاجی پور فرمانده تیپ یکم عمار ۴.به یاد شهید بهمن نجفی معاون تیپ یکم عمار
وقتی که خبر شهادتش را به (سمت راست) دادند گفت: "با شهادت کارور کمرم شکست" چهارم اسفند سالروز شهادت گمشده‌‌ی مجنون سردار جاویدالاثر فرمانده گردان مالک لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ «شهید محمدرضا کارور(سمت چپ)
🚩 ۶ اسفند ۱۳۶۲ سالروز شهادت بسیجی دریادل سپاه اسلام رزمنده‌ی بااخلاص و مجاهد از ⚘ متولد ۱۳۴۵، استان تهران، شهرستان صفادشت، روستای یوسف‌آباد قوام ایشان در جزیرهٔ مجنون توسط تک‌تیرانداز دشمن به شهادت رسید. مزار مطهر ایشان در حرم بی‌بی‌سکینه سلام‌الله‌علیها در شهرستان صفادشت قرار دارد.
💠 سفره هفت‌سین عید نوروز ۱۳۶۶ واحد دیده‌بانی تیپ ذوالفقار 📷 ردیف جلو از سمت راست: کریمایی، رضا سیدی، رضا نوریان، اکبر دارستانی و مجید قاسمپور ◇ ردیف دوم از سمت راست: مهدی غفاری، بهرام سوادکوهی، احمد غلامرضایی ◇ ردیف سوم از سمت راست: حسین افشار،  امیر سیف الهی، بهرام غفاریان، محمد علی‌پور، حسین قلی‌زاده
. علی اکبر میرزائی» متولد ۱۲ خرداد ۱۳۳۶ در روستای علی تپه بهشهر به دنیا آمد. سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد، سال ۱۳۶۱ به سمت مسئول ستاد لشکر ۴۱ ثارالله در سیستان و بلوچستان منصوب شد. در مرداد ۱۳۶۴ فرماندهی سپاه جالق در سراوان و مسئولیت گشت در واحد اطلاعات عملیات زاهدان را به عهده گرفت. مسئولیت آموزش نظامی در مراکز آموزش سپاه سیستان و سازماندهی نیرو‌های بسیجی از دیگر خدمات ارزشمند علی‌اکبر به‌شمار می‌رود. ناگفته نماند که او یک‌بار در زاهدان مجروح و بستری شد. . سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. دهم مهر ماه ۱۳۶۵ در پشت کوه خاش توسط اشرار بر اثر اصابت گلوله، شهید شد. همسر شهید می‌گفت: «روزی که برای گرفتن نتیجه آزمایش بارداری به بیمارستان رفته بودم، او در سردخانه خوابیده بود و من بی‌خبر بودم. مادر شهید می‌گفت: «روزی که خدا او را به من داد، خوشحال بودم و نماز خوندم؛ روزی هم که از من گرفت، با گریه برایش نماز شهادت خوندم.» . ▪️روایت رفاقت و دوستی دو همرزم یکی از شمال و دیگری از کرمان با شهادت علی اکبر پایان نیافت سردار سلیمانی همیشه به مادر شهید سرمی‌زدند و حتی ایشان را مادر صدا می‌زدند و در زمان‌هایی که نمی‌توانستند، تماس می‌گرفتند تا آنجا که خانه شهید میرزایی در روستای علی‌تپه به‌عنوان قدمگاه سردار دل‌ها در استان مازندران یاد می‌شود. .
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند...
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ☆ تحصیلات تا پایان مقطع ابتدایی عضویت در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب ازدواج و تشکیل زندگی در سال ۵۹ پیوستن به در عملیات آزادسازی خرمشهر و فرماندهی وارد ساختن ضربات مهلک به لشکر زرهی دشمن در مرحله‌ی سوم عملیات 🕊🕊 : بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: گلزار بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۶ - ردیف ۷۱ - شماره ۵۳.
خنده هم پیش لبهای تو کم آورده است! شهیدِ خنده‌روی ما ....
📸یکی از عکس های پر خاطره و چشم نواز ... به ترتیب ایستاده از سمت راست :شهید احمد بابایی،شهیدغلامرضا کرمی، ،شهیدسید ولی جناب،شهید علی اکبر حاجی پور
اشک‌های تو... یتیمی تو... خردسال بودنت... مرا یاد خرابه‌های شام می‌اندازد و بهانه گیری‌های دختری برای پدرش!
. 👤 شهید حسن رکنی ● ولادت: ۱۳۴۲/۰۷/۱۰ | مشهد ● شهادت: ۱۳۶۲/۰۵/۲۴ | مهران ● جانشین گردان، 🔹 خانواده شهید: حسن هیچگاه نمیگذاشت که ما برای بدرقه او به راه آهن برویم. بار آخر که میخواست به جبهه برود، جلوی در حیاط از مادر و پدر و ما خداحافظی کرد. بیست قدمی که رفت دوباره برگشت و با پدرم صحبت و خداحافظی کرد. پدرم وقتی برگشت خیلی ناراحت بود. مادرم گفت: حسن به شما چه گفت؟ پدرم گفت: حسن گفت بابا من را حلال کنید. بعد گفت: این دفعه دیگر بر نمیگردد. مادرم گفت: چرا این حرف را میزنی؟ پدرم گفت: چون تا به حال حلالیت نخواسته بود. 🌷