💢کنار کعبه دلها کرد که شهید شود
🔹شهید صادق یوسفی سوم فروردین 68 مصادف با نیمه شعبان در شهرستان قروه در خانواده ای مذهبی و متدین به دنیا آمد.
🔹از همان دوران کودکی عاشق جهاد در راه خدا بود . اوقات فراقتش در دوران نوجوانی و جوانی را در هلال احمر و درختکاری در جهاد سازندگی و امور ورزش .... می گذراند.
🔹صادق اسفند 87 به استخدام نیروی انتظامی در آمد و بعد از اتمام آموزشهای مقدماتی در تهران و دوره تخصصی در مشهد مقدس در اسفند ماه 1388 در یگان صفر مرزی شهرستان مریوان مشغول به خدمت گردید .
🔹او بی نهایت عاشق جهاد و شهادت و عبادت در راه خدا بودبه نحوی که دو ماه قبل از شهادتش در سفر به مکه ی مکرمه در کنار خانه کعبه از خداوند متعال تقاضا نموده بود که پاک از این دنیا برود و به زودی شهید شود .تا اینکه سی ام اردیبهشت 94 در منطقه انجیران مریوان طی در گیری با عوامل مزدور ضد انقلاب مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید
#خاطره
🔸 آخرین دیدار
#متن_خاطره | آخرین دیدارمان صبح روز نهم آذرماه با ما خداحافظی کرد و دیگر برنگشت. شب قبل از عملیات «کربلای 4» همگی بیدار بودیم. معمولاً زمانی که آهنگ حمله نواخته میشد، متوجه میشدیم عملیات آغاز شده است. برای عملیات «کربلای 4» آهنگ حمله کوتاه بود و زود قطع شد. آن روز به دفتر سپاه رفتم و پرسوجو کردم که چه اتفاقی افتاده است. همه پریشان بودند و میدانستند که عملیات لو رفته است و خیلیها اسیر و شهید شدهاند. بعد از آن کمکم متوجه شدیم اتفاقی برای رزمندگان افتاده است و روزهای خیلی سختی را سپری کردیم. شهیدانی که در خاک ایران به شهادت رسیدند، پیکرشان بازگشت و رزمندگانی که در خاک عراق شهید شدند، پیکرشان سالها بعد تفحص شد.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت خانم خدری
« همسر شهید »
🚨 فریب نخورید...
🔹بازنشر مجدد فیلم درگیری سال گذشته بیمارستان قائم همدان در کانالهای معاند باهدف بهره برداری در موضوع حجاب #طرح_نور
🔰 سازمان اطلاعات فراجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند سالِ پیش میگفتند فتوشاپه
حالا میگن پهبادهای ایرانی
خیــــلی خطـــرناکــند.....😂💪
#وعده_صادق
#دختران_انقلاب
تشرفـــ شهید مدافع حرم به محضر حضرت ولی عصر
🌷۸۰ روز پس از شهادت در لابلای یکی از کتابهای شهید ، نامه ای به خط شهید پیدا شد که نوشته بود:
✍🏻خدایا خلق تو نمیدانند اما تو که خوب میدانی که این بنده ی کوچکت در سال ۱۳۸۱ موفق به تشرف به خدمت حجت و ولی تو امام زمان علیه السلام شد!!!
و در ادامه نوشته بودند: یقین داشته باشید اگر از زیر پرچم ولایت این سید عزیز مقام معظم رهبری بیرون برویم حتم نابود خواهیم شد.
وصیت شهید عارف مدافع حرم،
#شهید_اسماعیل_خانزاده
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊
📣 یادی از شهدای حرم مطهر رضوی | تلاش شهیدان اصلانی و دارایی برای رسیدگی به مناطق کمبرخوردار مشهد
🔸️درست سوم ماه رمضان۱۴۰۱ بود که خبر تلخی فضای مجازی را پر کرد؛ خبری که حادثه حمله یکی از نیروهای تکفیری به سه روحانی حجج الاسلام اصلانی، دارائی و پاکدامن در حرممطهررضوی را روایت میکرد. این حادثه به شهادت دو تن و جانبازی یک نفر منجر شد.
حجتالاسلاموالمسلمین سیداحمد حسینی، دبیر ستاد ساماندهی حاشیه شهر مشهد:
🔸️قرارگاه ویژه محرومیتزدایی حاشیه شهر مشهد در سال۱۳۹۴ به فرمان رهبرمعظمانقلاب تشکیل شد که پس از احصا و طبقهبندی مشکلات، ظرفیتهای سازمانی و مردمی را بسیج کرد تا چالشهای مناطق حاشیه شهر مشهد را یکی پس از دیگری برطرف کند.
🔸️شهادت حججاسلام اصلانی و دارایی، نقطه عطفی در تاریخ ساماندهی به حاشیه شهر مشهد بود؛ زیرا نام این شهدا و سابقه فعالیتشان، نام ستاد را دوباره بر سر زبانها انداخت.
شهیدی که پرچم گنبد امام حسین (ع) را با خونش رنگین کرد🚩
دوستش به فرمانده مقر قول داده بود تصویری از بارگاه امام حسین (ع) را همراه با سلام به حضرت (ع) بکشد. در آن زمان، محمدجواد در تبلیغات لشکر بود و کارهای نقاشی با او بود. نزدیک غروب وقتی محمدجواد بارگاه امام حسین (ع) را کشید، خطاب به دوستش با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت: حیف است، این پرچم باید قرمز خونی رنگ بشود!
هنوز جمله محمدجواد تمام نشده بود که صدای سوت خمپاره پیچید. ترکشی بزرگ به پیشانی محمدجواد بوسه زد و خون سر محمدجواد بر بالای گنبد، درست در محل پرچم پاشیده شد و خواسته شهید برآورده شد.🕊✨
۱۲ اسفند سالروز شهادت🕊
#طلبه_شهیدمحمدجوادروزیطلب
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊
#باشهدا
همراه با حاج رضا الوانی به بانک رفتیم و اولین حقوق سپاه را گرفتیم .حاج رضا بلافاصله مبلغ زیادی را همانجا به زلزله زدگان کمک کرد.گفتم حاج رضا حداقل کمتر کمک می کردی ..
گفت :من شاگرد نانوایی بودم نصف حقوقم را صدقه می دادم شکر خدا این حقوق زیادی هست مانعی ندارد!
حاج رضا الوانی با اینکه یتیم بود و نان آور خانه اما قلب بزرگی داشت .
در نهایت سرهنگ پاسدار حاج رضا الوانی فرمانده گردان نیروهای ویژه سپاه درتاریخ ۷مهر۹۵در سوریه به شهادت رسید.
شهیدحاج محمدرضاالوانی درفروردین۶۱ درهمدان به دنیاآمد.
🥀🕊 🕊
دو برادر بودند، از بابل
هر دو اما دلباخته
جعفر ، مادری و دلباختهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
ناصر هم عاشق شش ماههی رباب
آنقدر عاشق که شهادتشان هم مثل آنها بود
جعفر از پهلو و ناصر از گلو ....🥀
سالروز شهادت ۱۴ اسفند
برادران شهید جعفر و ناصر بذری
در عملیات کربلای ۵🥀
#شهید_جعفر_بذری
#شهید_ناصر_بذری
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
🥀🕊 🕊
یک استاد دانشگاه مےگفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا .
از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ...
به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی .
خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با #حاج_ابراهیم_همت کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد .
👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت .
گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.✨
📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زندهاند»
#شهید_ابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊
اذان روی موتور
🚦پشت چراغ قرمز ایستاده بود،یه وقت دیدن موتورگازیش رو گذاشت روی جک و ایستاد روی موتور
#اللّه_اکبر اللّه اکبر...
شروع کرد به اذان گفتن...
🔷اونایی که مجید رو نمیشناختن میگفتن حتما دیوانست،اونایی که میشناختنش میگفتن مجید چش شده؟؟؟الان که اصلا ساعت اذان نیست!اونم پشت چراغ و روی موتور!!!!
چراغ که سبز شد نشست روی موتور که بره،دوستاش اومدن جلو که ببینن چی شده...
🔴گفت: اون طرف چراغ ماشین #عروس ایستاده بود و عروس توش #بی_حجاب بود؟
نخواستم چشم کسی به #ناموس مردم بیفته...
🔶راز این عمل مجید برگرفته از #قرآن خواندن اربابش سر #نیزه هست
اونم جلوی دروازه ساعات که حجاب از ناموسش گرفتن😔
#مجید_زین_الدین
#غیرت
🥀🕊
﷽ 🕊🖤 🕊﷽
#خاطرات_شهید
💠«شهیدے ڪه خودخانواده اش را براے تشییع دعوت ڪرد»
●محمدباسپاه مشهد به جبهه اعزام شده بود و به ماگفت :شمابراے زیارت به مشهد بیایید و من هم خودم رابه شما میرسانم؛هنگامیڪه به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدیم، همزمان مراسم تشییع تعدادے از شهدابودڪه ماهم درآن شرڪت ڪردیم...
●بعد از تشییع ازقم زنگ زدند وخبر شهادت محمدرادادندومتوجه شدیم وے جزو یڪے از همین شهداے مشهد بود ڪه سردربدن نداشت.
●شهید محمد جعفرے نیاباآغاز جنگ درسال۵۹ عازم جبهه شد او یڪے از نیروهاے دڪتر مصطفے چمران بودپس ازشهادت شهید چمران به تیپ۲۵ڪربلاپیوست وتامرحله فرماندهے گردان پیش رفت.
●پس از یک مجروحیت شدید درحالیڪه ۱۰روز از مراسم عروسے اش نگذشته بود درمهران به شهادت رسید.
✍راوے: مادر ۳شهید احمد وعلے ومحمد جعفرے نیا
#شهید_محمد_جعفری_نیا
🥀🕊 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 اینم یه هدیه برای اینکه دلتون شاد بشه
🌱 چقدر جاش این روزها خالیه😔
🥀🕊
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 🕊