eitaa logo
کشکول
2.2هزار دنبال‌کننده
82 عکس
79 ویدیو
40 فایل
بیان نکات انگیزشی، احوالات علما، تصاویر بزرگان، احادیث اهل بیت، کلمات قرآنی و... گروه شرائع(پرسش وپاسخ علمی): https://eitaa.com/joinchat/1993736381C529fe81854 ادمین کانال: @Qweazs 🔴کپی کردن مطالب، فقط با ذکر منبع مجاز‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
«فهرست کانال»: ... ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ✔️حاج شیخ محمد تقی بافقی ( ره ) ، پس از آزادی از زندان رضاخان پهلوی به شهرری تبعید شد . گویند ؛ بافقی ( ره ) روزی در منزل نشسته بود که رئیس شهربانی شهرری وارد شد و پس از سلام و اجازه جلوس ، نزدیک در اتاق نشست وعرض کرد : آقا ، من از طرف مـقـامـات مـافـوق خود مأموریت دارم که آنچه مورد احتیاج شماست ، فراهم کنم و خواسته های شما را انجام دهم . بافقی ، این عنصر توحید و توکل ، ناراحت شد و گفت : تو چکاره ای که ادعای برآوردن جميع حوائج و نیازهای مرا می کنی ؟ ـ من رئيس شهربانی هستم . ـ الآن من احتياج دارم که در این هوای صاف و آفتابی ، ابری در صفحه آسمان ظاهر شود و برای طراوت زمین باران ببارد ، تومی توانی چنین خواسته ای را انجام دهی ؟ ـ نه ، نمی توانم . ۔ مافوق تو می تواند ؟ نه . - مافوق مافوق چطور ؟ شاه مملکت چطور ؟ - نه اینها هیچ کدام نمی توانند . ۔ پس تو که به عجز خود و همه سران مملکتی اقرار می کنی و به گدائی آنها اعتراف داری ، چگونه می خواهی نیازهای مرا برآوری ؟ من از افرادی عاجز و ناتوان چون تو و سران مملکت چه بخواهم ؟ برخیز و دیگر از این گونه حرفهای شرک آمیز مزن . رئیس شهربانی خجـل زده شده ، برخاست و دانست که با این مجسمه توکل و توحید ، نمی تواند طرف شود . 📚مجاهد شهید حاج شیخ محمد تقی بافقی ص125 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2