eitaa logo
کشکول
2.1هزار دنبال‌کننده
89 عکس
84 ویدیو
41 فایل
بیان نکات انگیزشی، احوالات علما، تصاویر بزرگان، احادیث اهل بیت، کلمات قرآنی و... گروه شرائع(پرسش وپاسخ علمی): https://eitaa.com/joinchat/1993736381C529fe81854 ادمین کانال: @Qweazs 🔴کپی کردن مطالب، فقط با ذکر منبع مجاز‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
«فهرست کانال»: ... ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۱۵_جان پاکش ز عالم فانی چون به دارالقرار گشت روان روح او را به آسمان بردند کرد بر منبر سپهر، مکان خطبه خواند از برای خیل ملک شد امام جماعت ایشان خاک او شد عبیر و عنبر خلد کفن از تار گیسوی حوران در فردوس شد به رویش باز شاد گشت از قدوم او رضوان سدره «طوبی لهم» برایش خواند جنت آورد «ادخلوا» به زبان بر سرش ریختند بهر نثار حور و غلمان، جواهر الوان مرقد او«بحار انوار» است که ز «عین الحیات» داده نشان روضه اش می‌دهد «حیات قلوب» ز«جلاء العیون» ببین تو عیان «اعتقادات» اوست «زاد معاد» تو به «حق الیقین» یقین، می‌دان گوییا هاتفی ز عالم غیب داده بودش بشارت از یزدان که در این ماه، می‌روی به بهشت زود بنما وداع پیر و جوان زان سبب ختم گشت تفسیرش آیه «کلّ من علیها فان» چون شب قدر آن عظیم القدر شد نهان عشر آخر رمضان «ازهری »گفت بهر تاریخش باقر علم شد روان به جنان https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۱۶_سیدنعمت الله جزایری درباره ارج نهی علامه مجلسی به کتاب چنین نقل می‌کند: اگر علامه مجلسی می‌خواست کتابی به کسی عاریه دهد، می‌گفت: اول بگو که سفره داری که در میان آن نان بخوری یا نه؟ اگر نداری، بگو به تو سفره بدهم که نان را در میان سفره خورده باشی و بر روی کتاب، نان نخوری! بلی، محافظت کتاب‌ها و احترام آن‌ها از کارهای لازم تو است. [۱] ---------- [۱]: قصص العلماء، ص ۲۱۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۱۷_سیدنعمت اللّه جزایری، شاگرد بزرگ علامه مجلسی در کتاب انوار نعمانیه درباره اخلاق اجتماعی علامه و هیبت آن بزرگوار چنین می‌نویسد: استادم، علامه مجلسی با آن همه مزاح و خوش خلقی و این که شب و روز با او می‌نشستیم و می‌خندیدیم، هر زمانی که می‌خواستیم شرفیاب خدمت او شویم، همین که می‌خواستیم از در داخل شویم، هیبت آن بزرگوار چنان در دل هایمان قرار می‌گرفت که گویا ما را به نزد سلطان می‌برند تا سیاست کنند و دل‌های ما تپیدن می‌گرفت. قصص العلماء، ص ۲۱۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ اسوه محدثان ویژه نامه زندگی علامه محمدباقر مجلسی (ره) - پشتکار علمی - صفحه ۶۷]  پشتکار علمی ۱۸_علامه مجلسی با وجود این که بیشتر اوقات با درد چشم، دست وپنجه نرم می‌کرد، در ایام درسی و روزهای تعطیل، از تدریس علوم دینی و هدایت و موعظه مردم دست برنمی داشت. وی با پشتکار بی نظیر خود توانست شاگردان گران مایه ای بپروراند و دست نوشته‌های ارزشمندی به جامعه علمی تشیع، عرضه کند. [۲] علامه هیچ گاه در سفرها نیز قلم این سلاح حوزوی را از خود جدا نمی ساخت و همواره آن را چون دل خویش صیقل می‌داد و با آن به راز و نیاز می‌پرداخت. «علامه جلد بیست و دوم بحارالانوار را در نجف اشرف بعد از مراجعت از سفر حج تألیف نمود» [۱] و «در مراجعت از سفر خراسان، در بین راه، ترجمه خطبه امام رضا (ع) و رساله و جیزه رجب را نگاشت». [۲] هنگام سفرهای علامه، طلاب فرصت را غنیمت می‌شمردند و با او همراه می‌شدند تا در فضایی ساده و دوستانه، سعادت واقعی را در کلام او جست وجو کنند. ---------- [۲]: فوائد الرضویه، ص۴۱۴. [۱]: زندگی نامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۶۰، برگرفته: از گلشن ابرار، ج ۱، ص ۲۵۴. [۲]: زندگی نامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۶۱، برگرفته از: گلشن ابرار، ج ۱، ص ۲۵۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۱۹_سید نعمت اللّه جزایری از شاگردان زبده علامه مجلسی که ۴ سال در خانه علامه مجلسی ساکن بود و بهتر از هر کس با استادش آشنایی داشت، چنین می‌گوید: چندین سال با وی معاشرت کردم و شب و روز با او بودم، هیچ عمل مباحی از او ندیدم تا چه رسد به مکروهات؛ زیرا وی از فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیروی می‌کرد که فرموده است: در هر کاری نیت داشته باشید، حتی در خواب و خوردن. تمام اعمال و افعالش عبادت بود. [۱] ---------- [۱]: زندگی نابغه فقه و حدیث، ص ۶۳، برگرفته از: زندگی نامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۵۳. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۲٠_گفته اند آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله می‌فرمود: من در میان علمای شیعه تا کنون کسی را مانند مرحوم علامه مجلسی ندیدم که به تمام آداب شرع از واجب و مستحب، مقید و عامل باشد و این تقید ایشان سبب روی آوردن جامعه خویش به اجرای آداب و سنن گردید و در این زمینه، کتاب حلیة المتقین را به زبان فارسی تألیف کردند. [۲] ---------- [۲]: سید مهدی رجایی، مقاله «خدمات علمی و اجتماعی علامه مجلسی»، یادنامه مجلسی، ج ۱، ص ۲۱۱. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۲۱_حضرت علامه آیت اللّه حسن زاده آملی دام ظله درباره آثار مجلسی به ویژه بحارالانوار چنین می‌فرماید: مجلسی دوم، صاحب بحار و مرآت العقول و... هریک از این بزرگان را در علوم و فنون و کارهای علمی شان به نوعی است که از عهده اکثر اهل علم خارج است و آثار قلمی این نوابغ برای ما یک نحو کرامت است. چون به بحارالانوار رسیده ایم، باید گفت «کُلُ الصیّدِ فی جوف الفرا» همه شکارها در دل بز کوهی است؛ [۱] یعنی تمام مطالب در بحارالانوار جمع است. ---------- [۱]: یادنامه مجلسی، ج ۲، ص ۲۱۸؛ آشنایی با بحارالانوار، ص ۸۸، برگرفته از: یازده رساله فارسی، ص ۲۱۸. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۲۲_علامه حاج میرزا ابوا لحسن شعرانی چنین می‌فرماید: کتاب بحارالانوار از عالم بزرگ و محدث جلیل القدر، علامه محمدباقر بن محمدتقی مجلسی قدس سره به اتفاق همه صاحب نظران و علمای شیعه، کامل ترین کتاب در موضوع احادیث پراکنده است. همه هدف‌ها و موضوعات دینی را دربرداشته و به بهترین وجه آن‌ها را برای مراجعه کنندگان بیان می‌کند. در نقل گفتار بزرگان کامل بوده و بهترین سرچشمه پایان ناپذیر معرفت برای جویندگان آن است. این کتاب به گونه ای است که هیچ شخص متدینی بی نیاز از آن نیست؛ چه آن که فقیه یا حدیث شناس یا واعظ یا تاریخ دان، یا مفسر یا متکلم باشد یا فیلسوف و حکیم الهی؛ چون این کتاب تمامی موضوعات دینی را دربردارد. بلی، کسی حق غواصی در بحار (این دریا) ندارد، مگر این که در شناوری مهارت داشته باشد تا در میان امواج آن، غرق نگردد. [۲] ---------- [۲]: یادنامه مجلسی، ج ۲، ص ۲۱۸؛ آشنایی با بحارالانوار، ص ۸۸، برگرفته از: بحارالانوار، ج ۵۳، ص https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ ۳۶_علامه در پاسخ به فردی نوشته است: اما مسأله دوم که طریقه مجتهدین و اخباریین را سؤال فرموده اند... مسلک حقیر در این باب، وسط است. افراط و تفریط در جمیع امور، مذموم است و بنده، مسلک جماعتی را که گمان‌های بد به فقهای امامیه می‌برند و ایشان را به قلت دین متهم می‌دانند، خطا می‌دانم؛ ایشان اکابر دین بوده اند. هم چنین مسلک گروهی که ایشان را پیشوا قرار می‌دهند و مخالف ایشان را در هیچ امر جایز نمی دانند و مقلّد ایشان می‌شوند، درست نمی دانم. عمل به اصول عقلیه که از کتاب و سنّت مستنبط نباشد، درست نمی دانم، ولکن اصول و قواعد کلیّه که از عمومات کتاب و سنّت معلوم می‌شود، با عدم معارضه نص در روایت صریح به خصوص این‌ها را متّبع (مورد پیروی) می‌دانم. [۲] از این سخنان برمی آید که علامه مجلسی پیرو مکتب اخباری بوده، ولی در این مسیر، به اعتدال رفتار کرده است. ---------- طرائق الحقایق، ج ۱، صص ۲۸۰ و ۲۸۴، برگرفته از: علامه مجلسی، ص ۲۰۰. اسوه محدثان ویژه نامه زندگی علامه محمدباقر مجلسی (ره) - علامه مجلسی؛ اخباری میانه رو - صفحه ۴۴] https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 1️⃣ ✔️میگویند چون علامه مجلسی کتاب حق الیقین را نگاشت، بعد از انتشار آن به سرزمین شام رسید. در آن سرزمین هفتاد هزار از اهل تسنن به تشیع رو آوردند. 📚قصص العلماء. ص205 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 2️⃣ هیبتی در لبخند: علاقه علامه نسبت به سید نعمت الله جزائری از مرز علاقه استاد به شاگرد فراتر رفته و به دوستی عمیق تبدیل گشته بود ، بطوریکه علامه هر جا که می رفت او را نیز به همراه خود می برد . « روزی علامه در منزل یکی از مریدانش مهمان بود . سید را نیز همراه خود به مهمانی برد . میزبان که برای آنان مرغ بریانی تهیه کرده بود به جهت احترام به علامه بشقاب مرغ را جلوی او قرار داد ، در هنگام صرف غذا چون دست سید به بشقاب مرغ نمی رسید ، آهسته آن را کمی کشید . چون علامه این حرکت را از سید دید به شوخی به وی گفت : سیدنا ! شما که قائل به حرمت نقل اموات * هستید ! سید که خود دست پرورده استاد بود، رو به علامه کرد و گفت : اما نقل به اماکن مشرفه اشکالی ندارد . »(۱) روح برادری و بذله گوئی و احترام متقابل استاد و شاگرد منحصر بـه نظـام حـوزه های علمی دینی است و این روح آنان را در ادامه راه ثابت قدم می دارد . اما اینگونه رفتارها هیچگاه از حد تعادل تجاوز نمیکند و در حوزه ها شاگرد هر چند به مقامات بلنـد عـلمی برسد باز خود را در مقابل استاد ، شاگرد به حساب می آورد . « سید می گوید : با اینکه علامه مرا از میان شاگردانش برگزیده بود و شب و روز با او معاشرت داشتم و به خاطر کمک کردن به او شبها در اتاق او می خوابیدم و او برای رفع خستگی با من شوخی میکرد اما با تمام این احوال هر وقت می خواستم نزد او بروم از شدت هیبت و عظمت او چنان دلم به تپش می افتاد که ، چند لحظه پشت در می ایستادم تا به حالت عادی برگردم . »(۲) * انتقال اموات از جایی به جایی دیگر بین فقهاء مورد اختلاف است برخی آنرا حرام و برخی آنرا جایز می دانند . 📚(۱): نابغه فقه وحدیث ص289 📚(۲): نابغه فقه وحدیث ص95 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 3️⃣ مقدسی خوشرو مقدس بود اما مقدسی که خوشرویی را نیز از عبادات می شمرد با اینکه ذکر خدا در لحظه لحظه زندگی از زبان و یادش محو نمی شد اما کسی نبود که در محافل و مجالس در خود فرو رود ، بلکه با رویی و کلامی آمیخته به طنز غنچه لبخند را بر لبان یکایک مردم می نشاند . وی در شوخ طبعی و حاضر جـوابـی سـرآمد روزگار خود بود و در لطیفه هایش حکمت و پیام نهفته بود . طنزگوئی او حتی دامان علما را نیز می گرفت . علامه که علاقه شدیدی به کشیدن قلیان داشت ، همیشه در کنار کتابهای انباشته بر روی هم و کاغذها و قلمها و میز کوچکی که بر روی آن می نگاشت ، قلیانش آماده بود . « علاقه اش چنان بود که گاهی هنگام تدریس و موعظه نیز دستور می داد قلیان بیاورند . »(۱) روزی یکی از معاصـريـن عـلامـه رساله ای در حرمت تـنـبـاكو نگاشت و آنرا در پارچه ای زیبا پیچید و نزد علامه فرستاد . علامه پس از مطالعه ، کتاب را نزد او فرستاد و پارچه را نگه داشت و در جواب او چنین نوشت : « من از این رساله فایده ای ندیدم مگر همان پارچه ، تا آن را کیسه تنباکو کنم . چه نیکو کیسه ای است . »(۲) 📚(۱): زندگینامه علامه مجلسی ج1،ص190 📚(۲): کارنامه علامه مجلسی، ص181 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 4️⃣ حر آزاده وظایف شیخ الاسلامی و رسیدگی به امور بی پناهان و یتیمان و پرونده های مردم او را از حوزه علمیه و علمای اسلام جدا نمی ساخت . در فرصت های مناسب به دیدار مدارس علمیه و علمای اسلام می رفت و هنگام ورود علما و طلاب به خانه یا محل کار وی ، به آنان دیده عظـمـت می نگریست، از زائـران خـانـه خـدا و مـزار ائمه اطهار ( عليهم السلام ) که در بازگشت به شهر خـود ، برای دیدن علامه به اصفهان می آمدند با احترامی خاص پذیرائی میکرد . و پس از انجام کارها خود را وقف آنان می نـمـود و آنان را به تماشای جاهای دیدنی اصفهان می برد . علما که بیشتر آنان با نظام اداری و تاج و تخت پادشاهان مخالـف بـودنـد و برای پادشاهان پشیزی قائل نمی شدند از نیـت عـلامه مجلسی آگاه بودند از اینرو او را مایه رحمت برای تشیع و برکت برای حوزه های عـلـمـیـه می دانسـتـنـد و رشـته مـحـبـت خـود را با او محکمتر می ساختند . 🔹میان او و شیخ حر عاملی ، علاقه و صمیمیتی خاص وجود داشت و علاوه بر دوستی و رفت و آمد ، از نظر علمی هم یکی از دیگری صاحب اجازه بودند ، بطوریکه شیخ در راه سفرهای خود به حـجـاز و عراق برای دیدار علامه به اصفحان می امد. ✔️ « روزی علامه ، شیخ را به تماشای کاخ شاه برد بعد از نشان دادن بعضی از قسمتهای کاخ وارد تالار کاخ شدند . شاه که از ورود شیخ به کاخ با خبر شده بود خود را مهیای احترام و پذیرایی ساخت و هنگام ورود شیخ با احترام از تختش بلند شد ، دیگران هم چون شاه برخاستند بعد از تعارف ها پیش از اینکه شاه اجازه نشستن دهد ، شیخ در کنار جایی که مخصوص نشستن شاه بود بدون اجازه نشست . شاه و سپس درباریان همه نشستند . این حرکت شیخ همچون پتک بر سر نامقدس شاه فرود آمد . شاه همچنانکه در درون ، خـود را می خورد در ذهنش در پی مطلبی بود که این حرکت شیخ را جبران کند . ناگاه زبان به سخن گشود و گفت : شیخ میان « خر » و « خر » چه فرق است ؟ شیخ که رادمردی از تبار آزادگان بود با شجاعت و بدون فوت وقت رو به شاه کرد و گفت : یک « مسند » و از جابرخاست. حاضرین در مجلس همه به خنده افتادند به طوری که شاه از حاضر جوابی شیخ یکه خورد و چـون عظمت شیخ و احترام و تکریم علامه نسبت به او و بدرقه او در هنگام ترک تالار را دید ، صلاح را در آن دانست که لب بر هم نهد و کار را از این بدتر نسازد . » 📙الامل الآمل، ج1ص50 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 5️⃣ مدالی بر سینه مقام 🔹 او کسی نبود که مقام را مدالی بر سینه خود بپندارد تا به آن ببالد او خود مدالی بود بر سینه مقام و عزتی بود برای مسند . 🔸مقام نه چیزی از خصلتهای طلبگی او کاسته و نه بر محبوبیت او در میان مردم و حوزه های علمی افزوده بود . او اندیشه ای بزرگ بود که نم حجره های کوچک ، نم مهر و محبت اهل بیت ( ع ) تا مغز استخوانش نفوذ کرده بود . 🔹 نمی که باد زرق و برقهای عمارت چهلستون و خانه آئینه و کاخ عالی قاپو هیچگاه آنرا خشک نمی کرد و او را از ذکر خدا ، تدریس و مردم جدا نمی ساخت. 🔸 « در حالیکه وظائف مربوط به شیخ الاسلامی را انجام می داد ؛ از تدریس و موعظه مردم غافل نبود و انجام مستحبات را ترک نمی گفت ، نماز شب ، تهجد ، غسل جمعه و نماز جعفر طیار و اذکار مستحب در بامدادان و شامگاهان را از یاد نمی برد . »(۱) 🔹« سید نعمت الله جزایری می گوید : چندین سال با وی معاشرت کردم و شب و روز با او بودم هیچ عمل مباحی از او ندیدم° تا چه رسد به مکروهات »(۲) 🔸« به شکایات مردم خود رسیدگی میکرد و در میان مردم حاضر می شد ، بر اموات نماز می گزارد و به اقامه نماز جماعت می پرداخت و بدين ترتيب میزبانان علامه به حدی بودند که یکی اسامی آنان را می نگاشت و او بعد از نماز عشا به ترتیب به خانه یکی از آنان می رفت .(۳) 🔹 علامه با این برخورد تنگاتنگ با مردم و رفتن به منازل آنها نه تنها به وضعیت زندگی آنها آشنا شد بلکه این ، سنت نیکوی رابطه میان مردم و روحانیت را حفظ می کرد و عملاً به طلاب جوان نشان می داد که طلبه هر چند به مراتب بلند مملکتی برسد ، نباید از مسجد و مردم جدا شود ؛ چرا که پایگاه اصلی روحانیت قلب مردم است و این رابطه همچنان باید ادامه پیدا کند . °_بارها حضرت آیه الله مرعشی نجفی ( ره ) می فرمودند : که من در بین علما شیعه از زمان غیبت گیری تا کنون کسی را مانند مرحوم علامه مجلسی ندیدم که به تمام آداب شرع از واجب و مستحب مقید و عامل باشد .. ( یادنامه علامه مجلسی / ص ٢٦ ) (۱): یادنامه علامه مجلسی ، ص ٢٦ . (۲): زندگینامه علامه مجلسی ، ج ۱ ، ص ١٤٨ (۳): اعیان الشیعه ، ج ۹ ، ص ۱۸۲ . https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 6️⃣ یکه و تنها با بحار جو حاکم بر زمان علامه و وجود خطر از ناحیه دشمنان اهل بیت و نابودی منابع کتاب ارزشمند او، وی را بر آن داشت که هر چه بیشتر به جمع آوری احادیث و روایات اهل بیت بپردازد و فرصت کم و مشاغل زیاد او مانع از آن می شد که به تصحیح روایات بپردازداز اینرو در مقدمه چنین نگاشت: « در نظر دارم که اگر مرگ مـهـلـت دهـد و فضل الهی مساعدت نماید شرح کاملی متضمن بسیاری از مقاصدی که در مصنفات سایر علما نباشد بر آن ( بحارالانوار ) بنویسم و برای استفاده خردمندان قلم را به قدر کافی پیرامون آن به گردش در آورم . »(۱) « با مطالعه کتاب « مرآة العقول » علامه که با کنجکاوی و دقت بی نظیری روایتهای کافی را تحقیق کرده و درجه صحت و درستی هر حدیثی را بررسی نموده است ، می توانیم دریابیم که علامه واقعاً علامه بود و تحقیق پیرامون احادیث از آسانترین کارهای اوست ولی به یقین اگر می خواست « بحار الانوار » را با چنین موشکافی و دقت نظری بررسی کند فرصتهای بیشتری می طلبید . »(۲) « در تدوین کتاب بحار هیچ کدام از شاگردان علامه به او کمک نکرده اند و هیچ کدام هـم چنین ادعایی ندارند . * علامه خود یکه و تنها قلم به دست می گرفت و به تحقیق ، جمع آوری و دسـتـه بـنـدی روایات می پرداخت ، ولی در بعضی از موارد از طلاب خـوش خط ، آن هم فقط برای نوشتن استفاده میکرد . »(۳) لكن تمام آیات و دعاها و عناوین بابها و سند روایات را خود می نوشت و به شرح بعضی از روایات که احتیاج به توضیح داشت ، می پرداخت . « دعاها را خودش اعراب گذاری می کرد و در کمتر موردی است اشتباهی رخ داده باشد . »(۴) تواضع و اخلاص علامه چنان بود که از کوچکترین کمک و کوشش دیگران نام می برد و از آنان تشکر میکرد . علامه مجلسی در جلد بیست و پنج بحار می نویسد : یکی از شاگردانم اخیراً کتابهایی را پیدا کرده و به من اطلاع داده است . * کسی که از این کار کوچک شاگردش این چنین تمجید کند و از نوشتن آن ابا ندارد چطور ممکن است از زحمات کلی آنها در تألیف بحار نام نبرد ؟! عمر پر برکت و سراسر نور علامه حتی به او مهلت پاکنویس کردن این دریای نور را نداد ، تا چه رسد که به تحقیق و بررسی هر یک از روایات این دریا بپردازد . « بطوریکه از جلد ۱۵ به جز چند کتاب ، تا آخر علامه فرصت نکرد که آنها را پاکنویس کند و بنابر وصیت علامه به ورثه آنها به اندازه توان خود کتابها و نوشته ها را پا کنویس کردند . »(۵) *صاحب « ریاض العلماء » ، صاحب « جامعه الرواة » ، صاحب « الأمل الآمل » و حتی سید نعمت الله جزیری که خود شاگرد و با معاصر علامه بوده اند از هیبت گردآوری بحار نامی نبرده اند . *به ظن قوی میرزا عبد الله الهندي صاحب « ریاض العلماء » باشد . ** به همین دلیل بعضی از نسخه های بحار الانوار با هم تفاوت دارند . (۱): کارنامه علامه مجلسی، ص51 (۲): پاسدار اسلام، ج18،ص59 (۳): کارنامه علامه مجلسی، ص64 (۴): کارنامه علامه مجلسی، ص65 (۵): اعیان الشیعه، ج9،ص183 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 7️⃣ بسوی نور علامه راه استادش فیض را در پیش گرفت و با رها کردن علوم عقلی با کوله باری از تعبـد بسوی نوری که از قله بلند روایات و احادیث می تابید شتافت و در اولین قدم كتب اربعه را به صحنه درس و بحث کشاند . « ضمن نگاشتن شـرح بر اصول کافی و تهذیب ، از شرح من لا يحضره الفقیه که پدرش بر آن شرحی نگاشته بود ، خودداری کرد و یکی از شاگردانش را به نوشتن شرح بر استبصار تشویق نمود . »(۱) وی طلاب را که مدتها از روایات و احادیث جدا بودند به مطالعه و تحقیق در روایات تشویق کرد و برای حفظ و نگهداری کتب اربعه از گزند حوادث روزگار و تحویل دادن آنها به نسل فردا ـــ بدون هیچگونه کم و کاست و تحـريـف ـ اعلام کرد : « اگر هر یک از طلاب کتب اربعه را بنویسند به دریافت یک اجازه از او نائل خواهند شد . طلاب با شوق تمام به نوشتن کتب اربعه پرداختند و نسخه ها را نزد علامه می بردند و او با خط خود در پشت نسخه های آنها اجازه آنانرا می نوشت . »(۲) طلاب و روحانیون ، اجازه علامه را بر پشت نسخه های نوشته شده توسط خود را مایه افتخار و مباهات می دانستند . بیش از پیش در حفظ نسخه ها میکوشیدند و آنها را به عنوان یادگار به فرزندان خود می سپردند. 📙(۱): الامل الآمل، ج2،ص248 📙(۲): یادنامه علامه مجلسی، ص26 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 8️⃣ محراب بحار علامه با خود می اندیشید که تنها تدریس کتب اربعه و توجه به بعضی از دیگر کتابها چون « ارشاد مفید » ، « قواعـد علامه » و « صحیفه سجادیه » این کتب را از خطر نابودی نجات خواهد داد . اندیشه در باره هزاران کتاب شیعه که در کوره های حمام یغماگران و فرهنگ کشان به خاکستر تبدیل شده بود ، و نیز صدها نسخه کوچک و بزرگ روایات که از حوادث روزگار مـصـون مـانده یا در کنج صندوقخانه ها پنهان شده بود و یا آنها را به نقاط دوردست دنیا کشیده بودند او را آزار می داد . از سوی دیگر تعصب خشک اهل تسنن در نـابـودی ذخیره های گرانبهای تشیع و احتمال سقوط دولت صفویه توسط دو قدرت بزرگ شرق و غرب اهل تسنن ، نفوذ قدرتمندانه صوفیان در دربار و جامعه و نقشه های آنان برای تحریف بسیاری از روایات ، بی توجهی طلاب به کتب روایات و احادیث ، بیش از پیش آثار اهل بیت را در معرض خطر نابودی قرار داده بود. با خود فکر میکرد که باید گهرهای گرانبهای اهل بیت را از اطراف و اکناف جمع کرد و آنها را در قالب محرابی زیبا به نام « بحارالانوار » گنجاند تا نه تنها طلاب بلکه تمام شیعیان در این محراب به سوی قبله دلها ، یعنی کلام اهل بیت به نماز عشق بایستند و بدین وسیله راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص دهند تا هر زمان هر مکتبی در باره هر مطلبی ، کلامی را از اهل بیت خواست ، شیعیان با انگشت اشاره محراب زیبای « بحار » را نشان دهند . 📚بحار الانوار، ج1،ص2 📚یادنامه علامه مجلسی، ص6 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 9️⃣ ✔️آخرین درس 🔷 نوای دلنشین « بسم الله الرحمن الرحيم » علامه همهمه طلابی را که برای فراگیری فلسفه در مسجد جمع شده بودند خاموش کرد ، او که فيلسوفی موشکاف و صاحـبـنظر بود در درس و بحث شیوه منحصر بفرد خویش را داشت ، بطوریکه نخست فرقه ها و مکاتب مختلف را با ادله خود آنان به شاگردان معرفی میکرد . 🔶 سپس با کلامی شیوا و بیانی زیبا واستدلالهای محکم و رسا خط بطلان بر عقاید و افکار آنان میکشید ، بر فراز منبر بسان شمعی بود که می سوخت و طلاب همچون پروانه برای نزدیک شدن به او از همدیگر سبقت می گرفتند پس از صلوات فرستادن بر پیامبر ( ص ) و اهلبیت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) ، « علامه شروع به معرفی فرقه دهری* و استدلالهای خود آنان برای شاگردان نمود ، هنوز به رد دلایل آنان نپرداخته بود که ناگهان صدای بلند طلبه ای سخنان او را قطع کرد ، نگاهها بطرف صدا خیره شد و علامت تعجب در ذهن یکایک شاگردان نقش بست ، طلبـه رو به علامه کرد و گفت : 🔹با این ادله ، این فرقه حق است و از جایش برخاست و به طرف در رفت تا از مسجد خارج شود ، سکوت سراسر مسجد را فرا گرفت و نگاهها بطرف استاد برگشت ، همه منتظر عكس العمل علامه بودند که علامه با لحنی ملایم و پدرانه گفت : 🔸 صبر کن تـا جـواب استدلالهایشان را بشـنـوى بعد قضاوت کن ، شاگرد بدون توجه به کلام علامه مجلس درس را ترک کرد و گرفتار تارهای عنکبوتی جهل خود شد . علامه از این بی ظرفیتی در خود فرو رفت و مجلس درس را تعطیل کرد . »(۱) * . فرقه دهریه ، گروهی از فیلسوف مسلكان مادی بودند که معتقد به سرمدی بودن دهری دهر یا روزگارند . شهرستانی می گوید : دهریه منکر « معقولات » شدند و جز به « محسوسات » اعتراف نکردند. مذهب دهریه به جهت انکار خداوند و اعتقاد به اصالت ماده مورد رد علمای اهل کتاب قرار گرفتند . ( فرهنگ فرق اسلامی ، ص ۱۵۹ ) 📚قصص العلماء، ص209 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 🔟 ✔️رؤیای صادق 🔸« آخوند خراسانی ( یکی از دانشمندان عصر صفوی ) درعالم رؤيا دیـد بـه خـانـه ای وارد شـد ، چون در اتـاق را گشود و به آن وارد شد ، چشمانش به نور رخسار پیامبر اکرم ( ص ) و ائمه اطهار ( عليهم السلام ) که به ترتیب نشستـه بـودنـد افـتـاد . 🔹بعد از سلام و عرض ارادت حضرت صاحب الامر ( عج ) که در آخـر مجلس نشسته بود به او تعارف کرد و او را در کنار دست خود جای داد . 🔸شوق دیدار پیامبراکرم ( ص ) و اهل بیت ( ع ) سراپای آخوند را فرا گرفته بود . در همان حال در اتاق باز شد و محمد تقی مجلسی در حالیکه شیشه گلابی در دست داشت وارد گردید و نزد پیامبر اکرم ( ص ) رفت و با احترامی خاص ، گلاب در دستان مبارک آن حضرت و ائمه اطهار ( ع ) و بعد آخوند خراسانی ریخت ، آنگاه رو به پیامبر ( ص ) و ائمه اطهار ( ع ) و پشت به در آهسته آهسته اتاق را ترک کرد . چند لحظه ای نگذشته بود که مجدداً بازگشت و در حالیکه قـنـداقه نوزادی را در بغل داشت به طرف پیامبر اکرم ( ص ) رفت و در مقابل حضرتش زانوی ادب زد و عرض کرد : یا رسول الله برای این طفل دعا بفرمائید که خداوند او را از مروّجان دین اسلام قرار دهد . 🔹حضرت ، قنداقه را گرفت و دعا کرد . سپس آن را به امیر المؤمنين ( ع ) داد و فرمود : در حق او دعا کن . 🔸 به همین ترتیب همه امامان قنداقه را به امام دیگر سپردند و امر به دعا کردند تا نوبت به حضرت ولی عصر ( ع ) رسید ، حضرت پس از دعا قنداقه را به آخوند خراسانی داد و فرمود : در حق او دعا کن و آخوند بنا به دستور حضرت ، قنداقه را گرفته ، و دعا کرد . » 📗قصص العلماء، ص206 ⭕البته بنظر می رسد داستان اخوند خراسانی و قنداق جای تامل داشته باشد چون علامه مجلسی ثانی قبل از مرحوم اخوند خراسانی بودند لذا اینکه اخوند برایشان دعا بکنند جای تامل دارد. اما دعای ائمه اطهار بعید نیست. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 1️⃣1️⃣ « محمد باقر در دامان زنان عابد و آگاه به مسائل دینی که در زمـان خـود ، گوی فضیلت را حتی از بزرگان هـم ربوده بودند با محیط اطراف خود آشنا شد. خواهرش آمنه بیگم زنی پارسا و بافضیلت بود که از نوابغ روزگار خود بشمار می رفت ، در علم و دانش و تسلط بر مبانی فقهی که شوهرش « ملاصالح مازندرانی » که خود از علما و مـدرسـيـن طراز اول آن دوره بشمار می رفت ، مشکلات كـتـاب « قواعد علامه *» را از او می پرسید و او آنها را حل می کرد . » * کتاب قواعد الاحکام که به قواعد علامه مشهور است یک دوره فقه از کتاب طهارت تا دیات است که توسط علامه حلی نگاشته شده است. 📗ریاض العلماء، ج5،ص407 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 2️⃣1️⃣ 🔸 روزی برای پدر بزرگش ( ملا مقصودعلی ) سفری پیش آمد و او و دو فرزندش را که پدر و عموی محمد باقر بودند ، قـبـل از رفتن نزد علامه بزرگ ملاعبدالله شوشتری برد تا در غیاب او از محضر آن بزرگوار استفاده علمی کنند . 🔹 در ایامی که آنان در محضر استاد بودند روز عید فرا رسید . 🔸 استاد مبلغ سه تومان به پدر او داد تا برای تأمین نیازهای زندگیشان صرف کنند . 🔹 پدر محمد باقر ضمن تشکر از استاد عرض کرد : 🔸من بدون اجازه مادرم نمی توانم از آن استفاده کنم ، چون به خانه رسید و از مادر خود اجازه خواست ، مادر بزرگ محمد باقر به پدر او گفت : تمام درآمد پدرتان 14 غازبیگی* است و ما زندگی خود را با این مبلغ تنظیم و به آن عادت کرده ایم و اگر عادت خود را بر هم زنیم ، ناچاریم از این به بعد دست حاجت بسوی استاد شما ملاعبدالله شوشتری و یا غیر او دراز کنیم و این برای ما ناپسند است . 🔹 چون ملا محمد تقی مجلسی پول را به استاد بازگرداند و علت نپذیرفتنش را بیان نمود « ملاعبدالله » از فضل و قناعت مادر در شگفت ماند و در حق مادر بزرگ « محمد باقر » دعا کرد . » ** از سکه های رایج دوره صفویه بوده است . شاردن و کاردی که هر دو در دوره صفویه به اران آمده اند به عنوان سکه مسی که ارزش یک دهم شاهی را داشته نام می برند . ( فرهنگ تاریخی سنجش ها و ارزشها ص ۲۰۷ ) 📗کارنامه علامه مجلسی، ص145 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 3️⃣1️⃣ ✔️دم مسیحائی 🔷روزی یکی از دوستان پدرش از دست همسایه خود که به همراه دیگران از شب تا صبح به لهو و لعب و نوشیدن شراب می پرداختند نزد او شکایت کرد، ملا محمدتقی مجلسی به او گفت امشب همسایه خود و همراهانش را برای صرف شام دعوت کن، من نیز خواهم آمد. ♦دوست ملا محمد تقی بدون کوچکترین اعتراضی قبول کرد و بسراغ آنان رفت. رئیس آنان ضمن قبول دعوت با خوشحالی گفت: «چه شده است که به طایفه ما ملحق شده ای؟🤔» میزبان بدون اظهارنظر به خانه بازگشت و اسباب شام را فراهم ساخت چون شب فرا رسید ملا محمد تقی زودتر از مهمانان به خانه دوستش آمد و در آنجا نشست. چون مهمانان وارد خانه شدند و چشمشان به ملامحمدتقی افتاد متعجب شدند رئیس آنان که حضور یک فرد روحانی را مانع عیش و نوش دانست درصدد برآمد که با حیله ای او را از میدان به در کند، لذا رو به ملا محمد تقی کرد و گفت شیوه ای که شما در دست دارید بهتر است یا کاری که ما در پیش گرفته ایم❓ ملا محمدتقی مجلسی با لحنی ملایم و آرام گفت: خوب هر کدام شیوه کار خود را بیان میکنیم و بعد قضاوت میکنیم که کدام بهتر است. 🔶رئیس گروه از برخورد مؤدبانه این روحانی در مقابل قیافه ها و گفتار آنان در شگفت ماند و گفت: این سخن نیکویی است، درنگی کرد و سپس ادامه داد یکی از اوصاف ما اینست که وقتی نمک کسی را خوردیم دیگر به او خیانت نمیکنیم. ملا محمد تقی فرصت را غنیمت شمرد و گفت من این مطلب را که شما گفتید قبول ندارم اما سردسته آنان در حالیکه قیافه حق به جانبی را به خود گرفته بود : گفت این از مسلمات طایفه ماست. ملامحمدتقی مجلسی با چشمانی که نور هدایت در آن برق میزد نگاهی به آنان کرد سکوتی نمود و سپس با نَفَس مسیحائی خود گفت: {شما تا حال نمک خدا را خورده اید...} این سخن ملا محمد تقی مجلسی همانند آب سردی بر آتش طغیان و غرور آنان فرو آمد. 💠سکوت سراسر مجلس را فرا گرفت رنگ خجالت بر سیمایشان نشست، زیر چشم نگاهی به هم کردند و بدون اینکه سخنی را میان همدیگر رد و بدل کنند خانه را ترک کردند صاحب خانه که شاهد این صحنه بود؛ دلهرگی سراسر وجودش را فرا گرفت. نزد ملا محمد تقی آمد و گفت: اینکه بدتر شد ملا محمدتقی گفت صبر کن تا ببینیم بعدها چه می شود و چند لحظه بعد از خارج شدن آنها ملا محمد تقی مجلسی هم به خانه اش بازگشت. صبح زود درب خانه ملامحمدتقی به صدا درآمد. وقتی در خانه را گشود رئیس آن گروه را دید که پشت در خانه ایستاده است. رئیس زودتر از ملا محمدتقی سلام کرد و گفت: دیشب سخن شما مرا به فکر واداشت اینک غسل کرده و توبه نموده ام و آمده ام تا شما مسائل دینی را به من بیاموزید لبخند رضایت بر لبان ملا محمد تقی نشست و با روی گشاده او را به خانه دعوت کرد و از او پذیرائی نمود. 📗قصص العلماء، ص233 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2