eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
128 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢توسل به (ع) در مِنا... 📖: به رفته بودم، پایم سوزش پیدا کرد آن را بستم. به و رفتم وقتی می‌خواستم به روم از راه رفتن عاجز بودم و سعی کردم وسیله‌ای فراهم کنم، ولی موفق نشدم. عاقبت با همان پا خود را به مِنا رساندم و یک نفر از بغداد هم همراه من بود. هرچه گشتیم که چادر خودمان را پیدا کنیم نتوانستیم، تا بعداز ظهر می‌گشتیم و در آن هوا خیلی بـی‌حال و مضطرب شدیم. همراه من از ناراحتی و گرما، سر خود را داخل یکی از خیمه‌ها کرد. وقتی به او گفتم: بیا فلان کار را انجام دهیم، دیدم گریه می‌کند و مضطرب و شده است. من رو به قبر مطهّر (ع) کردم و عرض کردم: آقا، مضطرّ شدیم، به ما عنایت فرمایید. همان گاه دیدم کسی بالای سر ما ایستاده و بدون سابقه به ما می‌گوید: چادر خودتان را می خواهید؟ گفتم: آری. گفت: همراه من بیایید. ده قدمی رفتیم ما را به چادرمان رساند، نگاه کردیم دیدیم آن مرد نیست... 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔆داستان‌هایی واقعی از کرامات ائمه اطهار(ع) به عالمان و زاهدان 📣کتاب به چاپ بیست و دوم رسید. 🖋نویسنده: 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی: 📚قالب کتاب : 📖تعداد صفحه : 448 صفحه 📔نوع جلد : شومیز 💰 قیمت پشت جلد: 220.000 تومان 🎁 قیمت‌ با تخفیف ویژه: 198.000 تومان برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/4328 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢راهکار مرحوم (ره) برای حاجت‌روایی و شفای بیماری 📖(ره): من دو داشتم که سخت از آن و بودم. اول اینکه هر سال می‌گرفتم به حدّی که از درد فریادم بلند می شد و دوم اینکه دستم در فصل زمستان ورم می‌کرد و می‌شد و ترک برمی‌داشت و از لابه‌لای پوست آن می‌آمد، به طوری که باید تیمّم می‌کردم. من این دو را داشتم اما ، ولی هر دو کسالت به عنایت و فضل (س) و (ع) برطرف شد، به طوری که هم اکنون بحمداللَّه اثری از هیچ‌کدام آن‌ها وجود ندارد. من همان طوری که مرحوم (از منبری‌های معروف ) فرمود: بر اساس روایت «استعینوا فی قضاء الحوائج بکتمانها» خود را کردم و به نیاوردم، ولی (س) و (ع) از روی لطف و عنایتی که به من داشتند و دارند، مرا دادند. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢توسل به (عج) در اوج درماندگی و اضطرار 📜فرزندشان در اثر سرما درگذشت. خودش را با تسکین می‌داد اما همسرش بسیار بی‌تابی می‌کرد. روزی به نزدیکی منزل که رسید همسایه‌ها را دید دور خانه‌اش جمع شده‌اند. فهمید همسرش بدحال شده و شده است. تشخیص پزشکان بود. تصمیم گرفت متوسل شود به (عج) اما بابت اعمالش از آقا می‌کشید. به خدا گفت: خدایا هرچه هستم آفریده توام، تو را به ذات مقدّست سوگند که ولیّ خود را مأمور شفای بیمار من قرار بده. شب از نیمه گذشته بود که سروصدایی از حیاط بلند شد. به حیاط آمد و دخترش را خندان دید. از قضیه جویا شده بود. گفتند همسرش ناگهان صدا زده است: بلند شوید و را بدرقه کنید و خودش تا حیاط راه رفته بود... ♻️برگرفته از: 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢 بی‌سوادی که را با معجزه و کرامت خدا حفظ کرده بود! 📖حجت‌الإسلام والمسلمین شاهرخی خرم آبادی از که همه قرآن را با اعجاز و کرامت از حفظ بود، نقل کرد که: من از او آیه‌ای را پرسیدم و گفتم: چند تا میم دارد. گفت: یازده عدد. وقتی میم‌های آن آیه را شمردم، دیدم ده میم دارد. گفتم: ده میم دارد. گفت: اشتباه حساب کردی دوباره بشمارید. وقتی دوباره شمردم، دیدم درست می گوید، یازده میم دارد. خیلی مایه تعجب و شگفتی بود که وی می توانست هر سوره را از آخر شروع کند و به اول آن ختم نماید، همچنین وقتی کتاب مغنی را که یکی از کتاب‌های ادبی حوزه است، به او می‌دادم و می‌گفتم: قرآنِ آن را بخوان! آیات قرآنی را تلاوت می‌کرد، با اینکه آیات از غیر آن‌ها مشخص نبود. به وی گفتم: تو که سواد عربی نداری، پس چطور قرآن را تشخیص می‌دهی؟ گفت: . 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢عنایت (عج) به بیماری ناعلاج و درمانده 📜یکی از چشمانش عیبی پیدا کرد. پزشک تشخیص غدّه‌ای داد در مغزش که می‌بایست کاسۀ سر برداشته شود. بسیار بی‌تاب شد. بعضی از دوستانش ذکرهایی را گفتند برای برآوردن حوایج. به آن ذکرها مداومت کرد. تا اینکه روزی در عالم خواب قافله‌ای دید که به‌طرف خانه خدا می‌روند و در پیشاپیش آن‌ها امام عصر(عج) سوار بر اسب. وقتی به ایشان رسیدند، پیش خود گفت حالا به من توجه می‌کنند ولی توجه نکردند و گذشتند. شروع کرد به ناله و زاری و اظهار تأثّر از عدم توجه امام. ناگهان دید امام برگشت و انگشت مبارکشان را بر چشم او گذاشت. از خواب بیدار شد. متوجه شد چشمش عیبی ندارد. به پزشکش مراجعه کرد. اثری از غده وجود نداشت. ♻️برگرفته از: 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢ماجرای عنایت (عج) به بانویی پاکدامن 📜بانویی بود و . یک‌بار خدمت (عج) مشرف شده بود؛ در . طواف کرده بود با حضرت(عج) بی‌دغدغه از برخورد با نامحرمان. این بار مبتلا شده بود به . آزمایش‌های زیادی داد. به دکترهای متعددی مراجعه نمود. مؤثر واقع نشد. از همه‌جا که برید متوسل شد به (عج). گفته بود: آقا! من توفیق پیدا کردم در کنار شما کنم، حال چگونه حاضر می‌شوید این اندازه به دکترهای نامحرم مراجعه کنم. دستی روبه‌روی صورتش قرار گرفت. به او گفته شد: خوب شدی. گرفته بود و دیگر اثری از بیماری نبود. ♻️برگرفته از: 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔺تورق / دعای شما به ما رسید! ادامه را اینجا mehrnews.com/x3554k بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/4328/ 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔴 با سلام کردم! 📜آقای بلورساز از تجّار محترم مشهد خدمت رسیدند و گفتند: دندانم دچار بیماری خاصی شده بود که بالاخره به جراحی کشید. پس از عمل جراحی متوجه شدم که لال شده و زبانم از کار افتاده و دیگر قادر به تکلّم نیستم. به دکترهای زیادی در شهرهای مختلف رجوع کردم، نتواستند زبانم را معالجه کنند و گفتند: اعصاب زبان در حال جراحی دهان صدمه دیده است و دیگر باز نمی‌شود و نمی‌توانید صحبت کنید! یکی از اخیار تهران وقتی مرا به این حال دید، به من گفت: فلانی! شما خوب است چهل شب چهارشنبه به بروید. من این حرف را پذیرفتم و قرار گذاشتم که روزهای سه‌شنبه از مشهد به تهران بیایم تا شب چهارشنبه در حضور داشته باشم. هفته سی و هفتم در مشغول اعمال بودم که ناگاه متوجه شدم نورانی شد و (عج) تشریف آوردند، من با خود گفتم: چگونه با این عدم قدرت بر تکلّم می‌توانم خدمت برسم و مشکل خود را عرض کنم؟ در این فکر بودم که ناگاه متوجه شدم آقا به طرف من آمدند و به من فرمودند: سلام کن! با عنایت حضرت سلام کردم، در حالی که زبانم نیز باز شد و قدرت تکلم گذشته را پیدا کردم. ♻️برگرفته از: 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
مسجد از وجود او روشن است. 🍃شخص موثقی از یکی از اخیار به نام شیخ اسماعیل سرخابی نقل فرمود: مرحوم آیت‌اللّه حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نقل فرمودند: 🍃عموی من با چند زن دیگر به مسجد جمکران می‌روند. وقتی شب می‌شود درها را از پشت می‌بندند و چند سنگ پشت در می‌گذارند تا کسی نتواند وارد مسجد شود، چیزی نمی‌گذرد که ناگهان می‌بینند جوانی در مسجد مشغول خواندن نماز است و مسجد از وجود او روشن شده است، آن‌ها با دیدن این منظره از هوش می‌روند و صبح روز بعد مردم برای انجام نماز به مسجد می‌آیند با درهای بسته‌شده از پشت مواجه می‌شوند، چاره‌ای نمی‌بینند مگر آنکه با نردبان وارد مسجد شوند. پس‌از وارد شدن به مسجد و باز کردن درها آنان را مشاهده می‌کنند که غش کرده‌اند و از هوش رفته‌اند. ♻️برگرفته از: 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒 https://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
💫داستان‌های واقعی از کرامات اهل بیت(س) در حق عالمان و مؤمنان 📣کتاب به چاپ بیست و سوم رسید. 🖋نویسنده: 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی: 📚قالب کتاب : 📖تعداد صفحه : 448 صفحه 💰 قیمت پشت جلد: 220.000 تومان 🎁 قیمت‌ با تخفیف ویژه: 198.000 تومان برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/4328 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
♨️امداد (عج) و حفظ 🔹مرحوم حجة الاسلام آقای مجد پدر مرحوم حجة الاسلام در سفرنامه خود کرامتی از امام زمان(عج) نقل می‌کند که حاصل آن چنین است: 🔸شیخ عبیدا که یکی از اشرار کُرد در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بود با ۶۰ هزار نفر سوار به طغیان برداشت و به هر کجا می‌رسید همه را قتل عام می‌کرد. 🔹یک شب ساعت ۴ از شب گذشته مرحوم وقایع نگار پیش خدمتش آقا شیخ علی را نزد من فرستاد که با عجله پیش او بروم. من هم خدمت او رفته و دیدم که نشسته و دو سه نامه باز شده در پیش رو دارد و همینطور مدام بر روی زانوی خود می‌زند و گریه می‌کند. 🔸تا بنده وارد شده و سلام کردم صدای آن پیرمرد بلند شد که: فلانی مردک آمد! گفتم مردک کیست؟ گفت بیا ببین، آقا میرزا داوود از تبریز نوشته است که تبریز سر کوچه‌ها را سدبندی کرده‌اند و شیخ عبیدا مردم میاندوآب را قتل عام کرده و با ۶۰ هزار سوار و تفنگ‌های مارتین که از فاصله دو فرسخی هدف را می‌زنند قصد دارد که تهران را تصرف کند، او بچه‌های کوچک را به هوا پرتاب کرده و سپس با شمشیر به دو نیم می‌کند. شیخ عبیدا در کمال خاطرجمعی گفته است «روز جمعه وارد تهران می‌شوم و در تکیه دولت نماز جمعه می‌خوانم و بر تخت خواهم نشست.» اگر چنین شود تکلیف ما چیست؟ ما باید چه کار کنیم؟ 🔹گفتم جواب جنابعالی دو کلمه آرامش بخش است و آن این است که: آیا جناب عالی اعتقاد به (عج) دارید یا خیر؟ گفت لعنت خدا بر منکر امام زمان(عج) گفتم: «پس خاطرت جمع باشد که آن آقا خودش در چنین مواردی اسلام و دین و مذهب را حفظ می‌کند زیرا او در همه عالم امکان متصرف است.» 🔸گفت شما شب را با اطمینان خاطر می‌خوابی گفتم: بلی کسی که چنین صاحب و حافظی داشته باشد چرا آسوده خاطر نخوابد؟ 🔹 آن شب گذشت تا آنکه سپاهی از تهران با ۳۰۰۰ نفر مامور شده و به شتاب تمام به سوی شیخ مذکور حرکت کردند. یک هفته بیشتر نگذشته بود که خبر فرار کردن شیخ عبیدا رسید... 📙از کتاب 🖋 به قلم برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/4328 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran