ا❁﷽❁ا
🟢حفظ از خطر توسط حضرت رضا (ع)
📖#مرحوم_آقا_سید_عباس_تهرانی که در قداست و #تقوا نمونه و حجت بر دیگران است، فرمود: به قصد زیارت حضرت رضا(ع) به مشهد می رفتم. حدود سی فرسخ به یکی از شهرهای بین راه مانده بود که برادرم را در آنجا دیدم ازطرف مقابل میآمد، رو به من کرد و گفت: برادر! به #مشهد نرو که موردتجاوز دزدان قرار میگیری، دزدها به مال ما تجاوز کردند. برادر! مبادا به مشهد بروی که در معرض #خطر قرار خواهی گرفت.
من از شنیدن این جریان دلم شکست و متوسل به علی بن موسی الرضا(ع) شدم. بعد دیدم ماشین صدایی کرد و از زمین بالا رفت و حدود ده دقیقه نگذشت که وارد گاراژ شهر شدم و آنچه تعجب من را زیادتر میکرد، این بود که ماشین بنزین هم نداشت، اما پس از آن دیدم پر از بنزین شده است.
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #آیت_الله_سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢روزی که شیطان از #شیخ_انصاری(ره) عصبانی شد!
✅مکالمه #شیطان و یکی از شاگردان مرحوم #شیخ_مرتضی_انصاری(ره) در عالم خواب:
📖- برای همۀ همدرسهایت که در درس شیخ مینشینید، ریسمانهایی دارم. از کسانی چون شما چشم نخواهم پوشید، درحالیکه ممکن است چند روز دیگر چون شیخ مایه #رنج من شوید!
- مگر شیخ با تو چه کرده؟
شیطان #زنجیر ضخیم شکافتهشدهای را روی زمین انداخت.
- دیروز با این زنجیر گردن شیخ را گرفتم و تا میان بازار کشیدم؛ ناگهان تکانی خورد و حلقههای زنجیر را شکافت.
جوان چشمهایش را بست. شیخ را دید که تحتالحنک را باز کرده و پیش از درس #اعوذبالله میگوید.
- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم...
📘 #نخل_و_نارنج
🖋 #وحید_یامین_پور
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/72161
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢مرحوم حجتالإسلام #محقق_خراسانی استاد فنّ بیان و خطابه
📖#استاد_خطابه و فنِ بیان بود. بهجرئت باید عرض کنم که در عصر خود در بین #اهل_منبر نظیر و نمونهای نداشت یا کمنظیر بود. با تحمل زحماتی که در تحقیق مطالب برای ارائه آن در منبر برای شنوندگان بیان میکرد، انتظار داشت که شنوندگان هم گفتار او را درک و فهم نمایند. در راستای انتظار خود از مستمعان، مطلبی را فرمودند بدین مضمون: من در همه #امورات_مادی خود بیقید هستم؛ بدین معنا که هیچگاه در منزل دستور نمیدهم چه غذایی برایم تهیه کنید. هرگونه غذایی را تناول مینمایم. هرگونه لباسی را میپوشم. در هر مکانی میخوابم و در هر جا استراحت مینمایم، اما در یک مورد روحم بسیار لطیف و حساس است و آن اینکه اگر مطلبی را که با همه زحمت در تحقیق آن و با بیانی رسا و شیوا در #منبر مطرح نمایم، متوجه شوم که شنونده آن را درک و فهم نکرده است #متأثّر میشوم و در روحم اثر نامطلوب میگذارد.
📘 #خاطراتی_از_صالحان
🖋 #احمد_شهامت_پور
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4289
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢پاسخ جالب #آسید_علی_قاضی به کسانی که از او خواسته بودند کتابی بنویسد!
📖#مرحوم سید علی قاضی طباطبایی(ره): برخی از احباب بارها خواستند تا کتابی بنگاریم، اما بر این باوریم که پیشینیان چیزی که ذکر نشده باشد، باقی نگذاشتند. هرچه بوده در همین #مکتب_اهل_بیت(ع) بوده است.
برخی آثار را هم مکتوب کردیم، اما جهد خود را بر تربیت نهادیم و رسالت نگارش را به دیگران وانهادیم. چونان پدر، بر این باوریم که چون خود را پاکیزه داری، دگران را هم میتوانی که رحمت افزایی.
نیازی به امر و نهی دیگران نیست. اگر پاکی در تو رسوخ کند، اگر سپیدی بر تو غالب آید، دگران را هم میتوانی مددرسانی و دستگیری.
📘 #آسید_علی_آقا
🖋 #سید_هادی_طباطبایی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/120435
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢 آیت الله #سید_مرتضی_کشمیری و ذکر #حضرت_زهرا(س)
📖#آقا_سید_مرتضی_کشمیری میرسد به چند نفر که پشت درب بسته مانده بودند و کلید نداشتند در را باز کنند. شخصی میگوید: نام مادر #حضرت_موسی(ع) را بیاورید، قفل باز می شود.
آقای کشمیری میفرماید: اسم مادرم #حضرت_زهرا(ع) را میآورم.
اسم را میآورد و درب باز می شود.
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢کرامتی شگفتانگیز و عجیب از #شیخ_مرتضی_زاهد(ره)
📖در یکی از سالها آقا شیخ مرتضی زاهد در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بر بالای منبر بود. آن روز آقایان در داخل اتاقها حضور داشتند و جمعی از خانمها در گوشهای از حیاط نشسته بودند. در وسطهای جلسه ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد. خانمهایی که در حیاط نشسته بودند، میخواستند خودشان را جمعوجور کنند، همهمه و سروصدایشان بلند شد. در همین لحظه آقا شیخ مرتضی سرش را کمی بهسوی آسمان بالا گرفت و بهآرامی گفت:« مگر نمیبینی؛ نبار!»
آقا شیخ مرتضی دوباره به ادامه صحبتهایش مشغول شد. کمکم سر و صدای خانمها فرو نشست و ما هم که داخل اتاق بودیم متوجه شدیم دیگر خبری از باران نیست.
جلسه به پایان رسید و مردم در حال رفتن بودند. در موقع بیرون رفتن از خانه، همه خیال میکردند باران دوباره شروع به باریدن کرده است. ولی من ناگهان بهصورت تصادفی به پدیدهای بسیار شگفت و اعجابآوری واقف شدم. ابتدا شک کردم، ولی دوباره برگشتم و بادقت، داخل و خارج از خانه را نظاره کردم. باورکردنی نبود، ولی آنچه را میدیدم بسیار واضح و آشکار بود!
در بیرون از خانه در همهجا باران میبارید و فقط در فضای آن خانه باران نمیبارید. و من تازه متوجه شدم بعد از آن دعای آقا شیخ مرتضی زاهد، در همه این مدت باران در حال باریدن بوده است و فقط در فضای آنجا باران نمیباریده است!
📘 #آقا_شیخ_مرتضی_زاهد
🖋 #محمد_حسین_سیف_اللهی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4365
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢تلاش پدر در پرورش مرحوم #شیخ_مرتضی_انصاری(ره)
📖- پسرم! مدتهاست به فکر پیدا کردن استاد خوبی برای تو هستم. وقت آن است پیش استادی بروی که علوم شرعی را به تو بیاموزد.
مرتضی از اینکه پدرش تا این اندازه جدی با او حرف میزد، احساس مردانگی کرد و حرارتی زیر پوستش دوید. ملّامحمدامین حرفهایش را ادامه داد.
- شیخ حسین اکنون عالم خاندان انصاری و بزرگ علمای شهر ماست. بهزودی مدرسی برپا خواهد کرد. من امشب از او اجازه گرفتم که تو را هم به آن مدرس بفرستم.
مرتضی مردانه روبهروی پدر نشسته بود و به چهرۀ او نگاه میکرد. - چشم پدر! شاگرد خوبی خواهم بود.
- شک ندارم که چنین است. باسرعتی که تو قرآن را از بر کردی و فارسی و عربی آموختی، بیتردید فقه را هم خواهی آموخت.
📘 #نخل_و_نارنج
🖋 #وحید_یامین_پور
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/72161
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢عالمی که در حرم حضرت معصومه(س) جلوی رضاخان ایستاد!
📖پسازآنکه #رضاخان به سلطنت رسید و بیحجابی زنان را اجباری کرد، #عید_نوروزی خانواده او بیحجاب به قصد تفریح و سیاحت به #قم مسافرت کردند و به #حرم_حضرت_معصومه(س) وارد شدند.
در این هنگام، با اعتراض شدید مرحوم حاج شیخ #محمدتقی_بافقی_یزدی روبهرو شدند.
آنها از #حرم خارج شدند و بلافاصله ماوقع را به رضاخان گزارش کردند.
رضاخان خود را بهسرعت به قم رسانید و حاج شیخ را پس از ضربوشتم به #تهران فرستاد و زندانی کرد.
سپس به #حرم_حضرت_عبدالعظیم(ع) تبعید کرد و زیر نظر گرفت.
مرحوم #مشهدی_عباس_سبزی_کار که یکی از اولیای خدا بود در مدت #تبعید در خدمت معظم له بود.
میگفت در این مدت، #کراماتی از معظم له مشاهده کرده بود.
چون ارادت و موقعیت ایشان به #حضرت_ولی_عصر(عج) میدانست، مکرر از ایشان عاجزانه تقاضا میکرد راهی برای #زیارت آن حضرت به حقیر ارائه نمایند . روزی شیخ محمدتقی فرمودند: عباس! امسال به #عتبات_عالیات مشرّف میشوی و موفق به زیارت حضرت خواهی شد. و جزئیات آن را کامل بیان فرمود.
طبق فرمایش معظمله همان سال مشهدی عباس به طریقی معجزهآسا وسایل تشرفش به عتبات عالیات فراهم گردید. با تمام جزئیاتی که شیخ محمدتقی گفته بود به محضر امام زمان(عج) رسید.
📘 #خاطراتی_از_صالحان
🖋 #احمد_شهامت_پور
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4289
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢ماجرای کمک #آسید_علی_قاضی به یک نیازمند!
📖مرحوم سید علی قاضی طباطبایی(ره): روزی در دکانی بودیم که میوه و سبزی میفروخت، او ما را دیده بود که خم شده و مشغول سوا کردن کاهوهای پلاسیدهایم، هر آنچه را که به کار دیگران نمیآمد را جدا می کردیم.
آنها را به صاحب مغازه دادیم و حسابش را پرداختیم. کاهوهای پلاسیده را زیر عبا گرفتیم و روانه شدیم. آن فاضل و طلبه جوان، ما را رها نکرد و به دنبالمان آمد. از سرّ این کار پرسید. به او گفتیم که ما این مرد فروشنده را میشناسیم. فرد بیبضاعت و فقیری است. گهگاه به او مساعدت میکنیم. نمیخواهیم چیزی بلاعوض به او بدهیم. باید کرامتش محفوظ بماند.
📘 #آ_سید_علی_آقا
🖋 #سید_هادی_طباطبایی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/120435
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢شفای #سید_اسماعیل_سجّاد با توسل به حضرت #علی_بن_موسی_الرضا(ع)
📖حجتالإسلام سید اسماعیل سجاد (از روحانیان #مشهد_مقدس و بسیار موثوق): من در حدود دوازدهسالگی بودم که جوشی در سفیدی چشمم ظاهر شد، نزدیک بود به سیاهی چشمم برسد. اگر به سیاهی چشمم می رسید، بیناییام بهکلی از بین می رفت.
دوستان به من گفتند: باید پیش حسینخان طبیب بروید. نزد او رفتم و او پس از معاینه نظر داد که باید چشمم جراحی شود. وقتی نتیجه طبابت این شد، تصمیم گرفتم نزد حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) بروم تا از ایشان شفا بگیرم. یقین هم داشتم که آن حضرت مرا شفا خواهند داد.
با حالت توجه و توسل و با چشمانی گریان، وارد حرم مطهر شدم و از آن حضرت شفا خواستم. چیزی نگذشت که یقین پیدا کردم حضرت مرا شفا دادهاند. از حرم مطهر بیرون آمدم و در آینهای نگاه کردم. دیدم اثری از آن جوش در چشمم نیست و به عنایت حضرت بهکلی محو شده است.
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢 #آقا_شیخ_مرتضی_زاهد(ره) و حکومت نظامی
📖حکومت نظامی اعلام شده بود و مردم بعد از ساعتى معیّن از شب، حق بیرون آمدن از خانههایشان را نداشتند. در آن دوران یکی از جلسههای آقا شیخ مرتضی زاهد بى اندازه به طول میکشد و تا بعد از ساعت حکومت نظامی ادامه مییابد. آن شب آقا شیخ مرتضی با چند نفر از دوستان و رفقایش در حال بازگشت از جلسه بودند که در راه با تعدادی پاسبان روبه رو می شوند. دوستانش با ترس و دلهره به آقا شیخ مرتضی میگویند: «آقاچند پاسبان دارند به این سو میآیند؛ چه باید بکنیم؟» و آقا شیخ مرتضی زاهد جواب میدهد: «نگران نباشید و همگی بیایید در کنار من بایستید.»
او به کنار دیوار میرود و همه همراهانش نیز در کنارش میایستند. آقا شیخ مرتضی شروع به گفتن کلماتی میکند. پس از لحظاتی پاسبانها به آن ها نزدیک میشوند و بدون اینکه آن ها را ببینند، درست از جلوى آنها رد میشوند و میروند...
📘 #آقا_شیخ_مرتضی_زاهد
🖋 #محمد_حسین_سیف_اللهی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4365
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran