مشاوره کیمیا
4️⃣ تابستان سال ۱۳۶۱ داوود هم هوای جبهه به سرش زد. 🥺 پانزده سال بیشتر نداشت؛ ولی هیکل درشت و چهار
سلام من هم کتاب رو شروع کردم و تقریبا به نصف رسیدم
خب طبیعتا در حیرتم از آدمهای به ظاهر معمولی که دور و برمون هستن و چقدر بنده های خوبی هستن و چقدر از پسِ امتحانهای بزرگ سربلند بیرون اومدن.
اینکه یه خانم دو بار بچه هاش از دنیا برن و سه بار هم شهید بده، حتی در همین نوشتن ساده هم خیلی سنگینه چه برسه که واقعا اتفاق افتاده باشه...
همش به خودم فکر می کنم و امتحانهای ساده که چقدر با ناراحتی ازشون عبور می کنم...
و چقدر شخصیت پدر خالقی پورها هم تا اینجا برام جالب بود... مرد به ظاهر ساده ای که بچه هاش رو با پشتکار اهل مسجد بارآورد... ما خودمون الان در همین زمینه ی به ظاهر کوچیک واقعا تنبلی می کنیم ولی همین آدمچطور بچه هاش رو با همین کار عاقبت بخیر کرد....
امیدوارم تمام مامانهای گروه نعمت خوندن کتاب رو داشته باشن...
#پویش_مادرانه
#جمع_خوانی_کتاب_درگاه_این_خانه_بوسیدنی
#پیام_مخاطب
مشاوره کیمیا
4️⃣ تابستان سال ۱۳۶۱ داوود هم هوای جبهه به سرش زد. 🥺 پانزده سال بیشتر نداشت؛ ولی هیکل درشت و چهار
پنجاه صفحه ی دوم را از پشت شیشه ی اشک خواندم، کاملا بارون خورده و تار؛ هر چه تلاش کردم تاری دید را کم کنم مرتب بارون می زد و بارون...
وجه تسمیه کتاب برایم روشن شد، نه تنها درگاه این خانه بوسیدنی ست، پاشنه ی در هم بوسیدنی ست...
پدرِ خانواده ی متمکنی که به لبنان رفته و در مقابل هجوم اسرائیل می جنگد..
این قسمت کتاب، هم زمانی سن #فروغ و من را داشت...
منِ ۳۵ ۳۶ ساله آیا توان #فروغ را دارم؟؟!!!
پسر اولم بعد از دو نوزاد از دست داده، در عنفوان جوانی، بدون حضور پدرش شهید شده است...
آه تنها واژه ای ست که می توانم بگویم.
پلاک بدون زنجیر، بدن رشیدِ شیمیایی شده و هنوز چون سروی راست قامت بایستم؟!!!!!.
من که قالب تهی می کنم.
روح از جانم گذر می کند و جسم نحیفم به دامن زمین خواهد افتاد...
چه خانه ایست این خانه...
#همراهش_شوید...
#دورهمی_دختران_شهید_چمران
#مادر_سه_شهید
#فروغ_منهی
#صبر_بی_انتها
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#پنجاه_صفحه_دوم
#قسمت_دوم
#پویش_مادرانه
من سعی کردم خیلی از ماجرای کتاب نگم، تا خودتون بهش برسید...
مامانا همراه شوید که خیلی زیباست
#پویش_مادرانه
#جمع_خوانی_کتاب_درگاه_این_خانه_بوسیدنی
#پیام_مخاطب
تا حالا چیزی از هوم اسکول شنیدین؟ 🤔
بچه هایی که تو خونه با روش های متفاوت درس میخونن و فقط میرن امتحانات رو به صورت رسمی میدن. 📝
اتفاقا تو کتاب هفته چهل و چند یه روایت با همین موضوع بود.
روایت «نامدرسه» به قلم خانم «سوده شبیری» داستان مادریه که دغدغه حال خوب فرزندش رو داره.
با گریه ها و بی قراری فرزندش هنگام رفتن به مدرسه، ایشون و همسرش تصمیم می گیرن، دخترشون رو به مدرسه نفرستن و در عوض آموزش در خونه رو براش شروع کنن.
تلاششون رو میکردن تا شوق یادگیری رو در وجود دخترشون حفظ کنند و از لحظات معمولی اما واقعی زندگی برای آموزش استفاده میکردن.
روایت جالبیه حتما بخونید. 👌🏻
خلاصه ش اینکه خیلیا هستن که خود مدرسه رفتن رو حذف میکنن و از راه های دیگه ای به بچه ها آموزش میدن. 😌
پس به نظر میاد چالش های مدرسه رفتن بچه ها رو هم بشه حل و فصل کرد. 😉
راستی تکه های جالب این روایت از کتاب هفته چهل و چند رو براتون میزارم وضعیت. 📚
نظر شما چیه؟ آموزش بچه هارو خودمون بگیریم دستمون بهتر نیست؟ @f_sh_1995
#چالش_های_مدرسه
#مدرسه_خانگی
#مامان_سادات
#هفته_چهل_و_چند
@rahche
مشاوره کیمیا
تا حالا چیزی از هوم اسکول شنیدین؟ 🤔 بچه هایی که تو خونه با روش های متفاوت درس میخونن و فقط میرن امتح
روایت نا مدرسه رو اینجا به صورت رایگان بخونید، احتمالا بعضی سوالاتتون برطرف میشه 😉🍁🍁
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://atraf.ir/bikaghaz/%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A2%D9%86%E2%80%8C%D8%AC%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/amp/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کمی هم خندههای زیبا ببینید😍
فرزندان غزه که به مدرسه آنروا پناه بردهاند با امید و عشق برای وطن میخوانند.
دوشنبه مون به امید خیر و خوشی⚘️
@rahche
گذر زمان خیلی چیزارو متفاوت کرده. 🫠
ما قدیما شاید با تبریک یا هدیه خیلی ساده کلی خوشحال می شدیم ولی بعضا تو مدرسه ازش بی نصیب می موندیم. 😒
ولی الان باید تشکر کرد از معلم خوش ذوقی که حواسش هست روز دانش آموز رو برای بچه هاش به یاد موندنی کنه.
برای هدیه هایی که براشون تهییه کرده به سلیقه رنگی هر بچه و چیزهای جذابی که تو این سن چشماشون رو قلبی میکنه توجه داشته. 😍
نیایش بستش رو باز نکرد تا وقتی همه اعضا خونه بیان و با جزییات به همه نشون بده 🥰 🎁
#مامان_مهندسه
#روز_دانش_آموز
#معلم_اهل_دل
@rahche
مشاوره کیمیا
4️⃣
فقط یک جمله شنیدم:
- داوود به شهادت رسیده؛ ولی مفقودالاثره.😟🥺
جمله اش در سرم چرخید. 😞
لحظه ای طول کشید تا معنی اش را بفهمم. گوشی از دستم افتاد. مستاصل و درمانده.😶
یاد سفر مشهد افتادم که قرار بود عید دسته جمعی برویم. 🙈
نگاهم در نگاه خانم شعبانعلی گره خورد:
- من چی کار کنم؟ 😔
نمی دانستم از قبل خبر دارد و عمدا آمده خانه ی ما که موقع شنیدن خبر کنارم باشد. گوشی تلفن راسر جایش گذاشت. مهربان نگاهم کرد: 🥲
- وضو بگیر، دو رکعت نماز بخوان.
مثل مسخ شده ها. نه صدایی می شنیدم، نه چیزی می دیدم. سرم روی تنم سنگینی می کرد. 😪 وضو گرفتم. فکر می کردم زمان ایستاده. انگار قرار بود تا ابد در آن حالت شوک بمانم. در سجاده ایستادم. دست های کرختم را به سختی تا کنار گوشم بالا آوردم. یادم نیست چه نیتی کردم؛ ولی الله اکبر که گفتم، از این دنیا جدا شدم.
من بودم و خدا و اشک و بوی بهشت. 🦋🌱
آیات در جانم می چرخیدند و روحم را صیقل می دادند. انگار خدا آمده بود پایین، نزدیکِ من، کنار سجاده ام. 🥲
حضورش را بیشتر از همیشه حس می کردم. میان لحظه های نمازم، میان اشک هایم، آه و نفس های درهم پیچیده.
دستم را گرفت و به آسمان برد. در آغوشش هیچ چیز نمی توانست ناراحتم کند. 🥹
در گوشم نجوا می کرد و من اشک می ریختم.🥹 دلداری ام می داد. روزهای زندگی ام را برایم ورق می زد و باز من اشک می ریختم. چشم می بستم و باز می کردم. هیچ چیز نمی دیدم. نه داوود، نه خانه، نه بچه ها و نه حاجی.
فقط خدا.
همه ی تنهایی ام را پر کرده بود.
دیگر چه می خواستم؟
طعم آن دو رکعت نماز هیچ وقت برایم تکرار نشد. نفهمیدم چقدر طول کشید؛ ولی وقتی تمام شد، دیگر فروغ قبل نبودم. آرامِ آرام.😌😌
ادامه دارد...
#پویش_مادرانه
#شهادت_رسول
#دو_رکعت_نماز_عشق
#فروغِ_آرام
#جمع_خوانی_کتاب_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
@rahche
43.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مامان عزیز
این روزها اشک ریختن و لایک و استوریِ پست های فضای مجازی تنها کاری نیست که از دست ما برمیاد. 👌🏻
این ما هستیم که کمک میکنیم قهرمان این جنگ نابرابر و ناحق درست بشینه تو دل فرزندامون. 🙂
بلند شو ! 💪🏻
با بازی و نقاشی، با همراه داشتن و به چشم آوردن پرچم فلسطین، نذار غزه و فلسطین رو از روی زمین محو بکنن. 🇵🇸
میدونی که دعای مادرها خیلی میگیره، دست بچه ها رو بگیر و با هم نذر کنید برای مرد و زن و بزرگ و کوچیکِ غزه...
به امید ظهور حجت خدا روی زمین 💚
🔵 بفرست برای مامان ها تا ایده بگیرن😊
🟣 دیگه چه کارهایی میشه کرد؟ 🤔 برامون بگو @f_sh_1995
#فلسطین_مظلوم
#والدگری
#اثرگذاری
#مامان_سادات
@rahche
دیروز یکی از دوستام یه راهکار کوچیک ولی حال خوب کن بهم داد. گفت صبح هر وقت بیدار شدی دعای همون روز رو بخون. یک صفحه است ولی تا شب احساس خوبی داری. امروز شروع کردم خودم رو انداختم در پناه امام سجاد ، امام باقر و امام صادق و بهشون گفتم:
من در این روز مهمان شما و پناهنده به شمایم، پذیرای من باشید و پناهم دهید..
سه شنبه مون به خیر و خوشی🏵
#حرف_حساب
@rahche
مشاوره کیمیا
تا یک هفته دورمان شلوغ بود. 😢
غریبه و آشنا می رفتند و می آمدند؛ ولی امان از روزی که خانه خلوت شد. 🥺
من ماندم و جای خالی داوود. پسرم همه جا بود و هیچ جا نبود.
داشتم دیوانه می شدم. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. 😶😓
ماشین بافندگی را روشن کردم. رج به رج با یاد داوود می بافتم. 🧶 همیشه کنارم می ایستاد تا بافت پلیورها تمام شود. اتویشان کند، ببرد به ستاد کمک های مردمی جبهه، در مسجد تحویل بدهد. 🥺
می بافتم و قربان صدقه اش می رفتم.😘 می بافتم و اشک می ریختم.😭 می بافتم و باهم حرف می زدیم.👩👦 نمی بافتم و قهر می کردم تا برگردد؛ ولی فایده نداشت. 😞😢
داوود بر نمی گشت. رفته بود به جایی خوب؛ ولی دور. 😶🌫
اگر آن روز ها حاجی کنارم نبود، دوام نمی آوردم. شده بود سنگ صبورم. 😌
می خواستم بروم مسجد، یاد داوود می افتادم. تلویزیون مارش عملیات می زد، یاد داوود می افتادم. غذا کوکو سیب زمینی داشتیم، یاد داوود می افتادم.
سر سفره اشک می ریختمو زبان می گرفتم. می سوختم و می سوزاندم. 😥
کیفی را که روز تشیعش دستم داده بودند هر روز خالی می کردم و با وسایلش روضه می خواندم. 🥺
فدای دل مهربانش. رویش نمی شد زیاد ابراز محبت کند. با من پانزده سال اختلاف سنی داشت و خجالت می کشید. 🫣
عکسم را که در کیفش دیدم دلم پر کشید برای محبتش. 🥹 کیف را روی صورتم می گذاشتم و زار می زدم. 🥲
وصیت نامه اش را حفظ بودم. خواندنش، کار هر روزم شده بود. در دلم می خواندم، بلند می خواندم، برای عزیز می خواندم، برای حاجی می خواندم، برای بچه ها می خواندم. 📃
دو روز قبل شهادت نوشته بودش:
" اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطاتها"
"امید بخشش از خداوند و شفاعت ائمه مخصوصا حسین (ع) را داشته و با تمامی گناهان و اشتباهات، در دل، عاشق حسین (ع) بوده و به نوکری او افتخار می کنم. زبان از تشکر برای محبت های پدر و مادرم عاجز است؛ ولی شما را به خدا مرا بخاطر اذیت هایم ببخشید و حلال کنید."🥹🥲
ادامه دارد...
#پویش_مادرانه
#تنهایی_مادر
#وصیت_نامه_داوود
#جمع_خوانی_کتاب_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
@rahche
در این سالها و به خصوص از کرونا به بعد، پای صحبت مامان هایی نشستم که نگران درس و مشق بچه شون بودن. 💬
مامان های پسرها تجربیات ناب تری داشتن، فشار خونشون در طول روز چند بار بالا و پایین شده بود و آخر سر به امید معجزه ای در روند آموزشی بچه شون، مستاصل شماره ی راهچه رو گرفته بودن.😟
در تمام این سال ها سعی کردم برای مامان ها جا بندازم که وظیفه شون مادریه و رسیدگی به تکلیف و درس بچه ها فقط در حد یادآوری به عهده شونه. 👩👧👦
ولی خب چالش ها زیادن. توقع مدرسه ها، شاگردهای زیاد در کلاس ها و مهمتر از همه ایده ال گرایی خود مادرها معمولا کارو خراب می کنه. 🤦🏻♀️
یادمه یه مامان بهم گفتن من از صبح که بچم میره مدرسه تا ظهر که برگرده،هیچ کاری نمی تونم بکنم. همش فکرم پیش اونه. اینکه داره چی کار می کنه، چه جوری درس جواب میده و ... فقط میتونم بشینم براش دعا کنم. 😖🤲🏻
از حرفاشون واقعا غصه دار شدم و بهشون گفتم اینطوری کم کم مریض میشین و از پا درمیاین. خودشونم قبول داشتن ولی می گفتن نمی تونم خودم رو تغییر بدم. 😒
شما فکر می کنین ما به عنوان مادر چقدر باید در فضای درسی بچه ها ورود کنیم؟ 🤔
@f_sh_1995
#مامان_مصطفی
#خاطرات_راهچه_ای
#مادران_نگران_تحصیل_بچه_ها
#چالش_مدرسه
@rahche
زمان رنج و گرفتاری، همون موقع که ذکر یونسیه رو زیرلب زمزمه میکنم، با خودم فکر میکنم دیگه از گیر کردن تو شکم نهنگ که بدتر نیست، خدا حتما دستمو میگیره.😊
پیامبر گرامی(ص) فرمودند:آیا به شما خبر دهم از دعایی که هرگاه غم و گرفتاری پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند:آری ای رسول خدا. آن حضرت فرمود:دعای یونس که طعمه ماهی شد:لا اله الا انت سبحانک إنّی کنت من الظالمین.
چهارشنبه مون به خیر و خوشی🍏
#حرف_حساب
@rahche
مشاوره کیمیا
📌 دوره قرآن و تربیت (ترم اول) ⏱️ مدت زمان دوره: ۲۰ جلسه پنج شنبه ها ساعت ۹ تا ۱۱ (۲۰ هفته) 🎁 جل
راهچه ای های عزیز
این دوره رو از دست ندید. فردا جلسه اول هست و رایگانه.
میتونید داخل کانال ایتا راهچه به صورت زنده (لایو) جلسه رو ببینید و بعدش ثبت نامتون رو قطعی کنید😊
راستی اگر سه فرزندی یا طلبه هستین و یا قبلا در دوره های کرامت شرکت کرده بودید، تخفیف شامل حالتون میشه. 😉
https://eitaa.com/rahche
@rahche
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* امروز فیلمی رو براتون آماده کردیم که خلاصه ای از کتاب رو از زبان فروغ خانم بشنوین و حظ ببرین🌹⚘😍🤩
خاطره شون از اینکه وقتی رهبر به منزلشون تشریف آوردند، خیلی جالبه🤩🥹 *
حتما ببینین. 😉
#پویش_مادرانه
#خلاصه_قسمت_های_قبل
#جمع_خوانی_کتاب_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
@rahche
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسرم ۶ سالشه. پیش ۲ نرفت و مستقیم کلاس اول رفت.
سر کلاس درساش خوب یاد میگیره، ولی توی خونه جون مارو بالا میاره تا تکلیف بنویسه. 😩 از معلمش پرسیدم هیچ مشکلی نداشت و گفت شاگرد خوبم هست، ولی تکلیف نمینویسه.
خیلی بچه با محبتیه ولی واقعا همه چیز را از سرش باز میکنه..
بعضی وقتا انقدر عصبانی میشم از مشق ننوشتن که مجبور میشم کتکش بزنم. 😔
چیکار کنیم؟ 😔
پاسخ مشاور رو بشنو 📢
برای ارتباط با مشاورین راهچه بزن روی لینک⬇️⬇️
https://chamraniha.com/consultation/
#مشاوره
#پرسش_و_پاسخ
#چالش_های_مدرسه
#تکلیف
#زهرا_شاه_حسینی
#مامان_مصطفی
@rahche
مشاوره کیمیا
* امروز فیلمی رو براتون آماده کردیم که خلاصه ای از کتاب رو از زبان فروغ خانم بشنوین و حظ ببرین🌹⚘😍🤩
امروز یه مقدار از نظرات شما رو در مورد #جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است بخونیم . 📚
شما طبق برنامه پیش رفتین؟ جلوترید و یا چند صفحه عقب تر؟ 🤔
@f_sh_1995
@rahche
مشاوره کیمیا
امروز یه مقدار از نظرات شما رو در مورد #جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است بخونیم . 📚 شما طبق بر
تا صفحه ۱۷۳
حتی یک ورق دیگر نمی توانم بخوانم.
از خبر شهادت #رسول و #علیرضا می ترسم.
از اینجا به بعد، ورق به ورقش را با احتیاط گذر می کنم.
مادر قهرمان از بی خبری بی تاب شده؛ و با هر صدای کوبیدن دَری، بر سینه می کوبد...
#رسول و #علیرضا بعد از عملیات مرصاد گم شده اند و کم مانده از بغض گلویش پاره شود...
همراه کتاب باشید تا نظاره گرِ زینبِ زمان باشیم...
#پویش_مادرانه
#جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#پیام_مخاطب
منم بخش اعظم کتاب رو گذروندم. با توجه به اینکه حاج خانم رو از نزدیک دیدم و آرامششون رو حس کردم، فقط خدا به ایشون قدرت تحمل این حجم از سختی رو در عین آرامش داده.
الان یک ماهه که ما با خبر جنگ غزه هر روز و شب دلمون نگرانه و غصه و گریه کارمون شده، خانوادههای رزمندهها ۸ سال این وضعیت رو داشتن. چقدر خودندن این کتاب مناسب احوال این روزهامونه.
خیلی خیلی دعاگوی بانیان این امر هستم.
خودتون و خانوادههاتون در راه امام زمان باشید❤️
#پویش_مادرانه
#جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#پیام_مخاطب
سلام و احترام
من هم کتاب رو تموم کردم، نمیتونم بینش وقفه بندازم. بخصوص اگر شبها که بچهها خوابن بگیرم دستم
چقدر خوووب بود این کتاب...🌸
کلی باهاش گریه کردم😔
#پویش_مادرانه
#جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#پیام_مخاطب
نمیدونید چقدر خوشحال میشیم وقتی مارو محرم میدونید و برامون از حس و حالتون یا نظراتتون میگید🥹
#جمع_خوانی_درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#پویش_مادرانه
#پیام_مخاطب
@rahche
مشاوره کیمیا
یه عادتی از نوجوونی داشتم، وقتی حال روحیم خوب نبود، نمی خواستم به چیزی فکر کنم و فقط میخواستم فکرای خوب کنم، چشمام رو میبستم و میگفتم حالا که طیرالارض نمی تونم بکنم حداقل تصورش رو که میتونم بکنم.
چندین روزه حال دلم خرابه، قلبم رو غم فشار میده، طبق عادت چشمام رو بستم. 😌
میرم بالا آسمان تهران رو رد میکنم، گرمسار، سمنان، سبزوار، شاهرود، به نیشابور که میرسم دور قدمگاه میگردم و میرم تا حرم امن سلطان اباالحسن الرضا(علیه السلام) جانم.
صحن انقلاب جلو مرقد شیخ حر عاملی روی زمین روبروی گنبد طلایی بشینم فقط زل بزنم و اشک بریزم. یا تو گوهرشاد عزیزم تو درگاهی در شبستون جنوبی دقیقا روبروی گنبد می ایستم. 🥺
آقا جانم شما امام رئوف عالمید، حال من نه حال مسلمین نه، حال مردم حق طلب عالم آشوبه، آقاجانم شما که با نگاهی غم دل میزدایید نگاهی کنید به دل غم زده مان که دارد میترکد...فقط نگاه کنم و نگاه کنم و نگاه کنم.... غم دل سبک میشه اما بازم میخوام برم.
از همون جا یه سره دل میره سمت غرب مرز خسروی، همون مرزی که اولین بار زمان صدام رفتم عتبات، بعثی های خبیثی که نمیزاشتن حتی مفاتیح با خودمون ببریم. همونا که بعدا داعشی شدن...
بعد هم زمان آمریکاییها با سگای وحشیشون... 😡
آه که الآن راحت اربعین از مرزا رد میشیم با استقبال مردم عراق مواجه میشیم یادمون نمیره روزای گذشته رو یادمون نمیره مدافعین حرم و حاج قاسم مون رو...آه حاج قاسم کجایی، هنوز اسمت رو میاریم چشامون تار میشه صورتمون خیس میشه... 😭
میرم تا نجف تو حرم دقیقا روبروی ایوون طلا... 🥹
ایوان نجف عجب صفایی دارد/حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
مگر نه اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: انا و علی ابوا هذه الامه.
پدر جان چه کنیم؟ پدر جان غم دلمون رو از جا کنده. آقا جان چه کنیم جز دعا...پدرجان میدونیم دل شما که پدر امت هستین پر غم تر است از غصه ی مظلومین فلسطین از کودکان بدون پناه... 🇵🇸
آه که شما از غصه خلخال کنده شده از پای زن یهودی در قلمروتان آنطور خطبه خواندید... امروز دل و قلبتان حتما در غم و فشار است ....چه بگویم که صاحب غم شمایید...🤦🏻♀️
مثل همیشه آغوش مهرتان باز میکنید و آرامش به قلبم میریزد. خودم را و روحم را روی فرش های عرشی رها میکنم.
در ذهنم متبادر می شود.
ان ینصرکم الله فلاغالب لکم
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
قل هل تربصون بنا الا الاحد الحسنیین
....
و خانه پدری که خانه آرامش است.
میخواهم بروم کربلا کنار بانو رباب روضه بخوانم و اشک بریزم....بچه ها فلسطین آب و غذا ندارند...خانه ندارند، خانواده ندارند... هر چند امید و ایمان دارند.
مادرانشان می گویند خون بچه هایمان از حسن و حسین رنگین تر نیست.
آه به فدای لب عطشان ۶ماهه که باب الحوائج است... بانو به حق ۶ ماهه و استیصالتان دعا کنید در حق این مردم مظلوم مقتدر....دعا کنید اللهم عجل لولیک الفرج ...
اشک امان نمی دهد.
#به_دعای_پدری_نیازمندیم
#امن_یجیب_المضطر
#مظلوم_اما_مقتدر
#یا_باب_الحوائج
#پیام_مخاطب
#فلسطین_مظلوم
@rahche
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صحبت های #حاج_آقا_اعلایی خط آخر مبحث #چالش_های_مدرسه باشه.
فقط یادمون باشه هیچ چیز حتی درس بچه ها ارزش اینو نداره که به خاطرش رابطه مادر و پدر با فرزندشون سرد و تاریک بشه.
#چالش_های_مدرسه
#حاج_آقا_اعلایی
@rahche