eitaa logo
کوثَر | حجت الاسلام مظفری
160 دنبال‌کننده
542 عکس
57 ویدیو
15 فایل
﷽ 🔹️کانال نشر سخنرانی ها صوت و تصویر اشعار و مقالات 🔸️حجت الاسلام مظفری
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی کمتر کسی است که با فضای فرهنگ و هنر و کتاب فارس سروکار داشته باشد و را نشناسد! چه در دوران پرتلاطم اصلاحات، چه در دوران محمود احمدی نژاد و چه فی الحال ، او در زمینه ی سینما ، فیلم ، تله فیلم، تئاتر ، کتاب ، هیئت ، بسیج و مقاله نویسی های فرهنگی ، مدنی و سیاسی فعال است. با اینکه در بینش و خط سیاسی صدوهشتاد درجه تفاوت داریم ولی ۱۲ سال قبل باهم جرقه ی هفته نامه "میعاد" البته به سردبیری او زدیم. به جرات میتوانم بگویم در بین حضرات تنها کسی است که همیشه در مقابل حرف جریان مقابل ، قدرت تمییز مفاهیم را دارد و مسایل مثبت و منفی را تفکیک میکند. همسفر سالهای متمادی بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که آشنایی با کتب را مرهون او هستم. او همواره سعی در دگر اندیشی، موافق با یورش فکری، معتقد به خرد جمعی، اصلاح طلب و اساسا پیرو تفکر است. فرصت ها و تهدیدها را دیده و پشت سر گذاشته! چه در زمان ۸۸ و چه بعد از آن او در اقناع اندیشه قدرت بالا و اصولا حافظه ی تاریخی قوی دارد. در دوران دبیرستان همیشه با روزنامه به مدرسه می رفتیم. او با "شرق" و "اعتماد" و "اعتماد ملی" مانوس بود و من با "کیهان" و "پرتوسخن" و "یالثارات الحسین". یکسال چشم انتظار می ماندیم تا ویژه نامه های روزنامه های احزاب در اسفندماه چاپ شود و با ذوق و شوق آن را مطالعه میکردیم. پیگیر مجلات فیلم و سی نما و فیلم‌نگار هم بودیم. این روزها که زندگی در جامعه کنونی دیگر رمقی برایم‌ نگذاشته که حتی دست به قلم ببرم و کما فی السابق مقالات فرهنگی اجتماعی و سیاسی بنویسم! و او با اینکه تفکری مخالف تفکر من داشت، هرطور شده آنها را مجدانه چاپ میکرد این روزها به حال آن دوران غبطه میخورم...‌ او اکنون در با هم قطارانش مشغول است. از فضای سیاسی و جناحی که فاصله بگیریم و به اول این متن برگردیم همواره با او بودن و به مباحث مهم فرهنگی و ادبی پرداختن را به جامعه گردی ترجیح میدهم. دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست @koosar_nab
باسمه تعالی این روزها که مطالبه ی در بازپس گیری ویلای آقای ، یک موج مطالبه گری را در افکار عمومی ایجاد کرده است، حاکی از درستی این اقدام و نشان دهنده و در جامعه ی امروز است. سوالی که باید از دوستان پرسید تا در موارد بعد دقت نظر داشته باشند این است که؛ اکنون که چند سال از اتمام دوران مسئولیت خطیر سرلشکر فیروزابادی میگذرد بازپس گیری اموال یا املاک این چنینی از ایشان یا افراد مشابه ایشان، با اینکه مهم است اما چرا الان؟! آیا جنبش عدالتخواهی نمیخواهد جهت بازپس گیری از مسئولینی که هم اکنون بر مسند ریاست نشسته و صاحبان قدرتند اقدام به موقع انجام دهد؟! @koosar_nab
بسم رب الشهداء والصدیقین 🛑 داستان رمز یا فاطمه الزهرا (س) شماره 1 به قلم : مشخص شدن هویت صبح یکی از روزهای مرداد ماهِ سال ۹۰ قرار بود با دو سه نفر از دوستان بریم قم اما از هیچکدوم خبری نشد. چندباری هم با حسین و سید تماس گرفتم اما جواب ندادند. ساعت داشت به ۹ صبح نزدیک میشدکه حاج یوسف راهپیما از گیلان تماس گرفت. حاج یوسف راهپیما جانباز شیمیایی ،راوی و مسول وقت انجمن راویان استان گیلان ، که ماجرای آشنایی ما در شلمچه سال ۸۶ حکایت مفصلی دارد‌. _سلام عمو +سلام‌مجتبی جان خوبی عمو _ممنونم . شما خوبید خانواده محترم خوبند؟ +الهی شکر الهی شکر همه خوبن _درخدمتم +مجتبی جان یه کاری باید انجام بدی کارستون _یا خدا! پس اشتباه شده. +نهههه گوش کن! شما توی شهدای شهر شیراز شهیدی بنام "سیدمحمد حجتی" دارید؟! _عمو سر صبحی مارو گرفتیاااااا ما ۱۴ هزار و پانصد شهید داریم‌‌ مگه من سیستم تفحص شهدام؟ + خب برو بنیاد بپرس. پیگیری کن بهم‌خبر بده _چشم چشم.... +مجتبی جان منتظرما.... _چشم.... همین امروز میرم تماس میگیرم و نتیجه رو عرض میکنم +باشه ممنون. فقط....... همه ی نکات عالَم توی همین "فقط" گنجانده شده بود.... این از اون "فقط" هایی بود که همیشه توی صحبت ها و یا روایتگری های حاج یوسف منتظرش بودم تا تیر خلاص و بزنه _"فقط" چی عموجان؟ +"فقط" کسی متوجه نشه حتی خانواده شهید تا بعد ماجرا رو بگم خیلی چیزها به ذهنم اومد اما حرفامو خوردم و گفتم الان نه! بذار برم آمار شهید و در بیارم به موقعش یقه حاجی رو میگیرم و سیرتاپیاز ماجرا رو میپرسم سریع حاضر شدم ، خودمو رسوندم میدان امام حسین(ع) (فلکه ستاد) ساختمان بنیاد شهید استان. مستقیم رفتم اتاق تحقیق یک آقای قد بلند کت و شلواری و خوش تیپ با احترام تحویل گرفت و با یک چای بسیار خوش رنگ پذیرایی کرد ماجرا رو توضیح دادم و اسم شهید رو ازم پرسید رفت پشت میزی که سیستم داشت و مشغول شد بلند بلند اسم ها رو میخوند و منتظر تایید یا رد من بود؛ سید محمد حجت جانباز محمد حجت ابادی حجت محمدی محمد حجت زاده و.... و... و کلی اسامی شبیه به این .... هرچی گشتن پیدا نشد بازهم با یه استکان چایی ما رو سرگرم کردن بلکه زمان بیشتری تحقیق کنند اما نشد.... تو دلم حدیث نفس میکردم و میگفتم " این کارا لیاقت میخواد. به هرکی بدن به تو نمیدن. برو یه کم رو خودت کار کن با این پرونده سیاهت. مگه شهید و شهادت الکیه. تو الان چندساله بی معرفت شدی. پیگیر کارهای شهدا نیستی. بر سر عهدی که باهاشون بستی نیستی." کارمند اتاق تحقیق گفت؛ حاج آقا! اگه بتونید یه سر به بنیاد شهید شیراز بزنید شاید اونجا راحت تر بتونید به نتیجه برسید تشکر کردم مستاصل راه افتادم به سمت بلوار مدرس ادامه دارد ...... ⭕️ کوثر ناب کانال @koosar_nab
🛑 داستان: رمز یا فاطمه الزهرا(س) شماره 2 به قلم: آفتاب بلوار مدرس طوری میتابه که مستقیم چشم ها رو نوازش میکنه و گاهی از شدت انعکاس نور مزاحمت ایجاد میکنه از میدان ولیعصر(عج) وارد مدرس شدم و همینطور در ذهنم ماجراها میگذراندم ماجراهایی که بارها منو شما از میان انبوه کتابهای شهدا خوانده ایم و حفظ کرده ایم مادر شهیدی که فرزندش به او وعده داده بود هرکس به مادرم بگوید و دعایش کند مستجاب می شود شهید حاج شیرعلی سلطانی که خودش قبر خودش را حفر کرد به گونه ای که فقط اندازه ی تن خود را حفر کرد و هنگام شهادت سر از تنش جدا شده بود و مثل اربابش معروف شد به "شهید بی سر" فدایی امام زمان (عج) شهید عبدالحمید حسینی و اون ماجرای تشییع شبانه و اتفاقات عجیب و.... راستی حاج یوسف گفت؛ شهید مفقودالاثر.........؟! وارد بنیاد شهید شیراز شدم ماشین را پارک کردم و پرسان پرسان رفتم تا طبقه دوم سمت چپ‌ِراهرو اتاق تحقیقات و پیدا کردم آقای جا افتاده ای که کت و شلواریست و البته قد کوتاهی دارد وقتی وارد شدم سلام کردم مشغول صحبت کردن با گوشی همراهش بود و فقط به نشانه احترام سری تکان داد! قریب به پانزده تا بیست دقیقه معطل نشستم و او در اواسط صحبتش چندبار از اتاق خارج شد و بازگشت کم کم میخواستم دهان به نقد باز کنم که از چشم هایم متوجه شد عنقریب است که زبان به شکوه باز کنم فورا چایی و بیسکویت و شکلات ردیف کرد و دقایقی هم با این پذیرایی سرگرم شدم تا بالاخره طرفین رضایت دادند و مکالمه ی شان تمام شد. با استقبال بسیار گرمی گفت: بفرمایید درخدمتم؟! گفتم؛ الان نوبته منه؟! گفت: بله ببخشید ، ایشون خانواده یکی از شهدا بود و بعد از مدتها تماس گرفته بود، باید تا پایان همراهی میکردم گفتم: عجب! چه خوب... پس شما همراهی هم میکنید! خندید و همزمان میزش را مرتب میکرد گفتم من حواله یکی از شهدا هستم آمدم و آمار یکی از شهدا رو میخوام بنام شهید "سیدمحمد حجتی" قبل از اینجا به ساختمان بنیاد شهید استان رفتم ولی متاسفانه در سیستم اطلاعاتی از این شهید ثبت نشده بود با طمانینه خاصی مجددا گوشیش را باز کرد و شروع کرد به مکالمه..... آقا محمود سلام خوبید؟ من صدای طرف مقابل را نمی شنیدم فقط از اینطرف میتوانستم متوجه کلیت صحبت ها بشوم چخبرا؟ خدا رحمت کنه مادر رو..... خواهش میکنم نفرمایید.... یک عزیزی آمده اینجا احوال اخوی شما رو میگرفت میفرستم بیان خدمتتون نمیدونم....فقط دیدم از شهید شما سوال میپرسن.... باشه باشه.... خدانگهدار‌.... من....متعجب بودم اما خب چون از ریز ماجرا خبر نداشتم زیاد حساس نشدم حاج آقا ادرسو بنویسید؛ فلکه فرودگاه_ به سمت کشاورزی_ سمت راست _ اولین مغازه_ساندویچی چکاوک اینم شماره برادر شهید تشکر کردم و برای اینکه دفعه دیگه ارباب رجوع رو زیاد معطل نکنه دوتا بیسکویت و شکلات برداشتم و گفتم اینم جریمه تون میبرم ..... از صندلی بلند شد و گرم و گرم تا درب اتاق مراسم بدرقه بجا اورد و خداحافظی کردم ادامه دارد....‌‌ ⭕️کوثر ناب کانال @koosar_nab
🛑 داستان : رمز یا فاطمه الزهرا(س) شماره 3 به قلم: با حاج یوسف تماس گرفتم و گفتم آدرس مغازه برادر شهید رو گرفتم چیکار کنم؟ گفت؛ برو اونجا و ببین برادرشون کی بودن و کجا شهید شدن و ..... گفتم دِ نَه دِ .... نشد حاجی!! من اینهمه این اداره و اون ادره رفتم برای اینکه به یه سرنخ برسم الان شما بفرمایید ماجرا چیه؟! گفت؛ قول میدی به هیچکس نگی؟ حتی خانواده شهید؟ حتی جایی مطرح نکنی فعلا؟ گفتم دست شما درد نکنه! اومدم ادامه بدم گفت....باشه....باشه..... از دستت تو ببین یکی از دخترهای من خواب دیده رفته به زیارت اون پنج شهید گمنامی که مقابل درب پادگان رشت مدفون هستن اما روی سنگ مزار اونها اسم پنج تن حک شده بود حالا من با هیچکدوم از اون ۴ اسم دیگه کار ندارم اما اونی که "یا فاطمه الزهرا" بود این بی دلیل نیست حتما شهید باید سید باشه و از اولاد حضرت زهرا(س) بعد شب دوم مجددا همین خواب تکرار میشه زیارت مزار شهدای گمنام..... اما همین شهید که روی سنگ مزارش حک شده "یافاطمه الزهرا" به دخترم گفته؛ من سید محمد حجتی اصالتا اهل شیراز اعزامی از پایگاه هوایی تبریز هستم و مجددا شب سوم باز همین خواب با همین کیفیت تکرار میشه و این شهید خودش رو به همین نحو معرفی کرده دنیا دور سرم میچرخید..... کنار گرفتم....سرمو گذاشتم‌روی فرمان بی خداحافظی قطع کردم..... به قول حاج یوسف؛ "شهدا بعضی حرص خوردن ها رو حواله میکنند" خدایا بازهم حرص خوردن؟ بازهم حرف و حدیث شنیدن؟ بازهم حرفهای این مدلی؟ از مدرس دور زدم به سمت رحمت .... خودمو رسوندم به مزار شهید اسلامی نسب یکسالی میشد که حالم طبیعی نبود..... فوت مادربزرگ فوت مادر..... اتفاقات جدید، اساتید قم و مشهد هزار راه نرفته هزار پیچ‌و خم در راه مانده هزار مشکل و بدبختی و خود درگیری این دو سال رو با هزار مشقت فکری و روحی گذروندم و الان دیگر تحمل فشار و شوک ندارم..... شاید تنها چیزی که در طول این سالها تونسته آرامش خاطر به من ببخشه همین انس با شهداییست که اگر بخواهم‌ مفصل از عنایات و کرامات آنها بنویسم بیان‌و قلم و دفتر از آن عاجز است. پاهایم توان راه رفتن نداشت..... خیس عرق شده بودم..... ؟ ؟ با من چیکار دارید؟ چرا وسط زندگی کردن های دنیاییمون مزاحم میشید؟ چرا نمیذارید به کارمون برسیم؟ نمیدونم این مسیر چطوری طی شد اما خودمو روی سنگ مزار سردارِ زهرایی شهید اسلامی نسب دیدم بیان این حالات از درک و فهم هرکسی برنمی آید جز آن کسانی که در این دنیا با شهید و شهادت انس گرفته اند (و اگر در این میان کسی شماتت کند حق دارد) شروع کردم دقایقی با شهید اسلامی نسب صحبت کردم او را به حضرت زهرا(س) قسم دادم من عاجزم! از صبح چخبره؟ این شهید اتفاقات در بنیاد و ... اصلا چرا شماره برادر شهید صاف توی گوشی اون آقا باید باشه؟ چرا وقتی آمار دقیقی در سامانه نبود این آقا با خانواده مرتبط بود؟ شماها متوجه میشید؟ من که نشدم!!!!!!! حتما کار از جای دیگری حواله شده و پیش میره سعی کردم حال طبیعی خودم را پیدا کنم اصلا به من چه! مگه من گفتم بدید تحویلم؟ به قول شهید بابایی: خدایا دستت را روی سرم بگذار تا هر راهی که تو میخواهی بروم.... راه افتادم به سمت فلکه فرودگاه در مسیر مدام با خودم دیالوگ داشتم چجوری با برادر شهید صحبت کنم؟ چی بگم؟ اصلا مگه میشه حرف زد؟ تجربه برخی خانواده های گذشته که تقاضاهای نشدنی داشتند ترسم را برای بیان بیشتر میکرد ضبط ماشین را روشن کردم یکدفعه صحبت های حضرت آقا را پخش کرد: " خدا به داد دل خانواده هایی برسد که شهید مفقود الاثر دارد!!!! هر لحظه برای آنها مثل شب عملیات است.... هرلحظه منتظر(بغض در صدای حضرت آقا) که آیا اکنون فرزندشان بازمیگردد یا شهید شده است..... احساسِ سنگینیِ عجیبی میکردم راه پیش نداشتم...‌اما راه پس چرا..... میتوانستم همینجا گوشی را خاموش کنم و برگردم میتوانستم هزار دروغ به حاج یوسف بگویم و خودم را خلاص کنم میتوانستم هزار راه دیگر را پیدا کنم اما...... مگر اون آقا در بنیاد به برادرِ شهید نگفت؛ خدا رحمت کنه مادر رو....؟! نکنه مادر این شهید سالها چشم‌انتظار فرزندش بود؟ نکنه این خانواده ی شهید بعد از ۳۱ سال هنوز چشمشان به درب خانه است..... ادامه دارد...... ⭕️کوثر ناب کانال @koosar_nab
🛑 داستان: رمز یا فاطمه الزهرا(س) شماره4 به قلم: خودم را تنها میدیدم.... راهی رفته ام که معلوم نیست چه خواهد شد..... یقه ام را نگیرند!!!! دعوا راه نیوفتد!!!!!!! جواب بنیاد و چی بدم؟!!!!! جواب خانواده شهید و !!!!!!!!!!!! چه کنم؟ بیخیال بشم؟ چهره ی مادرشهید و خانواده های شهدایی که بارها در طلاییه دیده بودم خانواده ی شهدایی که در بمب گذاری کانون دیده بودم لحظات تشویش و اضطراب آیا فرزندمان هست؟ نیست؟ تصمیم گرفتم هر واقعه ای را به جان بخرم خداروشکر دقیقا جلوی درب مغازه جای پارک بود به داخل مغازه رفتم اول دنبال چهره ای مشابه عکس شهید میگشتم اما نه.... آنچنان شباهتی نداشت از نوجوانی که پشت صندوق نشسته بود سراغ آقای حجتی را گرفتم گفت پشت یخچال هستند خیلی غیرمنتظره داد زد ؛ " آقا حجتی " ؟! مرد قدبلند و چهارشانه ای با عینک ذره بینی و درشتی از پشت یخچال ظاهر شد و با نگاهش به صندوقدار فهماند که " بله؟ چیه؟" جلو رفتم سلام کردم و خواهش کردم دقایقی وقتشون و به بنده بدن با کمال ادب و وقار دعوتم رو پذیرفتند چشمهایش از پشت ذره بین بزرگ نشان میداد اما مهربان بود پرسیدم شما خانواده ی شهید سیدمحمد حجتی هستید؟ گفت بله گفتم ممکن است مختصری از احوال و زندگی شهید را تعریف کنید؟ با همون لهجه ی شیرازی گفتند؛ " ما اول خونمون دَرِ آسونه (آستانه حضرت سیدعلاءالدین حسین ع )بود. بابام نونوُویی دُوشت و مادرُم خدا بیامرُز بیشتر خیاطی میکِرد بابام خیلی رو ماها حساس بود از بچگی مارو میبرد مسجد و روضه داداشُم سیدمحمد رفت تو مسجد عتیق ارتباط خوبی هم با آقوی دستغیب(شهید محراب آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب) دُوشت. بعد دیگه رفت تو نیرو هوایی ارتش دانشکده خلبانی درس میخوند *از اینجا به بعد باید از میان صحبت هایش صحت و سقم خواب و معرفی خودِشهید را پیدا کنم اگر آدرس هایی که برادرِ شهید میدهد با حرفهایی که در خواب، خودِ شهید بیان کرده مطابقت داشت نشان میدهد باید با جدیت بیشتری مساله را دنبال کنم* برادرِ شهید ادامه دادند؛ بعد دیگه ایشون رفت دانشکده یه مدتی هم رفت آمریکا خیلی هم رتبه های خوبی دُوشت( یک آلبوم کوچک در مغازه داشت که تعدادی از عکس های دوران آموزشی نیرو هوایی شهید را همزمان در لابلای تعاریف نشان میداد) بعد محل کارش افتاد تبریز همونجو هم ازدواج کِرد و خدا بهشون یه بچه ای داد فکر کنم سال ۵۹ بود که خبر بهمون دادن شهید شده" _خب شما چندتا فرزند بودید؟ +ما سه برادر بودیم(نگارنده؛ الان دقیق در ذهن ندارم مابقی این سوال را) _مادر و پدر در قید حیاتند؟ + پدرمون که خیلی سال هست به رحمت خدا رفتن مادرمون هم همین چندسال پیش عمرشون دادن به شما _خدا رحمتشون کنه _ما اگه بخوایم یه مصاحبه با شما داشته باشیم امروز عصر ممکنه وقت بذارید؟ +بله با کمال میل و قرار شد عصر ساعت ۴ در گلزار شهدا مجددا باهم ملاقات داشته باشیم خداحافظی کردم و با یک نفس راحت از مغازه بیرون آمدم خنده ی تمسخرآمیز به افکار همین چند دقیقه پیش خودم میزدم راه افتادم به سمت منزل در راه با محمد و بچه های تصویر برداری تماس گرفتم بچه های طراح صحنه ۲روزی بود که برای برداشت به کویر رفته بودند. با علی تماس گرفتم بچه های اکیپ او هم رفته بودند مشهد مجبور شدیم فقط با محمد و دوربینش هماهنگ‌کنیم وقتی به خانه رسیدم دیگر به خودم قول دادم به هیچ عنوان به این ماجرا فکر نکنم و اصلا تا زمانی که در منزل هستم طوری رفتار کنم که بابا یا علی متوجه تغییر حالاتم نشوند. بعد از ناهار سیستم را روشن کردم مصاحبه ها و تصاویر شهید مهدی خوش سیرت و شهید وحید رزاقی را نگاه کردم شهید وحید رزاقی، شهیدی که قبل از رسیدن به سن تکلیف وارد جبهه شد و ۱۲ یا ۱۴ روز بعد از تکلیفش ترکش خورد بچه های امداد هنگامی که خواستند او را از زمین بلند کنند گفته بود؛ امروز ۱۲ روز است که به سن تکلیف رسیده ام و خدا با ریختن این خون گناهان این ۱۲ روز مرا بخشید! چه می گویی رفیق؟ مسخره ست نیست؟ ما چه میفهمیم!!!!!! منو تو باید هم نفهمیم و مسخره کنیم!! اگر این مسخره بازی ها را در نمی آوردیم که شهید میشدیم ‌ همین شک و دو دلی های ما باعث میشود حقایق عالم را نفهمیم و حرف این نوجوان تازه به سن تکلیف رسیده را هضم‌نکنیم....‌ شهید وحید رزاقی ، وصیت نامه ی خود را با رادیوی قدیمی روی نوارکاست ضبط کرده است. جمله ی معروف او در وصیت نامه اش این است که " آنان که به هزار دلیل زندگی میکنند به هزار دلیل میمیرند و آنان که فقط به یک دلیل زندگی میکنند فقط به همان یک دلیل میمیرند" با حاج یوسف تماس گرفتم و ماجرا را توضیح دادم نکاتی در ذهنش بود برای مصاحبه گفت و نوشتم و آماده ی حرکت به سمت گلزار شهدا شدم ادامه دارد...... ⭕️کوثرناب کانال @koosar_nab
🛑داستان: رمز یا فاطمه الزهرا(س) شماره 5 به قلم: ⁦🇮🇷⁩ سوالاتی که حاج یوسف گفت رو نوشتم و سوالاتی که از ظهر تاحالا در ذهنم مثل قطار رد میشد همه را برای بار هزارم مرور کردم راه افتادم رفتم محمد را سوار کردم و با اقای سیدمحمود حجتی تماس گرفتم ضمن یادآوریِ قرارمون حرکت کردیم به سمت گلزار شهدا تقریبا ۲۰ دقیقه از ۴ گذشته بود که آقای حجتی تشریف آوردند اول نزدیک مزار شهید دوران قرار داشتیم سلام و احوالپرسی کردیم محمد مدام در تلاش بود صحنه ی خوبی رو ایجاد کنه برای مصاحبه آخرش هم بی هیچ زحمتی از آقای حجتی سوال پرسید؛ شما کجا راحت تر هستید؟ با جواب آقای حجتی هم سرد شدم هم ذهنم شدیدا درگیر شد ایشون گفتند:" میخواید بریم سر مزار خودِ شهید همونجا صحبت کنیم؟" با تعجب پرسیدم: عه؟! مگه شهید اینجا مزارشون هست؟ گفتند: " بله تشریف بیارید" حرکت کردیم به سمت قطعه ی سمت چپ خیابان ورودی گلزار تعداد زیادی از شهدا اونجا مدفون هستند اقای حجتی جلوتر میرفت محمد به فاصله یک قدمی پشت سر ایشان اما من هنگ بودم...... چی میشه آخرش؟! اول میگن مفقود الاثر!! بعد شهید گمنام مقابل پادگان رشت!!! بعد اینجا مزار شهید؟!!! حتما یک ماجرای این وسط هست که به قول حاج یوسف گاهی شهدا بر سر یک خواسته ای " لج " میکردند.... باید "لج" کرد تا ماجرا را فهمید خب محمد دوربینش را راه انداخت چندباری جای اقای حجتی را تغییر داد زاویه های فیلمبرداریش را تنظیم کرد با دست اشاره کرد که شروع.... سلام کردم از برادر شهید خواستم ضمن معرفی خودشان مختصری از زندگی نامه برادرشون و تعریف کنند ایشون مفصل تر از قبل زندگی شهید را شرح دادند تقریبا کل مصاحبه ۲۰ دقیقه طول کشید آخرین سوالم رو اینجوری مطرح کردم؛. ماجرای تفاوت متن زندگی نامه با اینکه الان مزار شهید اینجاست چیه؟ توضیح دادند که؛ مادرم خیلی بی تابی میکرد .. اصلا برایش قابل هضم نبود که بدن پسرش هم دستش را نگیرد! ما چندسال با بنیاد میرفتیم و میامدیم بالاخره یک شهید گمنامی را آوردند با هماهنگی قرار شد به مادر بگیم این شهید حجتی هست و به هرحال دفن میکنیم تا خانواده و مادر آرام بشن چون واقعا بی تابی های مادرم بی حد و اندازه شده بود و نهایتا اینجا شد یادمان برادرم اون چیزی که میخواستم باز هم بهش رسیدم.... پس این «مزار یادبود» شهید حجتی و در اصل مزار یک شهید گمنام هست بساط فیلمبرداری و مصاحبه رو جمع کردیم و با هم قدم زنان تا پای ماشین آمدیم از دهانم‌ پرید و پرسیدم؛ "اقای حجتی اگر احیانا یک روزی از برادر شما خبری بشود، بدنش پیدا بشود شما چه میکنید،" سعی کرد عادی باشه اما از چشمهاش میشد فهمید که عادی نیست گفت:" هیچی.... دیگه بعد از اینهمه سال فراق .... خوشحال میشیم" خداحافظی کردیم و راه افتادیم هنوز به سه راه دارالرحمه نرسیده بودم اقای حجتی زنگ زد: سلام حاج اقا یه سوالی پرسیدید من رفتم تو فکر خدایی خبری هست؟ گفتم چه سوالی؟ گفت همین سوال آخری که گفتید اگه یه روزی خبری بشه! خندیدم و گفتم نه بابا.... کلا سوال پرسیدم چون به هرحال گفتید مفقودالاثر هستند و ماجرای این سنگ مزار شیراز بیشتر یک یادبود هست اینجوری پرسیدم قانع نشده بود اما چاره ای جز تشکر و خداحافظی نداشت حالش را درک میکردم سرعت را بیشتر کردم و اول محمد را رساندم بعد رفتم درب خانه ی سید ، گفتم میای همین امشب بریم شمال؟ اونم خداروشکر پایه بود و قبول کرد بعدهم به حسین زنگ زدم اوهم گفت حاضر میشم رفتم خانه سریع بار سفر رو بستم و یه مقدار کار داشتم جلو انداختم و دیگه هرچی حاج یوسف زنگ زد جواب ندادم! نهایتا ساعت ۱۱ شب از شیراز راه افتادیم به سمت قم و بعد ان شاءالله گیلان.... چون خیلی فکرم درگیر بود نفهمیدم چطور رسیدیم قم رفتیم حرم مطهر توسلی به بی بی (س) داشتیم‌و‌بعد رفتیم حوزه سری به استاد معظم آیت الله موحدابطحی(ره) ساعاتی رو محضر ایشان بودیم بعد رفتیم منزل یکی از دوستان استراحت کردیم و صبح ساعت ۸ از قم راهی شدیم به سمت اتوبان قزوین رشت.... ادامه دارد...... ⭕️کانال کوثرناب @koosar_nab
🛑داستان: رمز یا فاطمه الزهرا(س) شماره 6 به قلم: نزدیک اذان مغرب بود که رسیدیم چابکسر مستقیم رفتیم منزل حاج یوسف بعد از نماز مفصل پذیرایی شدیم و ماجرای شهید را مجددا از زبان حاجی شنیدیم روایتگری ها و نظرات حاج یوسف خیلی‌برایم اهمیت دارد با موافقت جمع حسین فیلم مصاحبه ی برادر شهید حجتی را گذاشت و حاج یوسف به پهنای صورت اشک میریخت فیلم مصاحبه تمام شد و دقایقی به بحث و بررسی پرداختیم سید پدرش نزدیک به ۵ سال در اسارت بوده و ماجرای بسیار عجیبی تعریف میکرد از زمان اسارت بحث کشیده شد به مظلومیت بچه های جنگ بعد از قطعنامه به پیشنهاد حاجی فیلم مصاحبه با یکی از فرماندهان جنگ را دیدیم قرار بود شبکه ی استانی گیلان روی آن کار کند خیلی سربسته بگویم که نمیتوانم از آن حرفی بزنم اما بچه های جبهه و‌جنگ همه ی شان آنهایی نیستند که بعد از جنگ وارد سپاه شده و یا فرماندهی یا مسولیتی بر عهده گرفتند خیلی هایشان موجی شدند خیلی هایشات تحت مراقبت هستند خیلی هایشان الآن نزدیک به چهل سال است در یک حالت ثابت و‌ بدون تحرک هستند فقط سقف خانه را میبینند.... شیمایی ها را که دیگر نگو! خس خس سینه و دردسرهای همسرهایشان من از نزدیک با جانباز شیمیایی زندگی کردم از سرخ کردنی ها معمولی در منزل نمیشود درست کرد تا جانبازان اعصاب و روان که حتی به سر و صدای شستن ظرف حساسند خیلی از بچه های جبهه و‌ جنگ تصویر جوانیشان هم اکنون زینت بخش خانه هایشان و موجب دلگرمی زن و‌ بچه هایشان هست با حاج یوسف رفتیم منزل یکنفر بنام آقا مهرداد از ناحیه دو دست و هردو چشم جانباز است عکسش روی دیوار خانه بود مفصل و عمیق نگاهش میکردم چشم های سبز خوش رنگ به قول ابوالفضل سپهر؛ چشمایی که تا دیروز هزارتا مشتری داشت چِنِدش میاره امروز اما غمی نداره چونکه بجای مردم خدا؛ مشتریه چشاشه فیلم را نگاه کردیم اما متاسفانه هیچوقت موفق نشدیم آن فیلم را تا آخر ببینیم در اواسط فیلم انقدر حاجی گریه کرد که تنفسش به مشکل خورد و مجددا شیمایی اش عود کرد مجبور شدیم با اینکه پاسی از شب گذشته بود حاجی را تا صبح با کپسول هوا نگه داریم و صبح زود دسته جمع رفتیم بیمارستان جانبازان و تا ظهر حاجی بستری بود شب سختی را به صبح رساندم بیشتر از آنکه نگران حال حاج یوسف باشم نگران آینده ی بچه های جبهه بودم نگران آینده کسانی که درجنگ و دفاع مقدس حضور داشتند بعد از جنگ خیلی مسایل گریبانگیر آنها شد کسانی که خانواده ی شهید شدند با هزاران مشکل جدید مواجه شدند کسانی که جانباز شدند و میشد در منزل حضور داشته باشند به نوعی و کسانی که مجبور شدند برای همیشه با خانواده و زندگی طبیعی خداحافظی کرده و در گوشه ای از آسایشگاههای جانبازان باقیمانده عمر و جوانیشان را سپری کنند..... منو تو حتی حوصله ی فکر کردنش را هم نداریم اما رفیق... واقعا "آدم" ، "یک انسان" بخاطر من و تو رفت تا امروز امنیت داشته باشیم عزت داشته باشیم.... آن شب تا صبح در ایوان خانه ی حاجی که رو به دریا بود نشستم..... خواب به چشمانم نمی آمد راستی زینب ۵ ساله دخترِ حاج یوسف میداند بابا شیمیایی است؟ وقتی سینه های بابا به خس خس میوفتد به بچه چه میگویند؟ وقتی مجبور است تنفس مصنوعی بگیرد زینب کوچولو کجاست؟ میبیند؟ چندبار باید به بهانه های مختلف نباشد، نبیند، نفهمد.... بالاخره آخرش چه خواهد شد؟ همزمان با صدای اذان ظهر از بیمارستان خارج شدیم ادامه دارد..... ⭕️کوثرناب @koosar_nab
سلام✋🌹 امام زمان(عج) خطاب به علی بن مهزیار اهوازی فرمودند؛ قَالَ(صاحب الزمان) لِی(عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیارَ الْأَهْوَازِی): یا أَبَا الْحَسَنِ، قَدْ کنَّا نَتَوَقَّعُک لَیلًا وَ نَهَاراً، فَمَا الَّذِی أَبْطَأَ بِک عَلَینَا؟ >قُلْتُ: یا سَیدِی، لَمْ أَجِدْ مَنْ یدُلُّنِی إِلَی الْآنَ. قَالَ لِی: لَمْ نَجِدْ أَحَداً یدْلُّک؟ ثُمَّ نَکثَ بِإِصْبَعِهِ فِی الْأَرْضِ، ثُمَّ قَالَ: لَا وَ لَکنَّکمْ کثَّرْتُمُ الْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَی ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِی بَینَکمْ، فَأَی عُذْرٍ لَکمْ الْآنَ؟ 👈امام عصر (عج) خطاب به علی بن ابراهیم بن مهزیار در ضمن دیدار با وی فرمود: «ای اباالحسن! ما شب و روز در انتظار تو بودیم! چه چیزی باعث تأخیر تو در تشرف به سوی ما شد؟» عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته ام که مرا به نزد شما راهنمایی کند امام فرمود: « کسی را نیافتی که تو را (به نزد من) راهنمایی کند؟!... نه (این چنین نیست)، لیکن شما اموالی فراوان انباشتید و ضعفای مؤمنین را به زحمت افکندید و پیوند رحمی که در میان خود داشتید، قطع کردید، دیگر (و در این صورت)، چه عذری برای شما خواهد ماند؟» 📚دلائل الإمامة، ص542 🔻اما هیچ نیمه شعبانی به تلخی نیمه شعبان امسال نبود نه اینکه جشن ها تعطیل شده یا حرم ها بسته شده! 👈اینکه با توافق دولت تزویر و ناامید علی رغم تورم ۴۱ درصدی تنها ۱۵ درصد افزایش حقوق داشتند.. سفره کارگران و ضعفا بازهم کوچکتر شد... اگر حافظه تاریخی یاری کنید در مجلس قبل میخواستند حقوق نمایندگان را تا ۷۰ درصد افزایش دهند..... أین قاصم شوکت المعتدین..... 🛃 @koosar_ir
سلام✋ *شب جمعه آخر ساله* 👈خیلیا امسال به دلایل مختلف از بین ما رفتن و آسمونی شدن 👈خیلیا عزیز از دست دادن و این روزها دلشون گرفته ▪️عزیزانی که بودند و... حالا جاشون خیلی خالیه ▪️عزیزانی که موجب شادی و سرور ما می شدند و حالا به سنگ مزارشون زل میزنیم و مرور خاطرات.... 👈 *چقدر سخته قبول کردن نبودنشون...* 🙏امشب موقع دعای کمیل خیلی چهره ها از خاطرم رد شد؛ حاج آقای عزیزم(پدربزرگم)... دعاها و نماز شب هاش و مراسم احیاهای ماه رمضون منزلشون مادرجون عزیزم(مادربزرگم) که موقع نماز اتاق پر از عطر اقاقی می شد و چادر نمازش بوی عطر یاس میداد مامان مهربونم که همه هستیمو مدیونشم و گوشه به گوشه خونه پر از خاطراتشه دوستای شهیدم که توی این چندسال یکی یکی خدا خریدشون و الان فقط بهشون حسرت میخورم مادربزرگ همسرم که نبودش برام غیر قابل باوره و روضه ها و زیارت هامو همیشه هدیه ی راهش میکنم... 🙏بیاید همدیگه رو حلال کنیم از عمرمون خیلی گذشت و هرموقع میریم زیارت قبور انقدر آدما یادمون رفته که میگیم عه فلانی...عه فلانی....خدا بیامرزدش.... «حرفهای ما هنوز نا تمام... تانگاه میکنی وقت رفتن است... بازهم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود آی ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر میشود» قیصر امین پور ۱۳۹۹/۱۲/۲۸ @koosar_ir
بسم الله الرحمن الرحیم دین مبین اسلام در باره چگونگی و نقل تأکیدات فراوانی کرده است . ۱_ قرآن از کسانی که هر خبری را می شنوند و نسنجیده آن را میدهند بشدت انتقاد کرده و میفرماید: وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا _ نسا/۸۳ هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می‌کردید (و گمراه می‌شدید). » خبر را به اهل استنباط عرضه کنید ، اگر حقانیت آن اثبات شد آنگاه آن را پخش کنید. ۲_ قرآن برای کسانی که با پخش در جامعه دغدغه ایجاد میکنند و امنیت روانی مردم را برهم میزنند کیفری سخت معین کرده است. لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا _ احزاب/۶۰ اگر منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان] است و آنانکه در مدینه شایعه های دروغ و دلهره آور پخش می کنند [از رفتار زشتشان] باز نایستند، تو را بر ضد آنان بر می‌انگیزیم [که یا تبعیدشان کنی یا با آنان بجنگی]، آن گاه در این شهر جز اندکی [که خالص و پاک هستند] در کنار تو نخواهند ماند. ۳_ پیامبر اسلام(ص) در سال آخر عمرشریفشان در سفر حج فرمودند: « کسانی که خبرهای دروغی از من نقل میکنند، زیادند ، و در آینده زیادتر خواهند شد. هرکس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد جایگاهش دوزخ است و هرچه از من شنیدید به قرآن و سنت من عرضه کنید پس اگر موافق بود بپذیرید وگرنه رد کنید.» بحارالانوار _ج۲ ص۲۲۵ ۴_امام صادق(ع) به کسی که خبرهای دروغی را به پدرش امام باقر(ع) نسبت می داد لعنت کردند و فرمودند: « هرچه از ما شنیدید اگر گواهی از قرآن یا سایر سخنان ما بر آن پیدا کردید بپذیرید وگرنه نپذیرید بحارالانوار_ج۲ ص۲۵۰ ۵_ خداوند متعال در سوره مبارکه حجرات ، درخصوص خبری که دریافت میکنند به مؤمنین اینگونه خطاب میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ _ حجرات/۶ ای اهل ایمان! اگر فاسقی خبری برایتان آورد، خبرش را بررسی و تحقیق کنید تا مبادا از روی ناآگاهی، گروهی را آسیب و گزند رسانید و بر کرده خود پشیمان شوید این روزها با پیشرفت علم و فناوری ، نسبت به نشر اخبار دقت بیشتری داشته باشیم تا امنیت روانی جامعه اسلامی را مخدوش ننمائیم @koosar_ir
باسمه تعالی 💠 از نگاه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص جامعه نادان تعریف زیبایی دارند؛ 👈در جریان حضرت موسی(ع) و ساحران وقتی ساحران می گویند تو آغاز می کنی یا ما آغاز کنیم؟ موسی فرمود: که شما آغاز کنید و ساحران آن طنابها و چوبها را به شکل مار درآوردند و قرآن می فرماید که موسی ترسید. امام علی(ع) بسیار زیبا این ترس را تفسیر فرموده و ساحت حضرت موسی(ع) را هم درباره ترس از مرگ و هم درباره شک در نبوتش رد کرده و حضرت موسی(ع) را از این اتهامات بی اساس تبرئه می کند و می فرماید: موسی (ع) هرگز بر خود نترسید؛ بلکه از چیره گشتن نادانان و پیروز شدن گمراهان ترسید. ▪️ اینجا وقتی نادانان به ظاهر این شعبده را می بینند دیگر دنبال استدلال و مسائل عقلی نیستند و تنها معجزه الهی آنها را بیدار می کند. حضرت امیر(ع) را مترادف گمراهی و ضلالت آورده و در حکمت31 نهج البلاغه می فرماید: کسی که ستیزه جویی او موجب نادانی بسیار گردید کوری او از دیدن حق پیوسته به درازا کشید. حضرت امیر(ع) در این کلام، جهل را نتیجه ستیزه جویی(بهانه گیری و لجبازی) می داند. 📨دراین میان اما دشمن همیشه از قدرت استفاده نموده و امروز یک تشکیل داده است. @koosar_ir
باسمه تعالی با توجه به روند دوماه گذشته آشوب‌ها و تولید بهانه های بنی اسراییلی جهت حفظ خیابان و تخریب اموال عمومی و برهم زدن امنیت اجتماعی به نظر نگارنده باید در روزهای پایانی آبان ماه به بعد منتظر گزاره های زیر بود: ۱_ تسری اغتشاشات به مسایل معیشتی با صعود قیمت دلار ۲_انتشار تصاویر صفوف خرید سکه و دلار ۳_ امتناع فروشندگان کالاهای اساسی از فروش کالا ( احتکار کالاهای اساسی) ۴_ اعتصاب سراسری بازاریان و کسبه و صنوف ۵_تلاقی اعتراضات اجتماعی و اعتراضات معیشتی این پتانسیل را دارد تا دشمن با فعال کردن اضلاع مختلف پروژه بی ثبات سازی ایران در جنگ ترکیبی پیش رو ، دامنه اغتشاشات و نا ارامی ها را گسترش دهد. ۶_ از مصادیق این پیش بینی میتوان به تلاش جریان معاند در هفته های گذشته برای ایجاد اعتصابات سراسری ، تهدید و ارعاب بازاریان برای تعطیلی کسب و کار خود و ترندینگ هشتگ اعتصابات سراسری اشاره کرد. ۷_ با اطلاعات بدست آمده یقینا دشمن گزینه نظامی را هم برای این آشوب ها درنظر گرفته بود که با توجه به پیشرفت ها و رونمایی از دستاورهای موشکی جدید ، به احتمال قوی در آینده ی نه چندان دور محاسبات بین المللی طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب وارد نظم نوینی خواهد شد. ۲۱آبانماه۱۴۰۱ @koosar_ir
🔹 نشانی درگاه‌های ارتباطی جمعی از سخنرانان هیأت‌های کشور در پیام‌رسان : ❇️ بخش دوم(به‌ترتیب‌الفبا): 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@mir_ali_alekasir 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@Aliehtesham 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@yousof_ahmadi 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@elyasi_hadi 🔸 حجت‌الاسلام‌ 🆔@Mohammad_AmiriTayebi 🔸حجت‌الاسلام 🆔@rahpouyancom 🔸 حجت‌الاسلام 🆔 @pahlevanzadeh1 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@R_heidaryan 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@hrdanaei_ir 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@hosein_dehnavi 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@sh_shahitat 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@bsmalakut 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@hamim1 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@fares_ir 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@m_ghanbarian 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@kashani1395 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@beheshtbinesh 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@koosar_ir 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@ostadnezafat 🔸 حجت‌الاسلام 🆔@nazarimonfared ◾️کانال‌های سایر سخنرانان نیز به‌زودی در همین کانال منتشر خواهد‌شد. 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
باسمه تعالی 🔅خدا رحمت کند مرحوم آیت الله میرزا احمد سیبویه را سالها امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع) بود و اون سالی که حزب بعث علمای ایرانی را اخراج میکرد ، ایشان  بالاجبار از کربلا به ایران آمدند. ✔️چهل پنجاه روز مانده به محرم میفرمودند: 👈بروید کارکنید با خودتان روح‌تان را صیقل بدهید برویم یادبگیریم چطور کفش جفت کنیم چطور چایی بریزیم چطور آشپزی کنیم چطور سینه بزنیم چطور گریه کنیم چطور سیاهی بزنیم آقاجان حمالی بیاموزیم! من قبل از هرچیزی حمال اربابم حضرت اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه هستم. ✴️سی سال با همسر نابینایش زندگی کرد ، به او خدمت کرد ، همه کارهایش را انجام میداد و خدا هم در عوض به او مقاماتی داد که آن دنیا مشخص میشود! پ.ن: رفقا این دم و دستگاه با عظمت سیدالشهدا(ع) مارا پر رو نکند با خودمون مرور کنیم همین و بس نه شأن سخنوری و نه شأن مدح خوانی و نه هیچ شأنی برای خودمان قائل نشویم الا @koosar_ir
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله امسال توفیق شد چهارشنبه شب ۱ شهریورماه بعد از منبر حرم مطهر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع) حرکت کنیم به سمت کربلای معلی پنجشنبه صبح رسیدیم خرمشهر ، چندساعتی استراحت کردیم و ماشین را در پارکینگ گذاشتیم و آمدیم به سمت مرز شلمچه از میدان مقاومت تا مرز ( هم در ایران و هم در عراق) موکب ها فعالند و مشتاقانه و خالصانه از زائرین عزیز پذیرایی میکنند در عراق مشغول نوشیدن آب طالبی از موکب بودیم که یکی از اهالی صالحیه حومه بصره آمد و به اصرار مارا به منزل دعوت کرد علی رغم اینکه تلاش داشتیم طبق برنامه سریع به کربلای معلی برسیم اما جهت چندساعت استراحت و صرف شام قبول کردیم که مهمان آنها شویم بسیار خون‌گرم و مهربان مفصل پذیرایی کردند و خانوادگی سر از پا نمی شناختند ماهم عرض توسلی در منزلشان کردیم و مارا به گاراژ بصره رساندند ساعت ۱۲ شب حرکت کردیم به سمت کربلای معلی و صبح جمعه رسیدیم. بنای همه ی موکب داران در کل کشور ایران و عراق به پذیرای از زائرین سیدالشهدا(ع) هست و کاری به اینهمه لیست ها و دستورالعمل ها و خبرهای ضد و نقیض ندارند!! داشتم امشب در حرم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به این فکر میکردم که چرا رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند؛ روى ابوذر الغفارى ان رسول الله (ص) قال: (مثل اهل بيتى فيكم كمثل سفينه نوح، من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق وهوى) مثل سفینه نوح؟ مگر سوار شدن و نجات یافتن بوسیله سفینه نوح چه ویژگی هایی داشت که پیامبر اکرم به آن مثال زدند؟! کشتی نوح که قرآن در وصف او می فرماید :« ذٰاتَ اَلوَاحٍ وَ دُسُر » ۱_ نتیجتا ؛ نجات یافتن ما ، دست خود ماست. پسر نوح جواب غیرعاقلانه ای به پدرش نداد! اتفاقا در ساحت عقل آدمی خیلی هم پاسخ عاقلانه ای بود . خودمان را در آن شرایط تصور کنیم! سیل خروشان قراراست بیاید ، عذاب است ، انصافا کوه امنیتش بیشتر است یا کشتی؟ پسر نوح گفت حداقل کوه به زمین میخ شده است بهتر از کشتی است که روی آب و امواج سهمگین می افتد! اما ؛ نکته اینجاست که رمز نجات بودن است آن‌گاه که بشر بفهمد و درک کند حجت خدا و ولی خدا و امام معصوم هرچه میگوید مصداق امر الهی است ، باید اعتماد و اطمینان کند که کشتی برای او نجات می آورد ، نه کوه! ما یا در ساحت عقل خودمان گیر کردیم که خب هرچه برسرمان بیاید حقمان است یا قرار است دین ، مشتمل بر آیات الهی و هدایت امام معصوم ، عقل مارا کامل کند و تصمیمات مارا ذیل ولایت الله تعریف کند! ۲_ پس هرکس سوار کشتی نجات نشد ، خودش سوار نشد‌. کسی دستش را نبست ، کسی او را پس نزد . هرکس به عقل خودش تحلیلی داشت ، آنکه عقلش با دین تکمیل شده بود ، تسلیم امر آیت خدا و نبی خدا بود ، نجات یافت و آنکه به عقل خویش خوش باور بود ، گرفتار وارونگی عقل بدون حجت خدا شد و از کشتی نجات الهی بازماند. ۳_ خاصیت حماسه عظیم اربعین تمرین جدی تسلیم در برابر امر امام و مولا بودن است. تمرین باز کردن زنجیرهای دنیایی و تعلقات و حرکت به سمت امام معصوم فرار کردن. مثل اصحاب عاشورایی حضرت اباعبدالله(ع) ۴_اساسا اراده خداوند متعال بر این است که همه اسباب معیشت را فراهم سازد تا عقل ما با رنج این زیارت اربعینی ، در ساحت امام معصوم رشد کند و مثل دانش آموزی که خود را به آموزگار می سپارد تا علم کسب کند انسان خودرا به قرآن ناطق و امام صادق بسپارد و همچون یاران سیدالشهدا(ع) که به همه چیز جز امام حق دست رد زدند فائز شوند. ۵_ امتی که فائز شد ، فرق میکند با امتی که نجات یافت. نجاح یعنی با نمره ۱۰ هم قبولی! اما فائز یعنی اول شد. همانطور که در مسابقه دو نفر اول روبان را پاره میکند و جام طلا میگیرد. امت امام حسین(ع) در میان همه امتها ، امام شد ، فائز شد و برای همیشه تاریخ پیشران و جلودار ماند. السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک ان شاءالله ما عقلمان در ساحت امام معصوم رشد کند از اصحاب با وفای امام حسین(ع) درس بگیریم که تسلیم امر امام معصوم باشیم و با تحلیلهای به ظاهر به روز دست از کشتی نجات اهلبیت(ع) برنداریم. التماس دعا @koosar_ir
باسمه تعالی داشتم پیرامون اوضاع تأملی میکردم ، هرچقدر منابع و روایات را زیر و رو کردم و از مصائب بعد از شهادت نبی مکرم اسلام(ص) که بر سر خاندان آل الله(ع) آوردند بیشتر میخواندم خونم به جوش می آمد. حقیقتا با این انحرافی که در کمال بشریت ایجاد کردند و گام به گام موجب وخیم تر شدن اوضاع شدند و همه ی ائمه هدی(ع) را به شهادت رساندند همه را از چشم آن شواری کثیف میبینیم و بس. لکن داشتم کتاب « خون دلی که لعل شد » را مطالعه میکردم در صفحه ۲۸۴ و ۲۸۵ نقل خاطره ای از مقام معظم رهبری خواندم که به نظرم حرف دل تک تک ماست و مقداری قلبم آرام گرفت. «بتدریج روابط خوبی با علمای اهل سنت پیدا کردیم(تبعید ایشان به ایرانهشر).‌من به یک نقشه عملی برای رفع موانع ذهنی میان سنی و شیعه شهر از طریق یک همکاری دینی مشترک می اندیشیدم. باب گفتگو را با یکی از علمای اهل سنت ایرانشهر بنام مولوی قمرالدین گشودم که امام جماعت مسجد نور بود. به او گفتم مسئولیت دینی ایجاب میکند تا به آینده اسلام و خطراتی که آن را تهدید میکند و‌موانعی که در برابر آن است نظر داشته باشیم و همه مسلمانها_ صرف نظر از وابستگی مذهبی خود_ در این نگاه آینده نگرانه مسئولیت خطیری برعهده دارند. اما اگر به نبش قبر گذشته ها بپردازیم و در کتابهای پیشینیان دنبال موارد اختلاف باشیم،نتیجه ای جز تشدید کینه و نفرت و تحریک احساسات نخواهد داشت و این مسأله به هیچ وجه به مصلحت اسلام و مسلمین نیست. همچنین به او گفتم: این بدان معنی نیست که ما پیوندمان را با گذشته قطع کنیم زیرا موجودیت فکری و عقیدتی ما به گذشته وابسته است اما همکاری ما باید برپایه آینده و نگاه آینده نگر باشد. در واقع محور گفتگوی من با همه برادران اهل سنت که با آنها برخورد و دیدار داشتم همین بود. افراد مخلص آنها پاسخ مساعد و مثبتی به این ایده دادند.» البته ماحصل این ایده برگزاری جشن میلاد نبی مکرم اسلام(ص) از ۱۲ ربیع الاول(به روایت اهل سنت) تا ۱۷ ربیع الاول(به روایت شیعه) به مدت یک هفته شد @koosar_ir
🔥 مهمترین عامل دیوانگی و گستاخی رژیم صهیونیستی ، منفعلانه عمل کردن کشورهای اسلامی است ▪️ متأسفانه بیش از هفت دهه از منفعلانه عمل کردن کشورهای اسلامی در موضوع بازدارندگی اسراییل و حمایت از ملت مظلوم فلسطین می گذرد و آنها تنها تکیه به مناسبات معمول بین المللی دارند ▪️ علی رغم اعتراضات و تجمعات مردمی خصوصا در کشورهایی که سیاست های آنها هیچ اولویتی برای دفاع از فلسطینی ها ندارد، اما از دولتها اقدام قاطع و بازدارنده ای مشاهده نکردیم تهدیدهای لفظی صرفا اعتبار کوتاه مدت دارد و این فرصت سوزی ها دشمن خونخوار را جسورتر خواهد کرد و کرد. ▪️غزه این شبها در خاک و‌‌ خون است و فرصت دادن به رژیم صهیونیستی شرایط را بحرانی تر خواهد کرد. سیاست حمله به بخش مرکزی غزه و تقسیم نمودن آن به دونیم شمالی و جنوبی تبعات بسیار خطرناکی برای نابودی غزه دارد! ▪️کوچکترین پیروزی برای صهیونیست ها می تواند معادلات را برگرداند و بسیاری از کشورهایی که پشتیبان جنایات آنها هستند بیش از پیش به میدان بیایند. اگر اقدام قاطعی صورت نگیرد آینده سخت ، پرتنش ، پرتحریم و آزاردهنده ای در انتظار گروههای مقاومت است این منفعلانه عمل نمودن ها موجب جنایات شب گذشته رژیم صهیونیستی در غزه شد! آنها احساس کردند این اعتراضات صرفا در حد بیانیه و محکوم نمودن و تجمعاتی است که هیچ بار بین المللی برای اسراییلی ها ندارد!! یا مثل قطعنامه بدون الزام سازمان ملل که مایه آبروریزی این سازمان سمبلیک است!! هیچ ضمانت اجرایی ندارد @koosar_ir
باسمه تعالی 💠 نظم نوین جهانی و جایگاه حوزه علمیه حوزه های عملیه استوانه های هدایت و ارتباط بین امت با قرآن مجید و ائمه هدی(ع) از هزار و اندی سال قبل نقش بسزایی در بیداری امت ها بالخصوص امت اسلام داشته است. سالهای متمادی با تلاش و زحمات فقها و شخصیت های اسطوره ای علمی و فقهی همچون شیخ طوسی(ره) شیخ مفید(ره) تا شیخ انصاری(ره) و میرزای شیرازی و آیت الله خویی و آیت الله بروجردی و امام(ره) ، حوزه های علمیه همچون آب حیات در شریان اجتماعی ، دینی و سیاسی ملت مسلمان جریان داشته است. پرداختن به نقش مهم حوزه در شکل گیری نهضت های اسلامی و مقابله با استعمار و استکبار مجال دیگری می طلبد لکن چندسالی است که رهبری حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در بیانات گهربار خود به نظم نوین جهانی و تغییرات اساسی در دنیا اشاره می نمایند؛ 1-ما امت اسلامی ، کشورهای اسلامی و ملتهای اسلامی در دنیای جدیدی که دارد بتدریج شکل می گیرد می توانیم جایگاه رفیعی داشته باشیم. می توانیم بعنوان یک الگو مطرح شویم، میتوانیم بعنوان یک پیشرو مطرح بشویم اما به شرط اتحاد ، نداشتن تفرقه، خلاص شدن از شر وسوسه های دشمن ، وسوسه های امریکا وسوسه های صهیونیست ها وسوسه های کمپانی ها. ( 22/7/1401) دیدار با مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی 2-امروز روز به روز بیشتر واضح می شود که نقشه های سیاسی دنیا درحال تغییر است.(همان) 3-وضع جدیدی پیش خواهد آمد، دینای جدیدی بوجود خواهد آمد ممکن است ما نتوانیم دقیقا حدس بزنیم که این دنیای جدید چه شکلی است لکن مطمئنیم که بتدریج دنیای جدیدی دارد تشکیل می شود. (همان) 🔆شکی نیست که سالهاست ادبیات حکمرانی در ایران تغییرات مشهودی پیدا کرده است و با بروز اتفاقات داخلی و خارجی و تغییر و تحول دولتها ، این تغییرات بسیار قابل تشخیص است. در مقابل، از دو دهه قبل همواره رهبری عظیم الشان دغدغه نقش حوزه های علمیه در وقایع روز و مسائل سیاسی و اجتماعی داشته اند؛ 1-حوزه های علمیه بالخصوص حوزه علمیه قم در هیچ دوره ای از تاریخ خود به قدر امروز مورد توجه افکار جهانی و انظار جهانی قرار نداشته اند..... حوزه قم هرگز به قدر امروز دوست و دشمن نداشته است.... شماملتزمان حوزه علمیه قم امروز از همیشه تاریخ دوستان بیشتری دارید ، دشمنان بیشتر و خطرناکتری دارید. 2-حاشیه نشین شدن حوزه علمیه قم و هر حوزه علمیه دیگری به حذف شدن می انجامد.....لذا روحانیت شیعه با کلیت خود با قطع نظر از استثناهای فردی و مقطعی همیشه در متن حوادث حضور داشته است. برای همین است که روحانیت شیعه از یک نفوذ و عمقی در جامعه برخوردار است که هیچ مجموعه روحانی دیگری در عالم چه اسلامی و چه غیر اسلامی از این عمق و نفوذ برخوردار نیست (۱۳۸۹/۰۷/۲۹ بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌)(برای مطالعه بیشتر در این خصوص به سایت khamenei.ir مراجعه فرمایید. 🔆مع الاسف در نمونه های داخلی و خارجی کرارا حوزه علمیه در موضع انفعال قرار گرفته و اگر نوآوری و فناوری های مردمی و خودجوش مبلغین نبود اساسا حوزه به حاشیه کشیده می شد. نیک قابل بررسی است نقش علما و روحانیون در دوران مبارزات با رژیم طاغوت و دوران انقلاب اسلامی و پس از آن در نقش روشنگری و تببین مفاهیم دینی در سنگرهای مختلف. ❕امروز بیش از هر زمان دیگری از مراجع تقلید ، تصمیم گیران حوزه های علمیه ، اساتید ، مبلغین ، پژوهش گران ، منبری ها و طلاب توقع می رود در همه مسایل درکنار مردم بوده و اعلام موضع نمایند. صد البته با اشتباهات مشهود برخی مسئولین در کشورمان _ که مع الاسف از هیچ سواد دینی برخوردار نبوده اما اشتباهات آنان به پای دین نوشته شد_ مردم چشم انتظار حرکت حوزه های علمی و فقهی هستند. امروز در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بیش از هر زمان دیگری نیازمند ورود روحانیون متخصص و متعهد هستیم. ▫️نقش حوزه علمیه در تغییر و تحولات و نظم نویین جهانی چیست؟ آیا حوزه قوه عاقله این تغییر و نظم خواهد بود؟ ▫️تعریف و ترسیم نمودن نقشه مهندسی و علمی حوزه بر عهده کدام اندیشکده است؟ آیا حوزه علمدار این جریان خواهد شد؟ ▫️آیا این مهم تحقق یافته؟ و آیا در زمان مقتضی به عمل و سرانجام خواهد رسید؟! ۱۴۰۲/۸/۲۱ @koosar_ir