eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
90 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهریست پرظریفان وز هر طرف نگاری یاران صلای است گر می‌کنید کاری در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری چون من شکسته‌ای را از پیش خود چه رانی کم غایت توقع بوسیست یا کناری می بی‌غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب سال دگر که دارد امّید نوبهاری هر یک گرفته جامی بر یاد روی چون این گره گشایم وین راز چون نمایم دردیّ و سخت دردی کاریّ و صعب کاری هر تار موی در دست زلف شوخی مشکل توان نشستن در این چنین دیاری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/768 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو سرو اگر بخرامی دمی به خورد ز غیرت روی تو هر خاری ز سحر چشم تو هر گوشه‌ای و بیماری مرو چو بخت من ای چشم مست به خواب که در پی است ز هر سویت آه بیداری نثار خاک رهت نقد جان من هر چند که نیست نقد روان را بر تو مقداری دلا همیشه مزن لاف زلف چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی به خنده گفت که ای این چه پرگاری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/769 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا با ما مورز این کینه داری که حق صحبت دیرینه داری از آن گوهر که در گنجینه داری ولیکن کی نمایی رخ به رندان تو کز خورشید و مه آیینه داری بد رندان مگو ای و هش دار که با حکم خدایی کینه داری نمی‌ترسی ز آه آتشینم تو دانی خرقه پشمینه داری خدا را گر می‌دوشینه داری ندیدم خوشتر از شعر تو به قرآنی که اندر سینه داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/765 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری توان به دست تو دادن گرش نکو داری در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت جز این قدر که رقیبان تندخو داری نوای بلبلت ای کجا پسند افتد که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد خود از کدام خم است این که در سبو داری که گر بدو رسی از شرم سر فروداری دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن تو را رسد که غلامان ماه رو داری قبای حسن فروشی تو را برازد و بس که همچو همه آیین رنگ و بو داری ز کنج صومعه مجوی گوهر قدم برون نه اگر میل جست و جو داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/766 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز ضعیفان ناتوان داری که حکم بر سر آزادگان روان داری میان نداری و دارم عجب که هر ساعت میان مجمع خوبان کنی میانداری بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری بنوش می که سبکروحی و لطیف مدام علی الخصوص در آن دم که سر گران داری مکن هر آن چه توانی که جای آن داری به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست به قصد جان من خسته در کمان داری بکش جفای رقیبان مدام و جور حسود که سهل باشد اگر مهربان داری به وصل دوست گرت دست می‌دهد یک دم برو که هر چه مراد است در جهان داری چو به دامن از این باغ می‌بری چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/767 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که در کوی خرابات مقامی داری جم وقت خودی ار دست به جامی داری فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند گر از آن سفرکرده پیامی داری خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی بر کنار چمنش وه که چه دامی داری بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود تویی امروز در این شهر که نامی داری بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود تو که چون شبخیز غلامی داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/764 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که مهجوری روا می‌داری عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری به امیدی که در این ره به خدا می‌داری دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن به از این دار نگاهش که مرا می‌داری ساغر ما که حریفان دگر می‌نوشند ما تحمل نکنیم ار تو روا می‌داری ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند سعی نابرده چه امید عطا می‌داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/763 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است ،_که_گذرگاهِ_عافیت_تنگ_است پیاله گیر، که عمرِ عزیز بی‌بدل است نه من ز بی‌عملی در جهان ملولم و بس ملالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قصّه مخوان که سعد و نحس ز تأثیر زهره و زحل است ولی اجل به رَهِ عمر رهزن امل است به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش چنین که ما مستِ بادهٔ ازل است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/762 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روزگاریست که ما را نگران می‌داری مخلصان را نه به وضع دگران می‌داری این چنین عزت صاحب نظران می‌داری ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار دست در خون پرهنران می‌داری نه از دست غمت رست و نه بلبل در باغ همه را نعره زنان جامه دران می‌داری ای که در ملمع طلبی نقد حضور چشم سری عجب از بی‌خبران می‌داری سر چرا بر من گران می‌داری گوهر جام جم از کان جهانی دگر است تو تمنا ز کوزه گران می‌داری پدر تجربه ای تویی آخر ز چه روی طمع مهر و وفا زین پسران می‌داری کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت این طمع‌ها که تو از سیمبران می‌داری گر چه رندی و خرابی گنه ماست ولی عاشقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری مگذران روز سلامت به ملامت چه توقع ز جهان گذران می‌داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/761 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
طفیل هستی آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری تو خود چه لعبتی ای شهسوار کار که در برابر چشمی و غایب از نظری هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند صبا به غالیه سایی و به جلوه گری چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن و از این معامله غافل مشو که حیف خوری طریق طریقی عجب خطرناک است نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری به یمن همت امید هست که باز اری اسامر لیلای لیلة القمر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/759 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری در کوی شوکت شاهی نمی‌خرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی تا یک دم از غم دنیا به دربری در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست آن به کز این گریوه سبکبار بگذری درویش و امن خاطر و کنج قلندری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری نیل مراد بر حسب فکر و همت است از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/760 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز کوی می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ برافروزی که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی ز جام دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی چو امکان خلود ای در این فیروزه ایوان نیست مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی سخن در پرده می‌گویم چو از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی جدا شد کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم بیا ساقی که جاهل را هنی تر می‌رسد روزی می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی نه می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی جنابش پارسایان راست محراب و دیده جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/757 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که دایم به خویش مغروری گر تو را نیست معذوری که به عقل عقیله مشهوری مستی نیست در سر تو رو که تو مست آب روی زرد است و آه دردآلود عاشقان را دوای رنجوری بگذر از نام و ننگ خود ساغر می‌طلب که مخموری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/758 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی بدمد باز و تو در باشی که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی در چمن هر ورقی دفتر دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف گر شب و روز در این قصه مشکل باشی رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/755 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی ای پسر جام می‌ام ده که به پیری برسی شاهبازان طریقت به مقام مگسی دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی با خون شده چون نافه خوشش باید بود هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی لمع البرق من الطور و آنست به فلعلی لک آت بشهاب قبس وه که بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی چند پوید به هوای تو ز هر سو یسر الله طریقا بک یا ملتمسی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/756 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار جهد بکردم که من باشی مرادبخش بی‌قرار من باشی انیس خاطر امیدوار من باشی چو خسروان ملاحت به بندگان نازند تو در میانه خداوندگار من باشی از آن عقیق که خونین ز او اگر کنم غمگسار من باشی در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست برآید نگار من باشی دمی انیس سوگوار من باشی شود غزاله خورشید صید لاغر من گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی من این مراد ببینم به خود که نیم شبی به جای اشک روان در کنار من باشی من ار چه شهرم جوی نمی‌ارزم مگر تو از کرم خویش من باشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/754 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای آن دم که خراب از می باشی بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی نقطه نمودم به تو هان سهو مکن ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان چند و چند از غم ایام جگرخون باشی حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/753 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زین خوش رقم که بر رخسار می‌کشی خط بر صحیفه و می‌کشی زان سوی هفت پرده به بازار می‌کشی کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف هر دم به قید سلسله در کار می‌کشی هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم به خانه خمار می‌کشی گفتی سر تو بسته فتراک ما شود سهل است اگر تو زحمت این بار می‌کشی وه زین کمان که بر من بیمار می‌کشی بازآ که چشم بد ز رخت دفع می‌کند ای تازه که دامن از این خار می‌کشی حافظ دگر چه می‌طلبی از نعیم دهر می می‌خوری و طره می‌کشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/752 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برخیز بتا بیا ز بهر ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما زآن پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1710 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یوسفِ گُم گشته بازآید به کنعان، غم مَخُور کلبهٔ احزان شَوَد روزی ، غم مخور ،_حالت_بِه_شود،_دل_بَد_مکن وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن چتر در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت دائماً یکسان نباشد دوران غم مخور هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور حال ما در فِرقت جانان و اِبرامِ رقیب جمله می‌داند خدایِ غم مخور حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار تا بُوَد وِردَت دعا و درسِ قرآن غم مخور ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/978 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یکی را دست حسرت بر بناگوش یکی با آن که می‌خواهد در آغوش نداند دوش بر دوش حریفان که تنها مانده چون خفت از غمش دوش نکوگویان نصیحت می‌کنندم ز من فریاد می‌آید که خاموش ز بانگ رود و آوای سرودم دگر جای نصیحت نیست در گوش مرا گویند چشم از وی بپوشان ورا گو برقعی بر پوش نشانی زان پری تا در خیال است نیاید هرگز این دیوانه با هوش نمی‌شاید گرفتن چشمه چشم که دریای درون می‌آورد جوش بیا تا هر چه هست از دست محبوب بیاشامیم اگر زهر است اگر نوش مرا در خاک راه دوست بگذار برو گو دشمن اندر من کوش نه یاری سست پیمان است که در سختی کند یاری فراموش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/382 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد از کوزه شکسته‌ای دمی آبی سرد یا خدمت چون خودی چرا باید کرد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1535 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک قطرهٔ آب بود با شد یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد آمد مگسی پدید و ناپیدا شد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1536 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست ،_که_نگنجد_کسی_در_آن یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست من رفته از میانه و او در کنار من با آن نگار عیش بدینسانم آرزوست ،_ز_آرزوی_تو_جانم_به_لب_رسید بنمای رخ، که قوت و جانم آرزوست گر بوسه‌ای از آن لب شیرین طلب کنم طیره مشو، که چشمهٔ حیوانم آرزوست یک بار بوسه‌ای ز لب تو ربوده‌ام یک بار دیگر آن شکرستانم آرزوست عیبم مکن، که روضهٔ رضوانم آرزوست وز روی آن که رونق خوبان ز روی توست دایم نظارهٔ رخ خوبانم آرزوست بر بوی آن که بوی تو دارد نسیم گل پیوسته بوی باغ و گلستانم آرزوست سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست ایمان و کفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست درد و درمان من تویی از درد بس ملولم و درمانم آرزوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/919 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک روز ز بند عالم آزاد نیم یک دمزدن از وجود خود شاد نیم در کار جهان هنوز استاد نیم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1671 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈