eitaa logo
معارف
28 دنبال‌کننده
21 عکس
87 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بحث روایتی سوره نصر در تفسیرالمیزان🍁 ⬅️ عموى پيامبر (ص) با خود گفت: خدا به داد برسد كه تا پشت رسيده، و كسى نيست به او بدهد، به خدا اگر رسول (ص) به بر سر قريش بتازد و با وارد مكه شود، قريش تا آخر نابود شده.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ اين بیقرارى عموی پیامبر(ص) را وادار كرد بر رسول خدا (ص) سوار شده به راه بيفتد، با خود مى گفت: بروم بلكه لابلاى درختهاى اقلا به هيزم كشى برخورم، و يا دامدارى را ببينم، و يا به كسى كه از سفر مى رسد و به طرف مى رود برخورد نمايم، به او بگويم به قريش دهد كه لشكر رسول خدا (ص) تا كجا آمده، بلكه بيايند كنند و امان بخواهند تا آن جناب از ريختن خونشان كند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅ ديدار با پيامبر(ص) و اسلام آوردن او به نقل از ⬅️ : به خدا سوگند در درختان اراك دور مى زدم تا شايد به كسى برخورم، كه صدايى شنيدم كه چند نفر با هم مى كردند، خوب گوش دادم صدا را شناختم، بن حرب و بن حزام و بن ورقاء بودند، و شنیدم می گفت به خدا سوگند شبی در همه چنین آتشی ندیده ام. در پاسخ گفت: به نظر من این آتشها از قبیله باشد. ابوسفیان گفت: خزاعه تر از اينند كه چنين لشكرى فراهم آورند. 🍁🍁🍁🍁🍁 من او را از شناختم و صدا زدم اى - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت: ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى، گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب آن نيست، نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟ گفتم: با من شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با استر را به طرف رسول خدا (ص) راندم، از هر اجاق و رد مى شديم مى گفتند: اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر آن جناب است، تا به آتش رسيديم، صدا زد: اى اباسفيان خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه عهد و در بين نداريم، آنگاه به به طرف رسول خدا (ص) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من درب راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر داخل شد، آنطور كه يك سواره ، از پياده كندرو مى زند. 🍁🍁🍁🍁🍁 عمر داشت: يا رسول الله اين ابوسفيان خدا است كه خداى تعالى ما را بر او كرده و اتفاقا عهد و هم بين ما و او نيست بده تا گردنش را بزنم. من عرضه داشتم: يا رسول الله من او را داده ام، و آنگاه بلافاصله نشستم و رسول خدا (ص) را «به » گرفتم، و عرضه داشتمه به خدا سوگند كسى از من امروز درباره او سخن نگويد، ولى عمر مى ورزيد. به او گفتم: اى عمر بگير، درست است كه اين مرد چنين و چنان كرده، ولى هر چه باشد از است، نه از بن كعب - تو - اگر از دودمان تو بود من را نمى كردم. عمر گفت: اى عباس، بيا، اسلام آوردن تو آن روز كه اسلام آوردى تر بود براى من از اينكه خطاب اسلام بياورد. مى خواست بگويد: در كارم نيست، به شهادت اينكه از اسلام تو شدم از آنكه پدرم مسلمان مى شد، اگر مى شد.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیر المیزان ⬅️ رسول خدا(ص) به عمويش فرمود فعلا برو او را داديم، فردا صبح او را نزد من آر. عباس مى گويد: صبح زود از هر كس ديگر او را نزد رسول خدا (ص) بردم، همينكه او را ديد فرمود: واى بر تو اى اباسفيان آيا هنوز آن نشده كه بفهمى جز الله نيست؟ عرضه داشت: پدر و مادرم فداى تو كه چقدر ، و چقدر كريم و رحيم و حليمى، به خدا قسم اگر مى دادم كه با خداى تعالى خداى ديگرى باشد، بايد آن خدا در جنگ و روز ياريم مى كرد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: واى بر تو اى اباسفيان آيا وقت آن نشده كه بفهمى من خداى تعالى هستم ؟ عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت شود، در اين مساله هنوز در دلم است. مى گويد: به او گفتم واى بر تو شهادت بده به حق قبل از اينكه گردنت را بزنند. ابوسفيان شهادت داد. 🍁🍁🍁🍁🍁 در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى عباس و او را در دره نگه دار، تا لشكر خدا از روى او بگذرد، و او قدرت خداى تعالى را ، من او را نزديك كوه، نقطه دره نگه داشتم، لشكريان اسلام قبيله رد مى شدند و او مى پرسيد: اينها كيانند؟ و من پاسخ مى دادم، و مى گفتم مثلا اين قبيله است، اين است، اين فلان است، تا در آخر خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در كتيبه از و عبور كرد، در حالى كه نفرات كتيبه آنچنان آهن شده بودند كه جز چشم از ايشان پيدا نبود، ابوسفيان پرسيد اينها كيانند: اى اباالفضل؟ گفتم اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است كه با مهاجرين و انصار در است. ابوسفيان گفت: اى اباالفضل برادرزاده ات عظيم شده، گفتم واى بر تو سلطنت و پادشاهى نيست. بلكه است، گفت: بله حالا كه چنين است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁توضیح علامه طباطبایی(ره) در مورد تفسیر قرآن🍁 علامه طباطبایی(ره) روش تفسیر المیزان را تفسیر قرآن به قرآن بیان می کنند و به این معنی که قرآن مطالبش را خودش حل و تفسیر می کند.
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیر المیزان ✅ حركت اسلام بر سوى و مكه ⬅️ بن حزام و بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و را پذيرفته با آن جناب كردند، وقتى بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را پيشاپيش خود روانه به سوى كرد تا ايشان را به سوى دعوت كنند و بدارند هر كس بر كه مكه است داخل بشود است، و هر كس داخل خانه كه در مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم خانه خود را بروى خود و دست به نزند ايمن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 بعد از آنكه و بن حزام از نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) بن عوام را به جمعى از نظام مامور فرمود تا خود را در نقطه كه محلى است به نام نصب كند و فرمود از آنجا نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن به مكه رسيد، در همين حجون زد، و بن عباده را به سركردگى در اش، و بن وليد را با از مسلمانان و سليم را داد تا به مكه بروند، و خود را در آنجا به خانه ها نصب كنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و به ايشان داد كه به كسى نشوند و با كسى ، مگر آنكه ابتدا به كرده باشد، و داد نفر را هر جا ديدند به برسانند: 1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح 2⃣حويرث بن نفيل 3⃣ابن خطل 4⃣ مقبس بن ضبابه و نيز داد كه نفر و خوان را ديدند ، و اينها كسانى بودند كه با خوانيهايشان رسول خدا (ص) را مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند به دارند در همان حال به برسانند. اين فرمان (ع) بن نفيل و يكى از آوازه خوانها را ، و آن ديگرى شد، و نيز بن ضبابه را در به قتل رسانيد، و خطل را در حالى كه به پرده كعبه داشت كردند، و نفر به وى كردند، يكى بن حريث، و ديگرى بن ياسر، از عمار گرفت و او را به رسانيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 با خود را به خدا (ص) رسانيده مركب آن جناب را گرفت و بدان زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته: 🍃 اليوم يوم الملحمه اليوم تسبى الحرمه🍃 ترجمه: 🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂 حضرت به (عليه السلام) دستور داد: به خود را به برسان، و - كه همواره به دست سپرده مى شد - را از او بگير، و تو آن را داخل كن، اما با و مدارا، و على (ع) پرچم را از بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و داخل شهر كرد.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ بعد از آنکه رسول خدا (ص) وارد مكه شد، (بزرگان) قريش داخل شدند، و به اصطلاح نشستند، چون گمان نمى كردند- با آن همه كه كرده بودند - جان بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد شد و تا درب كعبه پيش آمد، در آنجا سخن آغاز كرده فرمود: 🍃(لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده )🍃ترجمه:🍂معبودى نيست به جز ، تنها او او كه وعده خود به نشاند و بنده خود را داد، و يك تنه همه را از ميدان بدر برد🍂 🍁🍁🍁🍁🍁 هان اى مردم هر و هر و ، و هر كه در محترم بود، زير اين دو من (من امروز همه آنها را اعلام مى كنم) مگر دارى و ، كه اين دو را به صاحبانش اگر داشته باشند بر میگردانم. 🍁🍁🍁🍁🍁 هان اى مردم، همچنان است، چون خداى تعالى آن را از حرمت داده، براى احدى از من و براى خود من در آن نبوده، براى من از روز داده شده، از آن گذشته تا روزى كه بپا شود اين بلد، خواهد بود، و روئيدنيهايش كه باشد كنده نمیشود، و درختانش نمیگردد، و شكارش مورد احدى قرار نمى گيرد (و با اشاره دست و يا سر و صدا نمى شود) و كسى نمى تواند شده اى را بردارد، مگر به اينكه صاحبش را كند، و گم شده اش را بدو بدهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه فرمود: هان اى مردم مكه! براى پيامبر خدا بوديد، و دعوتش را كرديد، و او را از خود ، و از مألوفش كرديد و داديد، و به اين نكرديد، حتى به محل لشكر كشيديد و با من به پرداختيد، با همه اين جنايات برويد كه شما شدگانيد.
🍁بحث روایتی سوره نصر در تفسیرالمیزان🍁 ✅نامیدن رسول اکرم(ص) مشرکان مکه را به 🍂طلقاء🍂 ⬅️وقتى اين صدا و اين خبر به گوش كفار مكه كه تا آن ساعت در خانه ها پنهان شده بودند رسيد، مثل اينكه سر از برداشته باشند همه به گرويدند، و چون مكه با لشكركشى شده بود، و قانونا مردمش و بردگان اسلام بودند، رسول خدا (ص) همه را كرد، از این جهت از آنان تعبیر کرد به (طلقاء)
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ پس از آن شرفياب حضور رسول خدا (ص) شد، و آورد و اشعار زير را نمود: 🍃يارسول الاله ان لسانى راتق ما فتقت اذا انا بور اذا ابارى الشيطان فى سنن الغى و من مال ميله مثبور امن اللحم و العظام لربى ثم نفسى الشهيد انت نذير.🍃 ترجمه: 🍂ای فرستاده معبود یکتا، من امروز گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و مرتکب شده ام، امروز میکنم، آن روز در گمراهی بودم، و به پیروی از مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری هستی 🍁🍁🍁🍁🍁 البيان سپس اضافه مى كند از مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) در روز داخل شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (ص) با كه در دست شريف داشت به آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - آمد ديگر را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا). 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز از روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (ص) وارد شد، حاضر داخل خانه شود، در حالى كه مشركين در آنجا باشد و داد قبل از ورود آن جناب ها را بيرون سازند، و نيز اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان از لام - كه وسيله اى براى نوعى بود - وجود داشت، رسول خدا (ص) فرمود: بكشد را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : روایات پیرامون داستان فتح مکه زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها شود باید به کتب و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله ای بود.
🍁ترجمه آیات سوره 🍁 ✳️تفسیر المیزان 🔹به نام اللّه بخشنده به عموم، و مهربان به خواص بگو هان گروه كفر پيشه! 1⃣ من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد2⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را كه من مى پرستم3⃣ من نيز براى هميشه نخواهم پرستيد آنچه را شما مى پرستيد4⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را من مى پرستم5⃣ دين شما براى خودتان و دين من هم براى خودم 6⃣
🍁بيان آيات سوره کافرون در تفسیر المیزان🍁 ✅در اين سوره رسول خدا (ص) را دستور میدهد به اينكه برائت خود از كيش آنان را علنا اظهار داشته، خبر دهد كه آنها نيز پذيراى دين وى نيستند، پس نه دين او مورد استفاده ايشان قرار میگيرد، نه دين آنان آن جناب را مجذوب خود میكند. ✅مفسرين در اينكه سوره مورد بحث مكى است و يا مدنى كرده اند، و از ظاهر سياقش بر مى آيد كه در نازل شده است.
🔴انواع قلب❤️ ⭕️بيست نوع قلبي که در قرآن ذکر شده است: ⭕️القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي . { إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ } ⭕️ القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ } ⭕️ القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ } ⭕️القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ } ⭕️القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ } ⭕️القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ } ⭕️القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه } ⭕️القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ } ⭕️القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام . { فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ } ⭕️القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد . { وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ } ⭕️القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست . { لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ } ⭕️ القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند . { وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ } ⭕️القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان . { قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ } ⭕️القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده . { وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ } ⭕️القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند . { وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ } ⭕️القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است . { وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً } ⭕️القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد . { وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا } ⭕️الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند . { وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ } ⭕️القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند . { فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ } ⭕️القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است . { وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ } 🔴اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان