#روایت_پشت_جبهه
🍃🍃🍃
#یزدان_یار
(مامان #علیرضا ۱۲، #زهرا ۹، #زینب و #فاطمه ۴ ساله)
میبافم دانه به دانه
و خیالم را به رج به رجهای کلاه میدوزم.😌
کلاهم بر سر نوجوانی باشد همقد و قواره مهدی پسر شهید رضا عواضه و شهیده کرباسی. پسری با افقهای دید روشن و امیدوار و پیوسته به مقاومت.
میبافم و میدوزم با همهی مشغلهام.
میبافم با کودکانی که مدام کارم دارند.
میبافم با اینکه نصف روز سرکار هستم.
میبافم با اینکه سالهاست به خاطر سر شلوغم بافتنی را کنار گذاشته بودم.
میبافم به عشق مقاومت
میبافم به عشق سید حسن
میبافم به صلابت یحیی
میبافم به مظلومیت سید هاشم
میبافم به غریبی اسماعیل هنیه
میبافم تا شاید کسی را گرم کند که خانه اش را شقیترین عالمیان خراب کرده و هیچ ندارد، باز میگوید فدای سر مقاومت.
میبافم شاید سر و گوش رزمندهای را در جبهه مقاومت گرم نگه دارد با دانه دانههای عشقی که در دل دارم و در دل کودکانم میکارم.
مولایم فرمود با همه امکاناتمان...
هر چه گشتم دور و برم به جز اندک پس انداز و دو تکه طلا هیچ نداشتم. وقتی از آنها گذشتم کم کم انگار افق ها باز شد.✨
کاموا دارم زیاد....
پارچه ندوخته دارم زیاد...
چادر مشکی دارم زیاد...
دانش آموزانی پاک و معصوم دارم زیاد...
فرزند دارم زیاد...
خدایا میشود اینها را از ما بپذیری؟🌱
میشود مادری ما را جهاد حساب کنی؟
همین شستن ظرف و جمع کردن خانه و...
میشود روزی ما هم در راه شستن لباس کودکانمان شهید شویم؟
مثل آرزو ...💖
دست در دست عشق...
برای آرمانمان...
پ.ن: حضرت آیتالله خامنهای: «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند.»
#مادری_به_توان_چهار
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«تجربه میز گفتوگو درباره فلسطین توی پارک»
#ف_حسینی
( مامان #زهرا ۸، #زینب ۶، #مطهره ۴، و #یحیی ۲ ساله)
دوست داشتم به جز کمک مالی برای غزه و لبنان، کاری کنم که مردم اطرافم رو هم بیارم پای کار تا اونا هم متوجه قضیه بشن و روی این موضوع حساسیت پیدا کنن👀.
این شد که با چندتا از دوستان هم محلهای (که عضو مادرانه محله بودیم)، هماهنگ کردیم و رفتیم یکی از بوستانهای شهرمون، قم🌳.
دخترا رو با خودم بردم؛ اما پسرم که کوچیک بود پیش همسرم موند👶.
اول فضاسازی رو انجام دادیم و پذیرایی رو آماده کردیم (پذیراییمون چای و خرما و حلوا بود)☕️.
بعد مداحیهای مربوط به لبنان و فلسطین و ضد اسرائیل رو پخش کردیم و از افرادی که رد میشدن تا وارد پارک بشن، دعوت میکردیم هم پذیرایی بشن و هم یه صحبتی با هم داشته باشیم.😀
یه عده فقط در حد پذیرایی میایستادند و میرفتن😏،
یه عده هم که کاملاً در جبهه خودمون بودن🤝،
گروه سومی هم بودن که مخالف اینکار بودن اما علاقه به صحبت داشتن🗣.
گفتوگو رو با این جمله شروع میکردیم که: ما یه پویشی داریم برای حمایت از جبهه مقاومت و بعد نظر اونها رو میپرسیدیم. اگه مخالف بودن میپرسیدیم چرا دوست ندارن حامی جبهه مقاومت باشن؟ و بعد
دلایل خودشونو میگفتن و گفتوگو شروع میشد😊.
اما پاسخهایی که ما میدادیم:
اولاً اینکه مردم فلسطین هم انسان هستند و خیلی خیلی تنها شدن، به لحاظ انسانی باید به دادشون رسید و ما شیعه امیرالمومنین علیهالسلام هستیم که غم زن یهودی رو هم میخورد.
ثانیاً اسرائیل دشمن مشترکمونه بعد از فلسطین و لبنان و... سراغ کشور ما هم میاد😡.
بعضیها آخرسر، حرف ما رو قبول میکردن،
ولی خب چند نفری هم بودن که اصرار داشتن ما نباید هیچ دخالت و کمکی بهشون کنیم و باید به کشور خودمون فکر کنیم😕.
کارمون صد درصد نتیجه بخش نشد؛ اما از نظر خودمون خداروشکر رضایتبخش بود و
تجربه خوبی شد برامون🥰.
مطمئنیم که جهاد تبیین باید انجام بشه؛ نه فقط یکی دوبار، بلکه بهصورت مداوم و به هر بهانهای... 👊🏻.
ما باید حضور داشته باشیم بین مردم تا هم مردم ما رو جدای از خودشون ندونن و فکر نکنن آدمای عجیب غریبی هستیم😜،
و هم بلاخره یواش یواش به جمع ما بپیوندن و متقاعد بشن که حق چیه و با کیه😇.
انشاءالله بازم ادامه میدیم اینکار رو، مخصوصاً اگه توی یه مکان ثابت باشه که افرادی که در اون مکان رفت و آمد میکنند، متوجه بشن که فلان اتفاقی که تو کشور یا منطقه افتاده، مهمه و باید حساسیت نشون بدیم🥺.
میخوایم که فقط حرف خبرگزاریهای غربی و خارجی براشون آشنا نباشه و صحبتهای ما رو هم بشنون و خودشون تشخیص بدن که حق کجاست و باطل کجا... 🤔.
پ.ن:
کمک مالی آنچنانی نتونستیم جمع کنیم،
چون هم شناخته شده نبودیم که مردم بخوان اعتماد کنن، هم بعضیهاشون میگفتن قبلاً کمک مالی انجام دادن و یا پول نقد همراهشون نبود🤷🏻♀.
#جهاد_تببین
#روایت_پشت_جبهه
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
«با یک تیر، دو نشون: فروش و تبیین»
#روایت_پشت_جبهه
#م_فیض_بخش
(مامان #فاطمه ۹ساله، #محمدصادق ۶ساله، و #محمدحسن ۳ ساله و #محمدسجاد)
این اتفاقات یک سال اخیر قلب هر مسلمونی رو تکون میده و غمگین میکنه. وقتی رهبر عزیزتر از جانم امر کردن که بر همه فرض است، دیگه حکم صادر شد☺️. اولین فکرم این بوده که از من مادر چه کاری بر میاد؟ احساس کردم بزرگترین مسالهای که میتونیم پیگیرش باشیم، روشن سازی فضای جنگ بین حق و باطل هست، اینکه حملات اسرائیل به محور مقاومت ارتباط مستقیمی با موجودیت ما و اسلام و مسلمونا داره و این رو باید برای همشهریهام تبیین کنم.
تصمیم گرفتیم با ایجاد یک یا چند بازارچه به نفع مقاومت به اهداف تبیینی خودمون برسیم و کارمون رو به صورت گروهی با جمعی از مادران گروه مادرانهٔ قم شروع کردیم.
ما یک گروه مادرانه از مادران انقلابی هستیم که میخوایم در کنار وظیفهٔ خطیر فرزند پروری، در جایگاه اجتماعی خودمون هم موثر و تاثیرگذار عمل کنیم و تا جایی که امکانات مادریمون اجازه میدن، کنشگری اجتماعی در راستای اهداف انقلابیمون داشته باشیم😇.
همهٔ اون چیزی که داشتیم رو وسط گذاشتیم، از توانمندیهای فردیمون گرفته تا توانایی مالیمون. وسایلی رو برای بازارچهٔ مقاومت مهیا کردیم (عطر، کارهای رزین، صابونهای معطر، شمع، بافتنی، حلوا عربی، مافین، آش، سمبوسه، پیراشکی و دونات، پفیلا، پونه کوهی و...) حدوداً دو هفته زمان برد تا به مرحلهٔ اجرا برسیم.
تو گروه مادرانهمون، همهٔ کارها با محوریت فرزندانمون صورت میگیره😉🥰. اصلاً بچهها بخشی از هر فعالیتی هستن تا هم ما یادمون باشه که اولین و مهمترین وظیفهمون فرزندانمون هستند و هم بچههامون در متن ماجرا رشد و بالندگی داشته باشن و در عمل کنشگر و انقلابی بار بیان انشاءالله💛.
بچهها باتوجه به سن و تواناییهاشون، نقش و حضور فعال در فعالیتهای ما دارن، چه در آمادهسازی قبل از برنامه، چه در حین فعالیتهامون.
برای بازارچهمون سعی کردیم مکانی رو انتخاب کنیم که هر نوع قشر و سنی رو در بر بگیره😉 و البته بیشتر مخاطبین ما خانم ها بودند، یعنی پارک بانوان.
مبلغ خوب و قابل توجهی با توجه به توانمندی ما جمع شد الحمدلله، که تقدیم به دفتر حضرت آقا شد.
دوستان تبیینگر گروهمون با روشهای جذابی در راستای تبیین فعالیت داشتن و بازخوردها مطلوب بوده، خصوصاً با نسل جدید و دانشآموزانمون که صحبت داشتیم، به اینده امیدوار شدیم الحمدلله😍.
اگر باز هم بتونیم در نقاط مختلف شهر ادامه میدیم ان شاءالله و هرکار دیگهای که بدونیم میتونیم در اون جایگاه اثرگذار باشیم. در کل از هر کاری که در راستا و توان مادری کردنمون باشه، دریغ نمیکنیم ان شاءالله.
#بازارچه_مقاومت
#سبک_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
«تبیین در بازارچهٔ مقاومت مادرانه قم»
#روایت_پشت_جبهه
#ن_نصراصفهانی
(مامان #محمدرضا ۶ ساله، #محمدجواد ۴ و #فاطمه ۳ ماهه)
قرار بود بازارچه داشته باشیم. مسئولیت تبیین رو قبول کردم، قبلتر هم این کارها رو کرده بودم. میدانستم بیمهری و کملطفی، شور و ذوق و همه چیز را با هم دارد.
از چند روز قبل شروع کردم به خواندن فایلهای پاسخ به شبهات مقاومت و مرور اطلاعات گذشتهام. شب قبل از برنامه هم توسلی کردم برای گشوده شدن قفل زبانم و آرامش قلبم. سعی کردم روز برنامه آمادگی کامل داشته باشم. پسر بزرگم را به مدرسه فرستادم و با کوچولوها مهیای رفتن به میدان شدم☺️. فاطمه طول مدت بازارچه پیش خودم و توی بغلم بود، محمدجواد هم با بقیه بچهها مشغول درست کردن پرچم فلسطین و رنگآمیزی کاربرگ بود.
وقتی رسیدم فضاسازی انجام شده بود، تغییرات کوچکی دادیم و منتظر شدیم. هنوز به ثبات نرسیده بودیم که جمع زیادی از دانشآموزان ابتدایی و متوسطه با صفی طولانی به طور کامل جلوی فضاسازی ما قرار گرفتند و جملات چالشی نوشته شده روی تخته ذهنشان را مشغول کرد. (مثلاً نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران🤦🏻♀️ پدرکشتگی ما با اسرائیل چیه؟ حماس فلسطینیها رو به کشتن داد و...)
با ناراحتی به دوستم گفتم که مخاطب جملات ما و برنامهٔ ما، اصلاً این سن نبودند😥. دوست عزیزم گفت حتماً خیری بوده و آنها هم استفاده خودشان را خواهند کرد. آرام شدم و دل به تدبیر خدا سپردم که روشنگر جانهاست.
از بچهها خواسته بودیم هر دلنوشتهای خطاب به کودکان غزه و لبنان دارند، برایمان بنویسند و به مقوای نصب شده بچسبانند. خیلی استقبال خوبی کردند. سوالاتی هم درمورد جملات چالشیای که نوشته بودیم میپرسیدند که سعی میکردیم در حد وسعمان پاسخ دهیم.
وقتی به خانه برگشتم و جملات بچهها را خواندم، بسیار امیدوار شدم. با غلطهای املایی بسیار، حمایتهای درست و اساسی از فلسطین عزیز کرده بودند و فهمیدم اصلاً آنها به تبیین نیاز نداشتند، همین شور مشارکت در حمایت از فلسطین برایشان کافی بود و شاید این، همان خیری بود که دوستم میگفت!🥹
#جهاد_تبیین
#سبک_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«ماجرای یه جلسه خانومانه درباره قصه فلسطین»
#روایت_پشت_جبهه
#پ_شکوری
(مامان #عباس ۷ ساله، #فاطمه ۵.۵ ساله و #زینب ۲.۵ ساله)
دیروز صبح یه خانومی از طرف سایت قصه فلسطین (palstory.ir) بهم زنگ زدن.
گفتن شما بودید که قبلا گفتید میتونید برید مباحث قصه فلسطین رو ارائه بدید اگر جلسهای باشه؟
گفتم بله، خوشحال میشم. 😍
و اینطوری شد که امروز صبح بعد از فرستادن عباس به مدرسه
ساعت هشت فاطمه و زینب رو بیدار کردم تا با هم بریم برای جلسه سمت یافت آباد.
یه جمع ده بیست نفره بودن از مامانهایی که بچههاشون توی مکتب درس میخوندن،
توی یه جایی شبیه خونه.
چون روی زمین نشستیم و فرش داشت برای بچهها راحت بود و فاطمه مشغول نقاشی و خوراکی شد.
زینب هم کل مدت روی پای من و توی بغلم نشسته بود و گاهی چیزی میخورد یا خط خطی میکرد. آخراش هم حوصلهاش سر رفت و چندباری گفت بریم خونه دیگه. 🥲
بحث رو از اینجا شروع کردیم که اصلا چرا مسئله فلسطین برای ما مهمه؟
فلسطین چه ربطی به ما داره؟
تاریخ و جغرافیای قصه فلسطین و منطقهی ما یعنی غرب آسیا چطور بوده و چه اتفاقاتی افتاده که فلسطین غصب شده و ... 🇵🇸
از طوفانی که شهید یحیی السنوار و همرزمانش به پا کردن، صحبت کردیم ❤️
و از اینکه چه تاثیری توی دنیا گذاشته که الان مردم و دانشجو های آمریکا و انگلیس و آلمان و ... دارن برای حمایت از فلسطین راهپیمایی میکنن و علیه اسرائیل و آمریکا شعار میدن.
بحث شد که بعضیا میگن اصلا چرا عملیات طوفان الاقصی رو انجام دادن فلسطینیها؟
داشتن زندگی شون رو میکردن که. الکی خودشون رو توی دردسر انداختن.🤓
از سید عزیز مقاومت ذکر خیر شد که با اون جایگاه و عظمت، در راه آرمان آزادی فلسطین شهید شد و به خاطر حمایت از فلسطین، اسرائیل تصمیم به ترورش گرفت.
خودم خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم برای اینکه فرصتی پیش اومده با یه جمعی از خانوما درباره این موضوع مهم صحبت کنم
و بالاخره چیزایی که خونده بودم و دیده بودم، به یه دردی خورد و تونستم به چند نفر ارائهش بدم.
چند نفری از خانوما هم توی بحثها شرکت میکردن و نظرشون یا سوالشون رو میگفتن و با موضوع ارتباط برقرار کردن بودن. چهار پنج تا از دخترای نوجوان هم وسطای بحث به جمعمون اضافه شدن و از دغدغه هاشون گفتن.
در مجموع چهرههای خانوما مشتاق به نظر میرسید. 😇
بعد جلسه خواستن لینک سایتها و کتاب صوتیها رو بفرستم براشون که گوش بدن.
یکی از خانوما هم مربی قرآن کودکان بودن و دنبال محتوای مناسب کودک درباره فلسطین میگشتن که قرار شد پرس و جو کنم و براشون بفرستم هرچی پیدا کردم.
به عنوان حسن ختام جلسه، چهارتا کتابی رو که همراهم برده بودم معرفی کردم.
📚 کتاب سرزمین مقدس که پر از نقاشیها و روایتهای بامزه از سفر یکساله یه کارتونیست غربی به فلسطینه در سال ۲۰۱۱.
📚 کتاب فلسطین حضرت آقا که نتانیاهو توی سازمان ملل نشونش داد و گفت این راهکارهای ایران برای نابودی اسرائیله.
📚 رمان خار و میخک از شهید عزیز یحیی السنوار که این روزا با عشق و ذوق دارم گوش میدم و میخونمش و دوست دارم با همه دربارهش صحبت کنم.
📚 و کتاب خاطرات سید عزیزمون از دوران کودکی و نوجوانی تا حدود سال ۱۳۷۷ از زبان خودشون.
گفتم دو تاشون نسخه صوتی رایگان هم دارن و از ایرانصدا میتونید دانلود کنید و همزمان با کارهای خونه گوش بدید. (خار و میخک و سید عزیز)
آخرش هم بدو بدو اسنپ گرفتم که بریم خونه تا وقتی عباس با سرویس از مدرسه میاد، خونه باشیم.
البته پنج دقیقه ای دیر رسیدیم و عباس توی راه پله منتظر مونده بود تا برسیم. 🥲
#جهاد_تبیین
#قصه_فلسطین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«حتی همین یک رستوران نرفتن، به یاد کودکان غزه و لبنان»
#روایت_پشت_جبهه
🍃🍃🍃
#ف_مطلق
(مامان #حسین ۷ و #زهرا ۶ ساله)
از وقتی قضیه کمک به جبهه مقاومت و لبنان جدی شد، با همسرم نیت کردیم سعی کنیم از خرجهای غیرضروری کم کنیم و اگه بنا بود تفریح پرخرجی داشته باشیم با رضایت بچهها، هزینهشو به حساب مقاومت واریز کنیم.
در نهایت هم هرچه از حقوق ماه اضافه اومد به حساب مقاومت واریز بشه.🌱
روز تولد همسرم رسید.
مادرشوهرم به مناسبت تولدش هزینه ی یک وعده رستوران رفتن رو به حسابش ریخت که به این مناسبت بچهها غذای مورد علاقهشونو بخورن و شب شادی رو تجربه کنند.😌
رستوران رفتن اون هم غذای فستفودی یکی از تفریحات خیلی خیلی دوستداشتنی بچههاست. تفریحی که زیاد هم پیش نمیآد.🤭
با بچه ها صحبت کردیم.
از شرایط کودکان غزه و لبنان گفتیم...
از بمب های اسرائیلی
از خونه های خراب شده
و بچههایی که نه لباس دارند،
نه عروسک و اسباب بازی
و نه حتی غذایی برای خوردن...😢
البته که این حرفا براشون جدید نبود و از روز اول طوفانالاقصی به فراخور حال و شرایطشون از اوضاع با خبر بودن.
این مدت هم به تبع شرکت در مراسم شهید هنیه✊🏻، شادی پس از وعدههای صادق، شرکت در نمازجمعه تاریخی و... در حال و هوای این روزها قرار داشتن.
به بچه ها گفتیم:
1⃣ میتونیم رستوران بریم
2⃣ یا پولش رو کمک کنیم به بچههایی که غذا ندارند و ما تو خونه یه غذای خوب بخوریم.
چی میگید؟!🙃
خیلی زودتر از انتظارم و با رضایت کامل قبول کردند.
جالبتر اینکه گل پسر بلند شد و پاکت پول هاش رو آورد (پول هایی که عیدی و هدیه و.. میگیرند رو نگه میدارن) و یک به قول خودش پول زیاد😅 (تراول ۵۰ تومانی) رو به کودکان غزه داد.
هرچی اصرار کردم ۱۰ تومانی کافیه، قبول نکرد🥰
خواهرش هم همون کار رو کرد و این دو تراول و پول غذا، واریز شد به حساب کمک های غزه و لبنان.
عوض شام شب تولد هم، ناهار ماهی خوردن که عاشقشن و خوشحال بودن الحمدلله...
پ.ن: تا شب هم هرچی میخوردن با خودشون میگفتن آخ بچه های لبنان الان از اینا ندارن...💔
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«بازارچه مقاومت با رفقای مادرانهای»
#روایت_پشت_جبهه
#س_حسنی
مامان (#ریحانه ۱۱ و #فاطمه ۵ ساله)
من مسئول گروه همدلی در مادرانهی محلهمون هستم. با دوستان مادرانهای قبل از حکم آقا برای کمک به حزبالله لبنان، دغدغهی کمک به جبهه مقاومت و فلسطین رو داشتیم، ولی دیگه بعد این حکم، کارامون جدیتر شد👊🏻.
با جمع مامانهای مادرانه محلهمون، زمان انتخابات یه سری ایستگاه صلواتی و موکب، برای گفتوگو با مردم داشتیم.
هفته گذشته هم یه بازارچه داشتیم که هر کدوم از مامانها محصولات فرهنگی و غذایی برای فروش به نفع جبهه مقاومت، آورده بودن🌮.
مجوز گرفتن برای برپایی این بازارچه خیلی زمان برد. حدود دو هفته دنبال گرفتن مجوز برای برپایی غرفه توی جمکران بودیم ولی نشد. نهایتاً رفتیم پارک کوکب قم، که یه جورایی بالاشهر محسوب میشه🌳.
دخترم فاطمه رو چون کوچیک بود و سابقهی گم شدن داشت، با خودم نبردم و سپردم به خانواده. ریحانه هم توی پخت شیرینی و نون بادکنکی، فضاسازی و تزئین میز و فروش بهمون کمک کرد🥰.
خداروشکر از نظر فروش و درآمد نتیجه خوبی داشت، تو این بازارچه ولی خیلی فرصت گفتگو و تبیین پیش نیومد. افرادی که میاومدن برای خرید، تعدادشون زیاد نبود.
کل مبلغ فروشمون حدود ۵ میلیون تومان شد و دوستان خودمون هم توی خریدن خوراکیها کمک کردن🥳.
بعد از اتمام برنامه به ذهنم رسید کاش میکروفون داشتیم و یه نفر به عنوان مجری خانومایی که داشتن از اونجا رد میشدن رو دعوت میکرد. اینطوری شاید افراد بیشتری مطلع میشدن چه خبره و میاومدن بازارچه🎤.
دوست داشتم به نحوی عکسها و خبر این بازارچهها و تلاشهای مردمی، به دست مردم لبنان و فلسطین هم میرسید، تا بدونن مردم ایران پشتیبان و حامیشون هستن🇱🇧🇸🇩.
مثلاً اگر یکی از ما عربی بلد بود و یه روایت از این کار مینوشت و به نحوی به دست فعالان رسانهای غزه یا لبنان میرسوند خیلی خوب میشد😎.
برای دفعات بعدی فکر میکنم بهتره چیزایی بفروشیم که فقط یه خوراکی نباشه و همون لحظه تموم بشه، مثل دونات و حلوا و چیزای سرخکردنی🤔🍩.
یه چیز ماندگارتر و مفیدتری باشه. مثلاً سبزی سرخ شده یا پیاز داغ یا چیزایی که نیاز روزمره افراد هست و احتمالاً مردم بیشتر استقبال میکنن🧐.
یه تجربه دیگه هم که به دست آوردیم این بود که، برای دفعات بعدی بازارچه رو جایی بذاریم که یه غرفه مهدکودک برای بچهها داشته باشه و بچهها اونجا رنگ آمیزی و فعالیتهای فرهنگی داشته باشن👦🏻👧🏻.
این دفعه چون کنار خیابون بودیم، یه مقدار برای بچه کوچیکها خطرناک بود و هی باید مراقبشون میبودیم یه موقع وسط خیابون نرن🤦🏻♀.
و یه چیز دیگه هم این بود که دفعه بعدی برای خودمون صندلی ببریم که بتونیم بشینیم پشت میزها و زود خسته نشیم. 🤭.
ان شاء الله خدا همین کارها رو از ما قبول کنه
و کمک کنه کارهامون رو بهتر کنیم🤲🏻.
#بازارچه_مقاومت
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«تقویت روحیه مقاومت بچهها با گفتگو»
#روایت_پشت_جبهه
🍃🍃🍃
#م_شجاعیزاده (مامان #علی ۵ و #محمد ۱ ساله)
قرار بود تو بازارچه مقاومت، هرکس یه چیزی درست کنه و به نفع مقاومت و مردم لبنان و فلسطین بفروشه.
ما هم الویه درست کردیم😋.
وقت آماده کردنش، علی مهدکودک بود👦🏻.
وقتی اومد خونه، کار تموم شده بود و الویهها رو تو ظرف کشیده بودم.
با خودم گفتم: اینکه فقط غذا درست کنم و بفروشم کافیه؟🤔
بچههام کی قراره یاد بگیرن؟
از کی باید تو متن زندگیشون ولایت الهی جا بیفته و بفهمن نباید زیر بار ولایت طاغوت برن👊🏻.
برای بچه ۵ ساله زوده این حرفا؟!
پس اون مجاهدهای کوچیکی که تو غزه دارن با استقامتشون شگفتزدهمون میکنند، از چه زمانی این حرفها رو یاد گرفتن🥺؟
به گمونم اندیشه مقاومت از همون اوایل تولد، تو خونهشون، قلبشون، روحشون و تمام وجودشون شکل گرفته💪🏻.
درس مقاومت درسی نیست که بشه تو روز حادثه به کسی یاد داد. از اون درسایی نیست که شب امتحان بخونی و نمره قبولی بگیری.
الان وقتشه که یاد بگیره و روز امتحان، سربلند بیرون بیاد🧐.
به پسرم گفتم: میدونی اسرائیل به فلسطین و لبنان حمله کرده و خونههاشونو خراب کرده؟
الان باید ما بهشون کمک کنیم تا بتونن خونه داشته باشن، لباس بخرن، غذا بخرن و زندگی کنن🥹.
+چجوری بهشون غذا بدیم مامان؟
گفتم: میتونیم غذا درست کنیم و ببریم و بفروشیم و پولش رو براشون بفرستیم تا اونجا دوباره برای خودشون خونه و غذا و لباس بگیرن🏠🍛👕.
+دوست داری کمکم کنی؟
گفت: آره! چکار کنم😍؟
گفتم: بیا در این ظرفها رو محکم ببند تا ببریم تو حیاط مسجد بفروشیم.
تو راه دوباره در مورد کمک به جبهه مقاومت صحبت کردیم. بعد هم تو حیاط مسجد دوچرخه سواری کرد تا من و دوستام کار فروش رو انجام بدیم😇.
چندتا خوراکی خوشمزه هم خریدیم و با خریدش، به جبهه مقاومت کمک کردیم 🤗.
پن: صحبت کردن در مورد این مسائل، باعث میشه بچه دریایی از سوالات رو به سمت مادر و پدر روانه کنه.
صبوری میخواد!😌
ولی میشه در حد خودشون جوابایی بهشون داد که روحیه شجاعت و ایستادگی رو تو اونها تقویت کنه و انشاءالله در مسیر مقاومت باقی بمونن🤲🏻👊🏻.
#بازارچه_مقاومت
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
شروع کردیم به صحبت...
🌱گفت که بعد از حکم رهبری دلش میخواسته یه کاری انجام بده و اولین چیزی که به ذهنش میاد بافت کلاه از کامواهایی بوده که توی خونهها مونده🧶.
فکرش این بوده که با یه فراخوان کامواها رو جمع کنه و بده به خانمهای جهادگر، تا ۳ سایز کلاه ببافن😍.
این فکر رو با اعضای جبهه فرهنگی مطرح میکنه و اونها پیشنهاد بازارچه میدن👌🏻.
🌱از بین چیزهایی که بلد بود، اول میره سراغ پخت شیرینی نون چایی با دستور مادر؛ همون نون چاییهایی که قشنگ بوی اصالت قزوین رو میده😍😋.
با کمک بچههای جهادی شیرینی میپزن و میارن بازارچه🥰.
روزهای اول مشتری نبوده؛ حتی حرفهای نیشدار هم میشنیده🥺.
یه صبح جمعه میشینه و با امام زمان درد و دل میکنه.
و همون روز توی نماز جمعه اعلام میکنن که بازارچه افتتاح شده و جمعیت زیادی برای خرید میاد🥳.
🌱بعد از رونق بازارچه به فکر پخت آش و شیرینی بیشتر و متنوعتر توی بازارچه میافته که مردم هم استقبال زیادی میکنن و بانی میشن👏🏻.
این میشه که باز با خودش میگه خب! این بازارچه که راه خودش رو پیدا کرد، پس من باید چه کاری انجام بدم؟🧐
🌱تصمیم میگیره با یه مربی خیاطی صحبت کنه و یه تعداد خانم رو آموزش بدن تا با پارچههایی که توی خونهها مونده، بتونن برای مردم لبنان لباس بدوزن🪡😍.
🌱بعد با نخهای تریکوبافی که یه خیر براش میفرسته، یه تعداد خانم رو آموزش میده و حاصل کار اونها رو هم توی بازارچه به فروش میرسونه👊🏻.
🌱یا وقتی از طریق یکی از آشناهاش توی عراق متوجه میشه یه تعداد آواره لبنانی دارن به ایران میان، سریع با بقیه خیرین برای یکی از خانوادهها خونه اجاره میکنه و وسایل زندگی مهیا میکنه🥰🏠.
و این داستان ادامه داره...
تا روزی که انشاءالله جبهه مقاومت پیروز بشه و ندای "الا یا اهل العالم انا بقیه الله" به گوش همه آزادگان جهان برسه 🤲🏻
#فاطمه_عظیمیمقدم
(مادر ۴ فرزند)
#روایت_پشت_جبهه
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«لشکر کتابهای سرباز جبهه مقاومت»
#روایت_پشت_جبهه
#خانم_فاطمی
(مامان #کوثر_سادات ۴.۵ ساله و #سید_قاسم ۱.۵ ساله)
بعد از حکم فرض آقا، همه شاهد هستیم که هرکس با هر امکاناتی که داره، برای کمک به جبهه مقاومت به تکاپو افتاده🇵🇸👊🏻🇱🇧.
هیئت کوچک دانشگاه ما هم مستثنی نبود🏴.
عزیزی که قرار بود خونشون هیئت برگزار بشه، پیشنهاد برگزاری بازارچهای به نفع مقاومت رو دادن؛ که هرکس، هر محصولی که میتونه برای فروش همراه خودش بیاره و سود فروش، بازارچه برای مقاومت واریز بشه💸.
یکی از دوستان ایده داد، کتابهایی رو که خوندیم و دیگه نیاز نداریم برای فروش بیاریم📚.
این ایده برای من خیلی جالب بود و به نظرم رسید که میشه فراتر از جمع دوستانهٔ خودمون گسترش پیدا کنه🤔.
به همین خاطر کانال #لشکر_کتاب رو راه اندازی کردیم و با این شعار که «میخواهیم به جلد کتابهامون سربند ببندیم و اونا رو راهی جبهه مقاومت کنیم»، شروع به اهدا و فروش کتابها به نفع جبهه مقاومت کردیم🇵🇸💚🇱🇧.
هر کسی که میخواد کتابش رو بفروشه، برای ما عکس کتاب و قیمت مدنظر رو برای اهدا به نفع جبهه مقاومت رو میفرسته، ما هم با شناسه کاربری خودشون توی کانال قرار میدیم، تا هر کسی که طالب اون کتاب بود بتونه باهاشون ارتباط بگیره و کتاب رو خریداری کنه📚.
الحمدلله با استقبالی فراتر از انتظارمون مواجه شدیم و در کنار این کار فرهنگی، بیش از بیست میلیون کمک به جبهه مقاومت و حدود هزار عنوان کتاب اهدایی داشتیم✌️😍.
ماجراهای جالبی هم برامون اتفاق افتاد؛
مثلاً خانمی که میگفت از آشنایی با کانال ما خیلی خوشحال شده چون دستش خالیه و طلا برای اهدا به مقاومت نداره، اما حالا میتونه با اهدای کتابهاش تو این مسیر سهیم باشه🥹.
یا خانم نویسندهای که بالای دویست جلد کتاب اهدا کردن و میگفتن دل کندن از طلا براشون خیلی راحتتر از دل کندن از کتابها بوده👏🏻.
با وجود اینکه که گفته بودیم هزینه ارسال بر عهده خریدار هست، بعضی فروشندههامون میگفتن مشتریها مبلغ اضافهی پست رو هم برای سایت حضرت آقا واریز کنن و هزینه پست رو خودشون تقبل میکردن🥰👏🏻.
یا کتابهایی بودن که چندین بار خرید و فروش شدن. مشتری کتاب رو میخرید و بعد از مطالعه به ما اعلام میکرد دوباره اطلاعات کتاب رو توی کانال بزاریم تا اونو برای نفر بعدی بفرسته🌹.
یکبار هم خانمی از یکی از شهرستانها پیام دادن که خدا شما رو رسوند. چون از صبح چندین ساعت با بچهٔ نوپا داشتم دنبال فلان کتاب کمک درسی برای پسرم میگشتم و توی کانال شما با قیمت مناسب پیدا کردم🥳.
حالا شاید این چند میلیونی که تاحالا از طریق پویش ما واریز شده، در مقابل سایر کمکهای مردمی، ارزش مادی چندانی نداشته باشه، ولی ما معتقدیم ارزشش به برکت و دعای خیر صدها عزیزی هست که توی جمعآوری این مبلغ سهیم شدن💗🤲🏻.
اگر شما هم میخواید در لبیک به فریضهٔ الهی سهیم باشید👊🏻،
اگر قصد خرید کتاب دارید📙،
یا دوست دارید کتابهاتون رو به نفع جبهه مقاومت اهدا کنید📚.
به لشکر کتاب بپیوندید👇🏻
ble.ir/lashkareketab
#لشکر_کتاب
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ارسالی_شما
#روایت_پشت_جبهه
🍃🍃🍃
مثل خیلی از اوقات، بحث جمع درباره وضعیت مظلومان غزه و لبنان بود و اینکه ما چطور میتونیم بهشون کمک کنیم🤔؟
ما خانمهایی بودیم که فرزند کوچک داشتیم، و از لحاظ مالی شرایطی نبود که بتونیم کمک خاصی به جبهه مقاومت کنیم😢.
تا اینکه یه روز یکی از مامانها برامون از تجربه آش پختنشون به نفع جبهه مقاومت گفتن🥣.
برای مواد اولیه هم همه با هم سهیم شده بودن تا از نظر اقتصادی بهشون فشار نیاد😍.
ما رو هم تشویق کردن به راه انداختن یه بازارچه👏🏻.
ما هم به فکر افتادیم قدمی در حد شرایط خودمون برداریم.
سه نفری که دوتامون بچه کوچیک هم داشتیم، تصمیم گرفتیم کیک خونگی درست کنیم و توی یه نمایشگاه کتاب داخل شهرستانمون به فروش برسونیم 🥧.
البته که مسئولان نمایشگاه، خودشون به فکر بودن و یه بازارچه هم راه انداخته بودن، با این شرط که سود فروش برای کمک به مردم مظلوم غزه و لبنان صرف بشه🤗.
کار رو شروع کردیم، البته که حضور چند نفر از اقوام و نگهداری از بچههامون خیلی موثر بود🥰.
از قبل مواد مورد نیاز رو لیست کردیم و بین سه نفرمون تقسیم شد.
هر کس هر چیزی توی خونه داشت رو انتخاب کرد🥚🥛...
نتیجه کارمون شد دو تا کیک بزرگ پای سیب🍎 و هویج🥕😋.
به علاوه ۱۵ عدد کاپ کیک وانیلی کاکائویی
که البته کاپکیکها بیش از حد داخل فر موند و خشک شد🤦🏻♀،
و از فروش اونها صرف نظر کردیم🙂.
وقتی بستهبندیها رو انجام دادیم، یه ایده جدید به ذهنمون رسید💡🤔.
ظروفی که برای کاپکیکها تهیه کرده بودیم برای سالاد ماکارونی خیلی مناسب بودن🤩،
چون هم اندازهاش خوب بود، هم در داشت و هم یه قاشق روی درش متصل بود🤗.
این شد که یکی از عزیزان با حمایت خانوادهاش وسایل سالاد ماکارونی رو تهیه کرد و خودش هم آمادهاش کرد🥳.
۱۰ عدد سالاد ماکارونی درست شد که هرکدوم ۴۰ هزار تومن قیمتگذاری شد.
کیکها هم هرکدوم ۸ تکه شدند و هر تکه ۳۰ هزار تومن .
از اونجایی که هزینه خاصی برای مواد اولیه نکرده بودیم و عزیزان زیادی سهیم شده بودن، هزینه مواد اولیه رو هم برنداشتیم😇.
و این شد که حداقل ۸۰۰ هزار تومان به نفع جبهه مقاومت واریز شد🇱🇧🥳🇵🇸.
برای این کار بیشتر از اینکه انرژی از دست بدیم انرژی گرفتیم😍.
و توی این کار جمعی دست خدا رو حس کردیم🤲🏻.
(ید الله مع الجماعه)
انشاءالله که خداوند از ما قبول کنه و خودش به کم ما برکت بده و همه ما رو برای سربازی آقامون آماده کنه👊🏻.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif