eitaa logo
تبیان مهدوی
3هزار دنبال‌کننده
34 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📣(در بیستم رمضان در سال۴۰ هجری، قبل از شهادت فرمود:) 1⃣ ياد مرگ ♦️ای مردم! هر کس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد. اَجل سرآمد زندگی، و فرار از مرگ رسيدن به آن است. چه روزگارانی که در پی گشودن راز نهفته اش بودم، امّا خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود. هيهات! که اين، علمی پنهان است. 2⃣وصيت های امام علی (علیه السلام) ♦️ امّا وصيّت من نسبت به خدا، آن که چيزی را شريک خدا قرار ندهيد، و نسبت به پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است که، سنّت و شريعت او را ضايع نکنيد. اين دو ستون محکم را بر پاداريد، و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد و تا آن زمان که از حق منحرف نشده ايد، سرزنشی نخواهيد داشت، که برای هر کس به اندازه توانايی او وظيفه ای تعيين گرديده، و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است زيرا: پروردگار، رحيم و دين، استوار و پيشوا، آگاه است. من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد. اگر از اين ضربت و در اين لغزش گاه نجات يابم، که حرفی نيست، امّا اگر گام ها بلغزد و از اين جهان بروم، ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسيرِ وزشِ باد و باران و زيرِ سايه ابرهای متراکم آسمان پراکنده می شويم، و آثارمان در روی زمين نابود خواهد شد. من از همسايگان شما بودم، که چند روزی در کنار شما زيستم، و به زودی از من جز جسدی بی روح و ساکن، پس از آن همه تلاش، و خاموش، پس از آن همه گفتار، باقی نخواهد ماند. پس بايد سکوت من، و بی حرکتی دست و پا و چشم ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد، که از هر منطق رسايی و از هر سخن مؤثّری عبرت انگيزتر است. وداع و خداحافظی من با شما چونان جدايی کسی است که آماده ملاقات پروردگار است، فردا ارزش ايّام زندگی مرا خواهيد فهميد، و راز درونم را خواهيد دانست. پس از آن که جای مرا خالی ديديد و ديگری بر جای من نشست، مرا خواهيد شناخت. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ : «...ای مردم! هرکس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید. اجل، سرآمد زندگی و فرار ، رسیدن به آن است. چه روزگارانی که در پی‌گشودن راز نهفته اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود. هیهات!‌که این علمی پنهان است» ⃣ :مگر امیرالمومنین(علیه السلام) در نهج البلاغه به این مضمون نفرمودند که بدین جهت به این مقام (اولوالالباب) رسیدند که ترک ژرف نگری در آنجایی که خداوند علمش را نداده کرده اند ؟ ⃣: پس این تلاش امام برای یافتن راز مرگ چیست و چگونه با آن کلام قابل جمع است؟  ⃣: باتوجه به اینکه امام می‌فرمایند : «هیهات!که این علمی پنهان است» این احتمال چقدر قابل توجیه است؟ ⃣: چطور می‌شود که بر امام پوشیده باشد اما بر بعض اولیاء الله آشکار باشد : ✍ حالات معصومین (علیهم السلام) و اولیاء الله مختلف است. ⏪گاه به اراده پروردگار همه چیز را مى دانند، و گاه به اراده حق، مسائلى از آنها پنهان مى شود. ⬅️ حتى ممکن است لحظه ها، متفاوت باشد، «یعقوب» پیامبر (صلى الله علیه وآله) بوى پیراهن «یوسف» را از فاصله دور (از مصر) شنید، ولى او را در چاه «کنعان» نزدیک خود، ندید !  ‼️این احتمال نیز وجود دارد که آنچه را امام (علیه السلام) در بالا مى فرماید : یک قانون کلى درباره اجل و سرآمد زندگى همه انسانها باشد. ↩️ ولى این قانون کلى مانند همه قوانین کلى، استثنائاتى دارد، چه مانعى دارد که بعضى از اولیاء الله به فرمان خدا و تعلیم او، لحظه مرگ خود را بدانند.  ↔️در این جا نکته سوّمى نیز وجود دارد و آن این که : علوم معصومین (علیهم السلام)نسبت به مسائل آینده بر اساس «لوح محو و اثبات» است که قابل تغییر است و به اصطلاح علم به مقتضیات است، نه علم به علت تامه که قابل تغییر نباشد. ◀️ زیرا آن قسمت که نامش «لوح محفوظ» است مخصوص خداوند متعال است. 🔴 مثلاً در داستان حضرت مسیح (علیه السلام) آمده است که او خبر از فوت عروسى در شب عروسى داد، ولى این امر واقع نشد چرا که آنها صدقه اى داده بودند و صدقه مانع از تحقق این مصیبت شده بود . ☑️در واقع این دو جمله هیچ منافاتی با هم ندارند ، یعنی ما هم مثل معصومین حتی می توانیم در هر مسأله مهمی شروع کنیم به تحقیق و تفحص کردن در همان راستایی که خداوند متعال مسیر را باز کرده و اذن داده است. 🔁 اما در نهایت باید بر آنچه که خداوند پشت پرده غیب قرار داده و اجازه نخواهد داد ما به آن دسترسی پیدا کنیم تسلیم باشیم ، یعنی می توانیم تحقیق و تفحص در راستای تکلیف و توان خودمان واجازه ای که در حوزه معارف داریم انجام بدهیم. 👌 اما اصرار بر اینکه حتماً به پشت پرده غیب دسترسی پیدا کنیم نداریم و نباید داشته باشیم . ↔️آنچه عرض شد بر اساس فرمایشات یکی از علمای بزرگ معاصر بود اما ما در این خصوص نکات تکمیلی دیگری داریم که در موقع خودش پیرامون کیفیت علم معصومین عرض خواهیم کرد. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ «...فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید فهمید و راز درونم را خواهید دانست. پس از آنکه جای مرا خالی دیدید و دیگری برجای من نشست، مرا خواهید شناخت.» ⃣:آیا واقعا ما ارزش ایام زندگی امام را فهمیده ایم؟ ⃣: آیا حقیقتاً پی به راز درونشان برده ایم؟ فرمودید که این راز است ⃣:آیا با وجود این که اشخاص ظالم بسیاری تا قبل از انقلاب، بر جای ایشان نشستند، بالاخره ما امام مان را شناختیم؟.. 8⃣: لطفاً قدری درمورد فضای این خطبه و نکات پیرامون آن خصوصاً در ۲ توضیح بدهید؟ : 🔖 فضای کلی این نکته عبارت از دو مطلب است: 🔴اولا: حضرت می خواهند بفرمایند که ، حالا که من زنده ام به جهت ظاهری و حاضرم در بین شما ، شما قدر و ارزش مرا نمی شناسید. ↩️لذا بجای اینکه از این فرصت استفاده کنید به آزار و اذیت و مخالفت و دشمنی با من می پردازید . 🔴نکته دوم : هر چقدر زمان بگذرد بالاخره انسانهای بصیر وآگاه و عارف و فهمیده ای پیدا می شوند که قدر و ارزش و کمال مرا بهتر از مردم زمانه خودم می توانند درک کنند . ⬅️خب! ما تاریخ را که نگاه می کنیم همین طور هم می شود . ⏳امیرالمؤمنین علیه السلام در زمانه خودشان مورد بغض و کینه خیلی از مردم زمانه خودشان قرار گرفتند تا جایی که در زمان عمر ابن عبد العزیز در منابر امیرالمؤمنین را لعن می کردند و نفرت از ایشان را در جامعه پراکنده بودند . 👌🏻اما امروز در دنیا نه تنها ما شیعیان ،نه تنها برادران اهل سنت ، هر نمکآزاده ای که با مرام امیرالمؤمنین آشنا می شود ، سر ارادت برآستان حضرت می ساید و خودش را مرید ایشان می داند . 🕰هر چقدر هم که زمان بگذرد بشریت بیشتر با کمالات و فضایل امیرالمؤمنین آشنا می شود . 📌 ترویج نهج البلاغه هم یکی از آن راههایی بود که ان شاءالله به برکت آن خیلی ها را باید با ارزش و عظمت علمی و معرفتی و روحی و ابعاد دیگر امیرالمؤمنین آشنا کنیم . 📖مردم که حضرت علی علیه السلام را بشناسند ، عاشق و شیفته او می شوند و وقتی عاشق ایشان شدند جز راه و مرام و اندیشه امیرالمؤمنین هیچ مرام و اندیشه دیگری را بر نمی تابند . 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 ( این‌ خطبه درباره شهر بصره مردمش و طلحه و زبیر ایراد شد.) 🔹روانشناسی طلحه و زبير در «شورش بصره» ♦️هر کدام از طلحه و زبير، اميدوار است که حکومت را به دست آورد، و ديده به آن دوخته و رفيق خود را به حساب نمی آورد. آن دو، نه رشته ای الهی را چنگ زدند و نه با وسيله ای به خدا روی آوردند. هر کدام بار کينه رفيق خود را بر دوش می کشد، که به زودی پرده از روی آن کنار خواهد رفت. به خدا سوگند! اگر به آنچه می خواهند برسند، اين، جانِ آن را می گيرد و آن، اين را از پای در می آورد. هم اکنون گروهی سرکش و نافرمان بپاخاسته اند (ناکثين) پس خداجويان حسابگر کجايند؟ سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) برايشان بيان گرديد و اخبار امروز را به آنان گفته اند، در حالی که برای هر گمراهی علّتی و برای هر عهدشکنی بهانه ای وجود دارد. سوگند به خدا! من آن کس نيستم که صدای گريه، و بر سر وسينه زدن برای مرده، و ندای فرشته مرگ را بشنود، و عبرت نگيرد. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ «... هر کدام بار کینه رفیق خود را بر دوش میکشد که به زودی پرده از روی ان کنار خواهد رفت ...» 1⃣:آیا اینجا منظور از رفیق حضرت علی است؟ : ❌خیر ، منظور حضرت از رفیق همین طلحه و زبیر نسبت به همدیگر هستند . ⏪ یعنی طلحه رفیق زبیر و زبیر رفیق ظاهری طلحه . 📣 می خواهند بفرمایند : اینها که امروز به ظاهر رفاقت نشان می دهند با هم اگر به قدرت برسند ، هر کدام برای نابود کردن دیگری فرصت شماری و فرصت طلبی می کنند . 👈خودشان در ادامه فرمودند: به خدا سوگند اگر به آنچه می خواهند برسند ، (یعنی قدرت و حکومت) ، این جان آن را می گیرد و آن این را از پای در می آورد. ‼️یعنی اینها الان فقط برای دشمنی علیه من ظاهراً با هم متحد شده اند . اگر از این مانع به خیال خودشان عبور کنند ، نسبت به همدیگر یک لحظه امان نمی دهند و همدیگر را هم می کشند . ⃣:چرا حضرت درمیان توصیف طلحه و زبیر و شورش آنها، خداجویانِ «حسابگر» را ندا داده اند؟ ⃣:تناسب این خطاب در میانه ی این خطبه چیست؟ : ✍ از آن جا که این خطبه قبل از «جنگ جمل» ایراد شده است، امام (علیه السلام) با این الفاظ تحریک کننده و برانگیزاننده مردم را دعوت به قیام بر ضدّ پیمان شکنان و آتش افروزان جنگ مى کند. 📣 مى فرمایند : (هم اکنون) «گروه طغیانگر و فتنه انگیز، به پاخاسته اند، کجا هستند پاداش طلبان از خدا (و مجاهدان مخلص ؟) که در برابر آنها بایستند و آتش فتنه را خاموش کنند در حالى که سنّت ها براى آنها بیان شده و از پیش به آنها خبر داده اند. ⃣ :علت گمراهی طلحه و زبیر و بهانه ی عهد شکنی آنها از نگاه امیرالمومنین(علیه السلام) چه بود؟ : ✍ حضرت در جاهای مختلف از ریشه گمراهی طلحه و زبیر سخن گفته اند از جمله: 📣 در ابتدای همین خطبه مى افزاید : «آنها، نه به رشته اى (از رشته هاى محکم الهى) چنگ زده اند و نه به وسیله اى به او نزدیک شده اند، بلکه هر یک بار کینه رفیقش را بر دوش مى کشد، و به زودى پرده از روى آن برداشته خواهد شد. 👌البته علل و عوامل دیگری مانند دنیاطلبی، خوی اشرافیگری، حسادت، کبر و غرور و درباره زبیر خصوصاً ماجرای آقازاده ها دخیل بوده است. ↩️لذا حضرت در درباره علت انحراف زبیر می فرمایند:" زبير همواره از ما اهل بيت (و از ياران خاص ما) بود تا آن كه فرزند شومش عبدالله نشو و نما كرد (و پدر را گمراه ساخت). 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 (قسمت-اول) 1⃣ فلسفه بعثت پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️خداوند حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را به حق برانگيخت، تا بندگان خود را از پرستش دروغين بُت ها رهايی بخشيده، به پرستش خود راهنمايی کند، و آنان را از پيروی شيطان نجات داده به اطاعت خود کشاند. با قرآنی که معنی آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند که نمی دانستند، و به پروردگار، اعتراف کنند. پس از انکارهای طولانی اعتراف کردند، و او را پس از آن که نسبت به خدا آشنايی نداشتند، به درستی بشناسند. پس، خدای سبحان در کتاب خود بی آن که او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نماياند، و از قهر خود ترساند، و اينکه چگونه با کيفرها ملّتی را که بايد نابود کند از ميان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو کرد. 2⃣خبر از آينده تاسف بار اسلام و مسلمين ♦️ همانا، پس از من، روزگاری بر شما فرا خواهد رسيد که چيزی پنهان تر از حق، و آشکارتر از باطل، و فراوان تر از دروغِ به خدا و پيامبرش(صلی الله علیه و آله) نباشد. و نزد مردمِ آن زمان، کالايی زيانمندتر از قرآن نيست، اگر آن را درست بخوانند و تفسير کنند، و متاعی پرسودتر از قرآن يافت نمی شود، آنگاه که آن را تحريف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چيزی ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منکر نيست. حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش می کنند، پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور می گردند، و هر دو غريبانه در يک راهِ ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهی ميان مردم ندارند. پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند، امّا گويا حضور ندارند؛ با مردمند، ولی از آنها بريده اند، زيرا گمراهی و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه کنار يکديگر قرار گيرند. مردم در آن روز، در جدايی و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگی پراکنده اند، گويی آنان پيشوای قرآن بوده و قرآن پيشوای آنان نيست. پس، از قرآن جز نامی نزدشان باقی نماند، و آنان جز خطّی را از قرآن نشناسند، و در گذشته نيکوکاران را کيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و کار نيکشان را پاداش بد دادند. و همانا، آنان که پيش از شما زندگی می کردند، به خاطر آرزوهای دراز، و پنهان بودن زمان اَجَل ها، نابود گرديدند، تا ناگهان مرگِ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگی که عذرها را نپذيرد، و درهای باز توبه را ببندد، و حوادث سخت و مجازات های پس از مُردن را به همراه آورد. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 (قسمت-دوم) 3⃣پندهای حكيمانه ♦️ ای مردم! هر کس از خدا خيرخواهی طلبد، توفيق يابد، و آن کس که سخنان خدا را راهنمای خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد. پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است. آن کس که عظمت خدا را می شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد، پس بلندیِ ارزشِ کسانی که بزرگی پروردگار را می دانند، در اين است که برابر او فروتنی کنند، و سلامت آنان که می دانند قدرتِ خدا چه اندازه می باشد، در اين است که برابر فرمانش تسليم باشند. پس، از حق نگريزيد، چونان گريز انسانِ تندرست از فردِ «گَر» گرفته، يا انسان سالم از بيمار، و بدانيد که هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن که ترک کننده آن را بشناسيد! هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود، مگر آن که پيمان شکنان را بشناسيد، و هرگز به قرآن چنگ نمی زنيد، مگر آن که رهاکننده آن را شناسايی کنيد. 4⃣ویژگی های اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله وسلم( امامان دوازده گانه) ♦️ پس رستگاری را از اهل آن جستجو کنيد، که اهل بيت پيامبر رمزِ حياتِ دانش، و رازِ مرگِ جهل و نادانی هستند. آنان که حکمتشان شما را از دانش آنان، و سکوتشان از منطق آنان، و ظاهرشان از باطنشان، اطّلاع می دهد. نه با دين خدا مخالفتی دارند، و نه در آن اختلاف می کنند، دين در ميان آنان گواهی صادق، و ساکتی سخنگوست. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «...در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و شناخته تر از منکر نیست...» ⃣: این بند به چه معنی است؟ : ‼️معنا واضح است ، یعنی در دوران آخر الزمان که چه بسا زمانه ما باشد ، هیچ چیزی به اندازه منکر طرفدار ندارد ، شایع نمی شود ، لذا شناخته شده تر از منکر چیزی نداریم . ↩️و هیچ چیزی مثل معروف فراموش نمی شود ، ترک نمی شود و مورد غفلت و بی توجهی واقع نمی شود ، پس ناشناخته تر از معروف چیزی نیست . : «...حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن ، آن را فراموش کنند...» ⃣ :منظور از حاملان قرآن چه کسانی هستند ؟ : ✍ مراد از حاملان وحی عالمانی است که به تفسیر قران آگاهند. : «...و درگذشته، نیکوکاران را کیفر داده ...» ⃣ : معنای این جمله چیست؟ : ✍ وقتی حضرت آینده را چنین سیاه و تباه توصیف می فرمایند، این سؤال پیش مى آید که آیا صالحان و مؤمنان و طرفداران قرآن در آن زمان خاموشند ؟ ⁉️گویا بیانات امام (علیه السلام) در آخرین جمله هاى این فراز ناظر به پاسخ این سؤال است. 📣 مى فرماید : «آنها پیش از این صالحان و نیکوکاران را به انواع کیفرها مجازات کنند (و همه را تار و مار نمودند تا مانعى بر سر راه خودکامگى هاى آنان نباشد.) صدق و راستى نیکان را، افترا و دروغ بر خدا نامیدند. و براى اعمال نیک، کیفر گناه قرار دادند !» (وَمِنْ قَبْلُ مَا مَثَّلُوا بِالصَّالِحِینَ کُلَّ مُثْلَة، وَسَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللهِ فِرْیَةً ، وَجَعَلُوا فِی الْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ السَّیِّئَةِ). ⏪این سخن اشاره به تاریخ ننگین «بنى امیه» است که در آغاز کار صالحان و پاکان و نیکان را که مزاحم خود مى دیدند به بدترین وجهى از میان برداشتند تا آن جا که به گفته بعضى از بزرگان، «معاویه» چهل هزار نفر از مهاجران و انصار و فرزندان آنها را کشت و فرزندش «یزید» با امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا جنایاتى روا داشت که نیاز به بیان ندارد.  ↔️«عبدالملک» و فرماندارش «حجاج» آن قدر از مردم «عراق و حجاز» کشتند که حساب ندارد(۱۰) و به این ترتیب هر صداى حقى را خاموش و هر زبان حقگویى را بریدند و جادّه ها را براى پیاده کردن افکار و امیال خود هموار ساختند. : ⃣ :منظور حضرت از اینکه گفته اند گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نمی‌شوند گرچه درکنار یکدیگر باشندبه چه معنی هست؟ : ✍ گمراهان به راه خود مى روند و هدایت و هوادارانش به راه خود ، هر چند در ظاهر در کنار هم باشند. ⬅️ یعنی روزگاری می رسد که مردم گرچه از نظر جسمی کنار هم در یک خانه یا محل زندگی می کنند اما گمراهان هرگز تحمل هدایت شدگان را ندارند. : «... پس همانا همسایه ی خدا در امان و دشمن خدا ترسان است...» ⃣:چرا از کسی که از سخنان خدا راهنمایی بگیرد و از او توفیق بخواهد، به همسایه ی خدا ، تعبیر شده است؟ : ✍ عنوان "جارُ الله" عنوان مشهوری است در ادبیات روایی ما تا جایی که خلفا و سلاطین و پادشاهان به ظاهر مسلمان این عنوان را به خود نسبت می دادند به پهلوی خبیث هم می گفتند جارالله . 📌این تعبیر دو معنای همزمان را در خود تضمین کرده است: ☑️یکی همسایه خدا بودن که کنایه است از نزدیک و مقرب بودن به خدا ☑️و دوم در امان و در پناه خدا بودن چون همسایه اولین کسی است که از حمایت آن کس برخوردار می شود. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «... و سلامت آنانکه میدانند قدرت خدا چه اندازه می باشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند...» ⃣: آیا منظور، سلامت دین است؟ : 👌بله منظور سلامت معنوی و سعادت انسانهاست . : «...بدانید که هیچگاه حق را نخواهید شناخت جز آنکه ترک کننده آن را بشناسید . هرگز به پیمان خدا وفادار نخواهید بود ، مگر آنکه پیمان شکنان را بشناسید ، و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید ، مگر آنکه رها کننده آنرا شناسایی کنید...» ⃣: چطور می‌توان بدون شناخت حق ، ترک کننده آن را شناخت ؟ ⃣: آیا چنین شناختی، بالاترین وبهترین مرتبه ی شناخت حق است؟ یا شناخت مقدماتی و ابتدایست؟ ⃣:چطور با شناخت پیمان شکنان می‌توان به پیمانها وفادار ماند ؟ ⃣1⃣: و چطور می‌توان رهاکننده قرآن را شناخت و با شناخت آن به قرآن چنگ زد ؟ ⃣1⃣: آیا موارد گفته شده، یک تربیت سلبی نیست؟ ابتدا با پیمان شکنان و رها کنندگان قرآن و ترک کنندگان حق آشنا بشویم و سپس بگوییم اینگونه نباشید؟ ⃣1⃣:باتوجه به اینکه در اصول تربیت ، استفاده از شیوه های ایجابی ترجیح دارد بر سلبی... و بالاتر اینکه حضرت می‌فرمایند هیچ‌گاه حق ، وفاداران به پیمان قرآن و متمسکان به آن را نمی‌شناسید جز با شناخت این گروهها...لطفاً توضیح بفرمایید. : ✍ اگر در ادامه خطبه دقت بفرمایید حضرت راه دوم شناخت حق را تمسک به اهل بیت پیامبر معرفی فرموده اند. ‼️ اما شناخت اهل باطل در واقع یکى از از طرق شناخت حق و باطل است و مشمول قاعده معروف «تُعْرَفُ الاَْشْیَاءُ بِاضْدَادِها؛ هر چیزى را با ضد آن مى توان شناخت»، مى باشد. ⏪تا انسان بیمار نباشد، معنى سلامتى را نمى فهمد و تا تاریکى را نبیند مفهوم روشنایى را تشخیص نمى دهد.   👈امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه چنانکه در بالا آمد راهیابى به سوى حق را شناخت تارکان و مخالفان حق شمرده است و به سه اشاره فرموده است :👇👇 ⏪گروهى که حق را ترک کرده اند. ⏪و گروهى که پیمان قرآن را شکسته اند. ⏪و گروهى که آن را پشت سرافکنده اند. 🖇 تفاوت این سه گروه روشن است: ✅ بعضى حق را رها مى کنند بى آن که آن را تحقیر کنند . ✅بعضى علاوه بر آن به تحقیر حق مى پردازند . ✅و بعضى دیگر پیمانهاى الهى را مى شکنند. 🔻 که ظاهراً اشاره به آیه شریفه قرآن است که مى فرماید : « اَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِّیِثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لاَ یَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِیهِ آیا پیمان کتاب خدا از آنها گرفته نشده بود که بر خدا دروغ نبندند و جز حق نگویند و آنان بارها آن را خوانده بودند» ⛔️گرچه این آیه به ظاهر در مورد «بنى اسرائیل» است ولى درباره دیگران نیز مى تواند صادق باشد. 👌آرى با شناخت این تارکان حق، و ناقضان پیمانهاى الهى، و تحقیرکنندگان کتاب خدا و شناخت اصولى که بر زندگى آنها حاکم است و مخالفت با آن، مى توان راه حق را پیدا کرد. 💯در واقع امیرالمؤمنین علیه السلام در این تبیین ، رعایت درجه فهم و بصیرت افراد را می کنند . ‼️درست است که راه ایجابی بهترین راه و روشنترین و منطقی ترین راه است ، اما اکثر انسانها چون در صحنه واقعیت و در عینیت می خواهند با حقایق و باطل و حق مواجه شوند بیشتر با دیدن وجه سلبی است که به آن وجه اصلی می رسند . 💢ما تا بیمار نشویم قدر سلامتی را نمیدانیم ، تا کسی از عزیزانمان نمیرد به یاد نعمت حیات نمی افتیم . تا آبرومان در خطر نمی افتد نسبت به شخصیت و آبرو و عزتمان جدی نمی شویم . ⬅️ بنابراین اکثر انسانها در واقع از وجه سلبی بیشتر متوجه نعمتها و ارزشها می شوند . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «...پس رستگاری را از اهل آن جستجو کنید که اهل بیت پیامبر، رمز حیات دانش و راز مرگ جهل و نادانی هستند...» ⃣1⃣: درمورد این جمله توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ در این جمله هاى کوتاه و پر معنا، امام (علیه السلام) ائمه اهل بیت (علیهم السلام) را به اوصافى معرفى مى کند . ✅نخست این که : آنها مایه حیات علم و مرگ جهل اند . ⏪زیرا علوم الهى و سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله) نزد آنهاست هر جا باشند نور افشانى مى کنند و پرده هاى ظلمانى جهل را مى درند. ✅ دیگر این که : حکم آنها (خواه حکم به معنى داورى باشد و یا حکم به معنى هرگونه دستور و بیان راه حلها) حکایت از علمشان مى کند. 👈و سکوت پرمعنایشان حکایت از منطق و مقصود آنها مى نماید. (زیرا در بسیارى از موارد، سکوت گویاتر از سخن است) ↩️و ظاهر آنها آن قدر آراسته و پاک و خالصانه و مخلصانه است که از درون پاک و خالصشان خبر مى دهد. ✅از ویژگیهاى دیگر آنها این است که هرگز عملشان بر خلاف دین نیست و در تفسیر حقیقت دین، با هم اختلافى ندارند. 💯چرا که علوم همه آنها از منبع واحدى سرچشمه مى گیرد.  👌به همین دلیل حقیقت و روح دین و قرآن، در میان آنهاست و همه چیز را از قرآن مى فهمند. 📣و همان گونه که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در حدیث ثقلین فرمود : هیچ گاه جدایى میان آنها و قرآن نمى افتد و تمسّک به این دو مسلمین را از گمراهى و ضلالت مى رهاند. ‼️با توجه به اینکه الحمدلله رب العالمین به مرور سؤالات خواهران خیلی دقیقتر و عمیقتر میشود ، بنظرم میرسد اجازه دهید در همین سؤال کمی عمق بیشتری پیدا کنیم . ⁉️پرسش این است که مگر می‌شود با شناخت باطل حق را شناخت؟ ⁉️مخصوصاً با شناخت اهل باطل در حالیکه در جای دیگری حضرت به حارث همدان می گوید حق را با اشخاص نمی شود شناخت ، باید شاخص ها را پیدا کرد . 🔖اگر اجازه دهید من متنی را از حضرت آیة الله مکارم در این موضوع برایتان بگذارم ؛ چون جنس مطلب جنس تفسیر و تدبر درنهج البلاغه از نهج البلاغه است ، به کار ما می آید : 👇👇👇 ✍ گاه تصور مى شود که این خطبه، با آنچه در عبارت دیگرى از امام (علیه السلام) آمده است که به «حارث همدانى» فرمود : «إنَّ دِیْنَ اللهِ لاَ یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفْ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَه.» ⬅️دین خدا را به وسیله اشخاص نمى توان شناخت بلکه به نشانه هاى روشن حق باید شناخت بنابراین حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى» ↩️ولى این هر دو صحیح است اما هر کدام در جایى، در آن جا که حق به روشنى شناخته مى شود شخصیت افراد را با معیار آن باید شناخت 🔴آنها که با حق هماهنگ ترند درستکار، و آنها که ناهماهنگ ترند بدکارانند. 📌در این جا اشخاص را با معیار حق مى شناسیم و آن جا که افراد به خوبى شناخته شده اند و طریق حق مخفى و ناشناخته است باید حق و باطل را به وسیله آنها از هم تشخیص دهیم. 🔎 مثلاً هنگامى که عمّار یاسر و ابوجهل را در مقابل هم مى بینیم به خوبى مى دانیم روش عمّار روش حق است و روش هاى ابو جهل ها روش هاى باطلى است.  🔗گاه، هم شناختن اشخاص مشکل مى شود و هم شناختن حق، در این جا به دوستان و هواداران آن افراد نگاه مى کنیم اگر فرضاً در شخصیت معاویه شک کردیم و دیدیم اطرافیان او جمعى منافق، دنیاپرستانى همچون عمروعاص و مطرودان عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) و بازماندگان دوران جاهلیت اند به خوبى مى توان او را شناخت. ⬅️کوتاه سخن این که شناخت حق و باطل طرق مختلفى دارد که در هر مورد باید از طریق مناسب آن استفاده کرد. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ ⃣1⃣: در ارتباط با شناخت حق است آیا در زمان حضرت علی علیه السلام جبهه حق وباطل شناختشون راحت تر نبوده است ؟ ⃣1⃣: در وضعییت کنونی می‌بینیم افرادی را که بر حق هستند اما گاها اطرافیانشون منافق هستند وحتی خود آن افراد هم اطلاعی از نفاق اطرافیانشان ندارند اینجا برای شناخت حق از باطل چه باید کرد ؟ : ‼️شناخت حق از باطل همانطور که در این خطبه ها هم خواندیم ، مسئله پیچیده ای نیست ، بشرطی که انسان قلب و ذهن خودش را از وابستگی و شیفتگی به اشخاص رها کند. 👈و ابتدا شاخصهای حق و شاخصهای باطل را بشناسد. ⏪وقتی شاخصها و ویژگی های حق و باطل را درست شناخت ، آن موقع در هر زمان و موقعیتی می تواند آن شاخصها را برافراد، برجناحها، بر احزاب، بر گروهها، برشعارها تطبیق دهد و براحتی تشخیص دهد که چه کسی حق و چه کسی باطل است . 👌و حتی تشخیص ریزتر و دقیق‌تر بدهد که چه کسی الان حقی است که دارد منحرف به باطل می شود و آنموقع موضعش روشن می شود . ‼️در این صورت حال دیگر اطرافیان طرف چه ویژگی هایی دارند ؛خودش حق است ، اطرافیانش منافق هستند این دیگر برای مؤمن بصیر هیچ فرقی نمی کند . ⁉️چون ممکن است کسی پسر نوح باشد و کافر باشد . ممکن است کسی همسر پیامبر باشد و از خط خارج شود . 💯برای انسانی که بصیرت پیدا کرده بعد سراغ افراد رفته جبهه حق و باطل کاملا از هم متمایز هستند . : «...آنانکه حکمتشان شمارا از دانش آنان و سکوتشان از منطق آنان و ظاهرشان از باطنشان اطلاع میدهد...» ⃣1⃣: با توجه به اینکه می‌دانیم منطق، از ریشه نطق، یعنی سخن گفتن می آید پس منطق را از کلام در می یابیم. پس چرا حضرت سکوت را گواه منطق اهل بیت مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کنند؟ : ✍ منطق در این عبارت به معنای نطق نیست . 📌منطق یعنی چهارچوب فکری ، که از می آید که به معنای چهار چوب و نگهدارنده در می باشد . ↔️و در بواسطه تکیه به آن چهارچوب است که حرکت می کند و باز و بسته می شود و نمی افتد . 📣حضرت می خواهند بگویند شما اگر اهل بیتتان را خوب بشناسید آن موقع می بینید که حتی سکوتشان هم حکایت از چهار چوب فکری و چهارچوب زندگی شان می‌کند . 💯 یعنی آنجایی که حتی سکوت می کنند و چیزی نمی گویند می شود حق را پیدا کرد ، چه رسد به وقتی که سخن بگویند و تشخیص بدهند عملی انجام بدهند . ↔️اهل بیت علیهم السلام درباره چیزی سکوت می کنند که ممکن است دیگران آنجا صحبت کنند یا عمل و اقدامی انجام دهند ، ما با سکوت اهل بیت متوجه می شویم . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─