eitaa logo
مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)
116 دنبال‌کننده
78 عکس
8 ویدیو
0 فایل
این رسانه به معادلۀ «اندیشه، نظریه، مدل مفهومی و عملیاتی تا گفتمانی» و «پیشرفت، تجدد و توسعه» بر مدار دین قرآنی ـ اوصیایی نظر دارد و مخاطب را به هم‌اندیشی فرامی‌خواند. ⭕️به‌منظور رعایت حقوق مالکیت معنوی، انتشار مطالب تنها با ذکر نام کانال امکان‌پذیر است‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر، مدنیت _ تمدن و نظام‌سازی اسلامی آری یا خیر؟ آیت‌الله فاضل لنکرانی: 🔺 معماری و شهرسازی داریم همان‌طور که فقه پزشکی و فقه اقتصاد داریم، اما اسلامی و اسلامی همانند طب اسلامی و اقتصاد اسلامی حرف غلطی است! ▫️ به نظر منِ طلبه، فقیه نمی‌تواند ملتزم به این معنا شود اسلامی به این معناست که اسلام بگوید خیابان کجا باشد، خانه کجا باشد، بیمارستان کجا باشد، پُل زده بشود یا نه؟ کجای متون فقهی داریم که باید پل بزنیم یا نه؟ این امری است که انسان با نگاه عقلایی به آن می‌رسد و باید اهل‌فن بگویند. اسلام متصدی این جزئیات نیست. بله می‌توان گفت مسجد که یک پایگاه دینی است اسلام می‌گوید باید در مرکز شهر و جایی باشد که دسترسی مردم به آن آسان باشد؛ این حرف خوبی است یا اسلام سفارش کند که مساجد به‌صورت ساده ساخته شوند چیزی که متأسفانه به آن توجه نمی‌شود! 🔹 فرض کنید جمعیت شهر یک‌ میلیون است، این جمعیت چه تعداد مسجد می‌خواهد و چه کسی باید حساب کند؟ این را اسلام مطرح نمی‌کند، اسلام راجع به ساخت مسجد این‌قدر حرفش وسیع است که برای ترغیب به آن می‌گوید اگر می‌توانید به‌اندازۀ لانۀ گنجشک هم درست کنید. ▫️از من زیاد پرسیده‌اند که طب اسلامی داریم یا نه؟ جواب من این است که ما طب اسلامی نداریم، بلکه یک دستورات کلی برای حفظ سلامت جسم و روح داریم. 🔹من حدود ۲۰ سال پیش گفتم اسلام با آپارتمان‌سازی مخالف است. در متون‌ دینی ما آپارتمان‌سازی مذموم و مرجوح است؛ لذا در مواردی باید باشد که ضرورت اقتضا ‌کند. _برگرفته از کانال «راهبری فرهنگ» 🔴حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد آکوچکیان در نگرشی انتقادی به نظر جناب فاضل نوشت: 1️⃣ _ اسلامی یا غیر اسلامی _ یک نمونه عرصۀ دانشی _ اقدامی است و برای مثال پاسخگوی این پرسش است که آیا دین قرآنی، اوصیایی و عقلانی در این عرصۀ دانشی _ اقدامی نظر خودویژه‌ای دارد یا خیر؟ و به‌طور کل در بنیان با یک پرسش پارادایمی روبه‌رو است. جناب فاضل و جنس هم‌اندیشان ایشان باید از ماهیت معرفت‌شناخت و به‌طور عام پارادایمی این میدان، مثل معماری، آغاز کنند که در اساس نظام اندیشگانی خویش به آن عنایت چندانی ندارند؛ 2️⃣ جناب فاضل در فرازی از سخن خویش آورده‌اند:«به نظر منِ طلبه، فقیه نمی‌تواند ملتزم به این معنا شود. شهر اسلامی به این معناست که اسلام بگوید خیابان کجا باشد، خانه کجا باشد، بیمارستان کجا باشد، پُل زده بشود یا نه؟ کجای متون فقهی داریم که باید پل بزنیم یا نه؟ این امری است که انسان با نگاه عقلایی به آن می‌رسد و باید اهل‌فن بگویند. اسلام متصدی این جزئیات نیست. بله می‌توان گفت مسجد که یک پایگاه دینی است اسلام می‌گوید باید در مرکز شهر و جایی باشد که دسترسی مردم به آن آسان باشد؛ این حرف خوبی است یا اسلام سفارش کند که مساجد به‌صورت ساده ساخته شود، چیزی که متأسفانه به آن توجه نمی‌شود!» در‌بارۀ این سخن جناب فاضل باید گفت: " حکم" یکی از میدان‌ها و عرصه‌های دانشی دین الهی است و جامع اندیشۀ دینی یا « دین» از فلسفه و کلام در مبانی نظری تا گام تدبیر برنامه‌ای را مستند به سطوح دانشی تا نظریه‌ای درضمن یک معین و ، به گونه‌ای درون‌زا در خویش دارد. یک نظام اسلامی عامل تدبیر فراگیر در نمونۀ از پارادایمی مزبور تا تا مفهومی و معارفی تا عملیاتی تا را برای رهسپاری به تدبیر دین‌شناخت عینیتی در افق یک اسلامی را به‌ناگزیر در خود دارد. نمونۀ این مدل‌سازی عملیاتی در جامع نظریۀ پیشنهادی این‌جانب، نظر عملی ایشان به مخالفت اسلام با آپارتمان‌سازی است؛ 3️⃣ کاستی برجستۀ نظری سخن و نظر جناب فاضل در این است که همۀ «دین الهی» را به حکم ارجاع می‌دهند و فرض قابل‌نقد ولایتمندی آن را مدنظر ندارند! که البته بلی آن بخش اقدامی‌سازی مربوط به فقه و فقیه حکم نیست و بر عهدۀ گام کارشناسی و عرصۀ دانشی تدبیر است. ولایتمندی دین و دین _ فراتر از حکم _ دربردارندۀ جریان یادشدۀ علم دین تا جامع علم دین تا دین‌شناخت پیشرفت دانش‌بنیان تا مفهومی تا گفتمانی _ عملیاتی و به تعبیری، از دین تا دین‌شناخت توسعه‌ای است. در این نظام جامع، به‌ناگزیر از و حکمرانی و حکمروایی اسلامی باید سخن گفت. آن هم فراتر از گویش احکامی صرف!؛ 4️⃣ اگر از دین رشد ـ توسعۀ همواره زنده تا تدین در متن هر تاریخیتی از جملۀ دورۀ معاصر سخن می‌رود، نمی‌توان از تدبیر راهبردی و آینده‌نگار راهبردی در عرصه‌های اقتصاد و سیاست و اجتماع و مدنیت و و فرهنگ سخن نگفت. برای اطلاع از اخبار دانشی به سایت زیر مراجعه کنید: 🌐 https://roshdcsrd.ac.ir/@markaz_strategic_roshd
✳️ جایگاه تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) در افق ملی 🟢مسئلۀ مرکزی امروز جامعۀ ایرانی چیست و چه ویرایشی از این مسئله می‌توان در چارچوب تجربۀ پنج‌دهه‌ای نظام جمهوری اسلامی در رهسپاری به فراگیر ملی داشت؟ ، ، ، تا و تجربۀ عینی ـ ملی به‌تناسب وضعیت معاصری هم‌چنان تجربه‌کردۀ دو سدۀ ناهمواری جامعۀ ایرانی ـ پیش و پس از انقلاب اسلامی ـ در رویکرد به امکان تجربۀ درون‌زای خویش کدام است؟ در این راستا و با نظر به حضور داعیه‌داری امکان در جهان جدید، این سامان اندیشه‌ای تا تجربۀ عینی در افق الگوی زیست دیندارانه چگونه امکان عینی در تجدد معاصری می‌یابد تا بتوان از توسعه‌یافتگی این جامعۀ همواره ناهموار در این افق سخن گفت؟ 🟩اینک این سه مسئله در افق اندیشگانی و دانشی معاصری این کشور به این سؤال تبدیل شده است که «کدام جنس از مبنا و دانش در کدام ترسیم روشمند و اصیل از می‌تواند افزون‌بر یک پژوهش و تفسیر نظام‌واره از دین انبیایی و البته قرآنی و اوصیایی، رهسپار آینده‌نگار تدبیر عینیت مسائل راهبردی توسعه‌ای جامعۀ امروز ایرانی در حرکت به‌سوی یک درون‌زا با پشتوانۀ فاعلیت خِرد اجتماعی در متن معادلۀ ملت ـ دولت با لحاظ نقش زیستمان انسانی ملت باشد؟» در این جهان مسائل تازه، یک اتفاق اندیشه‌ای تازه با « تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)» در حال رخ‌نمود است. 🟢 تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) به‌مثابۀ نهاد آرمان‌دار عزت تشیع قرآنی، مصطفایی، فاطمی، علوی تا مهدوی، با عزم آینده‌نگاری تجدد درون‌زای دین‌شناخت در این فرصت معاصری جهان ایرانی و در تاریخیت بلند تمدنی آن قرار گرفته است. ➺@markaz_strategic_roshd
آشنایی با تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) 🔺ادامۀ آشنایی با تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) از زبان احمد : 🔶جامعۀ امروز ایرانی در گام گسیختگی از جهان ممکن ایرانی، در پیوست ترکیبی ملت ـ دولت، با منظومه‌ای از مسئله‌های نظام‌واره درگیر است که بی‌پاسخی به آن‌ها به‌ معنای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی و در پس آن، زوال امکان حضور در جهان جدید است (که فرصت آن با امکان حضور جهان ایرانی از سوی امام صادق انقلاب اسلامی و نخبگان صادق اندیشه‌ای آغازین انقلاب اسلامی نوید داده شد). 🔷 تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) نهادی است که کوشای دانش‌بنیان‌سازی پاسخ روشمند به منظومۀ مسائل دم‌به‌دم تازه‌شونده در سامان نوبه‌نوی پیش‌رو است. این مسائل در سیر تطور تاریخیت کشورْ دم‌به‌دم تازه‌به‌تازه می‌شوند و به این قرار فراخوان نهاد‌های پژوهش ملی برای بازخوانی مستمر کوشایی خویش در پاسخ‌دهی به این مسائل هستند. در نگاه تحلیلی مرکز، مسائل امروز ما در این مرحله از گذارشناسی این‌گونه‌اند و گام‌به‌گام بازتحلیل می‌شوند. بحران‌های اجتماعی دوسدۀ اخیر جامعۀ ناهموار ایرانی، به ‌میان ‌آمدن امکان دینی در دنیای معاصری، ظهور ایدۀ سیاست حاکمیتیِ نوپدید فقه و حکم و قرار گرفتن و در واقع در دستور کار سیاسی و هژمونیک و اینک و به‌تدریج، بازیابی اهمیت انسان در توسعه و اجتماعی‌سازی مفهوم و ظهور ارادۀ به‌مثابۀ دستور کار جمعی و انسانی، اجزای تحولات تاریخی جهان معاصر ایرانی هستند و شیفتگان اسلام قرآنی ـ اوصیایی و ایرانْ سودای حضور اندیشه‌ای راهبرنده در این جهان را دارند. 🔶ازآن‌روی که هم‌چنان نهادهای پژوهش ملی و اندیشمندان ما خودآگاه بنیان‌افکنی یک نظام مبتنی بر بنیان دینی و در راستای آن، اندیشه، و پیشرفت، در نگرش به دورۀ گذار جهان اسلامی ـ ایرانی با رویکرد راهبردی نبوده‌اند بیشترین فرصت یک‌دهۀ گذشتۀ مرکزْ مصروف به کشف این بنیان دینی، و برای راهبردی و نظام برنامۀ خویش بوده است. 🔷دو دهۀ اخیر فرصتی شد تا با بازخوانی سدۀ معاصری جهان ایرانیْ معادلۀ مرکزی «دین ـ ایران و پیشرفت» جامع‌ترین مسئلۀ دینی جهان معاصر اسلامی ـ ایرانی دیده شود. این مسئلۀ مرکزی به‌تدریج سر زده است و امروز مضمون حکمت‌بنیانی آن ضرورت گرفته است. اتفاق مرکزی آن شد که مثلث «، و »، « معاصری» و « اندیشگانی»، در میدان زیستمان، اجتماع و تمدن، سامانی روش‌شناخت گیرند و در گذار از دورۀ پساطباطبایی‌ها، پساشریعتی‌ها، پساصفایی‌ها، پساکدیورها، پسارنانی‌‌ها، پساعبدالکریمی‌ها و پساملکیان‌ها تا پسامطهری‌ها و حتی پساصدرها، به رخداد پیشاهنگ در این اندیشه‌ای ـ نظریه‌ای و آینده‌نگار راهبری شوند. بدین‌گونه در این فراوری، رشد ـ توسعه‌ای در افق امکان انسان، امت و تمدن الهیاتی جهان ایرانی از آن بنیان حِکمی تا تفسیر هدی ـ رشد، سر به عرصه‌های بایسته‌ای مانند پارادایم اجتهادی و تفسیر سازوکاری باز می‌کند و از این مجرا، نمونۀ قرآنی فقه سر می‌زند و از مجرای مطالعۀ وضعیت موجودی در گذار توسعه‌ای، ویرایش تازه‌ای از فقه نظام را نشان می‌دهد که دانش مبنای راهبری تحول می‌شود و بدین‌روی یک روش‌شناسی کاربردی متولد می‌شود. 🔶اندیشمندانی مانند شریعتی، مطهری، صدر، صفایی، ابوزید، آرکون، جابری، عبدالکریمی، رنانی، سروش، ملکیان، کدیور و خسروپناه، نمونه اتفاقات نقطه‌ای دورۀ جهان معاصری ایرانی ـ اسلامی هستند که هنوز ترکیب آنان به‌مثابۀ یک «» برای فراوری اندیشۀ مبنای مدیریت جهان معاصری اتفاق نیفتاده است. اندیشه‌ای مرکز عزم عبور از این اتفاقات نقطه‌ای را دارد تا به منظری دینی، و و آنگاه ، و در راستای خط آیندۀ رشد انسانی و توسعۀ ملی در خط تفسیری پیشرفت‌شناخت دست یابد. ➺@markaz_strategic_roshd
3⃣ بلی، پیش‌از عرصه‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و فلسفۀ مرسوم، ریشه‌های حکمت‌بنیانی و دانش‌بنیانی معین می‌شود و در فلسفه‌ها و کلام و بلکه علم پارادایمی از فلسفه تا اخلاق تا فقه و تا تدبیر و تا هنر پارادایمی جای‌گیر است. غرب این را تا گام فرهنگ و گفتمان فراوری کرده است، اما ما هنوز حتی در تجربۀ پس‌از انقلاب اسلامی از سوی حوزه‌های فکر دینی و فکر ایرانی چنین همتی نداشته‌ایم تا از خویش رهسپار ارتکاز تدبیری معاصری شویم. افزون‌بر آنْ جهان عصر قدیم خویش را در فکر ارسطویی ـ افلاطونی و نه قرآنی اوصیایی پیشرفت‌شناخت دیده‌ایم؛ 4⃣ و بلی، غرب به‌ظاهر در جهان‌های پیرامونی خویش، چون جهان ایرانی از گذشته است، اما در واقع غرب خود را دارد و شرق و جهان تشیع و شرق و جهان اسلام و جهان ایرانی تشیعی نیز خود را دارند و می‌توانند داشته باشند و البته که منطق گذار از به به به و به و به‌نوبۀ‌خود یک است که غرب درضمن آن خویش را آفریده و فلسفه و کلام آن نیز تبدیل به ‌ارتکاز شده است. ما نیز می‌توانیم در چارچوب پارادایمی خویشْ، و ارتکاز خویش را بیافرینیم؛ بدین معنی که ارتکاز درون‌زا برای طریقت و راه خویشْ در تبدیل شدن به یک تازه‌شده است؛ 5⃣ غرب و شرق و جهان اسلام و جهان تشیع، همواره نیاز شدید به گفت‌وگوی خویش با یکدیگر دارند. غرب چون انفعال و بی‌اهتمامی ما ـ حتی مدعیان دین‌پژوهی معاصر ـ را می‌بیند، خود را ناگزیر از انجام بحث فلسفی و اساساً علمی پارادایمی با ما نمی‌بیند و صادراتِ ماخواستۀ امروز او، و بلکه تکنولوژی غربی با آن پشتیبان روشمند پارادایمی است؛ 6⃣ چرا دور می‌رویم و از دانشگاه می‌گوییم؟ دانشگاه را مقصر نگیریم که ارزش و اخلاق و غربی می‌آفریند، بلکه بر ما، من و شما اندیشمندان حوزوی دین‌شناخت مدعی حضور در جهان جدید است که تجدد درون‌زای معاصری خویش را نیافریده‌ایم تا ما را بر حذر از آن جایگزینی و آن واردات نماید. کوتاهی از آن ما مدعیان است. در دینِ حوزه‌ای امروز ما، چه میزان از جمهوری اسلامی پارادایمی ـ گفتمانیِ زیستمانی و مدیریتی معاصر درون‌زا سخن رفته است؟ مدنیتی که گمان می‌زد میانداری حکم ـ در جایگزینی در نظام دین ـ می‌تواند پاسخ‌گوی انتظار برای پارادایم تا سبک زندگی باشد؛ عمومیت نهاد دین‌پژوهی در معادلات معاصری اقلیم خویشْ منفعل و ابزار صندلی قدرت شده‌ است. حوزۀ فکر دینی معاصری با همۀ تکاپوهایش هنوز نتوانسته است پیشنهاد ـ پیشرفت پیش‌روی نهادهای دانشی، آموزشی، پژوهشی، تربیتی، مدیریتی و مدنیتی جهان معاصری و الگوی درون‌زای تجدد و معاصریت دین‌شناخت ـ ایران‌شناختی بگذارد؛ 7⃣ بلی! دین معیار، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و تمدن‌‌آفرینی بنیادهای پارادایمی خویش را دارد و در راستای آن احکام نظری ـ اقدامی درباب انسان، جامعه و تاریخ و سبک زندگی جای دارد. خود ما باید کاوشگر درون‌زای آن باشیم و به‌ برسازی الگوی راهبردی آن برای آینده‌نگاری جهان خویش بپردازیم تا ـ اوصیایی در جهان امروز ایرانی برای ما نیز رخ دهد. تجربۀ این دانش‌ها در قالبی از مبانی خودساختۀ پارادایمی امکان جریان دارد. قدردان فرصت انقلاب خویش باشیم و کوتاهی خویش را در پشت انفعال و انفعال را در پشت زیست مرسوم تجربۀ غرب پنهان نکنیم؛ 8⃣ شایسته است جناب سبحانی عزیز معادلۀ عینی درون‌زایی (در امر اجتماعی) به (در امر تاریخی) به (تغییر و تحول ضرب در هدف‌داری) به (ضرب در معاصریت) به (ضرب در برنامه‌ریزی) را عنایت کنند. مقصود مباحثۀ واژگانی نیست. بکوشیم الگوی تازه‌شدگی و معاصریت دین‌شناخت پارادایمی ـ تدبیری در دنیای جدید ایرانی بر مدار اخلاق شایسته در سبک زندگی در داعیه‌پردازان را به میان آوریم و با جهان‌های دیگر مانند غرب و شرق در برگزینی الگوی معیار به گفت‌وگو نشینیم. ناگزیر هر بوم‌اقلیمی اینک در معادلۀ «انسان، زندگی، دین در قرائت تشیع قرآنی ـ اوصیایی، معاصریت، خرد نوین و ایران معاصری» و تازه‌بودگیِ این معادله، اندیشمندان و نهادهای پیشاهنگ دانشی را به خویش می‌خواند، به‌ویژه آن‌که جغرافیای زیستمان هرکدام از ما نیز در این معادله رقم می‌خورد. ➺@markaz_strategic_roshd
💠 تأملی بر نظر استاد احمد دربارۀ 🔸 کریم در آستانۀ و درون‌زای جهان اسلامی ـ ایرانی است. 🔸 براساس شواهد موجود از مکاتب و متون تفسیری، اطلاعاتی ‌که ما از جریان تاریخی کریم داریم چیزی جز تفسیرهای متعدد و مختلف از کلام الهی نیست که در واقع بر مبنای قواعد رایج در عرف و نظم خطی و طولی حاکم بر متون بشری بروز یافته‌اند. تمرکز صرف بر این امر از یک‌سو مخاطب قرآن را از واقعیت متن و ، ، ، و آن دور ساخته است و از سوی دیگر سبب پیدایش توجیهات نامناسب و وجوه بعیدی در ربط‌دهی و پیوند آیه‌ها و سوره‌ها با یکدیگر شده است. 🔹 بی‌شک مقصود ما نفی مطلق قرآن نیست، بلکه توجه به ساختار متن و نظم قرآن است. این مهم به‌جهت شبکه‌ای و فراخطی و سازوکاری ‌بودن، هم مبانی ، وحدت موضوعی و بنایی قرآن را تحکیم می‌بخشد و هم نگرش نوینی در قرآن القا می‌کند. 🔹 رهیافت این نگرش نوین، ازجمله اثبات توقیفی ‌بودن ترتیب موجود، انسجام درونی متن به‌مثابۀ وجه معقول و جامع اعجاز قرآن، هم‌پوشانی نشانه‌ها و دلالت‌های آیات با یکدیگر، کشف نظریۀ قرآنی در موضوعی خاص، عینیت‌بخشی به منطق شهادت و تنطیق آیات و کاربرد مطالعات معناشناختی و زبان‌شناختی متن در شناسایی ظرفیت‌های متن قرآنی و از همه مهم‌تر، زمینۀ ظهور « و » از قرآن‌ کریم و به تعبیری دیگر، « درون‌زای تفسیر قرآنی کریم ناظر به تفسیر و تدبیر جهان انسانیْ با سازِوکار درون‌زای پیشرفت فراگیر پایدار» با توجه به موقعیت و شرایط جهان معاصر خواهد بود. 🔸 کامل‌ترین شکل این ساخت فراخطی، در برآیند سه نظام ، و قرآن کریم است. 🔸 «» راهبرد و رویکردی از تفسیر است که با لحاظ نظر به حیث () تغییر و تحول و به‌طور مشخص ( ـ قرآن کریم را، بر مدار سامان سازوکاری دو اصل پیوستاری «» و «» تغییر و تحول مزبور، در دادوستد مستمر پارادایم تا واقعیت و واقعیت تا پارادایم از گام به گام در سطوح تا تا و تا پیوند می‌زند تا بتوان در برآیند دو () و ( ـ ) قرآن کریم، با رویکردی ، رهسپار انسان رشدیافته، جامعۀ توسعه‌یافته و مدنیت تمدن‌آفرین شد. ➺@markaz_strategic_roshd
💠 تأملی بر نظر استاد احمد دربارۀ 🟨 در ایران، همپای سدۀ دوم ظهور مدرنیتۀ نیم‌بند ایرانی، در دهۀ هشتم یا نهم عمر خویش است و نزدیک دو دهه نیز از ظهور قرائت دین‌شناخت (اسلامی) آن می‌گذرد و دوران پرفرازونشیبی را در چند دهۀ اخیر در دو ساحت برجستۀ «مباحثات و نیز علوم_انسانی_دین‌شناختِ در حال ظهور» و «کارکرد هر این دو عرصۀ دانشی» داشته است. اینک با لحاظ تجربۀ وضعیت کاربردی و کارکردی علوم انسانی و اجتماعی می‌توان دربارۀ نوع تجربۀ کاربرد و کارکرد علوم انسانی و اجتماعی دین‌شناخت جست‌وجو نمود. جامعۀ ایران از علوم انسانی برای چه منظورها و کارکرد‏هایی استفادۀ واقعی و عملی کرده است و در این راستا، چه کاربردی و به‌طور خاص اقتدار توسعه‌ای می‌توان برای قرائت دین‌شناخت این علوم دانست؟ 🟨 فصلی از در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) بر آن است تا از طریق بررسی و ‏تحلیل گفتمان علوم انسانی در ایران معاصر به پرسش از چیستی و چرایی کاربردی‏سازی علوم انسانی دین‌شناخت بپردازد و از طریق این تحلیل، به فلسفۀ وجودیِ بهره‌مندی، بهره‏وری و سودمند بودن این علم در ایران امروز نظری انتقادی بیفکند. به‌عنوان یک مجموعۀ خاص هنوز شکل نگرفته است. این علوم هنوز نظامی بنا نکرده است که در آن حقایق منفرد بتوانند طبق نسبت وابستگی به حقایق دیگرْ تجربه، ترتیب و انسجام یابند. 🟩 # علوم_انسانیْ فصل بنیان‌پرداز هویت هر ملت است و ماهیت و کارکرد این علومْ در حقیقت ماهیت و سطح اقتدار توسعه‌ای آن ملت را نشان می‌دهد. دانشیْ بنیان توسعۀ فراگیر پایدار است که بتواند فراورندۀ اقتدار درون‌زای توسعه‌ای (پیشرفت برنامه‌ای) باشد. «» کارکردداری حوزه‌های گوناگون ادراکات وجدانی، حقیقی و اعتباری به‌حسب ظرفیت معرفت‌شناخت خویش در راهبری فرایند رشد ـ توسعه است. «» جریان جهت‌دار پدیدار انسانی رو به امر نامتناهی ‌غایی و «» جریان برنامه‌ای مکتب رشد برگزیده است. خودتکاپویی توسعه‌ای ملت ـ دولت ایران، وامدار خودتکاپویی توسعه‌ای و کارآمدی و بهره‌وری اندیشه و دانش مبنای این نظام است. به‌ویژه هنگامی که دریابیم ورود به عرصۀ عینیت توسعه‌ای و آینده‌نگاری «وامدار دانش کارکردیِ رشد و علم تجربه‌پذیر در مدیریت راهبردی» است و این نیاز، هم از وجه نظر منطق عینیت‌یابی برنامه‌ای و هم از منظر تدبیر توسعه‌ای نظام معاصری جمهوری اسلامی ایرانْ «دین خدا»ست. از این رهگذر، سطوح پنج‌گانۀ مسئلۀ و به طور خاص و پی‌جویی امکان و در صورت پذیرش آن، ضرورت و بر فرض ضرورت و امکان آن، الگوی اصول و شاخصه‌های آن و در تدبیر فرایند تحقق آن، نقشۀ جامع تولید این‌گونه علم و علومی، زیرساز معرفت‌شناخت آن خواهانی اقتدار توسعه‌ای است. 🟨 از سوی دیگر وامدار پردازش دانشِ بنیان پیشرفت (رشد ـ توسعه) است. ازهمین‌روی مضمون ناگزیر فراوری دانش مبنای هر بوم‌اقلیمی چونان مدنیت معاصر ایرانی و نظام جمهوری اسلامی ایران است. 🟨 رویکرد غالب در تحلیل در ایران امروز ما این بوده است و هست که این علومْ سودمند، کارآمد و کاربردی نیستند. این رویکرد از سوی برخی اهل‌نظر با دفاع از ماهیت گفتمانی علوم انسانی محض پذیرفته نیست، درحالی‌که با گذشت چند دهه از عصر انقلاب اسلامیْ ـ در حوزۀ علم دینی و علوم انسانی قابل‌برآمدن از آن ـ تنها به‌مثابۀ ابزاری برای کرسی‌نشینی قدرت تعریف شده و پاسخی درخور نیافته است. رأی برگزیدۀ این مرکز تحقیقاتی آن است که (و نه ابزار تصدی‌گری قدرت) علم یا و ازجمله و در متن فرایند تحقق پیشرفت جامع‌نگر و به این قرار سازوکار روش‌شناخت آن ممکن می‌شود. در نتیجۀ کارکرد سازوکارهای مستمر و بالنده اتفاق می‌افتد. بدینسان ساحت و معیار داوری در تحلیل مسئله مهیاست. ➺@markaz_strategic_roshd
💠 تأملی بر نظر استاد احمد در عرصۀ و 🟤 «» بر مدار ادراک هست‌ها () را، بر رسم دیرینش، این‌گونه می‌دانیم که و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان و طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزه‌های استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. به عبارت دیگر، استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میان‌حوزه‌ای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری از هستی‌شناسی تا انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی است. در سامانی با دو « (ارزش‌های بالادستی: شایدها و نشایدها) و ـ (ارزش‌های حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)»، بایدها و نبایدها، شایست‌ها و نشایست‌ها، حق‌ها و تکالیف معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظام‌های مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی تا قضایی و جزایی شکل می‌گیرد. این دو ناظر به چگونگی‌ها هستند، درحالی‌که به چیستی‌ها و چرایی‌ها نظر دارند. ضابطۀ حاکم بر رابطه است. استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطه‌هاست. 🟡 به معنای یک ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان، و انسان‌های دیگر مانند هر دانش دیگری موضوع (موضوع درجه دوم دانشی) قرار می‌گیرد و بخش انبوهی از پرسش‌های مربوط به این قسم جزو مسائل آن است که فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخ‌گویی به مسائل فقهی در چارچوب «» پاسخ خود را دریافت می‌کنند و به ناگزیر روش‌های تحلیلی و عقلی خاص خود را می‌طلبند. 🟤 اکنون و در انبوه مسائل برآمده در جهان جدید و به‌طور خاص جهان ایرانی پس از تجربۀ انقلاب اسلامی با برآمدن معادله‌های جدیدی چون « و معنای زندگی» در تناسب و معادلۀ با فلسفه و اخلاق زندگی، « و قدرت» در تدبیر عادلانۀ آن و برحذری در انفعال از آن و توجیه‌گر آن و « و تجدد» با سطوح و ژرفایی از انواع مسائل فلسفی، پارادایمی، جهان‌بینی و معرفت‌شناختی ر‌وبه‌رو است، مانند نسبت فقه حکم و معنای زندگی و استناد آن به فلسفه و معنا برای هستی، نسبت با اخلاق و ارزش‌های وجودی تا لایه‌های درونی تجربۀ باطنی و عرفانی، نوع نسبت آن با علم اصول و بازبینی‌های موردنیاز در روش‌شناسی تا عرصۀ هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک فلسفی، نسبت آن با مسئلۀ نظام‌شناسی دین و نظام‌سازی توسعه‌ای و مدیریت قدرت و ورود به عرصۀ راهبری توسعه‌ای جامعۀ هدف و در سرجمع، نسبت فقه حکم با فقه دین و ولایت فقه دین. 🟡 ارجاع معرفت‌شناختی به به گستره و ژرفای مسائل دامن زده است و به گونه‌ای عمیقاً پارادایمی با آیندۀ این نظام مدنی پیوند خورده است. اکنون در همۀ این گستره و ژرفا به ناگزیر حاضر و جاری است و باید تحلیل و پاسخی روشن برای مسائل معاصری پیش‌روی آن داشت. در نگاه اول به این حضور و جریان، انبوه چالش‌ها خودنمایی می‌کند، درحالی‌که با ژرفاروی به عمق این بینش فلسفۀ حُکمی و فلسفۀ فقهیْ فصلی از فرصت بی‌نظیر گذار پارادایمی به تجدد و پسامدرنیتۀ درون‌زای جهان اسلامی ـ ایرانی در پاسخ به منظومۀ عظیم مسائل معاصری در معادلۀ دین و مُلک به میان می‌آید: از سویی در در زندگی و معنای زندگی معاصری و از سویی دیگر در نظام دانایی‌بنیان تفسیر و تدبیر ، و درون‌زای معاصری. ➺@markaz_strategic_roshd
🏴 و اینک وقت پرواز آموزگارانۀ امامت عاشورایی، محمدبن علی ، است، امامی در منظومۀ راهبردگذاران جان و روح مرتضایی یعنی از امام حسن (ع) تا (ع). قرائت اوصیایی و تشیعی اوج فصل راهبردی حکمت‌بنیانی خویش را در خط علی مرتضی (ع) با و آل محمد دارد و می‌آموزد که چگونه ، ، و درون‌زای قرآنی با آل محمد ریشه در دانش انبیایی می‌گیرد، آن‌هم درست در تجربۀ مدیریت راهبردی در عصر پنج خلیفۀ اموی و ایجاد یک جنبش علمی درون‌زا بر مدار این جنبش پارادایمی علوی تا تراز امامت علوی در این نظام تفسیر و تدبیر پیشرفت قرار گیرد. عهد ما در این روز عهد بر شاگردی مرام است! یعقوبی می‌نویسد: «آن امام بدان سبب نامیده شد که علم را شکافت.» نظام معاصری جمهوری اسلامی ایران نیز در درون‌زایی خویشْ وامدار آموختن از آن ابوجعفر اول است. ➺@markaz_strategic_roshd
⚜تأملی بر نظر استاد آکوچکیان در عرصۀ 🔹 تحلیل جامعۀ هدف، با عزم رهسپاری به الگوی بایسته‌های پیشرفت، وامدار پیش‌رو داشتن «» و «» دربارۀ به‌منظور داشتن استنادی معین در متن این الگوپردازی است. عصر پیشرفت در دورۀ معاصر یا تجدد و مدرنیتۀ درون‌زا در جهان امروز ایرانی به‌تناسب اوصاف بوم‌اقلیمی خویش باید در چشم‌انداز این مبنا و نظریه دیده و ترسیم شود تا عیار لازم برای نقد وضعیت مدنی این جامعه و کشور مهیا شود. 🔹 مقولۀ «» در پیوند با آرمان و هدف معینْ «» نام می‌گیرد و پیشرفت در میدان معاصریت هر جامعه به‌تناسب اوصاف بوم‌اقلیم آن جامعه « یا » نام می‌گیرد. و چنان‌چه این پیشرفت و تجدد بتواند درضمن یک معین و راهبردیْ رسم و سبک تحقق در متن عینیت جامعۀ هدف بیابد، «» رخ می‌دهد. در پژوهش‌های مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) و در آثار مربوط به آن، مباحث پیشرفت و مدرنیته در دستور پژوهش است که در جای خویش اعلام شده است. در عرصۀ با رهسپاری از میدان تجدد به میدان توسعه، پژوهش در این عرصه در دستور آمده است تا در این راستا وضعیت جامعۀ (ملت ـ دولت) امروز ایرانی از منظر سه لایۀ «پیشرفت، تجدد و توسعه» تحلیل شود. 🔸 با تجربۀ انقلاب اسلامی خویش در تکاپوی یک گذار تاریخی تازه است و در این راستا، در برآیند دو ایدۀ ـ عصر جمهوری اسلامی ایران و در تب‌وتاب تعین هویتی خویش است. دو ایدۀ مزبور آموزگاری را دارند که در محدوده‌ها و افق تاریخی ایرانیان بیندیشیم و در تکاپوی خودآگاهانه برای عبور از « _تاریخی» خویش باشیم و بکوشیم بر که میان ما با جهان کنونی وجود دارد غلبه کنیم. بدینسان در اولین گام لازم است تا به مسائل جهان امروز ایرانی بپردازیم با این خودآگاهی که معاصریت یا معاصربودگی امری تقویمی نیست، یعنی چنین نیست که به صرف آن‌که ما به لحاظ تقویمی در قرون بیست و بیست‌ویکم زیست می‌کنیم انسان و جامعه‌ای معاصر نیز هستیم، بلکه باید معاصر بشویم و با این روشن‌بینی، بدینسان رخدادهای کمی آن به‌تدریج به رخدادهای کیفی مدنی و سپس تمدنی، در حال تبدیل است. در حال خویش است و خواه یا ناخواه در تکاپوی دورۀ تاریخی خود باید چاره‌اندیشی روشمندی برای آیندۀ خویش داشته باشد. _بودن جامعۀ ایرانی نیز در تب‌وتاب بازخوانی تازه‌ای قرار گرفته است؛ فردی به زیست جامعه‌شناخت و سیاسی پیوند خورده است و به نظام ولایت فقیه تعریف شده است. 🔸 فراوری و مرجع و اسناد بالادستی نظام حکمرانی و پایش‌های توسعه‌ای موردنیازْ وامدار ناگزیر بازخوانی مستمر وضعیت موجود کشور است. در ذیل و ، در پیوست با ویرایش از وضعیت موجود می‌تواند به برآیند در «» منجر شود. این بازخوانی مستمر وضعیت، از منظر تاریخیت سه‌وجهی زیستمانی، جامعه‌شناخت و تمدنی انجام‌پذیر است. ➺@markaz_strategic_roshd