eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
434 دنبال‌کننده
252 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 زبانحال 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- آتش برای صحنۂ محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر میدادند و حتی هر شب برا سبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
اگر چه دید، داغِ دل مرتّب وجودش گرچه شد از غم لبالب شهادت را ندید إلا جمیلا... فدای چشم زیبا بینِ زینب(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 به امید نگاه مادر سادات 🏴🍃 عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست غیر از حسین(ع)؛ دل به امید شفای کیست؟! در خیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم گریه میان روضه به والله بندگیست زهرای أطهر(س) است که در محشرِ عظیم می گوید ای گدای حسینم(ع) نرو! بایست رو کرده به ملائکه می گوید این گدا- بی روضۂ حسینِ(ع) غریبم دمی نزیست سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم: این جنّة الحسین(ع) دقیقاً سزای چیست؟ از عرش ِ حق به گوش می آید که این مقام از برکتِ دعای کریمانۂ علیست(ع) با داغ کربلا به سر و سینه میزنیم شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست موی سیاه داده؛ جوانی گذاشتیم... این نوکری که مالِ همین چند روزه نیست! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ای که هستی در جدالِ با علَم این را بدان سخت سنگین است آهِ حضرت أمّ البنین(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ 🏴🍃 دید با چشم خود چهل منزل اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را کاروانی که با خودش می بُرد تشنگی را و خشکیِ لب را دست و پاها اسیر سلسله بود شمرِ ملعون امیرِ قافله بود یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟! بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف زخم شد دستهای کوچکشان بسکه بر خارها زمین خوردند گریه کردند تا سحر شب را روی هر نیزه یک سرِ مظلوم قاتل جانِ کاروان می شد تا که با خود تکان تکان میداد باد موهای نامرتّب را ناقه ها در کمالِ عریانی بی کجاوه بدون محمل بود ساربان ها مقابل نیزه آب دادند هر چه مرکب را خسته از راه آمدند امّا دورشان ازدحام و هلهله بود همۂ شهر را خبر کردند تا تماشا کنند زینب(س) را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ ۱۹ محرّم 🥀حرکت کاروان کربلا به سوی شام🥀 در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء(ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۱) زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد إبن زیاد(لع) از قید اسیری آزاد شدند و فقط هاشمیّان برای اسارت به شام برده شدند.(۲) 📚 منابع: ۱. الوقایع الحوادث: ج۴ ص۱۱۴ ۲. ابصارالعین في انصارالحسین(ع): ص۱۳۳
🍃🏴 شرح عشق و دلتنگی 🏴🍃 گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش... بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در محکومیت اهانت به پیامبراکرم(ص) 🏴🍃 در جهل، سرآمدی و بی مانندی از خشم ِ خدا به تارِ مویی بندی توهینِ تو شد باعث خشم زهرا(س) با دست خودت گورِ خودت را کندی شد عالَم و آدم به پیمبر(ص) مدیون شد قلبِ امام عصر(عج) آشفته و خون اعلام برائت مرا ثبت کنید در نشریۂ فرانسویِ ملعون با فکر پلید و شوم و خام آمده ای با فتنه و با کفرِ تمام آمده ای ما خاک درِ محمّدیم(ص) اما تو... از نطفۂ ناپاک و حرام آمده ای داده ست به باد، فتنۂ دشمن را یک ضربه زده! دو نیم کرده تن را رمزِ غضبِ علی(ع) جسارت به نبی ست(ص) آمادۂ ذوالفقار کن گردن را شد هر قدمش مسیری از راهِ نجات نامش به خدا خیرِ حیات است و ممات تا کور شود چشم أبوسفیان ها بر خاتم أنبیا محمد(ص) صلوات! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در غم شهادت مظلومانۂ 🏴🍃 -لطفا حقّ روضه ادا شود- شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا... بی برادر شده بود و غم دل شد یارش تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت گفت با خنده که از روی سرت بردارش لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
بودند به زجر دادنِ تو مایل بستند به زنجیر دو پا را کامل میسوختی از تب و سوارت کردند بر یک شتر لنگ بدونِ محمل! @marziyehatefi
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi
🍃🏴 به شوق زیارت اربعین 🏴🍃 باید که داغت پا بگیرد در کنج قلبم جا بگیرد ایکاش در چشمم پس از بغض کار غمت بالا بگیرد باید برای روضه اشکم یک چشمه از دریا بگیرد با دستِ خالی رو زدم تا سائل شدن معنا بگیرد زائر برای اربعین کاش از مادرت ویزا بگیرد تا جرعه ای چایِ عراقی از دستِ موکب ها بگیرد گریان و لب تشنه بیاید یک روضه در صحرا بگیرد تا روضۂ شش ماهه ات را با حضرت زهرا(س) بگیرد محض شهادتنامۂ خود در کربلا امضا بگیرد آقا نگاهی کن که قلبم آرامشی زیبا بگیرد یک بیت ازاین ابیات ایکاش یکروز چشمت را بگیرد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در عزای ورود آل الله(ع) به شام 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بازارِ شام و بغض ِ ناب ای وای زینب(س) یک عدّه نامردِ خراب ای وای زینب(س) سرهای روی نیزه چوب و سنگ میخورد با هلهله محض ثواب ای وای زینب(س) اشک و هراس ِ بچّه های دست-بسته ذکر لبِ بی بی رباب(س) ای وای زینب(س) یک عدّه غرق پایکوبی پایِ نیزه با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب(س) کف میزدند و بود پرچم های رنگی در دستِ چندین بی حجاب ای وای زینب(س) بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب(س) با داغِ دل شد ساکنِ ویرانۂ شام بی سایبان، در آفتاب ای وای زینب(س) چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان... شد واردِ بزم شراب ای وای زینب(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
دلتنگم و ناخوشم دوایم بدهید در روضه براتِ نینوایم بدهید با ذکر حسین(ع) رو به باب القبله با تربت کربلا شفایم بدهید! @marziyehatefi
🍃🏴 محاوره زبانحال 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر» نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
هر کسی که ذوب در اصل ولایت میشود شک ندارم عاقبت رزقش شهادت میشود حضرت فرمانده! دستورالعمل دریافت شد ای به روی چشم آقاجان! اطاعت میشود! @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت دردانۂ امام حسین(ع) 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده در خرابه بوسه ای بر صورتِ بابا بده بر همان صورت که جای زخم شمشیر است و سنگ- دست هایت را بکش! دردانه را معنا بده دست هایت را سپس بر روی پاهایت بکش مرهمی بر التهابِ تاول پاها بده گریه کن دردت به جانم! با تنور و خیزران شعله ور کن! داغ، بر این ماتم عُظمی بده جانِ آن مَشکی که جایِ آب، چندین تیر خورد حاجتم را با عموجان؛ حضرت سقّا بده جانِ هر کس دوست داری قسمتم کن کربلا تا ابد سهم مرا اینگونه از دنیا بده یارقیه(س) باز جاماندم بگو تکلیف چیست؟ یا براتم را بده یا اینکه صبرش را بده! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
آرامش دل بود برای زینب(س) دق کرد و زیاد شد عزای زینب(س) بر پایِ حسین(ع)؛ علی اکبر(ع) جان داد جان داد رقیه(س) روی پای زینب(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر کرامت بی انتهای حضرتِ 🏴🍃 گرچه شد مقتلِ تو حجرۂ کنجِ منزل جگرت سوخت ولی هیچ نسوزاندی دل سال ها شد کرمت شامل حال جعده(لع) او که یک لحظه به راهِ تو نمیشد مایل از تو پنهانی و پیوسته به من خیر رسید گرچه بودم همۂ عمر؛ گدایی کاهل دست پُر رفتم و تا شب نشده برگشتم باز بخشیدی و دلخور نشدی از سائل رو زدم تا که به جای تو، به مردم هر بار کار من زار شد و غصۂ دل شد کامل همۂ واسطه ها آبرویم را بردند نام تو بردم و بی واسطه حل شد مشکل تو امام ِ کرم ِ ایل و تبارم هستی وای بر هر که شد از دست کریمت غافل منِ بد کمتر از آنم که «تو» را وصف کنم نذر «خاکِ قدمت» این غزل ناقابل! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر 🏴🍃 جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم دو دنیا را نه با تردید؛ که قطعا نمی خواهم بدونِ تو همان بهتر که ظلمت باشد و وحشت که بی تو قبرِ خود را لحظه ای روشن نمی خواهم نگاهت مُهر تأیید است و از این رو، از این و آن- به قدر ذره ای تعریف و حُسن ظن نمی خواهم میان روضه تا اشکم سرازیر است و می بینی برای بردنِ دل از تو فوت و فن نمی خواهم بهشتِ بی تو را شاید که بعضی ها بخواهند و... گوارایِ وجودشان! ولیکن من؛ نمی خواهم! به جز شش گوشه و کنج حرم هر جای عالم را نه که سهوی! که مادرزادی و عمداً نمی خواهم اگر یک ذره در جاماندنم از کربلا خیر است من این گنج بدونِ رنج را اصلا نمی خواهم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 به عشق اربعین و زیارت کربلا 🏴🍃 حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضۂ مکشوف تو یاثارالله(ع) اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بطلب معصیت کرده! چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم... چند موکب زده ام! چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
🏴🍃 به عشق اربعین و زیارت کربلا 🏴🍃 حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضۂ مکشوف تو یاثارالله(ع) اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بطلب معصیت کرده! چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم... چند موکب زده ام! چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
تقدیر، مرا به غربت و غم خوانده حالا که شدم در به در و درمانده یاحضرت صاحب الزمان(عج) چند قدم- بردار به نیّت منِ جامانده! @marziyehatefi
🍃🏴 شرح حال دلِ جامانده از کربلا 🍃🏴 اومدم تا که تو آرومم کنی خیلی بیقرارم و دلم پُره نگرانم! میگم این نوکرِ بد نکنه به درد تو نمیخوره میدونم که روسیاه و عاصی ام ولی میخوامت و می میرم برات اسم تو مُهر قبولِ توبه و... حرَمت عرشۂ کشتی نجات راهم از تو دوره آقا چه کنم؟! داره آتیش میزنه من و فراق تلخِ تلخِ تلخِ لحظه های من مثل جرعه جرعه قهوۂ عراق یادِ عاشقیِ توو جاده بخیر یکی با عطش میداد نذریِ آب یکی با گریه توو هر قدم میگفت: امون از تشنگیِ طفلِ رباب(س) خیره میشدم به شوقِ موکبا میشدم توو حالِ زوّارِ تو گم مونده توو گوشم و یادم نمیره لحن نابِ نوحۂ هلابیکُم متوسّل میشدم به زینب(س) و یادمه گریه امونم نمیداد روضۂ پای عمودِ شصت و نه به پاهام یه جونِ تازه تر میداد میگرفتم عکس یادگاری و... میدونم مادرت و رنجوندم با فرستادنِ این عکسا چقدر- دلِ جامونده ها رو سوزوندم از سرم راضی شو و مثل قدیم پیش ِ این گدای درمونده بشین اشکام و ببین و لااقل بگو... چه کنم با خاطرات اربعین؟! زل زدم به عکس بین الحرمین به سرم زده هوایِ عتبات بذار امسالم بیام و آقاجون خط بزن سیئات و با حَسنات دیگه ناامیدم از برگ برات تازه فهمیدم که سقّا چی کشید مشکِ پاره تا که خالی شد از آب شد شبیه من امیدش ناامید! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 عاشقانه ای به شوق کربلا 🍃🏴 از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از- این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع) از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅