eitaa logo
مسار
359 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
467 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نامه خاص
💌شما به نام الله از: معصومه به: پاسدار و جانباز و عابد شب زنده دار سرداردلها شهیدحاج قاسم سلیمانی سلام سردار بزرگ و رشید اسلام مبارک باد بر شما میلاد با سعادت امام حسین، حضرت ابالفضل العباس و امام سجاد و به حق چه لبخند رضایتی بر لبان اهل بیت جاری می‌شود که محب عزیزی چون شما دارند. سردار پر افتخار کشورم شما به حق مدال شهامت، رشادت، غیرت و جانبازی از دستان مبارک اهل بیت گرفتید. مبارک باد بر شما این مدال پر افتخار در این روز عزیز. سلام بر پیکر بی سرت و دستان بریده‌ات. سلام بر راز و نیازهای عارفانه‌ات بر سر سجاده عشق. سلام بهترین نمونه ایثار و گذشت. امشب که مهمان سفره اهل بیت هستی در این جشن و سرور خدایی ما را هم دعوت کن. سردار سرافراز اسلام محتاج دعایت هستیم. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @parvanehaye_ashegh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨حبل المتین ✨حبل المتین رو ببینید ✨ماه زمین رو ببینید ✨آی عاشقا آقازاده‌ی ام البنین رو ببینید 💐میلاد با سعادت حضرت عباس علیه السلام و روز جانباز مبارک علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨اول نماز امام همیشه می‌فرمودند:«در مورد نمازتان اهمال نکنید.» و به ما می‌گفتند: «همین که شما می‌گویید اول این کار را بکنم، بعد نماز بخوانم، این خلاف است. نگویید این حرف را. به نمازتان اهمیت دهید. اول نماز.» 📚برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج۳، ص۷۰، به نقل از خانم فریده مصطفوی، دختر امام رحمة‌الله‌علیه 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸لا مِیراثَ کَالأَدَبِ🔸 ☀️امیرالمؤمنین با سفارش به ارزش بالای ادب می‌فرمود: كسى كه بى ادبى ، او را عقب انداخت ، عظمت و كثرت فاميل، او را به جلو نخواهد انداخت.(۱) 🌱 در سرفصل این موضوع می توان این موارد را نیز مطرح کرد: ادب همسران به یک دیگر، ادب فرزند به والدین، ادب در ارتباطات اجتماعی. ✨ امام حسين عليه‌السلام در مسجد آب خواست. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام كه در آن هنگام كودك بود، بى آنكه به كسى بگويد باشتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفى را پر از آب كرده و با احترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسين عليه‌السلام تقديم مى كند. روز ديگر، خوشه انگورى را به او دادند. او با اينكه كودك بود، با شتاب از خانه بيرون آمد، پرسيدند: كجا مى روى ؟ فرمود:مى خواهم اين انگور را براى مولايم حسين عليه‌السلام ببرم .(۲) ✅بیا یه روز میلاد سعی کنیم کمی بهتر باشیم.😉 ۱.غرر الحكم، حدیث۵۱۳ ۲.شخصيت ابوالفضل العباس عليه السلام، عطايى خراسانى، ص۱۱۶_۱۱۷ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍انتظار 🍃«پس چرا تموم نمیشه؟ امروز ششمین روزیه که به هوای دیدن یک آشنا اینجا میام و می‌شینم. » ☘دل تنگ بود حتی برای دیدن یک رفیق. آخرین بار که به دیدنش آمدند یک ماه قبل بود. بعد از آن هیچ رفیقی به او سر نزده بود. 🎋آهی کشید: «کجا هستن پس این رفقا؟ نمی‌خواد این انتظار تموم بشه؟! حتی بچه هامم نیومدند؛ چرا آخه؟ » 🌾صدای تق تق گوشش را پر کرد. نسیم بسم الله الرحمن الرحیم.. الحمدالله رب العالمین، قلبش را آرام و لبخند بر لبانش نشاند: «ممنون پسرم که بالاخره به من سرزدی. دل تنگ بودم برای همه تون.خدایا اینا رو به آرزوهاشون برسون. خدا خیرت بده بابا که برام فاتحه خوندی. » 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما به نام خدا از: خادمه حضرت زهراس به: باب الحوائج حضرت عباس ع سلام بر آقای ادب و وفا✋ آقای من آمدی که برادری و وفا معنا بگیرد. با نام شما برادری زیبا و پرمعنا ست. آقای ادب، فاطمه زهراس نخستین کسی است که میلادت را شکر می‌گوید. بعد میلادت دیگر هیچ کس دلواپس کربلا نبود. آقای من نماد کربلا دستان توست.🖐 دست‌هایت🖐را دوست دارم. گره‌های کور روزگارمان را باز می‌کند. دست‌هایت آینه دستان پر پینه مردی است که سالها 🥖نان بینوایان را بر دوش می‌گرفت و بر در خانه ها می‌برد و نمک گیرشان می‌کرد. مردی که ذوالفقار در دست داشت، ولی هرگز دانه‌ای را به ستم از دهان موری نگرفت.🐜 بعد دستان او که نان‌آور خاک بود، دست‌های تو آب‌آور شدند.💦 تو که آمدی یعنی حیدر دیگری متولد شده است. از تو عافیت می‌خواهم. بحق عباس ع اللهم عجل لولیک الفرج🤲 🌺🌹❤️🌹🌺❤️ علیه‌السلام 🆔 @parvanehaye_ashegh
🗞زبور آل محمد 💥از نور سجده‌اش، ملائکه آسمان به وجد آمدند. 🌼از تلاوت دعاها و مناجات رفیعش، عارفان مبهوت مانده‌اند. 🌸صحیفه سجادیه‌اش مالامال از عشق به خدا، رسول خدا، پدر و مادر و همه کائنات هستی است. صحیفه‌ای که ملقب می‌شود به زبور آل محمد. ☘کربلا و اخبار آن از میان دو لب ذکرگوی زینت عبادت‌کنندگان، به جهانیان شناسانده می‌شود. 🍁اشک‌های زلال و پاکش، یادآور بزرگترین جنایت بشریت بر روی زمین است. 🌺الگویی برای شجاعت و مردانگی‌ست. ‌ دعاهای عمیق و خدایی صحیفه‌اش، چراغ راه و نور زندگی‌مان است. 🎊میلاد یادگار کربلا، یگانه جانشین حسین علیه‌السلام، بر شیعیان و پیروانش مبارک🎊 علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند وقتی در محله یخچال قاضی قم زندگی می‌کردیم، مادرم به من گفت: پس از فوت من، خانم فلانی را برای پدرتان خواستگاری کنید. آن خانم زنی معقول بود که با مادر من دوست بود و بچه و شوهر هم نداشت. من گفتم: مادر این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ مادرم گفت: همین که من می‌گویم. روابط فیمابین علامه طباطبائی و همسرش از نوع روابط عادی میان سایرین نبوده است، بلکه می‌توان اذعان داشت که هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند و ایمانی که همسر علامه به او داشت، ستودنی است. گفتم: شما از کجا می‌دانید که عمر چه کسی چه قدر است؟ او گفت: پسرجان! عمر من کمتر از پدرت است. گفتم: آخر شما از کجا این چنین حرفی را می‌زنید؟ مادرم گفت: خودش [علامه] به من گفته است که من قبل از او خواهم رفت. حال شما بررسی کنید چه کسی جرأت می‌کند به کسی بگوید که عمر شما کمتر از من است. این شوخی نیست. همینطور هم شد و والده ما در سال ۱۳۴۴ فوت کرد. البته آن خانم قبل از فوت مادر ازدواج کرد. 🎤مصاحبه با عبدالباقی طباطبائی، آرشیو بنیاد شهید قدوسی رحمة الله علیه 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸تمام خیر آن است که انسان خود را نگه‌دارد ☀️ طاووس یمانی می‌گوید مردی را در مسجدالحرام دیدم که نماز می‌خواند و دعا و گریه می‌کرد. وقتی نمازش را تمام کرد، نزد او رفتم. دیدم علی بن الحسین (ع) است. گفتم شما دارای سه خصلت هستید که همان شما را از آتش ایمن می‌سازد؛ هم فرزند رسول خدایی؛ هم به شفاعت جدّت امیدواری و هم به رحمت خدایت ایمان داری. امام به من فرمود: ای طاووس! فرزند رسول خدا(ص) بودن، مرا ایمنی نمی‌بخشد؛ زیرا خدا می‌فرماید:«پس آنگاه که در صور دمیده شود، در میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد.»(۱) 🔅شفاعت جدم نیز مرا ایمنی نمی‌بخشد؛ زیرا خداوند می‌فرماید:«جز برای کسی که خدا رضایت دهد، شفاعت نمی‌کنند.»(۲) 🔅رحمت خدا نیز به من ایمنی نمی‌دهد؛ زیرا می‌فرماید:«همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»(۳)و من نمی‌دانم جزء نیکوکاران هستم یا نه.(۴) 💡وقتی پسر رسول خدا اینگونه می‌گوید چه می‌شود که بعضی با ظاهر دینی، اعمال غیر دینی انجام می‌دهند و بنیان خانواده را که در دین به قداست و اهمیت آن تأکید شده را سست می‌کنند؟؟ مانند حجاب استایل‌ها که از حجاب فقط استایل آن را گرفته‌اند. 🌱فرزند رسول خدا بودن مصونیت از آتش نمی‌آورد. ظاهر مذهبی چه؟؟! 💐 میلاد با سعادت امام سجاد علیه السلام مبارک (۱)مؤمنون_۱۰۱ (۲)مریم_۸۷ (۳)اعراف_۵۶ (۴)کشف الغمة،ج۲،ص۱۰۸؛بحارالانوار،ج۴۶،ص۱۰۱ علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍جنگل 🍁خسته و درمانده در جنگل بی‌هدف راه می‌رفت. کلافه بود از جنگ و خونریزی. از پوتین‌هایی که ساعت‌ها او را رها نمی‌کرد. از دوری از وطن و خانواده‌اش. دلتنگ صدایِ مادر بود. دلتنگ بوی وطن. ☘سرش را پایین انداخته و غرق فکرهای جورواجور بود. صدای نامزدش سارا در گوشش می‌پیچد. - جان بیا ببین چه خوب پیانو می‌زنم. با یادآوری خاطرات شیرین، لب‌هایش به دو طرف کِش آمد. 🌸در حال و هوایِ خودش بود که پایش به جسمی سنگین و بزرگ خورد. ترس به جانش اُفتاد. سرش را بالا بُرد. نگاهش به پیانوی رها‌شده وسط جنگل اُفتاد. دو دستش را بر رویِ چشمانش کشید. شاید توهم زده باشد. نه توهمی در کار نبود؛ واقعی واقعی بود. موجی از شادی جایِ غم و اندوهش را گرفت. دستانش را بر روی پیانو به حرکت درآورد. به یاد سارا شروع به نواختن کرد. اشک‌هایش لباس نظامی‌اش را تَر کرد. بهترین قطعه را برای او نواخت. 🌳گوشه‌ای از جنگل نشست. به تنه درخت تنومندی تکیه داد. دفتر یادداشت و قلم را از جیبش درآورد. نامه‌ای عاشقانه برای سارا نوشت. خاطره جنگل و پیانو را برایش گفت. نوشت جنگ زشت است. جنگ آوارگی مردم را به دنبال دارد. جنگ اشک کودکان و مادران را درمی‌آورد. رهاکردن خانه و اموال را و فرار کردن از وطن را می‌آورد. دعا کن جنگی نباشد. دعا کن صلح و آرامش هدیه هر روز مردم دنیا باشد. سارا دلتنگ خنده‌هایت هستم. نوشت و نوشت تا تمام آنچه در دلش مانده بود بیرون بریزد. 🌾صدای دوستش را شنید که او را صدا می‌زد. قلم و دفتر را در جیبش گذاشت. به طرف او رفت. — کجایی جان اگر فرمانده غیبتت را بفهمد، پوست از سرت کنده است. آهی از اعماق قلبش برخاست. با صدای بلند گفت: نفرین بر جنگ. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌱رویش ☘برای رشد فقط به افکار مثبت میدان دهید. 💥بعد از هر شکست بگو؛ آن‌قدر شکست خواهم خورد تا راه شکست دادن را بیاموزم. در مسیر زندگی، مهم حرکت با یاد قادر متعال است. 🌼روزتان نورانی با یاد خالق سبحان 🆔 @tanha_rahe_narafte
👳‍♂بیدار مرد 🔘بیدار بودن، به روز بودن و آگاهی، همیشه هزینه دارد. سیدجمال‌الدین اسدآبادی، به روایتی متولد روستای اسدآباد و به روایاتی کنز از توابع افغانستان بود. برای آنکه بتواند به عنوان یک سنی در کشورهای دیگر فعالیت کند، در افغانستان به وزارت رسید. 🔹علم، آگاهی، بیدار بودن و جلوتر از زمان بودنش، او را انسانی فعال و روشن فکر ساخت. سفرهای متعدد او به اقصی نقاط ایران و جهان او را جهان دیده و خاص کرده بود. 🔸 سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفر کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود و در آنجا شریک اسرار دوست محمد خان، امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس می‌داد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند. ▪️در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروة الوثقی مبادرت نمود که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشه‌های خود در مورد اتحاد، اسلام را نشر می‌داد. 🔺اگرچه برای او آنقدر گفتند و گفتند که حتی به لیبرال اسلامی و بدتر از آنها، دامنش را آلودند، اما اعتقاد شهید مدرس به او، موجب شده تا مرگ او را شهادتی به وسیله سم بدانیم.🥀 🌺روحش شاد و راه پر از آگاهیش، پر رهرو باد🌺 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 تک فرزندی یا چند فرزندی؟ ✅ تک فرزندها، نمی‌توانند به راحتی نسبت به سایر نوجوانان در خانواده‌های شلوغ، هویت‌یابی کنند. آنها تا زمانی که درگیر و بند نوازش هستند، کودک می‌مانند و در دنیای نوجوانی‌شان هم تنهاتر از بقیه خواهند بود. 🔘زیرا دنیای پدر و مادر خیلی متفاوت از دنیای آنهاست و سطح توقع خانواده از آنها، با نظر دیگران راجع به سن و سالشان جور در نمی‌آید. 💯 به نفع ما والدین و فرزندان‌مان است که بر طبل چند فرزندی در مقابل تک فرزندی بکوبیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
سلام به همراهان گرامی🌺 🔹تا ۱۹ اسفند۱۴۰۰(فردا) زمان دارید تا کد تخفیف برای عضویت در کتابخانه‌های عمومی دریافت کنید و تا آخر فروردین۱۴۰۱ برای ثبت نام با استفاده از کد تخفیف به کتابخانه عمومی شهرتون مراجعه بفرمایید.(تاریخ تمدید شده است) 🔸برای دریافت کد تخفیف وارد لینک زیر شده و استان و شهر و کتابخانه مورد نظرتان را مشخص کرده، سپس در صفحه کتابخانه مورد نظرتان روی کد تخفیف بزنید. 🔹بعد از ارسال شماره موبایل و کد ملی، کد تخفیف به شماره شما ارسال خواهد شد. لینک سایت👈 libs.plib31.ir http://libs.plib31.ir/ 🆔 @tanha_rahe_narafte
☄ریگ‌هایِ داغ ☀️آفتابِ سوزانِ صحرا، بر سر رزمندگان اسلام در حال تابیدن بود. شدت گرما رمق را از آن‌ها گرفت. دستور استراحت داده شد. هر کس در پناه بوته‌ی خاری، بر روی ریگ‌های داغ نشست. 🌸 همه چشم‌ها، به پسربچه‌ای دوخته شد که با پای برهنه روی ریگ‌های داغ در حال تماشای آن‌ها بود. او دست‌هایش را بالای پیشانی گذاشت، تا سایبان صورت آفتاب سوخته‌اش شود. ❤️زنی با شتاب خود را به او رساند و بغلش کرد. روی زمین خوابید و مدام تکرار می‌کرد: «پسرم! پسرم! پسرم! » ☘مادر که داغی ریگ‌ها بدنش را می‌سوزاند، غصه پسرش را می‌خورد که کف پاهایش نسوزد. 💦 دیدن این صحنه، اشک را بر پهنای صورت مردان جنگی روان ساخت. 🌺رسول‌خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم که شاهد این ماجرا بود، روی به اصحابش کرد و فرمود: «آیا از محبت این مادر نسبت به فرزندش تعجب کردید؟!» 🌸یاران گفتند: «بله یارسول‌الله.» 🍃حضرت فرمودند: «بدرستی‌که خداوند متعال نسبت به همه‌شما مهربان‌تر از این زن نسبت به فرزندش است.» 🍁اینبار اشک شادی و شعف بود که در چشمان رزمندگان موج می‌زد. * 📚* محجة البيضاء، ج ۸، ص۳۸۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما به نام خالق حیا از: ولایی به: بانو فاطمه سلام بانو جان از شما تقاضا دارم برای بانوان کشورم و جهان، دعای عاقبت به خیری داشته باشید تا در دام هوس و شیطان نیفتند و پاسدار خون جوانان شهید کشور باشند. آنها که در وصیتنامه‌هاشان که مانند منشوری راه‌گشا و راهنما برای ما و نسل‌های آینده است، حفظ حجاب را از خون خود برتر می‌دانستند. نام شما همه جا مشکل گشاست. این را سردار سلیمانی عزیز در عملیات‌هایی که با بردن نام شما نتیجه پیروزی به ارمغان می‌آورد به همه ثابت کرد. دردانه‌ی نبی، سیده زنان عالم، محتاج نظر و دعای شما هستیم. یا فاطمة الزهرا اغیثینی 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 سلام‌الله‌علیها ارتباط با ادمین: @taghatoae 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌸عطر شادی ☘اسفند در جیب‌هایش بوی بهار و عطر مهربانی دارد. 🌺در روزهای پایان سال حواسمان به یکدیگر باشد تا کام هموطنان با همیاری شیرین شود. ☘با رویش جوانه‌های بهاری دل‌های‌تان شاد 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨با دخترها ملایم‌تر باشیم پدرم سعی می‌کردند به دخترها بیشتر از پسرها توجه و محبت کنند. مثلا اگر مهمان آمد و قرار بود برادر بزرگم چای بریزند یا کفششان را مرتب کنند و تعلل می‌کردند، به ایشان تذکر صریح می‌دادند؛ اما در مورد دخترها ملایم بودند. 📚استاد مطهری از نگاه خانواده، ص۹۳، به نقل از سعیده مطهری 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 چگونه با والدین رفتار کنیم؟ ✅ فرزندان در برقراری ارتباط با والدین نقش مهمی دارند. 🔘 یکی از عوامل رابطه‌ی خوب با والدین این است که زمانی را به آن‌ها اختصاص داد. 🔘 هر چقدر زندگی ما را درگیر کرده باشد، باز هم می‌توان مدت زمانی را برای والدین خود گذاشت. 🔘 اختصاص زمان، هدیه‌ای با ارزش است. 🔘 هنگامی که بچه‌ها به دانشگاه می‌روند و یا ازدواج می‌کنند و سر زندگی‌ خودشان هستند، احساس تنهایی به پدر و مادر دست می‌دهد. ✅ بنابراین اگر دور از آن‌ها زندگی می‌کنید؛ حداقل چند روز یک بار با آن‌ها تماس تلفنی بگیرید. آخر هفته‌ها به دیدن آنها بروید و یا یک تماس تلفنی طولانی داشته باشید تا با آن‌ها صمیمانه صحبت و ابراز علاقه نمایید. 🔹امیر المؤمنین علی علیه‌السلام:« بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ.»؛ 🔸«بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.»* 📚*میزان الحکمة، ج ۱۰، ص ۷۰۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کاسه بی‌بی 🍃صبح پنج‌شنبه نیمه اسفند هوا آفتابی بود. مهین صدا زد:« بچه‌ها بیاین کمک، فرش رو داخل حیاط ببریم تا بشوریم.» ☘مسعود با شیلنگ تمام فرش را خیس کرد. مهین لگنی را پودر رختشویی ریخت، با دستش هم زد تا کف کرد بعد با کاسه‌ای محلول را روی فرش پاشید. مهین با پسرهایش مشغول شستن فرش شدند. 🎋زنگ خانه به صدا در آمد. محسن به سمت در رفت. سیمین سینی به دست ایستاده بود. محسن کاسه آش رشته‌ای که با روغن، نعناع و کشک تزیین شده بود را برداشت. سیمین از لای در که باز بود به داخل حیاط نگاهی انداخت.چشمش به مهین افتاد که با فرچه فرش را می‌شست: «خاله، بیام کمک؟» _ ممنون، حالا بیا تو تا محسن کاسه‌ رو بیاره. ✨محسن هول هولکی کاسه آش را خالی کرد و شست. وقتی وارد حیاط شد به سمت سیمین رفت تا کاسه چینی را بدهد. ناگهان روی کف‌ها سر خورد و محکم زمین خورد. کاسه‌ از دست محسن افتاد و شکست تیکه‌های کاسه چینی گل قرمزی این طرف و آن طرف پرت شد. مهین دست‌پاچه فریاد زد:«محسن، کاسه بی‌بی رو شکستی!» ⚡️محسن با صدای بلند گفت:« اشتباه کردم.» 🍃مهین نگاهش به دمپایی‌های کنار حوض افتاد یک لنگه را برداشت و هدف‌دار پرت کرد. محسن جاخالی داد و با سرعت از در حیاط به داخل کوچه فرار کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما به نام الله از: معصومه به: ماه نورانی نیمه شعبان سلام آقا صاحب الزمان سلام تنها امید قلب مؤمنان‌ سنگینی بار گناه شانه‌هایمان را خم کرده و از بین رفتن امر به معرف آبرویمان را کم کرده. دیگر نفسی در این بلاد بالا نمی‌آید‌‌. انگار شوق گناه غیرت، نجابت و حیا را از کل دنیا گرفته. همه فراموش کرده‌اند چه خون‌ها ریخته شد. بدن‌ها قطعه قطعه شد. پیکرها بر روی دار رفت. قلب‌ها گلوله باران شد. با گناه عجیب خو کرده‌ایم و خوشیم و هرگز دنبال گم شده خود نیستیم که به خاطر بی‌تفاوتی و بی‌خیالی ما سالها آواره و زندان است. در قفس گناهان ما اسیر شده. چقدردوست دارد آزاد شود و همه جهان را از قید اسارت نفس آزاد کند. دنیا نیمه جان شده آقا به دعای مادرت زهرا در نیمه شعبان بیا. 🌹✨🌹✨🌹✨ ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
💫سفر نورانی 🍃وقتی پایت را بر خاک سرد شلمچه و فکه می‌گذاری یادت باشد اینجا خاکش مقدس است. بوی تربت کربلا را می‌دهد. 🌼وقتی در گوشه‌ی روی خاک‌ها می‌نشینی یادت باشد جوانانی رفتند و خون دادند تا من و تو راحت و آسوده بنشینیم در گوشه‌ای، با خدای خود خلوت کنیم. ✨حواسمان باشد، این سفر نورانی‌ست و نورانیت می‌آورد اگر قدرش را بدانیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مقدمه چینی برای ظهور امام زمان علیه‌السلام عماد قبلا خیلی کم خانه می‌آمد. بیشتر در حال کار بود. حالا هم بعضی وقت‌ها هفته‌ها می‌گذشت و نمی‌دیدیمش. دیگر صبرم سر آمده بود. شکایتم را پیش خودش بردم. لبخندی زد و گفت: پس چه کسی برای ظهور امام زمان (عج) زمینه چینی می‌کند؟! 📚 ابو جهاد؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره ۲۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
⁉️اثر محبت و رجوع به امام زمان در عین خطاکاری چیست؟ ✅ گاهی شده با خود فکر کنی منِ گناهکار، دیگر نمی‌توانم حرفی از امام زمان علیه‌السلام بزنم. من کجا و امام کجا؟ 🔘 ولی برخلاف این افکار غلط، امام همچون پدری مهربان برای برگشت ما به آغوش پدرانه‌شان، لحظه‌شماری می‌کنند. 🔘 اگر این پیوند را با حضرت برقرار کنیم، دل حضرت به ما متوجه می‌شود. 🔘 خودشان به ما کمک می‌کنند، تا جبران گذشته کنیم و سراغ گناه نرویم. ✅دوست داشتن و محبت ایشان در قلبمان، پشتیبان و دستگیر محکمی‌ست برای جبران خطاهایمان. 💥موافقی سعی کنیم از این لحظه، در هیچ شرایطی خودمان را از وجود حضرت محروم نکنیم؛ ولو خطاکار باشیم؟! 🆔 @tanha_rahe_narafte
💣 بُمب‌هایِ رهاشده ✈️ صدای غُرش هواپیمای جنگی. ریختن بُمب‌های رها شده از هواپیما بر فراز منطقه مسکونی. سر و صدای شاد بازی کودکانه و لحظه‌ای دگر جیغ، داد، اشک، ناله و خون. ☄در کمتر از ثانیه‌ای دود و غباری غلیظ، همه‌جا را می‌پوشاند. صدای آژیر آمبولانس‌ها قطع نمی‌شود. تلی از خاک و باقیمانده ساختمان آوار شده بر روی زمین می‌ریزد. همین‌ها خاطرات این روزهای کودکانِ بی‌دفاع یمنی می‌شود. 💦احمد و محمود به تازگی مادر و پدر خود را، بر اثر حمله وحشیانه سعودی‌ها از دست داده‌ند. دلم از این همه ظلم و ستم به جوش می‌آید. می‌خواهم برای آن‌ها کاری کنم تا لبخند و شادی را، ولو برای لحظاتی مهمان دل رنجدیده و داغدارشان کنم. ⛲️چشمانم به حوض کوچکی داخل ساختمانی که فقط اسکلت آن به جا مانده، می‌اُفتد. داخل حوضچه، آب می‌ریزم. احمد و محمود را به کنارش می‌برم:« در این هوای گرم آب‌تنی داخل این حوض می‌چسبه مگه نه؟!» 🌸 برق شادی، چشمان دُرُشت و سیاه آن‌دو را فرا می‌گیرد. صورت آفتاب‌سوخته‌شان سُرخ می‌شود و سرشان را پایین می‌اندازند. خودم دست به کار می‌شوم. پیراهن تن‌شان را درمی‌آورم. داخل حوض هولشان می‌دهم. سر و بدنشان را کف‌آلود می‌کنم. صدای بلند خنده‌شان در ساختمان می‌پیچد. ❤️دلم پُر از شور و شعف می‌شود. یک لحظه به یاد غُصه‌های دل امام می‌اُفتم. اجازه روان شدن اشک چشمانم را نمی‌دهم. در دل با حضرت نجوا می‌کنم: «یا صاحب‌الزمان فدای غم‌ و غصه‌‌هات بشم. آقاجان! این کار کوچک و ناچیز امروزم را به کَرَم‌تون از منِ روسیاه قبول می‌کنی‌؟!» 🆔 @tanha_rahe_narafte