eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 252-244 بقره قسمت سوم بخش سوم ● گفته هاى ساير مفسرين در معناى دفع در آيه شريفه حال ببينيم ساير مفسرين در معناى اين دفع چه گفته اند؟ بعضى گفته اند مراد از دفع در آيه شريفه دفع كفار است كه خداى تعالى به دست كرده همچنان كه آيه شريفه هم در اين مورد نازل شده ، و چه بسا گفتار خود را با آيه زير نيز تأييد كرده اند كه مى فرمايد: ((و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله )) و اگر خدا بعض مردم را به بعض ديگر دفع نمى كرد، ديرها و كليساها و كنشتها، و مسجدها كه نام خدا در آن بسيار ياد مى شود، ويران مى شد. ليكن اين تفسير درست نيست ، چون هر چند كه مطلب در جاى خود صحيح است ،ليكن ظاهر آيه اين است كه مراد از صلاح زمين ، مطلق صلاح و دائم آن است ، صلاحى است كه اجتماع را همواره محفوظ و باقى مى دارد، نه صلاح خاصى كه در پاره اى زمانهاى كوتاه مى شود، از صلاحى كه داستان طالوت و ساير داستانهاى كوتاه مدت و معدود در زمين پديد آورد. و چه بسا مفسرينى ديگر كه گفته اند: مراد از اين دفع ، دفع خدا است ، عذاب و هلاكت را از فاجران ، كه به پاداش كارهاى نيكى كه مى كنند عذاب را از آنان دفع مى كند، رواياتى هم كه از طرق عامة و خاصه (شيعه و اهل سنت ) نقل شده آيه را اينطور تفسير كرده اند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 447 مانند روايتى كه در مجمع البيان و الدر المنثور از جابر آمده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خداى تعالى به خاطر صلاح مردى مسلمان ، وضع فرزند او و نوه او حتى اهل خانه او و بلكه اهل محله او را اصلاح مى كند، و مادام كه آن مرد صالح در بين آنان هست ايشان را در حفظ و حمايت خود، محفوظ مى دارد. و نيز مانند روايتى كه در كافى و تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) آمده كه فرمود: خداى تعالى به احترام يك نمازگزار از شيعيان ما از بى نمازان شيعه ما دفاع مى كند، و اگر همه آنان در ترك نماز متحد شوند آن وقت هلاك مى گردند، و خداوند به احترام يك زكات دهنده از شيعيان ما، از شيعيانى كه زكات نمى دهند دفاع مى كند، و اگر شيعيان همگى در ترك زكات متحد شوند هلاك خواهند شد، و خداى تعالى به احترام يك شيعه كه حج بجا مى آورد، از كسانى كه حج بجا نمى آورند دفاع مى كند، و اگر همگى در ترك حج هم داستان شوند هلاك مى گردند، (تا آخر حديث ). و نظير اين دو روايت ، رواياتى ديگر هست ليكن انطباق نداشتن دو آيه نامبرده با اين دو حديث چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد، مگر اينكه بگوئيم تنها از اين جهت بين آن دو و اين دو انطباق هست كه هم آيات در مورد دفع مردم نازل شده ، و هم روايات در اين مورد وارد شده است . و چه بسا مفسرينى ديگر كه گفته اند مراد از دفع خدا دفع ظالمان است به دست ظالمانى ديگر، و بى پايگى اين تفسير بر كسى پوشيده نيست . تِلْك ءَايَت اللَّهِ... اين آيه به منزله خاتمه اى است كه كلام و داستان را با آن پايان داده ، چيزى كه هست اينكه جمله آخرش كه مى فرمايد: ((وانك لمن المرسلين ))، بى ارتباط با آيه بعدى نيست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●گزیده‌ای از اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □●به ایشان(آیت‌الله بهجت) گفتم: آقا می‌شود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد. □●... فرمودند: «در قبال این ذکری که من دارم به شما می‌دهم اگر تمام گنج‌های عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوه‌ها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما می‌دهم برابری نمی‌کند». □●گفتم: آقا بفرمایید چه ذکری هست که این‌قدر با همه جواهرات دنیا برابری نمی‌کند؟ ایشان فرمودند: «، ، ؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه گنج‌هایی در این ذکر استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست». ... (بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بررسی قول به وحدت سوره در تفسیر المیزان□ □و اما روايت بن صالح كه به آن كرده اند بر دو سوره، بر بيشتر دلالت دارد (براى اينكه در آن آمده در يك ركعت بين دو سوره () و  () و نيز بين دو سوره () و () جمع )، و اين است در . @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات سوره قریش□ □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □و اين روايت يعنى ابن ابى عمير است در اينكه امام سوره را در ركعت خواندند، و با وجود اين روايت ديگر براى روايت علاء باقى نمى ماند، يعنى ديگر ندارد در اينكه هر سوره را در خوانده باشد، چون عبارت آن چنين است: ( پس و را در ركعتى خواند) و اين مى سازد با اينكه ضحى را در ركعتى و الم نشرح را در ركعتى خوانده باشد.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و
□بیان آیات سوره قریش□ □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □و اما روايت كه ظهورى در بين دو سوره در يك ركعت ، نه دارد و نه ؛ (چون در آن آمده بود: پس سوره الضحى و الم نشرح را در نماز خواند)، و اما اينكه بعضى ها روايت ابن ابى عمير را بر نماز كرده اند، درست ، براى اينكه در آن عبارت () آمده، كه  اين است كه با ايشان نماز خوانديم، و نماز را با جماعت خواند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و
□بیان آیات سوره قریش□ □ادامه بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □پس  آن است كه روايات اگر در اين باره داشته باشد دلالت دارد بر اينكه است دو سوره ( و  ) و دو سوره ( و ) را در ركعت نماز خواند، ولى در واجبات خواند، و اين  دلالت روايت است كه در كتاب خود آن را از رقى از امام (عليه السلام) نقل كرده، و در آن آمده: هم اينكه فجر كرد برخاست اذان و اقامه گفت، و مرا در طرف خود بپا داشت، و در ركعت سوره حمد و سوره را، و در ركعت حمد و قل هو اللّه احد را خواند، و سپس گرفت، و داد آنگاه نشست.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
●چرا آدم خودش را ارزان بفروشد؟ ●چرا مثل موش زندگی کند؟ ■●بعضی موش زندگی‌اند، بعضی بلبل زندگی‌اند. بعضی می کنند چون آنها پس‌انداز دارند، اهل ذخیره‌اند، بخرند و بخرند، اینها روزی دارند در حالی که بلبل‌ها هم روزی می‌خورند: ﴿وَ كَأَینْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یرْزُقُها وَ إِیاكُمْ﴾ ■●مگر همه روزی‌ها مال افرادی است که موش گونه زندگی می کنند؟! این همه که اهل ذخیره و و ارز و دلار و ایجاد بازار سیاه نیستند، روزی ندارند!؟ فرمود روزی همه موجودات به دست من است. فرمود افرادی که همیشه در حال انبار کردن هستند، خیال نکنند تمام روزی‌ها، مال آنهاست! نخیر! کسانی که اهل بانک و ذخیره و ارز و دلار و کبیره و کردن به ملت و مملکت نیستند، اینها را من اداره می‌کنم. ■●بنابراين راه باز است. چرا آدم خودش را ارزان بفروشد؟ وقتی دو تا راه هست، فرمود هر دو را من تأمين می‌کنم، مختار هستی، ميیخواهی مثل موش زندگی کن، میخواهی ارز بخر، دلار بخر، بازار سياه درست کن، جامعه را کن؛ ■●يا مثل کبوتر پرواز کن و خوش‌آهنگ باش. قرآن برای این است که ما کریم بشویم، ما در کنار سفره کرامت نشسته‌ایم که إن‌شاءالله امیدواریم این جامعه کریم، این امت کریم، این نظام کریم، این رهبر کریم، این مراجع کریم، این دولت و ملتی که إن‌شاءالله می‌خواهند کریمانه زندگی کنند، همه اینها در سایه ولی‌اش از ذات اقدس الهی مشمول عنایت الهی باشند. ■●دیدار جمعی از نخبگان حوزوی با آیت الله جوادی آملی۹۷/۵/۱۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
(ره): □●ما انقلاب را آنطور که باید راه نبردیم اگر راه برده بودیم، اگر آن روزی که می خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره (بکنید)، باید با موضع قدرت بروید، اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، □●بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد، این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد و آنقدر ضایعه واقع شد و الان هم می بینید که ضایعه پشت سر ضایعه. □●صحیفه نور،جلد ۱۲،صفحه ۲۵۳ مورخ ۱۳۵۹/۰۴/۲۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□استاد علی صفایی حائری□ □تو آنچه دارى، نزد ولىّ‌ مى‌گذارى؛ چون آنچه در نزد تو بماند رفتنى و گم شدنى و ضايع شدنى است، كه «ما عندكم ينفد و ما عند اللّه باق». تو از مهدى توقع ندارى، كه تعلقى ندارى. تو مى‌خواهى آنچه خدا به تو بخشيده در راه او ببخشى و اين‌گونه، دارايى‌ها را از تباهى نجات بدهى و نسيه‌ها را نقد كنى و همراه با خود داشته باشى. □فرق است ميان كسى كه مى‌خواهد در قرارداد ريش بگيرد و يا آن كه ريش بگذارد و راه بازگشت را بر خود ببندد، كه مى‌بينيم ياران حسين تمامى پل‌ها را پشت سر خراب كردند و زن‌ها را طلاق دادند كه مبادا باز گردند و يا مشكلى از ناحيۀ آن‌ها بر زن‌هاشان پيش بياورند. □در هر حال، پيمان بر ساختن و سوختن و جان باختن و هستى به پاى دوست انداختن، پيمان كسانى است كه پناهى جز مهدى نمى‌بينند و جز قلعۀ توحيد و ولايت، پايگاهى ندارند. □آن‌ها كه از ولىّ‌ تمنايى دارند، در واقع ولىّ‌ را نردبان خواسته‌ها و واسطۀ هوس‌هاشان كرده‌اند كه سوختگان عشق مى‌خواندند: ما را از تو به جز تو تمنايى نيست ... □○تو می آيی صفحه ۲۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" دلق پوشِ صومعه "●■ ●از دلق پوشِ صومعه نَقدِ طلب مجوی ●یعنی ز مفلسان خبرِ کیمیا مپرس ■دلق پوشِ صومعه مفلسی است که نیازهای ناچیز خود را از مریدان ساده لوح گدایی می کند در حالی که اگر او را از کیمیای عشق خبر بودی پادشاهی کردی: ●مرا گر تو بگذاری ای نفْسِ طامع ●بسی پادشاهی کنم در گدایی ■و هر که دعوی مقامات معنوی و کیمیای عشق و معرفت کند همین خصلت گدایی او را رسوا می کند و بی گمان آن دلق پوش مفلس را که کاسۀ گدایی بر کف گرفته است خبری از کیمیا نیست، چنان که شعبده بازی شگفتی می آفریند تا مردم معجزه و کرامت انگارند، صاحبدلی گذر کرد و گفت: ●بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه ●زیرا که عرض شعبده با اهلِ راز کرد ■گفتند این به چه دانستی؟ گفت از آن کشکول گدایی که دور می گرداند. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□آری حججی همه ی قلوب رافتح کرد.□ □او نه اتاق عملیات روانی تشکیل داد و نه از اعتقادات خود کوتاه آمد. او در این بازار زندگی متاعی کم یاب به اسم را به میدان آورد و قلوب میلیون ها انسان را فتح کرد. □اگر نماد و راه ماست باید بدانیم صدق مهم ترین نیاز دوران ماست. □هر از چندی به ته دلمون یه نگاهی بیندازیم.✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت 252-244 بقره قسمت سوم بخش چهارم بحث روايتى ● بحث روايتى (در ذيل آيات گذشته ، مربوط به قرض دادن به خدا، داستان طالوت ، مراد از سكينت ...) در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و ابن جرير از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 448 وقتى آيه : ((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا)) نازل شد ابو دحداح نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد، و عرضه داشت : يا نبى الله آيا درست فهميده ام كه خدا از آنچه به ما عطا فرموده ، قرض مى خواهد، و تازه براى خود ما قرض مى خواهد؟ حال كه چنين است من دو قطعه زمين دارم ، يكى بالاى شهر و يكى پائين شهر، و من هر يك را كه بهتر از ديگرى تشخيص داديد در راه خدا صدقه مى دهم ، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) مكرر فرمود: چه شاخه هاى پر برگى در بهشت ، بر ابى دحداح سايه افكنده اند!. مولف : اين روايت به طرق مختلف نقل شده است . و در كتاب معانى الاخبار از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: وقتى آيه ((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)) نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عرضه داشت : پروردگارا اجر امت مرا بيشتر كن ، خداى سبحان اين آيه را نازل كرد: ((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا كثيرة ))، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فهميد كه منظور از كلمه ((كثير)) در دادگاه خدا، عددى است كه از شمار بيرون باشد، و انتها نداشته باشد. مولف : مرحوم طبرسى در مجمع البیان و عياشى در تفسيرش نظير اين را نقل كرده اند. و قريب به اين مضمون از طرق اهل سنت نيز آمده ، و اينكه امام در روايت فرمود، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فهميد... اشاره است به مضمون آخر آيه كه مى فرمايد: ((و الله يقبض و يبصط...))، چون هيچ حدى كه عطاى خداى تعالى را محدود كند و جود ندارد، خداوند خود نيز فرموده : ((و ما كان عطاء ربك محظورا)) (عطاء پروردگار تو هرگز جلوگيرى نداشته است ). و در تفسير عياشى از ابى الحسن (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل همين آيه فرمود: منظور از قرض الحسنه به خدا، صله و بخشش به امام است . مولف : نظير اين روايت در كافى از امام صادق (عليه السلام ) آمده ، و بايد دانست كه منظور در اين روايات بيان يكى از مصاديق قرض الحسنه دادن به خدا است . و در مجمع البيان در ذيل آيه ((اذ قالوا لنبى لهم ...)) گفته : پيامبر نامبرده ، شموئيل )) بوده ، كه به زبان عربى ((صموئيل )) گفته مى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 449 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □○عاجزترین مردم کسی است که از #دعا کردن عاجز باشد! و موفق کسی است که دعایش با شرایط، یعنی به‌شرط توبه و صادقانه و حقیقی و مستمر باشد؛ و در صورت تأخیر در اجابت، ناامید نشود و دست از دعا و تضرع و التماس برندارد و مأیوس نشود. □○در محضر بهجت، ج٣، ص٢٨۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □ماده (الف) - به كسره همزه - كه مصدر و باب افعالش () مى آيد، به معناى با همبستگى و  است، و به قول اصلا الفت را به همين جهت الفت مى گويند. و در آمده: وقتى گفته میشود: (فلان قد آلف هذا الموضع)، اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: (فلان آلف غيره هذا الموضع ) اين است كه فلانى آن شخص را با اين محل مأنوس كرد، و گاه مى شود كه همين يعنى تعبير به باب در مورد نيز استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: (فلان الف هذا الموضع ) و يا (يالف هذا الموضع ايلافا)، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى گيرد.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ #تفسیرالمیزان □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □م
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □و كلمه () نام عشيره و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است كه همگى از نسل اند كه نامش نيز بوده، و كلمه () - همانطور كه در آمده - به معناى است كه يك انسان سوار بر و در حال دارد و () به معناى است كه براى راهپيمايى باشد. □و منظور از () مسافرت آنان از به بيرون براى است، و اين رحلت از اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در اى خشك و سوزان و بى آب و علف واقع شده، كه نه در آن هست و نه پستان شيردارى) قريش زندگى را از راه مى گذارنيد، و در هر سال نوبت به تجارت مى رفت، يك نوبت در كه به طرف مى رفت، و نوبتى ديگر در كه به سوى ره مى سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را مى نمود، و مردم و پاس احترام قريش را مى داشتند، زيرا خانه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه عيشى به جز و غارت نداشتند، ايشان نمى شدند، نه سر راه را برايشان مى گرفتند، و نه به شهرشان ور مى شدند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ #تفسیرالمیزان □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □و در جمله (لايلاف قريش) حرف در كلمه (لايلاف)  است، و در (ايلاف)  سبحان، و ايلاف (آن كسانى كه خدا مردم را با ايشان كرد) قريشند، پس كلمه (قريش)  فعل ايلاف است، و مفعول دومش شده، چون جمله بعدى يعنى (ايلافهم رحله الشتاء و الصيف) مى فهماند كه آن مفعول چيست و تقدير چنين است، (لايلاف اللّه قريشا رحله الشتاء و الصيف - سبحان با مرغان آن را از خانه اش كرد، و به شما قريش اين و احترام را ارزانى داشت تا شما قريش با زمستانى و تابستانى مانوس شويد، و امر معاشتان بگذرد).(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ده خصلت که نشان‌دهنده‌ی کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش پنجم○□ □۹- «و
□○ده خصلت که نشان‌دهنده‌ی کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش ششم○□ □«ثُمَّ قالَ علیه‌السّلام الْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرهُ»□ □○سپس حضرت رضا علیه‌السّلام فرمودند: امّا دهمی و چه دهمی‌یی! «قِيلَ لَهُ ما هِیَ؟» خدمت حضرت عرض کردند: آن دهمی چیست؟ □○حضرت مخصوصاً توقّف کردند تا نهایت توجّه حضّار را جلب کنند؛ والّا می‌توانستند دهمی را هم در ادامه‌ی نُه تای قبل بگویند. این یک تکنیک برای جلب توجّه حضّار است؛ که فرمودند: امّا دهمی و چه دهمی‌یی! عرض کردند: یابن رسول الله! آن دهمی چیست که نشاندهنده‌ی کمال عقل است؟ □۱۰- «لا يَرى اَحَداً اِلاّ قالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّی وَ اَتْقى» ▪️حضرت فرمودند: دهمین خصوصیّت این است که این انسان مسلمان احدی را نمی‌بیند، مگر اینکه می‌گوید: او از من بهتر، با تقواتر و پرهیزکارتر است و همه را بهتر از خودش می‌داند. این درست نقطه‌ی مقابل عُجبی است که برایتان گفتم همه را پایین و خود را گل سرسبد می‌داند. حضرت فرمودند: این ده خصوصیّت. : □○«اِنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ» انسان‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند. □○«رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ اَتْقى» (اشخاصی که این فرد با آنها برخورد می کند؛) یا افرادی هستند که به راستی از او بهتر و باتقواترند؛ و برتری آنها مشهود و معلوم است. □○«وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ اَدْنى» گروه دیگری هم که با آنها برخورد می‌کند، ظاهرشان نشان می‌دهد از او بدتر و پست‌ترند. پس این فرد ممکن است با دو گروه انسان برخورد کند. □«فَاِذا لَقِیَ الَّذِی شَرٌّ مِنْهُ وَ اَدْنى قالَ لَعَلَّ خَيْرَ هذا باطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِی ظاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِی»□ □○حضرت رضا علیه‌السّلام فرمودند: هنگامی که این فرد با کسی که از خودش بدتر، پست‌تر و پایین‌تر است، برخورد می‌کند؛ می‌گوید: چه بسا که خیر این انسان در باطنش است و باطن او خیلی بهتر از من است و اینکه باطن کسی خیلی بهتر از ظاهرش باشد، خیلی خوب است؛ پس این برای او خیر است؛ امّا من خیرم ظاهر است؛ ظاهر مسلمانی دارم؛ نمازی می‌خوانم؛ روزه‌ای می‌گیرم و حرف‌های دینی می‌زنم. قیافه‌ی ظاهری‌ام مسلمان است؛ ولی چه بسا باطنم به این خوبی نباشد و این که ظاهرم بهتر از باطنم است، برای من شرّ است. پس وقتی با کسی که بدتر از خودش است، برخورد می‌کند، این گونه با خود حرف می‌زند، می‌گوید: ولو ظاهر او مثلاً خیلی مذهبی، حزب اللّهی و پذیرفتنی نیست؛ امّا چه بسا باطنش از من خیلی بهتر باشد. من یک ظاهری، ریشی، تسبیحی و قیافه‌ی مذهبی‌ای دارم؛ خدا می‌داند چه بسا در دل آن شخص نورانیّتی وجود داشته باشد که من یک ذرّه از آن را هم ندارم. پس هنگامی که با بدتر از خودش برخود می‌کند، با خود این را می‌گوید؛ لذا او را بهتر از خودش می‌داند. □«وَ اِذا رَاَى الَّذِی هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ اَتْقى»□ □○و وقتی هم با کسی برخورد می‌کند که ظاهر او به خوبی نشان می‌دهد که از خودش خیلی بهتر، باتقواتر و پرهیزکارتر است؛ در برابر فردی که کاملاً معلوم است که ظاهرش از او بهتر است □○«تَواضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ» تواضع و فروتنی می‌کند و افتادگی نشان می‌دهد؛ تا خود او هم به خوبی‌های آن فرد ملحق شود؛ خودش هم رشد کند و به خوبی‌هایی که آن فرد برتر دارد، نایل شود. □«فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ فَقَدْ عَلا مَجْدُهُ وَ طابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سادَ اَهْلَ زَمانِهِ»□ □○حضرت امام رضا علیه السّلام فرمودند: وقتی این فرد با انسان‌هایی که برخورد می‌کند، چه با افرادی که ظاهرشان نشان می‌دهد از او بدترند و چه با کسانی که ظاهرشان نشان می‌دهد از او بهترند، این گونه رفتار می‌کند؛ مجد و عظمتش بالا می‌رود و خیر و خوبی او از هر نقص و عیبی خالص می‌شود و یاد او نیک می‌شود؛ همه او را به نیکی یاد می‌کنند؛ در بین مردمان زمانه‌ی خودش سیادت و آقایی پیدا می‌کند و همه او را انسان والا و برجسته‌ای می‌دانند. □○استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد فاطمی نيا●□ □●از يكی ازمعصومين (عليهم السلام ) پرسيدند: چرا هرچه دعا ميكنيم مستجاب نميشود؟ فرمودند :"لانّكم تدعـُون من لا تعرفونه" (زيرا شما كسی راميخوانيد كه نمی شناسيد) □●درد ما ، خدانشناسی است! بايد به اندازه ی خودمان خدا رابشناسيم؛ وقتی خدا را در حد توانت شناختی ، همه كارهايت درست ميشود؛ همه مشكلات حل ميشود، □●شناخت خدا مراتب دارد، بايد به اندازه ی خودمان خدا را بشناسيم! @mohamad_hosein_tabatabaei