eitaa logo
در جستجوی تربیت اسلامی
184 دنبال‌کننده
75 عکس
14 ویدیو
19 فایل
محل انتشار تقریرات، نتیجۀ مطالعات و مطالب مختلفی که در مسیر تحصیل فقه تربیت با آنها مواجه می شوم. (مجتبی کفیل؛ طلبه فقه تربیت در مجتمع عالی حوزوی ولی امر عجل الله تعالی فرجه) رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ درخدمتم؛ @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم راهنمای مطالب موجود در کانال؛ ۱. تقریر درس خارج فقه تربیت (سال تحصیلی 1400-1401 تکمیل شد. سال تحصیلی 1401 - 1402: نوزده جلسه - ادامه دارد) ۲. تقریر دوره روش تحقیق استاد اسلام پور (شانزده جلسه - تکمیل شد) ۳. تقریر درس نظام تعلیم و تربیت اسلامی استاد لطیفی (سیزده جلسه - تکمیل شد.) ۴. تقریر درس آشنایی با فقه تربیت استاد نصراللهی (چهارده جلسه - تکمیل شد) https://eitaa.com/mojtaba_kafil/299 ۵. تقریر درس روش استنباط معارف تخصصی از منابع وحیانی استاد فربهی (چهار جلسه - ادامه دارد) ۶. جلسه با استاد محمد عالم زاده نوری؛ جلساتی در تبیین ابعاد مختلف فقه تربیت؛ ابعاد، چالش ها، راهبردها (سه جلسه) ۷. آشنایی با فعالین عرصۀ تربیت؛ جلساتی برای آشنایی بیشتر با اشخاص و مجموعه هایی که در حال فعالیت های تربیتی هستند. (یک نشست) ۸. جلساتی که مطالب مفید و قابل توجه دارند. این موارد با هشتگ قرار داده شده است. (دو جلسه؛ شروط تخصص در علوم انسانی؛ استاد خسروپناه - کارآمدی فقه تربیت در چالش های آموزش و پرورش؛ استاد علی لطیفی) ۹. تقریر جلسات مدرسۀ فصلی فقه نظام https://eitaa.com/mojtaba_kafil/283 ۱۰. تقریر جلسات مدرسۀ فصلی آشنایی با فقه نظام تربیت (ده جلسه - تکمیل شد.) جزوه تقریرات https://eitaa.com/mojtaba_kafil/425 ۱۱. تقریر درس روانشناسی عمومی استاد مهدی هادی (سه جلسه - ادامه دارد) ۱۲. تقریر درس روانشناسی شخصیت استاد محمدرضا جهانگیرزاده (سه جلسه - ادامه دارد) ۱۳. تقریر درس معیارهای بازشناسی احکام ثابت و متغیر استاد علی اکبریان (7 جلسه - تکمیل شد) https://eitaa.com/mojtaba_kafil/467 ۱۴. تقریر درس خارج اصول فقه استاد مسیح الله آصفی (بحث مفاهیم «از مفهوم وصف تا انتها»، بحث عام و خاص) (سی و یک - ادامه دارد) پ.ن۱: در هریک از موضوعات برای دسترسی به محتوای هریک از جلسات می‌توانید نام همان جلسه را + موضوع مورد نظر جستجو کنید. مثلا یا مثلا پ.ن۲: در تقریرات ارائه شده محتواهایی که بین [ ] قرار گرفته صریحا در عبارت استاد نیامده و مقرّر اضافه کرده است. @mojtaba_kafil
بسم الله الرحمن الرحیم (بخش اول) حجةالاسلام و المسلمین ؛ 5 / آبان / 1400 موضوع: پنج شرط تخصص در علوم انسانی اسلامی افتتاحیۀ مرکز تخصصی مجتمع مشکات در مدرسۀ امام علی بن موسی الرضا علیه السلام برای تحصیل تخصص در علوم انسانی اسلامی چند شرط لازم است. این شرایط باید با هم مورد توجه قرار گیرد، این ها ارکان تحقق تخصص است؛ 1. پیوند بین آموزش، پژوهش، مهارت های کاربردی؛ تخصص پیوندی است بین آموزش و پژوهش و مهارت و عملیات. هیچ یک به تنهایی فایده ندارد. آموزش به تنهایی خوب نیست، پژوهش به تنهایی مطلوب نیست. یکی از ویژگی های علامه حسن زاده این بود که تا وقتی اساتیدشان در قید حیات بودند از آنها استفاده کردند. آیةالله جوادی آملی هم همین طور، علامه مصباح هم همین طور. ارتباط مستمر با اساتید لازم است. در کنار آموزش پژوهش هم بسیار جدی است. در کنار این دو مهارت و فعالیت های کاربردی نیز ضروری است. پژوهش ها باید با نیازهای کشور پیوند داشته باشد. 2. اسلام شناسی در ضمن تخصص؛ در سنت حوزه تخصص همیشه بوده است. صحن فاطمة الزهرا علیها السلام در حرم امیرمومنان علیه السلام قبل از این که صحن شود و در حکومت قبل عراق، شکنجگاه ساواک بوده است و قبل از آن مرکز تخصصی ای بود که آیةالله خوئی راه اندازی کرده بودند. پیرامون تخصص های مختلف طلاب در آنجا تحصیل می کردند. در بین علمای سلف تخصص گرایی بوده است اما ویژگی ای که همه داشتند این بود که اسلام شناسِ جامع هم بودند. خواجه نصیر تخصص داشتند اما اسلام شناس جامع بود، شیخ مفید در کلام تخصص داشتند اما اسلام شناس جامع هم بودند، حضرت امام خمینی در برخی عرصه ها تخصص داشتند اما اسلام شناس جامع بودند. از این رو نباید به سمت تخصص رفت به گونه ای که اسلام شناسی جامع در ما نباشد. اسلام شناسی جامع فقه می خواهد، فلسفه می خواهد، حدیث می خواهد، تفسیر می خواهد. 3. توجه به مبانی حِکمی-فقهی در تخصص ها؛ در هر تخصصی به مبانی حکمی و فقهی نیازمندیم. مثلا برای کار در حوزۀ خانواده چه فقه آن، چه حقوق آن، چه روانشناسی آن، چه جامع شناسی آن، حتما باید تفقه تان قوی باشد. تسلط به حدیث، تفسیر، مبانی فلسفی، مبانی معرفت شناختی لازم است. آن هم نه فقط معرفت شناسی فلسفی، بلکه فرآیند معرفت شناسی که در قرآن آمده است؛ حس و تجربه، عقل، لبّ، فواد، صدر، قلب. تازه در مرحلۀ اولوا الالباب حکمت نصیبش می شود. قلب جایی است که وحی نازل می شود، جای کشف و شهود است، شیطان هم به قلب نفوذ می کند. یعنی باید مبانی معرفت شناختی فلسفی و عرفانی و کلامی و قرآنی نیاز است. در عرصه های دیگر هم همین گونه است. در انسان شناسی فلسفی یک بدن است و روح، اما وقتی سراغ نصوص دینی می آییم قبل از این عوالمی تصویر شده است. در بحث عوالم قبل از دنیا بیش از 300 روایت دیدم که بیش از 39 مورد آنها صحیح السند است. بنابراین باید به این جنبه ها توجه داشت. متخصص حوزوی باید دغدغه اش پیگیری موضوعات با توجه به مبانی و نصوص دینی باشد. 4. شناخت علوم انسانی مدرن؛ نباید نسبت به تلاش هایی که نسبت به علوم انسانی مدرن صورت گرفته بی توجه بود، باید نظریات مختلف در یک موضوع را دانست. آغاز علوم انسانی مدرن از قرن 19 است، فلسفه و مبانی علوم انسانی مدرن را باید شناخت. مثلا کسی که می خواهد در بحث تربیت کار کند باید همۀ نظریات تربیت را بداند. ولی دانستن آنها به معنای این نیست که دغدغۀ ما تهذیب آنها و قراردادن آیات و روایات در کنار آنها باشد. این دست کارها، کارهایی است که در این 40 ساله انجام شده بلکه می خواهیم واقعا نظر اسلام را استنباط کنیم. توجه به این نکته لازم است که در همۀ این بحث ها هم کار شده است، ما ابتدای راه نیستیم. تلاش هایی که مثلا علامه مصباح یزدی انجام دادند، از جملۀ این کارهاست، مسلمانان جهان در طول سالیان گذشته کارهای بزرگی انجام داده اند. در کتاب «در جستجوی علوم انسانی اسلامی» مفصلا در این موضوع توضیح داده ایم. ما باید تلاش کنیم که [حداقل] یک قدم این تلاش ها را جلو ببریم. [رشد و تولید] علم به صورت کلی به همین گونه است، قدم به قدم جلو می رود.
(بخش دوم) 5. مثل شهیدان عمل کنیم؛ مثل ، شهید ، شهید . این ها یک روز هم درس طلبگی نخواندند اما جهاد و اخلاص و صفای اینها عجیب بود. بنده با شهید شهریاری تا حدودی ارتباط داشتم، با شهید فخری زاده بیشتر. خدا شاهد است شهید شهریاری نماز شبش ترک نمی شد، اگر احیانا ترک می شد، قضای آن را می خواند. هر روز صبح درس تفسیر آیةالله جوادی آملی را گوش می داد. در دفتر کارش سجاده و مهر داشت و در مشکلات از نماز کمک می گرفت. شهید فخری زاده قبل از خواب حس و حال خاصی داشت، اهل بکاء بود، اهل تهجد بود. حدود 5 سال هر هفته یا بعضا دو هفته یک بار در مورد فلسفۀ فیزیک مباحثه داشتیم، اهل شعر بود مخصوصا غزلیات حافظ، با قرآن انس داشت، با عرفان انس داشت، دغدغه داشت در فیزیک حرف جدید بزند اما فیزیکِ مبتنی بر حکمت اسلامی. جهادی، مخلصانه، با توکل بر خدا، توسل بر اهل بیت علیهم السلام [کار کنیم]. شهید فخری زاده را قبل از شهادت خیلی نمی شناختند، شهید علی محمدی مغز متفکر فیزیک بود ولی شناخته شده نبود [پس از شهادت افراد آنها را شناختند ولی کار اسلام را پیش بردند، برای کشور مفید بودند]. اگر گام های ما مثل قدم های این ها باشد، اخلاص این ها باشد، مرکز به نتیجه می رسد و الا معطل خواهیم بود. پ.ن: لینک صوت محتوا از کانال استاد https://eitaa.com/khosropanah_ir/2107 @mojtaba_kafil
بسم الله الرحمن الرحیم جلسۀ دوم - بخش اول نشست علمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین معاون برنامه ریزی و متون درسی وزیر آموزش و پرورش عنوان نشست: « فقه تربیت در آئینۀ چالش های آموزش و پرورش » زمان جلسه: پنجشنبه 5 / آبان / 1401 مقدمه: نوع نگاه به مسأله از دو منظر می توان به نقش فقه در حل مسائل آموزش و پرورش نگاه کرد؛ یکی این که آیا فقه می تواند نقشی در حل مسائل داشته باشد؟ اگر بله، نقش فقه چه نقشی است؟ و چه گونه می تواند این نقش را ایفا کند؟ و دیگری این که از طرف مسأله به مطلب نگاه کنیم. یعنی این که مسائل آموزش و پرورش در نظر گرفته شود و بررسی شود برای حل هریک از آنها چه مسیری را باید طی کرد؟ چه اموری باید انجام شود. مطلب اول: توضیحی در مورد عنوان جلسه با توجه به مقدمه ای که گفته شد در اولین مطلب توجه به این نکته لازم است که هرچند نوع نگاه دوم ترجیح هایی دارد اما دغدغۀ دوستان و برنامه ریزی جلسه می طلبد که موضوع از منظر اول مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید این سوال را مطرح کرد: «آیا فقه می تواند در حل مسائل آموزش و پرورش نقشی داشته باشد؟ چه نقشی و چگونه؟» در پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه کرد؛ نکتۀ اول این که در بررسی مسائل آموزش و پرورش باید جنس مسائل آموزش و پرورش و ابعاد آن را شناخت. باید موضوع شناسی صحیحی نسبت به مسائل انجام شود. نکتۀ دوم این که باید حدود و توان مندی های فقه را به درستی و دقیق شناسایی کرد. نکتۀ سوم که نکته ای بسیار مهم، ضروری و قابل توجهی است این که دانش ها و تخصص ها مسائل را حل نمی کنند بلکه افراد هستند که مسائل را حل می کنند. نه فقط فقه بلکه در علوم مختلف این چنین است. هم فقه، هم فلسفه و هم علوم دیگر. علوم ظرفیت هایی دارد ولکن این افراد هستند که از ظرفیت های علم استفاده می کنند، مسائل را شناسایی می کنند و با ظرفیت های خود مسائل را حل می کنند. مدتی قبل با مقاله ای مواجه شدم با عنوان «فلسفۀ تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کار می تواند انجام دهد؟» در انتهای مقاله نویسندگان نوشته بودند: در حین کار فهمیدیم عنوان دقیقتر برای مقاله این است که گفته شود «فیلسوفان تعلیم و تربیت برای سیاست گذاری آموزشی چه کاری می توانند انجام دهند؟» واقعا نکتۀ دقیق و صحیحی است و باید به آن توجه کرد. با این توضیحات باید عنوان نشست را بازآفرینی کرده و بگوییم: «فقیهان فقه تربیت نسبت به چالش های آموزش و پرورش چه فعالیتی می توانند انجام دهند؟» و با این صورت بندی لازم است که توجه شود چه فقیهانی می توانند در حل مسائل کمک کنند؟ چه ویژگی هایی باید در یک فقیه وجود داشته باشد تا بتواند در رفع مشکلات نقش آفرین باشد؟ ممکن است شخص توانایی ها و ویژگی هایی داشته باشد اما در حل مسائل نتواند یاری رسان باشد. از این رو توجه به این ویژگی ها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
جلسۀ دوم - بخش دوم در بیان ویژگی هایی این دسته افراد به سه نکتۀ مهم و اساسی باید توجه کرد؛ تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل، توانمندی های ارتباطی و تعاملی و رصد مسائل. ویژگی اول: تسلط و اشراف خوب نسبت به مسائل: مراد از تسلط و اشراف این است که شخص لازم است در عرصه های مختلف علاوه بر آنچه جزء مشهورات عرصه ها به حساب می آیند، نسبت به محتواهای دیگر نیز آشنایی و اشراف داشته باشد. سطح دانشی او محدود به مشهورات نباشد بلکه نکات ظریف و دقیقی که در ادوار مختلف مطرح بوده یا احیانا اشخاصی که چندان مشهور هم نبوده اند مطرح کرده اند، بداند. این اشراف باعث می شود در بزنگاه ها و مواجهه با مشکلات شخص بتواند عالمانه و دقیق عمل کند. ویژگی دوم: توانمندی های ارتباطی و تعاملی: مراد این است که شخص توانایی گفتگو و تعامل با دیگران، شنیدن حرف آنها، رعایت آداب اخلاقی و اجتماعی همچون خوش رو بودن در برخوردها و تواضع داشتن در ارتباطات را داشته باشد. این موارد از جمله اموری است که در ارتباطات بسیار یاری رسان است. ویژگی سوم: رصد مسائل: مراد این است که فقیه فقه تربیت لازم است مسائل و مشکلات موجود آموزش و پرورش را رصد کند، نسبت به مسائل دغدغه داشته باشد، واقعا درگیر و دغدغه مند نسبت به آموزش و پرورش باشد. در رصد مسائل جهات مختلفی قابل توجه است؛ شناخت جریانات اثرگذار در عرصۀ آموزش و پرورش، آشنایی با کلیات برنامه ریزی در کشور به این معنا که هم نسبت به روابط رسمی موجود در عرصه ها شناخت داشته باشد و هم روابط و مناسبات غیر رسمی را بشناسد. با شناخت این موارد است که شخص در مواجهه با سخن ها و محتواها ریشه ها و منشأهای آنها را می شناسد و مسیری که آن برنامه دنبال می کند تشخیص می دهد.
جلسۀ دوم - بخش سوم مطلب دوم: گستره و تقسیم بندی مسائل آموزش و پرورش دومین مطلبی که لازم است در این عرصه مورد توجه قرار گیرد این است که مسائل آموزش و پرورش مسائلی متکثر و متنوع دانست. بخشی از این هم به جهت گستردگی و شمول این وزارت خانه است. این وزارت خانه بزرگترین وزارت خانۀ کشور است. بیش از نیمی از حقوق بگیران دولت در این وزارت خانه مشغول هستند. از جهت مخاطبین هم در دورۀ کنونی حدود شانزده میلیون و ششصد هفتصد هزار دانش آموز مشغول تحصیل هستند. بنابراین باید توجه داشت که مسائل این وزارت خانه مسائل چند لایه، پیچیده، تقریبا مرتبط با همۀ مسائل دیگر، دارای ارتباطات چند سویه، استمرار و تداوم در سال های متمادی است و این عناصر باعث سختی کار می شود. جهتِ نگاه به مسائل این وزارت خانه نیز مهم و ضروری است. برخی مسائل را از منظر علوم تربیتی دنبال می کنند در حالی که به نظر می رسد این نگاه، کوچک انگاری این مسائل است. چرا که برخی علوم تربیتی را از جمله عوامل چالش زا در این عرصه بر می شمرند. مسائل این وزارت خانه را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد؛ مسائل کلان و راهبردی، مسائل موضوعی حوزه های خاص و مسائل خرد. مسائل کلان و راهبردی، مسائلی است عمیق، چند بُعدی و دارای پیچیدگی که باید ناظر به موقعیت نسبت به آنها تدبیر کرد. یکی از ویژگی های این دست مسائل این است که همیشه نمی توان بر اساس قواعد ذکر شدۀ علمی با آنها مواجه شد. در برخی موارد اساسا مسأله به جهت کنارگذاشتن یا بی توجهی به همین قواعد ایجاد شده است و نمی توان صرفا با توجه به همین دست قواعد آنها را حل کرد. در جامعۀ ما به جهت درگیری بین جهتِ اسلامی – بومی با جهت مدرن این چالش ها جدی تر نیز می شود. مثلا یکی از مسائل بحث مردمی سازی آموزش و پرورش است. در این عرصه سه دیدگاه مطرح است؛ مردمی بودن، دولتی بودن، خصوصی بودن. در مواجهه با این مسأله اولا باید تلاش کرد به درستی مسأله شناخته شود. مثلا اساسا مردمی سازی یعنی چه؟ مراد از مردمی سازی چیست؟ سپس باید توجه داشت که نقش علوم مختلف در حل این مسأله چگونه است؟ در حل این مسائل قطعا فقه نقش دارد ولکن مشارکت کننده است. چرا که نمی توان به آنها تک بعدی نگاه کرد باید ایده های مختلف مطرح شود، جهت های مختلف مسأله دیده شود. دستۀ دوم از مسائل آموزش و پرورش مسائل موضوعی در حوزه های خاص است. مثلا این که برای آموزش دانش آموزانی با نیازهای ویژه و خاص چگونه باید تصمیم گیری کرد؟ در این عرصه ها تمرکزها و تخصص های موضوعی محوریت بیشتری دارد. یا مثلا برای تقویت دین داری دانش آموزان چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ در چه مقطعی باید اقدام نمود؟ در این عرصه نیز فقه کارآیی دارد و می توان از آن بهره جست. مسائل خرد و موردی دستۀ سوم مسائل آموزش و پرورش است. مثل این که پدر و مادر یا معلم در سخت گیری بر متربی تا چه حدی می تواند پیش برود؟ چه مقدار می تواند او را الزام کند؟ این دست مسائل را نمی توان از جمله مسائل و چالش های نظام دانست. با توجه به این که در حل مسائل با ضرورت ها و محدودیت هایی مواجه هستیم باید ناظر به ضرورت ها و چالش ها نسبت به نوع فعالیت خود تصمیم بگیریم. چرا که بسیاری امور در ادارۀ کشور و صحنۀ عمل با ضرورت ها و اضطرارها همراه است. مطلب سوم: توانایی فقه سومین مطلبی که در این عرصه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فقهِ موثر برای حل مسائل کشور فقهِ در معنای عام و کلان آن است. فقهی که به دو نکته توجه داشته باشد. نکتۀ اول این که نگاهش نگاه فردی نباشد بلکه نگاه اجتماعی سیاسی داشته باشد. مسائل را در حد چالش های یک فردِ متدین مورد توجه قرار ندهد بلکه پیامدهای اجتماعی آنها، ابعاد مختلف مسأله و جهات دیگر را نیز مد توجه قرار دهد. نکتۀ دوم این که صرفا با داشته های فقهی برای حل مسائل اقدام نکند بلکه مجموعۀ محتواهای دین را مد نظر قرار دهد. چنین فقه و فقاهتی قطعا معنای جزئی از فقه را در خود دارد ولی به آن محدود نمی شود. @mojtaba_kafil