eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
851 دنبال‌کننده
404 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✔حضرت آیت‌الله‌خامنه ای(مدظله العالی): «در زمینه‌ی مسائلی که ارتباط مستقیمی با دین ندارد، مثل و مانند آن که مستقیماً ارتباطی با زیربنای فکریِ دینی ندارد، جهت‌گیری اینها را هم بایستی معیّن کند؛ «یعنی جهت‌گیری حرکت علمی را حوزه‌ها باید معیّن کنند»، چون این کارِ دین است؛ دین است که به علم می‌دهد. علم می‌تواند در خدمت بشر باشد، می‌تواند علیه بشر باشد؛ می‌تواند در خدمت عدالت باشد، می‌تواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کمااینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهده‌ی حوزه است.» 🔺 برشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با طلاب، 18 اردیبهشت 1398 ↩ همانطور که از کلام فوق پیداست، ایشان تصریح دارند به اینکه؛ دین است که به علم جهت می‌دهد. معنای این سخن چیست؟ اگر بخواهیم این سخن را در ظرف «معرفت‌شناسی» قرار دهیم و به حاق و مغز آن دست یابیم چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اگر دین و حوزه علمیه عهده‌دار «جهت دهی» به حرکت علمی باشد، چه اقتضائات و لوازمی می‌طلبد؟ https://eitaa.com/monir_ol_din/702
✔ برای تبیین مناسب ایده علمی آیت الله خامنه ای در باب ، روش درست آن است که، ایده ایشان در مقایسه با سایر آراء و انظار موردملاحظه قرار بگیرد. در این مقایسه از عبور می کنیم که خود داستان مفصلی در این باره دارد. 1⃣ در دوران معاصر یکی از جریانهایی که نسبت به موضوع مذکور، موضع گیری روشنی دارند، جریانی است که، دستاوردهای دانشمندان تجربی را و در برخی مواقع با آورده های انبیاء الهی می دانستند. شاخص ترین فرد این جریان، مهندس است. او تحصیلکرده رشته مهندسی در دانشگاه و انسانی متشرع بوده است. 2⃣ او اعتقاد داشت، آنچه در تعالیم دینی گفته می شود، تهافتی با دستاوردهای علوم طبیعی ندارد. بلکه با اندکی تأمل می توان دریافت که، مقصود انبیاء همانی بود که دانشمندان مادی به آن دست یافته اند. او ایده خودش را در کتاب و و بسط می دهد. مقصود از راه طی شده نیز آن است که، انبیاء الهی از راهی که توسط دانشمندان تجربی طی شده است خبر می دهند. 3⃣ او می گوید: «حقیقت ادیان که در زمان انبیاء مهجور بود، با انسان امروزی بسیار مأنوس است. بشر از روز اول در راهی جز راه انبیاء پیش نرفته است و اتفاقاً دسته افراطی دوم که پیشرو آنها می باشند درجاده ای افتاده اند که سرمنزل آنها خدا و آخرت و دین است. شاید اینها به درک حقیقت مبدأ و معاد نزدیکتر باشند تا بسیاری از مقدسین خرافی مسلک.» منبع: ک. راه طی شده. ص 20 ↩ تبیین نظرات بازرگان در این مقام به طول می انجامد اما برای آنکه، شفافیت بیشتری نسبت به ایده او صورت بگیرد، از باب مثال می گویم؛ او برای شرح و تفسیر در ادیان الهی متمسک به قانون بقای ماده و انرژی می شود. 🔚 و در انتها این نکته را نباید از نظر دور داشت که، همه اینها برای او از سر دغدغه دینی بود اما آیا ایده اش درست بود یا خیر، بحث دیگری است. @monir_ol_din
1⃣ اهل تحقیق در باب نظریات و منازعات به خوبی می دانند که با اعضای باید از موضع آغاز کرد. چرا که «دین» عنصر محوری است که، تبیین نسبت با آن، زمینه سایر ایده پردازی ها می شود. ایشان، علیرغم تفاوت ظاهری که در گفتار خود داشتند حامل یک گفتمان واحد بودند که از آن گفتمان به نام می برم. آنچه که از ایشان برای من برجسته بود، فروکاستن رسالت دین در ترمیم معنویت انسانی (ک.عقلانیت و معنویت، ملکیان) و القای تجربیات معنوی است. (ک.بسط تجربه نبوی، سروش ص 279 ) 2⃣دین رقیق شده و لاغری که رسالت آن کاستن از رنج انسانی و حقیقت آن هم گونه ای تجربه و سلوک درونی است(ک.نقد قرائت رسمی از دین، شبستری ص334) رسالتی در مواجهه با علم مدرن - علوم تجربی و اجتماعی- ندارد. این دین در آخرین آرای سروش که البته ریشه در کتاب هم دارد، محصول ذهن پیامبر و تجربیات درونی او است و بریده از منبعی الهی و آسمانی است و حقیقت و حی هم همان است. حال که چنین است، همه می توانند در چنین تجربیاتی سهیم باشند و به معرفت هایی دست یابند. پس معرفت دینی غیر از حقیقت دین است که از دسترس انسانها بیرون است.(ک. قبض و بسط تئوریک شریعت، سروش ص163) 3⃣ از دیگر سو، علم را وحشی می داند که رام هیچ مرام و مسلکی نمی شود، شرقی و غربی / اسلامی و غیراسلامی هم ندارد، چرا که علم خاصیت کاشفیت از واقع دارد و بس.(ک.تفرج صنع، سروش) و زبان معرفت دینی غیر از زبان معرفت علمی است و نباید به هم آلوده شوند(ک.علم و ایمان، سروش ص 47) پس او و ملکیان از مدافعان هستند. چرا که موضوع علم امورات تجربی و مادی است و موضوع دین امورات معنوی و اخلاقی. روش علم ابتناء بر مشاهده است و روش دین هم اتکاء به وحی و تعبد است. ↩ پس در نظر ایشان سخن از نسبت میان دین و علم مدرن در حقیقت سخن از دو زبان متفاوت از هم است. هر کدام موضوعی، روشی و رسالت و غایتی دارند که نباید به هم آمیخته شوند. 🔚 تفصیل آراء ایشان مجال موسعی می طلبد، آن مقداری که می توانستم گزارش بدهم همانی بود که تقدیم شد. @monir_ol_din
1⃣ یکی دیگر از کسانی که مجدانه در مقام برآمده است، دکتر است. ایشان فیزیکدان و مؤسس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف هستند. او با مروری به تاریخ جهان غرب و زمینه های جدایی و تعارض علم و دین، یادآور می شود که، پیش از سیطره ایده تعارض، دانشمندان علوم طبیعی غرب عمدتاً انسانهایی موحد و دیندارد بودند. و گرایشهای دینی ایشان سایه بر پژوهشها و تحقیقات علمی شان می افکند. 2⃣ ایشان معتقد است؛ باید بپذیریم که، علم محدودیت هایی دارد و دین نیز امکان جهت دهی به پژوهشهای علمی را دارد. عقاید دینی، اصول فلسفی و ارزشهای اخلاقی می توانند آراء علمی را متأثر از خودسازند. به نظر می رسد، ایده ایشان را می توان برای دانست. به این معنا که دانشمند علمی در فرآیند تحقیقاتی خود از ابتدای کار تا انتهای آن، از نوع انتخاب مسئله و گمانه زنی ها و ... متأثر از عقاید دینی و اصول فلسفی خود اقدام می کند. 3⃣ جهان بینی الهی هم بر فرآیند علمی تأثیر می گذارد هم بر استفاده از محصول علم. «اگر کار علمی در پرتو جهان بینیِ الهی انجام شود، نتیجه اش در جهتِ تأمین نیازهای مادی و معنوی بشر خواهد بود؛ ولی، اگر این فعالیت، در پرتو جهان بینیِ سکولار انجام شود، تضمینی بر مخرب بودن آن وجود نخواهد داشت.»(نقل از مقاله؛ نظریه ها و آراء در باب علم دینی) ↩ نمی خواهم در مقام نقد بر ایده ایشان برآیم، اما به نظرم می رسد، مجال طرح این سؤال وجود دارد که، آیا امکان این امر وجود دارد که، جهت دهی جهان بینی ها بر علم، ضابطه مند و شاخصه دار شود؟ از کلیت بیرون آمده و دارای قاعده و معیار گردد؟ و اینکه آیا ایده جناب گلشنی به دنبال چنین ضابطه نگاری های هست؟ @monir_ol_din
✔ تا بدینجا در سه شماره، به ایده سه طیف و سه شخصیت از موطن دانشگاه اشاره شد. ایده مهندس بازرگان بود، ایده سروش بود و ایده دکتر گلشنی بود. از بین علمای دین هرچند فراوان هستند که درباره صحبت کرده اند، اما آنچه که محل بحث است؛ نسبت دین با علوم طبیعی است. از این رو، بسیاری از آنان از موضوع بررسی بیرون می مانند و در این میان، آیت الله جوادی آملی هستند که با بیان نظریه ای خاص از نسبت میان دین و علوم طبیعی سخن رانده اند. 1⃣ نظریه ایشان را می بایست، نظریه دانست که از طریق ضمیمه برخی مبانی و اصول به این علوم حاصل می شود، نه آنکه حاصل نظریه ایشان باشد. 2⃣ در نظر ایشان یک نظریه علمی اگر بواقع علم باشد قطعاً اسلامی است چه صاحب نظریه مسلمان باشد چه غیرمسلمان. چرا که آن شخص فعل الهی را که همان تکوین و هستی است می کاود و اگر عالمانه نه با خیال و وهم به نظریه ای دست یابد اسلامیت آن نظریه تأمین است. 3⃣ از آنجا که در دوران کنونی می دانیم که، علوم تجربی موجود متأثر از مبانی هستند که امکان انتساب آنها به اسلامیت را مشکل می سازد، ایشان راهکاری اصلاحی برای ارائه می کنند. راهکار ایشان در دو مبنا خلاصه می شود؛ و . ایشان معتقدند با ملاحظه این دو مبنا و ضمیمه آنها به نظریه علمی می توان اصلاح علوم تجربی را توقع داشت. @monir_ol_din
✔ وقت آن رسیده است که، بعد از گزارش از اقوال و نظریات، تأملاتی به اندازه بضاعت نگارنده، پیرامون کلام مقام معظم رهبری صورت بگیرد. متن مورد نظر از کلام ایشان، قبلاً ذکر شده است و نیازی به تکرار ندارد، اما یکی از دوستان همراه کانال متنی دیگر را برایم ارسال کرده اند، که به نظر ایشان مقصد و مقصود آیت الله خامنه ای را روشن می سازد: 🔸 «ممکن است در اینجا یک شبهه‌ای پیش بیاید - گاهی یک شبهاتی مطرح میکنند، مغالطه‌هائی میکنند - مغالطه‌ی بی‌طرف بودن علم، که آقا علم را با سیاست مخلوط نکنید؛ علم بی‌طرف است! بله، علم در مرحله‌ی کشف حقایق، بی‌طرف است؛ دانش وقتی میخواهد یک حقیقتی از حقایق عالم هستی را، چه حقایق مادی، چه حقایق غیرمادی را کشف کند، طبعاً با پیشداوری نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بی‌طرف است؛ اما علم وقتی میخواهد در خدمت یک جهتگیری قرار بگیرد، به هیچ وجه بی‌طرف نیست.» 22/5/91- دیدار با اساتید دانشگاه ها 🔺با کلام فوق، برخی از دوستان می توانند ادعا کنند که مقصود ایشان از آنچه که گفته بودند: «دین باید علوم تجربی را جهت دهی کند.» روشن می شود.یعنی دین، علوم تجربی را در خدمت جهتگیری الهی قرار می دهد. و به عبارتی، دین را تبیین می کند. 🔺کلام ایشان، بهانه ای بود برای تأمل در نسبت میان دین و علوم طبیعی، و نیز اینکه با دقت در این نسبت، به «حاق معرفت شناختی» چنین توصیه ای دست یابیم. به کلام دیگر، هر چند در ظاهر اولیه، مقصود ایشان روشن است اما می توان با دقت در مغز و لب ایده ایشان به نکات دیگری دست یافت که از معقولیت و منطقیت برخوردار باشند. این مطلب ادامه دارد...... @monir_ol_din
این است که؛ دین نسبت به آن اعمال نظر نماید. حال یا به ابزار فتوا و فقه حکم به جواز و عدم جواز استفاده از آن دانش نماید، مانند موضع گیری فقهی دین درباره اعمال شبیه سازی در انسانها. یا اینکه، با ابزار اعتقادات و کلام، حکم به صحت و غلط یک نظریه تجربی نماید، مانند موضع گیری دین در برابر نظریه تکاملی داروین. یا اینکه با ابزار اخلاقیات و ارزشهای الهی_انسانی حکم به خوبی و بدی یک نظریه می کند. مانند موضع گیری دین در برابر برخی فوائد شرابخواری. 🔺 همانطور که پیداست، در این احتمال، تمام نقش دین بعد از تولید دانش تجربی است و گویا دانشمندان تجربی مسیر تحقیقاتی خود را با انجام داده و هیچ سهمی در این میان برای دین در نظر نگرفته اند و بعد از آنکه دانش تولید شد، به سراغ دین رفته و نظریه دین را جویا می شوند. روشن است که، دین در چنین احتمالی هیچ جهت دهی به علم نمیکند. 🔺 ان قلت: ممکن است گفته شود، اگر دین به دانشمندان هسته ای توصیه نماید که این دانش را در خدمت بشریت و برای پیشرفت دانش پزشکی و سلامت انسان ها به کار بگیرند، همین توصیه جهت دهی به علم محسوب می شود. ➖ قلت: پاسخ ما این است که، اولاً چنین توصیه هایی نیازی به حضور جدی دین ندارد و عقل هر انسانی میداند بکارگیری علم و دانش باید در امور نافع برای بشریت باشد نه در امور ضار و مضر. و اگر دانشمندان از متشرعه باشند با همان ارتکازات شرعی حداقلی خود می دانند که علوم خود را باید در مسیر انسانیت و عدالت به کار گیرند. ثانیاً این توصیه در حقیقت مواضع مصرف و کاربرد علم را مشخص می کند، نه آنکه به علم جهت دهی کند. غیر از است. تولید دانش هسته ای غیر از به کارگیری آن دانش در امور پزشکی است.❓ سؤال این است که، دین چه نقشی در تولید دانش هسته ای دارد؟ آیا دین در این مرحله هم جهت دهی به علم دارد یا خیر؟ ❓ 🔺باز هم تأکید میکنم، اگر کسی اصرار بورزد که مقصود مقام معظم رهبری از جهت دهی به علم یعنی نقش دین در است، این تأملات در اینجا متوقف نمی شود. احتمالات دیگری نیز برای جهت دهی علم توسط دین می تواند مطرح شود که به آنها خواهیم پرداخت. این مطلب ادامه دارد...... @monir_ol_din
این است که؛ دین با دانشمندان علوم تجربی تعامل نماید. به این صورت که عالمان دینی همانطور که احکام و ضوابط فقهی را برای بازاریها قبل از انجام معاملات آموزش می دهند، به اهل علم نیز آموزش دهند که در تحقیقات تجربی خود مراقب حلال و حرام الهی باشند. 🔺روشن است که، این احتمال به هیچ وجه محسوب نمی شود و برای انجام این تکلیف هم مراجعه به رساله های عملیه کفایت می کند و نیازی به ورود حوزه های علمیه نیست. این است که؛ دین با آن علم تعامل داشته باشد. به این صورت که، عالمان دینی با استناد به متون دینی، مشکلاتی را که جامعه اسلامی با آن درگیر است فهرست نمایند و حل آن مشکلات را در تعامل با دانشمندان تجربی پیگیری نمایند. به عنوان مثال، تکثیر نسل برای شارع مقدس امری مطلوب است، عالم دینی با استناد به متون دینی چنین مطلوبیتی را فراروی دانشمند تجربی قرار دهد و به او توصیه نماید که، مشکل ناباروری و عقم در زنان و مردان مسلمان را با استفاده از دانش تجربی خود حل نماید. او با این توصیه، برای دانشمند تجربی یک مسئله آفریده و هدفی را برای او ترسیم نموده است اما توصیه ای که می کند مطلق و بدون قید و شرط است. و صرفا به گفتن «توالد نسل مطلوب شرع مقدس است» بسنده می کند. 🔺این احتمال می تواند حامل معنای باشد اما مشکله آن این است که، چنین جهت دهی نیاز به حضور جدی دین در قامت حوزه علمیه نمی باشد و دانشمندان مسلمان با تکیه بر فرهنگ متشرعه خود درمی یابند که مشکل ناباروری را برای جامعه اسلامی باید حل نمایند مانند اتفاقی که در صورت گرفت. این است که؛ دین با آن علم تعامل نماید. در این صورت، عالم دین در مواجهه ای که با جامعه خود دارد و مشکلات را می بیند و با غور در متون دینی به اولویت هایی دست می یابد، سپس آن اولویت ها را به صورت مسئله تحقیقاتی تجربی تحت عنوان «مطلوب شارع» فراروی دانشمند تجربی می گذارد. اما این مسئله نگاری برای تحقیقات تجربی در این احتمال به صورت مطلق و کلی نمی باشد - همانگونه که در مطرح شد- بلکه عالم دینی با استناد به متون دینی، شرایط و قیود مورد نظر شارع مقدس در دستیابی به آن هدف مطلوب را هم ترسیم می نماید. چرا که شارع اقدس از هر راهی و به هر وسیله ای خواهان تحقق اهداف و مطلوبیتهای خویش نیست. در همان مثال ناباروری، اینگونه نیست که حل این معضل به هر صورتی با هر وسیله ای مطلوب شارع باشد. عالم دین شرایط و قیود و زمینه های شرعی تحقق این هدف را از دین استخراج می کند و به دانشمند تجربی توصیه می کند که دستیابی به آن هدف با ملاحظه آن شرایط صورت بگیرد. کثیراً ما اتفاق افتاده است که افرادی با اغراض مقدس بدون در نظر گرفتن جوانب - قیود و شرایط- به نتایج نامطلوبی رسیده اند. مانند توصیه به زادوولد کمتر در دهه 60 که امروز مشکل برای کشور ایران رقم زده است. 🔺این احتمال، علاوه بر اینکه، محسوب می شود، وظیفه ای برای دین ترسیم می نماید که، لازمه آن حضور پردامنه دین در تعامل با علم تجربی است. و دانشمند تجربی نمی تواند با مراجعه به ارتکازات شرعی خود به آن که مورد نظر دین است دست یابد. در این احتمال، حضور دین به عنوان ترسیم گر مسئله و هدف در فرآیند تحقیقاتی بیشتر می شود و دانشمند تجربی حضور «مُقَیِّد و مُخَصِّص» دین را در پژوهش تجربی خود بالوجدان می یابد. این مطلب ادامه دارد..... @monir_ol_din
✔ در مواجهه دین با علوم طبیعی، چهار احتمال بررسی شد و روشن شد که، در میان این چهار احتمال، فقط احتمال سوم و چهارم می توانند حامل معنای باشند که در کلام گذشت. ✔ خلاصه این شد که؛ دین با به نحو می تواند در تعیین جهت علوم تجربی مؤثر واقع شود. یعنی فرآیند تحقیقات تجربی هدف گذاری دارد، که دین با طرح مسأله های خود که همان هستند می تواند آن فرآیند را تحت تأثیر خود قرار دهد. یعنی عالم دینی با مطالعه متون دینی به اولویت هایی که شارع مد نظر دارد دست می یابد، چنانچه راه حل تحقق آن اولویت ها در تحقیقات تجربی باشد، آنها را در قالب به دانشمند تجربی عرضه می کند. حال این عرضه می تواند به نحو حداقلی باشد که همان احتمال سوم است و می تواند به نحو حداکثری باشد که همان احتمال چهارم است. ✔مثلاً عالم دینی به دانشمند سلولهای بنیادی این سؤال را عرضه نماید که؛ چگونه می توان از این دانش برای رفع معضل ناباروری بهره گرفت؟ این مقدار همان احتمال سوم است اما اگر بگوید: به گونه ای که اختلاط محارم پیش نیاید، حرمات الهی رعایت شود، تغییر در خلقت الهی صورت نگیرد و همه قیود و شرایط مورد نظر شرع را بگوید و مسیر تحقیقات او را متأثر از خود سازد، احتمال چهارم خواهد بود که در این صورت است که، می توان گفت او، به علم تجربی جهت دهی می کند. در احتمال چهارم است که، روش تجربی مُضَیَّق و مُقَیَّد می شود و نمی تواند به هر گونه ای عمل نماید. ➖ «یعنی آن تعیین جهت از طریق مسئله سازی برای علوم تجربی بر روی اجزاء و عناصر روش تجربی هم تأثیر می گذارد».➖ یعنی دانشمند تجربی نمی تواند از هر آزمایشی برای دستیابی به پاسخ بهره بگیرد و باید حدود و قیود را مراعات نماید. ✔ به نظر بنده، احتمال چهارم آن احتمالی است که مد نظر مقام معظم رهبری است و در کلام ایشان به این صورت آمده است؛ «در زمینه مسائلی که ارتباط مستقیمی با دین ندارد، مثل علوم طبیعی و مانند آن که مستقیماً ارتباطی با زیربنای فکری دینی ندارد، جهت گیری اینها را هم حوزه بایستی معین کند، یعنی جهت گیری حرکت علمی را حوزه ها باید معین کنند.» ⁉ و اما دیدگاه درباره نسبت میان دین و علوم طبیعی چیست؟ این مطلب ادامه دارد...... @monir_ol_din
⭕ بیان ایده فرهنگستان در نسبت میان امری مفصل است و نیاز به پرونده علمی دیگری دارد که در آن به تفصیل به نسبت میان این سه عنصر غیرقابل انکار حیات بشری پرداخته شود. فلذا در این بخش انتهایی به مقدار ضرورت اشاره به نکته ای می شود که، دریافت آن مخاطب را به غایت القصوای آنچه که فرهنگستان و استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره) در نظر داشته اند رهنمون می سازد. ان شاءالله تعالی. 1⃣ نکته اول؛ نمی توان انکار نمود که، حقیقت دین یا وحی امری غیر از حقیقت علم تجربی است(تغایر فی الجمله) و نمی توان انکار نمود که، تغایر میان این دو حقیقت به حد انفصال مطلق و تباین مطلق نمی رسد و نسبتُ مّایی میان این دو حقیقت برقرار است(ربط فی الجمله). و نمی توان انکار نمود که، این دو حقیقت هرچند در دو جهت مختلف باشند ذیل یک هماهنگی عمومی قرار دارند.(هماهنگی فی الجمله). 2⃣نکته دوم؛ هماهنگی فی الجمله به معنای وجود انسجام در نظام خلقت و حاکمیت یک اراده واحد بر تمام اراده هاست. بدین معنا نیست که هرآنچه که در این نظام اراده ها واقع می شود، صحیح است.(برخلاف نظریه آیت الله جوادی آملی) پس آن هماهنگی فی الجمله باید به تفصیل برسد. یعنی از اجمال بیرون بیاید و تفصیل یابد. و سؤال این است که، هماهنگی تفصیلی میان دو حقیقت وحی و علم تجربی در چه صورتی محقق می شود؟ و به عبارتی، سؤال از میان دو حقیقت وحی و علم است. 3⃣نکته سوم؛ به نظر استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره) آنچه که می تواند میان این دو حقیقت هماهنگی تفصیلی ایجاد نماید، است. این منطق و روش است که، مُوجِد میان دو شیء یا دو موضوع می شود. و خصوصیت این هماهنگی تفصیلی نیز میان وحی و تجربه است. یعنی آن دو حقیقت در ناحیه جهت به هماهنگی می رسند و هم راستا می شوند. ↩ و سخن نهایی اینکه؛ پردازش چنین منطقی و تولید و دستیابی به آن، نیازمند یک فلسفه ای است که خاصیت و ویژگی اصلی آن، سامان دادن چگونگی ها باشد. سؤال از میان وحی و تجربه بود. منطق و روش آن چگونگی را محقق می سازد اما تولید آن منطق نیازمند یک پایگاه فلسفی است که همان است. ⁉آیا به آن مبنای فلسفی و منطق چگونگی دست یافته است؟ پاسخ مثبت است. @monir_ol_din
⭕️ ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی https://eitaa.com/monir_ol_din/585 ⭕️ نسبت دین با علوم طبیعی https://eitaa.com/monir_ol_din/702 ⭕️ مبانی فلسفی اندیشه مقاومت https://eitaa.com/monir_ol_din/873 ⭕️ دیدگاه فرهنگستان درباره فلسفه اسلامی https://eitaa.com/monir_ol_din/1029 ⭕️ کربلا و تاریخ https://eitaa.com/monir_ol_din/1081
⭕️ ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی https://eitaa.com/monir_ol_din/585 ⭕️ نسبت دین با علوم طبیعی https://eitaa.com/monir_ol_din/702 ⭕️ مبانی فلسفی اندیشه مقاومت https://eitaa.com/monir_ol_din/873 ⭕️ دیدگاه فرهنگستان درباره فلسفه اسلامی https://eitaa.com/monir_ol_din/1029 ⭕️ کربلا و تاریخ https://eitaa.com/monir_ol_din/1081 ⭕️ایرانِ‌آینده https://eitaa.com/monir_ol_din/1250
💥 پرونده‌های علمی که تابحال در کانال انجام شده است؛ 👇👇👇 ⭕️ ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی ‌‌ https://eitaa.com/monir_ol_din/585 ⭕️ نسبت دین با علوم طبیعی https://eitaa.com/monir_ol_din/702 ⭕️ مبانی فلسفی اندیشه مقاومت https://eitaa.com/monir_ol_din/873 ⭕️ دیدگاه فرهنگستان درباره فلسفه اسلامی https://eitaa.com/monir_ol_din/1029 ⭕️ کربلا و تاریخ https://eitaa.com/monir_ol_din/1081 ⭕️ایرانِ‌آینده https://eitaa.com/monir_ol_din/1250 ⭕️ فلسفه‌فضای‌مجازی https://eitaa.com/monir_ol_din/1466
✔حضرت آیت‌الله‌خامنه ای(مدظله العالی): «در زمینه‌ی مسائلی که ارتباط مستقیمی با دین ندارد، مثل و مانند آن که مستقیماً ارتباطی با زیربنای فکریِ دینی ندارد، جهت‌گیری اینها را هم بایستی معیّن کند؛ «یعنی جهت‌گیری حرکت علمی را حوزه‌ها باید معیّن کنند»، چون این کارِ دین است؛ دین است که به علم می‌دهد. علم می‌تواند در خدمت بشر باشد، می‌تواند علیه بشر باشد؛ می‌تواند در خدمت عدالت باشد، می‌تواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کمااینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهده‌ی حوزه است.» 🔺 برشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با طلاب، 18 اردیبهشت 1398 ↩ همانطور که از کلام فوق پیداست، ایشان تصریح دارند به اینکه؛ دین است که به علم جهت می‌دهد. معنای این سخن چیست؟ اگر بخواهیم این سخن را در ظرف «معرفت‌شناسی» قرار دهیم و به حاق و مغز آن دست یابیم چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اگر دین و حوزه علمیه عهده‌دار «جهت دهی» به حرکت علمی باشد، چه اقتضائات و لوازمی می‌طلبد؟ https://eitaa.com/monir_ol_din/702