#داستان
#حضرت_محمد_ص
#روز_زیارتی
#شنبه
داستان این هفته: #چه_کسی_گرفتار_است؟
قسمت اول:
شب🌚 بود، ماه🌜 در اسمان نبود، که با دیدنش هوا را بو بِکشم و بگویم: چه هوای خوبی! چه ماه درشت و زیبایی! بعد چند قدمی با غرور راه بروم و بگویم: اهای نوکر ها! نگاه کنید ببینید شتر های🐫 ساربان از راه نرسیدند، من منتظرشان هستم تا بیایند و بارهایشان را ببرند..
شب بود 🌚هوا سیاه و گرفته بود، اول نوکر پیرم در را باز کرد و بعد با هِن هِن در اتاق بزرگ امد و گفت: چند تا از همسایه ها پشت در هستند و خیلی هم عصبانی😠 هستند.
از سر سفره غذا برخاستم، تازه دندان به ران کباب شده🍖 بوقلمون زده بودم که نوکر پیر ان خبر را به من داد.
فوری امدم دَم در، چهار تا از مرد های همسایه بودند. همان هایی که هر بار مرا میدیدند جلویم خم و راست میشدند.
حالا انها به خوبی دیده نمیشدند.
اولی گفت: ایا تو امروز سری به انبارت زدی؟!
دومی ادامه داد: ایا از جنس های احتکار شده ات خبر داری؟
سومی گفت: نخیر. اربابی که سرش به پول💰 و غذا و نوکر گرم باشد، بوی گندیده به دماغش نمیخورد.😏
تا چهارمی امد حرفی بزند، دلم ریخت😟 و پرسیدم: چه بویی؟ از کجا؟ از انبارم....؟ شما چه میگویید؟
من یک انبار بزرگ داشتم ، ان انبار در پشت خانه ام قرار داشت، درست در همسایگی ان همسایه. من در ان انبار بزرگ جو، خرما، کشمش،گندم و چیز های دیگر ریخته بودم. من یک تاجر بودم، یک تاجر ابرومند. یک جوان چاق عراقی که تازه به مال و ثروت 💰رسیده بود.🙃
فوری با سر و صدای نوکر هایم را به طرف انبار کشاندم ، وقتی در انبار را باز کردیم، دستهایم به هوا رفتند و چند بار محکم به سرم خوردند، من داد میزدم: ای وای..... بیچاره شدم....! بدبخت شدم! 😫همه زندگیم از بین رفت، تمام مال و ثروتم نابود شد😣.خدایا....!
اما کسی جرات نداشت به جنس ها نزدیک شود، چون بوی ازار دهنده اش همه را فراری میداد. شال دور سرم را باز کردم و دور دماغ و دهانم پیچیدم، بعد چراغ 💡به دست جلو رفتم، من گریه😢 میکردم و داد میزدم: هیچ جنسی سالم نمانده ! هیچ جنسی!😞
همسایه ها فشار اوردند که: همین امشب باید نوکر هایت این جنس های گندیده را از انبار خارج کنند، و به بیابان ببرند. و گرنه ما مجبوریم از ترس بیماری خانه هایمان را ترک کنیم و به #حضرت_محمد_ص 🌟پناه ببریم.
وقتی اسم #حضرت_محمد_ص را شنیدم، گفتم: نه به پیامبر خدا چیزی نگویید ، اگر به حرف او گوش کرده بودم به این حال و روز نمی افتادم!😔
شب بود اما چه شب بد و پر زیانی...!
#ادامه_دارد...
AUD-20211203-WA0004.m4a
7.2M
📚عنوان: ایران شاگرد اول میشه
🎤گوینده: خانم وفایی
💐🌿💐🌿💐🌿💐
فرشته های مهربون
امروز هم اومدیم پیشتون با یه قصه ی دیگه از مادرجون مهربونمون😊
با ما همراه باشید تا حرف های زیبای مادر جون👵 رو با گوش👂جانمون بشنویم🌸☘️
🌞نازنینا صلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉
💫🌿💫🌿💫🌿
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #طارق
تقدیم به امام زمان(عج)💚
با صدای زیبای قاری نوجوان یوسف کالو
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌺🍂🌺🍃🌸
✨ خداوند مهربان در ایه ۶۰ سوره #مومنون میفرماید:
✨ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ
💫 یعنی: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را💫
ایه شصتم رو از سوره مومن بخون
وقتی دعا میکنی حرف خدا رو بدون
فرمود باشید مطمئن وقتی نمودید دعا
که من قبول میکنم دعای پاکتان را
@montazer_koocholo
#داستان
#نهج_البلاغه
#یکشنبه
داستان این هفته: شوفر داد و هواری
دوباره صدای گوش خراش راننده همیشگی بلند شد 🗣" اهای ازادی....ازادی میرم.... همین الان راه می افتم.... کسی نبود؟!......
مادربزرگ داشت چرت میزد که پاهایش لرزید و یکدفعه از خواب😴 پرید، من هم تازه نهار خورده بودم و میخواستم بخوابم، اما مگر ان خروس بی محل میگذاشت!
_اهای چرا کسی سوار نمیشه، بدو که رفتم!
کم کم صدایش بلند تر شد، اپارتمان🏢 لب خیابان بود، ما در طبقه دوم بودیم، از ان بالا که نگاه میکردی، تاکسی های خطی🚕 پشت سر هم ردیف شده بودند، اما هیچ کس به غیر از ان مرد مو فرفری برای پیدا کردن مسافر داد و هوار نمیکرد🙃
مادربزرگ پهلو به پهلو شد گفت : دوباره این شوفر پیدایش شد، نمیدانم چرا میخواهد به زور مسافر سوار کند، 😕
مادر که داشت روی پارچه گلدوزی میکرد گفت: نه مادرجان، به زور نیست، این عادتش هسته، بد اخلاق است و داد و هواری!🙁
رفتم پشت پنجره و نگاهش کردم ، سر ظهر، وسط گرما، عصبانی 😡بود و عرق ریزان.
راننده های دیگر دسته جمعی زیر سایه نشسته بودند، و بی خیال و با خنده 😄به او نگاه میکردند. ولی او تنها بود و برای فریاد زدن هی بیشتر زور میزد.😑
کمی که زور زد خسته شد و به سرفه افتاد، شکرخدا کم کم صداش خوابید. مادر به من گفت: محمد جان تو هم یک چرتی بزن تا غروب با هم برویم بازار.
تا امدم بخوابم😴 صدای داد و هوار امد، جلوتر از من مادربزرگ و مادر پشت پنجره رفتند.
من پله ها را سه تا یکی کردم و رفتم توی کوچه تا ببینم چه خبر است.
همان راننده داد و هواری یقه یک مسافر را چسبیده بود و سرش داد میزد، مسافر بیچاره خودش را باخته بود.راننده های دیگر جلو نمی امدند.رفتم جلو و پرسیدم : چی شده⁉️
راننده داد و هواری به قد و بالایم نگاه کرد مرا میشناخت، پیش از ان چندین بار با هم جر و بحث کرده بودیم.جواب داد: این یارو اول سوار شده و حالا که میخواهم راه بیفتم، میگوید پشیمان شده!😒
مسافر که مرد میانسالی بود گفت: بابا تقصیر من چیست؟ یادم افتاد که قبل از ازادی باید بروم محضر سند ماشینم را بگیرم!😞
من و چند نفر دیگر مسافر را از چنگ راننده داد و هواری نجات دادیم، بقیه مسافر هایش هم یواشکی از ماشین پیاده شدند و رفتند.
او درمانده و غمگین😔 رفت گوشه جدول نشست بیچاره هیچ دوستی نداشت با خودم گفتم: بهتر است بروم با خواندن جمله ایی از #نهج_البلاغه سر صحبت را با او باز کنم، هرچه باشد من دانشجوی معارف هستم.
#امام_علی_علیه_السلام فرموده است:
✨کسی که درخت شخصیت او نرم و بی نقص باشد، شاخ و برگش فروان است.✨
📚 نهج اللاغه، حکمت ۲۱۴
پدر جان اگر شما ادم خوش اخلاق و ارامی باشی، همه با تو دوست میشوند، و هیچکس از تو دوری نمیکند اما حیف....
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: وجدان کاری
پیام اخلاقی: تلاش برای رفع سوء تفاهم
@montazer_koocholo
مجسمه دوستی ۱.mp3
9.83M
#یا_رسول_الله
#حاج_قاسم
#دعا_باران
🌹#مجسمه_دوستی ۱🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
🗣قرائت : #سوره_بینه_آیات ۱ الی ۵
🎶تدوین : عموقصه گو
📚منبع : کتاب مجسمه دوستی
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #عادیات
تقدیم به امام زمان(عج)💚
با صدای زیبای قاری نوجوان یوسف کالو
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین
#دوشنبه
#روز_زیارتی
داستان این هفته: مسخره نکردن
امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)🌟در حال بازی بودند که پیر مردی را دیدند که مشغول وضو گرفتن بود اما وضویش اشتباه بود. 🙃
آنها دست از بازی کشیدند. کنار آب🌊 رفتند بدون اینکه او را مسخره کنند و یا اشتباهش را به رویش بیاورند 👏مشغول وضو گرفتن شدند و با صدای بلند (طوری که پیر مرد بشنود)، می گفتند وضوی من کامل تر است تا پیرمرد نگاه کند.
بچه ها به پیر مرد گفتند: وضوی کدام یک از ما کامل تر است؟ وقتی وضوی بچه ها کامل شد، پیرمرد گفت: عزیزان من وضوی هر دوی شما صحیح است و من اشتباه می کردم.☺️
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: نه گفتن
🍎 پیام اخلاقی: مقابله با توقعات بی جا
@montazer_koocholo
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام میفرماید:
غَسْلُ الْيَدَيْنِ قَبْلَ الطَّعامِ يُنْفِى الْفَقْرَ، وَبَعْدَهُ يُنْفِى الْهَمَّ
✨شستن دست ها قبل از غذا فقر و تنگدستى را مى زدايد و بعد از آن ناراحتى ها و آفات را از بين مى برد.✨
📚 کلمه الامام حسن، ص ۴۶
@montazer_koocholo
مجسمه دوستی ۲.mp3
9.53M
#قصه_شب
🌹#مجسمه_دوستی ۲🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
🗣قرائت : #سوره_بینه_آیات ۶ تا آخر
🎶تدوین : عموقصه گو
📚منبع : کتاب مجسمه دوستی
.
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_سجاد_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #حرف_خدا
#قسمت_دوم
رحمان و دوستش به خانه #امام_سجاد_علیه_السلام🌟 رفتند.
امام خیلی به انها احترام گذاشت و پذیرایی کرد.😌
رحمان پرسید: ای امام بزرگوار! خدمت شما رسیدیم تا بدانیم علت قبول نشدن دعاهای ما چیست🤔 چرا من هرچه دعا میکنم، و از خدا کمک میخواهم، تاثیری ندارد انگار او صدایم را نمیشنود! خدا خودش گفته است: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را!
امام یکم به او نگاه کرد و گفت:
ایا شما به دوستانتان بد گمان نیستید⁉️ با انها رفتار خوبی دارید⁉️ نمازتان را سروقت میخوانید⁉️
با کارهای خوب و صدقه دادن💰 به فقیران خود را به خدا نزدیک میکنید⁉️در سخنتان حرف زشت و ناسزا وجود ندارد⁉️ دروغ نمیگوید و با سنگدلی به فقیران جواب رد نمیدهید⁉️ به یاری یتیمان و بی گناهان می شتابید⁉️به ان چه قول داده اید عمل میکنید⁉️
امام همین طور میشمرد و می گفت.
رحمان دیگر طاقت نیاورد و گفت: نه اقا! اینهایی را که گفتید، متاسفانه هیچکدام را به درستی انجام نمیدهم. 😞
امام لبخندی زد و گفت: پس چه انتظاری دارید به به حرف خدا گوش دهید، تا خدا هم به حرف شما گوش دهد.☺️
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #عصر
تقدیم به امام زمان(عج)💚
با صدای زیبای قاری نوجوان یوسف کالو
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: شام مخصوص
پیام اخلاقی: لذت کار گروهی
@montazer_koocholo
#امام_زمان_که_بیاید:
دیشب تلویزیون، بچه های فلسطینی را نشان می داد که گریه می کردند. خانه ها و مدرسه هایشان خراب شده بود و معلم آنها هم زخمی شده بود. خیلی ناراحت شدم و به پدرم گفتم: «آیا کسی نیست که اینها را نجات دهد؟ »
امام زمان (علیه السلام) که بیاید، به حساب اسراییلی های بدجنس می رسد و بچه های فلسطینی در کنار پدر و مادرشان با آرامش زندگی می کنند.
@montazer_koocholo
Audio_823694.mp3
5.22M
#قصه های خاله نبات
📚عنوان: دوستی ماندگار💫
🎬قسمت: اول
🎤گوینده: خانم ملیحه نظری
🍄🍃🍄🍃🍄🍃
🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا یکی دیگر از داستانهای جذاب و شنیدنی که برا شما دردونه ها آماده کردیم رو با هم بشنویم😉😊
فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟
📚ما را به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇