🌸 #شعر_کودکانه شهادت حضرت زهرا
◾️ایـن روزا خــــونهی ما
◾️بـوی عجیـــــــبی داره
◾️مامان داره رو دیــــوار
◾️ پـارچـــه سیاه میزاره
◾️میـگم مامان این چیه؟
◾️واسـه چی این رنگیه؟
◾️مامان با مــــهربـــونی
◾️میــگه عزیــــز مــــادر
◾️پیـــــــــامبر خــوب ما
◾️داشتـه یه دونه دخـتر
◾️از اســــــمای قشنـگش
◾️فاطـــمه، زهــرا، کوثـر
◾️این بــــــانوی مهــربون
◾️بعـد باباش غریــب شد
◾️به دســــــــــت آدم بدا
◾️زخمی شد و شهید شد
◾️این پــــارچههای سیاه
◾️چـــــادر خاکیـــــشونه
◾️که یــــــادگار مونده از
◾️بانـــــوی بـــــی نشونه
@montazer_koocholo
#والدین_بخوانند:
✳️ به پسرمون یاد بدیم که حرف بزنه، بتونه مشکلات و عوامل عصبانیتش رو تو قالب کلمات بچینه تا منظورش رو برسونه
🧐 چرا؟! برای اینکه در آینده مرد موفقی باشه، زندگی آرومی داشته باشه و خانوادهاش در کنارش آرامش داشته باشن
ℹ️ تا حالا به دلایل خشونتها فکر کردید؟ کمتر مردی برای ابراز خشونت تو خونه از قبل برنامه ریزی میکنه، پس این مشکل عاملش جای دیگه است!
🔀 مهمترین علت ابراز خشونت و حتی درگیری تو خونه توسط مردها احساس سرخوردگی شدیده
◀️ چون بعضی از آقایون توانایی ابراز احساسات و حرفهاشون رو تو قالب کلمات ندارن، مجبور میشن عصبانیتشون رو با خشونت و ... خالی کنن
✅ پس به پسرمون حرف زدن رو یاد بدیم و به دخترامون هم یاد بدیم با نیش و کنایه حرف نزنن!
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: بازیافت کاغذ
پیام اخلاقی: رعایت حرمت نام خدا
@montazer_koocholo
1_883799422.mp3
6.26M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #ماعون
تقدیم به امام زمان(عج)💚
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#حدیث_روز
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها می فرماید:
الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ. (کنزل العمّال :ج16، ص462، ح45443)
یعنی:
همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود. ☺️
@montazer_koocholo
#داستان
#نهج_البلاغه
#یکشنبه
داستان این هفته: #انگور_های_وفس
پدرم نه گوشه گیر است، نه افسرده نه بد اخلاق،فقط کمی ناراحت است، او یک سال است که بیکار شده است یعنی بخاطر دیسک کمرش دیگر نمیتواند کار کند 😞. پیش از این در یک شرکت رنگ سازی کار میکرد . او در ان شرکت انقدر سرپا می ایستاد و بار جا به جا میکرد که بالاخره دیسک کمر گرفت ،بعد هم کلی پولی💶 قرض گرفت و کمرش را عمل کرد و حالا از کار افتاده فقط پول💴 کمی از بیمه میگیرد و خرج مادر و ما سه تا بچه را میدهد .😞
من بچه اول هستم و در سال هشتم مدرسه درس میخوانم ، درسم خیلی خوب است😊 اما غصه بیکاری وبیماری پدر کمی به درس خواندنم لطمه زده است .😒
شکر خدا، پدر از ارث پدری خود باغ کوچکی در روستای " وفس" دارد . ما خودمان در شهر قم زندگی میکنیم . ان باغ هم دست عمویمان است و بیشتر پول محصولاتش خرج نگهداریش میشود ،
وفس یک روستای خوش اب و هوا در پشت کوهی است ، در دورترین نقطه شمالی استان مرکزی با مردمی مهربان و ارام که به زبان تانی حرف میزنند.☺️
_زینگ....زنگگ...🔔
صدای زنگ در خانه است ، به حیاط میروم و در را باز میکنم ، گنجشک ها 🐦انگار از گرمای زیاد مرداد ماه تب کرده اند ، چون صدای جیک جیکشان بلند است.
_سلام عمو جان! چه عجب این طرف ها؟!
"عمو قاسم" که خیس عرق😥 است داد میزند : بیا پسر! کمک کن! این جعبه ها📦 را ببر تو! بعد میپرسد: بابات کو؟
_بابا نیست رفته اداره بیمه!
به عمو کمک میکنم،پشت وانت او بیست ها جعبه انگور 🍇 است . انگور های🍇 باغ خودمان است ، انها را به کمک هم میبریم و روی ایوان میچینیم . مادر هرچه تعارف میکند که عمو به خانه بیاید ،عمو قبول نمیکند.
میگوید: دیرم شده زن داداش! باید برگردم وفس ، سلام به داداش برسان.🙂
دم ظهر پدر می اید و چهار تا از جعبه ها را وسط حیاط میگذارد ، بعد میرود چند تا پلاستیک بزرگ می اورد . مادر میپرسد: چی شده؟ مگر به عباس اقا میوه فروش نگفتی بیایید همه میوه ها را ببرد ؟ دستمان تنگ است، باید زودتر پول💵 این انگور ها🍇 را بگیری .‼️
بابا هفت_هشت تا از پلاستیک ها را پر از انگور میکند و لا به لای کارش میگوید به قول #حضرت_علی_علیه_السلام🌟:
هروقت دستتان تنگ شد ،و تهی دست شدید ، به وسیله صدقه دادن با خدا تجارت کنید.😇
مادر لبخند زنان به کمک پدر می اید . من و بابا پلاستک های پر از انگور را سوار بر موتور میکنیم و در خانه ادم های فقیری که بابا میشناخت بردیم.😊
#نهج_البلاغه حکمت ۲۵۸
#پایان
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این داستان : خواب مهسا
پیام اخلاقی: مقابله با دلشوره
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست❗️
قسمت پنجم
چرا باید خشمت را ابراز کنی⁉️
اگر خشمت را از راه درست بیرون نریزی ممکن است در دلت خودت یا دیگران را سرزنش کنی و همچنان عصبانی بمانی ، این اصلا خوب نیست و کمکی هم به تو نمیکند 🙃
خشم میتواند مُسری باشد ، اگر هنگام عصبانیت😡 چیزی را پرت کنی یا کسی را بزنی، او را هم عصبانی😠 میکنی ، انوقت به جای اینکه اوضاع بهتر شود بدتر میشود😟
اما اگر بتوانی راه درستی برای بیرون ریختن انرژی خشم پیدا کنی ، احساس بهتری خواهی داشت 😊و حتی ممکن است بعدا خودت به اینکه در زمان عصبانیت چه شکلی شده بودی یا صدایت چطوری بود بخندی!😁
#ادامه_دارد...
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️کاردستی جا لوازم تحریری ساده کاغذی✏️
🔰وسایل مورد نیاز :
🔖چند عدد کاغذ a4رنگی
⭐️توضیحات مربوط به ساخت این کاردستی زیبا مرحله به مرحله در فیلم نمایش داده شده است.⭐️
#کاردستی
@montazer_koocholo
Audio_437938.mp3
6.75M
#قصه های خاله نبات.
#قصه_شب
📚عنوان:#گاو زرد
🎤گوینده:
خانم ملیحه نظری
⚜قسمت دوم
🌈شبتون بخیر و شادی😍😃
🎀منتظر کوچولو های عزیزم
بریم باهم قصه امشب که برگرفته از آیات قرآن کریم هست رو باهم بشنویم 🎀
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_حسن_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#دوشنبه
داستان این هفته: #دانشمند_و_مار_چوبی
قسمت دوم
پیرمرد یهودی باز به محله ما امد باز غُر زد و گفت: من یک دانشمند یهودی ام ، من از مسلمانان بالاترم، صبر کن تا روز موعود فرا برسد انوقت عصایم یک مار🐍 بزرگ خواهد شد و مسلمانان را خواهد خورد!🙃
او رفت و رفت تا به وسط بازار رسید ، ناگهان نگاهش به جمعیتی افتاد که وسط بازار ایستاده بودند . جلوتر رفت دید یک مرد اسب سوار🐴 جلوتر از بقیه حرکت میکند. چشم هایش را تیز کرد دید ان مرد اسب سوار هم جوان است ،هم زیبا و هم خوش لباس از یکی پرسید او کیست؟
_او حسن است، پسر علی ابن ابی طالب🌟
پیرمرد یهودی فوری عصایش را بر زمین کشید ، جلو رفت و داد زد:
" ای عصا! بیدار شو! مار 🐍شو...! زود باش...!" بعد رسید به اسب #امام_حسن_علیه_السلام اما عصا مار🐍 نشد. 🙄
پیرمرد یهودی جلو اسب امام حسن علیه السلام را گرفت و گفت: ای پسر علی انصافت کجا رفته ؟!😒
امام حسن محتبی علیه السلام خوش رو☺️ نگاهش کرد و گفت: برای چه؟
پیرمرد یهودی افسار اسبش را گرفت و گفت: روزی که پدربزرگت گفت: دنیای برای انسان مومن زندان است و برای ادم کافر بهشت. حالا تو مومن هستی ومن کافر.اما مثل اینکه تو با این سر و وضعت در بهشت هستی و دنیا برایت زندان نیست!😒
امام حسن علیه السلام لبخند معنا داری زد و گفت : ای پیرمرد! اگر می دیدی ان نعمت های بهشتی که خداوند برای مومنان فراهم ساخته و چشمی دیده و نه گوشی شنیده ، انوقت میفهمیدی من الان در زندان هستم ، و اگر نگاهت به شعله های اتش جهنم 🔥می افتاد و عذاب الهی که خداوند برای کافران فراهم ساخته ، میفهمیدی که اکنون پیش از اینکه بمیری، در بهشت پر نعمت هستی!‼️
پیرمرد یهودی لال شد . نه دیگر حرفی زد و نه دیگر حرفی شنید. او رفت و رفت تا جایی که کسی او را ندید.
#پایان
@montazer_koocholo