1_883799422.mp3
6.26M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #ماعون
تقدیم به امام زمان(عج)💚
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#حدیث_روز
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها می فرماید:
الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ. (کنزل العمّال :ج16، ص462، ح45443)
یعنی:
همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود. ☺️
@montazer_koocholo
#داستان
#نهج_البلاغه
#یکشنبه
داستان این هفته: #انگور_های_وفس
پدرم نه گوشه گیر است، نه افسرده نه بد اخلاق،فقط کمی ناراحت است، او یک سال است که بیکار شده است یعنی بخاطر دیسک کمرش دیگر نمیتواند کار کند 😞. پیش از این در یک شرکت رنگ سازی کار میکرد . او در ان شرکت انقدر سرپا می ایستاد و بار جا به جا میکرد که بالاخره دیسک کمر گرفت ،بعد هم کلی پولی💶 قرض گرفت و کمرش را عمل کرد و حالا از کار افتاده فقط پول💴 کمی از بیمه میگیرد و خرج مادر و ما سه تا بچه را میدهد .😞
من بچه اول هستم و در سال هشتم مدرسه درس میخوانم ، درسم خیلی خوب است😊 اما غصه بیکاری وبیماری پدر کمی به درس خواندنم لطمه زده است .😒
شکر خدا، پدر از ارث پدری خود باغ کوچکی در روستای " وفس" دارد . ما خودمان در شهر قم زندگی میکنیم . ان باغ هم دست عمویمان است و بیشتر پول محصولاتش خرج نگهداریش میشود ،
وفس یک روستای خوش اب و هوا در پشت کوهی است ، در دورترین نقطه شمالی استان مرکزی با مردمی مهربان و ارام که به زبان تانی حرف میزنند.☺️
_زینگ....زنگگ...🔔
صدای زنگ در خانه است ، به حیاط میروم و در را باز میکنم ، گنجشک ها 🐦انگار از گرمای زیاد مرداد ماه تب کرده اند ، چون صدای جیک جیکشان بلند است.
_سلام عمو جان! چه عجب این طرف ها؟!
"عمو قاسم" که خیس عرق😥 است داد میزند : بیا پسر! کمک کن! این جعبه ها📦 را ببر تو! بعد میپرسد: بابات کو؟
_بابا نیست رفته اداره بیمه!
به عمو کمک میکنم،پشت وانت او بیست ها جعبه انگور 🍇 است . انگور های🍇 باغ خودمان است ، انها را به کمک هم میبریم و روی ایوان میچینیم . مادر هرچه تعارف میکند که عمو به خانه بیاید ،عمو قبول نمیکند.
میگوید: دیرم شده زن داداش! باید برگردم وفس ، سلام به داداش برسان.🙂
دم ظهر پدر می اید و چهار تا از جعبه ها را وسط حیاط میگذارد ، بعد میرود چند تا پلاستیک بزرگ می اورد . مادر میپرسد: چی شده؟ مگر به عباس اقا میوه فروش نگفتی بیایید همه میوه ها را ببرد ؟ دستمان تنگ است، باید زودتر پول💵 این انگور ها🍇 را بگیری .‼️
بابا هفت_هشت تا از پلاستیک ها را پر از انگور میکند و لا به لای کارش میگوید به قول #حضرت_علی_علیه_السلام🌟:
هروقت دستتان تنگ شد ،و تهی دست شدید ، به وسیله صدقه دادن با خدا تجارت کنید.😇
مادر لبخند زنان به کمک پدر می اید . من و بابا پلاستک های پر از انگور را سوار بر موتور میکنیم و در خانه ادم های فقیری که بابا میشناخت بردیم.😊
#نهج_البلاغه حکمت ۲۵۸
#پایان
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این داستان : خواب مهسا
پیام اخلاقی: مقابله با دلشوره
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست❗️
قسمت پنجم
چرا باید خشمت را ابراز کنی⁉️
اگر خشمت را از راه درست بیرون نریزی ممکن است در دلت خودت یا دیگران را سرزنش کنی و همچنان عصبانی بمانی ، این اصلا خوب نیست و کمکی هم به تو نمیکند 🙃
خشم میتواند مُسری باشد ، اگر هنگام عصبانیت😡 چیزی را پرت کنی یا کسی را بزنی، او را هم عصبانی😠 میکنی ، انوقت به جای اینکه اوضاع بهتر شود بدتر میشود😟
اما اگر بتوانی راه درستی برای بیرون ریختن انرژی خشم پیدا کنی ، احساس بهتری خواهی داشت 😊و حتی ممکن است بعدا خودت به اینکه در زمان عصبانیت چه شکلی شده بودی یا صدایت چطوری بود بخندی!😁
#ادامه_دارد...
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️کاردستی جا لوازم تحریری ساده کاغذی✏️
🔰وسایل مورد نیاز :
🔖چند عدد کاغذ a4رنگی
⭐️توضیحات مربوط به ساخت این کاردستی زیبا مرحله به مرحله در فیلم نمایش داده شده است.⭐️
#کاردستی
@montazer_koocholo
Audio_437938.mp3
6.75M
#قصه های خاله نبات.
#قصه_شب
📚عنوان:#گاو زرد
🎤گوینده:
خانم ملیحه نظری
⚜قسمت دوم
🌈شبتون بخیر و شادی😍😃
🎀منتظر کوچولو های عزیزم
بریم باهم قصه امشب که برگرفته از آیات قرآن کریم هست رو باهم بشنویم 🎀
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_حسن_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#دوشنبه
داستان این هفته: #دانشمند_و_مار_چوبی
قسمت دوم
پیرمرد یهودی باز به محله ما امد باز غُر زد و گفت: من یک دانشمند یهودی ام ، من از مسلمانان بالاترم، صبر کن تا روز موعود فرا برسد انوقت عصایم یک مار🐍 بزرگ خواهد شد و مسلمانان را خواهد خورد!🙃
او رفت و رفت تا به وسط بازار رسید ، ناگهان نگاهش به جمعیتی افتاد که وسط بازار ایستاده بودند . جلوتر رفت دید یک مرد اسب سوار🐴 جلوتر از بقیه حرکت میکند. چشم هایش را تیز کرد دید ان مرد اسب سوار هم جوان است ،هم زیبا و هم خوش لباس از یکی پرسید او کیست؟
_او حسن است، پسر علی ابن ابی طالب🌟
پیرمرد یهودی فوری عصایش را بر زمین کشید ، جلو رفت و داد زد:
" ای عصا! بیدار شو! مار 🐍شو...! زود باش...!" بعد رسید به اسب #امام_حسن_علیه_السلام اما عصا مار🐍 نشد. 🙄
پیرمرد یهودی جلو اسب امام حسن علیه السلام را گرفت و گفت: ای پسر علی انصافت کجا رفته ؟!😒
امام حسن محتبی علیه السلام خوش رو☺️ نگاهش کرد و گفت: برای چه؟
پیرمرد یهودی افسار اسبش را گرفت و گفت: روزی که پدربزرگت گفت: دنیای برای انسان مومن زندان است و برای ادم کافر بهشت. حالا تو مومن هستی ومن کافر.اما مثل اینکه تو با این سر و وضعت در بهشت هستی و دنیا برایت زندان نیست!😒
امام حسن علیه السلام لبخند معنا داری زد و گفت : ای پیرمرد! اگر می دیدی ان نعمت های بهشتی که خداوند برای مومنان فراهم ساخته و چشمی دیده و نه گوشی شنیده ، انوقت میفهمیدی من الان در زندان هستم ، و اگر نگاهت به شعله های اتش جهنم 🔥می افتاد و عذاب الهی که خداوند برای کافران فراهم ساخته ، میفهمیدی که اکنون پیش از اینکه بمیری، در بهشت پر نعمت هستی!‼️
پیرمرد یهودی لال شد . نه دیگر حرفی زد و نه دیگر حرفی شنید. او رفت و رفت تا جایی که کسی او را ندید.
#پایان
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #مسد
تقدیم به امام زمان(عج)💚
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: نظافت چی
پیام اخلاقی: رفتار درست با کارگر
@montazer_koocholo