eitaa logo
متوسطه دوم سما ( دهم _ یازدهم _ دوازدهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
14.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
8.1هزار ویدیو
14.2هزار فایل
"دبیرستانی عزیز با مدرسه‌ مجازی‌ سما همیشه‌ "20" شو🧠🌱" هرچیزی‌ که‌ از‌ دوم‌ متوسطه‌‌ نیاز داری👇🏻 ✅کلیپ‌ آموزشی ✅جزوه ✅تست ✅رفع‌ اشکال‌ و.. 🌐 تبلیغات‌ نور: https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسي شِكـَر است: زبان مخفی در اصل یک زبان مستقل نیست و یکی از شکل ها و گونه های زبان معیار است. زبان مخفی عمدتاً در حوزه ی واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارت های فعلی ابداع و زایده ی هر زبان می شود. بخشی از این واژه ها به سبب کثرت استعمال به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا می کند و جزیی از زبان معیار می شود و این یکی از راه های افزایش واژگان هر زبان می تواند باشد. از دكتر حاصل نخستین تحقیق درباره ی زبان مخفی فارسی است.
(١) ⭕️آبگوشت به بالا: سطح بالا، داری سطح بالا حرف می زنی، ⭕️آجان: از لفظ فرانسوی agent ، مأمور موتورسوار ⭕️آخر کاری بودن: در آن کار سرآمد بودن، در کاری استاد بودن، یارو آخر بازیکنه.
(١) ⭕️آبگوشت به بالا: سطح بالا، داری سطح بالا حرف می زنی، ⭕️آجان: از لفظ فرانسوی agent ، مأمور موتورسوار ⭕️آخر کاری بودن: در آن کار سرآمد بودن، در کاری استاد بودن، یارو آخر بازیکنه. ⭕️نگه دار: دوم شخص مفرد امرِ فعلِ نگه داشتن است و بايد در دو كلمه نوشته شود: از چشم شوخش اي دلْ ايمان خود نگه دار كان جادوي كمانكش بر عزم غارت آمد ⭕️نگهدار: صفت است به معناي «محافظ، حامي» و سر هم نوشته مي شود: تن و جانْتْ يزدانْ نگهدار باد دلت شادمانْ بختْ بيدار باد # فردوسي (٤٠) ⭕️شِكوِه: به كسر اول و سوم و «ها»ي غيرملفوظ، به معناي «گله، شكايت» است. اين واژه در عربي به كار نرفته و ساخته ي فارسي زبانان است. در عربي به جاي آن «شكايت» و «شَكويٰ» مي گويند كه در فارسي نيز متداول است. ⭕️شُكوه: به ضم اول و «ها»ي ملفوظ، بر وزن گروه، به معناي بزرگي، جلال، زيبايي (٢) ⭕️آخر چیزی بودن: در آن نوع بهترین بودن. این یکی آخر ماشینه. ⭕️آدم چوله: کسی که به بی اعتبار کردن دیگران عادت دارد. مواظب باش خرابت نکنه. یارو از آن آدم چوله های نامرده. ⭕️آنتن: جاسوس، خبرچین. پسره آنتنه، مواظب باش. با آنتن کسی حرف نمی زنه.
(٣) ⭕️آمار: ١)اطلاعات، اخبار 🔸آمار پسرای فامیل دستشه. ٢) نشانی 🔸آمار همه شیرینی فروشی های تهران رو داره. ⭕️آمار دادن: با سخن، رفتار، ایماء و اشاره رضایت خود را برای دوست شدن با جنس مخالف نشان دادن 🔸 از حرف زدن و کاراش معلومه که داره آمار میده. ⭕️آمار گرفتن: ١)کسب اطلاع کردن 🔸همه چی رو در موردش می دونم، دیروز آمارشو گرفتم. ٢)مراقب بودن 🔸 آمارشو بگیر ببین کجا رفت و آمد میکنه. ⭕️آمار ... لاشی شدن: به حال و روز بد افتادن 🔸رضا اونقدر سیگار کشیده که آمارش لاشی شده.
براي واژگان متداول در (٤٦) (ب) ⭕️بُروز (عربي): آشكار شدن، پيدايي، پديد آمدن، برآمدن، شكافتن، پيش آمدن ⭕️نعناع: تلفظ و املاي اين واژه به همين صورت، با حرف «ع» پاياني صحيح است. «نعنا» تلفظ عاميانه ي آن است. ⭕️نعناع ✅ ⭕️نعنا ❌ (٤) ⭕️آنتن دادن: با سخن، رفتار، ایماء و اشاره رضایت خود را برای دوست شدن با جنس مخلف نشان دادن 🔸 از قیافه ش معلوم بود که داره آنتن میده. ⭕️رو ‎آنتن بودن: شاداب و سرحال بودن و به علت آن حرف بسیار زدن 🔸امشب رو آنتنه، دو ساعته داره حرف میزنه.
(٤١) عِدّه/ عُدّه ⭕️عِدّه: به كسر اول، يعني «شماره ي افراد» و «مدت زماني كه زن پس از فوت شوهر، حقّ ازدواج مجدد ندارد» ⭕️عُدّه: به ضم اول، يعني «ملزومات و ساز و برگ» و بطور خاص يعني «ساز و برگ و مهمات جنگي». در متون قديم بيشتر به صورت «عُدّت» به كار رفته است. 🔸پادشاهان را به رأي ناصحان آن اَغراض حاصل آيد كه به عُدّتِ بسيار و لشكر انبوه ممكن نباشد. ⭕️سِتَبر: واژه اي فارسي و به معناي «درشت» و «كلفت». در متون قديم گاهي به شكل «سِطَبر» آمده است ولي امروزه بهتر است با حرف «ت» نوشته شود. (٥) ⭕️ابوالحسن: ١)مردی شبیه روستاییان یا اهالی شهرستان با آداب و رسوم و شیوه ی سخن گفتن آنان ٢) هالو، کودن
(٦) ⭕️آنگول: شخص غيرعادي و غيرمتعارف، عوضي 🔸يارو آنگوله. 🔸آنگول اومد. ⭕️اُپلِ عقب افتاده: اتومبيل ماتيز 🔸يه اپل عقب افتاده اونجاست. ⭕️اسب: گيج ⭕️يه گله اسب: مزاحم، سمج
(٧) ⭕️آویزون: شخص مزاحم، سمج، موی دماغ، 🔸 یارو آویزونه، بپا گیرش نیفتی. ⭕️اِسکِن: مخفف اسکناس 🔸اِسکنو رد کن بیاد. ⭕️اتو مرسی: سفر مجانی با اتوزدن
(٨) ⭕️اِسپید: هرویین 🔸مأمورا اسپیدفروشا رو می گیرن. ⭕️آموزشی: فیلم غیراخلاقی ویديویی ⭕️اُسخُف: شخص غیرعادی و غیرمتعارف ⭕️اُسقف اعظم: لفظی برای خطاب 🔸آهای اسقف اعظم کجا داری میری؟
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٤٩) (ب) ⭕️بِشارت (عربي): مژده، خبر خوش، نويد، مژدگاني ⭕️بَشارت (عربي): زيبايي (٩) ⭕️ اسیدی: شدید، فراوان 🔸منو اسیدی دوست داره. ⭕️اِطِّل: مخفف اطلاعاتی: مأمور مخفی ⭕️اِف جی اِس: سرواژه ی فول جواد سیستم (٤٢) ⭕️سد: دیواری برای مهار و جمع کردن آب ⭕️صد: عددی در ریاضی (١٠٠)
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٠) (ب) ⭕️بَشّاش (عربي): خندان، خوشرو، خنده رو،گشاده رو، خوش منش، تازه رو، شادمان ⭕️بَشاشت (عربي): خرسندي، خرمي، شادي، خوش منشي، تازه رويي، گشاده رويي، ابرو فراخي، (٤٣) ⭕️قُصور: مفرد و به معناي «كوتاهي، مسامحه، سهل انگاري» (غالباً ناآگاهانه) ⭕️قصور: جمع به معناي «قصرها»، خاصه «قصرهاي بهشتي» زاهد اگر به حور و قصور است اميدوار ما را شرابخانه قصور است و يار، حور ⭕️قصور: كوتاهي، مسامحه، سهل انگاري غالباً ناآگاهانه ⭕️تقصير: خطاي آگاهانه (١٠) ⭕️ اوپس: ماشین شیک و جدید 🔸عجب اوپسی سواره. ⭕️ایستگاه کردن: از دست کسی به بهانه ای رها شدن و او را بلاتکلیف گذاشتن، 🔸فلانی رو ایسگاش کردم و اومدم پیشت.
پارسي شِكـَر است: (٤٣) ⭕️صَديق: به فتح اول، به معناي «دوست، خاصه دوست يكرنگ» و جمع آن «اَصدقاء» ⭕️صِدّيق: به كسر اول و تشديد دوم، صفت كسي است كه انديشه و گفتارش يكي باشد و در همه احوال، راستگو و درست كردار باشد. (١١) ⭕️ اِن بار: علامت عدد طبیعی در ریاضی (n)، به دفعات بیشمار، 🔸اِن بار بهت گفتم سر به سرم نذار ⭕️اِن تا: به مقدار زیاد 🔸اِن تا دوسم داره.
پارسي شِكـَر است: (١٢) ⭕️ اند: از end انگلیسی و به معنی آخر ⭕️اند کاری بودن: در کاری سرآمد بودن، در کاری استاد بودن ⭕️اند چیزی بودن: در آن نوع چیز بهترین بودن 🔸این فیلمه اند فیلمه. ⭕️اند دفعه: ان + دفعه: به دفعات بیشمار 🔸ان دفعه هم که بگی فایده نداره. ⭕️محصل، واژه اي عربي و اسم فاعل تحصیل، معنای اصلی این کلمه "حاصل کننده، کسب کننده" است و اختصاصاً به "مامور اخذ خراج و مالیات "گفته می شده است. درمتون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کار رفته است. گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم      اما در دوران اخیر محصل به معنای "طالب علم " و به ویژه «دانش آموز دبستان و دبیرستان» به کار می رود واین معنی مختص فارسی زبانان است.
پارسي شِكـَر است: ⭕️لَقوه: به فتح اول و سكون دوم، به معناي «بيحسّي و رعشه ي نيمي از چهره كه باعث كجي دهان و چانه شود» نوشتن اين واژه، به شكل لغوه نادرست است. ⭕️لقوه✅ ⭕️لغوه❌ (١٣) ⭕️ایستگاه گرفتن: ١)باعث از بین رفتن شور و شادی شدن 🔸بذار فیلممو ببینم، ایسگا نگیر. ٢) اذیت کردن 🔸میخوای برم ایسگاشو بگیرم (٤٥) ⭕️عرض: پهنا ⭕️ارض: زمین ⭕️ارز: پول خارجی ⭕️مُرَفّه: حرف آخر اين واژه ملفوظ است و به حرفي كه پس از آن بيايد پيوسته نوشته مي شود. 🔸زندگي مرفهي دارد. ✅ 🔸زندگي مرفه اي دارد.❌ و نيز در حالت اضافه، همزه و «ي» نمي گيرد. 🔸زندگي مُرَفَهِ او ✅ 🔸زندگي مُرَفّه ي او ❌ (١٤) ⭕️ایکی ثانیه: حداقل زمان ممکن 🔸توی ایکی ثانیه میرم و برمی گردم.
(٤٦) ⭕️غزا: جنگ ⭕️قضا: تقدیر الهی ⭕️غذا: خوردنی (١٥) ⭕️اُسکول، اُسمول، اُس، اوش تورمز، ایسکیلدی: شخص غیرعادی و غیرمتعارف، عوضی ⭕️اُس کردن: از دست کسی به بهانه ای رها شدن و او را بلاتکلیف گذاشتن براي واژگان متداول در (٥١) (الف) ⭕️اَجانب (عربي): بيگانگان ⭕️اَجزاء (عربي): پاره ها، بهره ها، تكه ها، برخه ها، اندام ها (١٦) ⭕️بایگانی کردن: ترجمه از اصطلاح save as در رایانه، ذخیره کردن، برای روز مبادا نگهداشتن، توی ترشی خواباندن 🔸این یکی رو فعلاً بایگانی کن تا ببینم چی میشه.
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٢) (الف) ⭕️اَجرام (عربي): توده، ستارگان، پيكرها ⭕️اِجرام (عربي): گناه كردن، گناه جستن بر كسي (٤٧) ⭕️خواست: طلب، ميل، آرزو (خواسته: آنچه كسي طلب مي كند) ⭕️خاست، برخاست: بلند شد (برخاستن: بلند شدن) (١٧) ⭕️باد کردن: آبستن کردن 🔸یارو رو باد کرد. ⭕️برنامه: زن بدنام (٧) ‏ در املاي واژگان و عبارات عربي كه عبناً وارد زبان فارسي شده اند، قواعد املاي عربي رعايت مي شود. 🔸موسيٰ، بالقوه، خَلقُ الساعه، حتّيٰ، اِليٰ
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٣) (الف) ⭕️اَجَل (عربي): مرگ، زمان، گاه، هنگام ⭕️اَجَلّ (عربي): با تشديد حرف سوم، بزرگ تر، برتر، بزرگوارتر ⭕️ارائه: اين واژه به معنای «نشان دادن» و «به معرض دید گذاشتن» است و نه به معنای تحویل دادن یا تقدیم کردن. دربسیاری از نوشته های معاصر، «ارائه کردن» یا «ارائه دادن» را مترادف «عرضه کردن» به کار می برند و البته درست نیست. (١٨) ⭕️بوق ١) شخص یا شیئی که ظاهر آن سخت متفاوت با ديگر اشخاص یا اشیاء باشد. 🔸پیرهنت خیلی بوقه. ٢) گیج 🔸هر چی میگی هی نگات میکنه، خیلی بوقه طرف
پارسي شِكـَر است: ⭕️استعفا: درخواست كناره گرفتن از كار ⭕️استيفا: باز پس گرفتن به تمامي، درخواست بازپس گرفتن (مال با حق) 🔸كارگران براي استيفاي حقوق خود اعتصاب كردند. : گـُل / گـِل : کـُشتی / کِشتی : مَشک / مُشک : می بـَرَد / می بُرد : کِشت / کـُشت : سَحـَر / سِحر : تـَنگ / تـُنگ : کِـرم / کـَرَم / کِـرِم / کُـرُم : شِکـَر / شـُکر : سَم / سُم : چَـشم / چـِشم : نِشـَسته / نـَشـُسته : مِلک / مُلک / مَلِک / مَلَک : می کَنـَد / می کُنـَد براي واژگان متداول در (٥٤) (الف) ⭕️اجمال (عربي): فشرده كردن، كوتاه كردن، بريده كردن، نارسايي ⭕️اجمالاً (عربي): به كوتاهي (١٩) ⭕️بچه مثبت: بی دست و پا، مؤدب ⭕️بی ریخت: نامساعد
(٢٠) ⭕️بتول: زنی شبیه روستاييان یا اهالی شهرستان با آداب و رسوم و شیوه ی سخن گفتن آنها ‌‏ براي واژگان متداول در (٥٥) (الف) ⭕️اجحاف (عربي): دست درازي، بردن چيزي، زورگويي، ستمگري، گزند زدن (٤٥) ⭕️وَرد : گل سرخ ⭕️وِرد: دعا (٢١) ⭕️بی کلاچ: کسی که زود عصبانی میشود. ⭕️بیل بیل: معنی رمزی هر چیزی
(٢٢) ⭕️تاول:شخص مزاحم و سمج، موي دماغ 🔸 طرف از اون تاولاس، بچسبه بهت ولت نمي كنه. (٥٠) ⭕️هرس: بريدن شاخ و برگ درخت ⭕️حرس: نگهبان (۴۸) ⭕️شَعر (به فتح اول): گیسو، مو ⭕️شِعر (به کسر اول): سروده (٢٣) ⭕️ امامِ عمل: معتادِ كهنه كار 🔸اونقدر كشيده ديگه امام ِ عمله! ‌‏ (١) ⭕️آب حمام تعارف كردن: چيز بي ارزش به كسي دادن 🔸آدم خسيسي است، آب حمام تعارف مي كُند. 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: (٢٤) ⭕️ بچه مثبت: بي دست و پا، مؤدب 🔸خواهرزاده ش چه بچه مثبتيه! ‌‏ (٥٠) ⭕️حور: واژه اي عربي به معناي "زيباي بهشتي ⭕️هور: واژه اي فارسي به معناي خورشيد به هومان چنين گفت كامروز هور برآمد جهان كرد پر جنگ و شور براي واژگان متداول در (٥٨) (ف) ⭕️فاضل (عربي): فرزانه، دانا، دانشگاه، كياجور، فرجاد، برتر، نيكو ⭕️فجيع (عربي): دردناك، جانگداز، ناگوار 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: (٢) ⭕️آب از سر كسي گذراندن: كسي را به نهايت بيچارگي و بدبختي رساندن ⭕️آب از سر كسي گذشتن: به نهايت بيچارگي و بدبختي و نااميدي رسيدن (٢٥) ⭕️بوجور: از بوجور تركي، در بافتي به كار مي رود كه بخواهـــد مصداق را به مخاطب نشان دهند، اينجوري، به اين شكل 🔶خيلي چاق بود، هيكل بوجور ( و با دست اندازه ي بزرگي را نشان دهند) ⭕️بوجورتا: خيلي، زياد، بسيار 🔶طرف رو بوجورتا دوست دارم! ‌‏ (٤٩) ⭕️حُكم( به ضم اول و سكون دوم): فرمان، رأي محكمه يا داور ⭕️حَكَم( به فتح اول و دوم): داور ⭕️حِكَم( به كسر اول و فتح دوم): جمع حكمت، پندها و اندرزها، سخنان حميمانه
پارسي شِكـَر است: (٢) ⭕️آبِ اماله: ١) مايعي كه براي خروج يبوست از راه مخرج به بدن بيمار وارد مي كنند. (پزشكي) ٢) مايع آبكي و رقيق و بي مزه كه اشتها را از بين مي بَرَد. 🔸اين چقدر كمرنگه. چاييه يا آب اماله؟ (٢٥) ⭕️پژو حسرتي (پژو كارمندي): اتومبيل پيكان آر دي، ‌‏ براي واژگان متداول در (٥٩) (الف) ⭕️اتصال (عربي): پيوستن، جوش خوردن، چسبيدن، پيوست، پيوند
پارسي شِكـَر است: (٥١) ⭕️غزا: جنگ، نبرد ⭕️قضا: تقدير الهي ⭕️غذا: خوردني (٣) ⭕️آب از چك و چانه (لب و لوچه، لك و لوچه، چك و چوله) يا گوشه ي دهان كسي سرازير شدن (راه افتادن): نمايان شدن آرزو و اشتياق دروني كسي 🔸اسكناس ها رو كه ديد آب از لب و لوچه ش راه افتاد. سرازير (٢٦) ⭕️پِلاس پِلاس: از لفظ انگليسي plus +، خيلي زياد 🔸پلاس پلاس ازش خوشم مياد ‌‏