eitaa logo
متوسطه دوم سما ( دهم _ یازدهم _ دوازدهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
14.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
8.1هزار ویدیو
14.2هزار فایل
"دبیرستانی عزیز با مدرسه‌ مجازی‌ سما همیشه‌ "20" شو🧠🌱" هرچیزی‌ که‌ از‌ دوم‌ متوسطه‌‌ نیاز داری👇🏻 ✅کلیپ‌ آموزشی ✅جزوه ✅تست ✅رفع‌ اشکال‌ و.. 🌐 تبلیغات‌ نور: https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسي شِكـَر است: برخي واژه ها صورت نوشتاري يكسان و تلفظ و معناي متفاوت دارند. رعايت نشانه هاي تلفظ هنگام نوشتن و نيز توجه به بافت و موضوع متن، به تمايز بين اين واژه ها كمك مي كند. در (٢٦) (م) ماز: در فارسي به معناي «چين و شكن»، در به صورت Maze درآمده كه به معناي گذرگاه پيچيده و گيج كننده است. (٢٩) ⭕️محجور: ممنوع از تصرف در اموال خود (به سبب بيخردي و بي كفايتي) ⭕️مهجور: جدا شده، دور افتاده برخي واژه ها تلفظ يكسان، معناي متفاوت و در بيشتر موارد صورت نوشتاري متفاوت نيز دارند. توجه به بافت و موضوع متن، كمك مي كند تا بين اين واژگان تمييز قائل شد. ⭕️كِـشتي(با كسر اول) ✅ ⭕️كَـشتي (با فتح اول) ❌
⭕️ميليون از كلمه ي فرانسوي million گرفته شده و در تداول، فارسي زبانان غالباً آن را مِليون تلفظ مي كنند و گاه نيز به همين صورت مي نويسند. بهتر است به صورت ميليون نوشته و خوانده شود. براي واژگان متداول در (٣٠) (ب) ⭕️بالاخره (عربي): باري، سرانجام (٢٥) مُوَرِّخ/ مُوَرَّخ ⭕️مُـوَرِّخ: به كسر «ر»، به معناي «تاريخ نگار» ابوالفضل بيهقي، مُـوَرِّخ بزرگ ايراني در قرن پنجم هجري. ⭕️مُـوَرَّخ: به فتح «ر»، به معناي «تاريخ دار»، يا «به تاريخِ...» نامه ي مُوَرَّخِ هشتم ماه جاري
⭕️زَهر: واژه اي فارسي به معناي «سم» اگر تو زخم زني بِه كه ديگري مرهم وگر تو زهر دهي بِه كه ديگري ترياك ⭕️زَهر: واژه اي عربي به معناي «شكوفه»، و در متون فارسي بيشتر به صيغه ي جمع يعني «ازهار» آمده است: اكنون غبار حزن مي بينم بر ازهارِ حُسن نشسته و گـَردِ فكرت مي بينم بر وَردِ ملاحت جمع شده. براي واژگان متداول در (٣٢) (ب) ⭕️بِالكُل (عربي): سراسر، يكسره، همگي (٢٧) ماده/ مادّه ⭕️ماده: بر وزن «ساده»، واژه اي فارسي و به معناي «جنس مؤنث» در مقابل «نَر» ⭕️مادّه: به تشديد «د»، بر وزن «قارّه»، واژه اي عربي و به معناي «جوهر تشكيل دهنده ي اجسام» و جمع آن «مواد»
بَدْوي/ بَدَوي ⭕️بَدوي: به فتح اول، سكون دوم، منسوب به بدء/ بَدْو، به معناي «آغازي، ابتدائي» و بيشتر در اصطلاح دادگستري به كار ميرود: «محكمه ي بَدْوي» ⭕️بَدَوي: به فتح اول و دوم، به معناي « بياباني، بيابان گرد، صحرانشين»است و بيشتر در وصف قبايل چادرنشين عربستان و شمال آفريقا به كار مي رود. جوانمردي ما را به خانه ي خود مهمان كرد. چون در خانه ي وي درآمديم، عربي بَدَوي درآمد و گفت: قرآن به من آموز.
(٣٠) ⭕️حَجَر: به فتح اول و دوم، به معناي «سنگ» ⭕️حِجْر: به كسر اول و سكون دوم، به معناي «دامن، آغوش و مجازاً پناه» ⭕️حَجْر: به فتح اول و سكون دوم، به معناي «منع كردن»، امروزه بيشتر در دادگستري كاربرد دارد به معناي منع كردن كسي از تصرف در اموال خود توسط ‎قاضي و دادگاه اتابك سعد بن زنگي... الحق پادشاهي بود از محضِ لطف خدا آفريده و در حِجْر خاصه ي رأفت و نعمت او پروريده شهوت حلال و حرام هر دو يكي است. اگر درِ حلال بر وي نبندي، طلبِ حرام كند و بدين سبب اهل حزم اندر مباحات، شهوات نيز بر خويشتن، حَجْر كرده اند تا از دست شهوت خلاص يابند.
براي واژگان متداول در (٣٦) (ب) ⭕️بِحار(عربي): درياها ⭕️بَحر (عربي): دريا، دالاي، ژو، آبگي ⭕️ بُحور (عربي): درياها «رُب» بعضی می پندارند که این کلمه تلفظ عامیانه ی «ربع» در تداول فارسی زبانان است و از این رو مثلاً آن را به صورت «ربع انار» می نویسند، ولی چنین نیست. «رُب»، به ضم اول، واژه ای عربی است و به معنای «شیره و عصاره ی غلیظ شده میوه هاست» و املای آن به همین صورت صحیح است. (٣١) ⭕️سُموم: به ضم اول، جمع سم و به معنای «زهرها» است ⭕️سَموم: به فتح اول، اسم مفرد و جمع آن «سماِئم»، یعنی «باد سوزان و زهرآلود و مهلکی که در مناطق گرم خاصه در عربستان می وزد و گیاهان را می خشکاند و غالباً باعث مرگ جانداران می شود.» از این سَموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که رنگ گلی ماند و بوی نسترنی (٤) ⭕️«هيچ» همواره جدا از واژه ي پس از خود نوشته مي شود: هيچ يك، هيچ كدام، هيچ كس
(٣٢) ⭕️سَفَر: به فتح اول و دوم، یعنی «حرکت از محلی و رفتن به محل نسبتاً دور» ⭕️سِفر: به کسر اول و سکون دوم، به معنای «کتاب» و خاصه در مورد هر یک از کتاب های عهد عتیق تورات به کار می رود. سِفرِ پیدایش، سِفر خروج، سِفرِ تثنیه جمع هر دو واژه، «اَسفار» است. ⭕️ريشه گرفتن: از جعلیات اخیر است که خاصه در رادیو و تلویزیون آن را به معنای «سرچشمه گرفتن» به کار می برند. این تحول از کجا ریشه می گیرد؟ هم این ترکیب و هم این معنی غلط است و از استعمال آن باید پرهیز کرد. ⭕️رَعایا : به فتح اول ✅ ⭕️رُعایا : به ضم اول ❌ براي واژگان متداول در (٣٨) (ب) ⭕️بحث (عربي): كافتن، كاويدن، كاوش، كاو، جستن، جستار، پژوهش، پژوهيدن، يوزيدن، يوش، پاليدن، آليز
⭕️رعیّت: به معنای «عامه ی مردم» و نیز «تبعه ی سلطان یا مملکت» اسم جمع است و در متون قدیم فارسی نیز به صورت اسم جمع بکار رفته است. (هر گاه فاعل جمله واقع شود، فعل جمله را می توان هم مفرد و هم جمع نوشت) نه سلطان بر کسی ظلم و جور کند و نه رعیت چیزی پنهان و پوشیده دارد ناصرخسرو رعیت درویش گشتند و معروفان همه آواره شدند و در خزانه چیزی گرد نمی آمد جمع این کلمه «رَعایا» به فتح اول است رعایا اگر خواهند که به درگاه آیند و حال خویش بازنمایند مر ایشان را از آن باز ندارند (٣٣) ⭕️رُهبان: به ضم اول، واژه ای عربی است، جمع «راهب»، به معنای «زاهد گوشه نشین و تارک دنیا» فکر کردم و دانستم که رُهبانانِ بسیار در این شهر باشند و عادت ایشان آن است که در صومعه که دارند همه جمع شوند ⭕️رَهبان: به فتح اول، واژه ای فارسی است مخفف راهبان به معنای «نگهدار و محافظ راه» گمرهان را ز بیابان همه در راه آرد مصطفی بر ره حق تا به ابد رَهبان باد
(٣٤) ⭕️رُمّان: به ضم اول و تشدید دوم در عربی به معنای «انار» است و در فارسی نیز به همین معنی به کار می رود. بر او محاسنِ اخلاق چون رطب بر بار در او فنون فضایل چو دانه در رمّان ⭕️رُمان: به ضم اول و تخفیف دوم واژه ای فرانسوی است (roman) که در قرن اخیر وارد فارسی شده و به معنای نوعی داستان است که آن را «داستان بلند» نیز می نامند. این کلمه را گاهی به تشدید حرف «م» تلفظ می کنند و البته غلط است. (٣٦) ⭕️«آج» واژه اي فارسی است به معنای برجستگیهای منظم برسطح یک شی مانند سطح سوهان. ⭕️«عاج » واژه اي عربی است به معنای ماده ظریف و سختی به رنگ سفید شیری که بدنه اصلی دندانهای فیل وبعضی دیگر از جانوران را تشکیل می دهد. آج امروزه بیشتر درمورد لاستیک اتومبیل به کار می رود. بسیاری دراستعمال این واژه اشتباه می کنند و می پندارند که در این مورد باید عاج بگویند وحال آنکه عاج ربطی به لاستیک ندارد و در ساخت آن مطلقاً مصرف نمی شود.   ⭕️«زوجات» بر وزن «نوزاد» (و نه بر وزن خدمات که به غلط رایج شده است)، جمع «زوجه» است به معنای «زنی که همسر مردی باشد» ⭕️«ازواج»، به فتح اول و سکون دوم، جمع «زوج» است به معنای «زن یا شوهر و معادل همسر در فارسی». بنابراین، ازواج بر حسب مورد یا به معنای «زوجات/ زنان» است یا به معنای «شوهران» 📚اموزش تخصصی متوسطه دوم📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e ⭕️ 👨🏻‍🏫📚 👨🏻‍🏫 تمرین و تکرار زبان انگلیسی، با آموزش روزانه ترجمه یک کلمه 🍃🌳🍃به کمک گرافیکهای دوزبانه انگیزشی http://eitaa.com/joinchat/3747086446C96652b4c42
⭕️وهله: به معنای «بار، نوبت» حرف دوم این واژه «هـ» است و نه «ح» ⭕️وهله ✅ ⭕️وحله ❌ (٣٥) ⭕️غُرّه: به ضم اول و تشدید دوم، روز اول قمری است در مقابل سَلخ که روز آخر قمری است. مِی نوش که بعد از من و تو، ماه بسی از سلخ به غُرّه آید از غُرّه به سلخ ⭕️غِرّه: به کسر اول و تشدید دوم (در تداول به فتح اول تلفظ می شود) در استعمال فارسی زبانان به معنای «فریفته، فریب خورده، مغرورشده» ای کبک خوشخرام کجا می روی بِایست غِرّه مشو که گربه ی عابد نماز کرد. براي واژگان متداول در (٤٢) (ب) ⭕️بركه (عربي): آبگير، تالاب، اِستَل، استخر، آبدان، آب چال (٣٧) هر دو واژه عربی هستند ⭕️اسم : نام ⭕️اثم : گناه
(٨) ⭕️«را» در همه جا جدا از كلمه ي پيش از خود نوشته مي شود مگر در: «چرا؟» به معناي «براي چه» و در معناي «آري» در پاسخ به پرسش منفي. (٣٦) ⭕️سوق: بر وزن ذوق به معناي «راندن» و بيشتر به صورت تركيبي فعلي «سوق دادن»به كار مي رود. ⭕️سوق: بر وزن دوغ، به معناي «بازار» است. براي واژگان متداول در (٤٣) (ب) ⭕️بُرج (عربي): بارو، دژ، كوشك ⭕️املاي اين واژه به همين صورت درست است. بهتر است از نوشتن آن به صورت «خوشنود» احتراز شود. ⭕️خشنود ✅ ⭕️خوشنود ❌
پارسي شِكـَر است: (٨) ⭕️«را» در همه جا جدا از كلمه ي پيش از خود نوشته مي شود مگر در: «چرا؟» به معناي «براي چه» و در معناي «آري» در پاسخ به پرسش منفي. (٣٦) ⭕️سوق: بر وزن ذوق به معناي «راندن» و بيشتر به صورت تركيبي فعلي «سوق دادن»به كار مي رود. ⭕️سوق: بر وزن دوغ، به معناي «بازار» است. براي واژگان متداول در (٤٣) (ب) ⭕️بُرج (عربي): بارو، دژ، كوشك ⭕️املاي اين واژه به همين صورت درست است. بهتر است از نوشتن آن به صورت «خوشنود» احتراز شود. ⭕️خشنود ✅ ⭕️خوشنود ❌ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(٣٧) ⭕️نِي: به كسر اول، گياهي از تيره ي گندميان كه از ساقه هاي خشك آن سبد و حصير مي بافند و نيز به معناي نوعي ساز است كه از همين گياه ساخته مي شود و آن را «نِي لَبَك» مي گويند: گوشم همه بر قول نِي و نغمه ي چنگ است چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است ⭕️ني: بر وزن «في» قيد نفي است به معناي «نه» كه فقط در شعر به كار مي رود: ني من تنها كشم تطاول زلفت كيست كه او داغ آن سياه ندارد غالباً «ني» دوم را مانند «ني» اول ، به كسر اول، تلفظ مي كنند كه غلط است.
⭕️وعد(ه) و وعید در فارسی رایج به معنای «تطمیع، فریفتن با امیدهای خوش» به کار می برند و حال آن که «وعید» متضاد «وعد» و به معنای «تهدید» است. نامه ای فرستاد چون آب و آتش، مضمون آن همه وعید و مقرونِ آن همه تهدید، صلح را مجال ناگذاشته، آشتی را سبیل رها نکرده. بنابراین اصطلاح «وعد(ه) و وعید» در کاربرد صحیح آن به معنای «بشارت و تهدید» است. نیکان را در آخرت به بهشت وعده دهد و بَدان را در آخرت از دوزخ وعید کند. ⭕️نَشْو: به معناي «رشد، نِمُو»، در عربي «نشأ» است. از اين رو بعضي از فضلا استعمال نَشْو را غلط مي دانند، ولي اين واژه در متون معتبر فارسي از قديم تا امروز به همين صورت و معمولاً همراه با «نَما» به كار رفته است و اشكالي ندارد: خشك شد بيخ طرب، راه خرابات كجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمايي بكنيم (٣٩) ⭕️شيب: و نيز «نشيب» بر وزن نيك واژه اي فارسي به معناي «فرود» (در مقابل فراز) است فراز و شيب بيابان عشق دام بلاست كجاست شيردلي كز بلا نپرهيزد ⭕️شِيب: بر وزن غيب، واژه اي عربي و به معناي «پيري» (در مقابل شباب) به طهارت گذران منزل پيري و مكن خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده
(١) ⭕️آبگوشت به بالا: سطح بالا، داری سطح بالا حرف می زنی، ⭕️آجان: از لفظ فرانسوی agent ، مأمور موتورسوار ⭕️آخر کاری بودن: در آن کار سرآمد بودن، در کاری استاد بودن، یارو آخر بازیکنه. ⭕️نگه دار: دوم شخص مفرد امرِ فعلِ نگه داشتن است و بايد در دو كلمه نوشته شود: از چشم شوخش اي دلْ ايمان خود نگه دار كان جادوي كمانكش بر عزم غارت آمد ⭕️نگهدار: صفت است به معناي «محافظ، حامي» و سر هم نوشته مي شود: تن و جانْتْ يزدانْ نگهدار باد دلت شادمانْ بختْ بيدار باد # فردوسي (٤٠) ⭕️شِكوِه: به كسر اول و سوم و «ها»ي غيرملفوظ، به معناي «گله، شكايت» است. اين واژه در عربي به كار نرفته و ساخته ي فارسي زبانان است. در عربي به جاي آن «شكايت» و «شَكويٰ» مي گويند كه در فارسي نيز متداول است. ⭕️شُكوه: به ضم اول و «ها»ي ملفوظ، بر وزن گروه، به معناي بزرگي، جلال، زيبايي (٢) ⭕️آخر چیزی بودن: در آن نوع بهترین بودن. این یکی آخر ماشینه. ⭕️آدم چوله: کسی که به بی اعتبار کردن دیگران عادت دارد. مواظب باش خرابت نکنه. یارو از آن آدم چوله های نامرده. ⭕️آنتن: جاسوس، خبرچین. پسره آنتنه، مواظب باش. با آنتن کسی حرف نمی زنه.
(٤١) عِدّه/ عُدّه ⭕️عِدّه: به كسر اول، يعني «شماره ي افراد» و «مدت زماني كه زن پس از فوت شوهر، حقّ ازدواج مجدد ندارد» ⭕️عُدّه: به ضم اول، يعني «ملزومات و ساز و برگ» و بطور خاص يعني «ساز و برگ و مهمات جنگي». در متون قديم بيشتر به صورت «عُدّت» به كار رفته است. 🔸پادشاهان را به رأي ناصحان آن اَغراض حاصل آيد كه به عُدّتِ بسيار و لشكر انبوه ممكن نباشد. ⭕️سِتَبر: واژه اي فارسي و به معناي «درشت» و «كلفت». در متون قديم گاهي به شكل «سِطَبر» آمده است ولي امروزه بهتر است با حرف «ت» نوشته شود. (٥) ⭕️ابوالحسن: ١)مردی شبیه روستاییان یا اهالی شهرستان با آداب و رسوم و شیوه ی سخن گفتن آنان ٢) هالو، کودن
(٤٢) ⭕️بَابِل: به كسر سوم، نام پايتخت آشوريان قديم در بين النهرين و اكنون ويرانه هايي از آن در عراق باقي است. ⭕️بابُل: به ضم سوم، از شهرهاي مازندران كنوني در شمال ايران
پارسي شِكـَر است: (٤٣) ⭕️صَديق: به فتح اول، به معناي «دوست، خاصه دوست يكرنگ» و جمع آن «اَصدقاء» ⭕️صِدّيق: به كسر اول و تشديد دوم، صفت كسي است كه انديشه و گفتارش يكي باشد و در همه احوال، راستگو و درست كردار باشد. (١١) ⭕️ اِن بار: علامت عدد طبیعی در ریاضی (n)، به دفعات بیشمار، 🔸اِن بار بهت گفتم سر به سرم نذار ⭕️اِن تا: به مقدار زیاد 🔸اِن تا دوسم داره.
(٤٤) ⭕️مُعظَم: بر وزن «محکم» به معنای « بزرگ» است و معمولاً در وصف اشیا به کار می رود. 🔸ساختمان معظم، کتابخانه معظم ⭕️مُعَظَّم: بر وزن «مُنَظَّم» به معنای «مورد تعظیم، بزرگ داشته» و در وصف اشخاص به کار می رود. 🔸سلطان معظم ، خاندان معظم استثناء: در مورد مکه و ابنیه و اشیای مقدس نیز همین صفت اخیر را به کار می برند. 🔸مکه ي معظم
پارسي شِكـَر است: ⭕️استعفا: درخواست كناره گرفتن از كار ⭕️استيفا: باز پس گرفتن به تمامي، درخواست بازپس گرفتن (مال با حق) 🔸كارگران براي استيفاي حقوق خود اعتصاب كردند. : گـُل / گـِل : کـُشتی / کِشتی : مَشک / مُشک : می بـَرَد / می بُرد : کِشت / کـُشت : سَحـَر / سِحر : تـَنگ / تـُنگ : کِـرم / کـَرَم / کِـرِم / کُـرُم : شِکـَر / شـُکر : سَم / سُم : چَـشم / چـِشم : نِشـَسته / نـَشـُسته : مِلک / مُلک / مَلِک / مَلَک : می کَنـَد / می کُنـَد براي واژگان متداول در (٥٤) (الف) ⭕️اجمال (عربي): فشرده كردن، كوتاه كردن، بريده كردن، نارسايي ⭕️اجمالاً (عربي): به كوتاهي (١٩) ⭕️بچه مثبت: بی دست و پا، مؤدب ⭕️بی ریخت: نامساعد
(٢٠) ⭕️بتول: زنی شبیه روستاييان یا اهالی شهرستان با آداب و رسوم و شیوه ی سخن گفتن آنها ‌‏ براي واژگان متداول در (٥٥) (الف) ⭕️اجحاف (عربي): دست درازي، بردن چيزي، زورگويي، ستمگري، گزند زدن (٤٥) ⭕️وَرد : گل سرخ ⭕️وِرد: دعا (٢١) ⭕️بی کلاچ: کسی که زود عصبانی میشود. ⭕️بیل بیل: معنی رمزی هر چیزی
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٦) (الف) ⭕️اتلاف (عربي): نيست كردن، نابود كردن، تباه كردن، كاستن، كاهش واژگان (٤٩) ⭕️خاست: بلند شد ⭕️خواست: طلب كرد ‏ در زبان فارسي واژگاني وجود دارند كه داراي دو يا چند صورتِ املايي هستند. مراد از واژگان چند املايي، واژه هايي است كه در نوشتن آن ها، حروف (🔸ا/ع، 🔸ت/ط، 🔸س/ص، 🔸ح/ه، 🔸ز/ذ/ض/ظ، 🔸غ/ق) به كار رفته ﺑﺎﺷﺪ. (الف)(١) ‏ نوشتار اول ارجحيت دارد: 🔶 آذوقه/ آزوقه 🔶 آروغ/ آروق (٤٦) ⭕️جِنان (به كسر اول): دل،قلب، باطن ⭕️جَنان (به فتح اول): بهشت جمع جنة برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٧) (ق) (غ) (٥٠) ⭕️غالب (عربي): چيره، برتر، پيش دست، توانا، زبردست ⭕️قالب (عربي): پيكر، تنديس، كالبد (٤٧) ⭕️ذُكا (به ضم اول): آفتاب، خورشيد، گرمي خوشخوارتر ز نعمت و شيرين تر از اميد سازنده تر ز دولت و روشن تر از ذُكا ⭕️ذَكا (به فتح اول): تيزهوشي، ژرف نگري نرود هيچ خطا بـر دل و انديشه ي تـو كز خطا دور تـو را ذهن و ذَكاي تـو كند ي گاه در ترجمه ها به اين تركيب برميخوريم كه البته نوع خاصي قهوه نيست، بلكه ترجمه ي لفظ به لفظ و نادرست از اصطلاح café noir فرانسوي و black coffee انگليسي است كه بايد قهوه ي ساده يا قهوه ي بي شير در مقابل شيرقهوه ترجمه شود. ⭕️قهوه ي سياه ❌ ⭕️قهوه ي ساده ، قهوه ي بدون شير ✅
(٢٢) ⭕️تاول:شخص مزاحم و سمج، موي دماغ 🔸 طرف از اون تاولاس، بچسبه بهت ولت نمي كنه. (٥٠) ⭕️هرس: بريدن شاخ و برگ درخت ⭕️حرس: نگهبان (۴۸) ⭕️شَعر (به فتح اول): گیسو، مو ⭕️شِعر (به کسر اول): سروده (٢٣) ⭕️ امامِ عمل: معتادِ كهنه كار 🔸اونقدر كشيده ديگه امام ِ عمله! ‌‏ (١) ⭕️آب حمام تعارف كردن: چيز بي ارزش به كسي دادن 🔸آدم خسيسي است، آب حمام تعارف مي كُند. 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: (٢) ⭕️آب از سر كسي گذراندن: كسي را به نهايت بيچارگي و بدبختي رساندن ⭕️آب از سر كسي گذشتن: به نهايت بيچارگي و بدبختي و نااميدي رسيدن (٢٥) ⭕️بوجور: از بوجور تركي، در بافتي به كار مي رود كه بخواهـــد مصداق را به مخاطب نشان دهند، اينجوري، به اين شكل 🔶خيلي چاق بود، هيكل بوجور ( و با دست اندازه ي بزرگي را نشان دهند) ⭕️بوجورتا: خيلي، زياد، بسيار 🔶طرف رو بوجورتا دوست دارم! ‌‏ (٤٩) ⭕️حُكم( به ضم اول و سكون دوم): فرمان، رأي محكمه يا داور ⭕️حَكَم( به فتح اول و دوم): داور ⭕️حِكَم( به كسر اول و فتح دوم): جمع حكمت، پندها و اندرزها، سخنان حميمانه