eitaa logo
متوسطه دوم سما ( دهم _ یازدهم _ دوازدهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
14.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
14.9هزار فایل
"دبیرستانی عزیز با مدرسه‌ مجازی‌ سما همیشه‌ "20" شو🧠🌱" هرچیزی‌ که‌ از‌ دوم‌ متوسطه‌‌ نیاز داری👇🏻 ✅کلیپ‌ آموزشی ✅جزوه ✅تست ✅رفع‌ اشکال‌ و.. 🌐 تبلیغات‌ نور: https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
در اَئیریه Airya در فارسی باستان به معنی شریف و نجیب است. واژه ي Ir-land معناي «سرزمین شریف» دارد.
در (٨) (پ) / باطيه، باديه : ظرف بزرگ در و و Pot، و در Putt و Pott در معني ظرف و قابلمه است. د براي واژگان متداول در پارسي زبان پارسي همواره دستخوش نشيب و فرازهاي بيشمار بوده و در هر تندباد تاريخي برخي گنجينه هاي گرانبهاي فرهنگ و زبان از ميان رفته و زبان اقوام پيروز در زبان ما وارد شده. در اين ميان زبان عربي بواسطه ي دين اسلام و كلام خدا، به شكل غيرقابل انكاري ريشه در زبان و فرهنگ ما دوانده است. با اين وجود جهت از نو زنده كردن واژه هاي زيبا، ساده و گاه به فراموشي سپرده شده ي فارسي، بخش «برابرهاي فارسي سره براي واژگان عربي متداول» حضورتان تقديم مي شود. منبع: واژه هاي فارسي سره براي واژه هاي عربي در فارسي معاصر ⭕️ (عربي) : درآينده، دير و زود، ديرآينده ⭕️ (عربي) : خشت این واژه در قدیم به معنای سیلی و ضربه به پا و کف دست بوده است وامروزه به معنای سلاح آتشی کمری نیز به کار می رود واملای صحیح آن تپانچه است و نه طپانچه. ⭕️تپانچه ✅ ⭕️طپانچه ❌
براي واژگان متداول در پارسي (٢) (آ) ⭕️ (عربي، به فتح دوم) : دیگر، دیگری، دگر ⭕️ (عربي، به كسر دوم) : پایان، پسین، واپسین، انجام، فرجام سرانجام هر وقت زنگ زدم فلسطين، ديدم اشغال است. در (٩) (ج) در Young و Yavan و Jeune از اين ريشه است. براي واژگان متداول در پارسي (٣) (آ) ⭕️ (عربي) : واپسین، پایان روزگار ⭕️ (عربي) : آن سرا، سرای دیگر، آن جهان، بازپسین   / ⭕️حایل : اسم است به معنای آنچه میان دو چیز واقع شود و مانع اتصال آنها باشد. ⭕️هایل صفت است به معنای ترسناک و هولناک
/ ⭕️محظور: ممنوع، حرام (در مقابل مُباح و حلال) ⭕️محذور: آنچه از آن می ترسند، مانع، گرفتاری امروزه غالبا «محظور» را به غلط به جای «محذور» به کار می برند. ⭕️❌ ⭕️✅ ⭕️«در محذور واقع شدم و پيشنهاد او را پذيرفتم.» ✅ ⭕️«با اين تقاضا او را در محذور قرار داد.» ✅ در (١٠) (خ) خداوند، خديو، خوتا، گتا در معنيِ «آغازِ زنده به خود» در Gott و در God از همين ريشه است. براي واژگان متداول در پارسي (٤) (آ) ⭕️ (عربي): سرانجام، پایانِ كار ⭕️ (عربي) : كـَس 📚اموزش تخصصی متوسطه دوم📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e ⭕️
(٦) غَنا / غِنا ⭕️غَنا (به فتح اول): توانگري ⭕️غِنا (به كسر اول): آواز خوش إملاي هر دو واژه در عربي به صورت «غناء» است ولي در فارسي همزه ي پاياني در نوشتار و گفتار حذف مي شود. (١٦) / ⭕️قـَدر: ارزش ⭕️غـَدر: حيله، فريب، بي وفايي، خيانت قَدرِ مجموعه ي گل، مرغ يحر داند و بس كه نه هر كو ورقي خواند، معاني دانست در (١١) (خ) در پهلوي Karcanc و در و Cancer از همين كلمه است. مرض به خاطر چنگ انداختن از نام همين حيوان گرفته شده. ⭕️دِلالت (به كسر اول) ✅ ⭕️دَلالت (به فتح اول) ❌
پارسي شِكـَر است: (٧) ⭕️قـَدَم (به فتح اول و دوم): گام ⭕️قِـدَم (به كسر اول فتح دوم): قديم بودن، از عهد ازل بودن، در مقابل حدوث (از اصطلاحات فلسفه) در رهِ منزل ليلي كه خطرهاست در آن شرط اول قـَدَم آن است كه مجنون باشي در (١٢) (د) درفارسي به معناي «عقاب» و در و در مفهوم «» (نماد هواپيمايي ملي ايران ) به معناي «خيلي دور» نيز مي باشد. اين واژه در Tele در همين معني است. در يعني «ديدن از دور» و در يعني «صدا از دور» (١٧) / بعضی به گمان اینکه کلمه «طوفان» اصلاً فارسی است آن را به صورت «توفان» می نویسند و حتی بعضی از فضلا توصیه کرده اند که صورت اخیر به کار رود. اما اصل این دو کلمه و معنای آنها یکی نیست. ⭕️طوفان: واژه اي عربی، به معنای باد و باران شدید ⭕️توفان: واژه اي فارسي، به معنای غُرّان و دَمان توفان ربطی به باد و باران بسیار شدید ندارد. این واژه صفت فاعلی از مصدر «توفیدن» به معنای «فریاد بلند کشیدن» و «غرّيدن و خروشيدن» است. ز آوازِ گُردان «بتوفيد» كوه زمين شد ز نعل ستوران ستوه : غُرّان، خروشان
از شهرهای مشرق ترکیه است. نام این شعر در اصل «ارزنةالروم»  وسپس «ارزن اروم» بوده و به اختصار مبدل به ارزروم شده است. نوشتن آن به صورت ارض روم غلط است. ⭕️ارز روم ✅ ⭕️ارزروم ✅ ⭕️ارض روم ❌ در (١٤) (د) در فارسي و نزد همه ي اقوام هندواروپايي به جز ايران به معني و Deva در ميان هنديان هنوز اين معني را حفظ كرده است. بزرگ Zeus، پروردگار Deus، و در Diev از اين ريشه هستند. ديو در به معناي پروردگار و همچنين فروغ و روشـنايي است. واژه ي Day به معناي در از اين واژه اقتباس شده است. براي واژگان متداول در (٨) (آ) ⭕️ (عربي) : دردها، رنج ها جمع
در (١٦) (ز-ژ) / در ، و در Jani به معناي «زوجه» است. در ريشه ي و به صورت Jani آمده است. امروزه در مفهوم Gene و Genetic در معني اتم واحد است كه هر فرد از هر يك از والدينش دريافت مي دارد. (١٩) / ⭕️تَعويض: مصدر/ اسم مصدر است به معناي «عوض كردن» ⭕️ تعويذ: اسم است به معناي «دعايي كه مينويسند و به بازو و گردن مي بودند» «من تعويذي دارم آهنين، از حرزهاي سليمان پيغامبر به خطّ سرياني به قلم جنيّان بر بياض پرهيجان نبشته»
⭕️كِـرامت (به كسر اول) ✅ ⭕️كـَرامت (به فتح اول) ❌ (١١) تَركه/ تَرِكه ⭕️تَركه: (به فتح اول، سكون دوم) واژه اي فارسي و به معناي «شاخه ي باريك و درازِ بريده از درخت» ⭕️تَرِكه: (با فتح اول، كسر دوم، در تداول به فتح اول و دوم) واژه اي عربي و به معناي «اموال بازمانده از مُرده» و توسعاً به معناي «ميراث» از «تَرِكه» ي وي حج كنند به نيابت وي اگرچه وصيت نكرده باشد. در (١٧) (س) در Star، در Astral (ستاره اي) در از همين ريشه است. در Stella، در Styarna. در زبان فرشته ي آتش «» از همين ريشه است.
براي واژگان متداول در (١٣) (آ) ⭕️ (عربي): در دم، به يك دم، همان دم در (١٨) (س) به معناي قوي در Strong و در Stärk از اين ريشه است. براي واژگان متداول در (١٤) (آ) ⭕️ (عربي) : نشان، نشانه، نشاني مفردِ در (١٩) (ش) در Sakaron، در سُكـَّر، در Sucre، در Sugar، در Zucker، مأخوذ از Sarkara در است.
در (٢٠) (ك) كوشك به معناي «بناي بلند»: كيوسك Kiosk از اين واژه گرفته شده است براي واژگان متداول در (٢٢) (ب) ⭕️بارز (عربي): آشكار، هويدا، پيدا، پديدار، برجسته ⭕️شـُمال (با ضم اول) ✅ ⭕️شِـمال (با كسر اول) ❌ اين واژه عربي است و با «ك» نوشته مي شود و نه با «گ». ⭕️مُشْكِل ✅ ⭕️مُشگِل ❌ ا ⭕️مَزه (بي تشديد)✅ ⭕️مزّه ( با تشديد)❌
براي واژگان متداول در (٢٣) (ب) ⭕️بارقه (عربي): روشني، درخشندگي ⭕️لَشكـَر ✅ ⭕️لَشگـَر ❌ در (٢١) (ق) قند: معرب «كند» از اصل هندي است كه در سنسكريت Khanda و در معني ِ «تكه» است. در ، Candi، در انگليسي Candy , و در Candito، همان چيزي است كه در فارسي به آن «نبات» مي گوييم، چون قند در فارسي عبارت است از شاد در قالب ريخته شده و سخت است. ⭕️مرهم ✅ ⭕️مرحم ❌ سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل ز تنهايي به جان آمد، خدا را همدمي
براي واژگان متداول در (٢٤) (ب) ا ⭕️باصره (عربي): بينايي، بينش، ديده، چشم در (٢٢) (ق) قير: قير در فارسي، قار در عربي، Keros در يوناني به معني شمع، موم و قير است كه. در درمان بيماري «گري» به كار مي روند. خودِ لفظ «گر»شكلي از همين واژه است. قير در نيز مصرف داشته و مي تواند رمز جاودانگي باشد. «گريس» Grease نيز از همين كلمه است
براي واژگان متداول در (٢٤) (ب) ⭕️باصره (عربي): بينايي، بينش، ديده، چشم در (٢٢) (ق) قير: قير در فارسي، قار در عربي، Keros در يوناني به معني شمع، موم و قير است كه. در درمان بيماري «گري» به كار مي روند. خودِ لفظ «گر»شكلي از همين واژه است. قير در نيز مصرف داشته و مي تواند رمز جاودانگي باشد. «گريس» Grease نيز از همين كلمه است
براي واژگان متداول در (٢٦) (ب) ⭕️باطل (عربي): ناچيز، بيهوده، ژاژ، پوچ، نادرست، ناراست، تباه، اژهان ⭕️شِـباهت (با كسر اول) ✅ ⭕️شَـباهت (با فتح اول) ❌ ⭕️ترجيح✅ ⭕️ترجيه❌ در (٢٤) (گ) گروه: در پهلوي groh، در ، Groupe، در انگليسي Group
براي واژگان متداول در (٢٧) (ب) ⭕️باطن (عربي): پنهان، درون، اندرون، شكم، پشت ⭕️شِـرافت(با كسر اول) ✅ ⭕️شَـرافت (با فتح اول) ❌ در (٢٥) (م) مغازه: در Magasin، احتمالاً اين كلمه ريشه ي سامي دارد. (٢٨) ⭕️خوار: کم ارزش و کوچک ⭕️خار: تیغ گل یا خاشاک
پارسي شِكـَر است: برخي واژه ها صورت نوشتاري يكسان و تلفظ و معناي متفاوت دارند. رعايت نشانه هاي تلفظ هنگام نوشتن و نيز توجه به بافت و موضوع متن، به تمايز بين اين واژه ها كمك مي كند. در (٢٦) (م) ماز: در فارسي به معناي «چين و شكن»، در به صورت Maze درآمده كه به معناي گذرگاه پيچيده و گيج كننده است. (٢٩) ⭕️محجور: ممنوع از تصرف در اموال خود (به سبب بيخردي و بي كفايتي) ⭕️مهجور: جدا شده، دور افتاده برخي واژه ها تلفظ يكسان، معناي متفاوت و در بيشتر موارد صورت نوشتاري متفاوت نيز دارند. توجه به بافت و موضوع متن، كمك مي كند تا بين اين واژگان تمييز قائل شد. ⭕️كِـشتي(با كسر اول) ✅ ⭕️كَـشتي (با فتح اول) ❌
براي واژگان متداول در (٣١) (ب) ⭕️بالغ (عربي): رسا، رسيده، رسنده، بالنده، باليده، برومند در (٢٨) (م) نو: تازه، در Neuf، در New، در Neu و در Novuii