الأقدام التاليةفيالحكمة المتعالية، الجزء الاول.docx
224.9K
با سلام خدمت سرورانی که مباحث رساله «الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة» را دنبال میکنند به عرض میرسانم که چون این رساله در حال تدریس است و در حال تدریس ویرایشهایی برای عبارات کتاب شکل میگیرد لذا نسخه بروز رسانی شده آن را اینک به اشتراک میگذارم و این کار هر چند وقت یکبار ادامه مییابد اینک نسخه امروز 1402/2/17 را در بالا ملاحظه میکنید.
🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: استدلال علامه طباطبائی بر بیاسم و رسم بودن#ذات_حق
🔶از اختلافات مهمی که بین #فلاسفه و #عرفا وجود دارد مسئله ثبوت یا عدم ثبوت اسم و وصف برای خداوند است.
🔸عموم فلاسفه به ثبوت صفاتی #متفاوت_المعنی در مرتبه ذات حق اعتقاد دارند (قطب الدين الشيرازى، شرح حكمة الإشراق، ص 19)؛
آنها میگویند مقام «ذات حق»، خالی از صفات کمالی، مثل علم و قدرت و حیات ... نیست؛ نهایتا این گونه صفات به #عین وجود خداوند موجودند، (نه به وجودی زائد بر ذات؛ چنانکه اشاعره میگویند).
🔷اما عرفای بزرگی مثل #ابنعربی و #صدرالدین_قونوی و پیروان آنها میگویند که «ذات حق» مقامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد؛
🟢 کلام قونوی و استدلال وی
🔻ایشان در همان ابتدای کتاب نصوصش در نص اول میگوید: «اعلم أن الحق من حيث إطلاقه الذاتي لا يصحّ أن يحكم عليه بحكم، أو يعرف بوصف، أو يضاف إليه نسبةمّا من وحدة أو وجوب وجود أو مبدئيّة أو اقتضاء أيجاد أو صدور أثر أو تعلّق علم منه بنفسه أو غيره»
🔺یعنی #ذات_اطلاقی حق درست نیست که محکوم به حکمی باشد؛ یا به وصفی شناخته شود؛ یا نسبتی مثل «وحدت»، «وجوب وجود»، «مبدئیت»، «ایجاد»، «علم به خود و به غیر» به او نسبت داده شود.
🔶استدلالی را که #قونوی بر این دعوا میآورد این است که همه این امور، #متعین و #محدودند و ذات اطلاقی حق که مقید به قیدی، و محدود به حدی نیست امکان ندارد مصداق حقیقی این امور متعین و محدود باشد (نصوص ص 6)؛
🔸علاوه کمال ذاتی حق به نفس ذات خود او است؛ نه به ملاک ثبوت صفات متفاوت المعنی در مرتبة ذات حق (قونوی، مفتاح الغیب ص 22)؛ پس ذات حق، هیچ اسم و رسمی ندارد..
🔵 استدلال علامه طباطبایی
در این بین مرحوم علامه طباطبائی در رسالة التوحید خود به دیدگاه عرفا مایل گشته و این دعوای عرفانی را با یک برهان قویم فلسفی تبیین و اثبات میکند؛
🔸بیان ایشان این است: «حيث إن كل مفهوم منعزل بالذات عن المفهوم الآخر بالضرورة فوقوع المفهوم على المصداق لا يختلف عن تحديد مّا للمصداق بالضرورة؛ و هذا ضروري للمتأمل و ينعكس إلى أن المصداق الغير المحدود في ذاته، وقوع المفهوم عليه متأخر عن مرتبة ذاته نوعا من التأخر و هو تأخر التعين عن الإطلاق.» (الرسايل التوحيدية؛ رسالة في التوحيد ص 7).
🔸توضیح برهان قویم علامه این است که بدیهی است که هر مفهومی بخودی خودش، غیر مفهوم دیگری است و با سایر مفاهیم بیگانه است؛ این بیگانگی بین مفاهیم، لازمهاش این است که هر #مفهومی، بهلحاظ مفهوم بودنش، #محدود به حدودی باشد؛ تا دیگر مفاهیم، خارج از حریم آن بوده و #بیگانگی_مفهومی بین مفاهیم شکل بگیرد؛
🔸پس «هر مفهومی، محدود است»؛ اما این محدودیت مفهوم، منجر میشود به این که #مصداق حقیقی هر مفهومی نیز به #حدودی که مفهوم برای او معین میکند، محدود باشد؛
♦️زیرا مصداق حقیقی هر مفهومی، چیزی جز #مطابَق و #منطبَقعلیه همان مفهوم در خارج ذهن نیست؛ پس هر معنایی که در مفهوم بکار رفته، مطابَقش در مصداق خارجی نیز موجود است؛ و هر معنایی که در آن مفهوم بکار نرفته، مطابَقش در مصداق حقیقی خارجی نیز موجود نیست؛
♦️بنابراین #محدودیت_مفهوم لازمهاش #محدویت_مصداق آن مفهوم است؛ پس نتیجه این بیان، درستی این گزاره است که: (هر چه مصداق مفهوم است، محدود است)؛ و طبق قانون منطقیِ عکسِ نقیض؛ هر گزاره موجبه کلیه صادق، عکس نقیضش نیز صادق است؛ پس طبق این قانون منطقی، درست است که (هر چه محدود نیست، مصداق مفهومی نیست)؛
✅بنابراین ذات حق، که حقیقتی است که هیچ محدودیتی ندارد مصداق حقیقی هیچ مفهومی #نیست؛ ازینرو ذات حق، مصداق هیچیک از مفاهیم أسماء و صفات نیز نیست؛ و لذا اگر اسم و وصفی در لسان شرع یا عرف، برای خداوند مطرح میشود این عناوین خارج و #متأخر از #ذات_حق هستند؛ و از #تجلیات او محسوب میشوند نه از اوصاف ذاتی او؛
❇️ازینرو است که در احادیث اهلبیت علیهم السلام نیز به این مسئله توجه شده است؛ و از جمله از امیرالمؤمنین نقل شده که فرمودند 🌺و كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه🌺 و از امام رضا روایت شده که گفتهاند: 🌸و كَمَالُ التَّوْحِيدِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه»🌸.
#یادداشتهای_عرفانی
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 یادداشتهای قرآنی
🖌 موضوع: مقام لسان اللهی امام صادق علیه السلام
🔶 سالم بن ابي حفصه داستاني را در مورد امام صادق نقل ميكند كه حاكي از مقام #لسان_الله بودن آن حضرت است.
🔸او روايت ميكند (امالي شيخ طوسي، ص 125): هنگامي كه امام باقر از دار دنيا رفتند من به همراهان خود گفتم منتظر من بمانيد تا من به نزد جعفر بن محمد (ع) وارد شده و بخاطر وفات محمد بن علي (ع) به او تسليت بگويم؛
🔸سپس بر جعفر بن محمد (ع) وارد شدم و ابتدا به او تسليت گفتم؛ سپس به آن حضرت گفتم «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»؛ كسى از بين ما رفت كه بدون هر #واسطهاى ميگفت : رسول خدا چنين و چنان گفت، و پرسشى نميشد كه واسطه وصول اين سخن از پيامبر به او كيست (يعني همه مطمئن بودند كه او اين سخن را بدون واسطه از پيامبر دريافت کرده و نقل ميكند) بخدا قسم هر گز كسي چون او ديده نشد.
🔷سالم ميگويد: در اينجا امام صادق براي مدتي ساكت ماندند؛ سپس گفتند #خدا ميگويد: هر كس از بندگان من پارهاي از خرما را صدقه دهد، من همانگونه كه كسي بچه اسبی را ميپرورد، آن صدقه را ميپرورم تا آن را به بزرگي كوه اُحد كنم.
🔹سپس سالم از نزد امام بيرون ميآيد و به همراهانش ميگويد : من از امام صادق عجيبتر نديدم؛ ما از اين كه ابي جعفر محمد بن علي بدون واسطه از پیامبر سخن نقل میکرد تعجب ميكرديم، اينك امام صادق بدون واسطه از #خداوند، سخن نقل میکند و میگوید: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِلَا وَاسِطَة».
🟣 در توضیح و تحلیل این داستان
باید گفت گرچه سالم بن حفصه از اين كه امام صادق (ع) سخن خدا را بدون هر واسطهاي اظهار ميكردند در تعجب بود؛ ولي با توجه به مباني ديني و عرفاني، ظهور اين گونه كارها از اولياء الهي كه به مقام #فناء_فى_الله رسيدهاند هيچ بعدي ندارد؛
🔸زيرا سالك الى الله در مسير سلوك معنوي ابتدا بواسطه #قرب_بالنوافل بجائي ميرسد كه با حفظ هويت و #أنانيتش، خداوند چشم و گوش و زبان و دست او ميشود چنانكه در روايت آمده است 🌸«إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا🌸» (كافي ج 2 ص 352).
🔸سپس سالک در ادامه سلوكش بجايي ميرسد كه همه هويت و أنانيت او در حقيقت #اطلاقى_حق فاني ميگردد؛ در اين مرتبه هر چه از او سر زند اسنادش به خدا اسناد حقيقي است؛
✳️ اين ادعا هم #سند_قرآني دارد و هم #شاهد_روايي؛
🔸از جمله در روايات ما چنين آمده است «🌺نحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِه🌺» (كافي ج1 ص 145)
🔹و در زيارت حضرت أمير المؤمنين (ع) آمده است «🌸السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ يَدَهُ الْبَاسِطَةَ وَ أُذُنَهُ الْوَاعِيَةَ🌸» (اقبال سيد بن طاووس ج 2 ص 609)؛
🔸و سند قرآني اين ادعا آيه «🍀إنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّه🍀» (10 فتح) است؛
بيانش اين است كه كلمه انّما در اينجا موجب حصر در مفعول #يبايعون است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت ميكنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت ميكنند؛ اما اين انحصار در صورتي تحقق مييابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، فاني باشد؛
🔹زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعتكنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت ميكنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛
🔸بنابراين بايد گفت #أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني بود و ازينرو اسناد هر فعلي به پيامبر اكرم واقعا #اسناد_حقيقي به خداوند است؛
🟣 همين مسئله براي حضرت #صادق آل محمد (ع) نيز واقع شد؛ او كاملا فاني في الله بود؛ لذا وقتي سخني ميگفت؛ ميتوان گفت آن سخن بدون هر واسطهاي سخن خدا بود لذا آنگاه كه امام ميفرمود قال الله ...، مقول قول خداوند، همان گفتهاي بود كه از دهان آن حضرت في المجلس صادر ميشد؛ و آن حضرت في الواقع #لسان_الله بود كه آن گفته را ميگفت چنانكه در آيه «🌺ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى🌺» مرمى رمى خداوند همان بود كه از كمان پيامبر پرتاب ميشد؛ و ازينرو است كه در روايات آمده است «نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ».
#عرفان_در_ادعيه
#عرفان_در_قرآن
#عرفان_و_شريعت
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
مطاف عالم امکان ز مُلک تا ملکوت
که از ملوک و مَلک، پاسبان و دربان داشت
بمستجار درش، کعبه مستجیر و حرم
اساس رکن یمانی ز رکن ایمان داشت
بمروه صفّه ایوان او صفا بخشید
حطیم و زمزم از او آبرو و عنوان داشت
مربّع حرمش رشک هشت باغ بهشت
که پایه برتر از این نُه رواق گردون داشت
نسیم کوی تو یحیی العظام و هی رمیم
شمیم بوی تو صد باغ روح و ریحان داشت
بمفتقر بنگر کز عزیز مصر کرم
باین بضاعت مزجاة چشم احسان داشت
باین هدیه اگر دورم از ادب چه عجب
همین معامله را مور با سلیمان داشت
مرحوم آیة الله العظمی شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی)
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: خوشهای از عرفان در وصیتنامه #امام_خمینی
🔶امام خمینی در پیشگفتار وصیتنامه سیاسی- الهی خود، وصیت خود را با یک ستایش کوتاه شروع کرده و چنین میفرماید «🌸الحمدُ للَّه و سُبحانَك🌸» یعنی ستایش مخصوص خدا است؛ در عین حال ای خدا تو از هر ستایشی منزه و مبرّایی!!
🔸در دید بدوی، به نظر میرسد که بین دو جمله «الحمدُ للَّه» و «سُبحانَك» #ناسازگاری وجود دارد؛ زیرا مفاد جمله اول این است که #ستایش، به خدا اختصاص دارد؛ ولی مفاد جمله دوم این است که خداوند از هر ستایشی منزّه و مبرّا است؛ لذا اشکال به نظر میرسد که اگر طبق جمله اول، ستایش مخصوص خدا است پس چرا در جمله دوم او از هر ستایشی تنزیه شده و مبرّا میگردد!؟
🔷پاسخ به این اشکال را در مبانی عرفانی امام خمینی باید جستجو کرد.
🔹عرفاء معتقدند #ذات_حق ، از هر اسم و وصفی رها است؛ و او، مقام «لا اسم و لا رسم له» است؛ زیرا هر اسم و وصفی بخاطر دلالت بر معنای خاصی، مثل علم، قدرت و حیات، حقیقتی #محدود و #متعیّن است؛
🔸روشن است که مصداق حقیقی هر معنای محدود و متعینی، به حدود آن معنای متعین، #محدود خواهد بود؛ حال آنکه «ذات حق» هیچگونه محدودیت و تعینی ندارد؛
🔸بنابراین «ذات حق» را نمیتوان #مصداق_حقیقی این معانی متعین و محدود قرار داد بلکه باید او را از چنین معانی محدود تنزیه کرد؛ حتی اگر چنین معنایی در دید عرفی و فلسفی از معانی کمالی باشد؛ زیرا این کمالات برای او کمال محسوب نمیشوند.
🟠برهان دیگر
(مقدمات):
🔸#الف) هر مفهوم خاصی، دارای یک #ما_به_الامتیاز مفهومی خاصی است که این مفهوم را از سایر مفاهیم، متمایز میسازد؛ مثلا مفهوم «انسان» واجد معنای اختصاصی نطق است که در سایر مفاهیم نیست؛
🔹#ب) مصداق حقیقی هر مفهوم، لزوما باید واجد #مطابَق_خارجی آن معنای اختصاصی باشد. حال آن که مصداق حقیقی مفهوم دیگر لازم نیست که واجد مطابَق خارجی آن معنای اختصاصی در مفهوم اول باشد. مثلا مصداق حقیقی مفهوم «انسان» لازم است واجد مطابَق خارجی معنای نطق باشد؛ اما مصداق حقیقی مفهوم «اسب» لازم نیست واجد مطابَق خارجی معنای نطق باشد
🔸#ج) بنابر دو مقدمه فوق: اگر #ذات حق مصداق حقیقی اسماء و صفات متعدد و متفاوت المعنی باشد لازم میآید مطابَق معنای اختصاصی هر مفهوم، 1) هم #ثبوتش در مصداق (که همان «ذات حق» است)، لازم و ضروری باشد 2) وهم ثبوتش لازم و ضروری نباشد؛
زیرا «ذات حق» بخاطر این که مصداق معنای اول است پس حتما باید واجد مطابَق معنای اختصاصی مفهوم اول باشد و بخاطر این که مصداق معنای دوم است پس حتما لازم نیست که واجد مطابَق معنای اختصاصی مفهوم اول باشد؛
🔹#د) این #تناقضی است آشکار؛
✔️ بنابراین باید #ذات_بسیط_حق را از این که مصداق حقیقی معانی گوناگون اسما باشد #تنزیه کرد.
🟢 لذا عرفاء «ذات حق» را منزّه از هر اسم و وصف متعینی میدانند؛ و ازینرو امام خمینی در این جمله مذکور «ذات حق» را با تعبیر «سُبحانَك» از هر اسم و وصفی تنزیه میکند.
🔹از سوی دیگر «ذات حق» بخودی خودش منشأ هر کمالی است؛ بلکه ذات او #عین_کمال است؛ زیرا هر کمالی بدون «وجود» معدوم است؛ و معدوم بهرهای از کمال ندارد؛ بنابراین هر کمالی در کمال بودن به حقیقت «وجود» کمال میگردد پس خود «وجود» که همان «ذات حق» است، و ملاک هر کمالی است،؛ به کمال بودن #سزاوارتر است؛
🔸لذا امام خمینی در این جمله مذکور «ذات حق» را با تعبیر «الحمدُ للَّه» ستایش میکند؛ بدون این که بین جمله اول و جمله دوم ناسازگاری باشد؛ پس او ستوده است چون همان حقیقت «وجود» است که ملاک هر کمالی است؛ و او از هر اسم و وصف متعینی رها است چون دو برهان مذکور دلالت دارند که ذات حقانی #مصداق_حقیقی معانی متعینه نیست.
#عرفان_امام_خمینی
#مقام_ذات
#تحمید_تنزیه
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
بروز شده نسخه الاقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة در تاریخ 👆🏽1402/3/17
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا