✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتیازدهم:
شأن نزول آیهی عبس و تولی
علوی:اهل سنت چیزهایی رابه رسول خدا(ص)نسبت می دهندکه شایسته نیست حتی به یک فرد عادی نسبت داد.
عباسی:مثلا چه نسبتی به ان حضرت می دهیم؟
علوی:مثل اینکه می گوییدایات:عبس وتولی ،أن جاءه الاعمی(سوره عبس،ایات 1و2)؛یعنی،"عبوس وترشرو گشت چون ان مرد نابیناحضورش امد",درباره ی رسول خدا نازل شده است(هنگامی که ان حضرت از امدن عبدالله بن ام مکتوم،که نابینابود،ناراحت شد).
عباسی:چه مانعی دارد که ان حضرت ناراحت شده باشد(برای امدن مردنابینایی واین ایه نازل گردیده باشد)؟
علوی:مانعش گفتار خداوند است که می فرماید:انک لعلی خلق عظیم(سوره قلم،ایه 4),یعنی؛"تو دارای برترین اخلاق نیکو هستی",و می فرماید:وما ارسلناک الا رحمه للعالمین(سوره انبیاء،ایه 107).یعنی ؛"ای رسول،ماتورا فرستادیم تابرای اهل عالم رحمت باشی".پس ایاعاقلانه است که پیامبر(ص)که خداوند اورا به داشتن حسن خلق توصیف کرده و وجود مقدس او را رحمه للعالمین قرار داده،از امدن مرد نابینای مومنی ناراحت و رو گردان شود؟ایااین عمل انسانی است؟
ملکشاه:عاقلانه نیست که بگوییم این از پیغمبری که نمونه ی کامل انسانی و واسطه ی رحمت الهی است سرزده است.لیکن،اقای علوی،این ایات درباره ی چه کسی نازل شده است؟
علوی:دراحادیث صحیح منقول از اهل بیت ع(که قران درخانواده ی انان نازل شده وانان در معنی وشأن نزول ایات از تمامی مردم داناترند)امده است که این ایه درباره ی عثمان بن عفان نازل شد،زمانی که ابن ام مکتوم واردشد واو چهره ی خود را از اوگردانید وبه او پشت کرد.
راوی:دراین هنگام وقفه ای دربحث پیش امد.انگاه یکی از علمای شیعه بنام سیدجمال الدین،که درجلسه حضور داشت،گفت:
سید جمال الدین:بایکی از دانشمندان مسیحی درباره ی این ایات بحثی کرده ام که بیان ان را دراین جلسه بی مناسب نمی دانم.او به من گفت:"پیغمبر ما،حضرت عیسی،افضل وبرتر از پیغمبر شما حضرت محمد است".گفتم:چرا وبه چه دلیل؟گفت:"پیغمبر شما بداخلاق بود،به طوری که به علت ورود مرد نابینایی ناراحت شده وچهره درهم کشیده وصورت خود رااز وی گردانیده است؛طبق ایه ی قران که می گوید:عبس وتولی ان جاءه الاعمی.ولیکن ،پیغمبر ماحضرت عیسی دارای حسن خلق بوده،چنان که ازهیچکس روی نمی تابید(حتی ازبیماران کریه المنظر)،بلکه نابینایان رابینا می کردو مبتلایان به مرض پیسی وجذام راشفامی داد.
درجواب او گفتم:"چنین نیست که تو گمان کرده ای،بلکه ماشیعیان می گوییم که ان ایات درباره ی عثمان بن عفان نازل شده،نه درباره ی پیغمبر اسلام.وعلی التحقیق ان حضرت دارای اخلاق نیک وصفات عالیه ی انسانی وخصلتهای پسندیده بوده است؛چنات که خدای تعالی درباره ی حضرتش می فرماید:و انک لعلی خلق عظیم.ومی فرماید:وما ارسلناک الا رحمه للعالمین.
دانشمند مسیحی گفت:"انچه من به تو گفتم ،گفته ی یکی از خطبای اهل سنت بود که در مسجدی دربغداد شنیدم".
راوی:وقتی سید جمال الدین خاطره اش رانقل کرد،دیگر بار علوی رشته ی کلام را به دست گرفت ادامه داد:
علوی:درنزد ماشیعیان مشهور است که بعضی از راویان متملق وچاپلوس که دین رابه دنیا می فروختند،شأن نزول این ایه را به پیغمبر اسلام(ص)نسبت می دادند،تامقام حکومت عثمان راپاک سازند.چون شیوه ی انها این بود که به خدا ورسولش دروغ می بستند،تارفتار(خصمانه وغاصبانه وغیرانسانی)خلفا وفرمانروایان خود راپاک جلوه گر سازند.
ملکشاه:(بااین گفت وشنود اندک مطلب بر ما روشن شد)رشته ی سخن رابر گردانید ودرباره ی موضوع دیگری سخن بگویید.
عباسی:شیعیان منکر ایمان سه خلیفه(ابوبکر،عمروعثمان)هستند.ولی این حرف وعقیده صحیح نیست،زیرا اگر مومن نبودند،رسول خدا(ص)از انان دختر نمی گرفت وهیچگاه به انها دختر نمی داد.
علوی: ...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتدوازدهم
علوی:شیعه عقیده داردکه ابوبکر وعمر وعثمان قلبا وباطنا مومن نبودند وتظاهر به اسلام می کردند.امارسول خدا(ص)اسلام اوردن هر کسی را که شهادتین رابه زبان جاری می ساخت قبول می فرمود،اگر چه واقعا منافق بود.وباچنین کسانی همانند یک فرد مسلمان رفتار می فرمود.واینکه ان حضرت از ایشان دختر گرفت وبه ایشان دختر دادنیز برای همین بود.
عباسی:برای مومن نبودن ابوبکر چه دلیلی دارید؟
علوی:دلایل قطعی ومحکم زیادی در دست داریم،ازجمله اینکه در مواردبسیاری به رسول خدا خیانت کرد.یک نمونه ی ان تخلف وسرپیچی ازلشکراُسامه بود،که نافرمانی از امر رسول خدا محسوب می شود؛وقران کریم کسی را که ازپیغمبر نافرمانی کند در ردیف مومنین به حساب نیاورده است؛طبق ایه ی شریفه ی:فلا وربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مماقضیت ویسلموا تسلیما(سوره نساء.ایه 65)یعنی؛"نه چنین است،قسم به خدای توکه اینان به حقیقت اهل ایمان نمی شوند،مگر انکه در خصومت ونزاعشان تنها تو راحاکم کنند؛وانگاه به هر حکمی که(به سود وزیان انها)کنی هیچگونه اعتراضی در دل نداشته باشند وکاملا ازدل وجان تسلیم فرمان تو شوند."
بنابراین ،ابوبکری که ازپیغمبر نافرمانی کرده،مصداق به تمام معنای این ایه است که می گوید:هرکس با ان حضرت مخالف کند ایمان ندارد.
ومطلب مهمتر اینکه،رسول خدا لعن فرموده کسانی راکه ازپیوستن به لشکر اسامه تخلف کنند؛وگفتیم که ابوبکرتخلف کرد وبه همراه اسامه به جنگ رومیان نرفت.پس علی التحقیق مورد لعن رسول خدا واقع شده است.وبطور مسلم،همه می دانیم که ان حضرت هیچگاه مومن رالعن نمی فرموده.
ملکشاه متوجه وزیر شد وگفت:
ملکشاه:جای بسی تعجب است!ایاصحیح است که ابوبکر ازلشکر اسامه تخلف کرد(وبه همراه ایشان نرفت،بااینکه پیغمبرامر به رفتن فرموده بود)؟
وزیر:بله؛مورخین این چنین نوشته اند.
ملکشاه:بنابراین چنان که اقای علوی گفت،ابوبکر مومن نبوده است.
وزیر:اهل سنت در باب تخلف ابوبکر از لشکر اسامه تاویلاتی دارند.
ملکشاه:ایا تاویل می تواند واقعیت رابر خلاف ودگرگون سازد؟اگرچنین باشد،پس هرمجرمی برای ارتکاب جرمش تاویلاتی خواهد داشت وبه این سبب دامنه ی جرم دینی واخلاقی وسیع خواهد شد.مثلا دزد در توجیه علت دزدیش می گوید که فقیر ومحتاج بودم؛وشارب الخمر خواهدگفت که مهموم ومغموم بودم،خواستم ساعتی ازغم رهایی پیداکنم؛وهمانند اینهاهر مجرمی بهانه ای خواهد اورد.دراین صورت درنظم زندگی وامنیت اختلال به وجود می اید ومردم ضعیف هم جرأت بر گناه پیدا می کنند،تاچه رسد به افراد نیرومند وبانفوذ.بنابراین،نمی شود هرچیزی راتاویل کرد.
راوی:عباسی از خجلت وشرمندگی چهره اش سرخ گردید ومتحیر ومتفکر شد که چه جواب دهدوچه بگوید؛به ناچار مطلب دیگری پرسید.
عباسی:دلیل شما برای اثبات انکه عمر ایمان قلبی نداشت چیست؟
علوی:دلیل های بسیاری بربی ایمانی او هست،از جمله خودش به نداشتن ایمان تصریح کرده است.
عباسی:درکجا وچه وقت به نداشتن ایمان تصریح کرده است؟
علوی:در ان موقعی که گفت:ما شککت فی نبوه محمد(قط)مثل شکی یوم الحدیبیه؛یعنی،"من هرگز در پیغمبری محمد همانند روز(صلح)حدیبیه شک نکرده بودم".و طرز کلام عمر می رساند که همیشه در نبوت پیغمبر شک داشته است،ولیکن شک او در حدیبیه از وقت های دیگر قوی تر بود.اقای عباسی! تورا به خداقسم،ایا می توان کسی که را درنبوت محمد(ص)شک داشته باشد،مومن دانست؟
راوی:عباسی بایک دنیا خجلت وشرمندگی سرپیش افکند وچون جوابی نداشت،سکوت کرد.
ملکشاه:ای وزیر،گفتار اقای علوی صحیح است؟ایا عمر این چنین گفته ودر نبوت پیغمبر شک داشت؟
وزیر: بله؛راویان احادیث از او چنین نقل کرده اند.
ملکشاه:عجب!عجب!(جدا عجیب است!) من همیشه باخود می گفتم عمر از سابقین اسلام است ومومن واقعی وحقیقی.ولیکن،الان بر من روشن واشکار شدکه اصلا درایمانش شک وشبهه است.
عباسی:جناب ملکشاه ارام باشید وسست عقیده نباشید ودر عقیده ی خود ثابت واستوار باشید؛به واسطه ی خدعه ی این علویِ دروغگو دچار تزلزل عقیده نشوید.
راوی:ملکشاه صورت خود را از عباسی گردانید وباکمال خشم وغضب گفت:
ملکشاه:وزیر دانشمندما،اقای نظام الملک(که همه می دانیم از متون کتاب ها کاملا باخبر ومطلع است)می گوید که اقای علوی درتمام گفتارش سخنی بر خلاف حق وحقیقت نگفته.او می گوید که گفته ی عمر درباره شکش درنبوت پیغمبر درکتاب ها موجود است؛واین عباسی ابله نادان می گوید که علوی دروغگو است.ایا این عناد ولجاجت وحق کشی نیست؟
راوی:پس از این گفتارقاطع ملکشاه،سکوت سرتاسرمجلس رافراگرفت(وقلبها به تپش افتاد و وحشتی عجیب بر جمعیت مستولی شد)و ملکشاه هرلحظه برخشم وغضبش افزوده می شد وسخت از گفتار عباسی ناراحت شده بود.عباسی وعلمایدیگر اهل سنت از خجلت ودرماندگی سربه پیش افکندند،وزیر هم سکوت کرده بود وسخنی نمی گفت.علوی سربلند کرده وبه صورت ملکشاه ....
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیزدهم
عثمان بن عفان
راوی:سرانجام عباسی قوای فکری خودراجمع کردوگفت:
عباسی:اقای علوی،درباره ی عثمان چه می گویی؟ایامومن نبود؟بااینکه رسول خدا(ص)دو دختر خود.رقیه وام کلثوم،را تزویج او کرد.
علوی:دلیل برایمان نداشتن او بسیار است؛وبس است دراثبات ایمان نداشتن او اینکه تمام مسلمانان،که صحابه ی پیغمبر هم درمیان ایشان بودند،اجتماع کردند و او را،به واسطه ی اعمال ورفتار ناشایست وخلاف دین،کشتند.شمااهل سنت روایت می کنید که پیغمبر می فرموده:لا تجتمع امتی علی خطاء.یعنی؛"امت من برخطا وضلالت وگمراهی اجتماع نمی کند".بنابراین چگونه ممکن است که مسلمانان اجتماع کنند،درحالی که صحابه ی پیغمبر هم درمیان ایشان هستند،و مومنی رابه قتل برسانند؟!مگر عایشه نبود که او را به نعثل یهودی تشبیه می کرد وگفت:اقتلوا نعثلا یعنی ،بکشید این عثمان شبیه به نعثل را که کافر شده است.بکشید او را که خدا او را بکشد".
مگر عثمان،عبدالله بن مسعود را که ازصحابه ی خاص رسول خدا ومورد اطمینان ان حضرت واز نویسندگان وحی بود،انقدر زد که به بیماری فتق مبتلا شد ومدتی دربستر بیماری افتاد تااینکه از دنیا رفت.(ایامومن چنین می کند)؟عثمان،ابوذر غفاری را(جندب بن جناده)که از صحابه ی خاص رسول خدا است وان حضرت درحقش فرمود:ما أظلت الخضراء ولا أقلت الغبراء علی ذی لهجه أصدق من ای ذر.یعنی;"زمین کسی را دربر نگرفته واسمان سایه نیفکنده برمردی که راستگوتر از ابوذر باشد."بانهایت جبر و اکراه واذیت از مدینه ی منوره به شام واز ان جا به ربذه تبعید کرد که با تهی دستی وفقر در تنهایی،زندگانی را به پایان رسانید ودر ربذه به خاک سپرده شد؛درحالی که عثمان روی پول هایی که از بیت المال مسلمین بود می غلتید وبیت المال رافقط بین خویشان خود،از امویین ومروانیین،تقسیم می کرد.
ملکشاه به وزیر گفت:علوی راست می گوید؟عثمان چنین رفتاری داشت؟
وزیر:بله؛مورخین چنین نقل می کنند.
ملکشاه:اگر رفتاری چنین ناشایست وخلاف انسانی داشته است،چگونه مسلمانان اورا به عنوان خلیفه انتخاب کردند وقبول داشتند؟
وزیر:انتخابش با شورا انجام شد.
علوی:اقای وزیر،چرامطلبی را که صحیح نیست بیان میکنی؟
ملکشاه:اقای علوی،خود شما دراین باره چه می گویید؟
علوی:اقای وزیر اشتباه گفتند،زیرا عثمان طبق وصیت وسفارش عمر به حکومت رسید.وپس از عمر چهار نفر از منافقین مشهور معلوم الحال،یعنی؛طلحه وزبیر وسعدبن ابی وقاص وعبدالرحمن بن عوف،او را به حکومت برگزیدند.ایا این چهار نفر منافق درحکم تمام مسلمانانند که بگوییم شورا شد وبامشورت همه ی مسلمانان به حکومت رسید؟علاوه براین،درتاریخ ثبت شده است که سه نفر از این چهارنفر منافق هم،وقتی دیدند عثمان از حد خود تجاوز کرد وبه اصحاب پیغمبربی احترامی نمود ودر امور مسلمانان با کعب الاحبار یهودی(مکار وحیله گر،طماع وکینه ورز)مشورت کرد و اموال مسلمین رابین اولاد و وابستگان مروان توزیع وپخش کرد،ازعثمان کناره گیری کردند.به همین سبب،این چهارنفر کشتن عثمان راپی ریختند ومردم رابه قتل او تحریک کردند(وتا کشته شدنش از پای ننشستند).
ملکشاه:(رو به وزیر کرد وپرسید)علوی صحیح می گوید؟
وزیر:بله؛تاریخ نویسان چنین نقل کرده اند.
ملکشاه:پس چرا گفتی باشورا به خلافت رسید؟
وزیر:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتچهاردهم
ملکشاه:پس چرا گفتی باشورا به خلافت رسید؟
وزیر:منظورم شورای این چهارنفر بود.
ملکشاه:اگر یک.نفر به رأی چهارنفر انتخاب شود،ایا می توان گفت باشورای جمیع مسلمانان انتخاب شده است؟
وزیر:بله؛زیرا این چهارنفر ازکسانی هستند که رسول خدا (ص)بهشت را به انها بشارت داده است.
علوی:چه می گویی اقای وزیر؟چرا چیزی را که پایه ی محکمی ندارد بیان می کنید؟
ملکشاه:پس صحیح مطلب چیست؟
علوی:حدیث عشره ی مبشره بالجنه ،دروغ محض ونسبت نادرستی به رسول خدا است.
عباسی:چگونه می گویی دروغ است،بااینکه راویان موثق ومورد اطمینان حدیث عشره ی مبشره را نقل کرده اند؟
علوی:دلیل های بسیاری بر دروغ بودن این حدیث هست.برای روشن شدن مطلب،سه دلیل را یاداوری می کنم:
اول اینکه،چگونه رسول خدا بشارت بهشت داده به کسی که به وجود مقدس ان حضرت اذیت وازار رسانیده است؟چنان که مفسرین ومورخین نقل کرده اند،طلحه بی عبیدالله(دربسیاری ازمواقع)می گفت:هرگاه محمد بمیرد بازنان او ازدواج خواهیم کرد ومن عایشه راخواهم گرفت.رسول خدا از این سخن طلحه ناراحت شدند،که این ایه در همین رابطه نازل شو:وماکان لکم ان تؤذوا رسول الله ولا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابدا ان ذلکم کان عندالله عظیما(سوره احزاب،ایه 53)؛یعنی،"ونباید هرگز رسول خدا را(درزمان حیات)بیازارید ونباید بعداز وفاتش بازنانش ازدواج کنید،که این کار درپیش خدا(گناهی)بسیار بزرگ است".ایا ممکن است که رسول خدا بگوید او اهل بهشت است،درحالی که خدا درباره اش فرمود:برای او عذابی دردناک است؟
دوم اینکه،طلحه وزبیر با علی ع جنگیدند،در حالی که رسول خدا درباره ی ان حضرت فرمود: یاعلی حربک حربی،سلمک سلمی؛یعنی ;"یاعلی ،جنگ تو جنگ من است وصلح وسازش تو صلح وسازش من است".
ونیز فرمود:من أطاع علیا فقد أطاعنی ومن عصی علیا فقد عصانی. یعنی;" هرکس فرمان علی را برد،مرا فرمان برده وهرکس نافرمانیش کند از من نافرمانی کرده است".
وهمچنین فرمود:علی مع القران والقران مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.یعنی;" علی باقران است وقران بااو؛هرگز از یکدیگرجدا نمی شوند تادرکنار حوض کوثر به من برسند".
وفرمود:علی مع الحق والحق مع علی یدور الحق معه حیثما دار. یعنی;"(همه جا)علی ع همراه حق است وحق بااوست هر کجا که باشد.
بنابراین،ایا کسی که باپیغمبر سرجنگ داشته ومی جنگیده واز ان حضرت نافرمانی می کرده است ،دربهشت خواهد بود؟ایاکسی که باحق وقران می جنگیده مومن است(وبه عقیده ی شما بهشتی خواهد بود)؟
سوم اینکه...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتپانزدهم
سوم اینکه،طلحه وزبیر درقتل عثمان بسیار کوشیدند،که اخرالامر این کوشش ها منجر به قتل اوشد.ایا ممکن است که عثمان وطلحه وزبیر،که سبب قتل یکدیگر شده اند،هرسه دربهشت باشند؟درحالی که رسول خدا(ص)درحدیثی فرمود:القاتل والمقتول کلاهما فی النار؛یعنی;"کشنده وکشته شده هردو دراتشند".
ملکشاه باتعجب پرسید:اقایان علما،انچه اقای علوی بیان کرد صحیح است؟
راوی:وزیر وعلوی وعباسی وعلمای دیگر سکوت کردند.راستی چه می توانستند گفت؟ایا حق را بگویند؟ایا شیطان به انهااجازه می دهد که به حق اعتراف کنند؟ایانفس اماره ی انها راضی می شود که درمقابل حق وحقیقت سرتسلیم فرود اورند؟گمان می کنی که اعتراف به حق امری سهل وساده است؟پس بدان که جدا سخت ومشکل است.زیرا،عصبیت که از جاهلیت سرچشمه می گیردباید لگد مال وسرکوب گردد وباهوای نفس مخالفت شود.ولی چه می شودکرد که پیروان هوای نفس طرفدار امور باطل هستند،مگر مومنان حقیقی(که به تمام معنی توجه به حق دارند).ولیکن،باکمال تاسف،عده ی ایشان کم است.
راوی:مجددا سکوت مجلس را فراگرفت ولحظاتی درسکوت وتامل گذشت.دراین هنگام سیدعلوی سکوت جلسه راشکست وگفت:
علوی:ملکشاه بداند که اقای وزیرواقای عباسی وعلمای دیگری که درمجلس حضور دارند،به خوبی،راستگویی ودرستی گفتار مرا می دانند وحقیقت و واقعیت ان چه را بیان کردم درک کرده اند.اگر این اقایان حاضر درجلسه،منکر حقانیت گفتار من باشند،درشهر بغداد علما ودانشمندانی هستند(ازشیعه واهل سنت)که به درستی وراستی گفتار من شهادت می دهند وصحت وحقیقت بیانات مراتصدیق می کنند.درکتابخانه ی همین مدرسه کتاب ها ومصادر معتبری موجود است که از هر جهت به صحت وحقیقت اظهارات من تصریح دارد.پس اگراقایان حاضردرجلسه به صدق کلام من اعتراف کردند وانچه راگفتم قبول دارند،به حق وحقانیت رسیده ایم؛ودرصورتی که سخنان مرانپذیرفته باشند،همین الان کتاب های معتبرشمااهل سنت را از کتابخانه ی مدرسه می اورم تاشک وتردید وتحیر رفع بشود وحق از پشت پرده ی کتمان بیرون اید(وگرد وغبار جهل وباطل از چهره ی دین ومذهب وعقاید زدوده شود).
ملکشاه وزیر رامخاطب قرار داد وگفت:ایااین اقای علوی صحیح می گوید؟کتاب ها ومصادر معتبر مابه صحت گفتار وبیانات ایشان تصریح دارد؟
وزیر:بله؛کاملا.
ملکشاه:اگرسخنان اوصحت دارد،چرا ساکت ماندی؟
وزیر:زیرا خوش نداشتم که بدگویی کرده و طعن واهانتی درحق اصحاب رسول خدا روا داشته باشم.
علوی:عجیب است،جداعجیب است!اقای وزیر،شماخوش ندارید ،ولی،خداورسولش خوش دارند ودوست میدارند که حق بیان شود،زیرا،همانطور که خدای تعالی بعضی از اصحاب را به داشتن نفاق معرفی فرموده وبه رسولش دستور داده که باانها جهاد کند،چنانکه جهاد باکفار امرشده است؛همچنین،رسول خدا بعضی از اصحاب خود را که منافق بودندلعن می فرمود.
وزیر:اقای علوی،مگر بیان اقایان علما رانشنیده ایدکه گفته اند:همه ی اصحاب پیغمبر عادل بودند؟
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتشانزدهم
وزیر:اقای علوی،مگر بیان اقایان علما رانشنیده ایدکه گفته اند:همه ی اصحاب پیغمبر عادل بودند؟
علوی:بیانات اقایان راشنیده ام،لیکن می دانم که دروغ ونارواست؛زیرا ممکن نیست همه ی انان عادل باشند،درحالی که بعضی ازانها راخدا وبعضی رارسول خدا(ص)وبعضی رابعضی دیگر ازصحابه لعن کرده اند.حتی بعضی ازانهابا بعضی دیگر قتال وجدال کرده اند وبعضی از انهابه بعضی دیگرسخنان زشت وناسزاگفته اند،وبعضی ازانهابعضی ازمسلمانان راکشته اند.
راوی:عباسی دیداز همه طرف راه براو بسته شد،خواست راه سخن را بگرداند.لذاگفت:
عباسی:جناب ملکشاه به علوی بفرمایند:اگر خلفامومن نبودند،چگونه مسلمانان ایشان رابه عنوان خلیفه قبول وانتخاب ،وبه ایشان اقتدا کردند؟
علوی:اولا،همه ی مسلمانان ایشان رابه عنوان خلیفه انتخاب نکردند،بلکه تنها اهل سنت انهاراانتخاب کردند.
ثانیا،کسانی که به خلافت اینان معتقدندبر دوقسمند:جاهل یامعاند.که جاهل ازفضایح اعمال وکردارناشایست واسرارپنهانی انان خبرنداردو تصور می کندکه افرادی پاک وباایمان هستند.
امامعانِد،کسی است که اقامه ی دلیل وبرهان برای او،تازمانی که برعناد خود اصرار می ورزد ولجاجت به خرج می دهد،بی فایده است.درباره ی این دسته از مردم است که خدای تعالی می فرماید:ولو جئتهم بکل ایه لایومنون (سوره روم،ایه 58),یعنی؛"هرگونه دلیل وبرهان برای ایشان بیاوری نمی پذیرند".ونیز می فرماید:سواء علیهم ءأنذرتهم ام لم تنذرهم لایومنون(سوره بقره،ایه 6),یعنی;"مساوی است برای انها،ایشان رااز عذاب الهی بترسانی یانترسانی،ایمان نمی اورند".
ثالثا،مردمی که اینهارابه خلافت برگزیدنداشتباه کردند،همچنان که مسیحیان اشتباه کردندوگفتند:المسیح بن الله(سوره توبه،ایه30)یعنی،"(نعوذ بالله)حضرت مسیح پسرخداست".همانندیهود که اشتباه کردندوگفتند:عزیربن الله(سوره توبه،ایه30)؛یعنی;"(نعوذبالله)عزیرفرزندخداست".
بنابراین،برای مصون ماندن ازخطا واشتباه،انسان بایداز خداو رسولش اطاعت کند وپیرو حق باشد،نه انکه پیرو مردم جاهل باشد؛چون به خطا وراه باطل دچار می شود.چنانکه خدای تعالی می فرماید:اطیعوا الله واطیعوا الرسول(سوره نساء،ایه 60)،یعنی؛"(درتمام امورفقط)ازخدا ورسولش اطاعت کند".(وخداوند هرگز پیروی ازمردم راتجویز نکرده است.وچون خلافت اینهادلیل شرعی ندارد،هیچ کس حق نداردبه واسطه ی اعتقادمردم به خلافت اینان معتقد باشد).
ملکشاه:این مطلب را رهاکنیدو درباره ی ان بحث نکنید.درخصوص موضوع دیگری سخن بگویید.
علوی:ازدیگر اشتباهات اهل سنت وخطاهایشان ان است که علی بن ابیطالب ع را ترک کردندوکورکورانه دنباله رو گذشتگان خود شدند.
عباسی:چگونه اشتباه کردند وکورکورانه به راه گذشتگان می روند؟
علوی:زیرارسول خدا ،علی بن ابیطالب رامعین فرمودوان سه نفر راپیغمبرمعین نفرمود.(سپس متوجه ملکشاه شدوگفت:)
جناب ملکشاه....
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتهفدهم
علوی:زیرارسول خدا ،علی بن ابیطالب رامعین فرمودوان سه نفر راپیغمبرمعین نفرمود.(سپس متوجه ملکشاه شدوگفت:)
جناب ملکشاه،اگر کسی رابه جانشینی خودمعین کردید،ایاوزراء واعضای حکومت وکارمندان دولت نباید از دستور شماپیروی کنند؟ وشخصی راکه شما معین کرده ایدبه عنوان خلیفه ی رسمی قبول داشته باشند واز امرش اطاعت کنند؟ ایاحق دارند که شخص تعیین شده ی شمارا کنار زده وشخص دیگری رابه میل خودبرگزینند واز او پیروی کنند؟
ملکشاه:نه،بلکه برتمام مردم لازم و واجب است که طبق دستورو تعیین من،ازجانشین من فرمان ببرند.
علوی:شیعیان چنین هستند،زیرا از خلیفه وجانشینی متابعت می کنند که رسول خدا(ص)به امر خداوندمتعال او را معین فرموده است؛و او(طبق نقل شیعه وسنی)علی بن ابیطالب ع است.
عباسی:لیکن علی بن ابیطالب برای خلافت اهلیت نداشت،زیرا از نظر سن کوچکتر از ابوبکر بود،لذا حق تقدم باابوبکر بود.دیگر اینکه علی بزرگان عرب راکشته وشجاعانشان را از پای در آورده بود.به همین علت مردم به خلافت او راضی نبودند؛درحالی که ابوبکر کسی رانکشته بود تامستوجب خشم مردم باشد واز خلافتش ناراضی باشند.
علوی:جناب ملکشاه شنیدند،وتوجه دارند که اقای عباسی می گویند،مردم درتعیین کسی که صلاحیت وشایستگی مقام خلافت راداردداناتر ازخدا ورسولش هستند؛زیرا به دستوری که خدا ورسولش درتعیین خلافت علی بن ابیطالب داده اند توجه نکرده اند.گویی خدای علیم حکیم صلاحیت وشایستگی کسی را که حائز مقام خلافت باشد تشخیص نمی دهد،تااینکه بعضی از مردم جاهل اقدام کنند وکسی را که صلاحیت دارد تشخیص دهند ومعین کنند.
(جناب ملکشاه)مگر خدای تعالی نفرموده است:وماکان لمؤمن ولا مؤمنه اذا قضی الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا(سوره احزاب،ایه 37);یعنی,"مرد وزن مومن را درکاری که خدا ورسولش حکم کنند اجازه ورخصتی نیست(که رای خلافی اظهار کنند).وهرکس از خدا ورسولش نافرمانی کندسخت به گمراهی گرفتارشده است".ومگر نفرموده است:یاایها الذین امنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم(سوره انفال.ایه25);یعنی,"ای اهل ایمان،اجابت کنید خداورسولش را،هرگاه شما رابه چیزی دعوت کردندکه شمارا به حیات ابدی می رساند".
عباسی: من هرگز نگفتم که مردم داناتر از خداو رسولش هستند.
علوی:پس انچه قبلا بیان کردید بیهوده وخلاف گویی بود.زیرا،وقتی که خدا ورسولش شخصی رابرای خلافت وامامت ورهبری امت معین کنند،حتمالازم است که از دستوراو پیروی شود؛خواه مردم از ان شخص راضی باشند یانباشند(چون رضایت مردم درتعیین شده ی خداورسول شرط نیست).
عباسی:چه باید کرد؛شایستگی علی بن ابی طالب برای خلافت اندک بود.
علوی:
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتهجدهم
عباسی:چه باید کرد؛شایستگی علی بن ابی طالب برای خلافت اندک بود.
علوی:اولا،مفهوم ومعنای سخن شمااین می شود که خداوند ،علی را انچنان که باید نمی شناخت.لذا،کمبود شایستگی او را نمی دانست،وبااین حال ان حضرت را برای خلافت تعیین فرمود.که این کفرمحض است.
وثانیا،شایستگی واقعی برای خلافت وامامت فقط بطور کامل و وافر در وجود مقدس علی بن ابیطالب ع دیده می شد،چندانکه این شایستگی درغیر ان حضرت دیده نمی شد و وجود نداشت.
عباسی:موارد شایستگی ان حضرت چیست؟
علوی:موارد شایستگی وحق تقدم ان حضرت بسیار است؛اولین ان تعیین خدا ورسول (ص).
دوم ان که،ان حضرت،اعلم صحابه ی پیغمبر بود.چنان که رسول خدا می فرمود:أقضاکم علی؛یعنی،"علی درعلم قضاوت از همه ی شما صحابه وامت من برتر است". وعمربن الخطاب نیز می گفت:آقضانا علی.یعنی;"داناترین مادرقضاوت علی است".
ونیزرسول خدامی فرمود:انا مدینه العلم وعلی بابها فمن اراد المدینه فلیات من بابها,یعنی;"من شهرعلم هستم وعلی دروازه ی ان است،وهرکه علم بخواهدباید از در ان وارد شود".خودعلی ع نیز می فرمود:علمنی رسول الله الف باب من العلم یفتح لی من کل باب الف باب؛یعنی;"پیغمبر هزارباب علم رابه من تعلیم داد که ازهر باب ان هزارباب علمی به روی من گشوده شد".
واز هرجهت واضح وروشن است که عالم همیشه مقدم برجاهل است؛همچنان که خدای تعالی می فرماید:قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون(سوره زمر.ایه 10);یعنی,"ایا اهل علم ودانش بامردم جاهل نادان یکسانند"؟
سوم اینکه،علی ع ازعلم ودانش ونیروی فکری دیگران بی نیاز بود،لیکن دیگران بی نهایت به ان حضرت محتاج بودند.چنانکه ابوبکر گفت:اقیلونی اقیلونی فلست بخیرکم وعلی فیکم؛یعنی,"رهاکنید مرا،زیرا من بهتراز شما نیستم.وبهتر از همه علی است که درمیان شماست".
عمر نیز دربیش ازهفتاد موضع درزمان حکومتش اظهار عجز کرده وگفته:لولا علی لهلک عمر،یعنی ،"اگر علی نبود،عمرهلاک می شد".ونیز عمر می گفت:لاابقانی الله لمعضله لست فیها یاابالحسن؛یعنی,"خدا مرا در مشکلی که حل کننده ی ان تو نباشی ای ابوالحسن (کنیه علی ع)زنده نگه ندارد"و می گفت:لا یفتین احدکم فی مسجد وعلی حاضر؛یعنی ،"مباد کسی حکم مساأله وموضوعی رادر مسجد بیان کند،درحالی که علی حاضر باشد".
چهارم..
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتنوزدهم
چهارم انکه،علی بن ابیطالب ع هرگز ازخدانافرمانی نکرده بود وغیرخدارانپرستیده بود واز ولادت تاشهادت بربت سجده نکرده بود.لیکن ابوبکر وعمروعثمان مرتکب گناه ونافرمانی خداشده اند وغیرخدارا پرستیده اند وبربت سجده کرده اندودرحالی که خدای تعالی می فرماید:لاینال عهدی الظالمین(سوره بقره.ایه 124);یعنی,"نیابت من به ظالمین نمی رسد"و از جمله ی واضحات است که گنه کار ،ظالم است،وظالم برای رسیدن به مقام نبوت وخلافت اهلیت ندارد.
پنجم انکه،علی ع(طبق شهادت تاریخ)صاحب فکرسلیم ودارای عقلی بزرگ ورأیی صحیح بود که ازاسلام سرچشمه می گرفت.درحالی که دیگران صاحب رأی صحیحی نبودند،بلکه دارای فکری شیطانی بودند که از ناحیه ی شیطان صفتها به انان تلقین می شد.چانکه ابوبکر می گفت:ان لی شیطانایعترینی،یعنی;"مراشیطانی است که به من کمک می کند و راه هایی رانشان می دهدوتلقین می کند".
عمر دربسیاری از مواضع بارسول خدا(ص)مخالفت کرده است.
وعثمان ضعیف الرأی انقدر ضعیف وناتوان بود که از خود اراده نداشت واطرافیانِ خبیث او درفکر وعملش بسیار تاثیر می گذاشتند؛اطرافیانی همانند وزغ پسر وزغ،مروان بن حکم،که رسول خدااو را وانچه اولاد درصلبش بود لعن کرد(مگرعده ی کمی مومن راکه درصلبش بودند).ونیز،کعب الاحبار یهودی ملعون،که مشاور سرسخت اوبود ودرتمام کارهایش تاثیر داشت.
ملکشاه(به وزیر خطاب کردوگفت):صحیح است که ابوبکر گفته:ان لی شیطانا یعترینی؟وگفته:اقیلونی..؟
وزیر:بله؛درکتاب ها از او روایت شده است.
ملکشاه:ایاواقعا عمر باپیغمبرمخالفت کرده است؟
وزیر:ازاقای علوی می پرسیم که مقصودشان ازمخالفت چیست(وکجامخالفت کرده)؟
علوی:بله،علمای شمااهل سنت درکتاب های معتبرخود نقل کرده اندکه عمر درچندین مورد قول رسول خدا را ردکرد ودربسیاری ازمواقع بادستور ان حضرت مخالفت نمود.ازجمله دراین موارد:
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستم
اول-وقتی که ان حضرت خواست برجنازه ی عبدالله بن اُبی نماز بخواند،عمراهانت وجسارت کرد،به حدی که ان حضرت ازسخنان اورنجیده شدند.ومی بینیم که خدادرقران می فرماید:والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب ألیم(سوره توبه،ایه 61);یعنی,"برای انان که رسول خدا راازار دهند،عذاب دردناک مهیااست".
دوم-وقتی که پیغمبر اسلام(ص)امرفرمود که بین عمره ی تمتع وحج تمتع فاصله گذاشته شود؛وتجویزفرمود که بین عمره وحج،مردباهمسر خود نزدیکی کند.عمربن خطاب اعتراض کرد وگفت:"مُحرم شویم ومنی از آلت مابریزد"؟رسول خداسخنش رارد کرد وفرمود:انک لم تؤمن بهذا ابدا;یعنی,"هرگز تو به این حکم ایمان نمی اوری".نبی اکرم بااین عبارت به عمر گفته است که،تو از جمله ی کسانی هستی که به بعضی از دستورهای من ایمان می اورند وبه بعضی ازانها ایمان نمی اورند.
سوم-در متعه ی زنان،که شایع وحلال بوده ولی وقتی عمر به حکومت رسید وکرسی خلافت راغصب کرد ،گفت:متعتان کانتا علی عهد رسول الله وانا احرمهما واعاقب علیهما;یعنی,"دومتعه درزمان پیغمبر بوده،من انهارا حرام کردم وعمل کنندگان به انهاراکیفر می دهم". بااینکه خدای تعالی درقران کریم می فرماید:فما استمتعتم به منهن. فاتوهن اجورهن فریضه(سوره نساء،ایه 24)یعنی ؛"پس از اینکه از زنان متعه شده بهره مند شدید،مهر معین شده را به انان بپردازید که واجب است".
مفسرین ذکر کرده اند که این ایه در جواز متعه نازل شده،که (اززمان حضرت خاتم الانبیا)رایج وحلال بوده است و(اصحاب)به ان عمل می کردند.
حتی درمدتی اززمان خلافت عمر هم متعه درمیان امت جارز بود؛تااینکه عمر(از روی سیاست ونظر خاصی )ان را حرام کرد وبه این علت عمل نامشروع زنا زیاد شد وفسق وفجور بین مسلمانان شیوع یافت وعمربااین تحریم حکم خداورسولش راتعطیل کرد و زنا وفجور را ترویج کرد؛وشامل حالش شدگفتار خدا درقران که می فرماید:و من لم یحکم بما انزل الله فالئک هم الکافرون...الظالمون...الفاسقون(سوره مائده،ایات 44،45،47);یعنی,"هرکس به انچه خدافرستاده حکم نکندازکافران...وازظالمان...وازفاسقان خواهد بود".
چهارم-درصلح حدیبیه،که پیش از این به ذکر ان پرداختیم .
غیر ازاین موارد که عنوان شد،دربسیاری ازموارددیگر عمر بارسول خدامخالفت می کرد وباگفتار خشن وناپسند خود موجب اذیت وازار ان حضرت می شد(که این مجلس اقتضای بیان همه ی مطالب راندارد ومشت نمونه ی هزاران خروار است).
ملکشاه:درحقیقت،من هم راضی به متعه ی زنان نیستم؟
علوی:ایاملکشاه معترفند که متعه یک امر مشروع اسلامی است یاخیر؟
ملکشاه:خیر؛معترف نیستم ومورد قبول مانیست.
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستویکم
ملکشاه:خیر؛معترف نیستم ومورد قبول مانیست.
علوی:پس معنی ایه ی وافی هدایه ی:فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن;چیست؟ وگفتار عمر که گفته:متعتان کانتا علی عهد رسول الله چه معنی میدهد؟ ایا ازگفتارعمر فهمیده نمی شود که متعه درایام رسول خدا(ص) ودر دوران ابوبکر. ودرقسمتی اززمان حکومت عمر جایز وجاری بوده است وسپس عمر ان را نهی کرد وممنوع ساخت؟ علاوه بر دلایل ذکر شده،دلایل بسیاری برجایز وجاری بودن متعه هست؛ازجمله انکه،جناب ملکشاه بدانند که خودِعمر متعه کرده است.ودلیل دیگر انکه عبدالله زبیر از راه متعه به دنیا امد.
ملکشاه:وزیر،درباره ی این موضوع چه می گویی؟
وزیر:دلایل اقای علوی درکمال صحت ودرستی است واز هرجهت محکم.لیکن چون عمر؛متعه رانهی کرده،ماباید ازاو پیروی کنیم.
علوی:ایاخدا ورسولش سزاوار پیروی اند یاعمر؟
اقای وزیر،مگر این ایه رانخوانده اید که خدا درقران می فرماید:وما آتاکم الرسول فخذوه(سوره حشر،ایه 7);یعنی,"به انچه پیغمبر به شما دستور داده عمل کنید".ونیز میفرماید: واطیعوا الرسول(سوره نساء،ایه 59);یعنی,"فرمانبرپیغمبر باشید".و می فرماید:لقدکان لکم فی رسول الله اسوه حسنه(سوره احزاب،ایه 21);یعنی,"هر اینه برای شما در روش وزندگی رسول خدا سرمشقی نیکو است"؟
وایا نشنیده اید این حدیث مشهور را که می فرماید:حلال محمد حلال الی یوم القیامه؛وحرام محمد حرام الی یوم القیامه؛یعنی،"حلال محمد صلی الله علیه واله تاقیامت حلال وحرام محمدتاقیامت حرام است".
ملکشاه:من به تمام دستورهای شریعت اسلامی ایمان دارم ،لیکن علت مشروع بودن متعه را نمی فهمم.من ازخویش می پرسم:چگونه مردی حاضر می شود که دختر یاخواهر( یامادر)خود رابه دیگری بدهد،تامثلا یک ساعت از او لذت ببرد وبعد رهایش سازدن؛وپس اززمانی به عقد دیگری درآید ،واین عمل بارها انجام می شود،ایا این عمل زشت وقبیح نیست؟
علوی:چه می گویید جناب ملکشاه؟!این عمل زشت وقبیح نیست؛همچنان که انسان راضی می شود که دختریاخواهر خود را به عقد دائمی دیگری در آورد؛بااینکه احتمال می دهد بعداز مدتی اورا طلاق دهندواین کاررا زشت وقبیح نمی داند.
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستودوم
علوی:چه می گویید جناب ملکشاه؟!این عمل زشت وقبیح نیست؛همچنان که انسان راضی می شود که دختریاخواهر خود را به عقد دائمی دیگری در آورد؛بااینکه احتمال می دهد بعداز مدتی اورا طلاق دهندواین کاررا زشت وقبیح نمی داند.
ملکشاه:اما من همچنان به متعه مایل وراغب نیستم.
علوی:ولی اهل سنت معترفندکه این عمل،همچون عقددائم،صحیح است وطلاقش هم صحیح است.وفرقی نیست بین متعه وعقددائم،مگراینکه متعه باتمام شدن مدتش به سرمی رسد،وعقددائم باطلاق؛وبه عبارت دیگر،متعه مانند اجاره ی ملک مسکونی وتجاری وکشاورزی است،که وقتی مدت اجاره پایان یافت،عقد اجاره به اخر می رسد(واین شرعی است).پس معلوم شد که مشروعیت متعه صحیح است؛زیرا برآوردن حاجتی وخواسته ای ازحاجات وخواسته های جسم انسانی است.همچنان که مشروعیت عقددائمی،که به سبب طلاق قطع می شود،صحیح است؛زیرا ان هم قضای حاجت جسم (ازنظر قوه ی غریزه ی جنسی)است.
جناب ملکشاه،ازشما می پرسم:ایا برای زنان فقیرجوانی که شوهرانشان فوت شده اندو کسی هم حاضر نمی شود انها رابه عقد دائم بگیرد،برای رهایی ازتنهایی وحفظ وصیانت ازفسادوفسق وفجورو اعمال نامشروع،راهی به غیراز متعه شدن وجود دارد؟مگر بامتعه شدن مقداری ازامکانات برای مصارف ومخارج خود وفرزندان یتیم ایشان به دست انها نمی رسد؟
جناب ملکشاه،چه می فرمایددرباره ی جوانان ومردانی که قدرت مالی ندارندتامتعهدمخارج یک زن عقدی دائمی بشوند.ایا به جز متعه گرفتن راهی برای رهایی ازفشارقوه ی غریزه ی جنسی ومحفوظ ماندن ازاعمال نامشروع وخلاف عقل و وجدان وشرف وانسانیت وجود دارد؟ایا متعه بهتراز عمل زناو لواط واستمناء نیست؟
جناب ملکشاه،من معتقدم که عمر سبب وباعث. وقوع زنا ولواط واستمناء درمیان مردم است،و او درگناه همه ی اینهاسهیم وشریک است(درهرکجا وهر زمان واقع شود).زیرا عمر متعه را تحریم کرد ومردم راشدیدا از ان نهی کرد.دربعضی ازکتاب ها نقل شده است که،اززمانی که عمر متعه رامنع کرد،عمل زشت ونامشروع زنا دربین مردم رواج یافت.
اما اینکه گفتید به متعه راغب نیستید،پس بدانید که اسلام کسی رابرپذیرفتن وانجام دادن ان مجبور نکرده است؛همچنان که ملکشاه رامجبور نساخته که دختر خودراتزویج کندبه کسی که،یک ساعت بعداز عقد،اورا طلاق می دهد.علاوه براینها که گفتیم،راضی نبودن ملکشاه وسایرمردم به امروموضوعی دلیل برحرمتش نمی شود.باید همه بدانیم که حکم خدا بامیل واراده وخواستن یانخواستن مردم تغییر نمی کند وهمیشه ثابا خواهد بود.
ملکشاه(نگاهی به وزیر کرد وگفت):دلایل اقای علوی درجواز متعه(به نظرما)قوی است.
وزیر:لیکن علمااز دستور عمر پیروی کرده اند.
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوسوم
ملکشاه(نگاهی به وزیر کرد وگفت):دلایل اقای علوی درجواز متعه(به نظرما)قوی است.
وزیر:لیکن علمااز دستور عمر پیروی کرده اند.
علوی:اولا،علمایی که ازعمرپیروی کرده اندفقط علمای اهل تسنن بوده اند،نه همه ی علمای اسلام.
ثانیا،حکم خداو رسولش بردستور عمر مقدم است.
ثالثا،علمای شمااهل سنت،مشروعیت رای ودستور وگفتارعمر رانقض کرده اند.
وزیر:چگونه نقض کرده اند؟دلیل شمابربطلان دستور وگفتار عمر چیست؟
علوی:زیرا عمر گفته که:متعتان کانتا علی عهد رسول الله وانا احرمهما:متعه الحج ومتعه النساء؛یعنی,"دومتعه درزمان رسول خدا بود که من انها راحرام می کنم؛اول:حج تمتع ودوم:تمتع از( صیغه ی) زنان".پس اگر گفتار عمرصحیح است،چراعلمای شما از رای او درخصوص حج تمتع پیروی نکردند ودراین مورد بااومخالفت کردند وگفتند که حج تمتع بایدبجا اورده شود؟!
واگرگفتارعمرباطل ونادرست وخودسرانه بود،چراعلمای شما حرمت متعه ی زنان راپذیرفتند وازعمر پیروی کردندو این سخن باطل را رواج دادند؟
راوی:وزیر سکوت کرد وکلمه ای برزبان جاری نساخت.و ملکشاه به حضار نظر کرد وگفت:
ملکشاه:اقایان (اهل سنت)،چراجواب اقای علوی را نمی دهید؟چرا ساکت شدید؟چرااقامه ی دلیل نمی کنید؟
یکی ازعلمای شیعه به نام شیخ حسن قاسمی گفت:جناب ملکشاه،ایراد واشکال فقط براینها وارد نیست،بلکه برعمر وتمامی پیروان او وارد است.ازاین جهت جناب ملکشاه بدانند که علمای اهل سنت دربرابرسخنان ودلایل سرور ما،جناب اقای علوی(حفظه الله)پاسخی ندارند.
ملکشاه:این مطلب رارها کنید ودرباره ی موضوع دیگری سخن بگویید.
عباسی:چراشیعیان گمان دارندکه عمر هیچگونه فضیلتی ندارد،بااینکه درفضل وشرافت اوهمین بس که بلاد کفررافتح ومردم رابه طرف اسلام راهنمایی کرد.
ایا فتوحات عمر برای اسلام مفید بود؟!
علوی:ماشیعیان جوابهای زیادی برای این پرسش داریم(که باعقل ومنطق منطبقند).
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوچهارم
ایا فتوحات عمر برای اسلام مفید بود؟!
علوی:ماشیعیان جوابهای زیادی برای این پرسش داریم(که باعقل ومنطق منطبقند).
اول :انکه ،حکام وپادشاهانی که گشور گشایی می کندد برای توسعه ی مملکت ومادیت وموقعیت سلطنت خودشان است.ایا این برای پادشاهی که کشور گشایی می کند؛فضیلت دینی محسوب می شود؟
دوم:انکه،فرضا پذیرفتیم که فتوحات وکشورگشایی فضیلت باشد.ایا فتوحات عمر،درمقابل غصب خلافت ،فضیلت محسوب می شود؟درحالی که رسول خدا(ص)خلافت رابرای او معین ومقرر نفرموده بود،بلکه علی بن ابیطالب ع راجانشین خود تعیین فرموده بود.
جناب ملکشاه،اگر شما کسی راجانشین خودمعین کنیدو دیگری بیاید وحق جانشین شما راغصب کند وجای او بنشیند،وسپس دست به کشور گشایی بزند وتاحدودی کارهای پسندیده انجام دهد،ایا ازفتوحات وکشور گشایی او راضی وخوشنود خواهید بود یادرقبال غصب کردن خلافت ازاو خشمگین می شوید؟
ملکشاه:ازغصب کردن غضبناک وخشمگین خواهم شد،وفتوحاتش غصب خلافت راجبران نخواهد کرد.
علوی:رفتارعمرچنین بوده است.او بدون اذن واجازه ی پیغمبرمقام خلافت راغصب کرد وجای ان حضرت نشست.
سوم اینکه،فتوحات عمر اشتباه وخطابود وبه زیان اسلام تمام شد.زیرا،رسول خدا هیچگاه حمله نفرمود،بلکه جنگ های ان حضرت دفاعی بود.به همین جهت،مردم به اسلام متمایل شدند وایمان اوردند وبطورفردی یا دسته جمعی به اسلان گرویدند.زیرا ،دانستند که اسلام دین سلامت واحترام است وحق هرکسی رابه جای خود محفوظ ومحترم می شمارد.برخلاف پیامبر،عمر به شهرها حمله کرد ومردم را به زور شمشیر وبه اجبار ،مسلمان ساخت؛وبه همین علت مردم می گفتند اسلام دین جبر وزور و شمشیر است،نه دین عقل ومنطق.به این ترتیب دشمنان اسلام بسیار شدند وگاهی برضد اسلام قیام می کردند.
این بود فتوحات وکشور گشایی عمر ونتیجه ی زحمات وخدمات او برای اسلام!
اگر ابوبکروعمر وعثمان را از صاحبِ شرعیِ ان علی بن ابیطالب غصب نمی کردند واو رااز حقش باز نمی داشتند،وبعد از پیغمبر،زمام کلیه ی امور مسلمانان به دست ان حضرت می بود،بطور حتم و یقین سنت وسیره ی پیغمبر رواج می گرفت ودرتمام شئون مطابق راه وروش حضرتش عمل می شد واین امر توجه مردم دنیا را به دین مقدس اسلام معطوف. می کرد ومردم گروه گروه به اسلام می گرویدند واین دین ان چنان پیشرفت می کرد که تمام سطح کره ی زمین رافرامی گرفت وهیچ دینی غیراز دین مقدس اسلام باقی نمی ماند.لیکن ،ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم.
راوی:چون سید علوی سخن را به اینجا رسانید ،نفس عمیق کشید ،که با آه وناله ای که از دلی پردرد وقلبی آکنده ازغم واندوه برآید توأم بود ودست برپشت دست زد،از تاسف وتاثر وغصه ی ظلم واجحافی که حکومت های غاصب باغصب خلافت ازصاحب شرعی واصلی ان،علی بن ابیطالب ع،بعداز رحلت رسول خدا(ص)،براسلام غریب تحمیل کردند.
ملکشاه:(خطاب به عباسی گفت):درجواب اقای علوی چه می گویی؟
عباسی:من تاکنون همانند بیان اقای علوی رانشنیده بودم(ودر مورد ان بحث نکرده بودم وبه فکرم خطور نکرده بود که جوابی داشته باشم).
علوی:حال که شنیدید وحق از هر جهت برشما وسایرین اشکار شد،بطوری که کوچکترین ابهامی برای شما باقی نماند،پس به حق بگرویید و خلفای غاصب را رها سازید وپیرو خلیفه ی برحقِ شرعیِ رسول خدا علی بن ابیطالب شوید.
(سپس گفت):جدا جای بسی تعجب است ازشما اهل سنت که اصل رارها کرده وفراموش می کنید وبه فرع متوسل می شویدواز ان پیروی می نمایید!
عباسی:چگونه مااصل رارها کرده وفرع را گرفتیم.
علوی:شمافتوحات عمررا یاداوری می کنید ودرکتاب های خود به شرح انها می پردازید؛لیکن،فتوحات علی بن ابیطالب رابازگو نمی کنید.
عباسی:
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوپنجم
علوی:شمافتوحات عمررا یاداوری می کنید ودرکتاب های خود به شرح انها می پردازید؛لیکن،فتوحات علی بن ابیطالب رابازگو نمی کنید.
عباسی: فتوحات علی بن ابیطالب چیست؟ودرچه وقت بوده است؟
فتوحات حضرت علی ع.
علوی:بیشترفتوحات پیغمبر(ص)به دست توانا وباقدرت علی بن ابیطالب ع کسب شده،مثل بدر،خیبر،حنین،احد،خندق وغیراینها،که موجب پی ریزی اسلام شدند،واگر این فتوحات به دست نمی امد،اسلام وایمانی نبود وخلافتی برقرار نمی شد تاعمر ان را چنگ بیاورد.
دلیل گفتار من بیان رسول خدا است ،که چون علی درجنگ خندق مقابل عمرو بن عبدود امد ،فرمود:برز الایمان کله الی الشرک کله؛یعنی ،"تمامی ایمان باتمامی شرک روبرو شد".وانگاه فرمود:الهی ان شئت أن تعبد فلا تعبد؛یعنی ،"خدایا،اگر نمی خواهی پرستش شوی چنان کن که پرستش نشوی".یعنی اگر علی پیروز نشود،مشرکین جرات پیداخواهند کرد ومرا و کلیه ی مسلمانان رامی کشند،وانگاه اسلام وایمانی باقی نخواهد ماند.
ان حضرت درباره ی جهاد علی ع می فرمود:ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین؛یعنی،"شمشیر زدن علی ع درروز خندق برعمرو بن عبدود،ازعبادت جن وانس افضل وبهتر بود".
بنابراین ،بجا وصحیح است که بگوییم:ان الاسلام محمدی الوجود علوی البقاء،یعنی;"ایجاد و وجود اسلام به واسطه ی پیغمبر ص است وبقایش به وسیله ی علی ع".وبدین جهت،فضیلت خاص خداوندجل شأنه برای علی ع دربقای اسلام است.
عباسی:فرض می کنیم که عمرخطاکار بود وخلافت راغصب کرد وحق وحقیقت رادگرگون ساخت.درباره ی ابوبکر چه می گویید؟چرا شماشیعیان اورا به خلافت قبول ندارید؟
علوی:برای چند جهت اورا به خلافت قبول نداریم،که من دوجهت ان رابیان می کنم:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوششم
علوی:برای چند جهت اورا به خلافت قبول نداریم،که من دوجهت ان رابیان می کنم:
اول،به دلیل جسارتی که به ساحت مقدسه بانوی دوعالم،حضرت فاطمه ی زهراسلام الله علیها،دختررسول خداصلی الله علیه واله کرد،بااین که اوسیده ی زنان عالم(ازابتدا تاانتهای دنیا)است.
و دوم اینکه،مجرم زانی،خالدبن ولید،راحدنزد.
ملکشاه(باتعجب پرسید):خالدمجرم وگناهکار است؟
علوی:بله؛مجرم وگناهکار است.
ملکشاه:جرم وگناهش چه بوده است؟
علوی:گناهش ان است که ابوبکر اورابه سوی صحابی جلیل وبزرگوار،مالک بن نویره که درخارج ازمدینه زندگی می کرد،(ورسول خدا بهشت را به او بشارت داده بود),فرستاد وبه خالددستور داد که مالک وقبیله اش رابکشد.
خالد بالشکرش به سوی مالک روانه شد.مالک چون لشکر اورا دید،به قبیله ی خوددستور داد که مسلح شوند.خالد به حیله متوسل شد وبه دروغ قسم یاد کرد که قصد سوء وبدی ندارد،بلکه به عنوان مهمان،شب رادر پیش مالک وقبیله ی اوبه سرمی بردوصبح می رود.چون به قصدجنگ باانهانیامده است.
مالک ازگفته ی خالد اطمینان پیداکرد،زیراخالد رامسلمان می دانست وگمان می کرد که به راستی به خداسوگند یاد می کند.به این جهت ،خودوقبیله اش اسلحه رابرزمین گذاشتند(وسرگرم پذیرایی ازانها شدند);تااینکه وقت نمازفرارسید.مالک باقبیله ی خودمشغول نمازشدند،دراین هنگام خالد مکار حیله گربالشکریانش حمله کردند ومالک وقبیله اش راکشتند(وزنانشان رابه اسیری گرفتند).خالد روباه صفت همان شب به زور وتهدید باهمسر مالک،که زنی زیبا بود،عمل نامشروع مرتکب شد(ودامن پاک زن مومنه ای راالوده ساخت).خالد ولشکریانش شب راباعیش وعشرت به سربردندوازاموال مالک وقبیله ی اوغذاهای گرم وخوش طعم پختند وخوردند،درحالی که سر مالک وقبیله ی اورابه جای سنگ زیر دیگهاگذاشته بودند.پس ازبازگشت خالدبه مدینه ومطلع شدن ابوبکروعمرازرفتار ناشایست خالدبامالک وعمل نامشروع اوباهمسرمالک،عمرخواست خالدرامورد بازخواست وتقاص قرار دهدو حدبراو جاری سازد.ولی ابوبکرشدیدا مانع عمرشد وبه شدت ازخالدطرفداری کرد؛وبه این ترتیب ،خون تعدادی ازمسلمانان راهدرداد وحدی از حدودالهی رامتروک گذاشت(وقاتل وزناکاری رادرپناه خوددرحدنهایت حفظ وحراست کرد.این بود ماجرای گناه خالد وحمایت ابوبکراز او).
راوی:ملکشاه بانگرانی وبهت زده ازوزیر پرسید:انچه اقای علوی بیان کردصحیح است؟وابوبکر و خالدچنین اعمال خلاف اسلام وغیرانسانی مرتکب شده اند؟!
وزیر:بله؛مرتکب شده اندو مورخین نیز این ماجرا راذکر کرده اند.
ملکشاه:اگر چنین است،پس چرابعضی ازمسلمانان خالد را "سیف الله المسلول (شمشیر کشیده خدا)"نامیده اند؟
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوهفتم
ملکشاه:اگر چنین است،پس چرابعضی ازمسلمانان خالد را "سیف الله المسلول (شمشیر کشیده خدا)"نامیده اند؟
علوی:خالد"سیف الشیطان المشلول(شمشیر شکسته ی شیطان)"است،نه شمشیر خدا؛چون باعلی بن ابیطالب ع دشمنی داشت ودرسوزاندن درخانه ی حضرت فاطمه س باعمر همراهی وهمکاری داشت.ازاین جهت،بعضی ازاهل سنت(ندانسته ونفهمیده ،ویا به واسطه ی عداوت باخاندان عصمت ع)اورا سیف الله لقب دادند.
ملکشاه:ایا واقعااهل سنت دشمن علی بن ابیطالب هستند؟
علوی:اگرشمن ان حضرت نبودند،پس چرا کسی را که حق مسلم ان حضرت راغصب کرده ستایش ومدح می کنند وگرداگرد دشمنانش پروانه وار می گردند ومنکرفضایل ومناقب حضرتش شدند؟ کینه وعداوت انان تاجایی رسید که گفتند:ان اباطالب مات کافرا;یعنی،"ابوطالب کافر از دنیا رفت"!باینکه علی التحقیق وبور حتم ابوطالب مومن بود ؛واو بود که اسلام رادرموقعیتهای خطرناک یاری کرد ومحافظت پیغمبر ص رابه عهده گرفت وبرای پیشرفت مقاصد ان حضرت ازهیچ سعی وکوششی دریغ نکرد وازپای ننشست.
ملکشاه(باتعجب پرسید):ایاابوطالب واقعا اسلام اورد؟(و جزو مسلمانان بود؟)
علوی: ابوطالب کافرنبودتااسلام بیاورد؛بلکه ایمان خود را دربین مردم ظاهرنساخت تابتواندپیغمبر ص راکاملا حمایت ویاری کند،ومخالفین به ملاحظه ی مقام اومزاحم ان حضرت نشوند.ولی پس از مبعوث شدن رسول خدا اسلام خویش اظهار کرد واو سومین مسلمان بود:
اول ،علی بن ابطالب؛دوم،خدیجه ی کبری؛سوم،ابوطالب.
ملکشاه(ازوزیرپرسید):ایاانچه اقای علوی درباره ی ابوطالب گفت صحیح است؟
وزیر:بله؛مورخین چنین نقل کرده اند.
ملکشاه(بایو دنیا تعجب وشگفتی گفت):پس چرادرمیان اهل سنت مشهوراست که ابوطالب کافر ازدنیا رفت؟
علوی:زیرا ابوطالب پدرامیرالمومنین علی است وکینه ی نابجای اهل سنت باان حضرت موجب شده که بگویندابوطالب کافر ازدنیا رفت.همچنان که کینه بی مورد اهل سنت سبب شدکه دوفرزند ان حضرت،امام حسن وامام حسین ع را،که سید جوانان اهل بهشت هستند،به قتل برسانند؛اهل سنت وجماعتی که به کربلا امده بودند،به حسین ع می گفتند:"باتومی جنگیم به واسطه ی دشمنی وبغضی که باپدرت علی داریم؛چون بزرگان ما درجنگ بدر وحنین به دست او کشته شدند.
ملکشاه(باالتهاب عجیبی ازوزیر دانشمندش پرسید):ایاکشندگان حسین بن علی چنین گفته اند؟
وزیر:اری؛بعضی از مورخین نقل کرده اندکه چنین گفته اند.
ملکشاه(به عباسی خطاب کرد وگفت):درباره ی قضیه ی خالدبن ولید چه می گویی؟
عباسی:ابوبکرمصلحت چنان دیده که مانع حدخوردن خالدشود.
علوی:جدا جای تعجب است!حقا جای تعجب است!سبحان الله!چه مصلحتی اقتضا می کرد که خالد،شخص نیکوکار جلیل القدری رابه قتل برساند وباهمسر اوبلافاصله زناکند وبدون حدوعقوبت بماند ودرحمایت ابوبکر قرار گیرد؟بطوری که او را فرمانده لشکرکند و درباره اش بگوید:سیف سله الله؛یعنی،"خالدشمشیری است که خداوند اورا اخته است".ایا شمشیر خدا کفار را می کشد یامومنین را؟ و ایا شمشیر خدا حیثیت وابروی خانوادگی وناموس مسلمانان راحفظ می کند،یاباناموس مسلمانان عمل نامشروع انجام می دهد؟
عباسی:معذرت می خواهم جناب اقای علوی،همه می دانیم که ابوبکر خطا واشتباه بزرگی مرتکب شد؛ولیکن عمراشتباه اورا جبران کرد.
علوی:اقای عباسی،جبران اشتباه ان است که حد زنا به خالدبزندوسپس اورابکشد؛برای انکه مسلمانان باایمان راکشته بود.و می دانیم که عمر چنین نکرد.پس عمرنیز همانند ابوبکر مرتکب خطا شد.
ملکشاه:جناب اقای علوی،شمادر اول سخن گفتیدکه ابوبکر به فاطمه ی زهراء س دختر رسول خداص اسائه ی ادب وجسارت کرد ؛اسائه ی ادب او چه بود؟وچه جسارتی کرد ؟
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستوهشتم
ملکشاه:جناب اقای علوی،شمادر اول سخن گفتیدکه ابوبکر به فاطمه ی زهراء س دختر رسول خداص اسائه ی ادب وجسارت کرد ؛اسائه ی ادب او چه بود؟وچه جسارتی کرد ؟
علوی:ابوبکر بعد از این که بازور شمشیر وتهدید ازمردم بیعت گرفت،عمر وقنفذ،غلام عمر،وخالدبن ولید وابوعبیده ی جراح وچندنفر منافق دیگر رابرای گرفتن بیعت به درخانه ی علب ع وفاطمع س فرستاد و(چون علی ع از منزل بیرون نیامد)عمردستور داد،هیزم بیاورند ودر خانه ی فاطمه را اتش زد؛خانه ای که رسول خداص غالبا جلو در ان می ایستاد و می فرمود:السلام علیکم یااهل بیت النبوه؛یعنی،"سلام برشما ای خاندان نبوت",وگاهی انقدر می ایستادتا اذن ورود داده می شد.عمر درچنین خانه ای را اتش زد؛وهنگامی که فاطمه پشت در خانه امد تا عمر وهمراهیانش را رد ،عمر فاطمه س را بین در و دیوار چنان سخت فشار داد که منجر به سقط جنین او شد،ومیخ درخانه به سینه ی مبارک حضرتش فرو رفت وصدای ناله ی حضرت فاطمه س بلند شد :ابتاه یارسول الله انظر ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابی قحافه ؛یعنی,"بابا،ای رسول ،بنگر که پس ازتو برسرما چه می اورند عمر و ابوبکر "! عمر نگاهی به اطرافیان خود کردو گفت:"بزنید فاطمه را".همراهیانش به او هجوم اوردند وانقدر باتازیانه به حبیبه ی رسول زدند که بدن مقدسش تورم (وپهلوی مبارکش )وان چنان شدت یافت که بیمارشد ودر بستربیماری افتاد وسخت علیل و محزون گردید،وپس از اندک مدتی،به سبب ظلم عمر،شهید شد.
عباسی:جدا،عجب دروغ بزرگی!
علوی:انچه می گویم همه راست وصحیح ومستدل وبه شهادت تاریخ است.
ملکشاه:
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتبیستونهم
عباسی:جدا،عجب دروغ بزرگی!
علوی:انچه می گویم همه راست وصحیح ومستدل وبه شهادت تاریخ است.
ملکشاه:(باچهره ای درهم وشگفت زده)ازوزیر پرسید:ایا صحیح است انچه اقای علوی بیان داشت؟
وزیر:بله؛ماانچه رااقای علوی ذکر کردنددرتاریخ دیده ایم.ولیکن درتاریخ نخوانده ایم که عمر فاطمه را میان. در ودیوار قرار داده باشد.
ملکشاه:(نگاهی به اقای علوی کرد وگفت):از کجا این مطلب راگفتید؟وچه مدرکی برصحت ان دارید؟
علوی:این مطلب رااز مورخین مورد اعتماد نقل کردم.وبرای روشن شدن موضوع چه بسیار بجاست که،شماازجناب وزیر سوال کنید که چه باعث شد تاحضرت فاطمه س دراول جوانی(درسن 18 سالگی)ازدنیا رحلت کند؟همه می دانیم که هیچ مورخی درتاریخ خود ننوشته است که حضرت زهراء س تازمان رحلت پدربزرگوارش،رسول خداص ،مریض بوده باشد؛پس چگونه می توانید منکر این مطلب شوید؟بااینکه(قبل گفتیم)عمر هیزمهارا جلو درخانه ی اهل بیت پیغمبر ع جمع کرد،درحالی که بسیار دیده بود که پیغمبرجلو دران خانه می ایستاد و می گفت:السلام علیکم یااهل بیت النبوه؛یعنی "سلام برشما خاندان پیغمبر".
ایا پیغمبر اسلام نفرموده است:المرء یحفظ فی ولده؛یعنی,"احترام هر شخصی به احترام گذاشتن به فرزندانش نگه داشته می شود"؟من ازشما می پرسم ،ایا ابوبکر وعمر احترام پیغمبر رابا احترام گذاشتن به حضرت فاطمه وحضرت امام حسن وامام حسین ع نگه داشتند؟
ملکشاه:اگر واقعا این مطلب صحیح باشد،نمی توان گناهی بالاتر از گناهی که انان مرتکب شده اند تصورکرد.
علوی:به واسطه ی اینگونه اعمال ورفتار غیرانسانی ابوبکر وعمر است که شیعیان ازاین دونفر رو می گردانند.
موضوع دیگری که شما رااز اعمال شنیع عمر وابوبکر اگاه می کند این است که مورخین نقل کرده اند که حضرت فاطمه مظلومه س درحالی که ازابوبکر وعمرخشمناک بود رحلت کرد؛وما وشما می دانیم که درچندین مورد رسول خداص فرمود:ان الله یرضی لرضا فاطمه ویغضب لغضبها؛یعنی," خداخشنود است به خشنودی فاطمه وخشمناک است ازخشم فاطمه س".
وشما جناب ملکشاه می دانید اخرین مکان کسی که مورد خشم وغضب خداباشد کجا خواهد بود.
ملکشاه ازوزیر پرسید:این حدیث صحیح است؟ایاواقعا فاطمه درحالی که ازابوبکر وعمرخشمگین وناراضی بود رحلت کرد؟
وزیر:بله؛این موضوع رامحدثین ومورخین نقل کرده اند.
علوی:برای تایید گفتارم واگاهی بیشتر جناب ملکشاه ازموضوع ،بایدبگویم که حضرت فاطمه س به حضرت علی بن ابیطالب ع سفارش ووصیت کردکه،نباید ابوبکر وعمروافرادی را که به وجود مقدس او ظلم واذیت کرده اند وسبب شهید شدنش شده اند وفرزندانش رایتیم کرده اند ازرحلتش باخبرسازدتادرتشییع جنازه ی وی حاضر شوندوبراو نماز بخوانند.وفرمود که قبرش بایدمخفی وپنهان باشد تاهیچ کدام ازانها ومخالفین دیگر ازمکانش مطلع نشوند.وعلی ع وصیت فاطمه س راعملی فرمود وشبانه اورا به خاک سپرد.
ملکشاه:جدا این قضیه ای بسیار عجیب و واقعه ای بس تاسف اور است.ایا فاطمه ان چنان مظلوم واقع شده که به علی وصیت کرده که باچنین وضعی اورا به خاک بسپارد؟وعلی هم ناچار طبق سفارش اوعمل کرده است؟
وزیر:بله؛مورخین درکتاب های خود چنین نوشته اند.
ملکشاه:ازانچه گفتیدبگذرید ونکته ی دیگری بگویید.
علوی:ابوبکر وعمرتنهابه این که گفتم اکتفا نکرده اند،بلکه ظلم واذیت وازار دیگرهم رسانده اند؟!
عباسی:دیگر چه نوع ظلم واذیت رسانیده اند؟!
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیام
علوی:ابوبکر وعمرتنهابه این که گفتم اکتفا نکرده اند،بلکه ظلم واذیت وازار دیگرهم رسانده اند؟!
عباسی:دیگر چه نوع ظلم واذیت رسانیده اند؟!
سرزمین فدک
علوی:ابوبکر وعمر(فدک)ملک خاص حضرت فاطمه س را به زور و به غصب گرفته اند.
عباسی:چه دلیلی دردست دارید که فدک راغصب کردند؟
علوی:اهل تاریخ نوشته اندکه فدک سرزمین حاصلخیزی است بین مدینه وخیبر،که رسول خداص به فاطمه س بخشید ودراختیار ان حضرت بود تا این که پیغمبر رحلت کرد.دراین زمان،ابوبکر وعمر ،عامل فاطمه س را به جبر و زور و تهدید باشمشیر از فدک بیرون کردند.ان حضرت شکایت کرد؛لیکن ابوبکر وعمر به سخنش گوش ندادند،بلکه علیه او قیام کردندو او را از حق خاصه اش منع کردند.
به همین جهت حضرت فاطمه س تاپایان عمر باانان سخن نگفت؛ودر حالی که ازاین دونفر خشمگین وناراضی بود،ازدنیا رفت.
عباسی:لیکن عمربن عبدالعزیز ،درزمان خلافت خود،فدک را به اولاد فاطمه برگردانید(ولذا حق به حق دار رسید ودیگر جای ایراد واشکال نیست).
علوی:این بازگردانیدن چه فایده دارد؟اگر شخصی خانه ی شمارل غصب کند وبه زور وظلم از شمابگیرد وشما را از خانه خودتان بیرون کند؛وپس ازفوت شما ،دیگری ان را باز ستاند وبه فرزندان ویافرزندان فرزند شما بدهد،ایا گناه غاصب جبران می شود وظالم اولی بخشوده وپاک می گردد؟
ملکشاه(لب به سخن گشود وگفت):ازبیانات شمادو نفر،اقای علوی واقای عباسی،معلوم شدکه همگی قبول دارید که ابوبکر وعمرفدک راغصب کرده اند.
عباسی:بله،درتاریخ ثبت شده است.
ملکشاه:چراچنین عمل خلافی رامرتکب شدند؟
علوی:زیرا می خواستند خلافت راغصب کنند ، و می دانستند که اگر فدک در دست فاطمه س باشد به واسطه ی مال الاجاره ی ان که دربین مردم بی بضاعت تقسیم می شد،توجه همه ی مردم به طرف علی ع جلب می شد ومردم ازاطراف ابوبکر وعمر پراکنده می شدند؛واین موضوعی بود که ابوبکر وعمر ان را خوش نداشتند.
ملشاه:اگر این گفتار صحیح باشد،جدا طرز فکر وعمل این خلفا عجیب بوده است.بنابراین،درصورتی که خلافت این سه نفر(ابوبکر ،عمر وعثمان)باطل باشد،پس خلیفه ی برحق رسول خداص چه کسی خواهد بود؟
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیویکم
خلفای واقعی حضرت رسول ص
علوی:بدون تردید،پیغمبر ص به امر خدای تعالی جانشینان خویش را معین فرموده است.وهمچنان که درکتاب های تاریخ واحادیث نقل وثبت وضبط شده،ان حضرت فرموده است:الخلفاء بعدی اثنا عشر بعدد نقباء بنی اسراییل وکلهم من قریش؛یعنی,"جانشینان من دوازده نفرند،مطابق عدد نقبا وبرگزیدگان بنی اسرائیل؛وتمامی ایشان ازقریش هستند".
ملکشاه(خطاب به وزیر گفت):این مطلب صحیح است؟پیغمبر جانشینانش رامعین فرموده وحدیث(الخلفاء بعدی...)صحیح است؟!
وزیر:بله،بیان فرموده وتعیین کرده است.
ملکشاه:این دوازده نفرچه کسانی هستند واسم انان چیست؟
عباسی(درجواب گفت):چهارنفراز ایشان معروفند وشهرت کامل دارند ،که عبارتند از:تبوبکر،عمر،عثمان وعلی.
ملکشاه:این چهارنفر؛بقیه ی دوازده نفر چه کسانی هستند؟
عباسی:درمورد بقیه،بین علمای اهل سنت اختلاف است.
ملکشاه:اسم همه ی انهارا بااختلافی که هست بگویید.
راوی:عباسی ازجواب فرو ماند وساکت شد.
علوی:جناب ملکشاه توجه بفرمایید؛من اسامی ایشان راطبق روایاتی که درکتاب های اهل سنت نقل شده بیان می کنم؛انان عبارتند از:علی(ابن ابیطالب),(ابو محمد)حسن,(اباعبدالله)حسین,(ابوالحسن)علی,(ابوجعفر)محمد,(ابوعبدالله)جعفر,(ابوالحسن)موسی,(ابوالحسن)علی,(ابوجعفر)محمد,(ابوالحسن)علی,(ابومحمد)حسن و الامام المنتظر مهدی (م،ح،م،د)علیهم السلام.
راوی:عباسی(برای مغالطه وتغییرمسیر مطلب مورد بحث)گفت:
عباسی:ملکشاه توجه داشته باشند که طایفه ی شیعه معتقدندکه مهدی (امام دوازدهم ایشان)ازسنه ی 255 هجری قمری تااین زمان زنده است،وعقل نمی تواند باورکند که انسان این قدرعمر کند.انها می گویند که او دراخر الزمان ،بعداز ان که سراسر جهان را ظلم وستم فرا گرفته باشد،ظهور می کند وزمین رااز عدل وداد پر میکند.
ملکشاه(نظری به اقای علوی کرد وگفت):ایا واقعاشما شیعیان چنین عقیده ای دارید؟
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیودوم
ملکشاه(نظری به اقای علوی کرد وگفت):ایا واقعاشما شیعیان چنین عقیده ای دارید؟
علوی:بله،جناب ملکشاه؛صحیح است.ماشیعیان چنین عقیده ای داریم.زیرا،رسول خدا ص،طبق روایاتی که راویان شیعه واهل سنت نقل کرده اندچنین فرموده است.
ملکشاه:چگونه امکان دارد که انسانی عمری چنین طولانی داشته باشد؟
علوی:هنوز بیش از دویست سال(براساس تاریخ برگزاری مناظره)ازعمر شریف حضرت ولی عصر عج نگذشته است؛((تاامروز،یکشنبه 13شهر شعبان المعظم 1402هجری قمری،که هنگام تنظیم این ترجمه است،1147سال ازعمر شریف ان حضرت می گذرد؛وباید دانست که داشتن عمرطولانی اشکال ندارد؛زیرا،مردن علت ودلیل می خواهد،نه زنده بودن.علاوه براین،ان حضرت ،عالم به منافع وزیان است."حاشیه ی این ترجمه))و خدای تبارک وتعالی درقران مجید درباره ی عمرحضرت نوح (علی نبینا واله وعلیه السلام)می فرماید:فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاما(سوره عنکبوت،ایه ی14);یعنی،"در میان مردم ان زمان نهصد وپنجاه سال زندگی کرد".
ایاخدای قادر ذوالجلال عاجز شده که انسانی رابیشتر یاکمتر ازعمر حضرت نوح ع زنده نگه دارد؟مگر مرگ وزندگی به دست خدانیست؟مگر نمی دانیم که او قادر مطلق است واراده ی تمام امور درقبضه ی قدرت اوست؟
علاوه براین،رسول خداص این مطلب رابیان فرموده است،وان حضرت بدون تردیدراستگو است وسخنی برخلاف حق وحقیقت نفرموده است.
ملکشاه(درحالی که به وزیر خطاب می کرد)گفت:ایاصحیح است؟واقعا رسول خدا ص ازمهدی خبرداده است؟ ایا انچه اقای علوی بیان کرد صحت دارد؟
وزیر:آری؛(واقعیتی است انکار ناپذیر).
ملکشاه:جناب اقای عباسی(شما که یکی ازعلمای بزرگ ومحل وثوق ومورد اعتماد واطمینان همگی هستید ومقام مرجعیت دارید)،چراحقایقی راکه درکتاب های مااهل سنت نوشته شده(و راویان متعدد انهارانقل کرده اند)نقل نمی کنید؟(چرا واقع رابیان نمی کنید؟چرا حق راپشت پرده و دور ازچشم و گوش وعقل وهوش اهل سنت نگاه داشته اید)؟
عباسی:به علت ترس ازتزلزل عقیده ی عوام وتمایل انها به عقیده ی شیعه.
علوی:جناب اقای عباسی،طبق گفتارتان ،این ایه ی شریفه شامل حالتان می شود،انجا که می فرماید:ان الذین یکتمون ماانزلنا من البینات والهدی من بعد مابیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله ویلعنهم الاعنون؛(سوره بقره،ایه159);یعنی،"ان گروه که ایات واضحی را که برای هدایت بندگان فرستادیم پنهان داشتند،کسانی اند که خدا وتمام جن وانس وملائک انها رالعن می کنند".بنابراین،مورد لعن خداهستید؛چون حقیقت راکتمان می کنید.
جناب ملکشاه ازاقای عباسی سوال بفرمایند که،ایا بردانشمند مذهبی حفظ ایات قران واخبار واقوال رسول خداص ازتحریف ونابودشدن واجب است یاحفظ عقیده ی عوام منحرف وبی خبر از دین؟!
عباسی:من مجبورم که عقیده ی عوام راحفظ کنم تابه شیعه تمایل پیدا نکنند؛زیرا شیعه اهل بدعتند.
بدعت های عمر
علوی:...
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیوسوم
بدعت های عمر
علوی:درکتب معتبر ماوشما ثبت وضبط شده است که عمربن خطاب،رهبرشما،اولین کسی است که دراسلام بدعت اورد،و خود به این مطلب(درقضیه ی نماز تراویح)تصریح کرده است؛انجا که گفته:نعمت البدعه هذه؛یعنی ،"نیکو بدعتی است این موضوع"!که دستور داده بود نمازهای مستحبی رابه جماعت بخوانند(درسال 14هجری).با اینکه به یقین می دانست خدا ورسولش نماز مستحبی را به جماعت خواندت حرام کرده اند؛و همه می دانیم که این عمل ودستور عمر،مخالف دستور خدا وپیغمبر ص است.
از بدعت های دیگر عمر اسقاط جمله ی :حی علی خیرالعمل از اذان وقرار دادن جمله ی:الصلاه خیرمن النوم بجای ان در اذان صبح است.
وباز از بدعت های دیگرش حذف سهمیه ی مولفه القلوب درزکات ،برخلاف امرخدا ورسولش است.
ونیز ازدیگر بدعت های او نهی ازحج تمتع است.
ازبدعت های دیگر اونهی ازمتعه ی زنان است.
ودیگر اینکه،مانع اجرای حد برمجرم زانی قاتل(خالدبن ولید)شد؛برخلاف امر و خواسته ی خدا ورسولش،که خواستار اجرای حدبر زناکار وقاتل شده اند.
پیشوای شماعمر،که پیرو اوامر و نواهی او هستید ،از این قبیل بدعت ها بسیار دارد.بابیان این مطالب ،ایاشما اهل بدعت هستید یاشیعیان؟
راوی:ملک(که گویی مطالب تازه ای به گوشش می رسیدباتعجب وتحیر)خطاب به وزیر گفت:
ملکشاه:ایا انچه اقای علوی گفتند صحیح است؟عمر این بدعت هارا در دین واحکام خدا ورسول اورده است؟
وزیر:بلی؛جمعی ازعلما در کتاب های خودنوشته اند.
ملکشاه(باحالتی توأم باشگفتی گفت):چگونه مااهل سنت،کسی را پیروی می کنیم که دردین مقدس اسلام بدعت اورده است؟
علوی:به همین علت ماشیعیان می گوییم که پیروی از عمر وهمانند او حرام است،زیرا رسول خداص فرمود:کل بدعه ضلاله فی النار""هربدعتی گمراهی است وهر گمراهی دراتش است"".پس هرکه ازعمر پیروی کند،در بدعت ها ودستورهای خلاف اسلامی او شریک بوده وقطعا دراتش(جهنم) خواهد بود.
عباسی:این چه سخنی است که شمامی گویید؟!ائمه ی مذاهب ما(ابوحنیفه،احمدبن حنبل،مالک بن انس ومحمدبن ادریس شافعی)به صحت عمل عمر اقرار کرده اند.
علوی:جناب ملکشاه توجه داشته باشند که این هم بدعت دیگری است.
ملکشاه:چگونه بدعت دیگری است؟
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسمتسیوچهارم
علوی:جناب ملکشاه توجه داشته باشند که این هم بدعت دیگری است.
ملکشاه:چگونه بدعت دیگری است؟
علوی:زیرا رؤسای مذاهب چهارگانه ی شمااهل سنت،درزمان رسول خداص نمی زیستند،بلکه صدوچند سال بعداز رحلت ان حضرت به دنیا امده اند.ایا مسلمانانی که بعد اززمان پیغمبر تا زمان پیشوایان شمااهل سنت می زیسته اند،درباطل وگمراهی بوده اند؟
علاوه براین،چه باعث شده که مردم مسلمان فقط باید پیرو این چهار مذهب باشند وچرانباید پیرو سایرفقهابود؛ایا رسول خداص دستور فرموده که پیرو این چهارمذهب باشیم؟
ملکشاه:چه جواب می دهی،اقای عباسی؟
عباسی:این چهارنفر اعلم ازسایر فقها بودند.
ملکشاه:ایا چشمه ی علم علمابعداز این چهارنفر خشک شده که پس ازاینها کسی نیامده که از اینها دانشمندتر ،یاحداقل باانها مساوی باشد؟
عباسی:شیعیان هم درمذهب ازجعفر صادق متابعت می کنند.
مذهب جعفری
علوی:ماشیعیان برای ان از مذهب امام جعفر صادق ع متابعتمی کنیم،که مذهب ان حضرت مذهب رسول خداص است.علت دیگر اینکه،ان حضرت ازخانواده ای است که خداوند درحق ایشان فرموده:انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛(سوره احزاب،ایه 33);یعنی،"خدا چنین خواسته که هررجس وپلیدی را از شما خانواده ی نبوت دور نگه دارد وشمارااز هر عیبی پاک ومنزه گرداند".
ناگفته نماند که ماشیعیان تنهااز حضرت امام جعفرصادق ع پیروی نمی کنیم،بلکه از دوازده امام ع خود پیروی می کنیم.لیکن به واسطه ی انکه امام صادق ع توانستندعلم رامنتشر کنند وجلسه ی تفسیر قران وبیان احادیث تشکیل دهند،مذهب ما را شیعه ی جعفری نامیده اند.زیرا ،به سبب موقعیتی که برای ان حضرت پیش امد(به سبل درگیری بین اموی ها وعباسی ها),چهارهزار شاگرد درمجلس درس ان حضرت شرکت می جستند واز علم او استفاده می کردند.و ان حضرت احکام اسلام را به حداعلاتر ترویج می فرمود؛به طوری که تمام خرابکاری های دوران اموی ولطماتی که به اسلام وارد کرده بودند جبران شد.
ملکشاه:چه جواب می دهی،اقای عباسی؟
عباسی:تقلید وپیروی از ائمه ی چهارمذهب(حنفی،حنبلی،مالکی،شافعی)راه وروشی است که مااهل سنت درپیش گرفته ایم.
علوی:این چنین نیست که گفتید؟بلکه بعضی از امرا و رؤسا وزمامدارانتان شمارامجبور کردند وبه این راه وروش وا داشتند،و شماکورکورانه وچشم وگوش بسته پیروی کردید.لذا دلیل وبرهانی برحقانیت مذهب خود ندارید.
راوی:عباسی چون جوابی نداشت ،ساکت ماند.
علوی:جناب ملکشاه بدانند که من شهادت می دهم که اگر اقای عباسی بر این عقیده ای که بیان کرد از دنیا برود،ازجهنمیان است.
جناب ملکشاه،سخت شمارا می ترسانم وبرحذر می دارم ازاینکه به سخنان بی اساس وبدون مدرک اقای عباسی گوش بدهید(دراین هنگام شور وهیجانی مجلس رافراگرفت وبعضی چشم ها به یکدیگر خیره شد).
ملکشاه:جناب اقای علوی،شمااز کجا می دانید ویقین داریدکه ایشان اهل جهنم هستند؟
علوی:از انجایی که ازرسول خداص روایت شده که می فرموده:من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛یعنی،"هرکه بمیرد وهنوز امام زمان خودرا نشناخته باشد،همچون مردم زمان جاهلیت مرده است".
ازملکشاه استدعا می کنم که ازاقای عباسی بپرسندکه امام زمان ایشان کیست؟
عباسی:این حدیث جعلی است واز پیغمبرنقل نشده است.
ملکشاه(به وزیر گفت):ایا این حدیث از رسول خداص نقل شده است؟
وزیر:بله،ازان حضرت نقل شده است.
راوی: ملکشاه سخت خشمناک شد واثار غضب در چهره اش کاملا نمایان گردید ورو به عباسی کرد وبالحنی خشن گفت:
ملکشاه:اقای عباسی،گمان می کردم که تو موثق ومورداعتبارواعتمادو راستگو هستی؛ولی الان از هرجهت برماروشن شد که دروغگویی؟
عباسی(باحیله گری وتزویرگفت):من امام زمان خودرا می شناسم.
#ادامهدارد...
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊ღೋ══════
📕#تجلیحقیقت_نجاتبشریت
#قسـمتپـایـانـی_سیوپنجم
عباسی(باحیله گری وتزویرگفت):من امام زمان خودرا می شناسم!
علوی:امام زمان شماکیست؟
عباسی:امام زمان من جناب ملکشاه هستند.
علوی:حتما جناب ملکشاه به دروغگویی اقای عباسی توجه دارندو مشاهده می کنندکه چگونه تملق می گوید وچاپلوسی می کند(وبرای انحراف مطلب چنین سخن می گوید وجناب ملکشاه راسپر گفتار خودقرار می دهد و مقام و موقعیت او رابه بازی می گیرد).
ملکشاه:بله؛می دانم دروغ می گوید!من خودم را به خوبی می شناسم ومی دانم که لیاقت مقام امام زمان مردم بودن را ندارم.زیرا عالم نیستم،چیزی نمی دانم وبیشتر اوقات عمرم صرف شکار ورسیدگی به اموراداری،و گاه صرف کارهای بیهوده می شود(و این خلاف مقام امامت است).
ملکشاه:جناب اقای علوی امام زمان شما کیست؟
علوی:امام زمان طبق نظر وعقیده ی من حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است،که قبلا مختصری درباره ی ایشان ازقول حضرت رسول ص سخن گفته شد وحدیثی از ان حضرت نقل گردید که،هرکس ان حضرت رابشناسد وبه او معتقد باشد وبمیرد ،علی التحقیق مسلمان ومومن مرده واهل بهشت است؛ و هر که ان حضرت را نشناسد ومعتقد به امامت وغیبت وجود مقدسش نباشد وبمیرد،بطور مسلم درجهنم است و با مردم زمان جاهلیت محشور خواهد بود.
نتیجه ی جلسه ومناظره
راوی:چون علوی سخن را به اینجا رسانید،چهره ی ملکشاه شکفته شد واثار خرسندی در وجناتش نمایان گشت وبه حضار نظری افکند وگفت:
ملکشاه:همه بدانید واگاه باشید،طی این جلسه ای که سه روز متوالی ادامه یافت(از مبانی علمی ومبادی عالی استفاده کردم ودلایل طرفین ونیز مطالبی نشنیده راشنیدم وحقا مستبصروبیناشدم),به حد یقین اطمینان خاطر پیداکردم ودانستم که طریقه ی شیعه(امامیه)مذهب برحق است وحق باانهاست،در هرچه می گویند وبه ان معتقدند؛ومذهب اهل سنت باطل وعقیده ی انان برخلاف ومنحرف ازحقیقت است.من به هیچ وجه متعصب نیستم ودرهرکجا وهرطرف حق را ببینم،به ان اعتراف می کنم؛چون خوش ندارم دردنیا جزو اهل باطل باشم ودر اخرت اهل اتش.به همین جهت،دراین مجلس بزرگ وباعظمت،ودر حضور همه ی شما،اظهار تشیع می کنم واز همین الان به مذهب شیعه گرایش پیدا کردم ومذهب غیر شیعه را باطل می دانم.هرکه دوست می دارد بامن باشد،برای خشنودی خداوند،به مذهب شیعه دراید وخود را از تاریکی جهل وباطل نجات دهد و وجود خویش رابه سوی نور وحق وحقیت سوق دهد.
وزیر:من کاملا وبه تحقیق ویقین می دانستم که مذهب شیعه برحق است؛نه ان که امروز ودر این جلسات فهمیده باشم وحقیت برمن کشف شده باشد،بلکه اززمانی که تعلیم وتدریس راشروع کردم،حقیقت را تشخیص دادم(ولی به واسطه ی تقیه نمی توانستم بگویم واظهار کنم).ولذا،امروز شیعه بودن خود را رسما اظهار می کنم.
راوی:به همین مناسبت بعضی ازعلمای غیرمتعصب و وزرا وسران لشکری وکشوری ومنشیان ونویسندگان حاضر درمجلس،که تعدادشان هفتاد نفر بود،به مذهب شیعه درامدند؛وپس از اندک زمانی،خبرشیعه شدن ملکشاه ونظام الملک و وزرا وسران لشکری وکشوری ومنشیان ونویسندگان رسمی وغیررسمی،به تمام شهرها وشهرستان ها و قرا وقصبات رسید وعده ی بسیاری از مردم نیز به مذهب شیعه درامدند.
نظام الملک،که پدر همسرمن است،امر فرمودکه تمام استادان مدرسه ی نظامیه ی بغداداحکام مذهب شیعه را تدریس کنند.
ولی متاسفانه بعضی ازعلمای اهل سنت اصرارداشتندکه بر گمراهی ومذهب باطل خود باقی بمانند،زیرا اندیشه وقلبی داشتندکه مصداق ایه ی شریفه ی:فهی کالحجاره او اشد قسوه(سوره بقره،ایه ی74)بود؛یعنی،"دلهایشان چون سنگ یاسخت تراز ان"بود! اینان مخفیانه برضد ملکشاه وخواجه نظام الملک جلسه تشکیل می دادند؛تاجایی که سرانجام به کشتن این دونفرتصمیم گرفتند. ودر روز 12ماه رمضان سال485هجری قمری خواجه راغافلگیرانه شهیدکردند.و هجده روزبعد،ملکشاه رانیز به شهادت رسانیدند.فانا لله وانا الیه راجعون(سوره بقره .ایه157).
آری،همانندبسیاری ازعلماوبزرگان شیعه که درراه خدا و راه حق وحقیقت وایمان به درجه ی رفیع شهادت رسیدند،خواجه نظام الملک وملکشاه نیز به این مقام عالی ارجمندنائل شدند.حقا گواراباد برانها وهرکسی که در راه خداشهید شده است.
ومن(مقاتل بن عطیه،دامادخواجه نظام الملک)جزو حاضرین درجلسه بودم وانچه گفته می شدمی نوشتم.سپس خلاصه ای ازان راانتخاب کردم وبصورت این کتاب به علما واهل ایمان غیرعالم وجستجوکنندگان راه حق تقدیم کردم.
(والحمدلله وحده،والصلاه علی محمد واله الاطیاب واصحابه الانجاب).
بغداد،مدرسه ی نظامیه-مقاتل بن عطیه
«پایان»
═══════ ೋღ
🕊ღೋ══════
#امامحسنیام
#عشاقالحسنمحبالحسنع
https://eitaa.com/oshagholhasan_313